پاورپوینت کامل نقطه‌ی تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقطه‌ی تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقطه‌ی تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقطه‌ی تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

مسئله «معیارهای عقلانیت باور» از افلاطون تا آکویناس و از آکویناس تا لاک و دکارت و از آنان تا معاصرانی چون چیزولم، ویتگنشتاین، پلنتینگا و دیگران، افت‌وخیز بسیار و درخور تأملی داشته است.

نقطه‌ی تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس / محمدسعید عبداللهی

مسئله «معیارهای عقلانیت باور» از افلاطون تا آکویناس و از آکویناس تا لاک و دکارت و از آنان تا معاصرانی چون چیزولم، ویتگنشتاین، پلنتینگا و دیگران، افت‌وخیز بسیار و درخور تأملی داشته است. فیلسوفان زمانی که باوری را عقلانی می‌نامند، مراد و مقصودشان آن است که آن باور مجموعه‌ای از معیارهای مورد نظر آنان را برآورده کرده است. اما چه معیارهایی هستند که فیلسوف با دیدن آن‌ها باوری را عقلانی نام می‌نهد؟ آیا معیارهای فیلسوف برای هر باوری و از هر گونه‌ای ثابت است؟ آیا در هر باوری باید تمامی آن مجموعه از باورها محقق شوند و یا همان‌گونه که ویتگنشتاین می‌گفت، می‌توان این معیارها را «شباهت‌های خانوادگی» باورهای عقلانی دانست؟

در این نوشتار کوتاه با اندیشه هادسون ۱ فیلسوف انگلیسی همراه می‌شویم و پس از بیان معیارهای عقلانیت از دیدگاه او، توجه می‌کنیم که او چگونه بحث خود در باب نظام عقلانی باورها را نقطه تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس می‌داند. وی سعی می‌کند نشان دهد چگونه الهی‌دان و جامعه‌شناس می‌توانند به کمک فیلسوف و به دلیل دل‌مشغولی مشترک آن‌ها در باب نظام عقلانی باورها، با یکدیگر همراه و هم‌داستان شوند. بنابراین، یک الهی‌دان می‌تواند با همراه‌کردن باورهای مسیحی خویش با باورهای گزاره‌ای مشخصی که مورد قبول عموم جامعه قرار دارد، آن باورهای مسیحی را معتبر و قابل پذیرش سازد. ازآنجایی‌که وظیفه اساسی جامعه‌شناس توضیح واقعیت‌های تجربی پیرامون محتوای نظام عقلانی است، الهی‌دان می‌تواند از همین رهگذر بداند که در مسیر تبیین و دفاع از باورهای مسیحی، باید این باورها را با چه چیزی همراه سازد. هادسون همچنین معتقد است که الهی‌دان و جامعه‌شناس به‌خودی‌خود نمی‌توانند تعاملی سازنده و مفید به‌ارمغان آورند و این وظیفه فیلسوف است که این همکاری را ثمربخش کند و آن‌ها را از خطاهای احتمالی در استدلال‌هایشان دور نگه دارد. بنابراین، در این امر به خدمات فلسفه نیاز داریم، چراکه این فیلسوفان‌اند که از یک طرف باید نشان دهند آورده‌های هر بخش از الهیات چقدر با نظام عقلانی سازگار است و از سوی دیگر داوری کنند که آیا تحول در الهیات، به قیمت تغییر در باور مسیحی، آن را با نظام عقلانی همراه و هم‌داستان می‌کند یا خیر؟

هادسون سه معیار را به‌عنوان معیارهای عقلانیت باورهای ما برمی‌شمرد.۲ خودِ متناقض‌نبودن، شواهد کافی و مناسب برای تأیید و حمایت از آن باورها و آمادگی دفاع شخصِ دارای باور از باورهای خود. آوردن این سه معیار به‌هیچ‌رو به این معنا نیست که در هر باوری باید این سه معیار وجود داشته باشند، وی در اینجا از مفهوم شباهت‌های خانوادگی ویتگنشتاین وام می‌گیرد و این سه معیار را شباهت‌های خانوادگی باورهای عقلانی می‌نامد. ویتگنشتاین می‌گوید هنگامی‌که ما لفظی کلی را بر نمونه‌هایی مختلف اطلاق می‌کنیم، تمایل داریم این‌گونه فکر کنیم که ناگزیر چیز مشترکی میان این نمونه‌ها وجود داشته که ما قادر بوده‌ایم از یک لفظ برای اشاره به همه آن‌ها استفاده کنیم و ازاین‌رو سعی می‌کنیم ویژگی منحصری را برای آن مفهوم کلی بیابیم که در میان تمام نمونه‌ها نیز مشترک باشد. به گمان ویتگنشتاین، هریک از این نمونه‌ها ویژگی‌هایی دارند، هنگامی‌که این ویژگی‌ها را کنار یکدیگر می‌نهیم، در نقاطی شاهد هم‌پوشانی و تقاطع هستیم. او بیان خود را با واژه بازی روشن می‌سازد. به نظر ویتگنشتاین نمی‌توانیم ویژگی‌ای را بیابیم که در تمامی بازی‌ها مشترک باشد. با نگریستن در بازی‌ها تنها چیزی که می‌بینیم موارد بسیار زیادی از همانندی‌ها و پیوستگی‌هاست. به تعبیر آنتونی کنی در کتاب «ویتگنشتاین»:

«ویتگنشتاین انکار می‌کند که ویژگی‌ای وجود داشته باشد ازقبیل سرگرمی، رقابت، قاعده‌مداری و مهارت که شکل‌دهنده عنصر مشترک همه “بازی‌ها” باشد؛ درعوض شبکه پیچیده‌ای از تشابهات و ارتباطاتی هم‌پوشانی دارند. مفهوم بازی، همان‌طورکه به هنگام بافتن ریسمان رشته‌ای را روی رشته‌ای می‌تابانیم، گسترش می‌یابد.» (آنتونی کنی، ۱۳۹۲، ۲۴۴)

اما معیار بازی زبانی چیست و مرز یک بازی زبانی از بازی زبانی دیگر کجا مشخص می‌شود؟ ویتگنشتاین طبق معمول تبیینی عام درباره چگونگی بازی زبانی ارائه نداده است. او معیار مشخصی برای تعیین یک بازی زبانی ارائه نمی‌دهد، بلکه صرفاً با ارائه مثال‌هایی از بازی‌های زبانی، مفهوم آن را روشنی می‌بخشد. کامل‌ترین لیست بازی‌ها در کتاب تحقیقات فلسفی آورده شده است که دربردارنده این موارد می‌شود: اطاعت‌کردن، دستوردادن، توصیف اندازه‌ها، ترسیم، گزارش، تأمل، آزمون فرضیه، ارائه نتایج آزمایش، خلق داستان، بازی در نمایش، خواندن آواز، حدس‌زدن جواب، لطیفه‌گفتن، حل مسئله، ترجمه، خواهش، تشکر، توهین‌کردن، خوشامدگفتن و دعاکردن. (Wittgenstein, 1998, 23)

بنابراین، ویتگنشتاین می‌گوید، نمی‌توان شرایط لازم و کافی برای کاربرد صحیح واژه کلی در هر وضعیتی برشماریم، بلکه تنها می‌توانیم شباهت‌های خانوادگی میان نحوه کاربرد آن در شرایط مختلف را مشخص کنیم. اکنون می‌توانیم بگوییم همان‌گونه که همه اعضای یک خانواده ممکن است تمامی شباهت‌های خانوادگی را به‌طورکامل نداشته باشند، درست به همین شکل، دو باور عقلانی نیز ممکن است تمامی معیارهای عقلانیت را یک‌جا نداشته باشند؛ برای نمونه، امکان دارد یکی خودسازگار و قابل دفاع باشد و دیگری شواهد مناسبی داشته باشد و قابل دفاع باشد؛ امکان دارد که دو عضو از یک خانواده برخی از شباهت‌ها را داشته باشند و درعین‌حال در هیچ‌یک از شباهت‌ها مشترک نباشند. هادسون معتقد است در کنار سه معیاری که پیش‌تر آمد، معیار دیگری نیز وجود دارد و آن هم‌نوایی با نظام عقلانی باورهاست؛ البته این بدان معنا نیست که امکان وجود معیارهای دیگر عقلانیت در کنار این سه معیار نفی شود.

اما «نظام عقلانی باورهای ما» به چه معناست؟ هادسون بر این عقیده است که این نظام عقلانی دربردارنده گزاره‌ها و اصولی معین است. این گزاره‌ها و اصول دو شاخصه اصلی دارند که به‌واسطه آن‌ها به نظام عقلانی باورها تعلق پیدا می‌کنند. شاخصه نخست آنکه، گزاره‌ها و اصول یادشده تنظیم‌کننده این مسئله‌اند که سخن‌گفتن از چه چیز و یا عمل‌کردن به چه کار معقول است و شاخصه دوم آن‌ها این است که در جامعه همگان آن را می‌پذیرند. زمانی که می‌گوییم باوری معین و مشخص عقلانی است، یکی از نکاتی که به ذهن می‌رسد هم‌نوایی آن باور با نظام عقلانی باورهاست که از همین گزاره‌ها و اصول تنظیم‌کننده و مورد پذیرش عمومی تشکیل شده است.

باورهای مورد قبول عمومی و تنظیم‌کننده در نظام عقلانی باورها به دو بخش تقسیم می‌شوند: گزاره‌ها (مواردی که به آنچه هست مربوط می‌شود) و اصول (در باب کارهایی که مناسب است انجام دهیم).

در باب «هست‌ها»، هادسون با ویتگنشتاین همراه می‌شود و می‌گوید: «گمان من این است که بهترین کار هم‌داستان‌شدن با عنوانی است که ویتگنشتاین در کتاب “در باب یقین” بیان کرده است. جرج ادوارد مور بر این عقیده بود که گزاره‌های معینی هستند که همه ما به‌طور یقینی آن‌ها را صادق می‌دانیم و این گزاره‌ها چیزی را در پی دارد که مور آن را فهم و شعور متعارف ما از جهان می‌نامید. ویتگنشتاین اعتقاد داشت که مور در این سخن خود (ما می‌دانیم این گزاره‌ها صادق‌اند) دچار اشتباه شده است، چراکه مور عقیده‌اش را بر این واقعیت استوار می‌کرد که ما در این گزاره‌ها احساس یقیین می‌کنیم، حال‌آنکه بنا بر نظر ویتگنشتاین، این دو باهم تفاوت دارند. بااین‌همه، او دریافت که مور توجه ما را به‌گونه‌ای خاص از گزاره‌ها که نقش منطقی خاصی در اندیشه ما ایفا می‌کند جلب کرده است.»

هادسون با اشاره به نکاتی که ویتگنشتاین در باب آرای جی. ا. مور مطرح کرده است، می‌گوید: «ویتگنشتاین اعتقاد داشت که این نوع گزاره‌ها در همه پرسش‌ها و پاسخ‌های من آن‌قدر تثبیت شده است که نمی‌توانم به آن‌ها دست بزنم. ویتگنشتاین در پی آن بود که بداند چه چیزی را می‌توانیم یک پرسش معقول به‌حساب آوریم و چه چیزی را یک پاسخ معنادار.» وی نمونه‌هایی از گزاره‌هایی را که ویتگنشتاین از مور گرفته یا خود استنباط کرده بود در سه دسته تقسیم‌بندی می‌کند:

۱. گزاره‌هایی که تأثیر آن‌ها در جهان‌بینی ما تا آن اندازه بنیادین است که نمی‌توانیم هیچ مفهومی را به‌عنوان شاهدی علیه یا حتی به سود آن‌ها بسازیم؛ برای نمونه، «اشیا هنگامی‌که کسی به آن‌ها نگاه نمی‌کند، ناپدید نمی‌شوند.»

۲. فرضیه‌هایی هستند که بنیادی‌اند اما نه به‌صورت کلی، بلکه تنها برای برخی رشته‌های خاص. ویتگنشتاین در کتاب در باب یقین به دو نمونه اشاره می‌کند: «طبیعت یکنواخت است» و «زمین زمان زیادی پیش از تولد ما وجود داشته است». نمونه نخست، فرضیه‌ای بنیادی برای علم فیزیک و نمونه دوم، فرضیه‌ای بنیادی برای تاریخ است. گزاره‌هایی که در رشته‌ها بنیادین‌اند نوعی از باورهای گزاره‌هایی در نظام عقلانی را به‌وجود می‌آورند. (گزاره‌ها در این دسته همان اصولی هستند که به آنچه مناسب است انجام شود، می‌پردازند. اصول عملی بسیاری هستند که مورد پذیرش عموم‌اند و در چهارچوب نظام عقلانی باورها می‌گنجند. زمانی که می‌گوییم باور خاصی در باب آنچه باید انجام شود عقلانی است، در بیشتر موارد منظورمان این است که آن عمل با یک یا چند اصل از این اصول سازگاری دارد. اما باید توجه داشت که میان اصول عملی و اصول منطقی تفاوت قائل شویم؛ ازاین‌رو باید میان قاعده‌ای مانند «قانون عدم تناقض» و پندی مانند «صداقت بهترین سیاست است» تمایز گذاشت.)

۳. گزاره‌هایی وجود دارند که برخلاف دسته نخست، می‌توان به ضرر یا به سود آن‌ها شواهدی آورد؛ همچنین برخلاف دسته دوم، تنها برای رشته‌ای مشخص بنیادی نیستند. این گزاره‌های دسته سوم را جامعه به‌گونه‌ای وسیع و مستمر پذیرفته است. ویتگنشتاین در این زمینه چنین مثالی می‌آورد: «کسی روی ماه نبوده است.» هرچند امروزه دیگر این مثال صحیح نیست، اما در زمان ویتگنشتاین اگر کسی از دوست خود می‌پرسید «آخرین بار کِی به ماه رفته‌ای»، پرسشی غیرعقلانی طرح کرده بود.

هادسون پس از بیان این سه دسته که برگرفته از مثال‌های ویتگنشتاین است، می‌گوید: «بنا ندارم تا یکسره از نمونه‌های خاص ویتگنشتاین دفاع کنم، بلکه تنها می‌خواهم بگویم گزاره‌هایی از این سه دسته وجود دارند که به‌گونه‌ای وسیع و عمومی نقش تنظیم‌کننده را در جامعه ایفا می‌کنند و می‌توان اظهار یا باور به آن‌ها را عقلانی دانست.»

زمانی که در کتاب «در باب یقین» گزاره‌های بنیادی به بستر رودخانه اندیشه تشبیه می‌شوند، ویتگنشتاین سعی دارد مسئله تغییر در نظام عقلانی باورها را پیش بکشد. ویتگنشتاین بیان می‌کند که بخشی از ساحل رودخانه صخره‌های سخت و تغییرناپذیر دارد و بخش دیگر آن، شن‌هایی هستند که هر لحظه در جایی جمع می‌شوند. بنابراین امکان دارد که حتی بستر رودخانه اندیشه‌ها قدری جابه‌جا شود. وجود تغییرات در نظام عقلانی جای شک ندارد. خواه به باورهایی بیندیشیم در باب آنچه هست، مانند گزاره‌های بنیادی ویتگنشتاین، یا به اصولی فکر کنیم در باب آنچه انجامش مناسب است. این نکته اهمیت بسیار دارد که آنچه انسان‌ها از هر دو جهت قطعی می‌دانند، در هر دوره‌ای می‌تواند تغییر کند؛ برای نمونه، زمانی این باور مورد پذیرش عموم و تنظیم‌کننده جامعه بود که بهت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.