پاورپوینت کامل نیاز افغانستان به زبان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نیاز افغانستان به زبان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیاز افغانستان به زبان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نیاز افغانستان به زبان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
نوشته کوتاهی خواندم از آقای حسین دهباشی که یکی از سران طالبان وقتی به ایران آمده بود از سخن گفتن به زبان فارسی امتناع ورزیده و خواستار مترجم شده بود. آقای دهباشی از این که طالبان بدین وسیله زبان فارسی را تحقیر کرده بودند اظهار تأسف نموده و امتناع ایشان از سخن گفتن به فارسی را دردناک دانسته بود.
نوشته کوتاهی خواندم از آقای حسین دهباشی که یکی از سران طالبان وقتی به ایران آمده بود از سخن گفتن به زبان فارسی امتناع ورزیده و خواستار مترجم شده بود. آقای دهباشی از این که طالبان بدین وسیله زبان فارسی را تحقیر کرده بودند اظهار تأسف نموده و امتناع ایشان از سخن گفتن به فارسی را دردناک دانسته بود. امّا این عمل طالبان و به طور کلّی رفتاری که طالبان در جهت حذف زبان فارسی در پیش گرفته اند به نظر من تحقیر زبان فارسی نیست. طالبان نمیتوانند با این اعمال بچه گانه فارسی را تحقیر کنند و سیاست زبانی ایشان هم مطمئناً به شکست منتهی خواهد شد و دود آن هم بیش از هر کس به چشم خود طالبان و مردم افغانستان خواهد رفت. زبان فارسی هم برای افغانستان و هم برای ایران و چه بسا تاجیکستان بخشی از هویت ملّی و فرهنگی و همچنین دینی مردمان این کشورها به شمار میآید و حتی تضعیف آن می تواند خسارتهای زیادی به این کشورها وارد کند، خسارتهایی که هم جنبه مادی خواهد داشت و هم جنبه معنوی.
چرا میگویم تضعیف آن، به دلیل این که حذف زبان فارسی در این کشورها ممکن نیست. شما نمی توانید زبانی را که مردم بدان سخن می گویند و قرنها حوائج مادی و معنوی خود را با آن برآورده کرده و شاهکارهای جاودانه ای در این زبان پدید آورده اند و مردم به آن عشق می ورزند و از طریق آن با خدای خود راز و نیاز می کنند با صدور بخشنامه های دولتی و به زور سر نیزه از آنها بگیرید. در کشورهای فارسی زبان، بخصوص در ایران، ما زبانهای محلی متعددی داریم که ایرانیان و افغانستانی ها و تاجیکها بدانها تکلّم می کنند. ولی هیچ یک از آن زبانها نقش زبان فارسی را نداشته و ندارند، و نمی توانند جای فارسی را بگیرند. زبان فارسی، یا به قول مردم افغانستان «دری» و به قول مردم تاجیکستان «تاجیکی»، به دو دلیل این جایگاه خاص را در این کشورها پیدا کرده است، یکی از آنها دلیل تاریخی است و دیگر دلیل شکوفایی آن؛ و من در اینجا می خواهم کرد این دو دلیل را توضیح دهم.
دلیل تاریخی به آثاری مربوط می شود که در زبان فارسی / دری/ تاجیکی پدید آمده است، آثاری که نظیر آنها در زبانهای دیگر این کشورها نیست. اصل زبان فارسی در قرنهای اولیه تاریخ اسلامی در خراسان، بخصوص در شهرهایی چون بخارا و سمرقند و ترمذ و بلخ و غزنه و هرات و طوس و نیشابور پدید آمد و در قرنهای سوم و چهارم و پنجم ناگهان یک خلاقیت و شکوفایی کم نظیر، و بلکه بی نظیر، شبیه به معجزه ای فرهنگی، در این زبان صورت گرفت. مردم خراسان گویی با در آغوش کشیدن عرفان و فلسفه اسلامی و مذهب عشق الهی دست به آفرینش عمیق ترین و دقیق ترین آثاری زدند که برخی از آنها جزو شاهکارهای ادبیات جهانی به ثبت رسیده است. البته، خراسانیان هم به عربی نوشتند و هم به فارسی، ولی برخی از آثار فارسی شاهکارهایی بود که خراسانیان نتوانستند نظیر آنها را به عربی بنویسند. اثری نظیر شاهنامه فردوسی را ممکن نبود به زبان عربی بسرایند. سوانح احمد غزالی را ممکن نبود به عربی بنویسند، یا اگر می نوشتند چیز دیگری می شد. تاثیری که مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری هروی در دل فارسی زبانها دارد، هیچ یک از مناجاتها و دعاهای عربی ندارد. برخی از آثار فارسی که در این دوره نوشته شده است به نوعی دائره المعارف یا دانشنامه است. شرح تعرّف مستملی بخاری دانشنامه ایست در تصوف که نظیر آن در عربی نیست، و عرفای فارسی زبان، مانند احمد غزالی و مولانا جلال الدین بلخی متاثر از آن بوده اند. تاریخ مسعودی که به تاریخ بیهقی معروف است اگر به صورت کامل به دست ما رسیده بود نوعی دانشنامه به زبان فارسی به شمار می آمد.
حکما و فلاسفه و همچنین عرفای خراسانی هم معتقد بودند که فلسفه و حکمت و عرفان را باید به زبان مردم خراسان نوشت، یعنی فارسی. ابوالعباس ایرانشهری در قرن سوم همه آثار فلسفی خود را به فارسی نوشت، که متاسفانه هیچ یک از آنها تاکنون به دست ما نرسیده، مگر پاره ای از جملاتی که ناصر خسرو قبادیانی در آثار فلسفی خود نقل کرده است. ناصر خسرو مانند ایرانشهری و به طور کلّی شیعیان معتقد بودند که فلسفه و حکمت و حتی عرفان را به فارسی باید نوشت. و چون آنها اسلام را دین جهانی می دانستند و قرآن را آخرین کتاب آسمانی می انگاشتند، آن را به فارسی ترجمه کردند. در هیچ زبانی به اندازه زبان فارسی ترجمه قرآن وجود ندارد. مفسرانی چون رشید الدین میبدی و سورآبادی حتی تفاسیر قرآن را به فارسی نوشتند. فهرست تفاسیر قدیم فارسی خود یک فهرست بلند بالاست. برخی فلسفه را به زبان فارسی و به نظم درآوردند، مانند ناصر خسرو قبادیانی و حکیم عمر خیام نیشابوری. اشعار خیام را_ که به بسیاری از زبانها ترجمه شده است- خیلی ها بیانگر فلسفه زندگی خراسانیان یا ایرانیان در زبان فارسی دانسته اند.
درباره معجزه ای که در قرنهای سوم و چهارم و پنجم در زبان فارسی / دری/ تاجیکی رخ داد می توان چندین مجلد کتاب و مقاله نوشت که مسلما در اینجا نمیتوان آنچنان که شایسته است بدان پرداخت. در هر حال همین معجزه زبانی و اشعاری که به این زبان سروده شده است، مانند اشعار رودکی، عاملی است که به رئیس جمهور فهیم تاجیکستان، امام علی رحمان، اعتماد به نفس می بخشد تا چنانکه به رئیس جمهور ایران گفته است، درسازمان ملل متحد به زبان تاجیکی سخن بگوید. کسانی که از طرف افغانستان می خواهند در مجامع بین المللی به زبان پشتون سخن بگویند، با اتکا به کدام اثر فرهنگی است که می خواهند سر خود را بالا نگه بدارند؟
معجزه ای که در زبان فارسی در خراسان رخ داد به لحاظی بذرهایی بود که در گلستان این زبان کاشته شد، چه از قرن ششم به بعد هزاران عنوان کتاب و رساله و دیوانهای شعر به زبان فارسی / دری / تاجیکی تصنیف گردید، برخی در شهرهای خراسان، در تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان کنونی، و پاره ای در ایران. در واقع نویسندگان و شعرای خراسان بودند که زبان فارسی را از شهرهای خراسان به غرب بردند. نظامی گنجوی به زبان فردوسی شعر می سرود. سعدی و حافظ و صدها شاعر و نویسنده اصفهانی و شیرازی و همدانی و تبریزی و زنجانی به تبع سنایی غزنوی و عطار نیشابوری و مولانای بلخ اشعار خود را سرودند. و عجیب است که رنسانس فرهنگی دوره تیموری هم به مرکزیت هرات رخ داد. در دوره تیموری بود که جغرافیای زبان فارسی وسیعترین قلمروی را که یک زبان می توانست داشته باشد، از آسیای صغیر گرفته تا هندوستان و ماوراءالنهر، به دست آورده بود. و بدین ترتیب، زبانی که در یک زمان به طور معجزه آسا، در شهرهای افغانستان کنونی و تاجیکستان و ازبکستان، قدم به صحنه فرهنگی جهان گذاشته بود به صورت یک زبان همگانی (لینگوافرانکا) با پشتوانه ای غنی، تقریبا در همه زمینه های علمی و عرفانی و هنری و حتی سیاسی درآمد. برای اینکه تصوری از این پشتوانه غنی داشته باشیم کافیست که به فهرستهای نسخه های خطی فارسی که در کتابخانه های سراسر جهان نگهداری می شود نگاهی بیفکنیم. بسیاری از کتابها فقط یک عنوان کتاب نیست، بلکه مجموعه ای از آثار مختلف است. یک نمونه از این آثار سفینه تبریز است که خود دهها اثر را در زمینه های مختلف در خود جای داده است. سفینه تبریز و سفینه های دیگر از این نوع در واقع نمایانگر نقش زبان فارسی در شهری است که سفینه ها در آنها تهیه شده است، نقشی که هیچ یک از زبانهای محلی دیگر نداشته است. سفینه تبریز نشان می دهد که در اوائل قرن هشتم تبریز یکی از مراکز فرهنگی زبان فارسی بوده است، همچنانکه فیروزکوه، که امروزه تقریباً اثری از آن در افغانستان نمانده است، در نیمه دوم قرن ششم، در عهد غوریان، یکی از مراکز فرهنگی زبان دری بوده؛ یا هرات و شیراز در قرن نهم، در عهد تیموریان، همین نقش را به عهده داشته اند.
که زبان فارسی در دوازده قرن گذشته در پهنه حکما و فلاسفه و همچنین عرفای خراسانی هم معتقد بودند که فلسفه و حکمت و عرفان را باید به زبان مردم خراسان نوشت، یعنی فارسی. ابوالعباس ایرانشهری در قرن سوم همه آثار فلسفی خود را به فارسی نوشت، که متاسفانه هیچ یک از آنها تاکنون به دست ما نرسیده، مگر پاره ای از جملاتی که ناصر خسرو قبادیانی در آثار فلسفی خود نقل کرده است. ناصر خسرو مانند ایرانشهری و به طور کلّی شیعیان معتقد بودند که فلسفه و حکمت و حتی عرفان را به فارسی باید نوشت. و چون آنها اسلام را دین جهانی می دانستند و قرآن را آخرین کتاب آسمانی می انگاشتند، آن را به فارسی ترجمه کردند. در هیچ زبانی به اندازه زبان فارسی ترجمه قرآن وجود ندارد. مفسرانی چون رشید الدین میبدی و سورآبادی حتی تفاسیر قرآن را به فارسی نوشتند. فهرست تفاسیر قدیم فارسی خود یک فهرست بلند بالاست. برخی فلسفه را به زبان فارسی و به نظم درآوردند، مانند ناصر خسرو قبادیانی و حکیم عمر خیام نیشابوری. اشعار خیام را_ که به بسیاری از زبانها ترجمه شده است- خیلی ها بیانگر فلسفه زندگی خراسانیان یا ایرانیان در زبان فارسی دانسته اند.
درباره معجزه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 