پاورپوینت کامل بازگشت جاودان تاریخ ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازگشت جاودان تاریخ ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازگشت جاودان تاریخ ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازگشت جاودان تاریخ ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
اگر زندگی اکنون و نقد حال است، گذشته به چه کار آید؟ اگر آینده سودای اکنونیانِ کوتاه دست و نوستالژیزدهِ و اسیر دریغ یادهای دیروزانِ از کف رفته است، اندیشیدن و کاویدن و گزینش گذشته ما را چه سود و چه سوداست؟
تاملی درباره علم تاریخ
در معرفتشناسی، این نظری صایب و پسندیده است که «حقیقت» با «واقعیت» متفاوت و حقیقت فرار و فراچنگ نیامدنی و دیریاب و کمیاب است و فقط افتخار و رخصت نزدیکی و تقرب میدهد و شاهدِ منظور و معقول هرگز به دام عقل قاصر و ناقص بشری در نخواهد آمد و دعویها و جعلها و جدلهای حقیقت جز جنگ زرگری و جزءنگری و خیالاندیشی فیل مولانا و دیدار به قیامت و رستاخیزِ حقیقت سرمدی و مثالی نیستند (جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند). اگر «حقیقت» در جهان انسانِ ظلوم و جهول جز به لباس «روایت» و کلام و تفسیر و هرمنوتیک افقهای ناظر و گوینده و خواننده (بلاغی و گفتمانی) نیست، «حال و اکنون» بیشتر از دو مقطع گذشته و آینده به حقیقت یا حداقل به«افق رویداد» نزدیک خواهد بود . شناختشناسی و تشریح گذشتگان در قفس روایات و تفسیر برتنیده به دور آنهاست و آیندهِ مثلا تکاملی- و رفع نقصان و کاهش جهل ما در آتیه- نیز از دسترس اکنونیانِ فانی خارج است. پس میماند حال و اکنون. اما همین اکنون هم تازه و ثابت و لایتغیر نیست. کلامی که از فاهمه و زبان گویندهِ حال خارج شود، به آنی و شنیده و فهم نشده، در ذهن و فهم و خوانش طرف مقابل (شنونده و خواننده) حی و حاضر هم قرائت و روایت و اندریافتی دیگر است نه کلام ناب و اصل. پس «اکنون» هم در ذات خود آبستن و زاینده گذشته است.
این «پیوند حقیقت با گذشته» و منجمد شدن و از تازگی افتادن را میتوان در یک پیوستار نشان داد (البته اگر از نگاه دوری نیچهای چشم بپوشیم) . پیوستار و طیفی که از «حقیقت» شروع میشود که همزاد اکنون است، آنگاه و به لختی به «واقعیت» تبدیل میشود که همان حال استمراری و آنیت است، آنگاه واقعیت به «رویداد» اکنون تبدیل میشود و با گذر زمان و تبدیل حال به گذشته، در زیر فشار انواع نگاهها و نظرها به «روایت» (و آنچه برخی میگویند گزارش) تبدیل میشود. هر چه از سویه اکنون و آنیت پیوستار به دیروز و گذشته واگشت میکنیم و میرویم، شرحهشرحه شدن حقیقت و درغلتیدن آن در روایتها و گمانهها بیشتر میشود. پس اکنونیان بیشتر و بهتر به «حقیقت رویداد» یا «امر واقع» نزدیکند . عمر این نزدیکی و اعتبار را تا حد زیادی باید «یک نسل» دانست. چیزی شبیه نیمه عمر مواد که زمانش یک نسل است و بعد از آن ماده اصلی متلاشی و تجزیه میشود.
«نسل» برخلاف آنچه امروز با سن اندازه و مترش میکنند با «حیات تاریخی» فرد یعنی سه مرحله خردسالی، میانسالی و کهنسالی یا همان کودکی، جوانی و پیری فرد و همپیوندان این سه مراحل تعریف میشود. نسل، برساخته دوران سه گروه از هموندان فرد است. نسل با فرد، فرزندانش و اجداد او (والدین خودش و والدین احتمالا زنده پدر و مادرش) تعریف میشود. این سه طبقه یا «سه گروه زمانمند»، بر هستی و کل رویدادها و حقیقت و نگرشهای انسان اثر میگذارند و معاصریت را پدیدار میکنند، زیرا فرد، تنها این سه گروه را در عمل دیده و تجربه میکند و «حقیقت همپیوند با آنها وجدانی و تجربی است»، اما حقیقت خارج از نسل یا معاصریت، اصولا روایی و نقلی است و بر آن لایههای مختلف غفلت، فراموشی و منفعت (اینترست) و درنهایت تورش و چولگی (عمدی و سهوی و گریزپذیر و ناگریز) قرار میگیرند.
پس اگر از «معاصریت» فاصله بگیریم، چگونه حقیقتِ گذشته و مندرس و منقضی و بیات شده را دریابیم و آیا اصلا فهمش میسر است؟ تکلیف رویدادهای غیرمعاصر که خارج از درک و یاد و تجربه و «حافظه وجدانی» ما معاصرین است چه میشود و اصلا به چه کار و درد و درمانی میآیند؟
حقایق و وقایع نامعاصر، برهم انباشته و رسوب شدهِ اکنون و دیروز است. دانش تاریخ عهدهدار ارایه ابزار و متدولوژی گزینش این لایهها و سنجش و داوری در مورد مشخصات و کیفیت هر لایه از «رسوب و آوار تاریخ» برای فهم بهتر و تقریب دقیقتر به رخداد اصیل یا حقیقت (در گذشته) آنهاست. با این تمثیل از تاریخ (رسوب و لایههای بر هم انباشته از گذشتهها تا اکنون) همه به این لایهها و رسوبات دسترسی دارند با هزاران نگاه و تفسیر. پس تکلیف حقیقت چه میشود؟ حکایت این دسترسی، همچون نمونهبرداری از گذشته است. تا نمونه و دسترسی به لایهها با متد و روش مناسب صورت نگیرد و «مهارت و ابزار و توانایی انتقادی و کلنگرانه» گزینش و خوانش و تفسیر این لایهها را نداشته باشیم (چیزی که باید علم تاریخ به ما بدهد)، غرق در هیجان، زمانپریشی، تفاسیر و خوانشهای سطحی و ایدئولوژیک و آغشته به اغراض و منافعِ زر و زور و تزویر یا تاریخِ با نقاب و دروغ خواهیم بود (کما اینکه تاریخدانی و تاریخخوانی زرد و پوپولیستی و عامیانه و باغرض و مرض همیشه مبتلا به این عارضه است) . برای دسترسی به لایه درست و نمونههای پایا و معتبر (دربردارنده تمام یا حداکثر اطلاعات یک مقطع زمانی و نه گزینش شده یک روایت یا نگاه یا مورخ، زیرا نسل بعد دیگر دسترسی کامل و تامه و جامع به رخداد شهود شده نسل قبل ندارد) اولا باید این انتخاب درست و دقیق و با احتیاط باشد و دوم دیگر اینکه با هنر چینش و «تجزیه و تحلیل و ترکیب درست» بتواند یک «الگوی تاریخی پایا، معتبر و نزدیک به واقع» را بازسازی کند.چیزی که در نهایت حدش از کثرت نگاهها به اجماع چند الگوی رقیب و قابل واکاوی و سنجش منجر خواهد شد و ما را تا حدی از آشوب و هاویه نسبیت و هیجان پوپولیستی یا قدرتمدارانه نجات خواهد داد. به عبارتی هرمنوتیک انتقادی و روشمندی, بدون اسیر شدن به پوزیتویسم و سلطه روش میتواند افق ساز نو و عصری در خوانش تاریخ اکنون باشد. این نگاه چیزی مشابه هنر است که نه تقلید ناشیانه و صرف و بازسازی واقعیت بل مداخله و بازنگری و بازخوانی واقعیت و گذراندن از فاهمه و صافی سالم و انتقادی عصر خویش است.نوعی مدرنیسم و فرزند زمانه بودن.
اما فایده تاریخ چیست. احتمالا فایدهاش برخلاف آنچه فکر میکنیم بیشتر برای آینده است تا حال. فردای دست نیافتنی و نادیده، فقط با خیال و تصورات چندگانهای ساخته میشود که منبعش همین روایتهای فراهم آمده از گذشته هستند. ما با این مصالح و حقایق و فسیلهای منکشف از گذشته، رویاپردازی میکنیم و خلاقیت را تیز و تکثیر میکنیم تا آینده بهتر بسازیم.
فایده دیگر تاریخ، انکشاف روالها و فرآیندهای مشابهی است که در هر عصر و نسل (همان روزگار سهگانه یک «نسل معیار») کم و بیش مانند هم رخ میدهند و بشر فراموشکار آنها را نمیداند و «علم و معرفت تاریخ» آنها را به او یادآوری میکند. این یادآوری هم غرور و بزرگبینی او را کم میکند (اوی معاصر چندان چیزی بالاتر از گذشتگان ندارد آنها هم همین مسائل و چالشها و رویدادها را داشتهاند) و هم به او در ناکامیها و صعوبتها روحیه میدهد که گذشتگانش نیز چنین درد و حرمانها و سرخوشیهایی را تجربه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 