پاورپوینت کامل یاد آر؛ ز شمع زنده یاد آر ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یاد آر؛ ز شمع زنده یاد آر ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یاد آر؛ ز شمع زنده یاد آر ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یاد آر؛ ز شمع زنده یاد آر ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

به‌تازگی، روزنام «اطلاعات» لوگوی خود را تغییر داده و به نشان ۹۷ سال پیش بازگشته است؛ به لوگوی اسرافیل، ندادهند رستاخیز که در صور می‌دمد و خفتگان و مردگان را به برخاستن فرامی‌خواند؛ یادآور میرزا جهانگیرخان شیرازی، بنیادگذار روزنام «صور اسرافیل» در دور مشروطه.

به‌تازگی، روزنام «اطلاعات» لوگوی خود را تغییر داده و به نشان ۹۷ سال پیش بازگشته است؛ به لوگوی اسرافیل، ندادهند رستاخیز که در صور می‌دمد و خفتگان و مردگان را به برخاستن فرامی‌خواند؛ یادآور میرزا جهانگیرخان شیرازی، بنیادگذار روزنام «صور اسرافیل» در دور مشروطه. روزنامه‌نگاری میرزا جهانگیرخان اندکی بیش از یک‌ سال، یعنی سیزده ماه و سه روز به طول انجامید؛ اما تأثیر او بر اندیشه‌ها و افکار عمومی چنان بود که در ۱۳۰۵ روزنام اطلاعات با الهام از نام و لقب و لوگوی نشری او، نشان خود را طراحی کرد؛ آن هم زمانی که پهلوی اول تازه قدرت خود را رسمیت بخشیده و دور جدیدی آغاز شده بود.

روزنامه صور اسرافیل با نام سه تن گره خورده بود: میرزا جهانگیرخان شیرازی، میرزا قاسم‌خان تبریزی، مدیر مسئول روزنامه که بعدها وقتی سجل‌احوال آمد، نام خانوادگی صور اسرافیل را برای خود برگزید و به کمک این نشانی تا مقام ریاست شهرداری پایتخت و مقام وزارت پست و تلگراف هم رسید و علی‌اکبرخان دهخدا که ستون چرند و پرند را در همان روزنامه می‌نوشت و «دخو» امضا می‌کرد.

میرزا جهانگیرخان چهارده ماه پس از صدور فرمان مشروطه، این روزنامه را بنیاد نهاد. آنگاه، اسرافیل در صورش دمید و ندای «حریت، مساوات و اخوت» سر داد. مشی روزنامه در نخستین سرمقال آن، چنین آمده بود: «تکمیل معنی مشروطیت، حمایت از مجلس شورای ملی و معاونت روستاییان و ضعفا و فقرا و مظلومان.» این روزنامه، بی‌پروا به استبداد و استعمار می‌تاخت و از مدافعان آزادی بیان بود و با زبان طنز، آلام کهن مردم را بیان و نوک تیز حمل خود را متوجه استبداد و مستبدان می‌کرد. به همین سبب نیز بارها، توقیف و حتی دفتر آن غارت شد. تا پیش از کودتای محمدعلی شاه قاجار و آغاز استبداد صغیر،۳۲ شمار صور اسرافیل انتشار یافت. شمارگان آن در تاریخ مطبوعات باتوجه‌به شمار افراد باسواد آن روزگار کم‌نظیر است: ۲۴‌هزار. اما بعد از آن، صدای آزادی‌خواهی میرزا جهانگیرخان برای همیشه خاموش و ازآن‌پس، با لقب ماندگار صور اسرافیل ماندگار شد.

اوج سرکوب، هنگامی بود که مجلس شورای ملی، به‌منزل نماد اراد عمومی، به توپ بسته شد. ناظم‌الاسلام کرمانی در یادداشت‌های روزان خود که بعدها با نام تاریخ بیداری ایرانیان به چاپ رسید، از آن با عنوان «یوم التوپ» نام برده‌است.

از مدت‌ها پیش، محمدعلی شاه از مجلس خواسته بود که افزون‌بر انتخاب وزرا، با‌توجه‌به اهمیت پایتخت، همیشه ده‌هزار سرباز و سپاه مسلح در این شهر در اختیار داشته باشد تا در مواقعی که خود ضروری تشخیص می‌دهد، آنها را به کار گیرد و در این کار، از اختیار تام برخوردار باشد؛ اما نمایندگان مجلس با آن مخالفت کرده‌بودند.

ازاین‌رو، شاه قاجار به سرکوبگران اختیار تام داد. نیروهای سرکوبگر پیش از همه، به سراغ روزنامه‌ها رفتند و دو روز مانده به یوم‌التوپ، از انتشار آنها جلوگیری کردند. در این روز، شاه قاجار به تحریک و تشویق شاپشال روسی، مشاور و امینش و به دست امیربهادر جنگ و سرهنگ لیاخوف روسی، فرمانده بریگاد قزاق، عملیات سرکوب را آغاز کرد. همچنین، گروهی از فوج سیلاخوری که از شهرهای دیگر به تهران آورده بودند و در خشونت و هتاکی مشهور بودند، با پاچه‌های ورمالیده و آستین‌های بالازده از خیابان باب همایون بیرون آمدند و با غوغا و آشوب، هر که را دیدند، زدند و هرچه را یافتند، غارت کردند. در کنار آنها، دسته‌های مسلح قزاق با آرایش کامل نظامی وارد عملیات شدند. وحشت همه‌جا را فرا گرفت. مردم از ترس، راه گریز در پیش گرفتند و دکانداران دکان‌هایشان را بستند. اوباش نیز به نیروهای نظامی پیوستند و خیابان‌های شهر را در اختیار گرفتند و ایستگاه‌های بازرسی در کوی‌ و ‌برزن راه انداختند و هرکه را مشروطه‌خواه می‌شمردند، غارت و زندانی‌‌کردند. با یورش به دفاتر روزنامه‌ها، نه‌تنها اموال آنها را بردند، بلکه حتی روزنامه‌نگاران و نویسندگان زخمی و آسیب دیده را هم دستگیر کردند و کت‌بسته، با توهین و بی‌احترامی به زندان باغ شاه بردند.

بزرگان شهرکه وضع را چنین دیدند، برای جلوگیری از درگیری و خونریزی بیشتر وارد عمل شدند. سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی به مجلس شتافتند و خود را به آزادی‌خواهان رساندند و درحالی‌که هریک قرآنی به دست گرفته بودند، مجاهدان و نیروهای مردمی را قسم می‌دادند که وارد جنگ نشوند تا شاید بتوانند پیش از وقوع درگیری و خونریزی بیشتر، اوضاع را آرام کنند. پس از نخستین درگیری بین مردم و نیروهای قزاق، به نظر می‌رسید باد پیروزی بر پرچم مردم می‌وزد؛ اما به‌زودی، وضع تغییر کرد. لیاخوف روسی مسئولیت عملیات سرکوب را شخصاً عهده‌دار شد. در میان درگیری، او در تیررس یکی از مجاهدان قرار گرفت؛ اما مانع تیراندازی به وی شدند تا شاید بتوانند آرامش را سریع‌تر بازگردانند و به آنها، بهانه‌ای برای حمله به مردم ندهند.

بدین‌ترتیب، قزاق‌ها با کمک نیروهای دولتی و اوباش در سرکوب مردم توفیق یافتند. بسیاری از بزرگان و رهبران و روزنامه‌نگاران و نویسندگان و حتی مردم عادی گرفتار شدند. برخی از آنها به دست قزاق‌ها کشته شدند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.