پاورپوینت کامل اخطل، غیاث بن غوث ۷۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اخطل، غیاث بن غوث ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اخطل، غیاث بن غوث ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اخطل، غیاث بن غوث ۷۲ اسلاید در PowerPoint :
۱
نسب۲
القاب۳
ولادت۴
نخستین بارقههای نبوغ۵
تعصب به پیوندهای خونى و قبیلهای۶
پیوستن به دستگاه بنىامیه۷
پای بندی به مسیحیت۸
رفتار اهانت آمیز به مقدسات اسلام۹
رویبرتافتن از امویان۱۰
وفات۱۱
نقایض۱۲
خصومت اخطل و جریر۱۳
خصوصیات شعری۱۴
آثار۱۵
پانویس۱۶
منابع مقاله۱۷
وابستهها
اخطَل، غیاث بن غوث و نیز غویث بن مغیث بن صلت تغلبى (د ح ۲ق/۱۱م)، شاعر عصر اموی.
نسب
مداینى نیای وی را سلمه بن طارقه، از دلاوران معاصر نعمان بن منذر دانسته است.
القاب
اخطل القاب چندی داشته است: دَوْبَل خر کوتاه دم، ذوالعبایه و ذوالصلیب. اما آنچه بر او باقى ماند، همانا اخطل (بد زبان، گستاخ، یا کسى که گوشهای پهن فرو افتاده دارد) بود. که گویا شاعرِ هم قبیلهاش، کعب بن جعیل به وی داده بود، همچنان که دو لقب دیگر را رقیبش جریر برایش ساخته بود. چنین به نظر مىرسد که لقب اخطل چندان هم برای وی ناخوشایند نبوده، زیرا خود، آن را در اشعارش به کار برده است.
ولادت
اخطل در حیره در میان قبیله مسیحى تغلب به دنیا آمد. مادرش لیلا نیز از قبیله مسیحى ایاد بود.
تاریخ ولادت اخطل به درستى روشن نیست. برخى از معاصران، ولادت وی را به تخمین در ۱۹ یا ۲۰ ق دانستهاند، اما برخى دیگر، با توجه به اینکه او از فرزدق (ز۱۰ق) بزرگتر بوده، آن تاریخ را چند سال عقب تر نهادهاند.
نخستین بارقههای نبوغ
اخطل هنوز کودک بود که مادرش درگذشت و پدر، همسر دیگری اختیار کرد و این امر – مانند موارد مشابه دیگر به راویان و افسانه پردازان فرصت آن داد تا در بیان بىمهریهای نامادری و رنجهای کودک نابغه و ظهور نخستین بارقههای نبوغ در هجای آن زن، داستانها پردازند.
به گفته ابن سکیت، وی نخستین ابیات هجو آمیز خود را خطاب به همسر پدرش سرود. اما برپایه همین روایات نیم افسانهای، آنچه نخستین بار سبب شهرت وی شد، اشعار هجو آمیزی بود که درباره شاعر هم قبیلهاش، کعب بن جعیل سرود. کعب در مقام شاعر بنىتغلب – چون دیگر شاعران قبایل جاهلى – منزلتى در خور داشت.
گویند روزی بر بنىمالک تیرهای از تغلب که اخطل از آنان بود وارد شد و ایشان برایش خیمهای بر پا کردند و ارمغانها آوردند، اما اخطل که در آن هنگام کودکى بیش نبود، با او گستاخى و بىحرمتى روا داشت. کعب بر آشفت و او را کودکى بىخرد خواند و اخطل ابیاتى گزنده و استوار در هجای او سرود. این امر حیرت همگان و بیش از همه کعب را برانگیخت – چون به گفته خود کعب، هیچ شاعری تا آن روز وی را این چنین هجو نکرده بود و از آن پس نام وی در میان قبیله بر سر زبانها افتاد.
اخطل دوران جوانى را در حیره و در میان قبیله تغلب پشت سرنهاد. نخست دختری به نام عبله را به زنى گرفت که مالک را برای او بزاد. اما بعدها او را رها ساخت و با زنى دیگر ازدواج کرد.
تعصب به پیوندهای خونى و قبیلهای
از آغاز جوانى وی تا حدود سال ۴۰ ق، جز دو روایت درباره او، آگاهى بیشتری در دست نیست. هر دو روایت نشان مىدهد که اخطل از همان آغاز، تعصب شدیدی نسبت به پیوندهای خونى و قبیلهای و حفظ سنتهای کهن داشته، و همواره در راه خدمت به اهداف و آرمانهای قبیله خود کوشیده است.
وی هنگامى که منافع قبیله خود را در خطر مىبیند، کینههای دیرینهاش با کعب بن جعیل را به فراموشى مىسپارد و در کنار وی به دفاع از قبیله تغلب برمىخیزد.
چنانکه آن دو، دوبار در بصره به اتهام دامن زدن به تعصبات قبیلهای دستگیر شدند و به زندان افتادند: یک بار در زمان عبدالله بن عامر حاکم بصره (۳۵- ۲۹ ق) و بار دیگر به دست مالک بن مسمع (د ۷۳ ق) رئیس قبیله بنى بکر.
پیوستن به دستگاه بنىامیه
اخطل در دوران حکومت معاویه به دستگاه خلافت بنىامیه پیوست و با سرودن اشعاری در مدح امویان و هجو دشمنان آنان، عملاً پا به میدان کشمکشهای سیاسى نهاد. البته تعصبات قبیلهای در موضع گیری اخطل نقش عمده داشت، چه در جنگ صفین قبیله تغلب از حضرت علىع دست کشیده، و به جناح معاویه پیوسته بود. ازاین رو شاعر قبیله نیز به رسم سنت کهن مىبایست تمام هنر شاعری خود را در خدمت اهداف قبیله به کار گیرد.
نخستین تجربه سیاسى شاعر قصیده معروفى است که به اشاره یزید بن معاویه در هجو انصار سرود.
به روایتى عبدالرحمان بن حسان شاعر انصار، در رقابت با عبدالرحمان بن حکم شاعر اموی، در اشعاری امویان را به سختى هجو کرده بود. یزید که از این امر سخت خشمناک بود، از کعب بن جعیل خواست تا به تلافى آن، انصار را هجو کند. کعب که از عاقبت این کار بیم داشت، اخطل جوان را به وی پیشنهاد کرد. اخطل که از خشم معاویه بیمناک بود، عاقبت به اصرار یزید و به پشتیبانى او، به آن کار تن در داد و در قصیدهای انصار را به تلخى هجو کرد. همینکه این قصیده بر سر زبانها افتاد، نعمان بن بشیر انصاری به شکایت نزد معاویه رفت. معاویه با اینکه از این هجو چندان ناخشنود نبود، از بیم انصار دستور داد که زبان شاعر را از کامش بیرون کشند، اما یزید نزد پدر شفاعت کرد و خشنودی انصار را نیز به دست آورد.
پس از این ماجرا، اخطل قصیدهای بلند در ستایش یزید سرود و از اینکه وی را از مهلکهای سخت خطرناک رهانیده، سپاس گفت. با اینهمه، چنانکه از برخى اشعار او بر مىآید، گویى تا مدتها خشم مسلمانان نسبت به وی فرو ننشست، چه آنان هنوز فداکاریهای انصار را در صدر اسلام ازیاد نبرده بودند و مسلماً نمىتوانستند اهانت شاعری مسیحى را نسبت به یاران پیامبر(ص) تحمل کنند.
اخطل که پایگاه خود را در میان مسلمانان از دست داده بود، تنها امیدش یزید بود. با روی کار آمدن یزید در ۶۰ ق، اخطل در زمره ندیمان او درآمد و رسماً شاعر دربار وی شد، که پیوند دوستى میان یزید و شاعر را به خوبى روشن ساخته است.
دوران حکومت ۴ساله یزید سخت بحرانى و پر آشوب بود: واقعه کربلا، به منجنیق بستن کعبه و قتل عام مردم مدینه در روزگار وی اتفاق افتاد.
در چنین ایامى بود که اخطل در مقابل مخالفان بنى امیه در حجاز به دفاع از امویان برخاست و قصاید بسیاری در مدح یزید و فرزندش خالد، عبدالله بن معاویه و کارگزارانش سرود.
وی در یکى از این اشعار که در مدح عبیدالله بن زیاد حاکم عراق سروده است، به طور ضمنى به ماجرای مسلم بن عقیل و داستان عاشورا اشاره دارد.
به روایت ابوالفرج اصفهانى اخطل یک بار نیز یزید را در سفر حج همراهى کرد.
پس از یزید اخطل همچنان به جانشینان وی وفادار ماند. به خصوص در روزگار عبدالملک بن مروان (۶۵ -۸۶ ق)، در زمره ندیمان خاص خلیفه در آمد و عبدالملک او را شاعر بنى امیه لقب داد و وی را از پاداشهای بسیار بهرهمند ساخت.
اخطل نیز در مقابل، زیباترین مدایحش را به وی تقدیم داشت.
منابع ادبى، برای اخطل نفوذ شدیدی در دربار عبدالملک قائلند.
مشهورترین روایت در تأیید این امر، مربوط به زُفَر بن حارث، از بزرگان عرب است که دیر زمانى از بیعت با خلیفه سرباز مىزد و با دشمنان وی همدستى مىکرد، اما عاقبت تسلیم شد، از خلیفه زنهار ستاند و به دربار راه یافت.
عبدالملک که بى تردید از قبایل تابع او بیمناک بود، او را ارج مىنهاد، اما گه گاه کینه دیرین را بروز مىداد. به خصوص که درباریان نیز با آگاهى حقیقت امر، از تحریک او و تحقیر زفر باز نمىایستادند.
قهرمان یکى از این صحنهها در کتب ادب، اخطل است که چون زفر را در کنار خلیفه بر تخت دید، شعری خواند و از او خواست «آن دشمن خدا» را کنار خود ننشاند. سرانجام خلیفه چنان بر آشفت که لگد بر سینه زفر کوفت و از تخت به زیرش افکند.
پای بندی به مسیحیت
در این روزگار اخطل همچنان به آیین مسیحیت پای بند بود و به آن افتخار مىکرد. گر چه گاه با نقض آشکار آیینهای آن به شدت تنبیه یا روانه زندان مىشد.
از سوی دیگر، او موازین اخلاقى را نادیده مىگرفت. هم با زنان آوازه خوان آمد و شد داشت و هم تا حد افراط به شراب عشق مىورزید و آن را منبع الهام مىپنداشت. این امر برای خلیفه عبدالملک چندان خوشایند نبود و از این رو سعى داشت که شاعر را به آیین اسلام درآورد. به روایتى چون یک بار خلیفه وی را به اسلام دعوت کرد، او بى درنگ دعوت وی را رد کرد و با گستاخى پاسخ داد که نه مىتواند از شراب چشم بپوشد و نه روزه ماه رمضان را تحمل کند.
رفتار اهانت آمیز به مقدسات اسلام
البته رفتار اهانت آمیز وی نسبت به مقدسات اسلام مورد اعتراض برخى بزرگان قرار گرفت، اما در روابط میان شاعر و خلیفه هیچ خللى ایجاد نشد زیرا اولاً خلیفه از زبان وی سلاحى کشنده بر ضد دشمنان خود ساخته بود و از سوی دیگر حمایت از شاعر، حمایت قبیله قدرتمند تغلب را در پى داشت و خلیفه ناچار بود پیوند نزدیک خود با تغلبیان را به هر صورت ممکن حفظ کند، چه آنان در استحکام پایههای قدرت وی نقشى اساسى برعهده داشتند و به خصوص در ماجرای عبدالله بن زبیر از بزرگ ترین حامیان وی بودند.
اخطل علاوه بر عبدالملک، کارگزاران وی به ویژه بشر بن مروان والى کوفه(۷۱-۷۴ق) را نیز بسیار ستوده است.
بشر توجه خاصى به شاعران داشت و مجالس شعر خوانى ترتیب مى داد تا شاعران اشعار خود را در آنجا برخوانند.
اخطل چندین بار به کوفه رفت و مدایحى به بشر تقدیم داشت و مورد استقبال وی قرار گرفت.
ظاهراً در دستگاه وی بود که اخطل نخستین بار فرزدق و جریر را دید و نقایض آن دو از همین جا آغاز شد.
اخطل در مدح حجاج بن یوسف حاکم بصره نیز اشعاری سروده است.
به روایتى چون شهرت اخطل بر سر زبانها افتاد، حجاج از خلیفه عبدالملک خواست تا شاعر را نزد وی فرستد. خلیفه ۱۰ هزار درهم به اخطل داد و او را به همراه فرزند خود روانه بصره کرد.
رویبرتافتن از امویان
در همین روزگار (ح ۷۰ ق) اختلافات بین دو قبیله قیس و تغلب به اوج رسید و منجر به جنگهایى خونین شد. در نتیجه، اخطل دربار امویان را فرو گذاشت و به سوی قبیله خویش شتافت، تا همچون شاعران کهن، به زبان شعر، جنگاوران را یاری دهد.
از آن پس وی در شرح دلاوریها و سلحشوریهای قبیله تغلب و نکوهش قبیله قیس اشعار بسیاری سرود که امروزه بخش عظیمى از دیوان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 