پاورپوینت کامل هانری کربن و تغییر مسیر مطالعات شرق‌شناسی به سمت تشیع ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هانری کربن و تغییر مسیر مطالعات شرق‌شناسی به سمت تشیع ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هانری کربن و تغییر مسیر مطالعات شرق‌شناسی به سمت تشیع ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هانری کربن و تغییر مسیر مطالعات شرق‌شناسی به سمت تشیع ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

دو منظومه فکری مهم شیعه عبارت از امامت و مهدویت است. کربن در اینها راز و رمزی در باب اقلیم هشتم می‌بیند؛ امام ادامه و بسط نبی است و سلسله امامت بر محور حضرت مهدی (عج) قرار دارد.

اهمیت اقلیم هشتم در توجه هانری کربن به مذهب امامیه

۱- امام کیست؟

دو منظومه فکری مهم شیعه عبارت از امامت و مهدویت است. کربن در اینها راز و رمزی در باب اقلیم هشتم می‌بیند؛ امام ادامه و بسط نبی است و سلسله امامت بر محور حضرت مهدی (عج) قرار دارد. مسیری که از قوس نزول تا صعود و برعکس، اتصال حلقه کروی هستی را که آغاز و انجامش و ظاهر و باطنش یکی است «هو‌الله الأول و الأخر و الظاهر و الباطن. ..» نمایان می‌سازد و اساسا با ترسیم هندسه کروی هستی، درهم‌تنیدگی ظاهر با باطن و نقشه جغرافیایی با بعد فراسو، قابل‌ درک‌تر خواهد بود، بنابراین معرفت امام، آزادی‌بخش و ناجی روح است از آنچه تعلقات زمینی نام دارد و شخصیت امام همان تداوم رابطه الوهی و چنگ‌زدنی دوباره به ریسمان الهی است که در سلسله‌های تصوف نیز در شخصیت قطب خود را متجلی می‌سازد؛ سنگ زمردی که خورشید نیمه‌شب است و آوای مجمع‌البحرین (اقلیم هشتم) و بهشت شادکامان را در زمین نغمه‌سرایی می‌کند. امام انسان نورانی است؛ پرومتئوس‌فوس یونانی و آن شاهد آسمانی منقولِ نجم‌الدین کبرا که در تجلی درونی‌اش همان سرشت کامل است که هرمس خبرش را داده بود و در حقیقت، امام یک رمز است برای نوعی هدایت باطنی و امری فراتاریخی است که در اصول تشیع و در شخصیت تاریخی امامان معصوم به نحوی بروز یافته است. امام، فرشته مُلک است تا آدمی را به ملکوت خودش برساند. امام بشر ملکوتی است که به عالم ملکوت احاطه دارد و لذا می‌تواند امور عالم ماده را تاویل کند. حضور او است که رسالت و شریعت را تداوم بخشیده و از تحریف مصون می‌سازد. او حلقه وصل طریقت، حقیقت و شریعت است و از ظاهر به باطن هدایت کرده و نغمه جاودانگی سر می‌دهد. مظهریت امام در هستی، در دکترین مهدویت خود را تام و تمام می‌سازد و این دکترین علاوه بر اینکه تاکید می‌کند زمین هرگز از حجت خداوند خالی نخواهد بود، ارتباط پیوسته بین هستی مادی و الوهی را در سمت فراتاریخ صحه می‌گذارد و شخصیت امام را در قالب همزاد معنوی و همیشگی انسان که فرشته نورانی اوست و از ازل تا ابد با وی است، در بعدی تاریخی و آفاقی نیز تعین می‌بخشد. این انسان نورانی در تشیع دوازده تجلی دارد که مهدی آخرین آنهاست و انسان را به حبل‌المتین ارجاع می‌دهد.

۲- اقلیم هشتم کجاست؟

خطه‌ای است در بعد عمودی؛ شمال آسمانی؛ آنجا که از هفت اقلیم و هفت ربع مسکون جهان و چهار جهت جغرافیایی معمول به سرزمینی می‌رسیم که بحر غیب شهادت است و محل تلاقی دو عالم روح و جسم؛ قاب قوسین و بهشت ناپیدای زمین که در اساطیر گفته شده محل آفرینش اولیه انسان بوده و انسان از آنجا به زمین هبوط کرده است. عالم مثال و عالم واسط و وسیط که سرزمین ورای غیب و شهادت و البته حایل میان غیب و شهادت است. اقلیم هشتم شهرستان جان است و ناحیه مرزی میان آگاهی و فراآگاهی است. اقلیم هشتم یا هورقلیا صورت و مقدار دارد اما به ماده وابسته نیست و مُلک ملکوت و جابلقا و جابلسا است و آنجایی که حقیقت باطن را می‌توان تماشا کرد. چنانکه انسان سرگشته در لحظه‌ای بدون ثبت، در «تاریکی رازِ کهن و بنیادین»، غاری زیرزمینی می‌بیند که آکنده از تاریکی و بادها بود و چراغی هم نداشت اما ناگاه چهره‌ای زیبا دید که به او گفت: چراغ را بردار و چنین و چنان کن! آنگاه آن سرگشته به «شب روشن» پناه جست؛ همان سرزمینی که تاویلات عالم را در آن فراگرفت و بدو گفته شد: «من سرشت کامل تو هستم. اگر جویای دیدنم هستی مرا به نامم بخوان». آری آن انسان سرگشته در فراسوی زمان و مکان؛ در «تاریکی هنگام رسیدن به قطب»؛ یعنی درست در مماس دایره حایل بین قاب قوسین؛ قوس نزول و صعود، انسان نورانی را در اقلیم هشتم ملاقات کرده بود؛ وسط خواب و بیداری و آگاهی و فراآگاهی.

اقلیم هشتم عین خیال متصل است. آن «غیب محالی» که برزخ صعودی است و عالمِ در حالِ عروجِ مومن است و عبور از نشئه دنیوی به اخروی است و انسان سرگشته چون به حدیث «موتوا قبل ان تموتوا» (بمیرید پیش از آنکه بمیرید) حوالت شود، که این حاصل تخیل خلاق است، به شهرستان جان رسد و هورقلیا را دریابد. بنابراین، جهت‌یابی انسان با هورقلیا تغییر می‌کند و او؛ آن سالکی که به دنبال عین الحیات است، ناگهان به فراسوی شمال آسمانی که در شرق است یا شرقی که در شمال است؛ یعنی جهتی به سمت مبدا، حرکت می‌کند و انسان نورانی‌اش را می‌بیند که صدایش می‌زند. اینک جهت‌یابی او فارغ از جهات جغرافیایی، به سمت فراسوست و در جهت بعد عمودی عالم که شب روشنایی، نیمروز تاریک، بهشت ییمه و پهنه مینوی است و خبر از یک هستی دیگر می‌دهد؛ عالم خیال یا عالم مثال. باید توجه داشت که این عالم خیال، بیرونی نیست و آن قطب آسمانی درونمایگی دارد؛ نه به این معنی که سوبژکتیو یا پنداری است، بلکه جهانی مینوی است که در انفس عبور از ماده به سمت مجرد و از تاریکی به روشنایی نمودار می‌شود و همه این عبور در یک لحظه رخ می‌دهد؛ آنگاه که سالک بیدار شده و دوباره باید به خواب برود تا آن هستی ملکوتی را دریابد. اما این خواب نه آن خواب فیزیکی، بلکه درنگی میان آگاهی و فراآگاهی است. دیدن امور در نور شمالی دیدن آنها در هورقلیا و در نور فرشته است و در اقلیم هشتم یار آسمانی قرار دارد و آن روح قدسی که همدم انسان از ازل تا ابد است؛ انسان نورانی که قهرمان سرزمین هورقلیاست و شاهد آسمانی و شیخ غیبی است. انسان نورانی، یار آسمانی است و ساکن اصلی هورقلیا یا اقلیم هشتم است.

۳- انسان نورانی کیست؟

او راهنمای ساکن در هورقلیاست. خضر وجود و قطب ملکوتی هر انسانی است که در اقلیم هشتم جای دارد. او، پادشاه ارض ملکوت، خود را این‌طور معرفی کرده است: «من حقیقت برتر و رقیقه فرودآمده از مرتبه خویشم. من راز وجود انسانم، من همان باطن معبودم.. من نگهدارنده عالم ناسوتی‌ام، در هر معنایی مجسم می‌شوم و در هر منزلی پدیدار می‌گردم… مسکنم کوه قاف است و محلم اعراف… من در محل تلاقی دو دریا ایستاده‌ام. در نهر أین (کجا) غرق شده و از حقیقت عین (چشمه) می‌نوشم؛ من راهنمای ماهی در دریای لاهوتم .. من معلم موسای ظاهراندیشم… نور درخشانم…» (ترجمه از انشاءالله رحمتی).

این خضر وجود کیست که این‌گونه مومنِ مشتاق را ندا می‌دهد؟ او بی‌گمان نشئه در حال عروج انسان و بعد شمالی اوست که خورشید فروزنده از شرق است و همزاد آسمانی است. انسان نورانی همان سرشت کامل است که هستی مینوی دارد و انسان را به معرفت دانایی برمی‌فرازد و دشواری‌ها را به وی می‌آموزد و راستی‌ها را برایش آشکار می‌سازد و این یاوری را یا در خواب یا در بیداری انجام می‌دهد. قدر مسلم، دانش او آسمانی و خدایی است و این دانش در جایگاهی میانه بین روشنایی و تاریکی منتشع می‌شود؛ جایگاهی سرشار از تاریکی که می‌رود تا با یک روشنایی درونی پاک روشن شود. کربن این سرشت کامل را با هستی‌های مجرد فردی یا نوعی [مثال‌ها] که در ازای موجودات مادی در جهان مینوی قرار دارند، مترادف می‌بیند، بدین معنی که هر جانی در این جهان مادی یک جان مینوی دارد که محافظ و راهنما و مدبر اوست و همان فرشته است. این فرشته خود را در زیباترین حالت بر انسان سرگشته و جست‌وجوگر (سالک) آشکار می‌کند و پرده‌های تاریکی را از دلش کنار می‌زند و میانجی او برای رسیدن به الوهیت می‌گردد. بنابراین، فرشته یا همان انسان نورانی، هدایتگر است؛ به سمت راستی و روشنایی؛ «من شبانی هستم که نگهداری‌ات را به من سپرده‌اند» و «من با تو هستم در همه جا».

۴- چهره سمبلیک «امام» در قامت انسان نورانی

کربن بعد از کشف بن‌مایه‌های اقلیم هشتم در ادبیات ایرانی تا مانوی و ماندایی و مسیحی و شیعی، فرشته‌شناسی ژرف‌نگر خود که مبتنی بر حکمت و فلسفه اسلامی و یونانی و ایرانی است را به امام‌شناسی شیعی پیوند می‌زند. فرشته در اقلیم هشتم یا مجمع‌البحرین است که نمودار می‌شود و آب حیات را ارزانی می‌دارد. رهایی از روزِ روزمرگی و روزِ بیرونی [زندگی هرروزی] در شبِ ابرآگاهی یا فراآگاهی رخ می‌دهد و درواقع همان نیمه شب روشن است و تاریکی و شر نیست، بلکه نور سیاه است؛ یعنی همان واسطگی میان نور و تاریکی که عالم مثال است و کربن چنین زیبا ادامه می‌دهد که «و تنها همین شب است که می‌تواند دیوانگی‌های آمرانه روز را آرام بخشد … کلیتی که با «خورشید نیمه شب» به نماد درمی‌آید، «خداوند پوشیده» و «فرشته عقل» یا به زبان حکمت شیعی، «امام» است که به شبِ جهان درونی نور می‌آورد.»

امام یا قطب همان فرشته عقل و نوس آسمانی است که اگر در میان نباشد، جهان با یک بلای ناگهانی و نهایی از هم می‌پاشد. در اینجاست که پیوند معنایی و مفهومی میان واژگان امام و ولایت و اولیاء، غنای ادبیات شیعی در امام‌شناسی را آشکارتر می‌سازد و معانی همچون دوستان خدا از آن متبادر می‌شود.

 اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.