پاورپوینت کامل احمد بن یوسف تیفاشی ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل احمد بن یوسف تیفاشی ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل احمد بن یوسف تیفاشی ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل احمد بن یوسف تیفاشی ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

۱
زندگی‌نامه۲
ولادت۳
تحصیلات۴
سفرها۵
معاصران۶
وفات۷
جایگاه علمی۸
آثار۹
تاثیر ازهار الافکار بر آثار پس از خود۱۰
پانویس۱۱
منابع مقاله۱۲
وابسته‌ها

شرف‌الدین ابوالعباس (یا ابوالفضل) احمد بن یوسف (۵۸۰-۱۳ محرم ۶۵۱ ق/ ۱۱۸۴- ۱۵ مارس ۱۲۵۳م)، کانی‌شناس، ادیب، قاضی مالکی مذهب و دانشور متفنن و نامورترین فرد خاندان تیفاشی.

زندگی‌نامه

در اغلب منابع کهن و نیز آثار خود تیفاشی، کنی وی ابوالعباس آمده، اما ابن سعید مغربی همواره با کنی ابوالفضل از وی یاد کرده است. اما لقب شهاب‌الدین را که در منابع معاصر برای تیفاشی آمده، تنها غزولی یاد کرده است.

ولادت

تیفاشی چنان که خود در روایت بلند ازهار الافکار آورده‌ است، در شهر قفص افریقیه زاده شد.

تحصیلات

وی در زادگاهش از ابوالعباس احمد بن ابی بکر بن جعفر مقدسی حدیث شنید؛ سپس به تحصیل ادبیات و علوم اوائل(فلسفه، ریاضیات و طبیعیات) پرداخت و در حالی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، راهی مصر شد و در آنجا از محضر فیلسوف و پزشک پرآوازه، عبداللطیف بغدادی چیزهایی آموخت. آن‌گاه رهسپار دمشق شد و در آنجا نیز در مجلس درس استادان پرآوازه‌ای چون تاج‌الدین ابوالیمن زید بن حسن کندی(۵۲۰-۶۱۳ ق)، حضور می‌یافت. تیفاشی که زندگی در دمشق را خوشایند یافته بود، مدتی در آنجا زیست و احتمالاً در همین روزگار از آثار فلسفی مظفر بن محمد، مشهور به موفق تلعفری(د ۶۰۲ ق) بهره برد؛ اما سرانجام به زادگاهش بازگشت و بر مسند قضای آنجا نشست.

سفرها

پس از چندی چنان که خود برای ابن عدیم گفته بود، دیگر بار آرزومند سفر به دمشق شد. پس املاک و هر چه را که نمی‌توانست با خود ببرد، فروخت و بر آن شد تا با یک کشتی اختصاصی از راه دریا به مشرق برود. اما به نظر می‌رسد که تیفاشی برای جلای وطن دلیلی مهم‌تر از علاقه به دمشق داشته است، زیرا ابن عدیم از «شخصی دیگر» نقل کرده است که وی را به سبب پیدا شدن شراب در خانه‌اش، از مسند قضا برکنار کرده بودند.

تیفاشی از رؤیایی که در همین روزها دیده بود، یاد می‌کند که به زودی به واقعیت پیوست. زیرا درست در آستان سفر دریایی، همسرش بر اثر بیماری درگذشت و در میان راه نیز کشتی همراه با ۳ پسر و هم دارایی وی غرق شد، اما تیفاشی توانست با دشواری فراوان خود را به ساحل برقه برساند. در آنجا دانست که اعراب برقه بخشی از دارایی او را از آب گرفته‌اند، اما از بیم جان نگفت که این اموال از آن اوست و حتى هنگامی که آنان از نام و نشان و کسب و کارش پرسیدند، خود را قوّاد خواند! تا از وی دوری گزینند. سپس خود را پیش از هم‌سفران به اسکندریه رساند و توانست با توسل به الملک الکامل، محمد بن ابی‌بکر، سلطان ایوبی مصر بخشی از اموالش را که به دست اعراب برقه افتاده بود، پس بگیرد. از گفت صفدی می‌توان دریافت که در این کار از یاری محیی‌الدین محمد بن محمد، مشهور به ابن ندای جزری(د ۶۵۱ ق، دمشق) بهره برد که از ۶۲۶(سال فتح دمشق به دست الکامل) تا ۴ سال در مصر، در خدمت الملک الکامل بود.

تیفاشی از این پس در قاهره و چنان که از مواضع متعدد آثارش برمی‌آید، گاه در اسکندریه می‌زیست، تا آنکه در ۶۲۹ق همراه با الملک الکامل که عزم تسخیر آمِد داشت، نخست به دمشق، از آنجا به حلب و سپس به آمد رفت و چون الکامل آمد را پس از محاصره‌ای دراز مدت در ۶۳۰ ق گشود، همراه وی به مصر بازگشت. گویا تیفاشی پیش از رفتن به آمد، به جزیر ابن عمر رفت و چندی بعد، ضمن توقفی کوتاه در حران خود را به آمد رساند. احتمالاً هم‌نشینی تیفاشی با «بزرگان بنی‌ندا، فرمانروایان جزیر ابن عمر» که ابن سعید مغربی از آن یاد کرده، مربوط به همین دوران است. چه، وی با عمادالدین ابوالقاسم ابن محمد، برادر محیی‌الدین نیز هم‌نشین و طرف مکاتبه بود و در کتاب تاریخ الجزیره العمریه با ستایش بسیار از وی یاد شده است.

معاصران

تیفاشی پس از بازگشت به قاهره از خوان نعمت جمال‌الدین ابن یغمور، مشهور به کهف‌المغاربه(پناهگاه مغربیان) بهره‌مند، و با کسانی چون ابن سعید مغربی و ابوالحجاج ابن عتب پزشک(د ۶۳۶ ق) هم‌نشین بود. در ۶۴۴ ق با ابن عدیم که به عنوان سفیر الملک الناصر ایوبی(فرمانروای دمشق) به قاهره رفته بود، آشنا شد و شرح کوتاهی از زندگانی خود را برای وی تقریر کرد که بعدها با اظهارات دوست مشترکشان ابن سعید تکمیل شد.

وفات

تیفاشی در سالهای پایانی عمر با عارض سنگینی گوش مواجه بود، اما ابن یغمور همچنان او را بزرگ می‌داشت و ابوالمحامد قرطبی را به سبب آنکه او را علیل خوانده بود، نکوهش کرد. تیفاشی روزی به تصور آ‎نکه سیف‌الدین مُشِدّ او را ناسزا گفته، سخت براو تاخت و این شاعر نیز در عوض در قصیده‌ای او را به سرقت ادبی در دو کتاب فصل الخطاب و المسالک متهم کرد.

تیفاشی چندی پیش از مرگ، نابینا شد، اما توانست با جراحی چشمانش را درمان کند. ولی دیری نپایید که بر اثر نوشیدن شربتی مسهل و از پی آن نوشیدن «شربتی دیگر»(شراب؟) در قاهره درگذشت و در گورستان باب النصر این شهر به خاک سپرده شد. برخی از مصصحان آثار ابن‌سعید بدون توجه به تصریح ابن عدیم و بی ذکر مأخذ برآن‌اند که ابن سعید پس از بازگشت از سفر حج، در ۶۵۲ ق به خان ابوالعباس تیفاشی در تونس رفت و همراه او به خدمت ابوعبدالله محمد، امیر حفصی افریقیه درآمد.

جایگاه علمی

مقام علمی احمد بن یوسف تیفاشی: تیفاشی امروزه بیشتر به سبب تألیف ازهار الافکار و به عنوان کانی‌شناسی که بهره‌ای از نوآوری داشته، شهرت یافته است، اما چنان که از آثارش برمی‌آید، در بسیاری از علوم دیگر نیز متفنن یا حتى متخصص بوده است. بسیاری از دانشوران نامدار جهان اسلام، و از آ‎ن میان، تنی چند از هم‌روزگارانش، نظریات، اشعار و آثار ادبی او را ستوده‌اند. ابن سعید مغربی، همواره در آثار خود از تیفاشی با احترام و ستایش بسیار یاد کرده، و گاه هنگام ستایش از اشعار شعرا، به نظر وی استناد کرده، و بر آن است که تیفاشی، مفاخر خاندان خود را زنده کرد و از هم آنان فراتر رفت و حتى برخی اشعار او را تلویحاً برتر از معلق امرؤالقیس دانسته است. ابن ابی‌اصبع، ادیب برجست معاصر تیفاشی که خود صاحب اثری مشهور در بدیع بوده است، و نیز قلقشندی کتاب البدیع تیفاشی را از آثار مهم این فن به شمار آورده‌اند. اما از این میان اظهار نظر ابن فضل‌الله عمری از همه جالب‌تر است. وی ضمن بیان زندگی‌نام ابن منظور چنین آورده است: او هم‌نشین تیفاشی بود، از وی درس گرفت و مدد جست و کتاب سرور‌النفس را از نوشته‌های گردآمد تیفاشی(یعنی همان فصل‌الخطاب) تألیف کرد، اما به وی حسد برد، در حالی که به هیچ وجه به پای او نمی‌رسید و قدرت درک کتاب تیفاشی را نداشت. اما خود ابن فضل‌الله با آنکه در مسالک الابصار زندگی‌نام شمار بسیاری از دانشوران فنون مختلف را یاد کرده، هرگز به زندگی تیفاشی نپرداخته است و چنین می‌نماید که انگیز وی در آوردن این عبارات، بیشتر خرده‌گیری از ابن منظور بوده است تا ستایش از تیفاشی.

آثار

آثار: آثار بسیاری به تیفاشی منسوب شده که البته بیشتر آنها از میان رفته است و چه بسا برخی عنوانهای به ظاهر مستقل مذکور در سیاه آثارش، در واقع بخشی از دانشنام بسیار مفصل فصل الخطاب او باشد. تیفاشی خطی سخت ناخوانا داشته، چندان که ابن منظور دربار فصل الخطاب گوید: «اگر از روزگار پدرم با خط وی آشنایی نداشتم و اصطلاحاتش را نمی‌شناختم، حتى یک کلم آن را نمی‌توانستم بخوانم». به همین سبب، دست‌نوشته‌هایی که کاتبان از آثار وی فراهم آورده‌اند، آکنده از تصحیفات مختلف است و بسیاری از این اشکالات حتى به چاپهای انتقادی(مانند هر دو چاپ متن عربی ازهار الافکار) نیز راه یافته است.

الف ـ چاپی:

۱. ازهار الافکار فی جواهر الاحجار. عنوانهای دیگر همچون الجواهر الملوکیه که در برخی از نسخه‌ها برای این اثر آمده، برگرفت کاتبان از نخستین عبارات خطبه یا موضوع کتاب است. همان گونه که کلمان موله پیش از این دریافته، دست‌نویسهای مختلف این کتاب از نظر حجم اختلاف شایان توجهی با یکدیگر دارند. با بررسی متن این دست‌نوشته‌ها می‌توان دریافت که آنها را از روی دو روایت کاملاً متمایز، یکی کوتاه و دیگری بلند نوشته‌اند. در روایت بلند مطالب بسیاری به چشم می‌خورد که بیشتر آ‎نها در روایت کوتاه نیامده‌ است، یا در موارد انگشت شمار بسیار خلاصه شده‌اند؛ از جمله: روشهای جلا دادن به مروارید؛ انتقاد از فارابی که زبرجد را معرب زمرد دانسته ‌است؛ روایت مستقیم از قاضی معین‌الدین ابن میسر، امینِ ‌الملک الکامل ایوبی بر معدن زمرد مصر؛ معرفی ۵ صنف از بلخش(= لعل بدخشان) به جای ۳ صنف با استناد به «یکی از گوهرشناسان»؛ استناد به برخی مآخذ جدید؛ نقل قول از پدرش یوسف؛ و نیز نقل دو حکایت از صیادی در قفصه که در نسخه‌های مختصر فقط یک حکایت از وی نقل شده است. در ضمن حکایت اضافی، نام احمد بن یوسف نیز به تصریح آمده است. پیداست که نگارند مطالب اضافی خود تیفاشی است. گذشته از این، در روایت بلند برخی اشکالات روایت کوتاه رفع شده است. مثلاً تیفاشی در روایت مختصر به نقل از ابوسهل مسیحی آورده است: سنگ یصب، به سبب خواصی که دارد، برای هم دردهای مری و معده سودمند است. اما در روایت مفصل، مطلب این چنین ادامه یافته است: «احمد گوید: از مسیحی چنین نقل شده، و به نظرم نقلی نادرست است. و آنچه مورد نظر او بوده، یشم(=یشب) است که گفته شد و نه یصب».

تیفاشی اگرچه در روایت مفصل از ۶۴۰ ق به عنوان سال تألیف کتاب یاد کرده، اما در دیگر جایها از مرگ فردی در ۶۴۱ ق در عدن و سرنوشت میراث وی سخن گفته، و پس از نام سیف‌الدین [علی بن] قلج(د ۶۴۴ ق)، از امرای بزرگ ایوبی، عبارت دعائی «اعلی الله جده و حرس مجده» را آورده است. پس می‌توان گفت که تیفاشی پس از نگارش روایت نخستین ازهار الافکار و پس از آنکه این کتاب با اقبال عام مواجه شده(شمار قابل توجه دست‌نوشته‌های روایت مختصر این نکته را ثابت می‌کند)، به فکر تکمیل و تصحیح آن افتاده، و عمد مطالب جدید را در ۶۴۰ ق بدان افزوده، و البته کار تکمیل کتاب را در فاصل سالهای ۶۴۲-۶۴۴ ق به پایان رسانده است. گفتنی است که هیچ یک از محققان، حتى مصححان دومین چاپ ازهار‌الافکار، به این نکات توجه نداشته‌اند.

تیفاشی تنها به ۲۵ گوهر که «پادشاهان و بزرگان را از شناخت آ‎نها چاره نیست»، می‌پردازد و بر خلاف بیشتر گوهر‌نامه‌نویسان، از بحث دربار گوهرهایی که تنها نامشان در آثار دیگر آمده، خودداری می‌کند. وی دربار هر گوهر، افزون بر یادکرد نامهای مختلف آن در زبان عربی، ۵ موضوع را مطرح می‌کند: ۱. چگونگی پیدایش؛ ۲. جایگاه کانسار؛ ۳. گونه‌های(اصناف) مختلف هر گوهر، بهترین گونه‌ها، تشخیص خوب و بد، اصل یا بدل و سالم یا معیوب بودن هرگونه، معایب رایج هر سنگ از نظر درخشندگی، تراش، رنگ و جز آن. در این بخش به سنگهای کم‌بهاتر شبیه به سنگهای گران‌بها(اَشباه) نیز اشاره می‌کند؛ ۴. خواص(ویژگیهای ظاهری، خواص فیزیکی، شیمیایی و گاه جادویی) و نیز منافع و کاربردهای(مثلاً درمانی) هر گوهر؛ ۵. سرانجام بهای قطعات مختلف هر یک از انواع گوهر.

به نظر تیفاشی، فاید کتاب وی نسبت به «کتب معادن»(آثاری دربار چگونگی پیدایش کانها) و «کتب خواص»(آثاری دربار منافع سنگها) بسیار بیشتر است. تیفاشی مدعی است که بیشتر مطالب مذکور در این کتاب را خود آزموده، یا دست‌کم از کسانی مورد اعتماد شنیده است.

مآخذ ازهار الافکار: چنان که کلمان موله به اختصار، و روسکا با تأکید ویژه آورده‌اند، تیفاشی از میان آثار یونانی‌مآب به سر الطبیعه فی العلل و المعلولات بلینوس حکیم، یعنی سر الخلیقه یا کتاب العلل منسوب به آپولونیوس تیانایی، و الاحجار منسوب به ارسطو توجهی خاص داشته است. در واقع تیفاشی تقریباً هم مطالب مربوط به چگونگی پیدایش سنگها را از کتاب العلل نقل کرده است، مگر دربار پیدایش دهنج که به ارسطو نیز استناد کرده است. اما استناد وی به ارسطو دربار پیدایش سنگ مغناطیس، درست نیست، زیرا این مطلب نه در الاحجار ارسطو، که در سرالخلیق آپولونیوس آمده است. گاهی اوقات آنچه به بلینوس ارجاع شده، در واقع استنباط تیفاشی است. مثلاً دربار پیدایش بلخش(لعل بدخشان) به بلینوس استناد می‌کند، در حالی که آپولونیوس فقط از عقیق و بجاذی(که از نظر تیفاشی پیدایش آنها شبیه بلخش است) یاد می‌کند.

تیفاشی در ضبط نام گوهرها از ترجم عربی رسال سنگ‌شناسی ارسطو پیروی کرده، مگر دربار مروارید که به جای آن واژ جوهر را به عنوان مطلق گوهری که در صدف پدید آید(شکیل یا ناشکیل، سفته یا ناسفته)، به کار برده است. وی دربار محل کان‌سار و نیز خواص شگفت انگیز برخی گوهرها نیز به این رساله استناد کرده است. تیفاشی از «اسکندر» ذیل پادزهر و مرجان، و نیز از الادویه المفرد جالینوس و کتاب الاحجار تئوفراستوس، از الاحجار «لیانوس انطاکی؟»و از دیوسکوریدس نیز نقل کرده است.

تیفاشی در تألیف ازهار الافکار به آثار مؤلفان دور اسلامی نیز توجه داشته است: از جمله کتاب الجواهر و صفاتها اثر ابن ماسویه که آن را کتاب فی الاحجار می‌نامد؛ الجواهر و الاشباه کندی؛ کتاب الاحجار ابن جزار؛ کتاب الترتیب قاضی ابوالفتح احمد بن مطرف(شاید همان احمد بن مطرف بن اسحاق مصری، د ۴۱۳ق)؛ نیز از تحفه‌الملوک رازی ذیل جمشت.

تیفاشی برای تألیف این کتاب به برخی از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.