پاورپوینت کامل مشروطه ایرانی و الگوی بادکوبه روزگار نو ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشروطه ایرانی و الگوی بادکوبه روزگار نو ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشروطه ایرانی و الگوی بادکوبه روزگار نو ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشروطه ایرانی و الگوی بادکوبه روزگار نو ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
تنها اندکی پس از صدور فرمان مشروطه در ایران به دست مظفرالدینشاه قاجار در چهاردهم مرداد سال ۱۲۸۵ خورشیدی، اگر تازهواردی به شهر بادکوبه میآمد، از دیدن سروصدای توفندهای که این رخداد در سراسر سرزمینهای قفقاز روسیه با خود به همراه آورده و سپس آن را مانند بارانی از بیم و امید بر سر و روی این شهر فروریخته بود، بیاندازه شگفتزده میشد.
تنها اندکی پس از صدور فرمان مشروطه در ایران به دست مظفرالدینشاه قاجار در چهاردهم مرداد سال ۱۲۸۵ خورشیدی، اگر تازهواردی به شهر بادکوبه میآمد، از دیدن سروصدای توفندهای که این رخداد در سراسر سرزمینهای قفقاز روسیه با خود به همراه آورده و سپس آن را مانند بارانی از بیم و امید بر سر و روی این شهر فروریخته بود، بیاندازه شگفتزده میشد. گویی فرمان مشروطه نخست برای مردمان قفقاز و شهر باکو و سپس برای دیگر جاهای ایران دستینه شده باشد. در این هنگام، نهتنها در کوچه و بازار و در میان مردم عادی، بلکه در بیشتر گردهماییهای انجمنی در میان آدمهای فرهیخته و باسواد شهر، چنان با شور و امید و شادی از فرجام کار ایران در آیندههای دور و نزدیک سخن میرفت که تازهوارد حق داشت با شنیدن آن از خودش بپرسد که اینها چه ربطی به شهر بادکوبه دارد؟
درواقع در این هنگام نگاه تمامرخ مردم باکو چنان به سوی ایران و مسئلههای آن بوده که گویی این شهر اکنون به تختگاه بزرگ آرزوهای ایرانی تبدیل شده باشد. بهراستی چنان نیز بود. در چشمانداز این نگاه اما تنها یک انقلاب کبیر ملی میتوانست ایرانیان را از استبداد دیرپای قاجاری و از بدبختیهای مزمنشدهاش دور کند و نه یک دستینه. ازهمینرو، در همهجای شهر در این هنگام از گریزناپذیری یک انقلاب بزرگ ملی که در خلال آن میبایست پیرامون بر متن پیروز شود و یک رهبری رستمگونه در آن نقشی نمادین و پاشنهگون داشته باشد، سخن گفته میشد. در این الگوی سایهروشن که احیانا ملغمهای از آب و آتش بود و در آن کاوه آهنگر و بابک خرمدین و یعقوب لیثصفاری و فرانسوا روبسپیر یکجا کنار هم گردآورده شده بودند، رستم دستان ایران از ژرفای تاریخ بیرون میآمد و مأموریت مییافت تا انقلاب کبیر ایران را راهبری کند و آن را مانند انقلاب فرانسه و حتی بزرگتر و گستردهتر از آن شکل دهد و پیروز کند و سپس طومار دودمان قاجار را مانند طومار دودمان بوربونها در فرانسه در هم بپیچد.
آنچه امروزه از خوانش بخش بزرگی از ادبیات رسمی یا دمدستی و نیز از لحن بیشینه گزارشهای دیوانی یا دیپلماتیک یا سفرنامهای در این دوره برمیآید، میتواند ما را بهگونهای از چنین جهان رازآمیز و باورنکردنیای در لایههای زیرین شهر باکو و سرتاسر قفقاز در آغازههای سده نوزدهم ترسایی رهنمون کند. در این کشف دیریافته، میتوان از یک ایران بیرونی سخن گفت که در آن هنگام، همه رخدادهای ایران درونی را با حساسیت تمام و دلبستگی دمادم مینگریسته است. بررسی پدیدارشناسانه و موبهموی این پیوندهای شبکهوار و تاریخی، بهویژه در کشاکش انقلاب مشروطه، اکنون بیش از هر زمان دیگری نشان میدهد که ما تا چه اندازه در شناسایی و فهم درست جهان ایرانشهری قفقاز در جایگاه مهمترین بخش از یک ایران بیرونی کوتاهی کردهایم و این رویه چگونه هنوز نیز بر پیوندهای دوسویه میان ایران و قفقاز و تختگاه بادکوبه سنگینی میکند. انقلاب مشروطه از این نگاه میتواند در کانون همه رخدادهایی جانما شود که سرنوشت ایران و بادکوبه، روزگار نو را از دوردست تاریخ تا به امروز به هم گره زده است.
درست در همین زمان بود که شهر باکو به تنهایی بزرگترین کانون شاهنامهخوانی در سراسر منطقه و احیانا در سرتاسر جهان ایرانی شمرده میشد. همچنین در این شهر از سالهای دور تا به آن روز، رستمِ شاهنامه جایگاهی شگرف و بیمانند مییافت. چنانچه نهتنها پهلوانها به او اقتدا میکردند و مردم کوچه و بازار او را سرور و مراد خود میپنداشتند و به نام او سوگند میخوردند، بلکه حتی روشنفکران، نخبگان و باسوادان نیز یاد و خاطر او را تکیهگاه خود میپنداشتند و او را نمونهای کامل از انسانیت و مردانگی میدانستند و تنها راه رهایی برای ایران را در پدیداری یک رستم همروزگار میجستند. در این هنگام، در بیشتر خانهها در سرتاسر باکو هفتههای پیاپی از دمدمهای شامگاه تا بامدادان، آیین شاهنامهخوانی با شکوه و رونق تمام برگزار میشد و انبوه اهالی شهر از نامداران و گمنامان در آن شرکت میجستند و یاد و خاطر پهلوان پهلوانان ایران و حکیم بزرگ توس را گرامی میداشتند. اینچنین بود که نهتنها تختگاه باکو بلکه همه سرزمینهای ازدسترفته قفقازی هنوز نیز بخت رهایی و آینده خود را در جهان ایرانی میکاوید و آنگاه که فرصتی مییافت، پیوستگیهای خود به ایرانشهر و تداوم خود بهعنوان بخشهایی از یک ایران بیرونی را در همه استوانههای خویش به نمایش میگذاشت. پیدایش داستان مشروطه در ایران یکی از این فرصتها بود.
قفقاز در آستانه صدور فرمان مشروطه در ایران، در سایه برخورداری از گونهای همزیستی ناگزیر با امپراتوری جهانگشای روسی توانسته بود بهعنوان یکی از کانونهای نوگرایی و پیشرفت و رفاه، آنهم نهتنها برای جهان ایرانی بلکه برای بخشهای مهمی از جهانهای پیرامونی، درآید و در این میان نام و آوازه شهر باکو به دلیل ثروت بادآورده ناشی از نفت و در مقام بزرگترین کانون اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و البته در جایگاه ممتاز از یک ابرشهر متروپولیتک برای سرتاسر قفقاز و روسیه و اوراسیا رفتهرفته در بخش بزرگی از جهان آن روزگار، سر زبانها بیفتد. توسعه اعجابانگیز شهری، زندگیهای لوکس و تجملاتی، داراییهای بادآورده، پدیداری لایههای میانه، پیدایش نظم اجتماعی و بسیاری دیگر از ویژگیهای همروزگار در این شهر که در زمانه خود نزدیک به صد درصد نفت جهان را میکالایید، در سراسر گیتی چهرهای کممانند از یک شهر متمدن، ثروتمند و پیشرفته را به نمایش گذاشته بود. همچنی، هستندگی حلقههای تودرتوی اندیشهپرور، نوگرا و نواندیش، آبروی بسیاری برای آن در سراسر کشورهای خاوران و سرزمینهای اسلامی به دست آورده بود. اینچنین بود که باکو در سراسر منطقه و جهان تا سطح یک شهر رؤیایی و بیتکرار بالا آمده بود و شده بود بادکوبه روزگار نو. افزون بر اینها، مردمان قفقاز نیز از گرجی، ارمنی، تاتار، فارس، تالش و لزگی در سایه زندگی در یک جهان متمدن روسی، به سطح بالایی از خودآگاهی، سواد و دانش رسیده و به مردمانی فهمیده، بافرهنگ و مسئولیتپذیر تبدیل شده بودند. آنها همچنین آگاهیهای بسیار گستردهای درباره مسئلههای همروزگار خود بهویژه در زمینههای نظم سیاسی و حزبی، روزنامهنگاری نو، برساختن حلقههای روشنفکری، انجام سخنرانیهای اعتراضی، سازماندهی فراکسیونها و جریانها، ساختن گروههای پارتیزانی، بهرهگیری از جنگافزارهای نو، چاپ و پخش شبنامهها، راهاندازی انقلابهای تودهای و همچنین دانشهای فراوانی درباره مفهومهای نوگرایانه ملت، میهن و دولت ملی یافته بودند. هنگامی که ما از تواناییهاییهای گسترده قفقاز و حلقههای گوناگون او میگوییم، باید جامعهای را در نگاه آوریم که از دل روسیه برخاسته و متناسب با آن بالا آمده است و آمادگی آن را دارد تا برپاد او بشورد. در کمال شگفتی، همه این اندیشهورزیها رنگ پُری از ایرانشهر برخودزده میداشت.
در چنین سپهر دیدنیای بود که فرمان مشروطه ایرانی به بادکوبه و قفقاز رسیده بود. اما پیداست که این نمیتوانست از نگاه قفقازیها یک کار انقلابی به شیوه دلخواه باشد. در این نگاه چپگرای روشنفکرانه که بهشدت از انقلاب کبیر فرانسه تأثیر پذیرفته بود، چاره ایران همچنان در یک انقلاب ملی تودهای دیده میشد که هرچند از نظر شکلی میتوانست بسان خیزش یعقوب لیثصفاری در هزاره پیشین ایران باشد و با چیرگی حاشیه بر متن و با نقش پاشنهگون و نمادین یک رهبر رستمگونه رخ بدهد، اما از نظر گوهری بهشدت به الگوی انقلاب فرانسه روبسپیر پهلو میزد که در آن همه الگوهای رایج در سایه یک انقلاب بنیادین از میان میرفت تا الگوهای نو جایگزین شوند.
در واقعیت اما صدور فرمان مشروطه از سوی مظفرالدینشاه قاجار میتوانست یک اقدام کاملا محافظهکارانه در درون دیوانسالاری ایرانی به شمار آید. هدف این اقدام نیز همچنان میتوانست پیرایش وضعیت همگانی در کشور و بنیانگذاری نهادهای قانونی و روشمندسازی اداره آن از راه جدایی استوانهها و داشتن مجلس شورای ملی و نهاد داوری و نهادهای قانونی بوده باشد. راستی نیز درونمایه مشروطیت در ایران را دستکم تا برآمدن عنصر قفقازی در آن هنوز نیز میتوان در چنین چشماندازی دید و پیرایش و بروزسازی نهادهای مستقر و موجود را بهجای دیگرگونیهای بنیادین آنها همچنان از هدفهای مهم آن برشمرد. پیداست که این فرمان در آن هنگام نمیتوانست هیچ تناسبی با رؤیای یک انقلاب کبیر قفقازی که در آن اسطوره و تاریخ روی هم افتاده بودند، داشته باشد. گو اینکه در همان کشاکش ناگهان رخداد نامنتظرهای پیش آمد و تاریخ این امکان را سخاوتمندانه در اختیار قفقازیها گذاشت تا بخت خود را برای عملیکردن رؤیایشان بیازمایند. مظفرالدینشاه قاجار چند روز پس از دستینهکردن مشروطه، مرد و ولیعهد ناشکیبای او محمدعلی میرزا بر تخت نشست. آن هنگام بود که قفقازیها از لاک حلقههای روشنفکری و انجمنهای پنهانی و بنگاههای مالی و بازرگانی خود در بادکوبه و همهجای قفقاز بیرون زدند و آمدند تا آتش انقلاب بر خرمن مشروطه ایرانی بزنند و زدند.
راه کامیابی از مجلس نخست شورای ملی میگذشت که تشکیل آن البته با فرازوفرودهای فراوان همراه بود و سپهر کلان آن در دست سوسیالدموکراتهای هوادار قفقاریهای تهران و تبریز افتاده بود. از اینرو قفقازیها توانستند به یاری حلقههای پیدا و پنهان خود در شمال و شمال باختری و پایتخت، بسیاری از نمایندگان را علیه شاه قاجار بشورانند. همچنین آنها توانستند از نفوذ خود بر روزنامههای چپ و رادیکال تهران بهره بگیرند و ادبیات تند و پادشاهیستیز و در پیشانی آنها گونهای از گفتمان قاجارستیزانه را در اندازههای بسیار بزرگ به راه بیندازند و گاه حتی از بایستگی پایان پادشاهی در ایران سخن کنند. همه اینها هرچقدر در روان شاه کمتجربه و ناشکیبای قاجار کارگر افتاده باشد هم در نگاه قفقازیها اما برای آغاز یک انقلاب بزرگ ملی بسنده نمیکرد. انقل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 