پاورپوینت کامل ابوالفراس حمدانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابوالفراس حمدانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوالفراس حمدانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوالفراس حمدانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
۱
ولادت، زندگی۲
سرپرستی سیفالدوله در حلب۳
اساتید۴
مناصب، فرمانروایی منبج، جنگهای پیدرپی۵
اسارت در روم۶
سرودن حبسیات در گلایه از روزگار۷
فرستاده شدن به همراه دیگر اسرا به قسطنطنیه۸
کشته شدن ابوفراس۹
شخصیت ابوالفراس۱۰
شعر۱۱
مذهب۱۲
آثار۱۳
پانویس۱۴
منابع مقاله۱۵
وابستهها
ابوفراس، حارث بن سعید بن حمدان (۳۲۰- مق۳۵۷ق/۹۳۲-۹۶۸م)، معروف به ابوالفِراس حمدانی، شاعر شیعی و عموزاده سیفالدوله حمدانی.
ولادت، زندگی
پدر ابوفراس در ۳۱۸ ق حکمرانی موصل را به دست آورد و ابوفراس احتمالاً در همین شهر زاده شد. اما برخی منبج را زادگاه او دانستهاند. هنوز ۳ سال از عمرش نگذشته بود که پدرش قربانی رقابتهای سیاسی میان افراد خاندان خود گردید و به دست برادرزاده خویش ناصرالدوله کشته شد.
ابوفراس در دامان مادری که گویا کنیزی رومی بود، بزرگ شد. این زن در تربیت وی از هیچ کوششی دریغ نکرد و چنانکه خواهیم دید، عمر خویش را بر سر تربیت فرزند نهاد.
ابوفراس به همراه مادر تا ۳۳۳ق در شهرهای مختلف قلمرو حمدانیان زندگی کرد و گویا پس از تأسیس حکومت سیفالدوله در حلب به آنجا منتقل شد.
سرپرستی سیفالدوله در حلب
ابوفراس در حلب تحت سرپرستی سیفالدوله که سپس خواهر او را نیز به زنی گرفت، درآمد. آشکار است که حمایت سیفالدوله از ابوفراس سبب گردید که او در ناز و نعمت پرورش یابد و خود در برخی از اشعارش به این نکته اشاره کرده است. وی تا پایان عمر همواره از عنایتی که سیفالدوله به او داشت، بر خویش میبالید. بدینسان امیرزاده جوان از آموزش و تربیتی شایسته بهرهمند شد، فنون جنگی را به خوبی آموخت و از محضر ادیبان و دانشمندانی که در دربار سیفالدوله گرد آمده بودند، بهره جست و به زودی در شمار شاعران و ادیبان روزگار خویش درآمد.
اساتید
یکی از استادانی که ابوفراس در این دوره از وی بهره جست دوست و یار همیشگی ابن خالویه بود که سپس به روایت و شرح دیوان او پرداخت.
همین امر موجب شد که اندکی بعد، در رقابتهای ادبی دربار سیفالدوله در کنار ابن خالویه قرار گیرد و در شمار یکی از مخالفان سرسخت متنبی درآید. اگرچه برخی کوشیدهاند که این مخالفت را نادیده بگیرند و آن دو را چون خادم و مخدوم جلوه دهند، اما قراین بسیاری وجود دارد حاکی از آنکه این دو هیچگونه با یکدیگر سازگار نبودهاند.
مناصب، فرمانروایی منبج، جنگهای پیدرپی
شاعر هنوز ۱۷ سال نداشت که به فرمانروایی منبج گمارده شد. البته در این امر شایستگی خود وی بیتأثیر نبود. اما علاوه بر این شایستگیها و احترام و صمیمیتی که نسبت به سیفالدوله ابراز میکرد، شاید امیر میخواسته با حمایت بیدریغ از وی، خاطره کشته شدن پدرش به دست ناصرالدوله را از خاطر او بزداید. سیفالدوله در سراسر مدت حکومت خویش درگیر جنگهای پیاپی با رومیان و سرکوب مخالفان داخلی بود و ابوفراس چون یاری وفادار هرگز او را تنها نمیگذاشت و در بسیاری از جنگهای سیفالدوله شرکت داشت و در برخی از آنها خود به تنهایی سپاه را رهبری میکرد و هرگاه در جنگی شرکت نمیداشت، آن حال بر وی دشوار میآمد. حرمت وی نزد سیفالدوله چندان بود که میتوانست برای خاطیان به شفاعت بپردازد.
ابوفراس سالهای ۳۳۶ تا ۳۵۱ق را در منبج گذرانید و اگرچه در سراسر قلمرو حمدانیان در آمد و شد بود، اما جایگاه دائمی وی منبج بود و هرگز دلبستگیهایش را نسبت به آن از یاد نبرد. در این دوره از زندگی وی عشق و شعر و شکار و جنگ را با یکدیگر درآمیخت و اگر چه گرد پیری بسیار زود برچهرهاش نشست، اما عشق و شور جوانی را بر خویشتن عار نمیدانست. چون امیران به شکار میرفت و چون شاعران به وصف صحنه شکار خویش میپرداخت. شب را درکنار زیبارویان به صبح میرسانید و روز در لباس رزم به دفع دشمنان میپرداخت.
اسارت در روم
ابوفراس در یکی از همین شکارها در حوالی منبج (۳۵۱ق) به محاصره رومیان درآمد، اما بهرغم اینکه خود و یارانش آماده رزم نبودند، سرشت جوانمردی، او را واداشت تا جنگ با دشمن را بر فرار از معرکه ترجیح دهد و سرانجام درحالی که زخم برداشته بود، به اسارت رومیان درآمد. اگرچه روایت کردهاند که وی یکبار نیز در ۳۴۸ق اسیر شده، اما این گزارش نادرست است. وی در یکی از اشعارش از این جنگ و زخم برداشتن و اسارت خویش با افتخار یاد میکند و از اینکه توصیه یارانش را مبنی بر فرار از معرکه نپذیرفته است، بر خویش میبالد، پس از اسارت رومیان وی را به خرشنه بردند و از آنجا که میپنداشتند که به زودی سیفالدوله آزادی وی را تقاضا خواهد کرد، با او چون دیگر اسیران رفتار نکردند و از گرفتن سلاح و جامه وی خودداری کردند. اما سیفالدوله برای آزادی او اقدامی نکرد.
ابوفراس پیشنهاد میکرد که سیفالدوله وی را با جمعی از بزرگان روم از جمله خواهرزاده امیر مبادله کند و در قصیدهای ضمن شکوه از دوری سیفالدوله اشاره کرد که خوشتر دارد چون مردان قوم خویش در میدان پیکار و بر روی اسب بمیرد، از مرگ در بستر و در اسارت رومیان ننگ دارد و طلب یاری از عموزاده نه از بیم مرگ، که از بیم مردن در غربت و میان ترسایان است. در این قصیده به اصرار از سیفالدوله میخواهد که پیش از آنکه فرصت از دست برود، برای آزادی او بکوشید وگرنه دیگران وی را نکوهش خواهند کرد، اما سیفالدوله از این امر سرباز زد و مدعی شد که آزادی همه اسیران مسلمان را خواهان است.
سرودن حبسیات در گلایه از روزگار
این بیتوجهی سیفالدوله نسبت به سرنوشت ابوفراس او را به سختی آزرد و در قصیدهای ضمن گله از سیفالدوله خود را با خواهرزاده امیراتور مقایسه کرد و به ستایش خویش پرداخت، اما فرمانروای حلب به این سخنان وقعی ننهاد و این امر موجب شد که شاعر اشعار بسیاری در وصف روزگار اسارت خویش، ناسازگاری روزگار و ناامیدی دردآوری که بر جان او پنجه افکنده بود، بسراید. این اشعار بعدها در ادب عرب به «حبسیات» یا «رومیات» شهرت یافت و ابوفراس پیشوای این مکتب بهشمار آمد.
فرستاده شدن به همراه دیگر اسرا به قسطنطنیه
رومیان پس از آنکه از اقدام سیفالدوله برای رهایی وی ناامید شدند، او را چون دیگر اسیران به قسطنطنیه منتقل کردند.
اسارت ابوفراس تا ۳۵۵ ق به درازا کشید و او همچنان در اشعار خویش از بدروزگار، بیوفایی یار و جور اغیار مینالید اما هرگز ضعف و سستی در شخصیت استوار وی راه نیافت. وی اگرچه به اصرار از سیفالدوله میخواست تا برای آزادی او اقدام کند، اما هیچگاه خود را در برابر وی خوار نمیساخت، بلکه بر ارزشها و شایستگیهای خویش پای میفشرد و به صراحت مدعی بود، که اگر مادر پیری در منبج نمیداشت، مرگ در اسارت نیز بر وی دشوار نمینمود. با طولانی شدن مدت اسارت، مادر ابوفراس برای جلب حمایت سیفالدوله و درخواست کوشش برای آزادی او به حلب رفت، اما درخواست وی پذیرفته نشد و این امر آزردگی ابوفراس را از سیفالدوله به اوج خود رسانید و در قصیدهای به سختی از وی گله کرد. اکنون وی سیفالدوله را مردی بدعهد میدانست که برای خدمت دیرین پسرعمش ارزشی قائل نیست، همه گونه سخاوتمندی با شاعران روا میدارد، اما از پرداخت سربها برای رهایی او خودداری میکند، و شاید ابوفراس چندان از پسرعم خویش دلآزرده شده بود که حتی در مرگ او هم مرثیهای نسرود.
مرگ مادر ابوفراس در زمان اسارت او، واپسین ضربه را بر وی فرود آورد و با همه پایداری به تلخی گریست قصیدهای که وی در رثای مادرش سروده است، نهایت اندوه و درماندگی وی را آشکار میسازد. سرانجام در ۳۵۵ق، اسیران در ساحل فرات مبادله شدند و ابوفراس آزادی خویش را باز یافت و سپس احتمالاً فرمانروایی حمص را به دست آورد.
کشته شدن ابوفراس
در ۳۵۶ق، سیفالدوله درگذشت و اندکی بعد ابوفراس نیز کشته شد، درباره چگونگی کشته شدن وی، گزارشهای گوناگونی دردست است و بهرغم تحقیق جامعی که عبدالمهدی درباره ابوفراس فراهم آورده است، آشفتگی گزارشهای منابع، نتیجهگیری قطعی را در اینباره اندکی دشوار میسازد.
به گزارش تنوخی، پس از مرگ سیفالدوله، سپاهیان وی پراکنده شدند و شیرازه کارها از هم گسست و شاید ابوفارس خود را برای جانشینی سیفالدوله شایستهتر از ابوالمعالی، خواهرزاده خویش و فرزند سیفالدوله میدانست. احتمالاً همین امر موجب بروز بدگمانی میان آن دو گردید. همچنین میتوان پنداشت که ابوفراس از اینکه حکومت، به علت خردسالی ابوالمعالی به دست قرغویه یکی از غلامان سیفالدوله افتاده بود، خشنود نبود. اگرچه ابوفراس و ابوالمعالی کوشیدند تا این بدگمانی را از میان بردارند، اما بدطینتی همان غلام که خود نیز چشم طمع به حکومت دوخته بود، موجب درگرفتن جنگ میان آنان شد و سرانجام ابوفراس به دست قرغویه هلاک گردید، برپایه برخی گزارشهای در جنگ مجروح شد و پس از چندی درگذشت.
احتمال میرود که این گزارش درست باشد. چه شاعر در قطعهای که خطاب به دختر خود سروده و به روایتی آخرین شعر او بوده است، از وی خواسته است که برای او عزاداری کند.
شخصیت ابوالفراس
از خصلتهای بارز ابوفراس شجاعت، بخشندگی و جوانمردی اوست، چنانکه به گفته برخی، در روزگار خود مانند نداشته است.
بدین سبب شاید بتوان تصویری را که او در اشعار خود از خ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 