پاورپوینت کامل شادی یکی از اصل‌های هویت ایرانی در شاهنامه ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شادی یکی از اصل‌های هویت ایرانی در شاهنامه ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شادی یکی از اصل‌های هویت ایرانی در شاهنامه ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شادی یکی از اصل‌های هویت ایرانی در شاهنامه ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

آرمان زندگى شادى و خوشبختى است که با کوشش این جهانى و کمال معنوى به دست مى آید. براى شادى باید کوشید تا برابر قانون داد و راستى، میان تن و روان و فرد و جامعه هماهنگى به وجود آید. فرهنگ ایرانى، فرهنگ شادى است…

آرمان زندگى شادى و خوشبختى است که با کوشش این جهانى و کمال معنوى به دست مى آید. براى شادى باید کوشید تا برابر قانون داد و راستى، میان تن و روان و فرد و جامعه هماهنگى به وجود آید. فرهنگ ایرانى، فرهنگ شادى است و به قول فخر الدین اسعد گرگانى:

به شادى دار دل را تا توانى

که بفزاید ز شادى، زندگانى

به قول فردوسى، خداوند، دادگر و شادى آفرین است:

به خط نخست آفرین گسترید

بدان دادگر کو زمین آفرید

از اوى است شادى، از اوى است زور

خداوند ناهید و بهرام و هور

خداوند هست و خداوند نیست

همه بندگانیم و ایزد یکى است

مول، ۱/۱۳۸/۷۵۰

و شاهان نیک، شادى رسان هستند:

گزارنده گرز و گشاینده شهر

ز شادى به هرکس رساننده بهر

بیامد سوى پارس کاووس کى

جهانى به شادى نو افگند پى

بیاراست تخت و بگسترد داد

به شادى و خوردن، در اندر گشاد

مول، ۲/۲۰/۴۱۵

جهان گشت پرشادى و خواسته

در و بام هر برزن آراسته

مول، ۲/۱۰۲/۱۰۴

شادى، علیرغم، لایه لفظى بسیار کلى و به ظاهر ساده و قابل فهم آن، در شاهنامه داراى مضامین بسیار گسترده و وسیع است:

به خط نخست آفرین گسترید

بدان دادگر کو زمین آفرید

از اویست شادى، از اویست زور

خداوند ناهید و بهرام و هور

۱/۱۳۸/۷۵

شادى، در شاهنامه، مضمون تحرّک و منطق رضایت از هستى و نمودار سازگارى با تداوم سرنوشت است:

همى خورد هرکس به آواز رود

همى گفت هرکس به شادى سرود

۷/۱۵۶/۳۶۷۲

شادى معناى دلبستگى به خود و دیگران و نقطه آغاز حرکتهایى است تازه به سوى افق هایى دوست داشتنى و خوش فرجام و تعبیرى مثبت است از موافق بودن جریان حیات با نیاز هاى انسانى. به همین جهت، “شادى” از ارکان هویت ایرانى است. بند اول کتیبه اى از داریوش در شوش، چنین مى گوید: “بغ بزرگ است اهورامزدا، که این جهان را آفرید که آن جهان را آفرید که مردم را آفرید و شادى را براى مردم آفرید.” این تلقى که آفرینش شادى را با آفریدن جهان مادى و جهان دیگر و انسان، هم سنگ مى کند، شأن شادى را در میان ایرانیان نشان مى دهد. ایرانیان براى ۳۰ روز ماه، سى نام مختلف داشتند که ۱۲ نام از این سى نام نام ماه هاى سال هم بود بنا بر این ایرانیان در سال ۱۲ جشن داشتند که چون نام روز و ماه یکى مى شد در آن روزها به شادى مى پرداختند.

کوچکترین واحد تقویم ایرانیان زردشتى، ماه است، نه هفته و هر روز از ۳۰ روز ماه، نامى خاص دارد، بدین شرح:

روز اول: اورمزد- خداوند جان و خرد روز دوم: بهمن- منش نیک روز سوم: اردىبهشت- راه راستى و دادگرى روز چهارم: شهریور- توان برگزیده و سازنده و روز پنجم: سپندارمذ- مهر و آرایش فزاینده، روز ششم: خرداد- رسایى و خودشناسى، روز هفتم: امرداد- بیمرگى و جاودانگى روز هشتم: دى به آذر، آفریدگار، روز نهم: آذر و آتش، فروغ، روز دهم: آبان- آبها، روز یازدهم: خیر- خورشید، روز دوازدهم: ماه- ماه روز سیزدهم: تیر- ستاره باران، روز چهاردهم: گوش- گیتى، روز پانزدهم: دى به مهر- آفریدگار، روز شانزدهم: مهر- پیمان و دوستى، روز هفدهم: سروش- کارکرد به نداى وجدان، پیامآور راستى و دین، روز هجدهم: رشن- دادگرى، روز نوزدهم: فروردین- روان پاسدار، روز بیستم: ور هرام- پیروزى، روز بیست و یکم: رام- صلح و آشتى، روز بیست و دوم: باد- باد، هوا، روز بیست و سوم: دى به دین- آفریدگار، روز بیست و چهارم: دین- وجدان، روز بیست و پنجم: ارد- برکت، روز بیست و ششم: اشتاد- کار، داد، راستى، روز بیست و هفتم: آسمان- آسمان، روز بیست و هشتم: زامیاد- زمین، روز بیست و نهم: مانتره سپند- سخن اندیشه زا، نماز، گفتار نیک، روز سىام: انارام نور درخشنده و روشنى بى پایان.

نام دوازده ماه سال نیز، درست همان ماه هایى است که امروزه به کار مى بریم:

۱. فروردین: ماه روان هاى پاسدار و پیشرفت دهنده ۲. اردىبهشت: ماه راستی ها و دادگری ها ۳. خرداد: ماه خودشناسی ها و رسایی ها ۴. تیر: ماه برکت و فراوانى ۵. امرداد: ماه بى مرگى و جاودانگى ۶. شهریور: ماه نیروى سازنده و برگزیده ۷. مهر: ماه دوستى و پیمان ۸. آبان: ماه آبها ۹. آذر: ماه آتش و فروغ پاکى ۱۰. دى: ماه دهش، دادار ۱۱. بهمن: ماه خرد و منش نیک ۱۲. اسفند: ماه مهر و آرامش افزاینده.

نام جشنهاى ۱۲گانه ایرانى هم عبارت بود از: ۱. فروردینگان (۱۹ فروردین) ۲. اردىبهشتگان: (۳ اردىبهشت) ۳. خردادگان: (۶ خرداد) ۴. تیرگان و جشن نیلوفر (۱۳ تیرماه) ۵. امردادگان (۷ مرداد) ۶. شهریورگان: (۴ شهریور) ۷. مهرگان (۱۶ مهر) ۸. آبانگان (۱۰ آبانماه) ۹. آذرگان (۹ آذر) ۱۰. دیگان: (۸ یا ۹ دىماه) ۱۱. بهمنگان: (۲ بهمن) ۱۲. اسفندگان: (پنجم اسفند.) در میان این دوازده جشن، مهرگان و نوروز، بزرگترین جشنهاى ملى و مذهبى بودند (درباره نوروز مقالهاى مفصل در همین کتاب آمده است)، نوروز با اعتدال ربیعى همراه است و مهرگان با اعتدال پاییزى. پس از این دو جشن، تیرگان و دیگان اهمیتى خاص داشتند: جشن تیرگان برابر روزى است که خورشید در دورترین نقطه شمالى از استوا قرار دارد و بزرگترین روز و کوتاهترین شب را دارد؛ جشن دیگان که خورشید در دورترین نقطه جنوبى از استوا قرار مى گیرد و طولانى ترین شب و کوتاه ترین روز را دارد. به علاوه جشن هاى متعدد دیگرى چون، سده، یلدا و فروردین نیز از جشن هاى مهم ایرانى بودند که این جشنها علاوه بر مناسبت هاى زمانى، با حوادث و رویداد هاى مهم تاریخى و افسانه اى هم پیوند خورده بودند و جنبه نجومى ، ملى و دینى پیدا کرده بودند. جشن هاى مهم ایرانى عبارت بودند از:

۱. نوروز: از دیدگاه نجومى ، مقارن با اعتدال ربیعى، یعنى هنگامى است که خورشید روى مدار استوا قرار مى گیرد و روز با شب برابر مى شود. از دیدگاه تاریخى و ملى، نوروز هنگامى است که جمشیدشاه از سازندگى فراغت مى یابد، مردمان در آسایش و کشور در آبادى کامل است و جمشید بر دیوان مسلط شده است و روزى است که تاریکى از روشنایى جدا گشته و روز از شب پدیدار آمده است. از دید مذهبى نیز، جشن نوروز همیشه با دعاخوانى و ستایش ایزدى همراه است، بنا بر این نوروز نخست روز است از فروردین ماه و پیشانى سال نو مى باشد و پس از آن پنج روز همه جشن هاست و ششم فروردینماه نوروز بزرگ مى دارند، زیرا پادشاهان در آن پنج روز حق مردم را ادا مى کنند و ایرانیان اعتقاد دارند که روزى است که فلک آغاز به گشتن کرده است و اولین روز زمانه است. سرود فروردینى شاهان چنین است:

شاها، به جشن فروردین آزادى گزین بر داد و دین کیان

سروش آورد تو را دانایى و بینایى و کاردانى و دیرزیستى با خوى هژیر

شاد باش به تخت زرین، انوشه خور به جام جمشید و آیین نیاکان

در همّت بلند باش، نیکوکارى و داد و راستى نگاهدار.

سرت سبز و جوانى چون خوید

اسبت کامکار و پیروز به جنگ، تیغت روشن و کارى به دشمن

بازت گیرا و خجسته به شکار

کارت راست چون تیر

سرایت آباد و زندگى بسیار باد.

۲. جشن مهرگان: ابوریحان بیرونى مى نویسد: “… عیدى است بزرگ و به مهرگان معروف است و این عید مانند دیگر اعیاد براى عموم مردم است و تفسیر آن دوستى جان است. مى گویند سبب اینکه ایرانیان این روز را بزرگ داشته اند، آن شادمانى و خوشى است که مردم شنیدند فریدون خروج کرده، پس از آنکه کاوه بر ضحّاک بیوراسب خروج نمود، گفته اند هرکسى که بامداد مهرگان قدرى انار بخورد و گلاب ببوید، آفات بسیارى از او رفع خواهد شد.”

جشن مهرگان نیز مانند نوروز از سه جنبه نجومى (طبیعى) تاریخى و دینى بهرهمند بود. از نظر نجومى ، مهرگان در اوج اعتدال طبیعى پاییزى و جشن برداشت محصول است. از نظر تاریخى روز نیرومندى داد و راستى است که در آنروز فریدون به یارى کاوه آهنگر بر ضحّاک چیره شد و به دوران ستم و خونخوارگى و دروغ او پایان داد و حق بر ناحق چیرگى یافت. از لحاظ مذهبى، در مهرگان فرشتگان به یارى کاوه و فریدون آمدند و در فرهنگ ایرانى مهر یا میترا ایزد نگهبان پیمان و هشداردهنده به پیمان‌شکنان و یاور دلیرمردان جنگاور است.

۳. جشن سده: سده جشن پیدایش آتش است و در پنجاه روز و پنجاه شب، پیش از نوروز برگزار مى شود، از لحاظ نجومى ، نیاکان ما سال را به دو پاره بخش مى کردند که تابستان هفت ماه به درازا مى کشید و از فروردین تا پایان مهرماه ادامه مى یافت و زمستان ۵ ماه بود که از آغاز آبانماه تا پایان اسفند امتداد داشت، بنا بر این سده مقارن با سومین روز از آغاز زمستان یا پنجاه روز و پنجاه شب به اول تابستان بود. به قول ابوریحان “اندر شبش که میان روز دهم و یازدهم است… آتشها زنند و بر گرد آن شراب خورند و لهو و شادى کنند.”

از نظر تاریخى این جشن به هوشنگ پیشدادى منسوب بود که هوشنگ بر مارى سیاه و دراز و تیرهتن تاخت و سنگى به او پرتاب کرد تا وى را بکشد، اما این سنگ به سنگى دیگر خورد و فروغ آتش پدیدار گشت و هوشنگ کاشف آتش شد و آنروز را جشن گرفت و یکى جشن کرد آن شب و باده خورد، “سده” نام آن جشن فرخنده کرد، از نظر دینى نیز، این جشن یادآور ستایش فروغ ایزدى است که فروغ ماه، آتش، چراغ و روشنى باطنى دل و جان آدمى ، همه نشانه‌اى از آن است. بهشت در اوستا به نام روشنایى بى پایان خوانده شده است.

۴. جشن تیرگان و جشن نیلوفر: از جهت نجومى و طبیعى، مقارن با طولانىترین روز سال خورشیدى است و از لحاظ تاریخى، روزى است که آرش کمانگیر مرز بین ایران و توران را تعیین کرد. داستان این ماجرا از این قرار است که پس از جنگهاى طولانى و بى ثمر ایران و توران، دوطرف پذیرفتند که آرش از بالاى کوه دماوند تیرى رها کند و این تیر به هر کجا که فرود آمد، مرز ایران و توران باشد. آرش با همه توان، روان و جان خویش، تیر را رها کرد و این تیر در کنار جیحون فرود آمد و جیحون سرحدّ دو کشور شد و خود آرش نیز از فشار بى نهایت این کار خاکستر شد و سوخت. از لحاظ دینى ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.