پاورپوینت کامل مفهوم پیشرفت علمی در جهان اسلامی در گفتاری از حسین معصومی همدانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مفهوم پیشرفت علمی در جهان اسلامی در گفتاری از حسین معصومی همدانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفهوم پیشرفت علمی در جهان اسلامی در گفتاری از حسین معصومی همدانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مفهوم پیشرفت علمی در جهان اسلامی در گفتاری از حسین معصومی همدانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
در این گفتار معصومی همدانی نکاتی درباره اصل ایده پیشرفت و تحول آن از ایده به ایدئولوژی پیشرفت بیان میکند که بسیار راهگشا و قابل توجه است. این گفتار در مدرسه «اندیشه پیشرفت: مباحثی در فلسفه، علم و تاریخ» ارایه شد که موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران آن را برگزار کرد
حقایق در دل شبههها غوطهورند
محسن آزموده: یکی از کلیشههای فکری در میان علاقهمندان به مباحث فکری و فرهنگی در روزگار ما آن است که ایده یا اندیشه پیشرفت یا ترقی (progress) از ایدهها و اندیشههای مرکزی و محوری و بنیادین مدرن است و در دوران پیشامدرن کسی به پیشرفت نمیاندیشیده. حسین معصومی همدانی، پژوهشگر شناختهشده فلسفه و تاریخ علم در ایران در گفتار حاضر با این نگرش مقابله میکند و با استناد به آثاری دسته اول از دانشمندان و علمای بزرگی چون زکریای رازی و ابن هیثم و ابوریحان بیرونی نشان میدهد که در میان ایشان نیز درک و دریافتی روشن و واضح از تحول و بلکه پیشرفت کمی و کیفی در علم وجود داشته است. در این گفتار همچنین معصومی همدانی نکاتی جذاب درباره اصل ایده پیشرفت و تحول آن از ایده به ایدئولوژی پیشرفت بیان میکند که بسیار راهگشا و قابل توجه است. این گفتار در مدرسه «اندیشه پیشرفت: مباحثی در فلسفه، علم و تاریخ» ارایه شد که موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران آن را برگزار کرد و اکنون گزارشی از آن از نظر میگذرد.
******
بهتر است به جای تعبیر «مفهوم» پیشرفت، از تعبیر «ایده» پیشرفت بهره بگیریم زیرا مفاهیم (concepts) تعریفی دارند که معمولا در چارچوب نظریهها مطرح میشوند. امروز لغت «پیشرفت» در فارسی در مقابل progress فرنگی به کار میرود. قبل از آن از کلمه «ترقی» استفاده میکردیم. در عنوان کتاب مشهور فریدون آدمیت درباره عصر سپهسالار، یعنی «اندیشه ترقی و حکومت قانون»، «ترقی» معادل همان «پیشرفت» در زمانه ماست.
ایده به جای مفهوم
یک ایدهآلیست در فلسفه تعریف مشخصی از خودش دارد، در حالی که یک «پروگرسیست» (پیشرفتگرا یا ترقیخواه) نمیتواند تعریف مشخصی از خودش ارایه کند و در نهایت میتوان گفت کسی است که چیزهایی را خوب و چیزهایی را بد میداند و برای رسیدن به آن چیزهای خوب و پرهیز از آن چیزهای بد، حاضر است فداکاری و در امور جامعه دخالت کند. همچنین توافق درباره مفهوم و معنای پیشرفت و نشانههای آن به سختی حاصل میشود. بنابراین بهتر است به جای مفهوم پیشرفت از ایده پیشرفت سخن گفت. این ایدهها و اندیشههای پیشرفت به علم یا تخصص ویژهای وابسته نیستند و دامنه رواج آنها بسیار وسیع است و تعبیر پیشرفت را همگان از فلاسفه و جامعهشناسان تا عالمان و دانشمندان به کار میبرند. اختصاص به یک گروههای اجتماعی خاصی هم نیست. به دلیل ابهامی که در اصطلاح پیشرفت هست، گروههای اجتماعی مختلف با اهداف و معانی متفاوت آن را به کار میبرند. در نتیجه وقتی بکوشیم آنها را تدقیق کنیم، شمول و همگانی بودن خود را از دست میدهند و به مفهوم بدل میشوند و در یک نظریه خاصی جذب میشوند. مثلا اگر به جای تعبیر عام «پیشرفت» از «پیشرفت اقتصادی» سخن بگوییم، وارد علم اقتصاد شدهایم و ملاکهای مشخص و حتی کمی برای آن پدید میآید. در نتیجه واژه پیشرفت که در قرن هجدهم واژهای کلیدی بود، به تدریج در حوزههایی چون اقتصاد و سیاست، جای خود را به تعبیر «توسعه» (development) داد، زیرا تعبیر «پیشرفت» مبهم است و مدلول واقعی آن روشن نیست و به خصوص به اموری اشاره میکند که سنجشپذیر نیستند. خصوصیت دیگر ایدهها که مفاهیم ندارند، این است که انگیزش دارند، یعنی میتوانند مردم را به عمل وادارند و اعتقاد راسخ ایجاد میکنند. مثلا صرف قبول ایده پیشرفت، موجب میشود به دنبال تحقق آن برویم و بگوییم باید پیشرفت کنیم. به همین علت ایدهها و اندیشهها، مستعد تبدیل به ایدئولوژی به معنای مذموم آن هستند. در مورد ایده پیشرفت هم ممکن است پا را از اینکه «باید پیشرفت کنیم» فراتر بگذاریم و بگوییم «ما ناگزیر پیشرفت میکنیم»! پیشرفت در پهنه عمل یک نوع احساس است که در عدهای از کنشگران اجتماعی در نتیجه مقایسه دست میدهد، مثلا دو جامعه یا دو وضعیت را مقایسه میکنند و از آن به عنوان پیشرفت یاد میکنند. اما اگر از آنها بپرسیم که مشخصا منظورتان چیست، اگر مراد یک قلمرو خاص یا امور قابل سنجش نباشد، درمییابیم که از تعابیر همان گویانه بهره میگیرند. از این نظر تعریف پیشرفت مثل تعریف وجود در فلسفه است. البته کسی که به پیشرفت قائل است و احساس آن در او وجود دارد، سعی میکند شواهدی عینی برای آن عرضه کند، اما مشخص نیست که شواهد دو نفر در این باره یکسان باشد.
ایده پیشرفت علمی
وقتی لااقل در مرحله پیدایش، پیشرفت را از مقوله احساس بدانیم، میتوانیم نظریههایی را که اصولا پیشرفت را قبول ندارند، یا از «ناهم سنجشپذیری» (incommensurable) نظریههای علمی سخن میگویند، کنار بگذاریم. فرض من این است که چیزی تحت عنوان پیشرفت علمی وجود دارد یا لااقل وجود داشته و کاربرد آن مشروع است. دلیل تاریخی آنهم این است که در حوزه علم، احساس تفاوت در دورههایی وجود داشته است و چنین نیست که این احساس تفاوت در دوره مدرن پدید آمده و بهرغم نظرات فیلسوفان متاخر هنوز هم وجود دارد. یعنی پیش از آنکه فلاسفه علم در اصل پیشرفت تردید کنند، دانشمندان از روی سادهدلی یا به هر دلیل دیگر، چند قرن به این مفهوم اعتقاد و این احساس را داشتند. این اعتقاد و احساس دو وجه دارد که فلسفههای علم معتقد به پیشرفت این دو را صورتبندی نظری کردهاند: ۱. دانشمندان و مردم عادی شاید تحتتاثیر القائات دانشمندان معتقدند بیشتر از گذشتگان میدانند و جزییات داناییشان بیشتر است (knowing that)، ۲. ایشان معتقد بودند که بهتر از گذشتگان خود میدانند و نظریههای بهتری در اختیار دارند (knowing why). اولین جایی که این احساس پدید آید، پیش از سیاست و اقتصاد، در علم بود. یعنی پیش از آنکه ایده پیشرفت به صورت یک ایدئولوژی یا انگیزهای برای عمل شود و به کل جامعه و تمدن تسری داده شود و مثلا کندورسه فیلسوف فرانسوی زمانی که در زندان انقلاب فرانسه منتظر بود اعدام شود، این نظریه را مطرح کرد که کل جوامع بشری از مراحل مختلفی عبور میکنند و تابلویی تاریخی از پیشرفت جوامع بشری به دست داد که هر مرحله از مرحله پیشین پیشرفتهتر است. این مفهوم بعدا در فلسفه هگل معنای عمیقتر و اساسیتری یافت. بعدا در نیمه دوم قرن نوزدهم، آگوست کنت کوشید مراحل پیشرفت را براساس وجوه پیشرفت معرفتی مشخص کند. بنابراین نه فقط ایده پیشرفت که ایدئولوژی پیشرفت بر اساس تحولات علم طرح شد. دو گونه میتوان راجع به پیشرفت صحبت کرد: ۱. پیشرفت به عنوان امر واقع یا احساس یا اعتقادی نزد گروههایی از آدمها؛ ۲. پیشرفت بر اساس پژوهش بعد از گذشتن یک دوران براساس ملاکها یا شاخصهایی که معمولا از علوم انسانی اتخاذ میشود. مثلا ممکن است محققان میزان مصرف پروتئین را ملاک پیشرفت در امر تغذیه معرفی کنند و بگویند مثلا در طول قرن هجدهم، میزان مصرف پروتئین آلمانیها ۱۲ درصد افزایش یافته است این امری محسوس برای مردم آن زمان نیست، چون هم سنجش آن دشوار و هم بسیار کند و تدریجی است.
تقابل پیشرفت و پسرفت
ما معمولا ایده پیشرفت را به شروع دوران مدرن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 