پاورپوینت کامل در سوک دوستی دیگر ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در سوک دوستی دیگر ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در سوک دوستی دیگر ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در سوک دوستی دیگر ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

اواسط سال ۱۳۳۸ بود که نخستین بار صمد موحد را می دیدم. او در دانشسرای عالی تهران در کنار عبدالحسین نقیب زاده، منصور اوجی و عبدالعلی دستغیب در محضر استاد محمود هومن درس فلسفه می خواندند. من که در رشت ادبیات فارسی تحصیل می کردم، اواخر سال تحصیلی ۱۳۳۷-۳۸ با اوجی آشنا شدم و از طریق او صمد را شناختم.

مرا که گوید از این گردشِ زمان دیدن جز از فراق عزیزان چه می توان دیدن

رفیق جُستن و، چون دوستی مؤکّد گشت به زیر خاک سیه پیکرش نهان دیدن

به جای آن دلِ گرمِ پُر از محبتِ دوست به سنگِ سردِ مزاری از او نشان دیدن

(لطفعلی صورتگر)

اواسط سال ۱۳۳۸ بود که نخستین بار صمد موحد را می دیدم. او در دانشسرای عالی تهران در کنار عبدالحسین نقیب زاده، منصور اوجی و عبدالعلی دستغیب در محضر استاد محمود هومن درس فلسفه می خواندند. من که در رشت ادبیات فارسی تحصیل می کردم، اواخر سال تحصیلی ۱۳۳۷-۳۸ با اوجی آشنا شدم و از طریق او صمد را شناختم و دانستم که اهل آذربایجان است و بسیار با سواد، و زمینه ای در بعضی از علوم حوزوی. او،اما، بر عکس اوجی، بسیار دیرجوشُ کم حرف و کناره گیر بود. راه که می رفت، کمتر به این طرف و آن طرف نگاه می کرد. چشم چرانی هم بلد نبود. او هیچ گاه فرصتی نداد که یک بار خوش و بشی با او بکنم. هر زمان که او را اتفاقاً با همکلاس هایش می دیدم، سلامی به او می کردم و او هم جواب سلامی می داد. همین و بس.

از خرداد ۱۳۴۰ که با دانشسرای عالی وداع کردیم، دیگر صمد را ندیدم. گذشت و گذشت تا سال ۱۳۴۷ که در دانشسرای عالی شروع به تدریس کردم. پس از فروکش کردن تلاطمات نخستین ماه های شروع کار و سامان گرفتن نسبی امور گروه زبان های خارجی، هرازگاهی به یک دو نفر از همکاران در دیگر گروه های آموزشی آشنا می شدم، که یکی از آنها صمد موحد بود. به یاد ندارم دقیقاً در چه سالی بود، اما به ۱۳۵۰ نرسیده بودیم که دانستم دکتر صمد موحد به نیروی علمی گروه آموزشی علوم تربیتی ملحق شده است. او همکار عبدالحسین نقیب زاده و اسماعیل خویی شده بود که همه فلسفه و متعلقات آنرا درس می دادند. کوتاه زمانی بعد، تازه فهمیدم که صمد پیش از آمدن به دانشسرای عالی، سال ها در مازندران دبیری می کرده است و با دوست همسر برادرم ، زهرا (زری) یعقوبی، ازدواج کرده بوده است. او و همسر برادرم، پروین، در دانشگاه تهران همدوره و دوست صمیمی بوده اند. از قضای روزگار در آن سال ها، برادرم و همسرش هم در ساری خدمت می کردند و این همجواری جغرافیایی به دوستی خانوادگی موحد ها و کیوانی ها منتهی شده بود. و این شد مرحل جدیدی از آشنایی صمد و من که به رفاقتی پایدار تا پایان عمر او در روز ۲۷ یا ۲۸ آبان ۱۴۰۲. امروز که نوزدهم نوامبر ۲۰۲۳ است خبر یافتم که دیروز (شنبه ۲۷) در گذشته است که محتمل تر به نظر می رسد.

در اواخر ده ۶۰ دکتر موحد برای پژوهش و نگارش مقاله به مرکز داپره المعارف بزرگ اسلامی دعوت شد. او چند سالی مدیر بخش فلسف این مرکز بود و مقالاتی در موضوعات فاسفه، منطق و عرفان نوشت که در مجلدات مختلف دائره المعارف منتشر شد. در آن سال ها دکتر علی اصغر حلبی، محقق و مدرس فلسفه و کلام، به حلق نویسندگان دائره المعارف بزرگ اسلامی پیوست. با او و دکتر جعفر شعار و صمد موحد قرار گذاشتیم که هر ماه در منزل یکی از این چهار همکار(سه آذربایجانی و یک اصفهانی) جمع شویم وبا خیال راحت و به دور از آمد و شدهای داخل مرکز دائره المعارف (واقع در خیابان شهید آقایی، نیاوران) گُل بگوییم و گل بشنویم. این برنامه را تا چند ماهی ادامه دادیم، ولی مثل اینکه روزگار چشمِ دیدن این نشست ساد دوستانه را نداشت و چنان هر کداممان را درگیر کارهای دیگر کرد، که دیگر نتوانستیم خارج از مرکز دیدار کنیم. چندی بعد دکتر حلبی دل آزرده مرکز را ترک گفت و دو سه سالی سپس تر نیز صمد مرا و دکتر شعار را گذاشت و رفت. با این حال هراز گاهی مقالاتی برای بخش فلسفه می نوشت. او پس از بازنشستگی از دانشگاه خوارزمی (دانشسرای اسبق و دانشگاه تربیت معلم سابق) چند سال دیگر هم در آن دانشگاه هم در دانشگاه آزاد به تدریس ادامه داد. صمد از تدریس خسته نمی شد و آن را دوست می داشت؛ حقاً هم «معلمی» می کرد و چیزی در این کار کم نمی گذاشت. آن قدر توضیح می داد تا مطمئن شود مستمعانش فهم سخن کرده اند. دکتر موحد هیچ گاه دست از مطالعه و تحقیق دست نکشید، حتی یکی دو سال اخیر که، گویا به علت دیابت و عوارض کُرونا، سخت تحلیل رفته بود. تا پیش از آنکه واقعاً از پای در آید و تا آنجا که توش و تواتنش اجازه می داد، به قصد حضور در کنار برادر دانشمندش، استاد محمد علی موحد، در هفته یک یا دو روز به فرهنگستان زبان و ادب می رفت تا در تحقیقات برادر دربار مسائل و مشکلات مثنوی مولانا دستیار او باشد.

در این نوشت کوتاه جایی برای بیان جایگاه علمی و شمارش مقالات و کتاب هایی که موحد نوشت یا ترجمه کرد، نیست. تآلیفات، تصحیحات و ترجمه های او را، که عمدتاً در حوز فلسفه، عرفان و شاخه های مرتبط به این دو رشته است، باید جداگانه معرفی کرد. گرچه نام او بیشتر با آثار شیخ محمود شبستری شناخته می شود، اما دیگر کارهای علمی او دست کمی از تحقیقات او در باب گلشن راز، سعادت نامه و دیگر آثار این عارف برجست قرن هشتمی، ندارد. مع ذلک، اجمالا می گویم که موحد یکی از دقیق ترین، منضبط ترین محققان معاصر، با وجدان علمیِ تحسین آمیزی بود که، از خودنمایی، فخرفروشی و اداهایی که بعضی از اهالی تحقیق و تآلیف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.