پاورپوینت کامل ولی (مفردات‌قرآن) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولی (مفردات‌قرآن) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولی (مفردات‌قرآن) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولی (مفردات‌قرآن) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل ولی (مفردات‌قرآن) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint

منبع: ولی (قاموس قرآن (جلد ۷))

مقالات مرتبط: وَلِیّ (لغات‌قرآن)، ولی (مفردات‌نهج‌البلاغه)، ولایت.

وَلْی‌ (به فتح واو و سکون لام) از واژگان قرآن کریم به معنای نزدیکی و قرب است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: تَوْلِیَه (به فتح تاء و کسر لام و فتح یاء) به معنای اعراض، رو کردن و سرپرست کردن، تَوَلّی‌ (به فتح تاء و واو و کسر لام مشدده) به معنای دوست اخذ کردن و سرپرست، وَلی‌ (به فتح واو و کسر لام) سرپرست و اداره کننده امر، مَولی (به فتح میم و لام) به معنای سرپرست و مالک عبد، صدیق و غلام، اَولی‌ (به فتح همزه و لام) به معنای نزدیکتر و سزاوارتر و وَلایَه (به فتح واو و لام و یاء) و وِلایَه (به کسر واو و فتح لام و یاء) به معنای قرابت.

فهرست مندرجات

۱ – معنای وَلْی‌
۲ – کاربردها
۲.۱ – تولیه
۲.۲ – تولی
۲.۳ – ولی
۲.۳.۱ – شان نزول
۲.۳.۲ – خصوصی بودن آیه
۲.۳.۳ – اطلاق جمع بر مفرد
۲.۳.۴ – پاسخ المراجعات
۲.۴ – مولی
۲.۵ – اولی
۲.۶ – ولایه
۳ – پانویس
۴ – منبع

۱ – معنای وَلْی‌

وَلْی‌

[۱] قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۴۵.

[۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۸۵.

[۳] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۴۵۵.

(بر وزن فلس) به معنای نزدیکی و قرب است. چنانکه در صحاح و مصباح و قاموس گفته است گویند: «تباعدنا بعد وَلْیٍ‌» پس از نزدیکی دور شدیم.

[۴] جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه وصحاح العربیه، ج۶، ص۲۵۲۸.

[۵] فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۴۶.

[۶] فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۴۰۱.

راغب می‌گوید: ولاء و توالی آنست که دو چیز چنان باشند که میانشان چیز دیگری نباشد و بطور استعاره به نزدیکی ولاء و توالی گویند خواه در مکان باشد یا صداقت یا نصرت یا اعتقاد.

[۷] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۸۵.

۲ – کاربردها

(یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ‌ یَلُونَکُمْ‌ مِنَ الْکُفَّارِ)

[۸] توبه/سوره۹، آیه۱۲۳.

«ای اهل ایمان با کفاری که در دیار به شما نزدیک‌اند بجنگید.»

[۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۰۴.

[۱۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۵۱.

[۱۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۵.

[۱۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۴۲.

ظهور آیه آنست که مسلمانان باید اوّل به جهاد کفّار نزدیک بشتابند بعد به جهاد کفّار دیگر بروند و آن در صورت عملی بودن سبب گسترش و عالم‌گیر بودن اسلام است.

۲.۱ – تولیه

تَوْلِیَه (به فتح تاء و کسر لام و فتح یاء) اگر با «عن» باشد به معنای اعراض و اگر با «الی» باشد به معنای رو کردن و اگر با دو حرف مذکور متعدی به مفعول ثانی باشد به معنی‌ برگرداندن و متوجه کردن آید. و در صورت تعدّی به دو مفعول به معنای سرپرست کردن و غیره آید. اینک شواهدی از آیات:
(وَ اِذا تُتْلی‌ عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی‌ مُسْتَکْبِراً کَاَنْ لَمْ یَسْمَعْها)

[۱۳] لقمان/سوره۳۱، آیه۷.

«چون آیات ما بر او خوانده شود از آنها به حالت تکبر اعراض کند گوئی که آنها را نشنیده است.» ، تقدیرش «ولّی عنها» است.

[۱۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۱۰.

[۱۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۱۴.

[۱۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۷.

[۱۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۶۴.

(فَلَمَّا قُضِیَ‌ وَلَّوْا اِلی‌ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ‌)

[۱۸] احقاف/سوره۴۶، آیه۲۹.

«چون خواندن قرآن تمام شد رو کردند و برگشتند بسوی قوم خویش برای انذار.»

[۱۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۱۶.

[۲۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۲۹.

[۲۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۵۳.

[۲۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۰.

(سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ‌ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها)

[۲۳] بقره/سوره۲، آیه۱۴۲.

«سفیهان از مردم گویند چه چیز آنها را از قبله‌شان که در آن بودند برگردانید.»

[۲۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۱۷.

[۲۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۷۸.

[۲۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۳.

[۲۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۸۹.

(وَ لَوْ قاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْاَدْبارَ)

[۲۸] فتح/سوره۴۸، آیه۲۲.

«اگر کفّار با شما می‌جنگیدند حتما به شما پشت می‌کردند و می‌گریختند.» تقدیر آن «لَوَلّوا الَیْکُمُ الادْبارَ» است.

[۲۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۸۷.

[۳۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۲۹.

[۳۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۶.

[۳۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۶۰.

(وَ کَذلِکَ‌ نُوَلِّی‌ بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ‌)

[۳۳] انعام/سوره۶، آیه۱۲۹.

«و همینطور بعضی از ظالمان را در اثر اعمالشان به بعض دیگر ولّی امر و سرپرست قرار می‌دهیم.»

[۳۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۵۳.

[۳۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۸۶.

[۳۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۱۶۲.

[۳۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۷۴.

۲.۲ – تولی

تَوَلّی‌ (به فتح تاء و واو و کسر لام مشدده) از باب تفعل به معنای اعراض و دوست اخذ کردن و سرپرست آید مثل:
(فَمَنْ‌ تَوَلَّی‌ بَعْدَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ‌)

[۳۸] آل عمران/سوره۳، آیه۸۲.

«هر که پس از اخذ میثاق، از قبول حق اعراض کند آنها فاسقانند.»

[۳۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۳۵.

[۴۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۱۸.

[۴۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۳۵.

[۴۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۴۶.

(کُتِبَ عَلَیْهِ اَنَّهُ مَنْ‌ تَوَلَّاهُ‌ فَاَنَّهُ یُضِلُّهُ‌)

[۴۳] حج/سوره۲۲، آیه۴.

«بر شیطان حتمی است هر که او را دوست بدارد اضلالش می‌کند.»

[۴۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۴۳.

[۴۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۴۸۴.

[۴۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۲۸.

[۴۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۸۱.

(وَ مَنْ‌ یَتَوَلَّهُمْ‌ مِنْکُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْ‌)

[۴۸] مائده/سوره۵، آیه۵۱.

«هر که از شما آنها را دوست اخذ کند از آنهاست.»

[۴۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۶۸.

[۵۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۶۰۴.

[۵۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۵.

[۵۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۷۳.

(فَهَلْ عَسَیْتُمْ اِنْ‌ تَوَلَّیْتُمْ‌ اَنْ تُفْسِدُوا فِی الْاَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا اَرْحامَکُمْ‌)

[۵۳] محمد/سوره۴۷، آیه۲۲.

«آیا امید است از شما در صورت اعراض از امر خدا و امر جهاد، اینکه در زمین فساد کنید و قطع رحم نمائید.»

[۵۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۴۰.

[۵۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۶۱.

[۵۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۴.

[۵۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۷۵.

ظاهرا تولّی در آیه به معنای اعراض است. یعنی در صورت اعراض از جهاد و ماندن در شهر جز این نخواهید کرد. به قولی مراد از آن حکومت و سرپرستی است یعنی شاید شما اگر به حکومت رسیدید… .
در آیه‌ (وَ اِذا تَوَلَّی‌ سَعی‌ فِی الْاَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ)

[۵۸] بقره/سوره۲، آیه۲۰۵.

((نشانه آن، این است که) هنگامى که روى برمى‌گردانند (و از نزد تو خارج مى‌شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش مى‌کنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود مى‌سازند.)

[۵۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲.

[۶۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۹۶.

[۶۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۱۴۳.

[۶۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۵.

[۶۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۶۵.

ظاهرا مراد حکومت و سرپرستی است و احتمال دارد که به معنای اعراض باشد.
(وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدی‌ وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ‌ نُوَلِّهِ‌ ما تَوَلَّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً)

[۶۴] نسا/سوره۴، آیه۱۱۵.

«هر که بعد از روشن شدن هدایت با رسول خدا مخالفت کند و از غیر طریق مؤمنین پیروی نماید تا از حق اعراض می‌کند باعراض وادارش می‌کنیم و او را به جهنم وارد می‌نمائیم، آن بد جایگاهی است.»

[۶۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۸۲.

[۶۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۱۳۲.

[۶۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۰.

[۶۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۵۰.

ظاهرا آیه در مضمون‌ (ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ‌)

[۶۹] توبه/سوره۹، آیه۱۲۷.

(سپس منصرف مى‌شوند (و بیرون مى‌روند)؛ خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته؛)

[۷۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۷.

[۷۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۱۱.

[۷۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۶۰.

[۷۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۸.

[۷۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۴۷.

است.

۲.۳ – ولی

وَلی‌ (به فتح واو و کسر لام) سرپرست و اداره کننده امر. و نیز به معنای دوست و یاری کننده و غیره آید. طبرسی در ذیل‌ (اللَّهُ‌ وَلِیُ‌ الَّذِینَ آمَنُوا)

[۷۵] بقره/سوره۲، آیه۲۵۷.

(خداوند، ولی و سرپرست کسانى است که ایمان آورده‌اند؛)

[۷۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳.

[۷۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۴۵.

[۷۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۵۲۷.

[۷۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۱۶۴.

[۸۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۱۶.

فرموده: ولّی از «ولی» است به معنای نزدیکی بدون فاصله و او کسی است که به تدبیر امور از دیگری احقّ و سزاوارتر است.

[۸۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۱۶۴.

به رئیس قوم والی گویند که به تدبیر و امر و نهی امور نزدیک و مباشر است. به آقا مولی گویند که به امر بنده سرپرستی و مباشرت می‌کند به بنده مولی گویند که با اطاعت مباشر امر مولی است و از آنست ولی یتیم که مباشر مال یتیم و اداره اوست. در مصباح از ابن فارس نقل کرده: هر که کار کسی را اداره کند ولّی آن کار است.

[۸۲] فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۴۶.

(اللَّهُ‌ وَلِیُ‌ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ)

[۸۳] بقره/سوره۲، آیه۲۵۷.

«خدا یار کسانی است که ایمان آورده‌اند، آنها را از تاریکیها بسوی نور ایمان خارج می‌کند.»

[۸۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۴۵.

[۸۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۵۲۷.

[۸۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۱۶۴.

[۸۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۱۶.

(وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ‌ وَلِیٍ‌ وَ لا نَصِیرٍ)

[۸۸] بقره/سوره۲، آیه۱۰۷.

«شما را جز خدا سرپرست و یاری نیست.»

[۸۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۵۲.

[۹۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۷۹.

[۹۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۴۳.

[۹۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۳۰۷.

از نصیر روشن می‌شود که «ولیّ» به معنای متولّی امر است.
(اَوْ لا یَسْتَطِیعُ اَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ‌ وَلِیُّهُ‌ بِالْعَدْلِ‌)

[۹۳] بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.

«یا اگر نمی‌تواند مطلب را املال کند و توضیح دهد ولی او املاء نماید.»

[۹۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۳۴.

[۹۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۶۸.

[۹۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۲۱.

[۹۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۰۳.

جمع ولّی اولیاء است به معانی فوق که گفته شد.
(وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا اُولئِکَ بَعْضُهُمْ‌ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ‌)

[۹۸] انفال/سوره۸، آیه۷۲.

«آنان که در نزد خود جا دادند و یاری کردند آنها بعضی اولیاء بعضی‌اند.»

[۹۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۴۱.

[۱۰۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۱۸۸.

[۱۰۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۷.

[۱۰۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۶۹.

(لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ‌ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ‌)

[۱۰۳] آل عمران/سوره۳، آیه۲۸.

«مؤمنان کافران را در جای برادران مؤمن خود دوست و یار نگیرند.»

[۱۰۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۵۱.

[۱۰۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۲۳۶.

[۱۰۶] فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۷۳.

[۱۰۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۶.

(اِنَّما وَلِیُّکُمُ‌ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ‌)

[۱۰۸] مائده/سوره۵، آیه۵۵.

«سرپرست و مدیر شما فقط خدا و رسول و آنانند که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند.»

[۱۰۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۵.

[۱۱۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۳.

[۱۱۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۳.

[۱۱۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۸۷.

قید (وَ هُمْ راکِعُونَ‌ الَّذِینَ یُقِیمُونَ…) را مقید کرده است یعنی هر نمازگزار و زکات بده ولّی شما نیست بلکه نمازگزارانی که زکات را در حال رکوع می‌دهند.

۲.۳.۱ – شان نزول

در مجمع البیان نقل فرموده: روزی عبد اللّه بن عباس در کنار زمزم نشسته و به لفظ «قال رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)» به مردم حدیث می‌خواند. مردی که روی خود را پوشیده بود در آنجا حاضر شد هر چه ابن عباس «قال رسول اللّه» می‌گفت آن مرد نیز می‌گفت. ابن عباس گفت: تو را به خدا تو کیستی؟ مرد صورت خویش را باز کرد و گفت: مردم هر که مرا شناخته هیچ و گر نه خودم را معرفی می‌کنم، من جندب بن جناده بدری (ابوذر غفاری) هستم، با این دو گوشم از رسول خدا شنیدم و گر نه کر شوند و با این دو چشم دیدم و گر نه کور باشند می‌فرمود: «عَلِیٌّ قَائِدُ الْبَرَرَهِ وَ قَاتِلُ الْکَفَرَهِ وَ مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ وَ مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ.»
بدانید روزی با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز ظهر خواندم سائلی در مسجد چیزی خواست به او چیزی ندادند، دست به آسمان برداشت که خدایا گواه باش من در مسجد رسول خدا اظهار حاجت کردم کسی چیزی به من نداد، علی (علیه‌السّلام) آن وقت در رکوع نماز بود با انگشت کوچک دست راست که به آن انگشتر می‌کرد به سائل اشاره نمود، سائل آن را از انگشت علی (علیه‌السّلام) گرفت، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در نماز این عمل را می‌دید، چون از نماز فارغ شد سر به آسمان کرد و گفت: خدایا برادرم موسی (علیه‌السّلام) از تو خواست و گفت: (رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی. وَ یَسِّرْ لِی اَمْرِی‌… وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ اَهْلِی. ‌هارُونَ! اَخِی. اشْدُدْ بِهِ اَزْرِی. وَ اَشْرِکْهُ فِی اَمْرِی‌) در جوابش قرآن ناطق نازل فرمودی که‌ (سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِاَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ اِلَیْکُما) خدایا منهم برگزیده و پیامبر تو محمد، سینه مرا فراخ گردان. کارم را آسان کن. برای من وزیری و یاری از اهل من معیّن کن علی برادرم را، با او مرا تقویت فرما.
ابو ذر گوید: به خدا قسم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سخن خویش را تمام نکرد تا جبرئیل نازل شد و گفت: ‌ای محمد بخوان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.