پاورپوینت کامل تداوم فرهنگ موسیقایی ساسانی تا سده پنجم هجری ۹۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تداوم فرهنگ موسیقایی ساسانی تا سده پنجم هجری ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تداوم فرهنگ موسیقایی ساسانی تا سده پنجم هجری ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تداوم فرهنگ موسیقایی ساسانی تا سده پنجم هجری ۹۲ اسلاید در PowerPoint :
موسیقی دوره ساسانی یکی از وجوه فرهنگی بارز این دوره است که به سبب نامهایی چون باربد و نکیسا آوازهای فرای مرزهای ایران داشته است. همانقدر که اطلاعات اندکی از موسیقی این دوره به جا ماندهاست، از سرنوشت این موسیقی پس از حمله اعراب نیز اطلاعی در دست نیست.
چکیده: موسیقی دوره ساسانی یکی از وجوه فرهنگی بارز این دوره است که به سبب نامهایی چون باربد و نکیسا آوازهای فرای مرزهای ایران داشته است. همانقدر که اطلاعات اندکی از موسیقی این دوره به جا ماندهاست، از سرنوشت این موسیقی پس از حمله اعراب نیز اطلاعی در دست نیست. این مساله که موسیقی ساسانی بعد از حمله اعراب تا چه زمانی در فرهنگ موسیقایی ایران پویا بوده و اجرا میشده هدف اصلی این پژوهش است. در این پژوهش سعی شده با مطالعه شواهدی که در متون نویسندگانی مانند ابوالفرج اصفهانی، کندی، ابنخردادبه، فارابی، ابنسینا، منوچهری و قابوسبن وشمگیر آمده است حیات این موسیقی تا سده پنجم هجری اثبات شود. در پژوهش حاضر نکاتی که درباره موسیقی ایرانی در این کتب و رسالات آمدهاست بر اساس دوره تاریخی دستهبندی شده و با بررسی موارد ذکر شده، شواهد و دلایلی برای اثبات اجرای موسیقی ایرانی در سدههای پس از حمله اعراب بهدست آمد. با توجه به دلایل و شواهد موجود در این منابع موسیقی ایران ساسانی تا سده پنجم در کنار دیگر گونههای موسیقی در میان مردم و در دربار امرای عرب و حاکمان حکومتهای ایرانیِ پس از سده سوم هجری اجرا میشده و بین مردم و درباریان محبوب بوده است.
واژگان کلیدی: موسیقی ساسانی- الاغانی- فارابی- ابنسینا-کندی- ابنخردادبه-منوچهری- قابوسنامه
روش پژوهش: این پژوهش با مطالعه کتابخانهای و کنار هم قرار دادن شواهدی از اجرای موسیقی ایرانی در سدههای پس از اسلام به بررسی و نتیجه گیری درباره این موضوع پرداخته است.
مقدمه: زمانی که قومی بر قوم دیگر چیره میشود جانشینی نهادهای فرهنگی قوم پیروز بر نهادهای فرهنگی قوم شکست خورده مدتی زمان میبرد. در ایران این اتفاق به دفعات به صورتی معکوس رخ داده که به دو مورد بارز آن یکی در زمان حمله اعراب و دیگری درحمله مغول میتوان اشاره کرد. فرهنگ ایرانی ابتدا با فرهنگ قوم مهاجم همنشین میشود و سپس با چیرگی و آمیختن با فرهنگ متخاصم، گونهای جدید و متعالی از فرهنگ را ارائه میکند.
ایرانِ تحت حاکمیت ساسانیان که پس از جنگ هایی طولانی در یک بازه زمانی سی ساله توسط اعراب فتح شد دارای موسیقی مشهوری بود که حتی از سالهای پیش از آغاز اسلام در شبه حزیره عربستان مورد توجه اعراب بود. پس از حمله اعراب به ایران و آشنایی طیف وسیعی از مردم این منطقه با موسیقی ایران ساسانی، به مرور این موسیقی با موسیقی اعراب درآمیخت و گونهای جدید از موسیقی را پدید آورد. همانگونه که معماری و هنرهای تجسمی دوره ساسانی اساس شکلگیری معماری و هنرهای تجسمی دنیای اسلام شد، موسیقی ایران ساسانی نیز بنمایه گونه جدیدی از موسیقی را تشکیل داد. این گونه جدید موسیقی را که در طی سالهای بعد توسط اندیشمندان و موسیقیدانان اصلاح و قانونمند شد در این نوشته موسیقی جهان اسلام مینامیم.
سرنوشت موسیقی ایران ساسانی که در این مقاله به صورت مختصر موسیقی ایرانی مینامیم و ادامه حیات آن در دوره امرای مسلمان در پردهای از ابهام پوشیده است. اشاراتی مبنی بر اینکه موسیقی ایرانی تا سده چهارم اجرا میشده توسط پژوهشگران عنوان شدهاست، اما اینکه تا چه زمانی این موسیقی به شکل پیشین خود ادامه حیات داده است سوالی است که تاکنون پاسخ مستندی نداشتهاست.
در کتب پس از اسلام بارها به موسیقی ایرانی اشاره شده و در بسیاری موارد ذکرشده که ایرانیان موسیقی خود را در راههای خسروانی مینوازند که این استفاده از فعل زمان حال خود نشانهای از حضور موسیقی ایرانی در دورههای اسلامی است. علاوه بر آن در کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی(اصفهانی, ۱۳۶۸a)، رساله موسیقی کندی (الکندی, ۱۹۶۵)، اللهو و الملاهی نوشته ابن خردادبه (ملاح, ۱۳۴۱)، موسیقی کبیر فارابی (فارابی, ۱۳۷۵)، جوامع علم موسیقی از ابنسینا (ابنسینا, ۱۳۹۴)، دیوان منوچهری دامغانی (منوچهریدامغانی, ۱۳۹۴) و قابوسنامه قابوسبن وشمگیر (قابوسبنوشمگیر, ۱۳۱۲) نکاتی وجود دارد که به واسطه آن میتوان حضور موسیقی ایرانی را در کنار موسیقی اعراب و موسیقی جهان اسلام پیگیری نمود.
کتاب الاغانی در نیمه دوم سده سوم نوشته شده و همزمان با روایت زندگی موسیقیدانان و شاعران سده اول تا سوم هجری، اشاراتی به موسیقی ایرانی دارد. این اشارات گرچه کوتاه و موردی است اما با کنار هم قراردادن آنها و همچنین در مقایسه با اطلاعاتی که از کتابهای دیگر وجود دارد تصویر روشنتری از سرنوشت موسیقی ایرانی پس از اسلام در اختیار ما قرار میدهد.
کندی نخستین فیلسوف جهان اسلام رسالهای در علم موسیقی دارد که در بخشی از آن اشاره کوتاهی به موسیقی ایرانی دارد. این اشاره مختصر در مورد موسیقی ایرانی نکات ظریفی درباره حیات موسیقی ایرانی در سده سوم هجری در خود دارد.
رساله اللهو و الملاهی نوشته ابنخردادبه رسالهای متعلق به سده سوم هجری است که درباره موسیقی ایرانی نوشته شدهاست و علاوه بر نام بردن از الحان ایرانی توضیحی کوتاه درباره ماهیت این موسیقی ارائه میکند.
کتاب موسیقی کبیر فارابی و جوامع علم موسیقی ابن سینا نیز اشارات بسیارکوتاهی به موسیقی ایرانی دارند که میتوان ردپای حضور موسیقی ایرانی را در سده چهارم هجری به واسطه آنها دنبال کرد.
منوچهری دامغانی گرچه به شاعر طبیعت مشهور است و عمده اشعار او برپایه تشبیه است اما به سبب اشارات پرشمار به نام الحان مویقی ایرانی و نکات نهفته در اشعارش میتواند مرجع مهمی برای پیگیری موسیقی ایرانی در سده پنجم هجری باشد.
نصیحتنامه یا قابوسنامه کتابی است که در آن آئین زندگی در قالب کتابی آموزش داده شدهاست. در فصل آداب خنیاگری این کتاب نیز به روشنی به موسیقی ایرانی با نام راههای خسروانی اشاره شدهاست. این مورد نیز تایید دیگری بر حیات موسیقی ایرانی در سده پنجم هجریاست.
نیمه اول سده اول هجری آغاز ورود موسیقی ایرانی به سرزمین عربستان توسط ایرانیانی است که به اسارت گرفته شدهاند. در این دوره همچنان جنگهای اعراب و ایرانیان در جریان است و به مرور بخشهای بیشتری از ایران تحت تسلط مهاجمان قرار میگیرد. همزمان با فتح ایران، در سرزمین عربستان برای نخستین بار یک حکومت فراگیر به پیروی از پادشاهی ساسانی در حال شکلگیری است و این حکومت جدید برای اداره قلمرو وسیعی که تصرف کرده و همچنین به رخ کشیدن قدرتش در اثبات همتایی با آنچه ستانده است نیاز به استفاده از بنمایههای فرهنگی پادشاهی ساسانی دارد. از این رو است که موسیقیدانان و دیگر هنرمندان به دربار امویان راه مییابند. روایتهایی از موسیقیدانان این سده را در میتوان در کتاب الاغانی مطالعه نمود و از میان این روایتها سرنوشت موسیقی ایرانی را پی گرفت.
در یکی از این روایتها اصفهانی به نقل از ابن خردادبه ذکر کردهاست که عبدالله عامر چند کنیز صنج[۲] زن خریده با خود به مدینه آورده بود. آنها هر جمعه یک برنامه همگانی اجرا میکردند و برای اهالی مدینه صنج میزدند.(اصفهانی, ۱۳۶۸، ۷۸) در این روایت ابتدا باید در نظر داشت که عبدالله بن عامر همان کسیاست که خراسان را در سال ۳۰-۳۱ هجری فتح کرد (البلاذری, ۱۳۴۶، ۲۸۳) و به طور قطع این نوازندگان چنگ اسیران ایرانی و احتمالا از خراسان بودهاند و آنچه با چنگ در روزهای جمعه برای اهل مدینه مینواختند قطعا موسیقی ایرانی بودهاست. نکته جالب توجه بعدی در این روایت اجرای همگانی موسیقی برای مردم است که به نوعی اجرای کنسرت اشاره دارد. دختران چنگنواز در دوره ساسانی بر اساس منابع تصویری موجود در طاق بستان بخش عمدهای از نوازندگان را تشکیل میدادند (فراهانی, ۱۳۸۶) که ادامه این شیوه را میتوان در دورههای اسلامی در دربار خلفای بنیامیه و بنیعباس پیگیری کرد (ذاکرجعفری, ۱۳۹۷). این گروه از کنیزان را میتوان از جمله نخستین برخوردهای اقوام عرب با موسیقی ایرانی پس از حمله به ایران دانست که سرآغاز آشنایی فراگیر اعراب با موسیقی ایرانی شد. این آشنایی در دورههای بعدی باعث علاقمندی موسیقیدانان عرب به موسیقی ایرانی شد که افرادی همچون سائب خاثر (اصفهانی, ۱۳۶۸، ۷۸) به آموختن موسیقی ایرانی و تلفیق آن با موسیقی عربی پرداختند و سرانجام گونهای جدید از موسیقی را بر پایه اصول تئوریک موسیقی ایرانی شکل دادند.
علاوه بر دختران چنگ نوازی که عبدالله بن عامر با خود به عربستان برد، موسیقی ایرانی از طریق دیگر ایرانیانی که به اسارت گرفته شدند نیز وارد جامعه عرب شد. ابوالفرج اصفهانی در الاغانی ذکر میکند مردی فارسی به نام نشیط که نغمههای ایرانی اجرا میکرد به مدینه آمد و هنرش مورد توجه و اعجاب عبداللهبنجعفر قرار گرفت (اصفهانی, ۱۳۶۸، ۷۸). این سده را میتوان آغاز ورود موسیقی ایرانی به دنیای اسلام دانست که در بین اقوام و امرای عرب به عنوان یک پدیده تازه و ویژه مورد اسقبال قرار گرفت و آغازی برای به وجود آمدن نوع جدیدی از موسیقی بر پایه موسیقی ایران ساسانی شد.
سده دوم هجری قمری
سده دوم هجری با سقوط بنیامیه و شکلگیری حکومت عباسی که رنگ و بوی ایرانی دارد همراه است. خلافت عباسی که با کمک ایرانیان بر بنیامیه پیروز شد اقبال بیشتری به هنر ایرانی نشان داد. برپایی جشنهای ایرانی توسط امرای بنیعباس نشان از توجه آنان به فرهنگ ایران دارد(مسعودی, ۱۳۸۲، ۳۲۲). روشن است که این جشنها با آئینها و موسیقی مخصوص به خود برگزار میشدهاست. در این سده نیز همچنان موسیقی ایرانی برای امرای عرب جذابیت دارد. در روایت دیگری که در الاغانی آمده (اصفهانی, ۱۳۶۸، ۵۹۱) پسر هارون با نیرنگ دو غلامش را نزد اسحق موصلی میفرستد تا آوازهای او را بیاموزند. این دو غلام پس از آموختن آوازهای دلخواهِ پسر هارون در مجلس واثق، که اسحق هم حضور داشته، به عنوان دو غلام خراسانی حاضر میشوند و در این مجلس ابتدا نغمههای فارسی با ضرب فارسی و آوازهای باربد را میخوانند. با توجه به اینکه دوره زندگی اسحق موصلی بین سالهای ۱۵۵-۲۳۵ بوده است وقوع این داستان را میتوان در سده دوم و سوم دانست و پویایی و حضور موسیقی ایرانی را تا این دوران پیگرفت (اصفهانی, ۱۳۶۸، ۵۷۵). این روایتها نشان از رویکرد مثبت حکمرانان عرب نسبت به موسیقی ایرانی و حضور این گونه موسیقی در دربار خلافت بنیامیه و بنیعباس دارد.
سده سوم هجری قمری
نارضایتی از امرای عرب و تحقیر ایرانیان که در سده اول هجری منجر به شکل گیری نهضت شعوبی شد در سده دوم با به حکومت رساندن عباسیان توسط ایرانیان ادامه یافت و درنهایت در سده سوم به شکل گیری نخستین حکومت ایرانی توسط طاهریان انجامید. پس از طاهریان، صفاریان و پس از آنان سامانیان به حکومت رسیدند که هر سه حکومت توجه ویژهای به فرهنگ ایرانی داشتند و در تلاش برای بازگرداندن آئینها و نمودهای فرهنگی ایرانی بودند. رسمی شدن زبان فارسی در زمان یعقوب لیث صفاری از نشانههای این رویکرد است. با توجه به این رویکرد، برجسته شدن اجرای موسیقی ایرانی نیز به عنوان یکی از نمودهای بارز فرهنگ ایرانی، دور از تصور نیست.
از میان نویسندگان این سده که در نوشتههای خود به موسیقی ایرانی اشاره کردهاند می توان به کندی و ابن خردادبه اشاره کرد. هر دو این نویسندگان در بغداد پرورش یافته بودند و به منابع علمی بیشمار دارالحکمه و دارالترجمه بغداد دسترسی داشته و همچنین به سبب حضور در دربار خلفای عباسی با انواع موسیقی رایج در این دوره نیز آشنا بودهاند. کندی در رساله موسیقی خود درباره موسیقی ایرانی اینگونه مینویسد:
ان مذهب الفرس فیها استعمال الخفه و السرعه بعد وقوفهم علی طرقهم المعلومه عند حذاقهم- اذ هی اهم شبیهه بالاصول- کالنسیم والایزن و الاسفراس و السندان و انیزوزی و المهرجانی [کذا] و غیرها یطول مما شرحه و وصفه[۳](الکندی, ۱۹۶۵، ۲۶).
از نوشته کندی در مورد موسیقی ایرانی دو دلیل برای حیات موسیقی ایرانی در زمان او و همچنین آگاهی او از ماهیت این موسیقی میتوان برداشت نمود. نخست اینکه اسلوب جمله مفهوم هستی و جریان داشتن موسیقی ایرانی را میرساند. دلیل دوم اینکه پس از آنکه الحان ایرانی را نام میبرد اظهار میدارد که شرح و توصیف این الحان طولانی است. قطعا کندی از ماهیت موسیقی ایرانی خبر داشته و در زمان او افرادی به اجرای این موسیقی میپرداختهاند که او شرح و توصیف آنها را طولانی میداند و بهتر میبیند تا به توصیف موارد دیگری در موسیقی همچون سیستم اسابع بپردازد. با توجه به نوشته کندی میتوان نتیجه گرفت موسیقی ایرانی در جامعه درباری سده سوم نیز اجرا میشده، اما نوع محبوب موسیقی سیستم اسابع بوده است که کندی نیز به طور مفصل به شرح و توصیف آن پرداختهاست.
ابن خردادبه نیز در همین سده در رساله خود به موسیقی ایرانی اشاره میکند (ابنخردادبه,۱۹۶۱، ۱۶) و الحان موسیقی ایرانی را ذکر میکند. او نیز برای اشاره به موسیقی ایرانی و توضیح ماهیت آنها جملاتی را بکار میبرد که در ساختار معنای هستی و حیات داشتن موسیقی ایرانی را میرساند. همچنین در ادامه بحث خود در مورد موسیقی ایرانی در مورد هریک از الحان خسروانی جداگانه توضیحی کوتاه ارائه میدهد که نشان دهنده آشنایی کامل او با ماهیت این نوع موسیقی است؛ هرچند که توضیحات او برای درک ماهیت این موسیقی در زمان ما کافی نیست.
با توجه به مطالب ذکر شده توسط کندی و ابن خردادبه و آشنایی کامل این دو اندیشمند با موسیقی ایرانی، اجرا و حیات این موسیقی در سده سوم هجری را میتوان اثبات نمود.
سده چهارم هجری قمری
رویکرد بازگشت به هویت ایرانی در سده چهارم به دورانی طلایی رسید که نتیجه آن را میتوان در آثار فردوسی، ابن سینا و رودکی و دیگر اندیشمندان این سده به روشنی دید. کتاب موسیقی کبیر فارابی (فارابی, ۱۳۷۵) و رسالات موسیقی ابن سینا (ابنسینا, ۱۳۹۴) را میتوان مهم ترین کتب تئوری موسیقی سده چهارم دانست. اولویت پژوهشی این دو دانشمند مباحث نظری در مورد سیستم اسابع است که هسته اصلی آن از آمیختگی موسیقی ایرانی و عربی به وجود آمده و برپایه تئوری موسیقی یونانی بیان میشود.
فارابی در توضیح گونه دوم از استعداد ادای الحان به طرائق و دواشین فارسی و خراسانی اشاره میکند و ذکر میکند که آواز خواندن با آنها ممکن نیست (فارابی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 