پاورپوینت کامل رضاتوفیقی، میرمؤمن ۳۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رضاتوفیقی، میرمؤمن ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رضاتوفیقی، میرمؤمن ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رضاتوفیقی، میرمؤمن ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

۱
ولادت۲
خاندان۳
تحصیلات۴
بازگشت به وطن۵
ورود به کهگیلویه۶
وفات۷
آثار۸
وابسته‌ها

عکس منسوب به آیت‌الله آقا میر مومن رضاتوفیقی

نام

نام‌های دیگر

نام پدر

میر احمد ابن میر مؤمن

متولد

۱۱۹۰ش

محل تولد

روستای طولیان، شهرستان دهدشت کهگیلویه و بویر احمد

رحلت

۱۲۶۲ش

اساتید

آیت‌الله شیخ محمدعلی محلاتی

آیت‌الله شیخ محمدمهدی کجوری

آیت‌الله سیدعلی‌اکبر یزدی

برخی آثار

حواشی بر شرح لمعه

حواشی بر قوانین الاصول

حواشی بر مغنی‌اللبیب

کد مؤلف

AUTHORCODE AUTHORCODE

شاگردان

میرمحمد لطیف رضاتوفیقی

میرمحمد شریف

میرمحمد بن میرقاسم

برای دیگر کاربردها، رضاتوفیقی (ابهام زدایی) را ببینید.

میرمؤمن رضاتوفیقی (حدود ۱۱۹۰-۱۲۶۲ش)، از علمای قرن سیزدهم  کهگیلویه و بویر احمد.

ولادت

میرمؤمن بن میر احمد حدود سال ۱۱۹۰ش در روستای طولیان متولد شد.

خاندان

ایشان فرزند ارشد میراحمد که از بزرگان سادات رضاتوفیق بود و مادرشان مهرالنساء دختر قاید محمدیار از طایفه طیبی است. پدر ایشان از بزرگان سادات رضاتوفیق و فردی بسیار مشهور و متمول در آن دوران بود.آنچه از اسناد موجود بر می‌آید در آن دوران میر احمد بزرگ طایفه و دارای اعتبار و موقعیت اجتماعی بین همه اقوام بود و دارای املاک و مستغلات فراوان و از افراد بنام کهگیلویه در بین عام و خاص بود.

تحصیلات

میرمؤمن بعد از اینکه به مکتب رفت و خواندن و نوشتن و همچنین قرائت قرآن را یاد گرفت به جهت علاقه شدید که به علوم اجداد طاهرینش داشت تصمیم گرفت که برای تحصیل به حوزه علمیه شیراز رهسپار گردد.

ظاهراً پدر ایشان به جهت اینکه میر مؤمن پسر بزرگش بود و مال و اموال زیادی داشت و به تنهایی قادر به اداره‌ی املاک و مستغلات و احشام نبود و میر مؤمن دست راست ایشان بود، موافق با تحصیل ایشان در شیراز که فاصله زیادی با کهگیلویه داشت نبود. ایشان که شیفته تحصیل و کسب علم بودند از آن موقعیت مالی بعنوان فرزند ارشد صرف نظر کردند و شب به خواهر خودش سیده زهرا میگوید اگر صبح از خواب بیدار شدید و دیدید که من نیستم نگران نباشید و به پدر بگویید که من برای برای تحصیل به شیراز رفتم. حقیقتا هجرت از کهگیلویه به شیراز در آن عصر کار بسیار شاق و پر زحمتی بود ولی در عین حال علاقه به علم اجدادش چنین راه سختی را برای او هموار کرد.

ایشان حدودا در سال۱۲۰۵ هجری شمسی وارد شهر شیراز در مدرسه‌ی منصوریه و مدرسه خان شروع به تحصیل نموده است و قریب به ۴۰ سال در شیراز ساکن بودند.

در این مدت بعد از تحصیل وکسب فیض از علما بزرگ شیراز مانند مرحوم آیت‌الله شیخ محمدعلی محلاتی متوفای ۱۲۸۴ق و آیت‌الله شیخ محمدمهدی کجوری ۱۲۹۳ق و آیت‌الله سیدعلی‌اکبر یزدی و میرزا ابوطالب نواب متوفای ۱۳۰۱ به مراتب علمی بالای نائل گردیدند و به عنوان یکی از علما و مدرسین بزرگ مطرح بودند. متأسفانه از شاگردان ایشان در شیراز اطلاع موثقی در دست نمی‌باشد. یکی شاگرد ایشان مرحوم آیت‌الله آقا میرمحمد لطیف است که‌ در منطقه کهگیلویه از اخوی خود ادبیات عرب و مقدار زیادی از احکام را فرا گرفت.

بازگشت به وطن

در روستای طولیان در بین سادات عباسی رضاتوفیق یعنی طایفه میرجنگی و میرعلی دوستی نزاعی رخ داد که منجر به قتل سیدی به نام میر علی پناه از طایفه میرجنگی شد. موضوع به محکمه کشیده و میرعباس که پسرعموی مقتول و میرملا که برادر مقتول بودند خلاف انتظار در بهبهان زندانی شدند. بعد از آزادشدن از زندان میرملا به کهگیلویه برگشت، ولی میرعباس از بهبهان به طرف شیراز حرکت کرد تا میر مؤمن را به جهت حل و فصل این غائله به منطقه برگرداند.

جالب است که میرعباس وقتی به شهر شیراز رسید درشهر به یک سید روحانی برخورد می‌کند و از او می‌پرسد که آقا ما یک عالمی در این شهر به نام میر مؤمن داریم آیا شما او را میشناسید؟

در حالی که آن سید خود میر مؤمن بود ولی به جهت اینکه سال‌ها از منطقه رفته بود و قیافه شان تغییر کرده بود، میر عباس او را نشناخت. ولی میر مؤمن اورا شناخت و گفت شما میر عباس نیستید با تعجب جواب داد: چرا خودم هستم.

میر عباس پرسید شما کی هستید؟ گفت من میرمؤمن هستم.

میرعباس بسیار خوشحال شد و به جهت طولانی بودن سفرش خیلی موهای سر و محاسنش بلند شده بود و لباسهایش مندرس و پاره شده بود. میرمؤمن ایشان رابه آرایشگاه برد و سر و صورتش را اصلاح کردند و لباس نو برایش خرید و بعد از استحمام، او را به منزل خویش برد. میر عباس جریان نزاع و قتل را برای ایشان تعریف و از او درخواست استمداد نمود و گفت به جهت این قتل تفرقه شدیدی بین سادات رخ داده و عده‌ای زندان رفته‌اند و ممکن است هر لحظه نزاع گسترده‌تر شود. فقط حضور حضرتعالی باعث می‌شود که این غائله پایان یابد. این عالم بر خود لازم دید به منطقه برگردد، باتوجه به تشنج موجود در منطقه ایشان به دیدار حاکم فارس سلطان مراد میرزا حسام السلطنه که شخصی معروف وموثر در تاریخ قاجار و در دربار و ولایت خراسان و فار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.