پاورپوینت کامل ابونواس اهوازی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابونواس اهوازی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابونواس اهوازی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابونواس اهوازی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱
بخش اول: زندگی و آراء ابونواس۲
بررسی منابع۳
نسب، نیاکان۴
پدر و مادر۵
زادگاه۶
ولادت۷
آشنایی با والبه بن حباب۸
در بصره، تحصیلات۹
اساتید۱۰
تبحر در علوم مختلف۱۱
در بغداد۱۲
ارتباط با دربار عباسی۱۳
در دربار هارون۱۴
سفرها۱۵
بازگشت به بغداد۱۶
در دربار امین۱۷
وفات۱۸
مادر، فرزند۱۹
عقاید و آراء۲۰
ابونواس و معاصرانش۲۱
بخش دوم ـ شعر ابونواس۲۲
پانویس۲۳
منابع مقاله۲۴
وابسته‌ها

اَبونُواس، حسن بن هانی (ح ۱۴۰- ۱۹۸ ق / ۷۵۷-۸۱۴ م)، شاعر بلندآواز عصر عباسی.

بخش اول: زندگی و آراء ابونواس

در سراسر تاریخ ادبیات عرب کمتر شاعری را می‌توان یافت که به انداز ابونواس مورد توجه نویسندگان و محققان قرار گرفته باشد.

ابعاد مختلف زندگی وی، اشعار دل‌انگیز و در اوج نبوغ و نوآوری‌های او در شعر، نکته‌گویی‌ها و حاضرجوابی‌ها، روابط وی با درباریان و خلیفگان عباسی و روایات متعدد دربار تباهی اخلاق وی، هم نویسندگان قدیم و جدید را به اظهارنظرهای سخت ضدونقیض دربار او واداشته و باعث پدید آمدن صدها کتاب و مقاله و رساله شده است.

آواز او حتی از قلمرو تاریخ نیز فراتر رفته و شخصیت وی گاه در هاله‌ای از افسانه، از داستان‌های هزار و یک شب و اساطیر شمالی‌ترین سرزمین‌های افریقا سر برآورده است.

بررسی منابع

از آغاز سد ۳ ق تاکنون نویسندگان بسیاری دربار زندگی، اخبار و اشعار ابونواس به بحث و بررسی پرداخته و تقریباً هیچ موضوعی را فرو نگذاشته‌اند. انبوهی کتاب با نام اخبار ابی نواس می‌شناسیم که بیشتر توسط نویسندگان سده‌های ۳ و ۴ ق همچون یوسف ابن دایه، ابوهفان، ابوطیب ابن وشاء، ابن عمار و ابوالحسن شمشاطی تدوین شده و از این میان، تنها اثر ابوهفان امروزه در دسترس ماست. ابوهفان با اینکه خود شاگرد ابونواس بوده، بیشتر روایاتش را از قول یوسف بن دایه ـ که گاه دچار لغزش‌هایی نیز شده ـ نقل کرده است. از میان خاورشناسان، واگنر کتابی مستقل و درخور توجه دربار ابونواس نوشته ودر آن تمامی جنبه‌های زندگی و شعر وی را بررسی کرده است.

فارسیات وی نیز از دید محققان ایرانی به دور نمانده است. ملک الشعرا بهار، مجتبی مینوی و علی اشرف صادقی واژگان فارسی در اشعار ابونواس را تجزیه و تحلیل کرده‌اند.

نسب، نیاکان

بیشتر منابع کهن نیای وی صَباح (رَباح) را از موالی جراح بن عبدالله حَکَمی (از قبیل حکم بن سعد عشیره و حاکم خراسان از سوی عمر بن عبد العزیز در سال ۹۹ ق)، دانسته و نسب وی را از طریق ولاء به یعرب بن قحطان رسانده‌اند. نسب حکمی وی نیز از همین جاست. خود ابونواس نیز بارها در اشعارش به قبیل قحطان بالیده و اعراب شمالی (عدنانی‌ها) را هجو کرده است.

بااین‌حال، اصمعی راوی و نساب معروف هم روزگارش پیوند ولایی او را با قبایل یمن، جعلی و ساختگی خوانده، می‌گوید: ابونواس به دروغ، نیای خود را از موالی دو قبیل حاء و حکم خوانده است.

با این حال، برخی از معاصران، انتساب وی به قبیل قحطان را قطعی دانسته و گفته‌اند، اینکه پدر ابونواس همنام هانی بن مسعود قهرمان یمنی بوده و برادر وی ابومعاذ نیز همنام معاذ بن جبل خزرجی بوده است و حتی استادانش همه یا بیشتر به نحوی با یمنی‌ها پیوند داشته‌اند، امری تصادفی نبوده است.

پدر و مادر

مادر ابونواس گلبان یا گلنار اهوازی و به روایتی از نهر تیری بوده است. برخی نام مادرش را شَحمه نیز گفته‌اند.

پدرش هانی یا هنّی به گفت اصمعی ایرانی و به روایت برخی منابع، اهل شام و از لشکریان مروان آخرین خلیف اموی بوده که برای شحنگی به اهواز آمده و گلبان را به همسری گرفته بوده است.

زادگاه

تقریباً تمامی منابع در اینکه زادگاه شاعر اهواز یا یکی از نواحی آن (مناذر کبری، مناذر صغری یا جبل مقطوع معروف به راهبان) بوده، اتفاق نظر دارند. تنها ابن خلکان از قول ابن جراح زادگاه وی را بصره دانسته است .

ولادت

در تاریخ ولادت او بین ۱۳۶ ق تا ۱۴۹ ق اختلاف است.

در منابع و اشعار وی هیچ قرینه‌ای وجود ندارد تا به کمک آن بتوان تاریخ دقیقی برای ولادت او تعیین کرد. گمان می‌رود از میان هم روایات، روایت شاگرد وی یوسف بن دایه که ولادت او را در ۱۴۰ ق دانسته، به صواب نزدیک‌تر باشد. به روایت همو، ابونواس ۱۰ساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش گلبان وی را در اهواز نزد عطاری سپرد و دو سال بعد یعنی در ۱۲سالگی او را به بصره برد.

آشنایی با والبه بن حباب

والبه ازجمله کسانی است که تأثیر بسزایی در تکوین شخصیت ابونواس داشته است.

دربار آغاز آشنایی شاعر با والبه روایات مختلف و گاه متناقض است. به روایتی، ابونواس چون با استاد عطار خود از بصره به اهواز رفت، با والبه که در آن زمان در اهواز مقر حکومت عمویش (یا پسر عمویش) ابوبجیر اسدی نجاشی به سر می‌برد، آشنا شد.

ابن‌ منظور در روایت دیگری گفته است که چون والبه از اهواز به بصره رفت، در بازار عطرفروشان ابونواس را دید و شیفت وی شد و او را با خود به کوفه برد. به هرحال، آغاز آشنایی ابونواس با والبه حدود سال ۱۵۲ ق است و در آن زمان ابونواس تقریباً ۱۲ ساله بوده است.

برخی نیز گفته‌اند ابونواس قبل از آشنایی با والبه، وی را به خوبی می‌شناخته و شیفت اشعار وی بوده است و حتی از قول او گفته‌اند که قصد داشته برای دیدار والبه و شنیدن اشعار او به کوفه رود.

از دوران زندگی ابونواس در کوفه جز انبوهی روایات درآمیخته با افسانه که همه حکایت از بی‌بندوباری‌ها و روابط آلود والبه با ابونواس دارد، آگاهی دیگری نداریم.

گویا اقامت شاعر در کوفه چندان به طول نینجامیده، اما مسلم است که همین مدت اندک، تأثیر شگرفی در زندگی و شخصیت ابونواس داشته است و منشأ گرایش وی به مجون، غلامبارگی و هرزه درایی را نیز که سراسر زندگی او را فراگرفته، باید در همین دوره جست و جو کرد. درآمیختن شاعر با هرزه درایان بی‌قیدوبندی چون مسلم بن ولید و حسین بن ضحاک و حضور در مجالس بدنام وتن دادن به انواع هرزگی همه از همین دوره آغاز شد. البته بسیاری از محققان معاصر بدون تعمق در روایات و با نادیده انگاشتن اوضاع اجتماعی آن روز سعی کرده‌اند که این لکه را از دامن ابونواس بزدایند، اما حقیقت این است که از کنار روایات انبوهی که دربار اعمال فسادآمیز وی در این دوره از زندگی او در منابع گرد آمده، به سادگی نمی‌توان گذشت. درست است که بیشتر این روایات، افسانه و ساخت راویان سده‌های ۳ و ۴ ق است، اما بی‌شک هم آن‌ها نمی‌توان ساختگی و به دور از حقیقت دانست، زیرا اولاً نزدیک‌ترین منابع به روزگار ابونواس از قبیل اخبار ابی نواس ابوهفان که بیشتر روایاتش را از قول یوسف بن دایه شاگرد ابونواس نقل کرده، مشحون از اینگونه روایات است و ثانیاً بیشتر این روایات با اشعار وی که در حقیقت آیین زندگی شاعر است، همخوانی دارد.

به روایت ابن معتز، چون والبه ابیاتی از ابونواس را خطاب به دخترکی خردسال شنید، به استعداد و قریح ذاتی وی پی برد و همین امر وی را برآن داشت تا ابونواس را نزد خود برد و به تربیتش همت گمارد.

علاوه بر والبه، چنانکه ابونواس خود گفته، احمد بن اسحاق خارکی شاعر هرزه‌درای هم روزگار او نیز در بی‌بندوباری وی نقش عمده‌ای داشته است. دربار این شخص چیز زیادی نمی‌دانیم، اما ابن معتز از قول ابونواس دربار او چنین آورده است: «در میان بصریان، می‌گساری، هرزگی و اعمال زشت در خفا رواج داشت، تا اینکه خارکی برآمد و پرد شرم و حیا درید و همه چیز را آشکار کرد و همه را به راه خود کشاند».

به هر حال، ابونواس مدتی را با والبه گذراند و چون قریح شاعری وی شکوفا گردید، والبه از او خواست تا برای آشنایی بیشتر با زبان اصیل عربی نزد بدویان رود. ابونواس به همراه گروهی از بنی اسد به بادیه رفت و مدت یک سال در میان بدویان به سر برد.

چون به کوفه باز آمد، والبه را رها ساخت و به بصره رفت. البته ارتباط شاعر با والبه هرگز به طور کامل قطع نشد و تا زمان مرگ والبه ادامه داشت. زمان ورود ابونواس به بصره به درستی روشن نیست، اما از روایت ابوالاصبع هذلی چنین برمی‌آید که ابونواس مدتی در بصره در خان ابوعمرو بن علاء به سر برده است.

با این حال، اگر زمان آشنایی شاعر با والبه را در ۱۵۲ ق بدانیم، دیگر نمی‌توان مدت اقامت او را نزد والبه و بدویان جمعاً بیش از ۲سال دانست.

در بصره، تحصیلات

اقامت ابونواس در بصره در دو دوره، یکی قبل و دیگری بعد از رفتنش به بادیه، بوده است.

دور نخست چندان به طول نینجامیده و ظاهراً در این دوره سن وی اقتضا نمی‌کرده که بتواند در مجالس درس بزرگان و دانشمندان برجسته شرکت کند.
با این حال، برخی روایات حکایت از آن دارند که ابونواس تحصیلات مقدماتی را در این دوره گذرانده است. به روایت ابن معتز چون مادرش وی را از اهواز به بصره برد، در آنجا به مکتب سپرد و به روایتی دیگر ابونواس در حیات پدرش شعر ذوالرمه را نزد یکی از راویان بصره به نام ناشی، خوانده است، اما تحصیلات جدی شاعر بیشتر در دور بعد یعنی پس از بازگشت از بادیه و جداشدن از والبه بوده است.

از همین رو منابع کهن تأکید کرده‌اند که پرورش وی در بصره انجام گرفته است.

اساتید

بصره در آن روزگار از بزرگ‌ترین مراکز علمی و فرهنگی به شمار می‌رفت و برجسته‌ترین دانشمندان زمان را در خود جای داده بود.

ابونواس نه تنها در شعر وادب، بلکه در علوم قرآنی و حدیث، صرف و نحو و اخبار و ایام عرب نیز برجسته‌ترین دانشمندان را به استادی برگزید:
قرائت قرآن را از یعقوب بن اسحاق بن زید حضرمی که از قراء عشر (د ۲۰۵ ق) و پیشوای قراء بصره بود، آموخت. به روایتی که البته اغراق‌آمیز است، وقتی ابونواس درسش را نزد وی به پایان رساند، استاد او را برجسته‌ترین مقری بصره خواند.

استادان وی در حدیث اینانند: ۱. حماد بن زید ازدی (د ۱۷۹ ق)، از بزرگ‌ترین حافظان حدیث که گویند ۴هزار حدیث از حفظ داشته است؛ ۲. حماد ابن سلمه (د ۱۶۷ ق)، از برجسته‌ترین رجال حدیث، مفتی بصره و استاد مسلم صاحب صحیح؛ ۳. یحیی بن سعید بن قطان (د ۱۹۸ ق)، از حافظان برجست حدیث؛ ۴. معتمر بن سلیمان (د ۱۸۷ ق) محدث بزرگ بصره و استاد احمد بن حنبل وی نحو را از یونس بن حبیب، نحوی برجست بصری و ایام و اخبار و نوادر عرب را از خلف احمر، ابوزید انصاری و ابوعبیده معمر بن مثنی برجسته‌ترین راویان بصره فرا گرفت.
به گفت جاحظ، ارجوز ابونخیل اسدی را نیز نزد ابوالبیداء ریاحی خواند.

وی اگرچه در حدیث استادان برجسته‌ای داشته و حتی در میان راویان و شاگردان وی نام بزرگانی چون محمد بن ادریس شافعی، احمد بن حنبل و محمد بن جعفر غندر به چشم می‌خورد، احادیثی که از وی نقل شده، از شمار انگشتان دست تجاوز نمی‌کند و آنچه به نام مسند ابی نواس معروف شده، ظاهراً مجموعه‌ای بوده از همین احادیث اندک که توسط شخصی شیعی به نام ابوشجاع فارس بن سلیمان ارجانی گردآوری شده بوده است.

تبحر در علوم مختلف

از برخی روایات چنین برمی‌آید که شاعر برای گذران زندگی روزها به کار می‌پرداخته و شبانگاهان در مجالس درسی که در علوم مختلف در جامع بصره تشکیل می‌شد، شرکت می‌جسته است.
به گفته‌ای، وی ۷۰۰ ارجوزه در ذهن داشته و دیوان اشعار ۶۰ زن عرب از قبیل خنساء و لیلی را از حفظ روایت می‌کرده است.
ابن عبدربه نیز گفته است که وی ۴هزار بیت شعر روایت کرده است. این روایات گرچه مبالغه‌آمیز است، حکایت از حافظ نیرومند و دانش وسیع ابونواس دارد.

ابونواس به علم کلام نیز احاطه داشته و برخی اصطلاحات کلامی که در اشعار وی آمده، بیانگر این امر است. از همین رو، برخی وی را از متکلمان برجسته به شمار آورده و گفته‌اند: «ابونواس نخست به علم کلام پرداخت و سپس به شعر روی آورد و نظّام در آغاز شاعر بود و سپس کلام را جایگزین شعر کرد».

گروهی نیز او را فقیه دانسته وگفته‌اند: «ابونواس برخلاف شافعی فقیهی است که شعر بر او غالب آمده است».
همچنین برخی اشعار ابونواس بیانگر آن است که وی، علاوه بر فقه و کلام وحدیث، با علومی که در آن روزگار از طریق ترجم آثار یونانی و هندی و ایرانی به فرهنگ اسلامی راه یافته بود و «علوم الاوائل» خوانده می‌شد، از قبیل فلسفه، منطق و نجوم کاملاً آشنا بوده است.

ابونواس پس از مرگ والبه به خلف احمر راوی معروف بصره پیوست. خلف که خود شاعری برجسته نیز بود، در بارور شدن ذوق شعری و پختگی و استواری اشعار ابونواس سهم بسزایی داشت. به روایت ابن منظور، زمانی که ابونواس از خلف احمر اجازه خواست تا شعر بسراید، خلف نپذیرفت و از او خواست تا نخست ۰۰۰‘۱ قطعه شعر و ۱۰۰ ارجوزه را حفظ کند. ابونواس پس از چندی همه را حفظ کرد و نزد وی بازآمد. استاد او را آزمود و چون وی از عهد این آزمون که روزها به طول انجامید، نیکو برآمد اجاز سرودن شعر خواست. خلف این بار نیز نپذیرفت و گفت باید هم آنچه به خاطر سپرده، از یاد ببرد. این امر بر ابونواس سخت گران آمد؛ با این حال، روزها خود را در دیری زندانی کرد و کوشید تا سرانجام توانست هم آنچه را حفظ کرده بود، به دست فراموشی سپارد. آنگاه خلف اجاز سرودن شعر را به وی داد.
البته تردیدی نداریم که این روایت، اغراق‌آمیز است و شاعر در دوران آشنایی با والبه و به خصوص پس از بازگشت از بادیه شایستگی سرودن شعر را کسب کرده بود، چنانکه گویند بشار (د ۱۶۷ ق) شاعر معروف دست کم ۳ سال قبل از این ماجرا، وقتی اشعار وی را شنیده بود، بسیار شگفت زده شده و حتی به او حسادت ورزیده بود. پس، تاریخ این ماجرا را، اگر درست باشد، باید پیش از ۱۷۰ ق دانست و در این صورت می‌توان گفت که ابونواس قبل از مرگ والبه با خلف احمر آشنایی داشته و از تعلیمات وی بهره می‌برده است. به گفته‌ای، خلف احمر، ابونواس را سخت دوست می‌داشت و همو بود که کنی ابونواس را برای وی برگزید.

در بغداد

پس از آنکه ابونواس شهرتی به دست آورد و از همگنان پیشی جست، از بصره به بغداد رفت تا شاید بتواند به بزرگان دربار تقرب جوید و از این طریق به تلخکامی‌های خود پایان دهد.

به روایتی، علت خروج وی از بصره اشعاری بوده که در هجو قبیل نزار سروده بوده است و گفته‌اند که وی قبل از خروج از بصره دست به دامن مهلبیان شد تا او را از خشم مضریها برهانند و چون از یاری آنان ناامید شد، بصره را ترک کرد و چون به بغداد رسید در قصیده‌ای زبان به هجو بصریان گشود. به هر حال، این روایات نشان می‌دهد که وی برخلاف میل باطنی، بصره را ترک کرده است.
به گفته‌ای، وی بیش از ۳۰ سال داشت که به بغداد رفت و در این صورت، تاریخ رفتن وی به بغداد باید حدود سال ۱۷۰ ق باشد.

ارتباط با دربار عباسی

دربار آغاز روابط وی با دربار عباسی روایات مختلف است. به روایتی، هرثمه بن اعین که در جست و جوی ندیمی برای هارون الرشید بود، او را نزد خلیفه برد. البته تردیدی نیست که ابونواس در این زمان شاعری گمنام نبود، تا به طور اتفاقی به دربار راه یابد. برخی از روایات نشان می‌دهد که وی قبل از اینکه رسماً شاعر دربار شود، با اشراف و بزرگان و وزیران ادب دوست، معاشرت داشته است.

به گفته‌ای، ربیع بن یونس (د ح ۱۷۰ ق) وزیر دو خلیف عباسی هادی و مهدی، وی را به سبب اشعاری که در هجو مادر او سروده بود، زندانی کرد.

در دربار هارون

به هرحال، شاعر در دربار هارون پایگاهی والا یافت، تا آنجا که ندیم و مربی فرزندان وی امین و قاسم شد.
امین در آن روزگار ولیعهد بود و سخت تحت تأثیر شخصیت ابونواس قرار گرفت، چندانکه پس از رسیدن به خلافت، وی را ندیم خاص خود گردانید، اما قاسم با گستاخی‌هایی که از شاعر دید، بسیار زود وی را از خود راند.

ابونواس در یکی از مدایح خود هارون را تا مقام الوهیت بالا برده است، با اینهمه خلیفه گاه برخی از سروده‌های شاعر را که در آن‌ها سخن از شراب و کنیزکان زیباروی و غلامان بود، برنمی‌تافت و از همین رو، شاعر بارها مورد خشم خلیفه قرار گرفت و حتی به زندان افتاد و ظاهراً در همین زمان بود که وی را به سبب اشعاری که در وصف شراب و غلامبارگی سروده بود، تازیانه زدند و به گفته‌ای، چون ۳۰ تازیانه بر او نواختند، این آی قرآن (الشعراء / ۲۶ / ۲۲۶) را برخواند: «وَ اَنَّهُمْ یَقولونَ ما لا یَفْعَلونَ: [شاعران] چیزی می‌گویند که خود بدان عمل نمی‌کنند» و بدین سان خود را رهانید.
شاید نویسندگانی که وی را از هر گونه هرزگی مبرا دانسته‌اند، امثال این روایت را مستند خود قرار داده‌اند، چه وی در ابیاتی نیز می‌گوید: اگر گفتن «آتش» دهان را بسوزاند، هیچ آفریده‌ای نام «آتش» را بر زبان نمی‌آورد. وی یک بار نیز با گستاخی زبان به هجو عبّاسه خواهر هارون گشود و گویا به همین سبب روان زندان شد.

ابونواس و هارون الرشید را در داستان‌های هزارویک شب پیوسته در مجالس عیش و عشرت کنار یکدیگر می‌یابیم و نام آن دو به عنوان دو چهر اسطوره‌ای در طول تاریخ جاویدان مانده است؛ اما ظاهراً روابط بین آن دو هرگز فراتر از حد معمول نبوده و در هیچ یک از منابع کهن نشانه‌ای از راه یافتن ابونواس به مجالس خصوصی هارون نمی‌توان یافت. حتی برخی از قدما هم آنچه را که دربار ابونواس و هارون گفته شده، بافت تخیلات عامیانه پنداشته‌اند و حتی راه یافتن ابونواس به دربار هارون را به کلی انکار کرده‌اند.
شاعر سرانجام با هرزه‌درایی و بی‌اعتنایی به سنت‌های اخلاقی و نیز سروده‌های هجوآمیز و نیش‌دار خود، خلیفه را چنان بر سر خشم آورد که نه تنها پایگاه والایش را در دربار به کلی از کف داد، که نزدیک بود جانش را نیز بر سر آن نهد. از اشعاری که وی بعدها به عنوان عذرخواهی از هارون سرود، چنین برمی‌آید که خلیفه خون وی را مباح کرده بوده است. همچنین، خود در اشعاری که بعداً سروده، صریحاً به کسادی بازار شعرش در بغداد اشاره کرده است.

سفرها

به هرحال، شاعر ناچار شد که بغداد را به قصد مصر ترک کند. وی از طریق حمص و شام به مصر رفت و در این زمان شهرت وی مرزهای عراق را درنوردیده بود، چنانکه نه تنها در شام و مصر، بلکه در اقصی نقاط اندلس نیز نام وی بر سر زبان‌ها بود و شاعرانی همچون عباس بن ناصح (د ۲۳۸ ق) از اندلس به قصد دیدار وی به بغداد می‌آمدند از همین رو، شاعر در راه مصر در هر شهری با اقبال شاعران و اهل علم رو‌به‌رو می‌شد، مثلاً در حمص بطین بن امیه و دیک الجن به پیشواز وی رفتند و شاعر مدتی را در منزل لطین سپری کرد.
ظاهراً در همین ایام مدتی را نیز در نصیبین گذراند. به روایتی، در آغاز چون ابونواس با جام عیاران و همراه سلیمان بن ابی سهل نوبختی وارد مصر شد، خصیب بن عبدالحمید حاکم مصر که به گفته‌ای، خود او را نزد خویش خوانده بود، از او استقبال نکرد، اما همینکه مدایح مبالغه‌آمیز شاعر را شنید، سخت شیفت وی شد و پاداش‌های گران به او داد.

به گفته‌ای، در زمان اقامت ابونواس در مصر، مردم به سبب گرانی بر خصیب شوریدند و ابونواس در جامع قاهره برفراز منبر رفت و خشم مردم را فرو نشاند. ظاهراً از آن پس توجه خصیب نسبت به شاعر دو چندان شد. خاصه آنکه ابونواس در مدیحه‌ای مبالغه‌آمیز وی را به موسی(ع) همانند کرد و همین قصیده بود که بعدها دردسرِ بسیار برای شاعر فراهم آورد.

ابونواس در دوران اقامت در م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.