پاورپوینت کامل ماجرای «مِحْنَه القرآن» در جهان اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ماجرای «مِحْنَه القرآن» در جهان اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماجرای «مِحْنَه القرآن» در جهان اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ماجرای «مِحْنَه القرآن» در جهان اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

منظور از محنه در اینجا عبارت از دستگاه تفتیش عقایدی است که با همکاری معتزله به دستور مامون در اواخر حکومتش برای امتحان مخالفان عقیده حکومت به وجود آمد و تا زمان روی کار آمدن متوکل ادامه یافت.

سیاسی شدن نزاع کلامی در عصر مامون

همه ادیان آسمانی، از یهودیت و مسیحیت تا اسلام، خداوند متعال را خالق می‌دانند. در قرآن کریم آمده است: «خلق السموات والارض» یا «الذی فطر السموات والارض» (انعام، ۷۹) یا «هُو خالقُ کل شیء» خالق یعنی آفریدگار، اما آفریدن یعنی چه؟ یعنی عالم نبود، پس خدا آفرید. این صورت‌مساله‌ای است که همه ادیان الهی به آن باور دارند و هر یک از کتب آسمانی هم که در دست داریم، به همین سیاق و همین اسلوب سخن گفته‌اند. هم قرآن کریم و هم تورات و هم انجیل، همه از «خلق» سخن گفته‌اند. اما آنچه محلّ اختلاف فرقه‌های مختلف اسلامی است، «حادث یا قدیم بودن کلام الهی» است. مساله خلق و قدم قرآن، از جمله اوّلین مسائلی است که در مجادلات و مشاجرات کلامی رخ نموده و سال‌های متمادی ذهن متفکران و اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول کرده است.

محنه چیست؟

محنه یا محنت عنوانی است که در کتب تاریخی برای محاکم تفتیش عقاید عصر خلفای عباسی – مامون، معتصم و واثق – به کار می‌برند. محنه در لغت به معنای آزمایش، بلیه، بلا، داهیه، آفت، فتنه ، سختی و… است، منظور از محنه در اینجا عبارت از دستگاه تفتیش عقایدی است که با همکاری معتزله به دستور مامون در اواخر حکومتش برای امتحان مخالفان عقیده حکومت به وجود آمد و تا زمان روی کار آمدن متوکل ادامه یافت و پس از آن هم ماجرا به عکس شد و این‌بار این اهل حدیث بودند که با حمایت خلفایی چون متوکل بر معتزله و عقل‌گرایان سخت گرفتند. این دوره عموما دامنگیر فقها و محدثان اهل ‌سنت شده است و بدین سبب جمهور اهل‌ سنت آن را شر و بلایی برای اسلام و مصیبتی برای مسلمین می‌دانند.

عصر پیامبر(ص) و نزول قرآن

در سده اول با حضور پیامبر(ص) و نزول قرآن، در واقع بُعد نقلی دین حاکم بود و با بیان کلمه دین آنچه به ذهن جماعت آن روزگار می‌آمد، شخصیت پیامبر(ص) و نزول قرآن بود. در حیات پیامبر(ص) و بعد از پیامبر(ص)، بحث‌های کلامی باعث پیدایش اختلافاتی بین مسلمانان شد. می‌توان گفت مهم‌ترین عامل اختلافات بیشتر به خود قرآن کریم متمرکز بود. هر چند در نگاه ابتدایی که همراه با سطحی‌نگری و ظاهربینی است؛ گویا ظواهر برخی از آیات با یکدیگر اختلاف دارند. بدان معنا که آیات نازل شده قرآن کریم، دال بر تشبیه و تنزیه هستند و خدا را با اوصاف علم و قدرت و مهربانی و تکلم و… به‌گونه‌ای توصیف می‌کنند که انسان مجبور می‌شود چنین اوصافی چون علم خدا را با علم انسان مقایسه کند و در عالم انسانی به درک این اوصاف برسد و در مراتب خیلی بالاتر و بی‌نهایت به خداوند نسبت دهد.

مساله تشبیه و تنزیه

بدین‌ترتیب صفات خداوند تشبیهی شده است و اما دیگر آیات تنزیهی در قرآن اشاره دارد که «هیچ‌ چیز مثل خداوند نیست» و در جایی دیگر آمده است که «هیچ هم شأن و کفوی ندارد» و «او هم اول است و هم آخر است و هم ظاهر است و هم باطن و به همه‌ چیز آگاه است». یعنی خداوند در همان جهت که اول است، آخر است؛ ولی انسان از یک‌ جهت اول است و از جهت دیگر آخر است. پس انسان شبیه خداوند نیست؛ بنابراین ریشه این اختلاف در قرآن آمده است. در قرآن آیاتی وجود دارد که دال بر اختیار و آیاتی دال بر جبر است یا آیاتی که اشاره دارد خدا هر کسی را بخواهد هدایت می‌کند و هر کسی را بخواهد گمراه می‌کند یا آیاتی در سوره مبارکه صافات که به حضرت ابراهیم علیه‌السلام می‌فرماید که خداوند هم شما را خلق کرده است و هم فعلی که شما صورت می‌دهید را خلق کرده است.

آیاتی که اشاره به تدریجی ‌بودن و دفعی بودن نزول قرآن دارد. آیات متعادل و متعارض و نیز آیات حسن و قبح عقلی و آیات حسن و قبح نقلی وجود دارد. آیاتی که در مورد تفاوت بین پیامبران وجود دارد. این نشان‌دهنده آن است که قرآن کریم خود منشأ خیلی از اختلاف بوده است. امروزه هر کس برای نقل یک آموزه دینی شخصا به خود قرآن مراجعه می‌کند و از روایت آن سندی را برای خود پیدا می‌نماید.

قرآن و اهل بیت

با توجه ‌به حدیث ثقلین تنها راه رسیدن به سعادت و راهیابی به حقیقت پناه‌ بردن به کتاب خدا و اهل‌بیت است. چنانکه نقل کرده‌اند مردی خدمت امیرمومنان (علیه‌السلام) آمد و گفت: «لوْ لا ما فِی الْقُرْآنِ مِن الِاخْتِلافِ و التّناقُضِ‏ لدخلْتُ فِی دِینِکُمْ» اگر در قرآن شما اختلاف و تناقض نبود، هر آینه من داخل در دین شما می‏شدم. حضرت فرمود: آن موارد را بگو. همه را گفت و امام (علیه‌السلام) به آنها پاسخ داد. وقتی شبهاتش رفع شد، اسلام را پذیرفت. این حدیث از جامع‌ترین احادیثی است که بسیاری از شبهات و آیات موهم تناقض را به همراه پاسخ در خود جای ‌داده و مرحوم طبرسی آن را در کتاب «الإحتجاج علی أهل اللجاج» نقل کرده است.

منشأ اختلافات در جهان اسلام

می‌توان گفت اولین عاملی که سبب اختلاف در جهان اسلام شد، قرآن کریم است. آیاتی که ظاهرا متعارض با یکدیگر هستند. بعد از اینکه پیامبر(ص) به مدینه مهاجرت کردند، عده‌ای قبل از پیامبر یا بعد از پیامبر هجرت کرده بودند. در نهایت دو طایفه در مدینه شکل گرفت یکی انصار و دیگری مهاجر. این دو طایفه با اینکه با ایمان و مسلمان بودند، در جنگ‌ها در رکاب پیامبر می‌جنگیدند و کمک یکدیگر بودند. اما بالاخره انصار میزبان و مهاجرین میهمان بودند. انصار و مهاجرین خدمات بی‌شماری نسبت به یکدیگر داشتند. بعد از رحلت پیامبر در سقیفه بنی ساعده اولین اختلافی که خودش را نشان داد، بین مهاجر و انصار در سقیفه بنی ساعده بود که خودشان با تعیین خلیفه تلاش کردند کرسی خلافت را صاحب شوند که موفقیت با مهاجرین بود و اینکه اختلاف بسیار مهمی در سقیفه، موجب شکاف بزرگی بین اهل‌تشیع و تسنن شد. اختلاف دیگری که در بین مسلمانان شکل گرفت، فتوحات خلفا بود که در زمان خلیفه دوم به اوج خود رسید. یکی ابرقدرت ایران و دیگری ابرقدرت روم بود که عرب‌ها توانستند آنها را فتح کنند. به‌رغم اینکه اگر این دو ابرقدرت که در مقابل هم‌، بارها قرار گرفته بودند و تسلیم هم نشده بودند، شرایطش را داشتند، هیچ لشکری نمی‌توانست شکست دهد. ولی مردم این دو سرزمین به دلیل مشکلات فرهنگی و مذهبی- به خصوص ایران عصر ساسانی – بدون مقاومت تسلیم شدند. دانشمندان این کشورها می‌توانستند مسلمان بشوند یا می‌توانستند جزیه بدهند و در دین خود باقی بمانند. اما در بحث‌های علمی آزاد بودند. در بررسی زمینه‌ها و سرچشمه‌های طرح این اندیشه، از اختلاط مسلمانان با پیروان سایر مذاهب در پی فتوحات اسلامی و به‌طور خاص اعتقادات یهودیان و مسیحیان یاد شده است. برخی نیز ریشه این اندیشه را در مکاتب فلسفی یونان کاویده‌اند.

اعتقاد به مخلوق نبودن قرآن تحت‌تاثیر آموزه تجسد در مسیحیت

اعتقاد به مخلوق نبودن قرآن، احتمالا تحت‌تاثیر آموزه تجسّد در مسیحیت با مقارنت میان «کلمه‌الله» و «کلام الهی» و بنابر این تصور که هر پدیده آسمانی و برآمده از لوح محفوظ لزوما قدیم و نامخلوق نیز هست را طبیعتابه دین اسلام منتقل کردند و این مساله موجب اختلافات عدیده‌ای شد.

از دیگر عوامل اختلاف که ظاهرا برای عده‌ای مطلوب به نظر می‌رسید، این بود که خلیفه دوم، مسلمانان را طبقه‌بندی کرد. به ‌نحوی ‌که کسانی که قبل از هجرت ایمان آوردند، مقام‌شان بسیار بالا بود و کسانی که قبل از جنگ بدر ایمان آوردند طبقه پایین‌تر و کسانی که بعد از این جنگ پایین‌تر و در مرحله بعدی کسانی که بعد از فتح مکه ایمان آوردند در طبقات پایین‌تر قرار می‌گرفتند. براساس همین ترتیب طبقاتی بود که برای این افراد حقوقی از صندوق بیت‌المال تعیین شده بود که به صورت ماهیانه پرداخت می‌شد. همین امر موجب شد که بعد از چند سال، اختلاف طبقاتی زیادی بین مسلمین ایجاد شد که بعدها در زمان خلافت امیرالمومنین علی علیه‌السلام این روش به ‌کلی عوض شد و حضرت فرمان داد که همه باید از حقوق یکسان بهره‌مند شوند.

روش حکومتی امیرالمومنین(ع)

این عملکرد امیرالمومنین و ترور شخصیت‌های خلفا خصوصا خلیفه سوم عثمان از طرف دیگر باعث تحریک اصحاب و افرادی که در جبهه‌های مخالف بودند، موجب شد که جنگ‌های داخلی چون جمل که در یک طرف آن حضرت علی علیه‌السلام خلیفه جهان اسلام و در طرف دیگر همسر پیامبر و بسیاری از صحابه قرار داشتند. به دنبال آن جنگ صفین بین مسلمین کوفه و مسلمین شام و در نهایت جنگ نهروان بین حضرت علی و اصحاب خود علی(ع) شکل گرفت. اینها عواملی بود که بحث‌های دامنه‌داری در علم کلام را به وجود آوردند. بعد از شهادت حضرت علی(ع) و صلح امام حسن(ع) و همچنین به‌ قدرت ‌رسیدن معاویه و به مدت ۲۰ سال حکومتش سبب ایجاد مسائل کلامی بسیاری شد. از طرفی مسائلی چون جعل حدیث، جبرگرایی و ولایتعهدی را به راه انداختند تا اینکه واقعه عاشورا نیز به وقوع پیوست و اختلافات بنی‌امیه و بنی‌مروان تا به روی کار آمدن بنی‌عباس و اختلافات درونی خاندان بنی‌عباس و جابه‌جایی مراکز خلافت بنی‌امیه همگی عواملی برای ایجاد اختلاف در تاریخ اسلام شدند.

پیدایش بحث کلامی در جهان اهل سنت

جدی‌ترین اختلافی که در این زمینه در جهان اهل ‌تسنن پیدا شد مربوط به اواخر سده اول هجری قمری است؛ زمانی که معتزله پیدا می‌شوند. معتزله به کسی گفته می‌شود که پیرو مکتب اعتزال باشد. موسس این مکتب ابوحذیفه واصل بن عطا بود. پیدایش معتزله و واصل بن عطا به‌طور معمول به یک جریان تاریخی خاص اشاره می‌شود واصل از شاگردان حسن بصری (م. ۱۱۰ ه. ق) است. روزی شخصی وارد درس حسن بصری شد و گفت: ‌ای پیشوای دین! زمان ما گروهی هستند که مرتکبین گناهان کبیره را کافر می‌دانند و بر این باورند که اگر کسی گناه کبیره‌ای را مرتکب شود از دین اسلام خارج شده و کافر است. گروهی از خوارج این باور را پذیرفته‌ و در مقابل گروهی دیگر به نام «مرجئه» بر این پندارند که مرتکبین گناه کبیره به ایمان‌شان ضرری وارد نمی‌شود. آنان گناهکاران را امیدوار می‌کنند. آنان عمل را از ایمان نمی‌دانند و عقیده دارند که هیچ معصیتی به ایمان آسیب نمی‌رساند همان‌گونه که هیچ طاعتی با وجود کفر نفعی ندارد. مرجئه این عقیده را بیان می‌کنند. حال عقیده و نظر شما در این مورد چیست؟ حسن بصری کمی فکر کرد و پیش از آنکه پاسخ را بگوید واصل بن عطا گفت: به نظر من کسی که مرتکب گناه کبیره‌ای شده نه مطلقا کافر است و نه مطلقا مومن، بلکه فاسق است و در مرحله‌ای میان کفر و ایمان قرار دارد؛ یعنی منزله بین منزلتین (که از اصول اساسی مکتب اعتزال است).

واصل بن عطا این را گفت از جای خود برخاست و در گوشه‌ای از مسجد، کنار ستونی برای جمعی از شاگردان حسن بصری به تقریر جواب خود پرداخت.

چگونگی تشکیل معتزله

وجه تسمیه معتزله چندین قول است که یکی از آنها را حسن بصری می‌گوید: «اعتزل عنا واصل»؛ واصل از ما کناره گرفت. بعد از این جریان جدایی حسن بصری از واصل بن عطا شروع می‌شود. واصل بن عطا حلقه‌ای برای خود تشکیل می‌دهد و روشی اتخاذ می‌کند که این روش همان روش عقل‌گرایی است. در واقع از اینجاست که واصل بن عطا و اصحابش را معتزله می‌نامد. در اصل واصل از عقل خود کمک گرفته و در جواب نظر مرجئه و خوارج این‌طور بیان می‌کند که با اندیشه می‌توان درک کرد که کسی که مرتکب گناه کبیره شده است، نه کافر، کافر است و نه مومن، مومن. او در ادامه شروع به بحث‌های عقلی و استدلالی کرد که یکسری از حضار چون عمر بن عبید و دیگران، از شاگردان واصل بن عطا تحت‌‌تاثیر قرار گرفته و در همه حوزه‌ها وارد شدند مثل بحث اثبات خدا، صفات خدا، توحید خدا، پیامبر، نبوت عامه و خاصه، اعجازش، عصمتش… و شروع به بحث‌های عقلانی کردند. از گروه‌هایی که در این بحث به دنبال جواب‌های خود می‌گشتند، می‌توان افرادی را نام برد که در فتوحات به جهان اسلام راه ‌یافته بودند. معتزله در بحث با غیرمسلمانان که زبان وحی یعنی قرآن را نمی‌شناسند و هنوز مسلمان نبودند و بالطبع برای ایشان نه قرآن و نه رسول خدا و نه امامان معصوم و نه صحابه حجیت نداشتند باید با زبان عقل و استدلال سوالات ایشان را پاسخ می‌گفتند و در همه اوضاع‌ و احوال به این روش ادامه دادند به ‌نحوی ‌که بعد از ۶۰-۵۰ سال افرادی در قرن دوم ملاحظه می‌شوند که معتزله در عقل‌گرایی بسیار زیاده‌روی می‌کنند.

دوران اقتدار معتزله و حمایت مامون از ایشان

دوره دوم، دوران اوج عزت و اقتدار معتزله است و مامون عباسی که پس از شکست برادرش امین به تاج‌وتخت رسیده و معتزلی مذهب شده است از این عقیده که مبتنی بر استدلال بود حمایت می‌کند؛ تا آنجا که اعتزال را با ارسال بیانیه‌ای به کل جهان اسلام، مذهب رسمی (آراء و عقاید آنان به‌ صورت عقاید رسمی دینی) دولت اعلام می‌کند. به بیانی دیگر مامون فقط روش معتزله را قابل‌ قبول می‌داند و امر می‌کند که همه باید معتزلی شوند. در حالی معتزله که مهم‌ترین فرقه عقل‌گرای تاریخ اسلام است و باید این فرقه طرفدار آزادی عقیدتی و آزادی بیان باشد؛ اما بی‌توجه به آراء و نظرات دیگران و با پشتگرمی از حکومت مامون و مجوزی که او به جهت نشر عقاید معتزله صادر کرده است، این امکان را به معتزله می‌دهد که باتوجه‌ به عقیده خاص خود درباره امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، با مخالفان خود (اهل حدیث و حنابله) به ‌شدت مقابله کنند. از طرفی با اینکه پیشتازان معتزله، از بیم فقها، از به ‌کار بستن عقاید خویش واهمه داشته‌اند، اما مامون برای گسترش معتزله، بعضی از عقاید خاص آنان را در گفتار و کردار خود به کار بست و به حدی غرق در افکار آنان شد که فراموش کرد که در بحث عقل‌گرایی، زبان منطق، ابزار عقل است، نه زبان زور.

بحث بر سر ماجرای «محنه القرآن»

قرآن کریم همانی است که رسول گرامی اسلام (صلی‌الله علیه واله و سلم) برای مردم قرائت کرده است. آنچه بر رسول گرامی اسلام نازل شده است، آیا مخلوق است؟! یعنی آیا حادث است یا قدیم است؟! کلام خدا که همانند دیگر صفات خداوند متعال است به چه صورت است؟! بحث سر این مساله بوده که تکلم جزو ذات خداوند است یا نه و در این‌ رابطه معتزله یک نظری داشتند، اشاعره یک نظر دیگری داشتند، فیلسوفان و عرفا نیز نظری دیگر. قبل از ورود به آراء بزرگان، مناسب است واژه «قدیم و حادث» تبیین شود.

مفاهیم قدیم و حادث

قدیم در برابر حادث است. حادث یعنی چیزی که نبوده، پیدا شده و جدید است. قدیم یعنی همیشه و ازلی است.

در فلسفه و کلام هر موجودی که از ازل وجود نداشته باشد و بعدا به وجود آمده باشد را «حادث» می‌گویند و هر موجودی که همیشه بوده را قدیم می‌نامند.

حادث و قدیم بر ذاتی و زمانی تقسیم می‌شوند:

۱) حادث زمانی: آن است که آغاز زمانی داشته باشد؛ مثل پدیده‌های امروز که در ظرف زمانی دیروز نبودند یا انسانی که زمانی نبوده و در زمان خاصّی پدید آمده است.

۲) حادث ذاتی: آن موجودی است که ذاتا محتاج علّت است؛ چه آغاز زمانی داشته باشد یا نداشته باشد. مثلا ملائکه از نظر فلاسفه موجوداتی فرازمانی هستند و همیشه بوده‌اند؛ امّا ذاتشان ممکن‌الوجود بوده و وجودشان محتاج علّت است. بنا بر قاعده «الماهیه من حیث هی لیست الا هی» ماهیت در حد ذاتش نه موجود است و نه معدوم. لذا در عین اینکه همیشه بوده‌اند، همیشه نیز در سایه وجود علّتشان موجود بوده‌اند.

۳) قدیم زمانی: آن موجودی را گویند که وجود شی، سابقه عدم زمانی نداشته باشد یا به تعبیری همواره بوده است و آغاز زمانی ندارد؛ چه ذاتا حادث باشد یا نباشد؛ لذا ملائکه با اینکه حادث ذاتی هستند؛ ولی قدیم زمانی هستند. اگر مطلق (مجموع اجزای زمان) که نه زمان بر آن تقدم دارد و نه پدیده زمانمند؛ اگر مطلق زمان، سابقه عدم زمانی داشته باشد خلاف فرض لازم می‌آید؛ چون از فرض آغاز زمانی داشتن زمان، آغاز زمانی نداشتن آن لازم می‌آید.

۴) قدیم ذاتی: آن موجودی است که نه آغاز زمانی دارد نه آغاز غیر زمانی؛ به تعبیر دیگر ممکن‌الوجود نیست و علّت ندارد. تنها مصداق این قسم، موجودی است که ذاتش عین حقیقت وجود است و با عدم، سازگاری ندارد و آن، وجود واجب تعالی است که ماهیت او عین هستی اوست (ماهیته انیته) .

همچنین باید دانست که حکما و عده‌ای از متکلّمین شیعه، به این چهار قسم از حدوث و قدم باور دارند و بر همین اساس، وارد بحث حدوث و قدم کلام خدا می‌شوند. امّا اکثر متکلّمین اهل‌ سنت و عده‌ای از متکلّمین شیعه تنها به حدوث و قدم زمانی باور دارند و حدوث و قدم ذاتی را قائل نیستند؛ لذا از نظر اینها هر حادثی فقط و فقط زمانی است و مخلوق فرازمانی وجود ندارد. بر این ‌اساس حتّی ملائک و روح را هم مادّی می‌دانند؛ البته می‌گویند: این امور اجسام لطیف هستند.

کلام از اوصاف الهی

همه متکلمان و فرقه‌های اسلامی و بلکه همه مسلمانان، بر متکلم بودن خداوند متفق‌القولند و کلام را از اوصاف الهی به‌ حساب می‌آورند. در عین‌ حال در جزییات این بحث اختلاف شدیدی بین فرق گوناگون کلامی رخ‌ داده است. این اختلاف عمدتا به دو مساله بازمی‌گردد:

۱ـ تفسیر حقیقت کلام الهی

۲ـ حدوث یا قدم کلام الهی

نگاهی به تاریخ سده‌های نخست اسلام نشان می‌دهد که اختلاف رای مسلمانان در مسائل فوق، به‌ویژه در مساله حدوث یا قدم الهی، فتنه‌های بزرگی را برانگیخته و حتّی سبب شده که جریان‌های فکری و عقیدتی به تکفیر و قتل مخالفان خود بپردازند.

بحث حادث و قدیم در سه مورد مطرح بوده:

«خدا»، «جهان» و «کلام خدا». همه متکلمان و فیلسوفان خدا را قدیم دانسته‌اند؛ در مورد جهان، فیلسوفان آن را قدیم اما متکلمان و اهل حدیث آن را حادث دانسته‌اند و این مساله عظیم فلسفی و کلامی که در طولِ روزگار در میان فلاسفه و دانشمندان مشرق و مغرب ‌زمین مطرح بوده و هنوز هم مطرح است و در آینده نیز مطرح خواهد بود.

در تبیین حقیقت کلام خداوند آرای مختلفی در میان متفکران مسلمان وجود داشته و دارد:

۱) اهل حدیث: یکی از مدافعان، (احمد بن حنبل) اعتقاد داشت که ذات خدا قدیم است و کلام خدا صفت اوست و چون صفت قدیم باید قدیم باشد در نتیجه کلام خدا نیز قدیم است. در پاسخ اینان گفته شده که کلام خدا عارض بر فرد است (متناسب با درک و حال شخص در آن برهه زمانی است)، نه ذات خدا.

۲) متکلمان که شامل معتزله و شیعه می‌شوند معتقد به قدیم بودن کلام خدا بودند اما معتزله و شیعه کلام خدا را صفت فعل خدا دانسته و طرفدار حدوث قرآن بودند. شیخ طوسی آیه ۱۱۵ سوره انعام را شاهدی بر این مدعا می‌داند: «و سخن پروردگارت از روی راستی و عدل کامل شد».

احمد حنبل، رییس حنابله نیز کلام را همان اصوات و حروف قرآن می‌داند؛ لکن قائل به قدیم بودن این الفاظ است.

امّا رای حنابله از سه جهت مشکل دارد:

۱- اوّلا گفته شده که کلام خدا منحصر در کلام لفظی نیست؛ بلکه خداوند متعال کلام فعلی نیز دارد که مخلوقات هستند.

۲- ثانیا قول به قدیم بودن الفاظ قرآن کریم، قولی است بر خلاف یک امر بدیهی؛ چراکه یقینا این الفاظ قبل از جاری‌ شدن بر زبان رسول خدا(ص) وجود زمانی نداشته‌اند، پس حادث زمانی هستند.

۳- ثالثا از آنجا که حنابله قدم ذاتی را قائل نیستند و خدا را قدیم ذاتی می‌دانند، لذا از قول به قدیم بودن قرآن لازم می‌آید که خدا همان قرآن باشد یا قرآن نیز در کنار خدا، خدایی دوم باشد. البته حنابله چنین لازمه‌ای را صراحتا قائل نیستند و قرآن را خدا نمی‌دانند؛ امّا نتیجه منطقی عقیده آن چیزی جز خدا دانستن قرآن نیست.

ابوالحسن اشعری، رییس اشاعره کلام الهی را نه الفاظ بلکه، امری می‌داند که قائم به ذات خداست و آن منشأ الفاظ قرآن است و حقیقتی غیر از علم و اراده دارد و از این امر تعبیر می‌کند به «کلام نفسی». به اعتقاد وی کلام نفسی معنایی واحد است بدین معنا که از تنوع اسلوب‌های تعبیری، مانند امر و نهی و اخبار و ندا و… به ‌دور است. این معنا که حروف و اصوات بر آن دلالت می‌کنند، حقیقتی قدیم و ازلی و از صفات ذاتی حق‌تعالی است.

اما کلام نفسی اشاعره نیز به عنوان حقیقتی مغایر با علم یا اراده الهی، امری نامعقول و غیرقابل‌تصور است و تصویر اشاعره از آن در نهایت به علم یا اراده باز می‌گردد که در این صورت نمی‌توان آن را صفتی جداگانه و مستقل به شمار آورد.

کلام خدا از نگاه معتزله

معتزله یکی از فرق اهل‌ سنت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.