پاورپوینت کامل شمس کسمایی، بانویی نوگرا ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شمس کسمایی، بانویی نوگرا ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شمس کسمایی، بانویی نوگرا ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شمس کسمایی، بانویی نوگرا ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
به گفت یحیی آرینپور: «خاندان کسمایی از اهالی گرجستان بودند که پس از فتح هفده شهر قفقاز به دست آغامحمّدخان قاجار به آذربایجان مهاجرت کرده ، از آنجا به سایر نقاط ایران پراکنده شدند. بعضی از آنها در قزوین و بعضی در یزد و جمعی در تبریز به کار تجارت پرداختند.»
شمس یا شمس جهان (۱) ، فرزند خلیل کسمایی ( و او فرزند حاجی محمّدصادق) و بانو همایون (۲) به سال ۱۲۶۲ ش/ ۱۸۸۳ م در شهر یزد به دنیا آمد. نیاکان او از تبار گیلکانی بودند که از روستای کسمای گیلان (۳) به یزد کوچیده بودند.(۴) شاید هم به گفت یحیی آرینپور: «خاندان کسمایی از اهالی گرجستان بودند که پس از فتح هفده شهر قفقاز به دست آغامحمّدخان قاجار به آذربایجان مهاجرت کرده ، از آنجا به سایر نقاط ایران پراکنده شدند. بعضی از آنها در قزوین و بعضی در یزد و جمعی در تبریز به کار تجارت پرداختند.» (۵) از دوران کودکی و نوجوانی او آگاهی در دست نیست. شمس در آغاز جوانی، پس از ازدواج با پسر عمّه اش حسین ارباب زاده (شاید فرزند محمّد ارباب) از اهالی یزد که روشنفکر و طرفدار مشروطه بود و به بازرگانی چای و خشکبار با روسیه می پرداخت، بی درنگ پس از ازدواج برای رونق کارهای خود به همراه او، به شهر عشق آباد (مرکز کنونی ترکمنستان) رفت . در آنجا همسرش به کار تجارت مشغول بود و شمس زبان روسی را به خوبی آموخت و به کارهای فرهنگی و نویسندگی و سرودن شعر می پرداخت و خدمات فرهنگی خوبی انجام می داد که بر اثر این فعالیت ها و به پاس ارجگزاری از خدماتش از سوی دولت ایران موفق به دریافت مدال شد.(۶) گویا در همان عشق آباد، کتابچه ای از اشعار شمس کسمایی چاپ شده بود.
شمس از همان زمان در پی مطالعات عمیق و دامنه داری که در بار جامع ایران انجام داده بود و با تسلّطی که بر زبان روسی پیدا کرده بود، با افکار پیشرو زمانه و افکار انقلابیون روس نیز آشنا بود؛ از ینرو پس از فتح تهران از سوی قوای مشروطه خواهان و مشروطه شدن دوبار ایران، با مطبوعات مترقّی آن روز مانند روزنام ایران نو (تاریخ انتشار، ۲/۵/۱۲۸۸تا ۲۹/۹/۱۲۹۰)، ارگان حزب دمکرات عامیون ایران،به سردبیری محمّدامین رسولزاده، روزنامهنگار و فعّال سیاسی آذربایجانی، همکاری قلمی داشت از آثار منتشر شد شمس کسمایی در روزنام ایران نو می توان به مقاله ای با عنوان:« مکتوب یک خانم مسلمان از عشق آباد روسیه » اشاره کرد که در دفاع از حقوق زنان ایران است.(۷)
بر اثر بروز جنگ جهانگیر نخست (۸) و تبعات ناشی از انقلاب اکتبر روسیه، حسین ارباب زاده ورشکسته شد و پس از ده سال (۹) اقامت در عشق آباد ، در سال ۱۲۹۷ش /۱۹۱۸م به ناچار با همسر و دو فرزندش به نامهای اکبر، صفا (زاد آذر ۱۲۹۱ش) که هردو در عشق آباد به دنیا آمده بودند؛ از راه تفلیس به ایران بازگشتند و در تبریز ساکن شدند. حسین ارباب زاده، هم پس از آمدن به تبریز در ادار راه آهن تبریز- جلفا که به وسیل روس ها گردانده می شد به کار مشغول می شود. شمس در همین شهر بواسط هوش سرشار به زودی ترکی آذربایجانی را فراگرفت . زبان ترکی در آن دوره به واسط پیوندهای فرهنگی بین روشنفکران ایران و ترکی عثمانی زبانی راهگشا و زنده بود.
دلیل سکونت آن ها در تبریز ، دلبستگی شخصی خانواد شمس به تبریز و تمرکز جنب و جوش فکری و سیاسی در آن شهر بوده است. در آن زمان تبریز، مرکز فعالیّتهای سیاسی و انقلابی به رهبری شیخ محمّد خیابانی(۱۲۵۹-۲۲/۶/۱۲۹۹ش) و فعالیّت های متجدّدان فکری ایران به رهبری تقی رفعت(۱۲۶۸-۱۲۹۹ش) بود و روزنام تجدّد (تاریخ انتشار، جمادی الآخر ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ ق)، ارگان مطبوعاتی کمیت ایالتی آذربایجان حزب دمکرات عامیون بود به مدیریّت ابوالقاسم فیوضات و شیخ محمّد خیابانی و سردبیری تقی رفعت(۱۰)، شاعر نوگرای تبریزی منتشر می شد، نویسندگان و شاعران نواندیش و انقلابی را مانند جعفر خامنه ای (۱۲۶۶-۱۳۶۲ش) و غیره به دور خود جمع کرده بود. شمس کسمایی نیز که دارای افکاری متجددانه و پرشور بود و همزمان با بروز و گسترش انقلاب روسیه از آن کشور خارج شده بود، وقتی نزدیکی و همسانی افکار خود را با این جریان دید، از همان آغاز به گروه نویسندگان تجدّد و سپس آزادیستان (۱۱) که در دور شش ماه قیام خیابانی در نیم نخست سال ۱۲۹۹ش چاپ می شد، پیوست و در جنبش سیاسی و انقلابی آذربایجان مشارکت فعّال داشت .هم چنین مقاله های تند سیاسی از شمس کسمایی در دیگر نشریات تبریز منتشر می شد. اشعار او هم در مجلّه های تجدّد و آزادیستان، دو نشریه ای که هوادار حقوق زنان و تجدّد ادبی بود، چاپ می شد . آن اشعار و مقالهها در دورهای منتشر میشد که خیابانی و هوادارانش قیام کرده و نام آذربایجان را به «آزادیستان» تغییر داده بودند.(۱۲)
معروف ترین نوشتار شمس که زبانزد همگان شد، مقاله ای است که علیه قرارداد اسارت بار ۱۹۱۹م نوشته بو د. این قرارداد ننگین بین دولت های ایران و انگلیس و با پیگیری وثوقالدوله بسته شده بود، ازینرو شمس هم پای مردم سراسر ایران بویژه میهن دوستان انقلابی مانند فرّخی یزدی ،این قرارداد را سند بردگی کشور ایران می دانست و با آن مخالفت ورزید و همین مقالات باعث توقیف آن نشریات شده بود.(۱۳)
شمس، زنی اندیشورز، پیشرو و بی پروا بود و در آن روزگاران که بیشتر زنان بی سواد بودند، شمس از نخستین کسانی بود که حقوق زن را در اشعارش مطرح کرد.(۱۴) و خانهاش محلّ آمد و شد و نشست نویسندگان و اندیشمندان بود. در اوج مبارزات شیخ محمّد خیابانی در محوط ارگ تبریز ،گاردن پارتی هایی تشکیل می شد و یک تور از وسط می کشیدند که یک سوی آن مردها و طرف دیگرش خانم ها با چادر و روبنده می نشستند و خانم صفا، دختر شمس کسمایی که در آن زمان، پنج – شش سال بیشتر نداشت، روی یک میزی که در روی سن گذاشته می شد، می ایستاد و اشعار شورانگیز مادرش را برای مردم می خواند. گردانند این صحنه ها آقای سرتیپ زاده بود. (۱۵)
تقی رفعت در روزنام تجدّد، خبر یکی از این جشن ها را که در روز ۱۱ اردیبهشت برابر با روز کارگر ، یک ماه پس از آغاز قیام خیابانی با حضور آزادی خواهان و برای بزرگداشت شهدای آزادی در تبریز برپا شده بود با عنوان « دختر پارسی»گزارش کرده که چگونه صفا (دختر شمس) این شعر مادرش را با زیبایی خوانده است:
«در مه اردیبهشت ، دهر، جوان شد
وقت خوش و جشن و عیش عالمیان شد
ظلمت شب رفت و آفتاب، عیان شد
متّحدالحال شرق و غرب جهان شد
نوبت آسودگی رنجبران شد
غیرت ایرانیان به قیمت جان شد
هرچه شد و شد به اقتضای زمان شد»(۱۶)
در همین اثنا پسر شمس، اکبر (۱۷) اربابزاده که نقّاش زبردستی بود و با چند زبان و ادبیّات چند کشور آشنایی داشت و به زبان روسی نیز شعر می سرود.(۱۸) بر اثر وجود جریان انقلابی جاری در خانه به مبارزان راه آزادی می پیوندد و به گفت سرداری نیا او هنگامی که « خبر درگیری جنبش گیلان را می شنود، خود را بدان سامان می رساند و در صفوف همراهان حیدرعمو اوغلو به فعالیّت می پردازد و سرانجام پس از آنکه حیدرعمو اوغلو [۱۲۵۹-۵/۸/۱۳۰۰ش] در پسیخان دستگیر می شود، شعله های جنگ داخلی مابین انقلابیون گیلان را فرا می گیرد ،جنگلی ها در رشت و انزلی، کمیته های حزب عدالت را مورد حمله قرار می دهند، اکبر ارباب زاده در حالی که بیش از نوزده سال از زندگانیش سپری نشده بود، در تهاجم جنگلی ها به کمیت حزب عدالت در رشت [به سال ۱۲۹۹ ش]کشته می شود.»(۱۹)(ویکی پدیا تنها می نویسد به نهضت جنگل پیوست و عاطف راد می نویسد :وی به نهضت جنگل(۱۲۹۳- ۱۳۰۰ ش) به رهبری میرزا کوچک خان پیوست و در برخی منابع آمده است که وی در دفاع مبارزان جنگل به دستور مرتجعان و فئودال های گیلان به طرز دردناکی کشته شد.(۲۰) شمس کسمایی و همسرش، خبر کشته شدن اکبر ر ا از طریق روزنامه ها دریافت می کنند.(۲۱)
ابوالقاسم لاهوتی(۱۲۶۴- ۲۵/۱۲/۱۳۳۵ش) همچون دیگر سخنوران تبریزی که در سوگ اکبر، سوگنامه هایی سرودند او هم که در آن دوران در تبریز اقامت داشته و از شرکت کنندگان محافل ادبی شمس و حلق یاران تجدّد و آزادیستان و خود نیز از شاعران آزادیخواه و مبارز بود، در شعری با عنوان «عمر گل» به دلداری مادر داغدارش پرداخت و خطاب به او سرود:
در فراق گل خود، ای بلبل
نه فغان برکش و نه زاری کن
صبر بنما و بردباری کن
مکن آشفته موی، چون سنبل
تو که شمس سمای عرفانی
برترین جنس نوع انسانی
باعث افتخار ایرانی
بهتر از هر کسی تو می دانی
که دو روز است عمر دور گل
تبریز، نوامبر ۱۹۲۱م(۲۲)
شمس کسمایی، زنی تجدّد خواه ، آزادمنش، روشنفکر و در عین حال مستقل بود. نوشته های پرشور او در دفاع از مردم و علیه بیگانگان و خودکامگان در نشریات تبریز گواه آن است. پس از شکست نهضت خیابانی، محفل شاعران و نویسندگان متجدد و انقلابی تبریز هم آسیب های بسیار دید: تقی رفعت به اثر سرخوردگی سیاسی خودکشی کرد ؛ لاهوتی پس از قیامی ناموفق (بهمن ۱۳۰۰ش) از ایران گریخت ؛مطبوعات مترقّی و محافل سیاسی و ادبی تجدّدخواه بسته شد ؛ با به سلطنت رسیدن رضا شاه پهلوی و بواسط برقراری دیکتاتوری در کشور، فعّالیّت های سیاسی تعطیل شد و جمع مبارزان و آزادی خواهان آذربایجان پراکنده شدند. شمس کسمایی نیز گوشه نشینی اختیار کرد.
به سال ۱۳۰۷ش ، حسین ارباب زاده در تبریز درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد و شمس به ناچار با تنها دخترش صفا برای فروش اموال همسرش به یزد برگشت و در یزد خانه ای خرید. پنج سالی در این شهر زیست تا اینکه دخترش در حدود سال ۱۳۱۶ش با یکی از جماعت رشتی های ساکن یزد به نام محمّدحسین رشتیان (فرزند محمّدهادی)، از خانواد بازرگانان یزد و کارمند بانک شاهی یزد ازدواج کرد.(۲۳) پس از آنکه شعب بانک شاهی در یزد برچیده می شود، شمس به همراه دختر و همسرش راهی تهران می شوند. رشتیان در بانک شاهی شعب تهران مشغول به کار می شود و پس از آنکه آن بانک هم برچیده می شود، در یکی دیگر از بانک های تهران به استخدام در می آید.
شمس، که در بین نویسندگان و شاعران شناخته شده بود، خانهاش (در خیابان آناتول فرانس ،خیابان کنونی دانشگاه) محلّ آمد و شد روشنفکران تهرانی بود. با این حال، سال های پایانی عمر شمس در تهران به تنهایی و گوشه نشینی سپری شد و سرانجام در ۱۲ آبان ۱۳۴۰ ش / سوم نوامبر ۱۹۶۱م در سنّ ۷۸ سالگی بر اثر پیری زودرس و بدون هیچ بیماری در اوج گمنامی در تهران درگذشت و در گورستان وادی السّلام شهر قم به خاک سپرده شد.
صفا ارباب زاده در تهران به تحصیل زبان انگلیسی در مدرس شبانه روزی آمریکایی ها پرداخت .سرداری نیا به نقل از صفا می نویسد:« شمس کسمایی زنی آزاد اندیش و با فرهنگ بود به طوری که در آن موقع چون مدارس دختران تبریز بیش از ۹ کلاس نداشتند و خانم صفا یگانه دختر وی هم کلاس نهم را تمام کرده بود و ادام تحصیل برایش درتبریز امکان نداشت ، ولی چون مادرش اصرار داشت که وی به خواندن و تحصیل ادامه بدهد ، لذا خانم کسمایی دخترش را برای ادام تحصیل به تهران می فرستد و در پایتخت در مدرس شبانه روزی آمریکایی ها اسم نویسی می کند و با اینکه شهری آن مدرسه هم گران بود، ولی با بودج ناچیزشان ماهان مدرسه را می پردازد .حقوق شادروان حسین ارباب زاده ۸۰تومان بود که از این مبلغ ۳۰ تومانش را به عنوان شهریه به تهران می فرستادند.»(۲۴)
صفا بعدها موفّق به دریافت لیسانس زبان و ادبیّات انگلیسی شد و به استخدام دانشکد دارو سازی دانشگاه تهران در آمد. وی به چندین زبان مسلّط بود.
محمّدحسین رشتیان در سال ۱۳۵۵ش بر اثر تصادف درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد و صفا نیز در ۱۴ مرداد ۱۳۶۸ ش در آسایشگاه مهر ایران در کرج درگذشت و در همان امامزاده به خاک سپرده شد. از این خانواده تنها دختری به نام شهناز رشتیان (متولّد ۲۱/۱/۱۳۱۹ش ) برجای مانده است و او نیز صاحب پسری به نام رادعلی مهدوی یزدی است.
ویژگی های شعر شمس کسمایی
برخی او را به همراه ابوالقاسم لاهوتی، جعفر خامنه ای و تقی رفعت، جزو پیشگامان شعر نو در ایران محسوب می کنند و او را در این زمینه ھم ردیف نیمایوشیج (۱۲۷۶-۱۳۳۸ش) می دانند. چنانکه پوران فرّخزاد در این باره می نویسد: «شمس کسمایی، مادر شعر مدرن ما بود، همانطور که نیما پدر شعر مدرن ماست».(۲۵) و رسول رخشا در تکمیل سخن فرّخزاد می نویسد: «نخستین شعر شکسته (نیمایی) توسّط شمس کسمایی نوشته شد و همین امر، یعنی شکستن قالب های سنّتی در شعر، توسّط او شاید مهم ترین دلیلی باشد که از او با عنوان مادر شعر مدرن یاد میکنند.»(۲۶) به هر روی او نخستین شاعر نوپرداز زن در ادبیّات فارسی است که وارد «پیکار کهنه و نو» شده است و همچون دیگر نوپردازان پیش از نیما گمنام مانده است. لیدا واعظ می نویسد: «شمس کسمایی با اشعار معدودی که از او برجای مانده به عنوان پیشاهنگ فکر نو در ادب زنان معاصر، توجّه مورّخان ادبی را به خود معطوف داشته است .هم چنین از نظر تغییری که در ساختمان سنّتی شعر فارسی به وجود می آورد، پیشگام روش نیمایوشیج در ایجاد شعر نو فارسی به شمار می آید.»(۲۷)
با اینکه مشیر سلیمی می نویسد: وی دارای ۵۰۰ بیت شعر منتخب و اوراق پراکنده ای به نثر بوده است (۲۸) ، امّا از دیوان وی نشانی در دست نیست.(۲۹) و بدین دلیل او ر ا «شاعره ای بی دیوان » می خوانند. شهناز رشتیان می گوید: افراد زیادی به ماد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 