پاورپوینت کامل جنگ و صلح از دیدگاه سعدی ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جنگ و صلح از دیدگاه سعدی ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ و صلح از دیدگاه سعدی ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ و صلح از دیدگاه سعدی ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

در این نوشتار نسخه مصحح مرحوم فروغی با ویرایش استاد بهاءالدین خرمشاهی مورد استفاده قرار گرفته، جز در بخش بوستان و گلستان که به تصحیح شادروان دکتر یوسفی مراجعه شده است.

در این نوشتار نسخه مصحح مرحوم فروغی با ویرایش استاد بهاءالدین خرمشاهی مورد استفاده قرار گرفته، جز در بخش بوستان و گلستان که به تصحیح شادروان دکتر یوسفی مراجعه شده است. به رعایت اختصار، از گلستان به صورت «گل» و از بوستان در مواردی به صورت «بو» یاد شده و شماره صفحه هر یک از دفترهای طیبات و نصیحه‌الملوک بر اساس نسخه فروغی تنظیم شده است.

***

سعدی با آنکه عاشق زیبایی و هنر و صلح و دوستی است و به انحای گوناگون می‌گوید: «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست» و آشکارا بیان می‌دارد: «به نزدیک من صلح بهتر ز جنگ» (بو، ۱۰۰۶)، ولی چون از خلق و خوی آدمی نیک آگاه است و با زیاده‌خواهی و سلطه‌جویی قدرتمندان آشناست و می‌داند که: «غوغا بوَد دو پادشه اندر ولایتی» (طیبات، ۵۵۵) و بلکه «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند… مُلک اقلیمی بگیرد پادشاهر همچنان در بند اقلیمی دگر» (گل، ب۱، ح ۳)، پس به ناچار از جهان مطلوب به جهان موجود تنزل می‌کند و به موضوع جنگ می‌پردازد و از ضرورت داشتن نیروی نظامیِ کارآزموده و مصاف‌دیده غفلت نمی‌ورزد؛ چه، خوب می‌داند که هرچند نیکان اهل تهاجم و تجاوز نباشند، اما از شرّ بدان و دست‌درازی و تعدی ایشان در امان نیستند و لذا ناگزیرند که سپاهیانی توانمند و آماده داشته باشند و در مواقع ضروری به جنگ و دفاع برخیزند.

در اینجا اشاره به نکته‌ای شاید پربیراه نباشد که ضمناً گویای روحیه صلح‌جویانه و شاعرانه سعدی نیز هست و آن اینکه او بسیاری از واژگان و اصطلاحات مرتبط با رزم و جنگاوری را ـ گاه با بسامد بالاـ به کار می‌برد؛ اما کمابیش از همگی در خدمت مفاهیم عاشقانه و عارفانه سود می‌جوید؛ کلمات و ترکیباتی چون: آماج، برگستوان، بلالک (بلارک، پلارک)، پیکار، پیکان، پنجه افکندن، پهلوان، پهلوزدن (مقابله کردن)، پیلک، پیشانی کردن (مقابله کردن)، تبرزین، ترکش، تیر، تیرباران، تیغ، تیغ آختن، تیغ‌زن، تیغ نهادن، جراحت، جنایت، جنگ، جنگجو، جنگی، جنگ‌آزمای، جنود، جوشن، چالش، چوبه، حرب، حصار (محاصره کردن)، خدنگ، خسته (مجروح، زخمی)، خشت، خشم، خفتان، خود(کلاهخود)، خون، خونبها، خونخوار، خونی، خونین، دشمن، دشنام، دشنه، رُمح (نیزه)، زخم، زره، زره‌پوش، زوبین، زه(وتر کمان)، ساطور، سپاه، سپر، سپه، ستیز و ستیزه، ستیزه‌بران، سخت‌بازو، سرپنجه‌، سرهنگ، سرلشکر، سلاح، سلاح‌‌دار، سنان، سوفار، شکار، شمشیر، شهید، شیراوژن، شیرگیر، ضرب، طعن، عدو، غارت، غزا، غازی، فتنه، قبضه، قاتل، قتل، قتال، قتّال، قتیل، کارزار، کشته، کشتن، کمان، کماندار، کمند، کمین، کنداور، گندآور، لشکر، لشکرکش، لشکرگاه، مجروح، مردافکن، مرداوژن، مصاف، ناوک، نبرد، هزیمت، هزبر، هیجا، یزک (دیده‌بان) و…

اما همین کسی که می‌گوید: «جنگ نمی‌کنم اگر دست به تیغ می‌برد» (طیبات، ۴۷۶ ) و «دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی» (مواعظ، ۶۹۶) و سوگند می‌خورد: «به مردی که مُلکِ سراسر زمینر نیرزد که خونی چکد بر زمین» (بو، ۴۷۷) و «به جان زنده‌دلان سعدیا، که ملک وجودر نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند» (طیبات، ۴۷۶)، آری، همین کس چون از واقعیت دنیا و آزمندی و غرور و بدخویی و دژمنشی بسیاری از انسان‌ها و به‌ویژه زمامداران آگاه است و می‌داند که دیو و نفس بیکار ننشسته‌اند و هر لحظه خواهشی را در دل مردمان و خاصه قدرتمندان و حکمرانان پدید می‌آورند که گسترش قلمرو از آن جمله است، بخش مهمی از آثارش را به‌خصوص در بوستان، به موضوع جنگ و صلح اختصاص داده است و در ضمن آن، علاوه بر ضرورت وجود تشکیلات نظامی و نحوه برخورد با سپاهیان در زمان جنگ و صلح، هم به موجبات و انگیزه‌های جنگ‌طلبی اشاره می‌کند، هم از روشهای حفظ صلح و اهمیت و ارزش آن و راههای دستیابی به آن می‌گوید، و هم به تدبیرهای نظامی و شیوه‌های جنگ و گریز می‌پردازد و آخر سر نیز از قوانین و مقررات جنگی (یا به قول خودش: آداب حرب) یاد می‌کند و مطالبی می‌گوید که در هر زمان و مکانی کاربرد دارد.

من آنم که در شیوه طعن و ضربر به رستم درآموزم آداب حرب (بو، ۲۵۷۷)

سخنان سعدی در این باب را می‌توان در چند مقوله کلی جای داد: ضرورت برخورداری از لشکریان آماده، اهمیت و روشهای حفظ یا ایجاد صلح، موجبات فردی و جمعی جنگ، تدابیر جنگی، و اخلاق جنگ. از آنجا که سعدی خود در بوستان ۱۳۰ بیت پیوسته را به صلح و جنگ اختصاص داده و طی نُه گفتار جداگانه به تفکیک امور مربوطه پرداخته، بهتر این است که با محور قرار دادن همین مجموعه و گنجاندن مطالب مشابه یا پیرامونی از سایر آثار او، به بررسی دیدگاهش بپردازیم و بجاست که نخست از «ضرورت وجود ارتش آماده» بگوییم.

شیخ اجل با وجودی که در آثارش اهمیت فراوانی به عقل و درایت می‌دهد و به‌خصوص شاه و دولتمردان را به رایزنی و تأمل فرا می‌خواند، آن را همراه با نیرومندی و توانایی می‌خواهد؛ به طوری که اندیشه و تدبیری را که از قدرت برخوردار نباشد، حیله و نیرنگ به شمار می‌آورد: «رایِ بی‌قوّت، مکر و فسون است و قوت بی‌رای، جهل و جنون. تمییز باید و تدبیر و عقل، وانگه مُلکر که ملک و دولت نادان، سلاح جنگ خداست.» (گل، ب ۸، ش ۵۷) او کارکرد اصلی وجود شاه و نظامیان را نگهبانی از مردم و جلوگیری از ستم زورمندان می‌داند: «پادشاهان و لشکریان از بهر محافظت رعیت‌اند تا دست تطاول قوی را از ضعیف کوتاه گردانند. چون دست قوی کوتاه نگردانند و خود درازدستی روا دارند، مر این پادشاه را فایده نباشد، لاجرم بقایی نکند.» (نصیحه‌الملوک، ص‌۸۱۲)

یک نکته مهم در این مقوله، پرهیز از کشورگشایی و جهانگیری است که در طول تاریخ، یکی از موجبات آغاز جنگ بوده است و سعدی این کار را نه تنها پسندیده نمی‌دارد، بلکه در نقدش هم سخنها دارد: «مردی نه جهانگیری است، بل جهانداری است. دانا جهان بگیرد و بدارد و نادان جهان بگیرد و بردارد.» (نصیحه‌الملوک، ص۸۱۴) در مدح ابوبکربن سعد نیز می‌گوید:

به تیغ و طعنه گرفتند جنگجویان ملک

تو برّ و بحر گرفتی به عدل و همت و رای

چو همت است، چه حاجت به گرز مغفرکوب؟

چو دولت است، چه حاجت به تیر جوشن‌‌خای؟

دیار مشرق و مغرب مگیر و جنگ مجوی

دلی به دست کن و زنگ خاطری بزدای (مواعظ، ۶۸۸)

و باز گویا در مدح همو گوید:

شکوه و لشکر و جاه و جمال و مالت هست

ولی به کار نیاید به جز نکوکاری

خدای، سلطنتت بر زمین دنیا داد

ز بهر آنکه در او تخم آخرت کاری

به نیک و بد چو بباید گذاشت، این بهتر

که نام نیک به دست آوری و بگذاری

پس از گرفتن عالم چو کوچ خواهد بود

رواست گر همه عالم گرفته انگاری

جهان‌ستانی و لشکرکشی چه مانندست

به کامرانی درویش در سبکباری؟ (مواعظ، ۶۹۳)

در همین زمینه داستان یکی از شاهان عرب قابل ذکر است که در بستر مرگ خبر پیروزی لشکرش و فتح دیاری را به گوشش رساندند و او به جای شادی، افسوس خورد: «یکی از ملوک عرب رنجور بود، در حالت پیری و امید از زندگانی قطع کرده، که ناگه سواری از در درآمد و مژده آورد که: فلان قلعه را به دولت خداوند گشادیم و دشمنان اسیر شدند و سپاه و رعیت آن طرف، به‌جملگی مطیع فرمان گشتند. ملک را نفسی سرد از سر درد برآمد و گفت: این مژده مرا نیست، دشمنانم راست؛ یعنی وارثان مملکت!» (گل، ب۱، ح۹)

یکی دیگر از موجبات جنگ، تحریک دشمن یا به طمع افکندن اوست؛ از هر دو باید پرهیز کرد؛ چنان که خود به «یکی از ملوک عرب که به بی‌انصافی معروف بود» و از او التماس دعا می‌کرد «که از دشمنِ صعب اندیشناکم»، گفت: «بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.» (گل، ب۱، ح۱۰)

چو کردی با کلوخ‌انداز پیکار

سر خود را به دست خود شکستی

چو تیر انداختی در روی دشمن

حذر کن کاندر آماجش نشستی

(گل، ب۱، ح ۲۳)

صلح با دشمن اگر خواهی، هر گه که تو را

در قفا عیب کند، در نظرش تحسین کن

سخن آخر به دهن ‌می‌گذرد موذی را

سخنش تلخ نخواهی، دهنی شیرین کن (گل، ب۱،ح ۲۴)

اینک به گفتارهای نه‌گانه سعدی برگردیم و مطابق تقسیم‌بندی او پیش برویم.

یکم، گفتار اندر رای و تدبیر مُلک و لشکرکشی

شیخ در این بخش بوستان، ضمن ۳۹ بیت به اهمیت چاره‌اندیشی در امور، همزیستی و سازگاری با همگان، حفظ جان و جاه با بذل مال، دلجویی از دشمنان زورمند و فرصت‌جویی و کامکاری، پرهیز از جنگ‌طلبی و زورگویی به ضعیفان می‌گوید و اینکه تا می‌شود، باید صلح و آشتی را پاس داشت و از جنگ و نبرد کناره گرفت؛ اما این صلح‌جویی نباید به زبونی و ستم‌پذیری کشیده شود، بلکه در وقت ناچاری، باید استوار ایستاد و دلیرانه جنگید و دمار از دشمن برآورد؛ ولی در همان هنگامه نیز نباید همه راههای آشتی را بست و اگر دشمنی درخواست صلح کرد، ضمن تداوم هشیاری و آمادگی رزمی، بهتر است آن را پذیرفت. پس:

۱ـ تا می‌شود با بذل مال و اظهار لطف مهربانی، باید از جنگ پیشگیری کرد.

همی تا برآید به تدبیر، کار

مدارای دشمن بهْ از کارزار

چو نتوان عدو را به قوّت شکست

به نعمت بباید در فتنه بست

گر اندیشه باشد ز خصمت گزند

به تعویذِ ‌احسان، زبانش ببند

عدو را به جای خسک، دُر بریز

که احسان کنَد کنْد دندان تیز

چو دستی نشاید گزیدن، ببوس

که با غالبان چاره زرق است و لوس

به تدبیر، رستم درآید به بند

که اسفندیارش نجَست از کمند

عدو را به فرصت توان کند پوست

پس او را مدارا چنان کن که دوست (بو، ۹۹۴ ـ ۱۰۰۰)

این دستورالعمل را ابوبکر بن سعدبن زنگی، فرمانروای فارس (حکومت ۶۲۳ ـ ۶۵۸ق) که سعدی بوستان را به او تقدیم کرده، به کار بسته بود و نتیجه‌اش در آن دوران پرآشوب تاخت و تاز مغولان، امنیت و آسایش مردم خطه فارس بود و با تقدیم اندکی باج سالیانه، مانع ورود مغولان به فارس و دست‌اندازی ایشان به جان و مال و ناموس مردم شده بود؛ چنان‌که سعدی خطاب به او می‌گوید:

سکندر به دیوارِ رویین و سنگ

بکرد از جهان، راه یأجوج تنگ

تو را سدّ یأجوجِ کفر از زر است

نه رویین چو دیوار اسکندر است

(۱۵۵ ـ ۱۵۶)

در گلستان نیز می‌گوید:

با بداندیش هم نکویی کن

دهن سگ به لقمه دوخته بهْ (ب۱، ح۳۳)

نکویی گرچه با ناکس نشاید

برای مصلحت گه‌گه بباید

سگ درنده چون دندان کند تیز

تو در حال، استخوانی پیش او ریز

به عرف اندر جهان از سگ بتر نیست

نکویی با وی از حکمت به در نیست

که گر سنگش زنی، جنگ آزماید

ورش تیمار داری، گلّه پاید (مثنویات، ۷۸۱)

این مطالب ممکن است از منظر اخلاقی صرف، ماکیاولی‌وار و ناپسند به نظر برسد و اخلاق‌گرایان «فضیلت‌‌گرا» از شیخ اجل برنجند که چرا دستاویزی به سیاست‌پیشگان می‌دهد؛ اما واقعیت این است که عالم سیاست و پادشاهی همین است…

و او که می‌خواهد پایبند مرّ اخلاقیات معمول باشد، باید یکی از این دو را انتخاب کند و شاید برای همین است که سعدی این توصیه‌ها را در باب سیرت پادشاهان می‌آورد، نه مثلا در اخلاق درویشان که جای صدوق و صفا و یکرنگی است. هر گروه و طبقه اجتماعی اخلاقیات ویژه خود را دارد و فارغ از نگرش آرمانی، سیاست یعنی همین بندبازی‌ها و چندپهلویی‌ها! مواردی از این دست است که فاصله اخلاق فضیلت‌محور را از «اخلاق نتیجه‌گرا» و «غایت‌نگر»، آن هم در مقام عمل نمایان می‌سازد.

دانی چه بوَد کمال انسان؟

با دشمن و دوست، لطف و احسان

غمخواری دوستان خدا را

دلداری دشمنان، مدارا (مثنویات، ۷۸۲)

باز هم در توجیه مدارا می‌گوید: در برابر ستیزه‌جویان، نرمی و مهربانی در پیش گیر که ابریشم نرم را تیغ تیز نمی‌بّرد، بلکه:

چو پرخاش بینی، تحمل بیار

که سهلی ببندد درِ کارزار

لطافت کن آنجا که بینی ستیز

نبرّد قَزِ نرم را تیغ تیز

به شیرین‌زبانی و لطف و خَوشی

توانی که پیلی به مویی کشی (گل، ب۳)

جای دیگر گوید: «تا دفع مضرت دشمن به نعمت می‌توان کرد، خصومت روا نباشد که خون از مال شریف‌تر است و عرب گوید: السیفُ آخرُ الحیل؛ یعنی مصاف وقتی روا باشد که تدبیر دیگر نماند. به هزیمت پشت دادن، بهْ که با شمشیر مشت زدن.» (نصیحه‌الملوک، ص۸۱۲) در گلستان نیز می‌گوید: «تا کار به زر برمی‌آید، جان در خطر افکندن نشاید؛ عرب گوید: آخرُالحیل السیف.

چو دست از همه حیلتی درگسست

حلال است بردن به شمشیر، دست» (گل، ب۸)

این روش را در برابر دشمن نادان نیز توصیه می‌کند: «با دشمن،‌ دوست‌وار می‌باید بود» (رباعیات، ۷۷۶) و «با دوست و دشمن طریق احسان پیش گیر که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود.» (نصیحه‌الملوک، ص۸۰۷)

خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد

رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود

(صاحبیه، ۷۵۸)

چون زهره شیران بدرد نامه کوس

بر باد مده جان گرامی به فسوس

با آن که خصومت نتوان کرد، بساز

دستی که به دندان نتوان برد، ببوس (صاحبیه، ۷۷۷)

۲ سعدی در ادامه همان مبحث بوستان، از دشمن‌تراشی و جنگ‌افروزی برحذر می‌دارد و بر تبدیل دشمن ـ حتی اگر ضعیف باشد ـ به دوست تأکید می‌ورزد:

حذر کن ز پیکار کمتر کسی

که از قطره سیلاب دیدم بسی

مزن تا توانی، بر ابرو گره

که دشمن اگرچه زبون، دوست بهْ

بود دشمنش تازه و دوست، ریش

کسی کِش بود دشمن از دوست، بیش (۱۰۰۱ ـ ۱۰۰۳)

در گلستان هم در نفی جنگ‌افروزی گوید:

سنگ بر باره حصار مزن

که بوَد کز حصار سنگ آید (ب۳، ح۲۸)

با این‌همه آنگاه که نرمش‌ها و چاره‌گری‌ها و تدبیرها سود نمی‌بخشد و ناگزیر کار به جنگ و درگیری می‌کشد، در نزد خدا و خلق عذری نمی‌ماند و باید محکم ایستاد و مردانه جنگید؛ چون با کینه‌توز نمی‌شود مهربانی کرد و عقب‌نشینی در برابر فرومایه، او را گستاخ‌تر می‌کند؛ اما به استقبال جنگ نباید رفت و با زورمندتر از خود نباید درگیر شد. به‌ همین ترتیب تاختن به ناتوان نیز از جوانمردی به دور است:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.