پاورپوینت کامل خواجه نصیر و توسعه مبنایی کلام شیعی ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خواجه نصیر و توسعه مبنایی کلام شیعی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خواجه نصیر و توسعه مبنایی کلام شیعی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خواجه نصیر و توسعه مبنایی کلام شیعی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

از آن زمان که مالک بن انس (۱۷۹-۹۳ ه.ق) هرگونه سخن از اسما و صفات خداوند و علم و قدرت او را نوعی بدعت نامید و از «یتکلِّمون فِی..» [سخن گفتن درباره ..] برحذر داشت، نزدیک به دو قرن می‌گذشت که در صدر اسلام و در زمان پیامبر (ص)، ایشان یارانی را دید که «یتکلِّمون فِی القدر»؛ یعنی درباره قدر صحبت می‌کنند.

فیلسوفی برای متکلّم بودن

از آن زمان که مالک بن انس (۱۷۹-۹۳ ه.ق) هرگونه سخن از اسما و صفات خداوند و علم و قدرت او را نوعی بدعت نامید و از «یتکلِّمون فِی..» [سخن گفتن درباره ..] برحذر داشت، نزدیک به دو قرن می‌گذشت که در صدر اسلام و در زمان پیامبر (ص)، ایشان یارانی را دید که «یتکلِّمون فِی القدر»؛ یعنی درباره قدر صحبت می‌کنند. در برابر آنان کسانی بودند که «سکت عنهُ»؛ یعنی سکوت کردند. در هر حال بعد از درگذشت حضرت رسول(ص)، توفان حوادث و رخدادها چنان جهان اسلام را دربرگرفت که گریزی از «سخن گفتن» نشد و به زعم برخی محقّقین، اسلام با «دیگری»‌های خود روبرو شد و خصم و رقیب به‌طور جدّی وارد میدان شده بود و بدتر اینکه در بین خود مسلمانان تا خود زمان مالک که از شاگردان امام صادق علیه‌السلام بود نیز چنان انشقاقی رخ داده بود که تمام جریانات فکری و سیاسی و تاریخی آن دوران و بعد از آن را به دو گروه عمده تقسیم می‌کنند؛ سنّی و شیعی!

فراگیری کلام خواجه

بنابراین کلام لاجرم آنقدر فراگیر شد که تا قرن هفتم در کشمکش با دیگری بود و خواجه نصیر (۶۵۳-۵۹۷ ه.ق) آنگاه ظهور کرد که میراث فلسفی بسیار گرانقدری از فلاسفه ما همچون ابن‌سینا به دستش رسیده بود و تا توانست برای مصادیق فراوان «یتکلِّمون فِی» قرائن و استدلال جمع کرد تا نقل را تکمیل کند. البته میراث گرانسنگ شیخ مفید (۴۱۳-۳۳۸/۳۳۶ ه.ق) عقل‌گرا و یارانش همچون سید مرتضی و شیخ طوسی نیز دست او را باز گذاشت تا بتواند کلام شیعی را به شکلی بسیار مبنایی جان ببخشد. با توجه به اینکه خواجه نصیر در قرن هفتم گنجینه عظیمی از فلسفه و فقه و کلام از قرون پیشین به ارث برده بود، کلام او وامدار این گنجینه پربار است و بنابراین بهتر است ابتدا بازگشتی به تاریخ کلام تا پیش از نصیرالدین داشته باشیم.

۱- موقعیت اولیه علم کلام در بین مسلمانان پیش از عصر خواجه نصیر

همه‌چیز از آنجا شروع شد که برخی از قدر پرسیدند؛ یعنی از عقاید و اعتقادات اسلام پرسیدند و پیامبر اکرم آنها را نهی فرمود، به حکم اینکه: «فِطرت‌الله الّتی فطرالنّاس علیها»؛ یعنی همه اینها که خدایی هست و یگانه و صاحب قدرت و جلال هست از فطرت انسان برمی‌آید (هدایت تکوینی)، چنان‌که بعدها مخالفین کلام نیز هرنوع سوال از عقیده را جدال با خدا نامیدند. بنابراین مسائل عقیدتی خط قرمز هرنوع بحث و مباحثه و مناظره و مجادله بود. اما چه باک که در لحظات تلخ رحلت پیامبر (ص) که ایشان به تشکیل جیش اُسامه (اُسامه پسر زید بن حارثه) فرمان داد، عده‌ای از یاران مخالفت کردند و بنابراین پرسشی بزرگ دربرابر مسلمانان فتح باب شد؛ امکان اجتهاد در برابر نصّ؛ اگر کلام پیامبر وحی خداست آیا تخطی از آن جایز است؟! یا اصلا آیا تشکیل جیش اُسامه اجتهاد خود پیامبر بود یا وحی الهی؟! این آغاز راهی بود که مسلمانان در آن به تفرقه افتادند، زیرا هرکسی طوری اندیشید و اختلاف افتاد و بعد از آن ماجراهای پیاپی از جمله جنگ با مانعین زکات و قتل عثمان و خلافت علی علیه‌السلام را شاهد شدند. اولین متکلم رسمی هم واصل بن عطا (۱۳۱-۸۰ ه.ق) بود که از جمع حسن بصری (وفات: ۱۱۰ ه.ق) جدا شد و با اعتزالش فرقه معتزله را پدید آورد. اما باید توجه داشت که متکلّمان اولیه همچون واصل، ابوالهذیل علّاف (۲۲۶-۱۳۵ ه.ق)، نظّام (حدود ۲۲۰-۱۶۰ ه.ق) و جاحظ (وفات: ۲۵۶/۲۵۵ ه.ق) پیش از شروع رسمی فلسفه اسلامی با فیلسوف کندی (وفات: حدود ۲۶۰ ه.ق) به برخی مباحث فلسفی همچون هیولی، حرکت و جوهر و عرض پرداخته بودند، ولی هرگز خود را فیلسوف نپنداشتند و به ‌تمامه متکلّم بودند اما اگر در عناوین و معادل‌های مختلفی که در تاریخ اسلام برای علم کلام به‌ کار رفته نظر کنیم، فراز و فرود آن به‌خوبی کیفیت آن را نیز برجسته می‌سازد، عناوینی همچون الفقه‌الاکبر که ابوحنیفه (وفات: ۱۵ ه.ق) برای عقاید به‌کار برد، علم اصول‌الدین؛ منسوب به ابوالحسن اشعری (وفات: ۳۲۴ ه.ق)، علم‌النظر والاستدلال؛ منسوب به قاضی عبدالجبار (وفات: ۴۱۵ ه.ق)، علم‌العقاید که غزالی (وفات: ۵۰۵ ه.ق) به‌ کار برد و علم‌التوحید و الصفات و علم‌التوحید که تفتازانی (وفات: ۷۹۲ ه.ق) مورد استفاده قرار داد. این اسامی متنوّع حاکی از این است که اولا در بین مسلمانان بحث عقاید و پرداختن بدان‌ها چقدر اهمیت یافته بود و درثانی، بین طرفداران نقل و عقل و نیز تنزیه یا تفکیک یا ترکیب آنها اختلافات جدّی مطرح بوده است. در هر حال وقتی به دوران نصیرالدین نزدیک می‌شویم، این اختلافات همچنان برقرار است و به‌خصوص اختلاف شیعه و سنّی که تابعی از سیاست هم بود و اطراف قرن هفتم و هشتم تا بعد آن زمانی بود که شیعیان به‌طور جدّی به‌دنبال گسترش موقعیت سیاسی و خروج از انزوا و بسط گسترده تفکر خویش بودند و تاریخی از اندیشه‌ها و عقاید گوناگون را نیز پشت سر گذاشته بودند. البته شاید فرهنگ تقیه و مدارا با حاکمان جور که کسانی چون سید مرتضی رواج دادند و باعث ورود شیعیان در دستگاه‌های حکومتی هم شده بود، در توسعه سیاسی و اجتماعی شیعیان نیز بی‌تاثیر نبود، چنان‌که نصیرالدین طوسی در دستگاه حکومت مغول و قبل از آن در قلاع اسماعیلیه نفوذ کرد و کار حکومت عباسی را یکسره ساخت. وی پس از آن منشأ خیر و برکات فراوانی برای شیعیان شد و کلام شیعی در شکل فلسفی و استدلالی به معنای واقعی کلمه توسط او استوار و پابرجا شد.

۲- نقش خواجه نصیر در تاسیس کلام فلسفی شیعی در قرن هفتم

البته چنان‌که گفته شد، ورود به فلسفه برای مباحث کلامی، یا ورود فلسفه در مباحث کلامی صبغه‌ای طولانی از خود قرن دوم هجری دارد که قطعا با تاریخ دقیق شروع نهضت ترجمه نیز قرابت دارد. اما گو اینکه بسیاری از مفاهیم از قلب خود قرآن قابل استخراج بوده؛ چنانکه مثلا درباره نظّام معتزلی گفته شده که بحث کمون را مطرح کرده و برایش استشهاد قرآنی آورده بود، ولی سابقه این بحث در تاریخ فلسفه به فیلسوف پیشاسقراطی آناکساگوراس بازمی‌گردد و طبق مستندات تاریخی، بعید بوده نظّام با آرای وی آشنایی داشته باشد. در هر حال، مهم است بدانیم که محاجّه و برهان‌آوری از همان آوان اسلام و با شروع تفکرات عقیدتی در بین خود مسلمانان رواج داشته هرچند اصول و نظام خاصی نداشته و بیشتر در مناظرات و مجادلات دو یا چند طرفه بروز می‌یافته، ولی قطع یقین مستندسازی هر نوع ادعا ولو به نقل یا عقل مهم بوده است. لذا اتفاقی که در عصر نصیرالدین و توسط وی می‌افتد این است که او دوباره این میراث عظیم را بازسازی و احیا می‌کند و بر وفق تشیع تکوین می‌بخشد. او فلسفه را به شکلی جدید در کلام مورد استفاده قرار می‌دهد و طبق مقدّمه شرحش بر اشارات ابن‌سینا، او صرفا شارح بوده و عقاید اختصاصی خودش را در جایی دیگر مطرح کرده است؛ یعنی کتاب «تجرید الاعتقاد» که اساس کلام شیعه است. بنابراین طبق نظر بسیاری محقّقان معاصر، نصیرالدین بیشتر متکلّم است تا فیلسوف؛ آنهم متکلّم شیعی. اما او وامدار فلسفه اسلامی است و ادامه مسیر او به صدرا و شاگردانش همچون فیض کاشانی و زنوزی و نوری و در عصر جدید علامه طباطبایی و مطهری انتقال یافت که با توسعه کلام و فلسفه، بیشتر به نفع فلسفه اسلامی جهت گرفتند و کلام برای‌شان هدف نبود، همانطور که فلسفه برای خواجه نصیرالدین هدف نبود.

وضعیت کلام شیعه پس از خواجه نصیر

از این جهت ظهور صدرا بعد از خواجه جای بسی خوشحالی دارد که دست‌کم توامان توانست هم فلسفه را نجات دهد هم کلام را؛ زیرا کلام فلسفی شیعی خواجه نصیر که با شاگرد مبرّزش علّامه حلّی (۷۲۶-۶۴۸ ه.ق) تداوم یافت، مخالف سرسختی به ‌نام سید بن طاووس (۶۶۴-۵۸۹ ه.ق) پیدا کرد که فلسفی کردن کلام را امری زائد دانست و تفکرات حلّی نیز بعدا با مخالفت مهیبی به نام شهید ثانی (۹۶۶-۹۱۱ ه.ق) مواجه شده بود که نهایتا علّامه مجلسی (۱۱۱۰-۱۰۳۷ ه.ق) که دایره عقل تنها را بسیار محدود و ملاک عمده را نقل معرفی کرد، راه این دو را ادامه داد. پس باید اذعان کرد که آن میراث عقلی فقهی و کلامی و سپس فلسفی که از شیخ مفید آغاز و با سید مرتضی و شیخ طوسی ادامه یافته بود و در خواجه نصیر با تاریخ فلسفه اسلامی نیز گفتمانی شکل داده بود، می‌رفت که با فرهنگ فکری اخباریان و مجلسی به محاق برود، اما ظهور صدرا در حدود سه قرن بعد از خواجه نصیر، باعث شد تا زحمات نصیرالدین بر باد نرود.

برای تفهیم بهتر نقش فلسفی خواجه نصیر در کلام، می‌توان از مجموع اختصارات گفته‌شده پیشین، دو رویکرد را در باب کلام در نزد مسلمانان پیشنهاد داد: یکی اینکه خود قرآن و نقل برای تمام سوالات مسلمانان بسندگی دارد و سوال از عقاید بدعت یا جرم است و هرچه درخصوص عقاید لازم است در احادیث و روایات وارد آمده است. دیگر اینکه قرآن حاوی معانی بسیاری است که نیاز به تاویل دارد و این مغایرتی با خودبسندگی آن ندارد و لذا هر پرسشی به‌خصوص از جانب مخالفان نیازمند این است که نقل را مستدلّ و برهانی ارایه دهیم. در رویکرد اول، آموزه‌های دینی اسلام در سپهر تاریخی و جغرافیایی و معنوی خود اسلام ملاک و معیار هستند و لزومی به مطابقت با یا متابعت از غیر آن نیست و هر نوع پرسشی ولو از جانب غیر، باید در این سپهر بررسی و پاسخ داده شود تا مبادا پایه‌های شریعت سست و تضعیف شود. این رویکرد مستلزم آن است که با محور قرار دادن اسلام به ‌علاوه محتوا، قوانین و شریعت خاص آن به سراغ دیگران برویم که فرع بر این اصل هستند. بنابراین این سوال مطرح می‌شود که آیا این رویکرد از پس همه سوالات اعصار و دوران‌های گوناگون و انواع مختلف تفکرات و تنو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.