پاورپوینت کامل شهاب‌الدین احمد بن ماجد لنجدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهاب‌الدین احمد بن ماجد لنجدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهاب‌الدین احمد بن ماجد لنجدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهاب‌الدین احمد بن ماجد لنجدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱
نام کامل۲
زادگاه۳
ولادت، زندگى‌ و سرگذشت‌۴
وفات۵
مذهب۶
آثار۷
آثار و تصنیفات‌۸
پانویس۹
منابع مقاله۱۰
وابسته‌ها

احمد بن ماجد، دریانورد، نقشه‌نگار مشهور عرب در سده ۹ق‌/۱۵م‌ و نویسنده کتاب «نصوص عربیه فی الملاحه البحریه».

نام کامل

نام‌ کامل‌ او شهاب‌ الدنیا و الدین‌ احمد بن‌ ماجد بن‌ محمد بن‌ عمرو بن‌ فضل‌ بن‌ دویک‌ ابن‌ یوسف‌ بن‌ حسن‌ بن‌ حسین‌ بن‌ ابى‌ معلق‌ السعدی بن‌ ابى‌ الرکائب‌ النجدی است‌.

در نوشته‌ها او را شهاب‌الدین‌ احمد بن‌ ماجد السعدی النجدی، شیخ‌ ماجد و ابن‌ ابى‌ الرکائب‌ نیز نامیده‌اند.

زادگاه

از عنوان‌ سعدی نجدی چنین‌ برمى‌آید که‌ او را منسوب‌ به‌ نجد دانسته‌اند. حال‌ آنکه‌ به‌ نوشته کراچکوفسکى‌، عضو فرهنگستان‌ شوروی، وی در جلفار بر کرانه‌ای عربى‌ از خلیج‌ عمان‌ پا به‌ عرصه وجود نهاد.

در مآخذ پرتغالى‌ او را «موری از گجرات‌» نوشته‌اند. «مور» اصطلاحى‌ بود که‌ اروپاییان‌ در روزگار باستان‌ و سده‌های میانه‌ اهالى‌ غیر مصری شمال‌ افریقا و اعراب‌ ساکن‌ این‌ نواحى‌ و نیز مردم‌ بعضى‌ جزایر طوفانى‌ جنوب‌ اقیانوس‌ هند را بدان‌ مى‌نامیدند. چه‌ بسا این‌ عنوان‌ با سفرهای دریایى‌ او به‌ هند و آگاهی‌های وی از این‌ دیار مرتبط بوده‌ است‌.

ولادت، زندگى‌ و سرگذشت‌

از تاریخ‌ صحیح‌ تولد و درگذشت‌ ابن‌ ماجد اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌، ولى‌ از تاریخ‌ نوشته‌ها و آثارش‌ مى‌توان‌ دریافت‌ که‌ وی در سده ۹ق‌/۱۵م‌ مى‌زیسته‌ است‌. چون‌ او در یکى‌ از تألیفات‌ خود به‌ تجارب‌ ۴۰ ساله خویش‌ در زمینه دریانوردی اشاره‌ کرده‌ است‌، گابریل‌ فران‌ تولد او را در دهه سوم‌ سده ۱۵م‌ دانسته‌ است‌. کراچکوفسکى‌ نیز تولد او را حدود ۱۴۳۰م‌ نوشته‌ است‌.

ابن‌ ماجد در خانواده‌ای از دریانوردان‌ مشهور پا به‌ عرصه وجود نهاد. پدر و جدش‌ حرفه ناخدایى‌ داشتند و استاد و «معلم‌» دریانوردی بودند و نام‌هایشان‌ در مآخذ و افسانه‌های مربوط به‌ دریانوردی آمده‌ است‌.

وی نسلاً بعد نسل‌ این‌ حرفه‌ را از پدر و اجداد خود آموخته‌ بود، ولى‌ در این‌ کار از پدر و جدش‌ پیشى‌ گرفت‌.

او در اثر مشهور خود با عنوان‌ الفوائد فى‌ اصول‌ علم‌ البحر و القواعد از ۳ معلم‌ بزرگ‌ دریانوردی عهد عباسیان‌: محمد بن‌ شاذان‌، سهل‌ بن‌ ابان‌ و لیث‌ ابن‌ کهلان‌ نیز با احترام‌ یاد کرده‌ و آنان‌ را اسلاف‌ خود نامیده‌، و از علم‌ و تألیفاتشان‌ – ضمن‌ انتقاد – سخن‌ گفته‌ است‌.

متأسفانه‌ از آثار این‌ ۳ دریانورد چیزی برجا نمانده‌ است‌، ولى‌ از نوشته‌های ابن‌ ماجد چنین‌ برمى‌آید که‌ تألیفات‌ آنان‌ تا سده ۹ق‌/۱۵م‌ موجود بوده‌ و مؤلف‌ گرچه‌ آن‌ها را به‌ دیده انتقاد مى‌نگریسته‌، ولى‌ از آن‌ها بهره فراوان‌ برده‌ است‌.

ابن‌ ماجد خود را چهارمین‌ استاد و برتر از آن‌ ۳ دانسته‌ و در این‌ باره‌ چنین‌ آورده‌ است‌: «علم‌ و تألیفاتشان‌ را – رحمه‌الله‌ علیهم‌ – با نوشته‌های خود گرامى‌ داریم‌ و قدر شناسیم‌ و گوییم‌ که‌ من‌ چهارمین‌ آن‌ ۳ تن‌ هستم‌ و چه‌ بسا یک‌ برگ‌ از اکتشافات‌ ما در علم‌ دریانوردی به‌ رسایى‌، درستى‌، فایده‌، هدایت‌ و دلالت‌ از اکثر تألیفات‌ آنان‌ برتر است‌… آنان‌ اهل‌ نگارش‌ بودند، نه‌ اهل‌ تجربه‌. من‌ کسى‌ را جز خود برای احراز مقام‌ چهارمین‌ نمى‌شناسم‌. از این‌رو آنان‌ را عزیز مى‌دارم‌ که‌ تنها حق‌ تقدم‌ داشتند. پس‌ از مرگ‌ من‌ زمانى‌ فراخواهد رسید و مردانى‌ خواهند آمد که‌ پایگاه‌ هر یک‌ از ما را معلوم‌ و مشخص‌ خواهند کرد…، چون‌ آثارشان‌ را خواندم‌، دیدم‌ که‌ ضعیف‌، بى‌نظم‌، تنقیح‌ نیافته‌ و نادرستند. از این‌ رو مطالب‌ درست‌ آنان‌ را منقح‌ و تهذیب‌ کردم‌ و اکتشافات‌ مدلل‌ گشته خویش‌ را سال‌ به‌ سال‌ بر ارجوزه‌ها و قصیده‌ها افزودم.

از نوشته ابن‌ ماجد دو نکته‌ معلوم‌ مى‌شود: نخست‌ آنکه‌ چنانکه‌ گفته‌ شد ۳ دریانورد عهد عباسیان‌ دارای تألیفاتى‌ بوده‌اند که‌ تا سده ۹ق‌ موجود بوده‌ و ابن‌ ماجد آن‌ها را مورد مطالعه‌ و بررسى‌ قرار داده‌ بوده‌ است‌.

دیگر آنکه‌ وی آثار خود را نه‌ تنها به‌ نثر، بلکه‌ به‌ گونه‌ای منظوم‌ نیز ارائه‌ مى‌کرد. پدرش‌ ماجد شعر مى‌گفت‌ و تجارب‌ دریانوردی خود را در ارجوزه مفصلى‌ با عنوان‌ الارجوزه الحجازیه فراهم‌ آورده‌ بود که‌ بیش‌ از هزار بیت‌ داشت‌ و در باب‌ کشتیرانى‌ در کرانه‌های دریای سرخ‌ بود.

ابن‌ ماجد برپایه تجارب‌ خویش‌ مطالب‌ نادرست‌ مندرج‌ در ارجوزه پدر را اصلاح‌ و تکمیل‌ کرد، ولى‌ با خودستایى‌، خویشتن‌ را «شاعر دو قبله مکه‌ و بیت‌ المقدس‌ (ناظم‌ القبلتین‌)، حاج‌ الحرمین‌ الشریفین‌، از نسل‌ شیران‌، معلم‌ عرب‌، چهارمین‌ پس‌ از ۳ و شیر چهارم‌» نامید.

به‌ روزگار او دریانوردان‌ صخره‌ای را که‌ بر کرانه شرقى‌ دریای سرخ‌ نزدیک‌ جزیره مَرْما قرار داشت‌، به‌ یکدیگر مى‌نمودند و آن‌ را «صخره ماجد» مى‌نامیدند، زیرا پدرش‌ کشتى‌ خویش‌ را بدان‌ صخره‌ مى‌برد و در آنجا توقف‌ مى‌کرد. ماجد عنوان‌ ناخدای دو کرانه دریای سرخ‌ «ربان‌ البرّین‌» داشت.

ابن‌ ماجد نقل‌ کرده‌ است‌ که‌ در ۸۹۰ق‌/۱۴۸۵م‌ هنگام‌ دریانوردی بر دریای سرخ‌ نزدیک‌ کرانه غربى‌ از خطر رهایى‌ یافت‌، چون‌ وصیت‌ پدر را به‌ کار بسته‌ بود. پدرش‌ برخلاف‌ دیگر ناخدایان‌ مدعى‌ بود که‌ میان‌ جزایر اسما و مسند (در جنوب‌ مدار ۱۷ درجه‌) گذرگاهى‌ وجود ندارد.

قطب‌الدین‌ مکى‌ نهروالى‌ (۹۱۷-۹۹۰ق‌/۱۵۱۱-۱۵۸۲م‌) در کتاب‌ البرق‌ الیمانى‌ فى‌ الفتح‌ العثمانى‌ که‌ در ۹۸۱ق‌/۱۵۷۳م‌ نگارش‌ آن‌ را به‌ پایان‌ رسانید, مطالبى‌ درباره ظهور پرتغالیان‌ در اقیانوس‌ هند و درآمدن‌ آنان‌ به‌ جزیره هرمز، آورده‌ که‌ با دریانوردی ابن‌ ماجد مرتبط است‌. وی اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ پرتغالیان‌ از تنگه سبته‌ (جبل‌الطارق‌) به‌ دریا نشستند و از منطقه‌ای که‌ پشت‌ سرشان‌ سرچشمه رود نیل‌ بود، گذشتند و در شرق‌ به‌ تنگه‌ای پر موج‌ رسیدند که‌ یک‌ سوی آن‌ کوه‌ و سوی دیگر ظلمات‌ بود و کشتیهایشان‌ بر اثر موج‌ شکسته‌ مى‌شد و غرق‌ شدگان‌ نجات‌ نمى‌یافتند و کسى‌ از آنان‌ به‌ دریای هند راه‌ نداشت‌ تا اینکه‌ یک‌ «غراب‌» (کشتى‌ کوچک‌) از آن‌ها به‌ دریای هند رسید.

شوموفسکى‌ نوشته قطب‌الدین‌ مکى‌ نهروالى‌ را که‌ همراه‌ با ابراز نفرت‌ فراوان‌ نسبت‌ به‌ ورود پرتغالیان‌ و اقدام‌ ابن‌ ماجد بوده‌، چنین‌ ذکر کرده‌ است‌: «از حوادث‌ مصیبت‌ بار اوایل‌ سده ۱۰ق‌ ورود شیاطین‌ پرتغالى‌، یکى‌ از قبایل‌ فرنگیان‌ ملعون‌ به‌ نواحى‌ هندوستان‌ بود. واحدهای آنان‌ با کشتى‌ از تنگه سئوتا یا سبته‌ (جبل‌ الطارق‌) به‌ دریای ظلمات‌ (اقیانوس‌ اطلس‌) روان‌ شدند و از کنار کوه‌های القُمْر (ماداگاسکار) گذشتند و به‌ جایى‌ رسیدند که‌ سرچشمه رود نیل‌ است‌. آن‌ها که‌ راه‌ شرق‌ را گم‌ کرده‌ بودند، خود را به‌ تنگه‌ای نزدیک‌ ساحلى‌ یافتند که‌ یک‌ سوی آن‌ کوه‌ و سوی دیگر آن‌ دریای ظلمت‌ بود. در این‌ ناحیه‌ آب‌ها سخت‌ متلاطم‌ بود. کشتی‌های آنان‌ چون‌ قدرت‌ شکافتن‌ امواج‌ را نداشت‌، در هم‌ مى‌شکست‌ و کسى‌ از آنان‌ زنده‌ نمى‌ماند، ولى‌ آنان‌ با سماجت‌ همواره‌ این‌ راه‌ را طى‌ مى‌کردند و غرق‌ مى‌شدند و کسى‌ نمى‌توانست‌ به‌ اقیانوس‌ هند راه‌ یابد، تا اینکه‌ یک‌ غراب‌ توانست‌ از آنجا بگذرد… آن‌ها با جدیت‌ به‌ کسب‌ آگاهى‌ از این‌ دریا پرداختند و سرانجام‌ ملاح‌ با تجربه‌ای به‌ نام‌ ابن‌ ماجد راه‌ به‌ آنان‌ نمود. رئیس‌ فرنگان‌ الامیلاندی با او از در دوستى‌ درآمد و به‌ باده‌گساری پرداختند و ملاح‌ در حال‌ مستى‌ به‌ آنان‌ راه‌ نمود.

در نوشته‌ها عنوان‌ الامیلاندی به‌ صورت‌ المندی نیز آمده‌ است‌. گابریل‌ فران‌ آن‌ را تلفظ عربى‌ واژه پرتغالى‌ «المیرانت‌» (= آدمیرال‌) مى‌داند که‌ عنوان‌ فرمانده‌ ناوگان‌ است‌. آدمیرال‌ مذکور واسکودگامای مشهور بود.

قطب‌الدین‌ پس‌ از شرح‌ ماجرا چنین‌ نتیجه‌ مى‌گیرد که‌ پرتغالیان‌ به‌ دریای هند راه‌ یافتند و جزیره هرمز را متصرف‌ شدند و پیوسته‌ به‌ آنان‌ کمک‌ رسید و راه‌ را بر مسلمانان‌ گرفتند و آنان‌ را غارت‌ و اسیر کردند و ستم‌ بسیار روا داشتند.

کراچکوفسکى‌ مستى‌ ناخدای مسلمان‌، ابن‌ ماجد، را شوخى‌ مى‌شمارد. وی معتقد است‌ که‌ این‌ نظر را باید به‌ یک‌ سو افکند، زیرا مؤلف‌ (قطب‌الدین‌) خواسته‌ است‌ از این‌ رهگذر موافقت‌ ابن‌ ماجد را در امر راهنمایى‌ کشتى‌ فرنگان‌ به‌ گونه‌ای توجیه‌ کند.

شوموفسکى‌ نوشته‌های مآخذ پرتغالى‌ را در این‌ زمینه‌ معقول‌تر مى‌شمارد و معتقد است‌ که‌ ابن‌ ماجد موافقت‌ کرد تا راهنمایى‌ کشتى‌ واسکودگاما را در قبال‌ مزدی قابل‌ ملاحظه‌ برعهده‌ گیرد.

وی با استناد به‌ مآخذ پرتغالى‌ ماجرای رابطه ابن‌ماجد با واسکودگاما را به‌ تفصیل‌ شرح‌ داده‌ است‌: هنگامى‌ که‌ هیأت‌ دریانوردان‌ پرتغالى‌ به‌ فرماندهى‌ واسکودگاما از دماغه امیدنیک‌ گذشتند، اقیانوس‌ دیگری را برابر خود دیدند. واسکودگاما حاضر نشد دل‌ به‌ دریا زند و مستقلاً راهى‌ را در پیش‌ گیرد که‌ پایانى‌ بر آن‌ متصور نبود. او در طول‌ کرانه‌های شرقى‌ افریقا پیش‌ رفت‌ تا به‌ ملندی۳ رسید و در آنجا به‌ جست‌وجوی راهنمایى‌ خارج‌ پرداخت‌. شاه‌ ملندی که‌ نسبت‌ به‌ بیگانگان‌ مهربان‌ بود، ابن‌ ماجد را معرفى‌ نمود. واسکودگاما این‌ رهنمای برجسته‌ را به‌ کشتى‌ خود دعوت‌ کرد. باروس‌، مورخ‌ پرتغالى‌ سده ۱۶م‌، در اثر خود با عنوان‌ «آسیای پرتغالى‌» درباره این‌ ماجرا نوشته‌ است‌ که‌ به‌ هنگام‌ اقامت‌ واسکودگاما در ملندی، گروهى‌ از بزرگان‌ هندوان‌ به‌ کشتى‌ دریاسالار درآمدند. میان‌ آنان‌ «موری» از گجرات‌ با عنوان‌ مالموکانا بود.

کراچکوفسکى‌ ورود واسکودگاما با ملندی را ۱۵ مارس‌ ۱۴۹۸م‌ نوشته‌ است‌.

وی در مورد عنوان‌ مالموکانا مى‌نویسد که‌ در بعضى‌ روایات‌ به‌ صورت‌ کاناکا نیز آمده‌ است‌.

کراچکوفسکى‌ با تکیه‌ به‌ تحقیقات‌ گابریل‌ فران‌ چنین‌ اظهار نظر کرده‌ است‌ که‌ مالمو در زبان‌ سواحلى‌ رایج‌ در شرق‌ افریقا صورت‌ تحریف‌ شده واژه معلم‌ است‌ که‌ جزء اصطلاحات‌ دریانوردی و به‌ شکل‌ مالیم‌ به‌ زبان‌ مردم‌ مالایا و سراسر اقیانوس‌ هند راه‌ یافت‌. و اما کاناکا واژه‌ای از زبان‌ مردم‌ مالابار (ملبار) است‌ که‌ در زبان‌ تامیل‌ها از واژه سانسکریت‌ گانیکا اقتباس‌ شده‌ و به‌ معنای منجم‌ و اهل‌ محاسبه‌ است‌. کاناکاهای ملبار کارشان‌ منجمى‌ و اختر شماری بود.

ابن‌ ماجد در اجرای خواست‌ شاه‌ ملندی موافقت‌ خود را در همکاری و همراهى‌ با گروه‌ واسکودگاما اعلام‌ داشت‌. وی نقشه‌ای از کلیه‌ سواحل‌ هند را به‌ واسکودگاما ارائه‌ کرد که‌ دارای نصف‌النهارات‌ و مدارات‌ بسیار دقیق‌، اما فاقد جهت‌ باد بود. این‌ نصف‌النهارات‌ و مدارات‌ گرچه‌ بسیار کوچک‌ به‌ نظر مى‌رسیدند، ولى‌ نقشه‌ از دقت‌ فراوان‌ برخوردار بود.

شوموفسکى‌ ضمن‌ ارائه نوشته باروس‌، یادآورد مى‌شود که‌ واسکودگاما تخته‌ اسطرلاب‌ بزرگى‌ را که‌ با خود آورده‌ بود، همراه‌ با دستگاه‌های فلزی برای تعیین‌ اوج‌ خورشید و ستارگان‌، به‌ ابن‌ ماجد عرضه‌ کرد. ابن‌ ماجد گفت‌ راهنمایان‌ عرب‌ در دریای سرخ‌ از ادوات‌ سه‌ گوشه‌ و چهار گوشه‌ برای اندازه‌گیری نقطه اوج‌ خورشید، به‌ ویژه‌ ستاره قطبى‌ که‌ برای دریانوردان‌ حائز اهمیت‌ فراوان‌ است‌، بهره‌ مى‌جویند. وی افزود که‌ دریانوردان‌ هند و نیز خود او از وسایل‌ مذکور با در نظر گرفتن‌ محل‌ ستارگان‌ در شمال‌، جنوب‌، شرق‌ و غرب‌ برای ادامه دریانوردی استفاده‌ مى‌کنند. ابن‌ ماجد این‌ وسیله‌ را ارائه‌ کرد. واسکودگاما پس‌ از این‌ گفت‌وگو دریافت‌ که‌ مخاطبش‌ مردی کاردان‌ است‌. وی که‌ نمى‌خواست‌ چنین‌ راهنمای با ارزشى‌ را از دست‌ دهد، پیشنهاد کرد، هر چه‌ زودتر آماده حرکت‌ به‌ سوی هند شود.

فران‌ بر پایه یادداشت‌های روزانه فرمانده‌ کشتى‌ در ۱۴۹۸م‌ مطالبى‌ ذکر کرده‌ است‌. وی ضمن‌ بیان‌ موافقت‌ ابن‌ ماجد در همراهى‌ با واسکودگاما نکته‌ای را که‌ پیش‌ از حرکت‌ به‌ سوی هند اظهار داشته‌ بود، چنین‌ نقل‌ کرده‌ است‌: «به‌ ساحل‌ این‌ تنگه‌ نزدیک‌ نشوید [مقصود ساحل‌ شرقى‌ افریقا در شمال‌ ملندی است‌]، به‌ سوی دریای آزاد حرکت‌ کنید. در آن‌ صورت‌ به‌ سواحل‌ [هند] نزدیک‌ خواهید شد و از امواج‌ سهمگین‌ محفوظ خواهید ماند. آن‌ها به‌ گوآ در ساحل‌ دکن‌ رسیدند. بعدها پرتغالیان‌ جزیره هرمز را تصرف‌ کردند و پایگاهى‌ مستحکم‌ در آن‌ جزیره‌ پدید آوردند و راه‌ را بر مسلمانان‌ بستند. چند سال‌ بعد سلطان‌ مظفرشاه‌ بن‌ محمودشاه‌ بن‌ محمدشاه‌، سلطان‌ گجرات‌ (۹۱۷-۹۳۲ق‌/۱۵۱۱- ۱۵۲۵م‌) نامه‌ای به‌ سلطان‌ اشرف‌ غوری (۹۰۶-۹۲۲ق‌/۱۰۵۱-۱۵۱۶م‌) نوشت‌ و در پیکار با فرنگان‌ از او یاری طلبید.

تاریخ‌ حرکت‌ کشتى‌ واسکودگاما به‌ راهنمایى‌ ابن‌ ماجد را ۲۴ آوریل‌ ۱۴۹۸ حدود یک‌ ماه‌ و چند روز پس‌ از ورود پرتغالیان‌ به‌ ملندی نوشته‌اند. چنین‌ به‌ نظر مى‌رسد که‌ بیستم‌ماه‌ مه همان‌ سال‌، آن‌ها در کالیکوت‌ (از ایالت‌ کرالا) واقع‌ در سواحل‌ غربى‌ هندوستان‌ پیاده‌ شدند. بدین‌ روال‌ برای نخستین‌ بار دریای اروپا به‌ خاورمیانه ثروتمند توسط یک‌ راهنمای عرب‌ گشوده‌ شد. شوموفسکى‌ ورود پرتغالیان‌ به‌ اقیانوس‌ هند را بشرح‌ آورده‌ و چنین‌ نوشته‌ است‌: «این‌ حوادث‌ در شرق‌ عکس‌العملى‌ منفى‌ پدید آورد. ساکنان‌ حوضه اقیانوس‌ هند اندکى‌ بعد دهشت‌ زده‌ با مهاجمات‌ دزدان‌ دریایى‌ و غارت‌ وحشیانه ثروتهای خویش‌ از سوی بیگانگان‌ مواجه‌ شدند که‌ با سلطه پرتغالیان‌ همراه‌ بود.

وفات

از تاریخ‌ درگذشت‌ ابن‌ ماجد اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌. کراچکوفسکى‌ با اتکا به‌ نظریات‌ فران‌ چنین‌ اظهار عقیده‌ کرده‌ که‌ احتمالاً هدایت‌ کشتى‌ واسکودگاما یکى‌ از آخرین‌ سفرهای دریایى‌ عمده او بوده‌ است.

مذهب

از نوشته‌های ابن‌ ماجد مى‌توان‌ ارادت‌ او را نسبت‌ به‌ خاندان‌ نبوت‌ و امامت‌ دریافت‌. دلیل‌ این‌ مدعا ارجوزه مندرج‌ در کتاب‌ حاویه الاختصار فى‌ اصول‌ علم‌ البحار است‌.

ابن‌ ماجد این‌ منظومه نجومى‌ را به‌ «وصى‌ رسول‌الله‌ اسدالله‌ الغالب‌ على‌ بن‌ ابى‌ طالب‌(ع‌)» تقدیم‌ داشته‌ است‌. تئودور شوموفسکى‌ با اتکا به‌ نظر فران‌ از اعتقاد ابن‌ ماجد به‌ تشیع‌ یاد کرده‌ است‌.

کراچکوفسکى‌ نیز همین‌ عقیده‌ را ابراز داشته‌ مى‌نویسد: «چنین‌ به‌ نظر مى‌رسد که‌ از جهت‌ معتقدات‌ مذهبى‌، شیعى‌ بود. این‌ نکته‌ با توجه‌ به‌ رابطه او با ایرانیان‌ قابل‌ پذیرش‌ مى‌نماید».

آثار

بررسى‌ آثار ابن‌ ماجد:

نام‌ احمد بن‌ ماجد با انتشار کتاب‌ «جغرافیای دریانوردی» تألیف‌ سیدی على‌ رئیس‌ دریاسالار ترک‌ از آغاز سده ۱۹م‌ به‌ محافل‌ علمى‌ اروپا راه‌ یافت‌. ولى‌ کشف‌ متون‌ عربى‌ تألیفات‌ او تا ۱۹۱۲م‌ به‌ تأخیر افتاد.

پژوهش‌ و تحقیق‌ درباره آثار ابن‌ ماجد در درجه نخست‌ مرهون‌ کوششهای فران‌، دانشمند فرانسوی است‌. وی پیرامون‌ دو دریانورد بزرگ‌، ابن‌ ماجد و سلیمان‌ مهری مطالبى‌ به‌ رشته تحریر کشید که‌ در آثار متعدد او از جمله‌ اثر دو جلدی «بررسیهایى‌ پیرامون‌ جغرافیای عربى‌ و اسلامى‌۱»، کتاب‌ «سفرنامه‌ها و متون‌ جغرافیایى‌ عربى‌، فارسى‌ و ترکى‌ درباره خاور دور از سده ۸ تا ۱۸۲» [میلادی]، کتاب‌ «درآمدی بر ستاره‌شناسى‌ دریانوردی عرب‌» و دیگر آثار او منعکس‌ است‌. به‌ نوشته کراچکوفسکى‌ کشفیات‌ فران‌ به‌ آسانى‌ صورت‌ نپذیرفت‌. به‌ ویژه‌ تعیین‌ شخصیت‌ ابن‌ ماجد نیازمند تحقیقات‌ بغرنج‌ و جالبى‌ بود که‌ تنها با مقایسه مآخذ پرتغالى‌، عربى‌ و ترکى‌ میسر گردید (همان‌، .(۵۵۵

کشف‌ آثار ابن‌ ماجد با حادثه‌ای آغاز گردید که‌ تا اندازه‌ای در خور توجه‌ است‌.

گودفروا دمونبین‌، عرب‌ شناس‌ مشهور فرانسوی که‌ همکار فران‌ بود، ضمن‌ مطالعه‌ در کتابخانه ملى‌ پاریس‌ دو نسخه خطى‌ به‌ دست‌ آورد که‌ شامل‌ تألیفات‌ ابن‌ ماجد و سلیمان‌ مهری بود.

کشف‌ این‌ دو نسخه خطى‌ که‌ در آغاز منحصر به‌ فرد مى‌نمود، به‌ تدریج‌ مایه کشف‌ نسخه‌های دیگر و مطالبى‌ همانند آن‌ شد.

در اوایل‌ دهه سوم‌ سده ۲۰م‌ نسخه خطى‌ موجود در دمشق‌ شناخته‌ شد که‌ نظر فران‌ را به‌ خود معطوف‌ داشت‌.

بعد معلوم‌ شد که‌ نسخه خطى‌ دیگری در جده‌ هست‌. متعاقب‌ آن‌ تألیفات‌ دیگری از ابن‌ ماجد در موصل‌ و مؤسسه‌ مطالعات‌ شرقى‌ لنینگراد به‌ دست‌ آمد که‌ در مجموعه پاریس‌ وجود نداشت‌.

متأسفانه‌ اجل‌ به‌ فران‌ مهلت‌ نداد تا کشفیات‌ اخیر را مورد بررسى‌ قرار دهد. با این‌ وصف‌ باید افزود که‌ حاصل‌ کار وی تحقیقات‌ مبسوطى‌ است‌ که‌ در «دائره المعارف‌ اسلام‌» و نیز در کتاب‌ «درآمدی بر ستاره‌شناسى‌ دریانوردی عرب‌» آمده‌ است‌.

این‌ کتاب‌ نخستین‌ بار در ۱۹۲۸م‌ در پاریس‌ انتشار یافت‌. نسخه خطى‌ پاریس‌ که‌ بر گرفته‌ از متن‌ اولیه‌ است‌، تاریخ‌ ۹۸۴ق‌/۱۵۷۶م‌ دارد. نسخه دمشق‌ در ۱۰۰۱ق‌/۱۵۹۲م‌ نوشته‌ شده‌ است. نسخه خطى‌ پاریس‌ در ۱۸۱ برگ‌ و شامل‌ ۱۹ رساله بحری است‌ که‌ به‌ سفرهای دریایى‌ ابن‌ ماجد در دریای سرخ‌، خلیج‌ فارس‌ و اقیانوس‌ هند اختصاص‌ یافته‌ و به‌ صورت‌ منظوم‌ به‌ ویژه‌ «ارجوزه‌» است‌. تاریخ‌ رساله‌های این‌ نسخه خطى‌ که‌ با شماره ۲۲۹۲ در کتابخانه ملى‌ پاریس‌ به‌ ثبت‌ رسیده‌، سال‌ ۸۶۶ق‌/ ۱۴۶۱- ۱۴۶۲م‌ تا سال‌ ۹۰۰ق‌/۱۴۹۵م‌ است.

کراچکوفسکى‌ در موزه آسیایى‌ لنینگراد، نسخه‌ای خطى‌ به‌ زبآن‌های ترکى‌ و عربى‌ مشاهده‌ کرد. وی در آغاز توجه‌ کافى‌ بدان‌ معطوف‌ نداشت‌. زیرا متن‌ عربى‌ که‌ به‌ خط خوبى‌ نوشته‌ نشده‌ و به‌ صورت‌ ارجوزه‌ بود، در نظرش‌ فاقد جلوه‌ و بى‌رنگ‌ مى‌نمود. چنانکه‌ او خود نوشت‌: «اشعار از شخصى‌ به‌ نام‌ احمد بن‌ ماجد بود که‌ خسته‌ کننده‌ به‌ نظر مى‌رسید و مربوط به‌ گذرگاه‌های دریایى‌ حوالى‌ عربستان‌ بود. پس‌ از جنگ‌ جهانى‌ اول‌ در دهه سوم‌ سده ۲۰م‌ مجدداً رابطه علمى‌ میان‌ دانشمندان‌ روسیه‌ و اروپا وسعت‌ گرفت‌.

در این‌ زمان‌ کراچکوفسکى‌ با فعالیتهای علمى‌ فران‌ در زمینه جغرافیای دریایى‌ سده ۱۵م‌ آشنا شد. وی ضمن‌ تجلیل‌ از فعالیت‌ فران‌ نوشت‌: «تنها با آگاهى‌ و احاطه‌ به‌ زبآن‌های خاور نزدیک‌، مالایایى‌، هندی و زبآن‌های خاور دور و ارتباط دادن‌ آن‌ها با زبآن‌های اروپایى‌ و مآخذ شرقى‌ بود که‌ او توانست‌ به‌ نتایج‌ ارزشمندی دست‌ یابد». سپس‌ افزود: «از بى‌اعتنایى‌ خویش‌ نسبت‌ به‌ این‌ نسخه خطى‌ احساس‌ شرم‌ کردم‌».

متعاقب‌ این‌ ماجرا وی با فران‌ رابطه‌ برقرار کرد. معلوم‌ شد ارجوزه موجود در موزه آسیایى‌ شامل‌ خط سیر دریایى‌ و اطلاعات‌ مربوط به‌ آن‌ است‌. بخشى‌ از آن‌ با دریانوردی در دریای سرخ‌، بخشى‌ دیگر با اقیانوس‌ هند و بخش‌ سوم‌ با سفر به‌ شرق‌ افریقا ارتباط داشت‌. معلوم‌ شد که‌ این‌ نسخه‌ در کتابخانه ملى‌ پاریس‌ موجود نبود. پاسخ‌ فران‌ به‌ کراچکوفسکى‌ این‌ نکته‌ را تأیید کرد. فران‌ درصدد برآمد این‌ نسخه‌ را نیز مورد تحلیل‌ و بررسى‌ قرار دهد، ولى‌ اجل‌ مهلت‌ چنین‌ کاری را به‌ او نداد و در ۳۱ ژانویه ۱۹۳۵ درگذشت‌.

کراچکوفسکى‌ در ادامه مطلب‌ مى‌نویسد: متعاقب‌ این‌ امر یکى‌ از شاگردان‌ دقیق‌ و با استعدادم‌ عهده‌دار این‌ مهم‌ شد. این‌ شخص‌ تئودور شوموفسکى‌ بود که‌ کارهای استاد را دنبال‌ کرد و به‌ بررسى‌ چن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.