پاورپوینت کامل رواشح السماویه ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رواشح السماویه ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رواشح السماویه ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رواشح السماویه ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

۱
ساختار۲
گزارش محتوا۳
اخبار محرّف۴
احادیث مصحّف۵
احادیث موضوع۶
پانویس۷
منابع مقاله۸
وابسته‌ها

الرواشح السماویه فی شرح الأحادیث الإمامیه اثر محمدباقر بن محمدحسینى استرآبادى مشهور به میرداماد شهرت وى که در حکمت و فلسفه است و نوشته‌هاى فلسفى او، مدار مباحث عالى عقلى در حوزه‌هاى علمى؛ امّا تصدّى کرسى درس حکمت، او را از علوم نقلى غافل نساخته، بلکه بخش وسیعى از تألیفات وى در زمینه فقه و حدیث و… است.

کتاب‌هایى چون: سبع شداد، الحاشیه على الاستبصار، الحاشیه على رجال الکشى، عیون المسائل، شارع النجاه، شرعه التسمیه، مقاله فی تضعیف حدیث سهو النبى و… از کتاب‍های وى هستند که به مباحث علوم نقلى پرداخته‌اند.

یکى از نوشته‌هاى میرداماد که در زمینه علوم نقلى به رشته تحریر درآمده، کتاب «الرواشح السماویه فی شرح الأحادیث الامامیه»[۱]است که یک دوره مباحث حدیث شناسى در آن مطرح شده است.

در این نوشتار برآنیم که کتاب مزبور را به علاقه مندان و محققان حوزه حدیث بشناسانیم. باشد که معرفى این کتاب، زمینه نشر آن را به طرزى بدیع و شکلى زیبا[۲]، همراه با تحقیقى عالمانه فراهم آورد!

ساختار

کتاب، شامل یک مقدمه[۳] و ۳۹ راشحه است. نگارنده در مقدمه کتاب به بیان اهمیت «کافى» کلینى(ره) پرداخته و اظهار مى دارد که با توجه به گذشت حدود هفت قرن از تألیف کافى، تا حال، کسى اقدام به حل مشکلات احادیث آن ننموده و قدمى در این راه برنداشته است. او با اشاره به این نکته که شرح احادیث اصول کافى، تنها از عهده کسى برمى‌آید که از علوم عقلى و نقلى بهره کافى داشته باشد، به شرح کتاب می‌پردازد.[۴]

کتاب «الرواشح» با شرحى بر مقدمه مرحوم کلینى که در سرآغاز «کافى» آمده است، شروع می‌شود و سپس به رواشح سى و نه گانه پرداخته می‌شود.

گزارش محتوا

راشحه اول: در این راشحه، اقسام اولیه حدیث (حدیث صحیح، قوى، موثق، حسن و ضعیف) بیان شده و اصطلاحاتى مانند سند، اسناد، حدیث متواتر و واحد، توضیح داده شده است.[۵]

راشحه دوم: بیان دیدگاه‌هاى علماى اهل سنّت، نظیر ابن صلاح، ابن جماعه و طیّبى درباره تعریف حدیث صحیح و نقد و بررسى این دیدگاه‌ها.[۶]

راشحه سوم: بیان طبقات سه گانه اجماع و اشاره به برترى و فضیلت هر طبقه بر طبقه بعد از آن.[۷]

راشحه چهارم: بحث درباره ابراهیم بن هاشم و بیان نظرات اصحاب در مورد حسن بودن یا نبودن احادیث وى و نظر مؤلف، مبنى بر صحیح بودن این احادیث.[۸]

راشحه پنجم: در این راشحه از اختلاف در حسن بودن احادیث عبدالعظیم حسنى، سخن به میان رفته است و منشأ اختلاف، عدم وجود نص بر وثاقت او ذکر شده است.[۹]

نظر میرداماد درباره عبدالعظیم حسنى این است که اگر هیچ نصى بر وثاقت وى وجود نداشته باشد، الاّ جمله معروفى که امام هادى(ع) [پس از اینکه عبدالعظیم حسنى دین خویش را بر آن امام عرضه کرد] بیان فرمود، براى وثاقت او کافى است.[۱۰]

راشحه ششم: ابواسحاق، ثعلبه بن میمون کیست؟ مؤلف محترم با جستجو در کتاب‍ مختلف اصحاب، ثابت مى‌کند که احادیث وى صحیح هستند.[۱۱]

راشحه هفتم: شهید اول در یکى از ابواب کتاب «اللمعه الدمشقیه» می‌گوید:… قال بعض الأصحاب انّ هذا الطلاق لایحتاج الى محلّل….[۱۲]

میرداماد منظور از «بعض الأصحاب» را عبداللّه بن بکیر می‌داند و او را با توجه به گفتار شهید ثانى، غیر امامى می‌شمارد و سپس اقوال برخى از علما را نسبت به عبداللّه بن بکیر و روایات او نقل مى‌کند و به بحث درباره شخصیت او می‌پردازد.

راشحه هشتم: در این راشحه درباره ابوعیسى محمد بن هارون الوراق، بحث شده و از او به عنوان یکى از اجلّه متکلمان شیعه سخن به میان مى‌آید. مؤلف، نظرات سید‌ ‎مرتضى، نجاشى، تفتازانى، امام فخر رازى و ابن داود را درباره وى بیان کرده، سپس نتیجه می‌گیرد که وى ازممدوحین است و احادیث او حسن می‌باشد.[۱۳]

راشحه نهم: مشهور است که چون اسماعیل بن ابى زیاده سکونى، عامى است، لذا احادیث او مطروح و غیر مقبول می‌باشد؛ امّا میرداماد معتقد است که علاوه بر غلط بودن این مطلب، سکونى ثقه است و احادیث او موثق است.

راشحه دهم: در این راشحه، بحث از جرح و تعدیل است و نظر میرداماد این است که جرح و تعدیل اگر از باب نقل و شهادت باشد، حجت شرعى است؛ ولى اگر اجتهاد باشد، قابل اعتماد نیست.

راشحه یازدهم: مؤلف محترم، در ادامه مباحث قبلى، این سؤال را مطرح مى‌کند که آیا حکم‍ علامه حلى، محقق و شهید، در کتاب‌هاى استدلالى، مبنى بر صحت حدیث، در حکم تزکیه و تعویل است. سپس در پاسخ می‌گوید: چون ممکن است این احکام اجتهادى باشد، لذا براى مجتهدان دیگر قابل قبول نیست.

راشحه دوازدهم: در راشحه دوازدهم درباره الفاظ جرح و تعدیل، نظیر خیّر، فاضل، خاص، ممدوح، زاهد، ضعیف، کذّاب، وضّاع، کذوب و… بحث می‌شود.

راشحه سیزدهم: بحث درباره «مجهول» است؛ چه مجهول اصطلاحى (کسى که رجالى‌ها به مجهول بودن او تصریح کرده‌اند، نظیر اسماعیل بن قتیبه) و چه مجهول لغوى (کسى که اصلا اسمش در کتب رجال نیامده است).

راشحه چهاردهم: در این راشحه، بحث درباره اصحاب روایت و اصحاب ملاقات است. برخى از اصحاب، امامى را ملاقات کرده‌اند؛ ولى روایتى از آن امام نقل نمی‌کنند.

راشحه پانزدهم: بحث درباره صفوان بن یحیى است که او روایاتى را از امام صادق(ع) نقل کرده است. با اینکه وى عصر حضرت را درک نکرده است، پس چگونه اصحاب احادیث او را تصحیح کرده، در اصحاب اجماع از طبقه سوم قرار داده‌اند؟ روایات او از امام صادق(ع) با واسطه بوده و عدم ذکر واسطه، با «صحت» منافات دارد. میرداماد بعد از بیان اشکال، به پاسخ این سؤال می‌پردازد و در نهایت هم (با توجه به سخنانى که درباره او نقل مى‌کند) می‌فرماید که هرگز اسقاط از قبل صفوان، حدیث او را از «صحت» خارج نمى‌کند.[۱۴]

راشحه شانزدهم: بحث این راشحه، درباره مراسیل ابن عمیر است و در نهایت، نظر میرداماد این است که در حقیقت، مراسیل او مسانید است؛ نه اینکه مراسیل او حکم مسانید را دارد (چنانچه توهم می‌شود).[۱۵]

راشحه هفدهم: آداب نجاشى را در نقل، بیان مى‌کند.

راشحه هجدهم: ابتدا جمله‌اى را از کشّى درباره حمدان بن احمد می‌آورد که ابن داود آن جمله را از «رجال» کشّى نقل می‌کرده است. طبق آن نقل، کشّى حمدان بن احمد را از خاص الخاص اصحاب و اصحاب اجماع به شماره آورده است. سپس به بحث درباره جمله‌اى که نقل شد، می‌پردازد و می‌فرماید: این جمله در «رجال» کشّى که فعلا در اختیار ماست، وجود ندارد. شاید ابن داود به اصل کتاب کشّى دسترسى پیدا کرده و این مطلب را در آنجا دیده است.[۱۶]

راشحه نوزدهم: بحث درباره محمد بن اسماعیل است که از فضل بن شادان روایت کرده است.

راشحه بیستم: بحث از تفاوت مشیخه و مشیخه و شیخه و شیخه و شیخان و شیخان می‌باشد.[۱۷]؛[۱۸]

راشحه بیست و یکم: در این راشحه، سخن درباره محمد بن احمد علوى است که از ابى هاشم جعفرى روایت کرده است.

راشحه بیست و دوم: در این راشحه به بحث از اعمش کوفى (کسى که شیعه و سنى او را به عنوان یک فرد ثقه مى شناسند) پرداخته‌اند؛ ولى در کتب رجال، بحث درباره او مسکوت گذاشته شده است.

راشحه بیست و سوم: بحث درباره حسین بن على بن سفیان بن خالد بن سفیان (معروف به ابوعبداللّه البزوفرى) است.

راشحه بیست و چهارم: در این راشحه، واژ ه‌هاى سعى، غى و رشد معنا می‌شود.

راشحه بیست و پنجم: تحقیق درباره سوید بن قیس و ذو الیدین و ذو الثدیه می‌باشد.

راشحه بیست و ششم: بحث درباره ابن سنان است که بین ابوعبداللّه محمد بن خالد برقى و اسماعیل بن جابر واقع شده است. نظر میرداماد این است که این شخص، محمد بن سنان است که مشهور، عدم وثاقت اوست؛ نه عبداللّه بن سنان که وثاقت او اتفاقى است. چون برقى و محمد بن سنان در یک طبقه هستند و هر دو از اصحاب امام رضا(ع) هستند؛ ولى عبداللّه بن سنان از اصحاب امام صادق(ع) است.[۱۹]

راشحه بیست و هفتم: بحث در ضابطه‌هاى «نسبت» و موارد اختلاف آن‍، نظیر همدانى و همدانى، قاسانى و قاشانى، عُمانى و عَمانى و…

راشحه بیست و هشتم: بحث در گفته‌هاى متعدد محدّثان در نقل روایت است که گا صیغه مجهول ذکر می‌کنند و گا معلوم.

راشحه بیست و نهم: بحث این راشحه، درباره اصول اربعمأه است که گفته شده آنها را چهار صد نفر از شاگردان امام صادق نوشته‌اند.

راشحه سى ام: بحث در تفاوت بین تخریج و تخرّج در اصطلاح علم رجال، فقه، اصول و حدیث است.

راشحه سى و یکم: ذکر دیدگاه‌هاى مختلف درباره تعدد افراد در جرح و تعدیل و شهادت، موضوع این راشحه است. آیا تعدد شرط است یا شرط نیست یا در برخى شرط است و در برخى شرط نیست؟

راشحه سى و دوم: در این بخش، بحث درباره تعارض جرح و تعدیل است که در صورت تعارض، کدام یک متقدّم است؟ نظر میرداماد این است که هیچ کدام رجحانى بر دیگرى ندارد و نظرى را که قائل به تقدم جرح است، رد مى‌کند.

راشحه سى و سوم: بحث از این است که اگر فردى توثیق شد و این فرد از کسى روایت کرد، آیا بدون اینکه تصریح به وثاقت فرد دوم شود، فرد دوم هم ثقه است یا نه؟ نظرات متعددى در اینجا مطرح است که به طرح آن نظرها و بحث درباره آنها پرداخته شده است. نظر میرداماد این است که اگر کسى عادت او این باشد که جز از «عدل» روایت نمى‌کند، نقل روایت او به منزله توثیق و تعدیل آن فرد است و الاّ نه.

راشحه سى و چهارم: این راشحه، ادامه بحث قبلى می‌باشد که: اگر کسى ثقه است و معمولا هم از ثقه نقل مى‌کند، در عین حال اگر از ضعیفى نقل کرد، این قابل قبول نمی‌باشد. در بخشى دیگر از این راشحه به بحث مقابل می‌پردازد که گا از روایات افراد ضعیف (که طبق قاعده ضعیف است) روایاتى استثنا شده که قابل قبول اند؛ از جمله در مورد احمد بن هلال (با اینکه او محکوم به غلو شده، ولى در عین حال) ابن غضائرى می‌نویسد که روایات او قابل اعتماد نیست، مگر آنچه وى از کتاب مشیخه از حسن بن محبوب نقل کرده است و نیز مانند طلحه بن زید که شیخ می‌فرماید «مذهبش عامى است؛ ولى کتابش قابل اعتماد می‌باشد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.