پاورپوینت کامل فرّخی، شاعر آزادی ۵۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرّخی، شاعر آزادی ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرّخی، شاعر آزادی ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرّخی، شاعر آزادی ۵۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۵ مهر سالروز درگذشت محمد فرخی یزدی (۱۲۶۸ ـ ۱۳۱۸) شاعر و روزنامه‌نگار است. به نوشته حسین مکی، فرخی در آلمان بود که در ملاقاتی با تیمورتاش، فریب وعده او را خورد و به کشور بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. اندکی بعد به زندان شهربانی افتاد و به جرم اسائه ادب به مقام سلطنت، به سی ماه زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل گردید و در همان جا درگذشت.

نخستین شاعر مشروطیت که من با او به گونه‌ای تصادفی، در خردسالی و نوجوانی آشنا شدم، فرخی یزدی بود. قضیه از این قرار بود که من هرگز به مدرسه نرفته بودم؛ در خانه و مکتب و بعد هم مدرسه طلبگی درس خوانده بودم و طبعاً با کتاب‌های درسی ابتدایی و دبیرستان که همبازی‌های من با آنها سروکار داشتند، هرگز سروکار نداشتم. یک روز کتاب پسر همسایه‌مان که همسن و سال و همبازی من بود، در منزل ما جا ماند و من بر حسب تصادف شروع کردم به ورق زدن آن کتاب که گمانم کتاب اول یا دوم دبیرستان بود و در میان شعرها و آثاری که در آن آمده بود، قطعه‌ای بود از یک ترکیب بند فرخی سیستانی درباره بهار. خواندن این قطعه شعر مرا، در آن سن و سال، شدیداً تحت تأثیر قرار داد. الان که به علل روحی این تأثیر می‌اندیشم، دلیل روشنی برای آن همه تأثیر در آن روزگار نمی‌یابم؛ این قدر می‌دانم که سخت شیفته آن شعر شده بودم. روز بعدش تصمیم گرفتم به هر قیمتی هست، بروم و دیوان این شاعر را پیدا کنم. هر چه عیدی داشتم، همه را برداشتم و به تمامی کتابفروشی‌های شهرمان، به ویژه آنها که دور حرم بودند و با مرحوم پدرم دوست و آشنا و بیش و کم مرا هم می‌شناختند، مراجعه کردم؛ هیچ کدام دیوان فرخی سیستانی نداشتند تا رفتم به کتابفروشی باستان، از جوانی که در آنجا به مشتریان پاسخ می‌داد، جویا شدم. نگاهی به من که بچه ۱۲ ـ ۱۳ ساله‌ای بودم، انداخت و گفت: «پسرجان!‌ دیوان فرخی‌سیستانی می‌خواهی چه کنی؟»گفتم:«می‌خواهم بخوانم.»گفت: «این شاعر مداح سلاطین ظالم قدیم بود و قیمت دیوانش هم گران است؛ اما من یک دیوان فرخی دیگری به تو می‌دهم که در راه آزادی مردم ایران کشته شده و شعرش را برای وطنش گفته است و قیمت دیوانش هم سه تومان است». رفت و دیوان فرخی یزدی را آورد گذاشت جلو من. عالم بچگی بود و من هم تحت تأثیر حرفهای آن جوان که حالا می‌فهمم دارای گرایش‌های چپ و رادیکال آن سالهای حوالی کودتای انگلیسی‌ها علیه مصدق بود، قرار گرفتم. کتاب را برداشتم از در کتابفروشی تا منزل‌مان همین طور که می‌رفتم و مقدمه حسین مکی را می‌خواندم، لحظه به لحظه مسحور زندگی و شعرهای فرخی یزدی می‌شدم و به‌خانه که رسیدم، مقدمه و مقداری از شعرها را خوانده بودم و به‌خصوص اولین غزل دیوان را:
گلرنگ شد در و دشت از اشکباری ما
چون غیر خون نبارد ابر بهاری ما
این آشنایی تصادفی با شعر فرخی یزدی روی بسیاری از مسائل ذهنی من، در آن عالم بچگی شدیداً اثر گذاشت. هنوز هم می‌توانم بگویم که تأثیر فرخی یزدی را بر بسیاری از شعرهای خودم غیرمستقیم نمی‌توانم انکار کنم. شاید به‌ظاهر کوچکترین ارتباطی میان هیچ شعر من و هیچ بیتی از او نباشد، ولی غیرمستقیم می‌توانم با اطمینان بگویم که سخت از او تأثیر پذیرفتم.

غزل سیاسی
فرخی یزدی همیشه در نظر من احترامی خاص دارد و در جمع شاعران مشروطیت او را از صدرنشینان می‌دانم. غزل سیاسی را شاید بهتر از همه معاصرانش گفته باشد. به‌لحاظ زبان شعر در غزل او سلامتی دیده می‌شود که عارف و عشقی و دیگران ندارند.البته غزلهای سیاسی بهار از استحکام خوبی برخوردار است، ولی در قیاس با غزل سیاسی فرخی قدری به‌لحن قصیده نزدیکتر است؛ اما فرخی از ابزارهای غزل برای القای مقاصد سیاسی خودش،چه در حوزه تبلیغ سوسیالیسم و چه در مبارزه با فاشیسم و دیکتاتوری رضاشاه، حقاً توفیق بزرگی داشت.
در میان شاعران مشروطیت فن غالب فرخی «غزل» است. عارف بیشتر به ‌تصنیف‌های خود شهرت یافته و بهار به ‌قصایدش و عشقی به‌هجوها و طنزهایش ایرج به مثنوباتش و سید اشرف به لحن عامیانه مستزادها و ترکیب‌بندهایش ولی فرخی و شاید هم لاهوتی ظاهراً سرایندگان بهترین غزلهای سیاسی هستند. می‌توان گفت که شاخص‌ترین غزل سیاسی دوران مشروطیت از آن فرخی یزدی است. فرخی دو نوع غزل دارد، بلکه می‌توان گفت سه نوع:
نوع اول غزلهایی است که با تمام اجزا و عناصر غزل عصرش ساخته شده است، همان تم‌ها و موتیوهای رایج در غزل سبک عراقی وگاه با ملایمات نازکی از حدود معتدل سبک هندی.
نوع دیگر غزلهای صرفاً سیاسی آشکار است مثل «آن زمان که بنهادم سر به‌پای آزادی» که خود ردیف شعر سیاسی بودن آن را تبلیغ می‌کند.
نوع سوم غز‌لهایی است با اجزایی از عناصر غزل سنتی و با تصرفاتی که در آنها بیشتر زبان کنایه حاکم است و تعریضاتی دارد به‌اوضاع و احوال سیاسی عصر و بیش از هرچیز حاوی اعتراضاتی است به‌نظام حاکم و دیکتاتوری رضاشاه.
به‌نظرم هنر اصلی فرخی در همین جا نهفته است زبان غزل سنتی در خدمت گوشه و کنایه‌هایی در اعتراض به‌اوضاع زمانه. مثل همان غزل بسیار زیبا و معروف او که در زندان قصر سروده است: «سوگواران را مجال بازدید و دید نیست» یا غزل «شب چو در بستم و مست از می نابش کردم».
شاید حمل بر اغراق شاعرانه شود اگر بگویم بعد از حافظ، هیچ کس غزل سیاسی را به‌خوبی فرخی یزدی نگفته است؛ ولی اگر قدری به سوابق کار و نمونه‌های موجود رجوع شود، این حکم چندان هم اغراق آمیز نیست. زبان غزل فرخی از زبان تمام اقرانش (عارف، عشقی، حتی لاهوتی) به اسلوب غزل سنتی نزدیکتر است و از ضعفهای فراوانی که در شعر عارف و عشقی دیده می‌شود، برکنار. در سراسر دیوان فرخی شاید چند مورد محدود هم «ترک اولی» در مسائل دستوری زبان دیده نشود در صورتی که در کمتر غزلی از غزلهای عارف و عشقی هست که غلطی فاحش، به‌لحاظ نحوی صرفی یا عروضی دیده نشود؛ همچنین گاه اگر ضعفی یا شبهه ضعفی در شعر فرخی دیده شود، چنان با مهارت و لطافت اتفاق افتاده که جز با چشم مسلح قابل رؤیت نیست. از جمله مواردی که می‌توان بدان اشارت کرد، همان مطلع غزل بسیار معروف اوست:
شب چو دربستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
که در مصراع دوم، «جادوی مجاورت» و موسیقی وزن و قافیه که ستارالعیوب شگفت آوری است، مانع از آن می شود که خواننده متوجه شود «نحو زبان» قدری مخدوش است؛ در این حدود هفتاد سالی که از عمر این غزل می گذرد، ظاهراً تاکنون کسی متوجه این نکته نشده است که بر طبق قواعد زبان و عرف فارسی معاصر نیز، شاعر باید می گفت: «ماه اگر حلقه به در می کوفت، جوابش می کردم». برای آنکه از طیف مغناطیسی وزن و قافیه خارج شویم و ضعف دستوری مصراع دوم را دریابیم، بهتر است همان ساختارهای نحوی را به معادل های آنها بدل کنیم و بگوییم «ماه اگر آمد، بیرونش کردم» که در اینجا خواننده متوجه می شود باید گفته می شد «ماه اگر می آمد، بیرونش می کردم» نه «ماه اگر آمد، بیرونش کردم». دلیل این نقص این است که نه در فارسی قدیم (صورت تاریخی زبان) و نه در فارسی معاصر(صورت موجود زبان)، هیچ کس این صورت را که فرخی به کار برده است، به کار نمی برد؛ اما در سراسر دیوان او، از این نوع غلطها شاید به دشواری بتوان یافت:
گر نمی آمد چنین روزی، کجا دانند خلق
در میان همگنان، بی مثل و مانندیم ما
که برای توجه به ضعف دستوری مصراع اول باید آن را تبدیل به ساختار نحوی مشابه آن کرد و گفت «اگر حسن نمی آمد، حسین کی داند که…» در آن صورت متوجه می شویم باید گفته شود « گر نمی آمد چنین روزی کجا می دانستند» یا «کجا دانستندی» یا می گفت: « گر نیاید این چنین روزی، کجا دانند خلق».
غزلهای صرفا عاشقانه و کاملا سنتی فرخی، هر چه باشد، در دریف غزلهای خوب آن دوره تاریخی است(از قبیل: ما مست و خراب از می صهبای الستیم) و غزلهای سیاسی آشکار و صریح او نیز که گزارش وقایع تاریخی عصر است و صورت منظوم حوادث را دارد، در حد اشاره به تاریخ عصر، می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد؛ اما غزل سیاسی کنایی او که گاه تمام ابیات و گاه ابیاتی از یک غزل، دارای چنین اسلوبی است، حقاً در تاریخ شعر فارسی خواهد ماند.
فرخی اگر وقایع شهریور ۱۳۲۰ و سقوط دیکتاتوری رضا شاه را می دید، بی گمان در شعرش تحولی بزرگ روی می داد و شاهکارهای درخشانی به وجود می آورد، زیرا فضای سیاسی بعد از شهریور، خلاقیت شعری او را بارور می کرد؛ اما او دو سال قبل از آن واقعه، در زندان قصر در سال ۱۳۱۸ به گونه بی رحمانه و ناجوانمردانه ای که شیوه آن نظام بود، با تزریق آمپول هوا، توسط پزشک زندان، به شهادت رسید.
اهمیت تدوین مجدد دیوان فرخی یزدی و پیدا کردن شأن نزول یک یک شعرهای او، با مراجعه به روزنامه های عصر، و بیش از همه روزنامه طوفان، امری است که یادآوری آن را در اینجا ضروری می دانم و پیشنهاد می کنم که یک رساله دکتری در رشته ادبیات فارسی درباره تدوین علمی دیوان او و تحقیق در مقام شاعری وی توسط یکی از دانشجویان باهمت و باحوصله نوشته شود. در چنین تحقیقی، مراجعه به تمام اسناد عصر و پرونده های شهربانی آن دوره و کتاب های خاطرات ضرورت دارد.

قلمرو شاع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.