پاورپوینت کامل ابومنصور معمر بن احمد اصفهانی ۹۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابومنصور معمر بن احمد اصفهانی ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابومنصور معمر بن احمد اصفهانی ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابومنصور معمر بن احمد اصفهانی ۹۱ اسلاید در PowerPoint :
۱
نام۲
گرایش به حنبلیان۳
استماع حدیث، آشنایی با سنت و کلام۴
ارباب رجال و سیر۵
تصوف۵.۱
اساتید او در سلوک۵.۱.۱
چگونگی ارتباط با ابن جهم۵.۱.۲
صوفیگری و اهل حدیث بودن ابن منصور۶
آوازه ابومنصور در خراسان۷
گمنامی ابو منصور بین متصوفه ایران۸
آراء کلامی۹
انتقاد از اصحاب حدیث و فقیهان۱۰
انتقاد از قاریان و مفسران۱۱
انقیاد از امرا و سلاطین۱۲
مقامات سلوک صوفیه۱۳
برتری صوفیه۱۴
آداب و آراء صوفیانه۱۵
سماع۱۶
قریحه شاعری۱۷
محبت۱۸
صوفیه اهل صحو۱۹
آثار۱۹.۱
الف-چاپی:۱۹.۲
ب-خطی:۲۰
پانویس۲۱
منابع مقاله۲۲
وابستهها
ابومَنْصورِ اِصْفَهانی، مَعْمَر بن احمد بن محمد بن زیاد (د رمضان ۴۱۸ق/۱۰۲۷م)، صوفی و محدث حنبلی اصفهانی در سده ۴ و اوایل سده ۵ق.
نام
اینکه در بعضی از نوشتهها نام او را به صورتهای «ابومنصور بن معمر» و«ابو معمر»آمده، به سبب اشتباه و مسامحه مؤلفان یا کاتبان بوده است.
از زندگانی ابومنصور آگاهی بسیار اندک است. از مندرجات اسناد و نیز از حدود سالهای عمر و درگذشت برخی از مشایخ و استادان او برمیآید که تولد وی در اواسط سده ۴ق در اصفهان بوده و ظاهراً در همانجا نشو و نما یافته است
گرایش به حنبلیان
در ایام جوانی او، اصفهان یکی از مراکز فعالیت حنبلیان شده بود و گروهی در آنجا به نشر اصول این مذهب و مخالفت با تبلیغات مذاهب دیگر مشغول بودند.
ابومنصور به سوی این گروه گرایش یافت و در مجالس درس محدثان آنجا با حدیث و آراء کلامی حنبلی آشنا شد.
استماع حدیث، آشنایی با سنت و کلام
بر اساس اشاراتی که خود در «المناهج» دارد، وی نزد ابو اسحاق ابراهیم بن محمد بن حمزه (د۳۵۳ق) و ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (د۳۶۰ق) و شیخ مشور حنبلی عبدالله بن محمد بنِ جعفر بن حیان معروف به ابوالشیخ (د۳۶۹ق)، حدیث شنیده و از آنان سنت آموخته است و علاوه بر اینان، وی در حدیث از مشایخ دیگری چون ابن مقری، ابوالحسن ابن مثنی، علی بن عمر بن عبدالعزیز نیز سماع داشته است، اما شیخ و استادی که ابومنصور بیش از دیگران با او انس داشته، ابوعبدالله محمد ابن منده (د۳۹۵ق) است که او را بسیار بزرگ میداشته و به تعبیر«بقیه الوقت» از او یاد کرده است.
بیشتر مشایخ ابومنصور از اصحاب حدیث بودهاند و برخی از آنان همچون ابوالشیخ در زهد و ورع نیز شهرت تمام داشتهاند و مسلم است که ابومنصور در مجال آنان نه تنها حدیث میشنیده و با سنت و آراء کلامی حنبلی، آشنا میشده، بلکه از زهد و تقوای آنان نیز تأثیر و تعلیم میگرفته است.
ارباب رجال و سیر
از این رو کار او به جایی رسید که نه تنها در حدیث و کلام و فقه و علوم ظاهر، نزد ارباب رجال و سیر معروف شد و در ردیف استادش محمد ابن منده و همشهری همعصرش ابو نعیم اصفهانی قرار گرفت،
تصوف
بلکه به سبب بهرههایی که از مشایخ خانقاهی عصرش گرفته بود، در تصوف نیز مقامی بزرگ یافت و در سده ۵ق و پس از آن به عنوان «شیخ» و«سید» اصفهان و به تعبیری «شیخ و بزرگ صوفیه اصفهان» شناخته شد.
اساتید او در سلوک
به درستی نمیدانیم که ابومنصور در چه سن و سالی به تصوف روی آورده و نزد کدامیک از مشایخ خانقاهی سلوک داشته است.
او در طریق سلوک خود را وابسته به مشایخی چون ابوعبدالله محمد بن یوسف بنا، ابوالحسن علی بن سهل و اصحاب آنان میداند و البته وی روزگار محمد بنا (د۲۸۶ق/۸۹۹م) و علی بن سهل (د۳۰۷ق/۹۱۹م) را درک نکرده است، از این رو میباید ابومنصور آراء عرفانی آنان را یا از طریق نوشتههایشان و یا چنانکه خود متذکر شده، به واسطه اصحاب آنان، همچون ابوعبدالله صالحانی، احمد بن جعفر بن هانی و ابو عبدالرحمان و ذنکابادی دریافته باشد.
از سرگذشت صالحانی اطلاعی در دست نیست، و ذنکابادی نیز در ۳۲۵ق درگذشته و ابومنصور روزگار او را درک نکرده است، اما احمد بن جعفر بن هانی از صوفیان مشهور و نیز از محدثان حنبلی اصفهان است که معمر او را میشناخته و ظاهراً از او سماع داشته است، زیرا حدیثی در«المنهاج» نقل کرده است که آن را صوفی معاصر او ابونعیم اصفهانی در حلیه الاولیاء از طریق احمد بن جعفر بن هانی آورده است.
ابومنصور غیر از اصحاب محمد بنا و علی بن سهل از مشایخ دیگری چون ابوالفتح فضل بن جعفر، ابومسلم سقا و ابوعبدالله بغدادی نیز اخبار صوفیه را روایت کرده و ظاهراً با ابوالحسن ابن جهضم همدانی (د۴۱۴ق)، از مشایخ مشهور و مقیم مکه نیز ارتباط داشته است.
چگونگی ارتباط با ابن جهم
البته این ارتباط ـچنانکه از ظهرِ نسخه نهجالخاص محفوظ در کتابخانه احمد ثالث برمیآیدـ از طریق نامهای بوده است که ابومنصور درباره کتاب خود به ابن جهضم نوشته است، هر چند این ارتباط میتواند این گمان را برانگیزد که ابومنصور در سفری به مکه با ابن جهضم آشنا شده و با وی ملاقات کرده است.
صوفیگری و اهل حدیث بودن ابن منصور
از آنجا که ابومنصور با احمد بن جعفر بن هانی آشنا بوده و هم از آنجا که وی را از اصحاب و راوی محمد بنا خوانده است، میتوان استنباط کرد که ابومنصور در حدود دهههای ۶و۷ از سده ۴ق به حوزه تصوف حنبلی اصفهان پیوسته است.
با وجود این او در عین گرایش به تصوف از قلمرو اصحاب حدیث دور نشده است، زیرا پس از بازگشت ابوعبدالله محمد ابن منده به اصفهان در ۳۷۵ق، به او پیوست و ظاهرا تا پایان عمر او با وی مصاحبت داشت و پس از درگذشتن در ۳۹۵ق، با بیوه او وصلت کرد از او صاحب دو دختر شد.
ظاهراً در همین اوان، ابومنصور ـ که دوران میانسالی را گذزانده بود ـ به عنوان محدثی صوفی در حوزه تصوف حنبلی اصفهان معروف شده بود و گویا اصحاب و اخوانی داشت و مجلس میگفت و شاگردانی پرورد که برخی از آنان همچون ابراهیم بن هبه الله جربادقانی، احمد بن محمد قرشی، قاسم بن فضل ثقفی و ابومطیع، بعدها احادیث و اخبار صوفیانه مجالس او را روایت میکردهاند.
آوازه ابومنصور در خراسان
با آنکه ابومنصور از دایره عرفان خراسان دور مانده بود و حتی سخنان پیران مشهور خراسان چون بایزید بسطامی را از طریق حوزه عرفانی بغداد و به واسطه عارفان بغداد شنیده بود، آوازه او توسط کسانی چون شیخ احمد کوفانی به خراسان رسید.
هنگامی که کوفانی به هرات آمد، ظاهراً نوشتهها و پارهای از سخنان ابومنصور را که در اصفهان از مجالس او به یاد داشت، به خراسان آورد.
در خراسان، در آن ایام صوفی هممذهب او یعنی خواجه عبدالله انصاری بر مسند شیخی بود و با شنیدن اقوال و دیدن آثار هممسلک و هممذهب اصفهانی خود از او به بزرگی یاد کرد و آثارش را برخاسته از مواجید و ذوق عمیق دانست و نه تنها از آنها اخذ و اقتباس کرد، بلکه در تألیف منازلالسائرین از نهجالخاص او تأثیر پذیرفت و شاید در تألیف صد میدان نیز، لااقل در انتخاب واژه «میدان» از دیگر نوشتههای ابومنصور متأثر شد، زیرا پیش از او، ابومنصور تعبیراتی همچون «میدان المحبین» و «میدان الصوفیه» و جز آنها را در آثار خود به کار برده بود.
شهرت ابومنصور در خراسان به حوزه تصوف حنبلی پیرهرات محدود نمیشد، ظاهراً دیگر پیران خراسانی نیز در سده ۵ق به آثار او توجه داشتهاند. نحوه ارجاعی که هجویری به یکی از تألیفات او درباره «مرقعه» میدهد، حاکی از آشنایی خانقاهیان خراسان با ابومنصور و آثار اوست.
گمنامی ابو منصور بین متصوفه ایران
با وجود این، از اواخر نیمه دوم سده ۵ق که تصوف خراسان و روش خانقاهی پیران خراسان در نقاط مرکزی ایران رواج یافت، تصوف حنبلی اصفهان را تحت الشعاع قرار داد و نه تنها ابومنصور در قلمرو تصوف ایران به فراموشی سپرده شد، بلکه آثار او نیز در میان متصوفه ایران ناشناخته ماند. اینکه در تألیفات عرفانی بعد از سده ۵ق نشانی از او و استادش دیده نمیشود، و هم اینکه نسخهبرداری از آثار او بسیار نادر و محدود بوده است، بر همین نکته دلالت دارد.
تنها اشارهای مختصر به احوال او و نام برخی از نوشتههایش از طریق طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری به نفحات الانس جامی راه یافت و تا دورهای متأخر و حتی معاصر، اطلاعات درباره او در میان متصوفه از این حد چندان فراتر نرفته است.
با اینهمه، در سدههای ۷ و ۸ق وی در میان دانشمندان حنبلی شام و دیگر نواحی عربی زبان به عنوان «امام عارف» شناخته بود و به آراء و اقوالش اشاره میرفت.
علت گمنامی ابومنصور در میان خانقاهیان ایران از اواخر سده ۵ق و نیز مهجور ماندن نوشتههای او البته به سبب بینش مذهبی و کیفیت آراء کلامی اوست.تصوف خراسانی-که به جنبههای باطنی و تأویلی بیشتر توجه داشته-با روحیه صوفیان حنبلی-که تأویل و باطن گرایی را بدعت میدانستهاند-سازگار نبوده است.
آراء کلامی
ابومنصور صوفی است، اما صوفی حنبلی که اهل اثر یا اصحاب احمد بن حنبل را به عنوان پیشروان و امامان خود معرفی میکند و با وجود تعلق خاطر به تصوف و سلوک در عالم عرفان هرگز از اظهار آراء کلامی حنبلی تحاشی نمیکند.
در نظر او ایمان عبارت است از قول، عمل، نیت و موافقت سنت که با طاعت فزونی مییابد و با معصیت نقصان میپذیرد و ایمان به صفات خدا را دور از هرگونه تشبیه، تمثیل، تعطیل و تأویل مقبول میداند.
هرچند که وی در محیطی فارسی زبان زیسته و قطعاً زبان خود او نیز فارسی بوده است، با اینهمه، تفسیر صفات خداوند را به زبان فارسی دور شدن از سنت تصور میکند و بلکه گونهای از بدعت میشمارد.
به اعتقاد وی هر چه قدر از خیر و شر، قلیل و کثیر و محبوب و مکروه هست، از جانب خداست.
وی قرآن را کلام خدا و وحی و تنزیل او و الفاظ آن را قدیم و غیر مخلوق میداند و قائلان به خلق آن را کافر و جهنمی میشمارد. کرسی را موضع قدمین میداند و به نزول حق بر سماء دنیا بدون کیف و بیتشبیه و تأویل قائل است ومنکران یا تأویلگران آن را مبتدع و گمراه میشمارد.
شهادت را مقبول دین میبیند ومنکر آن را مبتدع. رزق را-چه حلال باشد و چه حرام-به عنوان رزق الله میشناسد و آنان را که رزق حرام را غیر از رزق خدا میدانستهاند، قدری گمراه میخواند.
درباره مسأله عدم و وجود، برپایه نظر مشایخ اهل اثر، سکوت را مرجح میشمارد.
در المسائل المحدثه برخی از محدثات روزگارش را با آراء اهل اثر سنجیده و هرگونه عقیده تأویلآمیز را از دایره سنت بیرون رانده است. در دیگر نوشتههای خود نیز هر جا که مجال یافته، اصحاب و اقران را به ستیز با آراء قدریه و اهل کلام دعوت کرده است، تا جایی که رأی و قیاس را مغایر با سنت رسول(ص)دانسته و حتی نظر افکندن بر آثار کلامی و نجومی را مغایر با سنت به شمار آورده است.
انتقاد از اصحاب حدیث و فقیهان
وی در انتقاد از اهل علم و فقیهان روزگار خود نیز تند و سختگیر و به آنان خرده میگیرد که به سنت و ظواهر آن وقعی نمیگذارند، لباسشان مخالف با سنت رسول(ص)و طعامشان رنگین است و با اغنیا مجالست دارند، تا حدی که از فقرا احتراز میکنند و در جمع مال و برخورداری از خواستههای دنیایی و نفسانی میکوشند.
وی اصحاب حدیث را نیز نکوهش میکند که از علم حدیث به نقل و کتابت آن بسنده کرده و معانی حدیث را ترک گفتهاند.
انتقاد از قاریان و مفسران
قاریان نیز تنها به حفظ قرآن قناعت کرده و از روح آن بیخبر ماندهاند و از قرائت قرآن به کسب متاع این جهانی نظر دارند و مصداق این حدیث نبوی گشتهاند که:«اکثر منافقی امّتی قُرّاؤها».
وی به همین روش بر مفسران و لغتشناسان و اهل ادب میتازد و آنان را نیز به دنیاطلبی، تأویلگرایی، فخرفروشی، ریاکاری و تغییر دادنِ دین حق متهم میکند.
انقیاد از امرا و سلاطین
ابومنصور انقیاد از امرا و سلاطین را سنت میداند و حتی خروج بر سلطان جائر را نیز ناروا میشمارد، با اینهمه، عالمانی را که از علم برای تقرب به سلاطین و کسب مال و مقام بهره میگیرند، نکوهش میکند و آنان را به ریاکاری و اکل حرام و تنعم از دنیا متهم میسازد.
مقامات سلوک صوفیه
بیگمان بینش انتقادی ابومنصور در توجه او به اخلاق و آداب تصوف و پرداختن به سلوک صوفیانه مؤثر بوده است، زیرا او از اهل علم تنها گروه معدودی را میدید که به احکام و اخلاق تصوف تحقق تخلق یافتهاند و از این طریق احوال و اخلاقشان با نص کتاب و سیرت منطبق شده است.
وی مقامات سلوک صوفیه را مراعات راه اولیا میبیند.
جایگاه اولیای صوفیه را در تقرب به حق بعد از انبیا قرار میدهد و اشاره به «صدیقین» را قرآن کریم (نساء/۴/۶۹) به «اهل تصوف» امت محمدی ناظر و راجع میداند، زیرا که خداوند مقام «صدیقیت» را به آنان متحقق نموده است.
برتری صوفیه
گرچه تصوف را در روزگار خود غریب و پیروان راستین آن اندک و ناچیز میدیده است، اینهمه، صوفیه را برتر از دیگر صالحان و مؤمنان تلقی میکرد و از آنان به «ملوکیه» تعبیر مینموده است، زیرا در نظر او، اینان بر اثر زهد و اعراض از دنیا به استغنایی دست مییابند که نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت و در جنت نیز همچون ملوک هستند.
ملوکیه یا صوفیه به نظر ابومنصور در جمیع شئون به اثر و حدیث پای بندی دارند و از آن تبعیت مینمایند.
بنابراین در تصوف او از یک سو صبغه «حنبلیت» مشهود است، چنانکه تصوف را مذهب اهل اثر (حنبلی) میداند و دوری از آراء اهل اثر را عین بدعت برمیشمارد،
از سوی دیگر اخلاق و آداب صوفیه را آنگاه قابل قبول و توجیه میداند که از حدیث و سنت رسولاکرم تأییدی بر آن بتوان یافت، که اخلاق و آداب چهلگانه صوفیه را بر مبنای حدیث و سنت توضیح کرده است.
آداب و آراء صوفیانه
وی صوفپوشی و خرقهپوشی صوفیه را نیز با نسبت دادن آن به رسول اکرم مقبول و موجه میشمارد، زیرا که به گفته او آن حضرت صوف سیاه میپوشید و آن را با طراز سفید تزیین میکرد.
به هرحال ابومنصور میکوشد که سایر آداب و آراء صوفیانه و خانقاهی را نیز به نحوی با آراء حدیثی و کلامی خود سازگار کند،چنانکه مثلاً رنگ ازرق را در مرقعه صوفیه از آن روی مقبول میشمارد که به رنگ آسمان است و صوفی با د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 