پاورپوینت کامل چند نکته ای درباره ابو سعد سمّان، محدثی زیدی مذهب با مشربی معتزلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چند نکته ای درباره ابو سعد سمّان، محدثی زیدی مذهب با مشربی معتزلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چند نکته ای درباره ابو سعد سمّان، محدثی زیدی مذهب با مشربی معتزلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چند نکته ای درباره ابو سعد سمّان، محدثی زیدی مذهب با مشربی معتزلی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
أبو سعد إسماعیل بن على بن الحسین بن محمد بن الحسن بن زنجویه السمّان الرازی الحافظ (تولد: حدود ۳۷۱ ق، د. ۲۴ شعبان ۴۴۵ ق)، محدث و دانشمند زیدی مذهب با گرایش معتزلی از شاگردان قاضی عبد الجبار همدانی و ساکن در ری بود. از مهمترین ویژگیهای او این است که با وجود آنکه زیدی و معتزلی مذهب بود، اما در عین حال به دلیل تبحرش در حدیث سنی و سفرهای زیادی که برای فراگیری حدیث و شنیدن آن نزد مشایخ مختلف حدیث در شهر های گوناگون داشت، در میان منابع حدیثی و رجالی سنی مذهب که طبعا با معتزلیان مخالفند هم شهرت دارد.
(یادداشتی است کوتاه که سال ها پیش نوشتم وهمینک جهت درج در کتابی برای بزرگداشت شخصیت علمی و دینی فقیه محقق نادره دوران آیه الله شبیری زنجانی منتشر می شود. شرح حال ابو سعد سمّان را شیخ منتجب الدین در فهرست خود آورده و از آنجا که بهترین پژوهش ها درباره فهرست منتجب الدین به قلم معظم له است آن را برای انتشار در این کتاب مناسب یافتم. )
أبو سعد إسماعیل بن على بن الحسین بن محمد بن الحسن بن زنجویه السمّان الرازی الحافظ (تولد: حدود ۳۷۱ ق، د. ۲۴ شعبان ۴۴۵ ق)، محدث و دانشمند زیدی مذهب با گرایش معتزلی از شاگردان قاضی عبد الجبار همدانی و ساکن در ری بود. از مهمترین ویژگیهای او این است که با وجود آنکه زیدی و معتزلی مذهب بود، اما در عین حال به دلیل تبحرش در حدیث سنی و سفرهای زیادی که برای فراگیری حدیث و شنیدن آن نزد مشایخ مختلف حدیث در شهر های گوناگون داشت، در میان منابع حدیثی و رجالی سنی مذهب که طبعا با معتزلیان مخالفند هم شهرت دارد.
منابع شرح احوال ابو سعد سمّان بر چند گونه اند: دسته اول منابع سنّی اند که از او به عنوان یک محدث و در عین حال عالمی معتزلی با گرایش به تشیع یاد کرده اند. در این دسته منابع، مهمترین کتابها را باید ذیل تاریخ مولد العلماء تألیف الکتّانی، الأنساب ابو سعد سمعانی، تاریخ دمشق ابن عساکر، معجم البلدان یاقوت حموی، التدوین رافعی و دست آخر بغیه الطلب ابن عدیم دانست. جز الکتّانی که خود از راویان سمّان بود، این منابع علاوه بر اطلاعاتی که از طریق برخی شاگردان سنی مذهب ابو سعد سمّان در اختیار داشته اند، عمدتا متکی اند بر یادداشتی از یک شاگرد زیدی / معتزلی مذهب او به نام ابن مردک / مزدک که مهمترین اطلاعات را درباره ابو سعد سمّان در اختیار ما قرار می دهد. علاوه بر اینها بخشی از اطلاعات منابع سنی یاد شده درباره ابو سعد سمّان متکی است بر کتابهای معجم الشیوخ و معجم البلدان او که حاوی اطلاعاتی مهم درباره سفرهای علمی و مشایخ و استادان ابو سعد سمّان بوده و متأسفانه این دو کتاب سمّان همینک در اختیار نیست و بنابراین این اطلاعات تنها از طریق منابع واسطه در اختیار ماست. دسته دوم اطلاعاتی است که منابع شرح حال نگاری معتزله در اختیار ما قرار می دهند. در این میان به طور ویژه باید به شرح عیون المسائل حاکم جشمی اشاره کرد که خود از معتزلیانی است که در خراسان درست دو نسل پس از سمّان می زیسته است. دسته سوم منابع شرح حال نگاری زیدیه و یا “اجازات” آنان است که اطلاعات مهمی به ویژه در ارتباط با نحوه روایت کتاب امالی او در میان زیدیان در اختیار ما قرار می دهند. منابع زیدی یمنی اطلاع زیادی از زندگی سمّان نداشته اند و بیشتر در این زمینه متکی بر منابع سنی اند. اصولا منابع زیدی یمنی اطلاع درستی از وضعیت زیدیان ری و خراسان و شمال ایران نداشته اند. تنها منابع محدودی از میان کتابها و اسناد مربوط به تواریخ عالمان زیدی ایرانی بعدها به یمن رسید که در ضمن آنها و یا آنچه به طور کلی از زیدیان ایرانی در اختیار ما قرار دارد، مطلب مهمی درباره ابو سعد سمّان دیده نمی شود. دسته چهارم منابع امامی اند که به دلیل اینکه شیخ منتجب الدین رازی نویسنده و عالم اهل ری چهار نسل پس از ابو سعد سمّان از او در فهرست خود به عنوان عالمی امامی نام برده، بنابراین به تبعیت از او همگی منابع امامی ابو سعد سمّان را در شمار عالمان امامی قرار داده اند.
همانطور که گفتیم مهمترین اطلاعات درباره ابو سعد سمّان مطلبی است که یکی از شاگردان زیدی مذهب سمّان درباره او اظهار داشته است. این مطالب تنها از طریق منابع سنی در اختیار ماست. در حالی که بیشتر منابع شرح حال نگاری سنی مربوط به سمّان این مطالب را به نقل از واسطه ای به نام ابو محمد عمر بن محمد العلیمی (گاه با تحریف به الکلبی؛ برای او نک: سمعانی، الأنساب، ۴/ ۲۳۲) و بدون اشاره به ابن مزدک/ مردک، شاگرد سمّان نقل کرده اند، ابن عدیم مستقیما به یادداشت ابن مزدک/ مردک دسترسی داشته؛ یادداشتی که شاگرد این شخص یعنی عالم نامدار معتزلی زمخشری از روی آن رونویسی کرده بوده و ابن عدیم خود خط زمخشری را دیده بوده است (نک: ابن عدیم، بغیه الطلب، ۴/۱۷۱۴).
این اطلاعات مهم کما اینکه گفتیم متکی است بر مطالبی که یکی از شاگردان سمّان، الأستاذ ابو علی الحسین بن محمد بن مزدک/ مردک در نوشته ای (“فی تاریخه”: معلوم نیست منظور کتابی از ابن مزدک است و یا منظور گفتار ابن مزدک است درباره “تاریخ” مرگ ابو سعد سمّان) ابراز داشته بوده که حاوی اطلاعات مهمی درباره اوست. این مطالب را زمخشری که شاگرد ابن مزدک بوده به نقل از وی بر روی نسخه ای که از معجم الشیوخ ابو سعد سمان به خط خود فراهم کرده بود و ابن عدیم آن را دیده و نقل کرده است (نک: ابن عدیم، بغیه الطلب، ۴/ ۱۷۱۳): ابن مزدک ابو سعد، “الشیخ الزاهد” را عالم، فقیه، و متکلم اهل ری می خواند و می گوید که او دانشمندی بلا منازع در علوم مختلف بوده است: در قراءات قرآنی، حدیث، معرفت رجال و انساب، فرائض و حساب، شروط و مقدرات. او امام در مذهب و فقه حنفی بود و نیز در خلافیات میان حنفیان و شافعیان و همچنین در فقه زیدیه و علاوه بر همه اینها در علم کلام تخصص داشت. او افزوده است که ابو سعد سمّان بر مذهب “الحسن البصری” و ابو هاشم جبّایی بوده است. درباره سفرهایش اشاره می کند به زیارت مکه و نیز سفر به عراق، شامات، حجاز، بلاد مغرب و اینکه شیوخ بسیاری را درک کرد و بر سه هزار تن از مشایخ عصر قرائت نمود و گفته می شده که هیچگاه مانند خودش را ندید. او افزوده که سمّان باز در آخر عمر برای طلب حدیث قصد اصفهان کرد؛ این احتمالا همان زمانی است که عبد العزیز بن محمد النخشبی وی را در اصفهان دیده بوده است (نک: پس از این). تاریخ مرگ ابو سعد را ابن مزدک/مردک دقیقا روشن کرده است: شب چهارشنبه ۲۴ شعبان ۴۴۵ ق (با وجود اختلافی که درباره تاریخ مرگ او وجود دارد اما باید این تاریخ دقیقتر از مابقی گزارشها باشد؛ نک: پس از این). ابن مردک اشاره دارد همچنین به مدت عمر ابوسعد که ۷۴ سال بوده است. با این حساب او با توجه به تاریخی که ابن مزدک از سال مرگش به دست داده، می بایست در ۳۷۱ ق به دنیا آمده باشد. ابن مردک علاوه بر مقام علمی ابو سعد، اشاره دارد به اینکه او زهد پیشه و بسیار اهل تقوی و عبادت و دوری از گناه بود و همچنین از درخواست کمک از مردمان پرهیز می کرد. او اضافه می کند که ابو سعد بسیار پاک و ساده زیست بود و همه اوقات عمرش را به قرائت قرآن، تدریس، روایت حدیث و یا کتابت و عبادت و ارشاد خلق گذراند. او تمامی کتابهایی که در طول عمر خود گردآورده بود، بر عامه مسلمانان وقف نمود. ابن مزدک در یک سخن تعبیرش درباره ابو سعد این است: وی “تاریخ الزمان” و “شیخ الاسلام” و “بقیه السلف والخلف” بود. ابن مزدک که گویا او را تا آخرین لحظات زندگی درک کرده بود اشاره دارد به بیماری وی در پایان عمر. فردای روزی که وی مرد، او را در جبل طبرک در نزدیکی قبر فقیه برجسته حنفی محمد بن الحسن الشیبانی و قبر ابو الفتح عبد الرزاق بن مردک دفن کردند (نک: ۴/۱۷۱۴).
از میان شاگردان ابو سعد سمّان خوشبختانه شرح حالی که یکی از شاگردان سنی مذهبش از او به دست داده نیز در اختیار است: محدث معروف عبد العزیز بن أحمد الکتّانی، در کتاب ذیل تاریخ مولد العلماء ووفیاتهم (ص ۱۹۶ تا ۱۹۷)، وفات او را در شعبان ۴۴۷ ق در ری ثبت کرده است. الکتّانی می افزاید که ابو سعد سمان در دمشق بر ما وارد شد و از شیوخی چون عبد الرحمن بن عثمان بن أبی نصر حدیث شنید و در عین حال از أبو طاهر محمد بن عبد الرحمن المخلّص البغدادی (شیخ بغدادی اش) در دمشق روایت می نمود و حدیث نقل می کرد. الکتّانی نیز بر اینکه استادش معتزلی بوده تأکید دارد و در ضمن وی را در شمار بزرگان حافظان حدیث قلمداد می کند و به ورع و زهد او اشاره دارد (نیز نک: ابن عساکر، ۹/۲۳).
علاوه بر مطالب ابن مزدک/مردک و الکتّانی، دو شاگرد سمّان، مطالب سمعانی در الأنساب و دیگر آثارش درباره ابو سعد سمّان اهمیت ویژه ای دارد؛ خاصه که سمعانی خود سه نسل پس از سمّان به ری، زادگاه و محل اقامت ابو سعد سفر کرده بود و مطالبی را هم از دیگر شاگرد سمّان، النخشبی نقل می کند. سمعانی می نویسد که ابو سعد سمّان برای فراگیری و استماع حدیث به عراق، حجاز، شام و مصر مسافرت کرد و مشایخ زیادی را دید و از آنها حدیث شنید. وی ادامه می دهد که او پس از این سفرها باز به ری بازگشت و در زمانش شیخ معتزلیان آنجا قلمداد می شد. طبعا مقصود او تنها شیخ و بزرگ از لحاظ جایگاه اجتماعی و یا صرفا در جایگاه دینی است و الا در زمان او متکلمان برجسته دیگر معتزلی، شاخص تر در ری حضور داشتند. بنابر نقل سمعانی از معجم الشیوخ تألیف ابو محمد عبد العزیز بن محمد بن محمد النخشبی الحافظ، ابو سعد سمان در ری از اصحاب و شاگردان محدث معروف سنی مذهب آنجا، یعنی ابن أبی حاتم الرازی و نیز در مکه از ابو الحسن بن فراس العبقسی و در بغداد از ابو طاهر بن المخلص و در مصر از ابو محمد بن النحاس و در حلب از ابن أبی أسامه حدیث شنیده است. النخشبی که می گوید ابو سعد بر ما به شهر اصفهان وارد شد و ما او را دیدیم، گزارش می کند که ابو سعد پس از سال ۳۸۰ ق به شنیدن حدیث و فرا گرفتن آن آغاز کرد؛ یعنی زمانی که کودکی بیش نبود. النخشبی ضمن آنکه السمان را در روایت حدیث توثیق می کند و دانش حدیثی وی را می ستاید، اما می گوید سمان به تفویض اعمال به بشر معتقد بود و “قدر” را نفی می کرد. النخشبی ادامه می دهد که کتابچه ای (جزیی) را به خط او به همراه یکی از شاگردانش که وی نیز اهل ری بود، به نام ابو عبد الله الطاحونی دیدم درباره نفی قدر (محتملا مشتمل بر احادیثی در نفی قدر) و از اینرو دانستم که سمّان “قدری خبیثی” بوده است. به هر حال النخشبی ضمن روایت حدیث از السمان، اعلام می کند که با این وصف از عقایدش برائت و دوری می جوید (نک: سمعانی، الأنساب، ۷/ ۲۰۹ تا ۲۱۰).
سمعانی در الأنساب، دو کتاب المجالس المأتین و نیز معجم البلدان را از تألیفات سمّان نام می برد (الأنساب، ۷/ ۲۰۹). او در ادامه می افزاید که پسر برادر سمّان، ابو بکر طاهر بن الحسین از شاگردان ابو سعد بوده است. وی نیز ساکن ری بود و از عمویش المجالس المأتین را که گردآمده ای از عمویش ابو سعد سمّان بود، شنید و روایت می کرد. سمعانی خود ابو بکر را ندیده بوده، اما می گوید که فرزندش ابو سعد یحیی بن طاهر و ابو الفتح نصر بن مهدی بن نصر الحسینی در ری و ابو العباس احمد بن الحسن بن بابا القصرانی در اذون (ناحیه ای در ری) که در شمار مشایخ ابو سعد سمعانی بوده اند برای او از ابو بکر طاهر روایت می کرده اند. بنابراین سمعانی در سفر به ری با سنت روایی خاندان سمان آشنایی پیدا کرده بوده است. سمعانی می گوید ابو بکر طاهر بعد از سال ۴۸۲ ق در ری درگذشت (نک: الأنساب، ۷/ ۲۱۰). سمعانی از افراد این خاندان ابو سعد یحیی فرزند ابوبکر طاهر را هم معرفی می کند؛ شخصی که خود سمعانی از او حدیث شنیده بوده است. او هم اهل ری بوده و از پدرش ابو بکر طاهر و همچنین از الکیا ابو الحسین یحیی بن الحسین بن اسماعیل الشجری العلوی الحسنی، یعنی المرشد بالله الجرجانی، عالم برجسته و از پیشوایان جامعه زیدی مذهب ری حدیث روایت می کرد. سمعانی می گوید که از ابو سعد یحیی در ری (در محله باب زامهران) در مکتبخانه ای که او در آن به کودکان درس می داده، حدیث شنید و نوشت. همو می افزاید که وقتی ری را در سال ۵۳۷ ق ترک کرد، ابو سعد یحیی همچنان در قید حیات بود (نک: الانساب، ۷/ ۲۱۰ تا ۲۱۱).
ابن عساکر در تاریخ دمشق به مناسبت اینکه ابو سعد سمّان سفری برای آموختن حدیث به دمشق رفته بود، شرح حال نسبتا مفصلی را به او اختصاص داده است. او تأکید می کند که ابو سعد از حدود چهار هزار تن حدیث شنیده بوده است. او اشاره می کند که سمّان در دمشق از کسانی چون أبو محمد بن أبی نصر؛ در بغداد از أبو طاهر المخلّص، و محمد بن بکران بن عمران، و محمد بن عمر بن محمد بن حمید بن بهته ، و محمد بن علی بن أحمد السّقطی؛ در ری از عبد الرحمن بن محمد بن أحمد بن فضاله، و علی بن عبید اللّه بن أحمد بن محمد بن یحیى الفقیه؛ و در مکه از أبو محمد بن النّحّاس، و أحمد بن إبراهیم بن فراس حدیث شنید (نک: تاریخ دمشق، ۹/ ۲۱). ابن عساکر در شمار شاگردان و راویان ابو سعد سمّان، علاوه بر پسر برادرش ابو بکر طاهر بن الحسین، از ابو بکر الخطیب بغدادی و عبد العزیز الکتّانی و نیز ابو علی الحسن بن أحمد بن الحسن الحداد، سه محدث برجسته عصر یاد می کند (۹/ ۲۲). منبع ابن عساکر برای نقل تاریخ مرگ ابو سعد سمّان، یکی از شیوخ معتزلی و زیدی مشرب ابن عساکر در ری، أبو منصور عبد الرحیم بن المظفر بن عبد الرحیم الحمدونی الرّازی است که آن را برخلاف ابن مزدک، در ۴۴۳ ق ثبت کرده است (ابن عساکر، ۹/ ۲۲). همین منبع، یعنی الحمدونی اشاره داشته به اینکه ابو سعد سمّان عدلی المذهب، یعنی معتزلی بوده و سه هزار و ششصد شیخ داشته است. او اضافه کرده بوده که ابو سعد تألیفات زیادی داشت و هیچگاه هم ازدواج نکرد (نک: ۹/ ۲۳). همچنین ابن عساکر از دانشمند نامدار سنی مذهب ابن القیسرانی گزارشی می آورد به نقل از المرتضى أبو الحسن المطهّر بن علیّ العلویّ الرّازیّ، عالم و نقیب برجسته امامی مذهب ری که محضر ابو سعد سمّان را درک کرده بود و مطلبی هم به نقل از ابو سعد در رابطه با جایگاه حدیث برای ابن القیسرانی نقل کرده بود. در این گزارش، المطهر بن علی العلوی، او را “امام المعتزله” خوانده است. همینجا این را هم اضافه کنیم که ابن عدیم در بغیه الطلب، با نقل این مطلب از ابن قیسرانی از همو نقل می کند که المرتضی المطهر بن علی در زمانش امام شیعه بوده (طبعا در ری) و ابو سعد سمان امامِ معتزله. از دیدگاه ابن القیسرانی کلام سمان درباره حدیث از نقطه نظر اینکه گوینده یک معتزلی بوده اهمیت زیادی داشته و نشان از انصاف وی دارد. همو افزوده بوده که السمّان “رحله” نیکویی در طلب حدیث داشته و عارف به حدیث بوده است (نک: تاریخ دمشق، ۹/ ۲۲؛ نیز نک: بغیه الطلب فى تاریخ حلب، ج۴، ص: ۱۷۱۱ تا ۱۷۱۲). ابن القیسرانی (د. ۵۰۷ ق) که از منابع ابن عساکر و ابن عدیم درباره سمّان بود، خود مدت زمانی در ری زندگی می کرده و متعلق به دو نسل پس از او بوده است (او خود از المرشد بالله الجرجانی هم نقل حدیث می کرده است؛ به طور مثال، نک: ابن القیسرانی، مسئله العلوّ والنزول فی الحدیث، تصحیح صلاح الدین مقبول احمد، کویت، مکتبه ابن تیمیه، ص ۴۸؛ قسمتی از مطلب منقول از ابن القیسرانی از المطهر العلوی در این کتاب ابن القیسرانی دیده می شود؛ نک: ص ۵۰).
یکی دیگر از منابع مهم درباره زندگی و فعالیتهای علمی ابو سعد السمّان، یاقوت حموی است که خود به ری نیز سفر کرده بود و اطلاعات دقیقی درباره سمان ارائه می دهد. او سمان را از محدثانی می داند که بسیار سفر کرد و بسیار حدیث شنید و گردآورد (کان من المکثرین الجوّالین). به گزارش یاقوت، سمّان از حدود چهار هزار شیخ، حدیث شنید. از میان شاگردان و راویانش هم، یاقوت به ویژه بر نام دو تن یعنی خطیب بغدادی و ابو علی الحداد الاصفهانی تأکید دارد. تاریخ مرگ سمان را یاقوت نیز دقیقا در ۲۴ شعبان ۴۴۵ ق می داند. او نیز تصریح دارد که سمّان بر مذهب معتزلی بود (نک: معجم البلدان، ۳/۱۲۱). یاقوت ادامه می دهد که سمان کتابهای زیادی تصنیف کرد، اما متأسفانه از نام این کتابها سخنی به میان نمی برد. یاقوت این نکته را هم افزوده که سمان هیچگاه زنی بر نگرفت و اهل دیانت و ورع بود (نک: همانجا).
از مهمترین منابع دیگر سنی درباره شرح احوال سمّان یکی هم رافعی است در کتاب التدوین فی تاریخ قزوین (نک: ۲/۲۹۸ تا ۲۹۹ ). به دلیل سفر سمّان به قزوین، رافعی در کتابش از او یاد کرده است. او بر گستره وسیع روایات او و نیز کتابهایی که گردآورد تأکید می کند؛ برای آن هم دو کتاب معجم الشیوخ و معجم البلدان وی را شاهد می گیرد تا نشان دهد که تا چه اندازه سمّان در گردآوری و جمع احادیث همت داشته است. سمّان به گزارش رافعی، در قزوین از مشایخ مختلف حدیث شنید؛ حتی از کسانی که چندان شهرتی نداشتند حدیث می شنید و دفاتر حدیثی (اصول) را بر اساس طبقات سماع آنها باز می شناخت و پی می گرفت (ویتبع طبقات السماع على الأصول). رافعی می گوید در معجم الشیوخ خود آنچنانکه از شمارش مشایخ یاد شده در آن پیداست، او از ۱۴۳۰ شیخ حدیث روایت کرده است. از کسانی که از او روایت کردند، رافعی، أبو طاهر عبد الرحمن بن محمد بن الحسن بن فضلکان و أبو سعد إسماعیل بن أحمد بن العباس الوکیل الرازی را نام می برد.
شرح حالی که ابن عدیم در بغیه الطلب به ابو سعد السمان اختصاص داده، مهمترین منبع برای زندگانی او به حساب می آید. ابن عدیم همانند منابع پیش از خود بر این امر تأکید دارد که سمّان محدثی برجسته بود و سفرهای زیادی کرد و از حدود چهار هزار تن حدیث شنید. ابن عدیم ضمن ستایش او در حفظ و توثیق حدیثش، می گوید اما او با اعتقاد به مذهب معتزله کار خود را خراب کرد. ابن عدیم ابو سعد را پیشوایی در فقه حنفی می داند و همچنین در شناخت “خلافیات”. وی همچنین از او، دو کتاب معجم الشیوخ و معجم البلدان را نام می برد و می گوید در “رحله” خود در طلب دانش حدیث، به حلب و معرّه النعمان هم آمد (بغیه الطلب، ۴/ ۱۷۰۶). اطلاعاتی که ابن عدیم درباره ابو سعد ارائه داده جدا از این مطالب شامل چند بخش دیگر هم هست: بخشی از آن اطلاعاتی است که او از مشایخ ابو سعد به دست داده و این به دلیل آن است که کتاب معجم الشیوخ سمّان در اختیار او بوده و نسخه ای به خط زمخشری از آن را در بغداد دیده بوده است. منبع اطلاعات وی درباره مشایخ سمّان باید همین کتاب باشد. او فهرست بزرگی از مشایخ ابو سعد سمّان را نقل کرده است. بخش دیگری از شرح حال ابو سعد سمان در کتاب بغیه الطلب به این دلیل اهمیت دارد که اطلاعی را بر اساس مطالبی که شاگرد سمّان، الأستاذ ابو علی الحسین بن محمد بن مردک ابراز داشته بوده آورده که پیشتر بدان اشاره داشتیم. همانطور که گذشت یکی دیگر از منابع ابن عدیم، ابن القیسرانی بود. همچنین وی به نقل وصیتنامه ابو سعد سمّان مبادرت کرده که سندی ارزشمند درباره اوست (نک: پس از این). ابن عدیم بخشی از آنچه ابن عساکر در شرح حال ابو سعد سمّان گزارش کرده را نیز عینا نقل کرده است.
علاوه بر منابع یاد شده باید در میان منابع سنی دیگر همچنین از ذهبی یاد کنیم که در چند کتاب خود از او نام برده و شرح حالی به دست داده است: ذهبی در سیر أعلام النبلاء ستایشهای زیادی از ابو سعد سمّان کرده و او را “الامام الحافظ العلامه البارع المتقن” می خواند. عمده اطلاعات او البته در منابع قبلی به ویژه ابن عساکر مورد گزارش قرار گرفته است(۱۸/ ۵۵ تا ۶۰). ذهبی تولدش را در سیصد و هفتاد و اندی می داند و از شهرهایی که برای طلب حدیث دیدن کرده یاد می کند اما می نویسد که گمان نمی برد او به مصر رفته باشد (۱۸/ ۵۵). ذهبی با وجود ستایش از ابو سعد سمّان می نویسد که او به شیرینی اسلام از طریق حدیث دست یافته بود در حالی که خود را آلوده به بدعت معتزلیان کرد و این چنین بود که از منافع حدیث بهره نبرد (۱۸/ ۵۸ تا ۵۹). از دیگر سو، عمده مطالبی که ذهبی در تذکره الحفاظ درباره ابو سعد سمان ارائه کرده مطالب جدیدی نیست (نک: تذکره الحفاظ، ج ۳ / ص ۱۱۲۱ – ۱۱۲۳ )، با این وصف باید اشاره کرد به دو روایتی که از او نقل کرده که آشکارا ستایش سمّان را نسبت به ابو بکر و عمر نشان می دهد. در یکی از این دو روایت، حضرت امیر (ع) ابراز می دارد که بهترین مردمان امت پس از پیامبر، ابو بکر و عمر بوده اند و این عقیده آشکارا با عقیده نه تنها شیعیان امامی و زیدی و بل با تعدادی از معتزلیان هم سازگار نیست. در گزارش ذهبی در تاریخ الاسلام (۳۰/ ۱۱۱)، مشایخ ابو سعد سمان بر این قرار آمده است: در ری از عبد الرحمن بن محمد بن فضاله؛ در بغداد از محمد بن عبد الرحمن المخلّص؛ در مکه از أحمد بن إبراهیم بن فراس؛ در مصر از عبد الرحمن بن عمر النّحّاس؛ در دمشق از عبد الرحمن بن أبی نصر. مطالبی که ذهبی در این کتاب گفته تقریبا همانی است که در سیر اعلام النبلاء هم تکرار کرده است (نک: ۳۰/ ۱۱۰ تا ۱۱۳). با این وصف نکته ای افزون بر آن دارد و آن اینکه می گوید از تألیفات او دو کتاب به دست وی رسیده، یکی المسلسلات که طبعا باید در احادیث مسلسل بوده باشد و دیگری، کتاب الموافقه بین أهل البیت والصحابه (گفتنی است که مطالب صفدی در الوافی بالوفیات متضمن مطلب تازه ای نیست، نک: الوافی بالوفیات، ج ۹/ ص ۹۳ – ۹۴). ذهبی در میزان الإعتدال، نام سمّان را با وجود آنکه وی را صدوق می خواند، در این کتاب که مخصوص رجال حدیثی است که از ضعیفان قلمداد می شوند، آورده و او را “معتزلی جلد” خوانده است (نک: میزان الاعتدال، ج ۱ / ص ۲۳۹). ابن حجر عسقلانی هم در دنباله ذهبی و به تبع او در کتاب لسان المیزان که تهذیب و تفصیل گونه ای از کتاب میزان الإعتدال است، نام سمّان را آورده است (لسان المیزان، ج ۱ / ص ۴۲۱ – ۴۲۲ ). اما نکته متمایز کتاب لسان المیزان بهره ای است که وی از گفتار شیخ منتجب الدین رازی درباره ابو سعد سمّان برده است. او مطالب شیخ منتجب الدین (که از او با عنوان ابن بابویه یاد می کند) را در کتاب فهرست درباره سمان تکرار می کند؛ اینکه او ثقه و حافظ و مفسر بوده و تفسیری در ده مجلد و کتابی با عنوان سفینه النجاه در امامت و غیر آن داشته. در واقع ابن حجر عسقلانی نخستین کسی است که اطلاعات منابع سنی و زیدی درباره سمّان را با اطلاعات فهرست شیخ منتجب الدین درباره او آمیخته است (برای توضیح بیشتر، نک: پس از این).
حال در این قسمت می رسیم به اطلاعاتی که منابع معتزلی درباره ابو سعد سمّان، به عنوان عالمی معتزلی در اختیار قرار داده اند: درباره مقام علمی ابو سعد سمان در دانش کلام معتزلی کافی است به این مورد اشاره کنیم که حاکم جشمی در شرح عیون المسائل نام او را در شمار شاگردان قاضی عبدالجبار همدانی آورده است. او می نویسد که ابو سعد یگانه روزگارش در انواع مختلف دانشها بود و از آن میان کلام و فقه و حدیث. شهرها و بلاد مختلف را درنوردید و مشایخ مختلفی را دید و از آنان بهره برد. او در زهد و ورع آن را داشت که شایسته اهل دین است و تمام عمر در روزه بود و از دنیا چیزی در تملک نداشت. او گاه در ری تدریس می کرد و گاه در دیلم و او را کتابهای بسیاری در کلام بود (نک: جشمی، شرح عیون، چاپ شده در فضل الاعتزال، ص ۳۸۹؛ نیز نک: المنصور بالله، الشافی، به کوشش مجد الدین محمد بن منصور المؤیدی، منشورات مکتبه أهل البیت، صعده، ۱۴۳۰/۲۰۰۹، ۱/ ۴۴۷؛ حاکم جشمی جای دیگری از سمّان نقل می کند که شهرهای بسیاری را رفتم و دنیا را چرخیدم و جایی نبود که در آن بلاد از شاگردان قاضی عبد الجبّار کسی را نیابم؛ نک: فضل الإعتزال، ص ۳۸۲). از اینکه می گوید او در ری تدریس داشته و از کتابهای کلامی او به اشاره یاد می کند، معلوم می شود که ابو سعد به عنوان یکی از شاگردان قاضی عبدالجبار در ری که آن زمان مرکز فعالیتهای متکلمان معتزلی بهشمی بود مجلس درس و تدریس کلام داشته و این امر جایگاه او را در این دانش به خوبی نشان می دهد. خاصه که بدانیم پس از مرگ قاضی عبدالجبار، تنی چند از مهمترین شاگردان او در همین شهر مجلس درس کلام داشته اند. جشمی عموما درباره دانشمندان دوران پس از عبدالجبار و کتابهایشان به تفصیل مطلبی نمی گوید، اما از آنچه درباره تدریس و کتابهای کلامی ابو سعد گفته روشن است که ابو سعد از این نقطه نظر اهمیتی بسیار داشته و مجلس درس و کتابهایش محل اعتنا بوده است. از دیگر سو جشمی اشاره می کند به تدریس ابو سعد سمان در ناحیه دیلم. این امر باید به دلیل زیدی بودن ابو سعد و تعلق خاطرش به دیلم، به عنوان مرکز فعال زیدیان شمال ایران بوده باشد؛ خاصه که می دانیم در دوران پس از عبدالجبار، دیلم یکی از نقاط آموزش کلام معتزلی بوده است. ابن المرتضی مطالب جشمی را در طبقات خود تکرار کرده و چیزی افزون ندارد (نک: طبقات المعتزله از ابن المرتضی، ص ۱۱۹).
در دسته سوم از منابع می رسیم به منابع شرح حال نگاری زیدی یمن درباره ابو سعد سمّان. از اطلاعات منابع زیدی ایرانی درباره ابو سعد، تقریبا جز آنچه در منابع سنی از آنها و از رجال زیدی ری نقل شده چیزی در اختیار نیست. به برخی از این موارد پیشتر اشاره رفت ( نیز نک: مقاله ما با عنوان” چند خاندان زیدی مذهب در ری سده های پنجم و ششم قمری و روایت امالی سمّان”، در مجموعه “بررسیهای تاریخی”، سایت کاتبان). منابع زیدی یمنی تنها چند موردی مرتبط با روایت آثار و احادیث ابو سعد سمّان را در میان زیدیان ری در اختیار داشته اند و حتی در نقل از آن دسته منابع زیدی که مورد اشاره منابع سنی اند، وامدار همین نوع منابع هستند. به هرحال شرح حال ابو سعد سمّان به عنوان عالمی زیدی در منابع شرح حال نگاری عالمان زیدی یمن انعکاس یافته است. در مطلع البدور (۱/ ۵۷۵ تا ۵۷۶)، ابن ابی الرجال او را رئیس زیدیه (رئیس الزیدیه وعالمهم) خوانده و از او ستایش زیادی کرده است. ابن ابی الرجال علاوه بر اینکه سمّان را از طریق منابع شرح حالی سنّی و یا از طریق سنت روایی کتابهای زیدی می شناسد و به ویژه به امالی او به عنوان یکی از گرانقدرترین کتابهای حدیثی زیدیه اشاره دارد؛ به شرح حالی که از او به عنوان عالمی معتزلی در شرح عیون المسائل حاکم جشمی موجود است نیز عنایت دارد. در طبقات یحیی بن الحسین (= المستطاب) نیز عمده مطالب درباره سمّان بر اساس منابع سنی است مانند آنچه ابن عساکر گفته و ذهبی. البته یحیی بن الحسین اشاره دارد به امالی او که در میان زیدیان تداول داشته است (“الأمالی فی الحدیث المعروف بأمالی السمّان مجلد وجمیعه مسند بالرجال علی قواعد الحدیث”). او به نقل از یحیی حمید درباره سمّان آورده که: “کان عالماً بالحدیث وفقه الزیدیه” (نک: ص ۵۲ از نسخه خطی کتاب المستطاب). در شرح حالی که عبد السلام عباس الوجیه از ابو سعد سمّان به عنوان عالمی زیدی مذهب در کتاب اعلام المؤلفین الزیدیه به دست داده، اطلاعات مربوط به او بر اساس سه نوع کتابهای رجالی زیدی، سنی و امامی (از جمله فهرست منتجب الدین) به دست داده شده است (نک: ص ۲۴۹ تا ۲۵۰).
در مرحله آخر باید به منابع امامی درباره ابو سعد سمّان بپردازیم: شیخ منتجب الدین رازی در فهرست (نک: ص ۸، چاپ محقق طباطبایی)، از ابو سعد سمّان به عنوان “الشیخ المفسر” یاد و او را توثیق می کند و حافظ می خواند. اشاره به مفسّر بودن سمّان، در کلام منتجب الدین به گونه ای ذکر شده که گویی مهمترین وجه شخصیتی وی قلمداد می شده است؛ این در حالی است که در منابع دیگر این مسئله مورد تأکید قرار نگرفته است. تعابیر او درباره ابو سعد نشان از آن دارد که شیخ منتجب الدین وی را امامی مذهب می دانسته است. منتجب الدین در فهرست، کتابهایی را هم به ابو سعد نسبت می دهد که در منابع دیگر نامشان در ضمن کتابهای ابو سعد نیامده و این امر خود تردیدهایی را به ذهن متبادر می کند؛ خاصه که منتجب الدین او را به عنوان یک عالم امامی معرفی می کند، در حالی که ابو سعد بی تردید امامی مذهب نبوده است. منتجب الدین البته در چند مورد دیگر هم در کتابش زیدیان و یا حتی سنیانی را در شمار عالمان امامی آورده و معرفی کرده است (مانند المرشد بالله و یا ابو العلای همدانی). کتابهایی که به ابو سعد در فهرست منسوب شده از این قرار است: کتاب البستان فی تفسیر القرآن در ده مجلد. چند کتاب در فقه به نامهای کتاب الرشاد و نیز کتاب الصلاه و کتاب الحج و المصباح فی العبادات. همچنین منتجب الدین کتاب المدخل در نحو و نیز النور در وعظ را به ابو سعد نسبت می دهد. علاوه بر آن منتجب الدین از الریاض او نام می برد و آن را اثری در احادیث می خواند. هیچکدام از این کتابها در منابع دیگر به ابو سعد نسبت داده نشده و بسیار بعید است که او نویسنده دست کم برخی از این کتابها باشد؛ گو اینکه تخصص او در فقه در منابع دیگر هم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 