پاورپوینت کامل مواجهه با مدرنیته اروپایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مواجهه با مدرنیته اروپایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مواجهه با مدرنیته اروپایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مواجهه با مدرنیته اروپایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
روشنفکر در نگاه کلی کسی است که تلاش میکند از افقی فراتر از نگاه رسمی و معمول به فرهنگ و جامعه خویش بنگرد. کسی که پرسشهای زیادی از جانب سنت و قبیلهاش برایش مطرح شده و اکنون به دنبال پاسخهایی برای آنها است و بدین منظور باید در وسعتی فراگیر هم از سنت خود بگذرد هم از قبیله. بنابراین روشنفکر در وضعیت بغرنجی قرار دارد.
نگاهی انتقادی به جهان اسلام و روشنفکرانش در بستر تجدد
روشنفکر در نگاه کلی کسی است که تلاش میکند از افقی فراتر از نگاه رسمی و معمول به فرهنگ و جامعه خویش بنگرد. کسی که پرسشهای زیادی از جانب سنت و قبیلهاش برایش مطرح شده و اکنون به دنبال پاسخهایی برای آنها است و بدین منظور باید در وسعتی فراگیر هم از سنت خود بگذرد هم از قبیله. بنابراین روشنفکر در وضعیت بغرنجی قرار دارد. طرح پرسش دردسرساز است و بدتر از آن نحوه دست یافتن به پاسخ. حال دو سوال را مطرح میکنیم: اول اینکه روشنفکر چرا و چگونه به پرسش و بهتر بگوییم شک و شبهه در میراث فرهنگی و فکری جامعه خود میرسد؟ سرمنشا این پرسشگری پردردسر چیست؟ دوم اینکه پاسخها را از کجا بیابد؟ او سنت خود را شکسته و بازخوانی کرده و حال سرگردان در صحرای سوالات بسیار و رنجهایی که جامعه را فرسوده ساخته، برای پاسخ به کجا رجوع کند؟
روشنفکران معاصر جهان اسلام
درباره روشنفکران معاصر جهان اسلام اعم از عرب و غیرعرب باید اذعان کرد که اگر مواجهه با مدرنیته و جهان غربی نبود، شاید روند پرسشگری نیز این همه سریع شکل نمیگرفت و به یک معنا روشنفکری محصول تحولات شگرف جهان در عصر جدید بود. دستکم در تاریخ خود ما مشهود است که تا قبل از بروز آثار مدرنیته در جامعه ایران در اواخر عهد قاجار و بهخصوص بعد از مشروطه، این میزان از تألیف و ترجمه و تأمل در گذشته تاریخی یا رسیدن به نوعی خودآگاهی فرهنگی و اجتماعی هرگز وجود نداشت، زیرا باید بپذیریم که عناصر آگاهیبخش در سنت ناشکننده ما مفقود بوده و نیاز به محرک بیرونی داشت تا بتواند از درون بشکند، زیرا این سنت از شکنندگی گریزان و طبیعی بود که بازنگری را نیز نپذیرد، اما ظهور مدرنیته و جهان جدید به مرور یخ آن را آب کرد.
پسلرزههای مواجهه با جهان جدید
حتی پسلرزههای مواجهه با جهان جدید بعد از سده میانه را از خود عصر صفویه (قرن ۱۷) نیز میتوان ردیابی کرد. همین وضعیت در کشورهای عرب نیز محقق بود و به طور کلی جهان اسلام که تا مدتها و بهخصوص بعد از سقوط خلافت مرکزی در قرن هفتم هجری توسط مغول، در اثر ملوکالطوایفیهای گسسته و نافرهیخته دچار جمود و تعصب و خاموشی و تاریکی بود، وقتی لاجرم و بر اثر مراودات سیاسی در معرض جهان جدید قرار گرفت، پسلرزههای عجیبی از دنیای نوین دریافت کرد و از خواب بیدار شد. این بیداری فارغ از جامعه و سیاستمداران که اغلب هر دو در خواب غفلت بودند، در دو گروه مهم بسیار اثرگذار بود و آن دو عبارت بودند از: دینداران و منتقدان که همان روشنفکران بودند و هر دو گروه پسلرزهها را دریافت کردند، وانگهی به دو شیوه متفاوت. مرحوم سیدجواد طباطبایی در کتاب دیباچهای بر نظریه انحطاط ایرانیان به خوبی نشان داده که نیاز به بازخوانی سنت ما و رسیدن به خودآگاهی اولیه به سختی میتوانست علل داخلی داشته باشد، زیرا از یکسو مورخان سنتی ما از قرون اولیه هجری تا بعد نگاه پیوسته و انتقادی به تاریخ نداشتند و در اصل دانش تاریخشناختی نداشتند و اصلا چنین چیزی برایشان مطرح نبوده و از سوی دیگر مورخان درباری بودند که همواره مجیزگوی اهل قدرت و خادم سلطان بودند و لذا کمکی به آگاهیبخشی و تحلیل تاریخی جامعه نکردند و نتوانستند جامعه را تغذیه فکری کنند.
مواجهه غرب با جهان اسلام
در دوران جدید اروپا که رشد و پیشرفت دانش و بینش و ظهور عصر روشنگری باعث شد تا پدیده استعمار شکل بگیرد، اروپاییان به شناخت جهان اسلام روی آوردند. آنها پژوهشگران و میسیونرهایی را به اقصا نقاط قلمرو کشورهای اسلامی فرستادند تا با مردمان و تمدن و فرهنگ و زبان آنها بیشتر آشنا شوند. بنابراین بخش بزرگی از اطلاعاتی که درباره این سرزمینها وجود دارد ناشی از تفحص و تأمل شرقشناسان و نیز سفرنامهنویسان و میسیونرهای مذهبی و سیاسی اروپایی است که علیرغم پیشداوری و قصد قبلی، شناخت نسبتا خوبی از جوامع اسلامی ارایه دادهاند. اما پرواضح است که نیت اصلی اکثر این پژوهشها چه بوده و چقدر احتمال خطا میتوانست در آنها بالا باشد، زیرا بعدها بسیاری از محققان جهان اسلام که اغلب در غرب تعلیم دیده و با آموزههای فیلسوفان آوانگاردی همچون میشل فوکو و بسیاری روشنفکران فرانسوی آشنا شده بودند، دانستند که جهان اسلام همان «دیگری» غرب است و غرب با تقسیم جهان به خود و غیرخود، تلاش میکند تا این دیگری و بیگانه را بشناسد و به مرور به خود اضافه کند. اگرچه غرب بعدها خود فهمید که این هدف کاری بسیار پرهزینه و صعب است و این بیگانه، خود جهانی است بسیار فراخ و گسترده و با انواع دانشها و تعالیم و بینشها که اگرچه در دورانی از چشم مردمانش مغفول مانده، اما گنجینه سترگی است که ارزش رویارویی و شناختن دارد. همین تلاش غربیها البته اگر نبود در جهان اسلام هم کسی بیدار نمیشد و به عظمت خود پی نمیبرد و این جای افسوس دارد. لذا شرقشناسی کلاسیک وقتی محصولاتش را به کشورهای اسلامی اعم از ایران و الجزایر و سوریه و عراق و مراکش و مصر ارایه داد، جریانهای جدیدی در جهان اسلام پدید آورد که از تقلید حداکثری تا تبعیت حداقلی یا دوری و تنافر رادیکال و افراطی را منجر شد و مدلهای مختلف روشنفکران سکولار، چپ، لیبرال، سلفی، نومعتزلی، اسلامگرا و غیره را ایجاد کرد. بسیاری از این روشنفکران تلاش کردند از قلمرو مطالعات شرقشناسی فراتر بروند و به تعبیر کسانی مثل محمد ارکون متفکر الجزایری-فرانسوی دوران پساشرقشناسی را ایجاد کند (ترجمه کتاب ارکون: دانش اسلامی قرائتی برمبنای علوم انسانی، ترجمه عبدالقادر سواری).
پروژه روشنفکران اسلامی
بسیار خوب! این روشنفکران به دنبال چه چیزی بودند؟ و در مسیر خود دقیقا با چه چیزی مواجه بودند؟ پاسخ ساده است. در برابر جهان پیشرفته و تحولیافته غرب، جهان اسلام از انحطاط علم و عمل و نیز حکومتهای اقتدارگرا و فاسد در رنج بود و زندگی اجتماعی رقتبار و ناعادلانه و فاقد امکانات و بهداشت و حقوق و غیره بود و امید تحول هم در آن نمیرفت که البته این بحث مفصلی است و امکان طرحش در اینجا نیست. ولیکن مساله آگاهی بسیار مهم است. مردم عادی نوعا و بعضا به ظلم و بیعدالتی و مرگ و بیماری و بیبهداشتی عادت کرده بودند و قوه قهریه حکومتها هر چه میگفت میپذیرفتند. در این بین، برخی علمای دین یا افراد متمایز ممکن بود اعتراضی بکنند و ابراز وجود کنند؛ اما اینها مقطعی بود. غرب خود بعد از قرنها تاریکی و طاعون و مرگ و انگیزاسیون و فساد و بدبختی توانسته بود راه تحول و توسعه را بیابد و مفاهیم جدیدی همچون آزادی، حقوق، رفاه، عدالت و… به فرهنگ بشریت جدید اضافه کند و اکنون جهان معاصر اسلام نیز با این مفاهیم به سبک جدید آن آشنا شده بود. در تواریخ اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست به اغلب کشورهای اسلامی که بنگرید عدهای از جوانان خود را برای تحصیل به اروپا میفرستادند تا دانشهای جدید یاد بگیرند و به کشور برگردند و به توسعه فراگیر کمک کنند. لذا از جهتی، این آگاهی از امر توسعه و رسیدن به رفاه و بهداشت و امکانات و هویت بینالمللی یک پدیده نوظهور برای همه ملتها بود و هر ملتی به فراخور حکومت خود با این مساله درگیر شد. بعد از سفرهای مختلف ابنای مسلمان به اروپا و آشنایی با جهان مدرن و متفاوت غرب، خروجی این سفرها برای جهان اسلام عجیب بود. بسیاری در همان غرب ماندند و اگر هم برگشتند ولی روحشان مملو از آلام و آرزوهای اروپایی بود و دوست داشتند سرزمینهای خود را نیز شبیه به آن چیزی کنند که در اروپا بود. این دست روشنفکران با درک تفاوتهای دهشتناک، از سرزمین مادری ناامید و سرخورده بودند و بنابراین شروع به نوشتن کردند و تمام فرهنگ و عقیده و باور جامعه خود را زیر سوال بردند. این بازنگری البته بسیار مبارک بود، زیرا فارغ از حب و بغض یا افراطها یا انگیزههای شخصی نویسندگان آن، تصویری بود که یک غیر غربی و یک فرد بومی از جامعه ارایه میداد. مثلا آنچه طالبوف یا آخوندزاده از خلق و خو و آداب و رفتارهای ایرانیان گفته و نقد کردهاند تا حدود زیادی عین حیات واقعی مردم بوده و قطعا در خودشناسی و خودآگاهی جامعه تاثیر فراوان داشت.
روشنفکران شرقی دنبالهروان مستشرقان غربی!
اما باید یک نکته را توجه کنیم که چرا نقدهای این روشنفکران چندان اثرگذار واقع نشد و در خودآگاهی جامعه زمان خود چندان موفق نبود، چون شاید این روشنفکران نیز تا حدودی راه مستشرقان اروپایی را رفتند و جامعه خود را به مثابه یک امر بیگانه و از بالا مورد تفقد قرار دادند، زیرا چنانکه گفتیم، انگیزه بیشتر شرقشناسان در شناخت کشورهای اسلامی از انگیزههای استعماری اربابان حکومتی آنها جدا نبود و آنها مس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 