پاورپوینت کامل یک خاطره و چند سخن دربار? استاد ایرج افشار ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یک خاطره و چند سخن دربار? استاد ایرج افشار ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک خاطره و چند سخن دربار? استاد ایرج افشار ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یک خاطره و چند سخن دربار? استاد ایرج افشار ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

استاد ایرج افشار از خاندان افشاری‌های یزد هستند. ریش افشارهای یزد از افشارهای کرمان هستند و عمدتاً در دوره صفویه و در زمان شاه نعمت‌الله باقی به یزد آمدند و با یزدی‌ها پیوند برقرار کردند و در یزد ساکن شدند و شجره‌ نامه ای از آن‌ها در کتاب‌هایی که از استاد ایرج افشار چاپ کرده اند، بویژه یزدنامه ، منعکس است.

یک خاطره

سال‌ها بود، تقریباً از دور نوجوانی که من با کتاب «یادگارهای یزد» با آن عکس زیبای مسجد جامع که بر سر در کتاب «یادگارهای یزد» خورده بود با نام استاد ایرج افشار ، آشنا شدم. بعدها که وارد مقول پژوهش در تاریخ و فرهنگ یزد شدم، بهترین منابع من، مجموع کتاب‌هایی بود که استاد افشار تصحیح کرده بود، مانند: «تاریخ جدید یزد» اثر احمد کاتب یزدی، «تاریخ یزد» اثر جعفری، «جامع جعفری» و «جامع مفیدی». تا اینکه در حدود سال ۱۳۶۳-۱۳۶۲ شروع کردم به تحقیق در تاریخ مشروط یزد و به هر جا سر می‌می زدم، می‌گفتند: در یزد کسی نمی‌تواند به شما کمک کند، حتماً باید به تهران بروید و از نزدیک استاد ایرج افشار را ببینید.

من، پرسان پرسان، دفتر موقوفات افشار و دفتر مجلّ آینده را پیدا کردم و رفتم آن‌جا خدمت استاد افشار،‌ در آنجا استاد افشار و استاد کریم اصفهانیان، هر دو مشغول غلط‌گیری‌های مطبعی شمار بعدی مجلّ آینده بودند. در زدم و گفتم: جناب افشار من از یزد آمده‌ام. آقای افشار یک نگاهی کردند و دوباره به کارشان مشغول شدند. گفتند: جوان چه کار داری؟ گفتم: من در زمین تاریخ مشروطه در یزد تحقیق می‌کنم و دوستان گفته‌اند: بهترین منبع شما هستید. آقای افشار یک مکثی کردند و گفتند: ای جوان چرا این همه راه از یزد بلند شدی و آمدی تهران؟ من در یزد، فردی را می‌شناسم که تحقیقات خوبی کرده و می‌تواند به تو کمک کند. اگر حافظه‌ام یاری کند، اسمش را به شما می‌گویم. کمی مکث کردند و گفتند: آهان می‌روی یزد، سراغ آقای حسین مسِرَّت. همیشه استاد افشار به من مسِرَت می‌گفتند. من لبخندی زدم و گفتم: استاد افشار، مسرّت خود من هستم. آقای افشار گفتند: جداً خودت هستی؟ گفتم: بله آقای افشار گفتند: تو که خیلی جوان هستی، من این مدّت که مقالات تو را در ندای یزد می‌خواندم، فکر می‌کردم حسین مسرّت یک پیرمردی است با یک عینک ته استکانی و یالی و کوپالی، یک آدم مُسن ۷۰ ساله، تو که خیلی جوان هستی، بیا جلو، بیا جلو و به آقای اصفهانیان گفتند: آقای اصفهانیان باورت می‌شود حسین مسرّتی که ما مقالاتش را می‌خوانیم، این شخص باشد، این خیلی جوان است. کارهایشان را گذاشتند کنار و گفتند: با بودن تو، من دیگر به آیند تاریخ یزد و یزدپژوهی امیدوار شدم. آن وقت یک کتابی که تازه به نام «محیط ادب» بیرون آمده بود و به کوشش خودشان چاپ شده بود. یکی از آن ها را به من اهدا کردند و تاریخی که در آن تقدیرنامه نوشته اند، ‌تیر سال ۱۳۶۴ بود. این نخستین برخورد من با استاد افشار بود.

لطف های پنهانی

پس از آن برخورد اوّلیه ، بعد ازآن هر وقتی که به یزد می‌آمدند، چه از طریق مسیر نایین – یزد، چه از مسیر کرمان – یزد، تقریباً ۳۰-۲۰ کیلومتری که مانده بود به یزد برسند ، زنگ می‌زدند که آقای مسرّت، هتل مشیرالممالک را برای ما بگیر. استاد خیلی به هتل مشیر علاقه داشتند، یک هتل باغ بود، و با دوستانی که همیشه با او بودند، مثل آقایان : استاد دکتر شفیعی کدکنی، نادر مطلبی کاشانی، دکتر محمّد اسلامی، استاد منوچهر ستوده و گاهی هم با استاد دکتر تورج دریایی به یزد می‌آمدند و چند روزی در یزد بودند در این هتل بودند. این بخشی از ارتباطات تلفنی ما بود.

بعد از آن چنانکه که در نوشت استاد سید فرید قاسمی هم آمده بود، باخبر شدم که هر کسی به استاد افشار دربار تحقیقات یزدشناسی و یزدپژوهی مراجعه می‌کرد ، استاد بلافاصله می‌گفتند: بروید سراغ حسین مسرّت در یزد و اخیراً هم به لطف آقای آرش افشار، پسر استاد ایرج افشار، نامه‌ای را دیدم که در تنظیمات و افرادی که استاد ایرج افشار به آقای دکتر احسان یارشاطر، مدیر ایرانیکا برای نگارش مقاله برای دانشنام ایرانیکا معرّفی ‌کرده بودند، نام من را هم جزو کسانی که می‌تواند در تحقیقات یزدشناسی، صاحب مقاله و مدخل در دانشنامه باشد آورده بودند. این لطف‌های پنهانی بود که استاد ایرج افشار به من و تمامی جوانان و تمامی نوقلمان ایران داشت و بعدها باخبر شدم که استاد افشار در هر شهر ایران یکی، دو نفر را شناسایی می‌کردند و زمینه‌های تشویق او را فراهم می‌کردند، چنان که من برای نخستین کتابم، که هنوز نه مدرک دانشگاهی داشتم و یک دیپلم ساده‌ای بودم و تذکره میکده را تصحیح کرده بودم، به لطف استاد ایرج افشار و با بزرگواری ایشان، کتاب من را خودشان در تهران غلط‌گیری می‌کردند، یعنی تا این حد بزرگواری و بارها که من می‌رفتم تهران، می‌دیدم کارها را خودشان غلط‌گیری کرده بودند و اوّلین کتاب که باعث جسارت من شد که در حوز نسخه‌پژوهی وارد شوم، همین«تذکر میکده» بود که با اشراف استاد ایرج افشار در سلسل انتشارات فرهنگ ایران زمین به سال ۱۳۷۱ چاپ شد و همچنان تا زمان حیات شان این مکاتبات ادامه داشت.

دوستانی که از خارج می‌آمدند مانند: دکتر یوکوهاماهاتا ، دکتر سوزکی و دکتر کندو و یا قصد یزد گردی داشتند، استاد به من معرّفی می‌کردند و متقابلاً من هر وقتی ، در حوزه‌های یزدشناسی و یزدپژوهی، هر سؤالی داشتم ، بهترین منبع من استاد ایرج افشار بود، چنان که بررسی کردم استاد ایرج افشار چیزی حدود ۱۵ عنوان کتاب در زمین یزد، یزدشناسی و رجال یزد کار کرده اند و حدود ۱۳۰ مقاله هم دربار یزد دارند.

یکی از دلایلی که استاد ایرج افشار این علاقه را به حوز یزدشناسی و یزدپژوهی داشتند، به واسط پدرشان آقای دکتر محمود افشار یزدی بود. استاد ایرج افشار، مادرشان هم یزدی بود و بعدها خودشان هم همسر یزدی گرفتند و به غیر از آن آثار تاریخی و ماندگار که اشاره شد بر جای گذاشتند، یکی از اثر ماندگار دیگر استاد ایرج افشار، کتاب «واژه‌نام یزدی» است که سومین ویرایش آن در یزد انجام شد؛ نه ویرایش متنی، یعنی سومین ویرایش آن را در یزد را خود من در انتشارات اندیشمندان یزد چاپ کردم و این نشانه‌هایی بود که استاد افشار به یزد علاقه داشتند و هر وقتی برنام ایرانگردی داشتند، یکی از شهرهایی که قدم می‌گذاشتند، حتماً شهر یزد و استان یزد بود.

پیشین خاندان استاد افشار و موقوفات استاد افشار

استاد ایرج افشار از خاندان افشاری‌های یزد هستند و دوستانی که بیشتر از این علاقه داشته باشند، می توانند به مقال بسیار مبسوطی که استاد دکتر محمّدابراهیم باستانی پاریزی به نام «افشارها در تاریخ» در کتاب ناموار دکتر محمود افشار نوشته و مشخص کرده که افشارها از کدام منطق ایران بودند، مراجعه کنند ؛ و اینکه افشارها بعدها چطوری در ایران گسترش پیدا کردند و به کرمان آمدند. ریش افشارهای یزد از افشارهای کرمان هستند و عمدتاً در دوره صفویه و در زمان شاه نعمت‌الله باقی به یزد آمدند و با یزدی‌ها پیوند برقرار کردند و در یزد ساکن شدند و شجره‌ نامه ای از آن‌ها در کتاب‌هایی که از استاد ایرج افشار چاپ کرده اند، بویژه یزدنامه ، منعکس است.

خاندان افشار بزرگان زیادی داشتند، از جمله آقای محمدجواد افشار ، نه‌تنها دکتر محمود افشار در یزد و طزرجان یزد موقوفاتی داشت، بلکه بسیاری از خاندان افشار در یزد موقوفاتی دارند.مثلاً آب انبار افشار، بیمارستان افشار ، دبستان و دبیرستان افشار و بنگاه‌های اقتصادی و فرهنگی زیادی که در یزد به همّت افشارها ساخته شده است ، افشارها خاندان گسترده‌ای در یزد بودند که اکنون تقریباً بیشتر آن ها بعداً به تهران کوچ کردند، ولی بخشی از آن‌ها مانند آقای دکتر عطاءالله افشار که بانی بیمارستان افشار یزد است، در یزد ماندگار شدند و بناهایی در یزد بر جای گذاشتند.

آقای دکتر محمود افشار چندین فرزند داشتند که یکی از فرزندان شان دکتر خسرو افشار یکی از معدود هنرمندان ابری ساز ایران بود که مرحوم شد و اخوی‌های دیگر آقای ایرج افشار هر کدام در حوزه‌هایی کارهای ایران‌پژوهی انجام می‌دادند، ولی استاد ایرج افشار منحصراً به تاریخ ایران می پرداختند به‌ویژه احاطه‌ای در زمین تاریخ ایران عصر قاجار و عصر مشروطه داشتند و تخصّص دیگر استاد افشار که اهل پژوهش می‌دانند، در زمین کتاب‌شناسی بود و اثر ماندگار ایشان که تقریبا تا زمان حیات شان ۱۰ جلد چاپ شد، «فهرست مقالات فارسی» است که چندین هزار مقاله در حوز ایران‌پژوهی را در خودش جا داده است و اخیراً توسّط خانم ایران‌ناز کاشیان و با حمایت مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی در حال چاپ است. به تازگی باخبر شدم که خوشبختانه کتاب خاطرات استاد ایرج افشار به نام «وین دفتر بی‌معنی» از سوی بنیاد موقوفات ایرج افشار که یکی از بنیاد‌های فرهنگی ایران است زیر چاپ است .( دکتر محمود افشار ساختمان لغتنام دهخدا را وقف کردند و بنیاد هم در کنار آن است)، و خوشبختانه در سال ۱۳۹۷ به کوشش آقای دکتر میلاد عظیمی، فهرست چاپ‌کرده‌های ایرج افشار در سه جلد چاپ شد که گویای کوشش‌ها و تلاش‌های استاد ایرج افشار در راه شناخت ایران و تاریخ ایران است.

یک نکته‌ای که در شخصیّت و زندگی استاد افشار وجود دارد این است که مستشرقان ( خاورشناسان)، و ایران‌شناسان سراسر جهان، تقریباً استاد افشار را به‌عنوان یک منبع و مرجع نگاه می‌کردند و این خیلی حیرت‌انگیز است. <

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.