پاورپوینت کامل آیا کتاب «گشایش و رهایش» منتسب به ناصرخسرو است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیا کتاب «گشایش و رهایش» منتسب به ناصرخسرو است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا کتاب «گشایش و رهایش» منتسب به ناصرخسرو است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا کتاب «گشایش و رهایش» منتسب به ناصرخسرو است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
محمدرضا توکلی صابری، پژوهشگر و نسخهپژوه در یادداشتی به بررسی کتاب «رهایش و گشایش» پرداخته که در این نوشتار بر آن است که این کتاب متعلق به ناصرخسرو است.
کتاب «گشایش و رهایش» یکى از آثار ناصرخسرو قبادیانى است که در طى سى پرسش و پاسخ علاوه بر مسایل دینى، کلامى، و فلسفى و هستىشناسى به موضوعاتى مانند فیزیک، نجوم، و گیاهشناسى و زمینشناسى مىپردازد و به این پرسشها پاسخهاى فلسفى مىدهد.
همه نسخههاى خطى و چاپى «گشایش و رهایش» موجود در ایران فقط از روى نسخهاى رونویسى شده است که متعلق به سید نصرالله تقوى، رئیس دیوان عالى کشور، رئیس دانشکده معقول و منقول، عضو پیوسته فرهنگستان ادب و زبان فارسى، مولف و مصحح بوده است. این نسخه «گشایش و رهایش» در یک مجموعه حاوى سه کتاب در ۱۷۲ برگ و هر صفحه ۲۱ سطر دارد. اولین کتاب «کشف المحجوب» ابویعقوب سجستانى است، کتاب دوم «گشایش و رهایش» و کتاب سوم کتاب کوچکى با عنوان «معرفت آفرینش انسان» است. هانرى کربن تاریخ کتابت این نسخه را مربوط به قرن ششم مىداند اما سعید نفیسى با تشخیص او موافق نیست و آن را متعلق به قرن هشتم هجرى مىداند. نفیسى دو دلیل براى این تاریخ مىآورد؛ یکى اینکه در پشت ورق اول این نسخه صاحب آن نوشته است که آن را در سال ۸۰۴ قمرى خریدارى کرده و دیگر آن که نوع رسمالخط و کاغذ کتاب مربوط به پیش از سال ۸۰۴ هجرى است. از این نسخه چندبار رونویسى شده و چند رونوشت از آن وجود دارد. از این مجموعه جز رونوشتهایى که از آن باقى است هیچ اطلاعى در دست نیست و در فهرست نسخ خطى کتابخانههاى ایران و دیگر کشورها دیده نمىشود. احتمال زیادى دارد که این نسخه خریده شده و در یک مجموعه خصوصى در ایران و یا در خارج از کشور نگهدارى مىشود.
تا پیش از انتشار خوان الاخوان توسط یحیى الخشاب بعضى نویسندگان مانند مهدى بیانى و مجتبی مینوى آن را از ناصرخسرو ندانسته و رونوشت برداران در مورد انتساب آن به ناصرخسرو مردد بودهاند. ولى چنین نظریههایى در زمانى ابراز شده که اطلاعات زیادى از آثار ناصرخسرو وجود نداشت. ایوانف، سعید نفیسى و هونزایى از کسانى هستند که کتاب «گشایش و رهایش» را اثر ناصرخسرو مىدانند، اما پس از قطعى شدن انتساب «گشایش و رهایش» به ناصرخسرو بعضىها نه تنها آن را اثر ناصرخسرو نمىدانند، بلکه محتوى آن را نیز کتاب «گشایش و رهایش» نمىدانند بلکه معتقدند این کتاب در نقد و رد گشایش و رهایش نوشته است: «کتابی که با نام «گشایش و رهایش» انتشار یافته، در واقع نقد و ردی بر «گشایش و رهایش» است. در نتیجه، فردی که در چاپهای مختلف این کتاب کاتب غیراسماعیلی و سانسورچی متن اسماعیلی کتاب خوانده شده، در واقع نویسنده کتاب مستقلی است که میتوان آن را نقد یا رد بر «گشایش و رهایش» نامید ۱».
در اینکه کاتب «گشایش و رهایش» در متن دست برده و عباراتى را که با آن موافق بوده حذف کرده و جاهایى عباراتى را در نقد بر کتاب آورده است شکى نیست، زیرا خودش در پاسخ به پرسش بیست و نهم نقش خود را به عنوان سانسورچى تایید مىکند: «اینجا نیز حشوات و خیالات و قیاسات ناصحیح بسیار بود، بگذاشتیم که بدان کاری نداشتیم، آنچه به علم نزدیکتر بود نوشته آمد. ۲» بعضى از رونوشت برداران و تصحیح کنندگان این کتاب به این نکته اشاره داشتهاند، از جمله ولادیمیر ایوانوف، سعید نفیسى و مجتبى مینوى، که عبارت افزوده شده کاتب را در متن مشخص کردهاند اما فقیر محمد هونزایى آنها را در ویرایش خود حذف کرده است.
به نظر مىرسد که کاتب سنى مذهب بوده است، چون بیشتر توضیحات و افزودههاى او در مسایل فلسفى، کلامى و امامت است. براى مثال در پاسخ به پرسش اول در کتاب «گشایش و رهایش» مىافزاید: «و ظن آن است که این سخن را در این شیوه از بهر آن گفته است تا اگر کسى اظهار مذهب امامتیان کند و کسى درنیابد گوید این هم از آن سخنهاست ما نیز به سر هر حدى که تهمتى هست اشارتى کنیم تا آن شبهات بعضى برخیزد… امام معصوم در قرآن و اخبار کجاست تا ما این دلیل بر متابعت آن بشنویم؛ و اگر بنا بر تقلید مىباید رفت سنت انبیاء را چه خلل افتاد که متابعت اولیا از آن بزرگتر مىآید، آن حجتها که آورده است سخن آن دو قوم نیست که [در] آن پیش از اسلام حکماى یزدان پرست و حاذق نظران تامل کردهاند و راه نجات خود را طریق معقول اعتراظ اعتراض مجهول روا نبود و آنچه محض حکمت بود آن خود بخشیده الهى است که «و من یوتى الحمکه فقد اوتى خیرا کثیرا. ۳» علاوه بر آن، ناصرخسرو تا آنجا که مىتواند از واژههاى فارسى استفاده مىکند، اما توضیحات کاتب پر است از واژههاى عربى که در متن «گشایش و رهایش» دیده نمىشود، مانند على الاطلاق، حصول، مستجمع، مکلف، واسطه مسبب الاسباب.
اگر این کتاب ردى بر کتاب «گشایش و رهایش» باشد، چرا نویسنده همان عنوان اصلى کتاب را انتخاب کرده است و مانند پیشینیان دستکم واژه رد و یا نقد را در عنوان کتاب نیاورده است؟ علاوه بر آن وقتى کسى نقدى بر کتابى مىنویسد، عباراتى از آن را نقل کرده و به طور مشروح به نقد آن پرداخته و به ترتیب اندیشه درونى آن را رد مىکند. به این ترتیب است که متن نقد کننده یک کتاب همیشه بیشتر از متنى است که نقد شده است. در حالى که بخش اعظم کتاب گشایش و رهایشى که در دست داریم حاوى اندیشههاى ناصرخسرو است و اینجا و آنجا کاتب ظاهر مىشود و جملات و یا عباراتى را در توضیح و یا نقد متن اضافه مىکند و نقش ممیزى خود را اعلام مىکند.
به این ترتیب مىبینیم که این نظریه اعتبار چندانى ندارد و مىتوانیم به طور قطع بگوییم که کتاب «گشایش و رهایش» را خود ناصرخسرو تالیف کرده است و نسخهاى که در دست داریم توسط کاتب تغییراتى داده شده است. در زیر ما به طور مختصر به بعضى شباهتهاى عبارات و نیز شباهتهاى فلسفى و کلامى در «گشایش و رهایش» با دیگر آثار ناصرخسرو مانند زادالمسافر، خوان الاخوان، جامع الحکمتین، وجه دین، و دیوان اشعارش اشاره مىکنیم. خوانندگان مىتوانند با نگاه دقیقتر شباهت بسیار بیشترى پیدا کنند.
دلایل انتساب کتاب «گشایش و رهایش» به ناصرخسرو قبادیانى
۱-ذکر نام این اثر در کتاب دیگر ناصرخسرو یعنى کتاب خوان الاخوان. ناصرخسرو در صف دهم از کتاب خوان الاخوان مىنویسد: «عقل کل نخست پدید آورده بارى است و تمام است به فعل و قوت. چنان که شرح آن اندر گشایش و رهایش گفتهایم ۴». اشاره او به مطلبى است که در پاسخ به پرسش اول «گشایش رهایش» آمده است: «آن عقل اول است که به فعل و قوت تمام است و آفریدگار و کارکن به حقیقت وى است. ۵» نیز در صف سى و یکم از کتاب «خوان الاخوان» مىنویسد:«و بار درخت را بر برگ و شاخ ریاستى پیداست که همه فوایدها از درخت سوى او شود و پایدارى و عز درخت به بار است. و هم چنین است حال جانوران که نخست، جانوران سخن ناگوى بودهاند و آن وقت مردم، آخر هم همه جانوران پدید آمده است و برهان این دعوى روشن کرده شده است اندر «گشایش و رهایش» که کردهایم ۶» اشاره او به به مطلبى است که در پاسخ به پرسش شانزدهم «گشایش و رهایش» آمده است: «چون آخر زایش این عالم مردم بود و چیزى که به آخر پیدا آید، آن چیز دلیل باشد بر آن که اصل آن چیز که به آخر پیدا آمده باشد همین چیز بوده است. چنان که درخت جوز یا بادام چون بار بیارد، خردمندان دانند که آن از اول جوز و بادام نشانده اند تا امروز این بار بدان باز گشت ۷».
۲-عشق به المستنصربالله که در اشعار متعدد و کتابهایش او را ستوده است و اینکه در روزگار او مىزیسته است و در جواب به مسئله بیست و دوم کتاب «گشایش و رهایش» آمده است: «و من به دستورى خزانه دار علم و محزون و امین سر خداى و روزى ده جانهاى مومنان امام روزگار خویش ابوتمیم معد المستنصر امیرالمومنین در این سخن گویم به گفتار کوتاه با فایده بىحشو، خداى تو را توفیق دهد به شنودن آن به حق و اعتقاد داشتن آن به راستى ۸». در قول بیست و پنجم از کتاب «زادالمسافر» نیز همین موضوع را مىنویسد: «و مر نبشته الهى را-که اندر آفاق و انفس است-به متابعان خاندان حق نماییم به دستورى کز خداوند روزگار خویش الامام المستنصر بالله معد ابى تمیم بن الامام الظاهر لاعزار دین الله امیرالمومنین-صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین و ابنائه الاکرمین-یافتهایم اندر جزیره خراسان. ۹». در کتاب «خوان الاخوان» نیز مىنویسد: «این است قول گروهى اندر برزخ که یاد کرده شد، و ما حقیقت برزخ به فرمان خداوند روزگار المستنصربالله-صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین و ابنائه الاکرمین-اندر کتاب «مصباح» یاد کردهایم: ۱۰»
۳-ناصرخسرو اولین کسى است که مفاهیم فلسفى را وارد شعر کرد و معادلات فارسى زیادى براى مفاهیم و اصطلاحات عربى ساخت و آنها را در آثارش به کار برده است، مانند همگوشگى و همگوشه و باشاننده. نیز واژههایى مانند کارکرد، کارکن، بودش، بودنى، سونش، زایش، چیز، هیچ چیز، نه چیز در همه آثار منثورش و کتاب «گشایش و رهایش» به کاربرده است.
۴-نثر مشخص ناصرخسرو که در سایر کتابهایش دیده مىشود. مانند سعى به کاربردن واژههاى فارسى به جاى عربى مانند هستى و نه هستى به جاى وجود و عدم. بودش به جاى وجود، باشاننده، به جاى خالق و دیرینگى به جاى قدم.
۵-شیوه پرسش و پاسخ و روش استدلال ناصرخسرو. همچنانکه که پرسشى را طرح مىکند و سپس خود به آن پاسخ مىگوید یا از قول دوم شخص یا از سوى سوم شخص پرسشى را مطرح مىکند و سپس خود پاسخ مىدهد.
در قصیده ۱۰۵ دیوانش ۱۱ که شرح سفر خود را مىگوید و پرسشهاى خود را از دربان شهر مىپرسد و در قصیده سیزدهم دیوانش که اصول بنیادین تفکر فلسفى و کلامى خود را بیان مى کند ۱۲ و در کتابهاى دیگرش مانند گشایش و رهایش، خوان الاخوان، زادالمسافر و جامعالحکمتین شرح داده است. مانند: «وحدت محض و تفاوت آن با وحدت متکثر، جایگاه عقل اول و ربط آن با کلمه امر ازسویی و زمان ازسوی دیگر، ربط نفس و فلک و حرکت، تمسک بهر تمثیل عدد و واحد برای نشان دادن ربط آفریدگار و جهان، پرسش از معنای عدم و هیچ چیز، پرسش از ماهیت و کنش آخشیجان و تأکید بر جایگاه امام زمان در رهایی مردمان از تخته بند مکان و زمان۱۳».
او در قصیده سیزدهم دیوانش پرسشهاى زیادى را مىپرسد که در کتابهاى فلسفىاش هم آنها را پرسیده و پاسخ داده است:
خداوندى که در وحدت قدیم است از همه اشیاء
نه اندر وحدتش کثرت، نه محدث را از او انها
چه گوئی از چه عالم را پدید آورد از اول
که نه ماده بود و نه صورت، نه بالا بود و نه پهنا
یا در همان قصیده:
چه گوئی چیست این پرده بر این سان بر هوا برده
چو در صحرای آذرگون یکی خرگاهى از مینا؟
چو نه گنبد همی گوئی به برهان قیاس آخر
چه گوئی چیست از بیرون این نه گنبد خضرا؟ ۱۴.
سپس خود در بیتهاى دنباله آنها پاسخ مىدهد و دیدگاههاى فلسفىاش را بیان مىکند.
در جامع الحکمتین همین شیوه پاسخ و پرسش را به کار مىگیرد: « اگر کسى گوید: حقیقت «هیولى» چیست؟ گوییم: جوهرى بسیط است پذیراى صورت. اگر گوید: حقیقت «صورت» چیست؟ گوییم: صورت هر چیزى آن است که هستى آن چیز بدان است. اگر گوید: «جوهر» چیست؟ گوییم: چیزى است بذات خویش قائم و پذیراى صفات متضاد. اگر گوید: حقیقت «صفت» چیست؟ گوییم: صفت عرضى است که اندر جوهر فرود آید، و نه از جوهر باشد. اگر گوید: حقیقت «چیز» چیست، یعنى نام چیز بر چه افتد؟ گوییم: بر آن معنى افتد نام چیز که ممکن باشد او را دانستن، و زو خبردادن. اگر گوید: حقیقت «موجود» چیست؟ گوییم که موجود آن است که یا حاستى از پنج حاست مر او را اندر یابد، یا وهم مر او را تصور کند، یا چیزى برو دلیل کند. اگر گوید: «وجود» چیست؟ گوییم: آنک نام او هست است. اگر گوید: «عدم» چیست؟ گوییم: آنک نام او نیست است. اگر گوید: حقیقت «قدیم» چیست؟ گوییم: آنک نیستى او ممکن نباشد. اگر گوید: حقیقت «محدث» چیست؟ گوییم: آنچ دیگرى سازنده باشد مر او را. اگر گوید: حقیقت «علت» چیست؟ گوییم: آنچ او سبب بودش چیزى دیگر باشد، چنانک آفتاب علت روز است، که بودش روز را سبب اوست. اگر گوید: حقیقت «معلول» چیست؟ گوییم: آنچ وجود او را سببى باشد، او معلول باشد ۱۵.»
۶-شباهت بعضى عبارتها و موضوعهاى کتاب «گشایش و رهایش» با بعضى عبارتها و موضوعها در کتابهاى دیگرش از نظر جملهبندى و پیام ارائه شده. همچنین شباهتهاى دیدگاه فلسفى و کلامى در کتاب گشایش و رهایش با کتابهاى فلسفى دیگرش مانند زادالمسافر، خوان الاخوان، جامعالحکمتین و وجه دین فراوان است. ناصرخسرو سلسله مراتب جانداران را به ترتیب زیر مىداند: گیاهان، جانوران و انسان. در قول بیست و هفتم از کتاب زادالمسافر همین سلسله مراتب را با سلسله مراتب دعوت اسماعیلیه این چنین مقایسه مىکند: «پس همچنان که اندر عالم جسم نخست نبات است و آن گاه حیوان است و آن گاه مردم است و جسم مردم نخست نباتى پدید آید، آن گاه حیوانى بدو رسد، آنگاه انسانیت اندر او پدید آید، اندر عالم دین نیز مردم نخست باید که مر «امام» را بشناسند که او را منزلت نبات است، آنگاه از او به شناخت منزلت «وصى» رسد که مر او را منزلت حیوان است اندر عالم دین، آن گاه از او به شناخت «ناطق« رسد که مر او را منزلت مردم است اندر عالم دین. این ترتیبى است بر مقتضاى آفرینش که بنیاد دیدن بر آن است. ۱۶»
همین مفهوم را در سیزدهمین قصیده دیوان اشعارش به شعر سروده است:
خرد دان ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 