پاورپوینت کامل مهلت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مهلت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهلت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مهلت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اجل
مقالات مرتبط: اجل (مقالات مرتبط).
دیگر کاربردها: اجل (ابهامزدایی).
اَجَل، سرآمد زمانی یا تمام مدّت هر پدیده، کار یا موجود میباشد و در علم کلام، مدّت عمر انسان و زمان فرا رسیدن مرگ انسان را نیز اجل میگویند.
فهرست مندرجات
۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
۲ – کاربرد قرآنی
۳ – اجل در امور حقیقی
۳.۱ – اجل انسان
۳.۱.۱ – تفسیر علامه طباطبایی
۳.۱.۲ – اقوال ضعیف
۳.۱.۳ – عوامل تقدیم و تاخیر
۳.۱.۳.۱ – ایمان
۳.۱.۳.۲ – عبادت و تقوا
۳.۲ – اجل مقتول
۳.۳ – اجل امتها
۳.۴ – اجل پدیدههای طبیعی
۴ – اجل در امور اعتباری
۴.۱ – دین
۴.۲ – اجاره
۴.۳ – عده طلاق
۴.۴ – عده وفات
۴.۵ – منافع مناسک حج
۵ – وحدت و تعدد اجل
۵.۱ – اعتقاد بر وحدت اجل
۵.۲ – اعتقاد بر تعدد اجل
۶ – انواع اجل انسان
۷ – تفاوت اجل معلق و مسمی
۷.۱ – اختلاف در معنا
۷.۲ – تعبیر عنده
۷.۳ – تغییر و عدم تغییر
۷.۳.۱ – عمر کوتاه
۷.۳.۲ – راه نصاب دوطرفه
۷.۳.۳ – قیاس شکل اول
۸ – اسباب اجل معلق
۸.۱ – تاخیر اجل معلق
۸.۲ – دعای امام سجاد
۸.۳ – روایت امام صادق
۹ – پیوستگی جهان اسباب
۹.۱ – دعای امام علی
۹.۲ – کلام خدا و اهلبیت
۹.۳ – نظام سبب و مسببی
۱۰ – فهرست منابع
۱۱ – پانویس
۱۲ – منابع
۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
اجل در لغت بهمعنای هنگام، زمان، وقت معین و محدود،
[۱] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا.
نهایت زمان عمر، هنگام مرگ،
[۲] جر، خلیل، فرهنگ لاروس.
مدت تعیین شده برای امور مثل نهایت مدت برای ادای قرض
[۳] جر، خلیل، فرهنگ لاروس.
[۴] معین، محمد، فرهنگ فارسی معین.
و پایان عمر انسانها، امتها و موجودات،
[۵] راغب اصفهانی، حسین، مفردات راغب، ص۱۱.
[۶] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۶، ص۱۷۸.
[۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۳.
«مدّت هر پدیده»
[۸] فیومی، احمدبن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۹.
[۹] جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۴، ص۱۶۲۱.
[۱۰] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص۱۱.
و «انتهای وقت»
[۱۱] ابن فارس، احمد، معجم مقاییساللغه، ج۱، ص۶۴.
[۱۲] زبیدی، مرتضی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج۱۴، ص۱۲.
[۱۳] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۱۱، ص۱۱.
آمده است. اجل در اصل به معنی «مدت معین» است و «قضاء اجل» به معنی تعیین مدت و یا به آخر رساندن مدت است، اما بسیار میشود، که به آخرین فرصت نیز اجل گفته میشود، مثلاً میگویند: «اجل دین» فرارسیده است یعنی آخرین موقع پرداخت بدهی رسیده است. در اصطلاح به حد پایانی معین شده برای زندگی انسان، اجل میگویند.
۲ – کاربرد قرآنی
در قرآن کریم، اجل بهمعنای «مدّت هر پدیده» و «انتهای وقت» ۵۶ بار بهکار رفته است. کاربرد قرآنی این واژه، در مواردی بدون هیچ قیدی،
[۱۴] اعراف/سوره۷، آیه۳۴.
و گاهی همراه با اوصافی چون «مسمّی»، «قریب»، «معدود»،
[۱۵] انعام/سوره۶، آیه۶۰.
[۱۶] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۴.
[۱۷] هود/سوره۱۱، آیه۱۰۴.
و در ۲ مورد، بهصورت اضافه به لفظ جلاله اللّه
[۱۸] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.
و در سایر موارد بهصورت «مشتقّات اجل» آمده است. اموری که قرآن کریم، این واژه را درباره آنها بهکار برده است، عبارتند از: انسان،
[۱۹] انعام/سوره۶، آیه۲.
[۲۰] انعام/سوره۶، آیه۶۰.
[۲۱] هود/سوره۱۱، آیه۱۰۴.
[۲۲] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.
امّتها،
[۲۳] یونس/سوره۱۰، آیه۴۹.
[۲۴] حجر/سوره۱۵، آیه۵.
پدیدههای طبیعی،
[۲۵] رعد/سوره۱۳، آیه۲.
[۲۶] لقمان/سوره۳۱، آیه۲۹.
[۲۷] روم/سوره۳۰، آیه۸.
[۲۸] احقاف/سوره۴۶، آیه۳.
جنین،
[۲۹] حج/سوره۲۲، آیه۵.
دَین،
[۳۰] بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.
عقد اجاره،
[۳۱] قصص/سوره۲۸، آیه۲۸۲۹.
عده طلاق،
[۳۲] بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.
عده وفات،
[۳۳] بقره/سوره۲، آیه۲۳۴.
و منافع مناسک حج یا قربانی.
[۳۴] حج/سوره۲۲، آیه۳۳.
این امور در دو دسته امور حقیقی و اعتباری قابل تقسیماند.
۳ – اجل در امور حقیقی
مقصود از آن، سرآمد زمانی و مدّت معیّنی است که خداوند در عالم تکوین برای موجودات حقیقی اعمّ از انسانها، حیوانات، آسمانها، زمین، خورشید، ماه، فرشتگان و جنیان و… قرار داده است که با فرارسیدن و پایان یافتن آن، موجودات یادشده منقرض میشوند. اموری حقیقی که قرآن، اجل را درباره آنها بهکار برده است، عبارتند از:
۳.۱ – اجل انسان
اجل درباره انسان بهمعنای مدّت عمر یا زمان پایان عمر آمده است و قرآن کریم از دو نوع اجل برای انسان یاد میکند: یکی با قید «مسمّی» و دیگری بدون هیچ قیدی: «هو الذی خلقکم من طین ثمّ قضی اجلا و اجل مسمی عنده…».
[۳۵] انعام/سوره۶، آیه۲.
براساس ظاهر آیه، مقصود از هر دو، زمان پایان عمر آدمی است، نه مدّت عمر او.
[۳۶] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۹.
در جوامع روایی شیعه، «اجل مسمی» را به «اجل حتمی» که غیر قابل تغییر بوده
[۳۷] عروسی حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، ذیل آیه ۳۴ سوره اعراف.
و در شب قدر معیّن میشود، تفسیر و آیه شریفه «اذاجاء اجلهم فلایستخرون ساعه ولایستقدمون»
[۳۸] یونس/سوره۱۰، آیه۴۹.
را به آن ناظر دانستهاند و نیز «اجل غیر مسمّی» را به اجل موقوف و مشروط که قابل تغییر است، تفسیر کردهاند.
[۳۹] انعام/سوره۶، آیه۲.
همچنین از کلمه «یوخرکم الی اجل مسمی» در آیه ۹ و ۱۰ سوره ابراهیم استفاده میشود که در مقابل «اجل مسمی» اجل دیگری نیز هست که قابل تغییر است که از این اجل دوم به «اجل معلق» یاد میشود.
[۴۰] حرعاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمّه فی اصول الائمه (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۲۲۱.
[۴۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۳۹.
در منابع اسلامی از «اجل مسمّی» با تعابیری چون اجل «محتوم»،
[۴۲] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.
«قطعی»،
[۴۳] جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج۱۳، ص۲۱.
«مقضی»
[۴۴] فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۰۷.
و «طبیعی»
[۴۵] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴، ص۱۱۷.
و از «اجل غیر مسمّی» نیز با واژگانی مانند «معلّق»،
[۴۶] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۹.
«موقوف»،
[۴۷] حرعاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمّه فی اصول الائمه (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۲۲۱.
[۴۸] بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۰۱.
«اخترامی»،
[۴۹] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴، ص۱۱۷.
[۵۰] رازی، فخرالدین، التفسیرالکبیر، ج۱۲، ص۴۸۰.
و «مشروط»،
[۵۱] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۹.
یادشده است.
۳.۱.۱ – تفسیر علامه طباطبایی
علامه طباطبایی با ضمیمه کردن آیه «لکلّ اجل کتاب• یمحوا اللّه ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتـب»
[۵۲] رعد/سوره۱۳، آیه۳۸-۳۹.
به آیات اجل، نتیجه میگیرد که اجل مسمّی و حتمی همان است که در «امالکتاب» ثبت شده و به هیچ وجه تغییر نمییابد و اجل غیر مسمّی اجلی است که در «لوح محو و اثبات» نوشته شده و قابل تغییر است. «امّالکتاب» قابل انطباق بر حوادثی است که با تمام علل و اسباب مؤثّر در آن لحاظ میشوند. بهگونهای که قابل تخلّف نباشند. ولی «لوح محو و اثبات» قابل انطباق بر همان حوادث است. امّا از جهت انتساب به برخی از اسباب و علل، نه تمام آنها. چرا که ممکن است در اثر برخورد با موانعی از تاثیر بازمانند یا بدون برخورد با موانع، این اسباب مؤثّر واقع شوند.
بنابراین، هر انسانی اقتضا دارد بهطور طبیعی مثلاً صد سال عمر کند. این اجلی است که در لوح محو و اثبات ثبت شده. امّا بر اثر اسباب و موانعی ممکن است پیش از انقضای این مدّت، مرگ انسان فرا رسد که این همان اجل اخترامی یا مرگ ناگهانی است و روشناست که آنچه وقوع آن در خارج حتمی است، همان اجل مسمّی است که ممکن است با عمر طبیعی موافق باشد یا نباشد. بدیهی است درصورت دوم، اجل مسمّی و اجل اخترامی دارای یک مصداق خواهند بود.
[۵۳] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۸- ۱۰.
برخی از قرآنپژوهان، این دو نوع اجل را از مصادیق قضا و قدر دانسته و نتیجه گرفتهاند: اجلیکه قابل تغییر است، از مصادیق «تقدیر» بوده که به آن اجل معلّق (معلّق بر شرایط) میگویند و اجلی که حتمی و غیر قابل تغییر است، از مصادیق «قضا» است که همان مرحله حتمیّت و غیر قابل برگشت است.
[۵۴] مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ص۲۱۹.
۳.۱.۲ – اقوال ضعیف
به گزارش فخر رازی،
[۵۵] رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۸۰- ۴۸۱.
مفسّران در تفسیر دو اجل در آیه شریفه «هو الّذی خلقکم من طین ثمّ قضی اجلا و اجل مسمّی عنده»
[۵۶] انعام/سوره۶، آیه۲.
اقوال دیگری را نیز ذکر کردهاند: اجل گذشتگان و اجل افراد باقیمانده بشر، مرگ انسان و زمان برپایی قیامت، مدّت زندگی دنیایی و مدّت زندگی برزخی، خواب و مرگ، مقدار طی شده از عمر آدمی و مقدار باقیمانده از عمر او، اجل اخترامی که مرگ انسان در اثر حوادث و اسباب خارجی فرا میرسد و اجل طبیعی، (قول منسوب به حکیمان). امّا علامه طباطبایی اقوال پیشین را اقوالی ضعیف برشمرده است.
[۵۷] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۰.
۳.۱.۳ – عوامل تقدیم و تاخیر
از آیات و روایات استفاده میشود که امور ذیل در تقدیم و تاخیر اجل مؤثرند:
۳.۱.۳.۱ – ایمان
«قالت رسلهم افی اللّه شکّ فاطر السّموت والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم و یؤخّرکم الی اجل مسمّی».
[۵۸] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.
برخی مفسّران از این آیه استفاده کردهاند که نتیجه دنیایی ایمان به خدا و پیامبران، تاخیر مرگ انسان تا زمان معیّن شده و تخلّفناپذیر (اجل مسمّی) است.
[۵۹] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۳۰.
برخی گفتهاند: تاثیر ایمان در افزایش عمر انسان از دو منظر قابل تبیین است. اوّل، منظر الهی: تقدیر الهی چنین است که ایمان را باعث طول عمر آدمی قرار داده است. دوم، منظر طبیعی: ایمان به خداوند و پیامبران و تقید به حرام و حلال الهی و دستورهای دینی، سبب افزایش امنیت فردی و اجتماعی و پیشگیری از امراض و بیماریها و در نتیجه افزایش طول عمر آدمی خواهد شد.
[۶۰] بری، عبداللطیف، قاموس المفاهیم القرآنیه، ج۱، ص۲۹۵.
این آیه اعراض از دعوت الهی را موجب کاهش عمر و نرسیدن جوامع و امتها به اجل مسمای خود میداند؛ زیرا جوامع، با اعراض، از دعوت الهی، رفتاری را در پیش میگیرند که زمینه را برای انزال عذابهای الهی فراهم میآورد و بلایای به ظاهر طبیعی چون توفان و زمین لرزه و سیل و قحطی و مانند آن موجب میشود تا جامعه در وضعیتی قرارگیرد که استقرار و امنیت و آسایش نداشته باشد و از درون بپاشد و به جای همگرایی و اتفاق و عدالت، واگرایی و تفرقه و ظلم جانشین آن شود و مردم به جان هم بیفتند و دولت و نظام سیاسی و اجتماعی از میان برود به گونهای که دیگر جامعهای برقرار نماند.
۳.۱.۳.۲ – عبادت و تقوا
«قال یقوم انّی لکم نذیر مبین• ان اعبدوا اللّه واتّقوه و اطیعون• یغفرلکم من ذنوبکم و یؤخّرکم الی اجل مسمّی…».
[۶۱] نوح/سوره۷۱، آیه۲۴.
این آیه تاخیر مرگ تا اجلی معیّن را نتیجه عبادت خدا و تقوا و اطاعت رسول دانسته و این خود دلیل بر این است که انسان دو اجل دارد:
[۶۲] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۸.
مسمّی و غیر مسمّی که اجل غیر مسمّی قابل تغییراست.
افزون بر موارد پیشگفته در روایات نیز امور دیگری مانند صدقه،
[۶۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۱۳۰.
صله رحم،
[۶۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۱۳۰.
[۶۵] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۱۳۰.
روزه ماه شعبان،
[۶۶] ابنابیشیبه، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث والآثار، ج۲، ص۳۴۶.
زیارت امام حسین (علیهالسّلام)،
[۶۷] مفید، محمد بن نعمان، المزار، ص۳۳.
تخفیف دین،
[۶۸] طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۶۶۷.
شکر فراوان،
[۶۹] لیثی واسطی، علی بن ابی نزال، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۷۵.
قرائت سوره توحید بعد از هر نماز
[۷۰] ابن طاوس، سید رضی الدین، المجتنی من دعاء المجتبی، ص۲۵.
و… را عوامل طول عمر و تاخیر اجل، و اموری مانند قطع رحم،
[۷۱] قمی، عباس، سفینه البحار و مدینه الحکم والآثار، ج۳، ص۳۲۹.
آلودهدامنی،
[۷۲] صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۳۲۰.
عقوق والدین،
[۷۳] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۳۴.
ترک زیارت امام حسین (علیهالسّلام)،
[۷۴] مفید، محمد بن نعمان، المزار، ص۳۳.
دروغگویی،
[۷۵] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۳، ص۳۷۵.
[۷۶] صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۲۷۱.
سوگند دروغ،
[۷۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۳، ص۳۷۵.
[۷۸] صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۲۷۱.
بستن راه مسلمانان،
[۷۹] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۳، ص۳۷۵.
ادّعای امامت (به ناحق)
[۸۰] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۳، ص۳۷۵.
[۸۱] صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۲۷۱.
و… را عوامل تقدیم اجل و کاهش عمر آدمی نام بردهاند.
۳.۲ – اجل مقتول
درباره اجل مقتول این پرسش مطرح است که «شخص مقتول، اگر کشتهنمیشد، به حیات طبیعی خود ادامه میداد یا خیر؟». متکلّمان در پاسخ به این سؤال، آرای گوناگونی ارائه کردهاند: پاسخ جبرگرایان به این سؤال منفی است، و دلیل آن را تخلّف از علم الهی دانستهاند. برخی از معتزله بغداد بهطور قاطع پاسخ را مثبت میدانند و برای بیان خود چنین استدلال کردهاند که در غیر این صورت لازم میآید قصاص قاتل لازم نباشد (چون در واقع زمان مرگ مقتول فرا رسیده و اگر قاتل هم او را نمیکشت، زنده نمیماند).
ولی بیشتر متکلّمان پاسخ دادهاند: امکان دارد زنده بماند و ممکن است بمیرد. برخی از آنان میگویند: اگر علم الهی به بقای او تعلّق گرفته، اگر بهوسیله قاتل کشته نشود، از اجل مشروط و معلّق رها شده و تا اجل مسمّی زنده خواهد ماند. گروه دیگری از آنان میگویند: اجل حقیقی مقتول، همان زمانی است که کشته میشود. امّا در پاسخ این اشکال که اگر کشتهنمیشد و به حیات خود ادامه میداد، گفتهاند: اشکال مذکور فرضی بیش نیست و اجل دیگری که در این صورت برای مقتول تصوّر میشود، تقدیری و فرضی است.
[۸۲] حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۴۰.
۳.۳ – اجل امتها
قرآن کریم برای امّتها نیز حیات و موت خاصّی قائل است. در آیاتی از قرآن به اجل امّتها اشاره شده است. ازجمله: «لکلّ امّه اجل اذا جاء اجلهم فلایستخرون ساعه ولایستقدمون»،
[۸۳] یونس/سوره۱۰، آیه۴۹.
[۸۴] اعراف/سوره۷، آیه۳۴.
و «ماتسبق من امّه اجلها ومایستخرون».
[۸۵] حجر/سوره۱۵، آیه۵.
[۸۶] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۳.
برخیاندیشهوران از آیات پیشین برای اثبات «اصالت جامعه» استفاده کرده و گفتهاند: جامعه اصالت دارد. زیرا به آن موت و حیات نسبت داده شده است.
[۸۷] مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، ص۴۱.
بنابراین، اجل امّتها را اجلی حقیقی دانستهاند.
برخی از قرآنپژوهان معاصر با ردّ دیدگاه پیشین بر این باورند: حدّاکثر سخنی که (درباره اجل امّتها) میتوان گفت، این است که مرگ امّت بهمعنای از هم گسیختن نظام و شیرازه اجتماعی و سیاسی آن امّت است، نه اینکه امّت، موجود و واحد حقیقی باشد که همانگونه که روزی به دنیا آمده است، روز دیگر نیز رخت بربندد و ازمیان برود
[۸۸] مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص۹۵ـ۹۶.
که در این صورت، اجل امّتها، اجلی حقیقی نخواهد بود. مؤیّد این بیان، کلام برخی مفسّران است که از اجل امّتها به «اجل معنوی» تعبیر، و حیات امّتها را به «عزت»، و مرگ امّتها را به «ذلت» آنها تفسیر کرده و نتیجه گرفته که امّتها با امتثال حدود شرعی و التزام به دستورهای دینی و تمسّک به اخلاق و فضایل به عزّت میرسند و با رویگردانی از قوانین شرعی و دور شدن از فضایل اخلاقی و انتشار رذایل اخلاقی و منکرات و ستم به شقاوت و ذلّت خواهند رسید.
[۸۹] زحیلی، وهبه بن مصطفی، التفسیر المنیر، ج۸، ص۱۹۶.
۳.۴ – اجل پدیدههای طبیعی
قرآن کریم در آیات ۸ سوره روم،
[۹۰] روم/سوره۳۰، آیه۸.
و ۳ سوره احقاف،
[۹۱] احقاف/سوره۴۶، آیه۳.
به اجل آسمانها و زمین و در آیات ۲ سوره رعد
[۹۲] رعد/سوره۱۳، آیه۲.
و ۲۹ سوره لقمان
[۹۳] لقمان/سوره۳۱، آیه۲۹.
و ۱۳ سوره فاطر
[۹۴] فاطر/سوره۳۵، آیه۱۳.
و ۵ سوره زمر،
[۹۵] زمر/سوره۳۹، آیه۵.
به اجل خورشید و ماه اشاره، و از آن با «اجل مسمّی» (وقت معین شده) تعبیر کرده است. آیات پیشین بیانگر این مطلب است که این موجودات، دائم و سرمدی نبوده. بلکه در روز معینی که نزد خداوند روشن است، آنها نیز فانی و منقرض خواهند شد که براساس آیات دیگر
[۹۶] تکویر/سوره۸۱، آیه۱۳.
[۹۷] انفطار/سوره۸۲، آیه۱.
[۹۸] انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۵.
آن روز، روز قیامت خواهد بود. آیه ۵ سوره حج
[۹۹] حج/سوره۲۲، آیه۵.
«ونقرّ فیالارحام ما نشاء الی اجل مسمّی ثمّ نخرجکم طفلا» نیز زمان استقرار جنین در رحم مادر را مدتی مشخّص و از پیش تعیین شده میداند.
۴ – اجل در امور اعتباری
مقصود از آن سرآمد زمانی و مدّت معینی است که به واسطه قرارداد، برای امور اعتباری حاصل میشود. خواه بهصورت قوانینی باشد که از سوی شارع وضع میشود. مانند عدّه طلاق و وفات، و خواه از ناحیه انسانها وضع شده و شارع مقدس آن را جایز شمرده باشد. مانند اجل دَین. امور اعتباری که قرآن، اجل را درباره آنها بهکار برده، عبارتند از:
۴.۱ – دین
یکی از موارد اجل اعتباری، تعیین سرآمد معیّن برای دین است که براساس آیه ۲۸۲ سوره بقره
[۱۰۰] بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.
مورد تایید و امضای شارع مقدّس قرار گرفته است.
۴.۲ – اجاره
تعیین اجل در عقد اجاره (اعمّ از اجیر کردن شخصی برای انجام کاری یا اجاره شیئ خاص مانند خانه یا منافعی از شیء معیّن دیگر) نیز براساس آیات قرآن و عموم روایت «المؤمنون عند شروطهم»
[۱۰۱] طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، ج۳، ص۲۳۲.
جایز است که نمونه آن در قرآن کریم اجیر شدن موسی (علیهالسّلام) برای حضرت شعیب به مدّت ۸ یا ۱۰ سال در برابر ازدواج با یکی از دختران او است.
[۱۰۲] قصص/سوره۲۸، آیه۲۸-۲۹.
۴.۳ – عده طلاق
مورد دیگر اجل اعتباری، اجل طلاق است که در آیات قرآن کریم از آن با تعبیر «اجل»
[۱۰۳] بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.
[۱۰۴] طلاق/سوره۶۵، آیه۴.
[۱۰۵] طلاق/سوره۶۵، آیه۲.
و در متون فقهی با تعبیر «عدّه» یادشده است و آن، مدّت زمانی است که زن مطلقه پس از اجرای طلاق، حقّ ازدواج با دیگری را تا پایان آن ندارد. طول این مدّت براساس آیه ۲۲۸ بقره «سه بار پاک شدن» و برای زنان یائسه (درصورتی که احتمال میدهند باردار باشند) سه ماه و برای زنان باردار تا پایان وضع حمل
[۱۰۶] طلاق/سوره۶۵، آیه۴.
است.
۴.۴ – عده وفات
از دیگر موارد اجل اعتباری در قرآن کریم، اجل یا عده وفات است. از آنجا که پس از وفات شوهر، ازدواج فوری زن با مردی دیگر، با محبت و دوستی و حفظ احترام شوهر پیشین سازگار نیست و از سویی سبب جریحهدار شدن عواطف بستگان متوفّا میشود، قرآن کریم، ازدواج مجدّد زنان را به نگهداشتن عدّه مشروط میکند که مدّت آن ۴ ماه و ۱۰ روز تعیین شده است.
[۱۰۷] بقره/سوره۲، آیه۲۳۴.
از سوی دیگر، خداوند با تشریع این حکم به مبارزه با برخی عقاید خرافی که مخالف ازدواج مجدّد زنان شوهر مرده است، برخاسته و پس از گذشت این مدّت، هیچ منعی برای ازدواج شایسته آنان نمیبیند.
[۱۰۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۹۳.
۴.۵ – منافع مناسک حج
از دیگر موارد اجل اعتباری، مفاد آیه ۳۲ـ۳۳ سوره حج
[۱۰۹] حج/سوره۲۲، آیه۳۲-۳۳.
است: «ومن یعظم شعـئر اللّه فانّها من تقوی القلوب• لکم فیها منـفع الی اجل مسمّی ثمّ محلّها الی البیت العتیق» که براساس آن اجل و سرآمدِ استفاده از «منافع مناسک حج»
[۱۱۰] زمخشری، جارالله، تفسیر الکشاف، ج۳، ص۱۵۷.
مانند تجارت و… (درصورتی که مقصود از شعائر، «مناسک حج» باشد) یا پایان بهرهگیری از «منافع شتران قربانی»
[۱۱۱] طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۷۴.
مانند استفاده از شیر آنها و سوار شدن بر پشت آنها، (درصورتی که مقصود از شعائر «شتران قربانی» باشد) زمان رسیدن به خانه کعبه تعیین شده است.
۵ – وحدت و تعدد اجل
متکلمان اسلامی درباره وحدت و تعدد اجل دو دیدگاه دارند:
۵.۱ – اعتقاد بر وحدت اجل
متکلمان اشعری، گروهی از معتزله و برخی از امامیه بر این باورند که انسان بیش از یک اجل ندارد، و آن اجلِ معین است.
[۱۱۲] تفتازانی، مسعود بن عمر بن عبد اللّه، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۴، تحقیق عمیره، مجمع البحوث الإسلامیه، طهران، ۱۴۰۹هق.
[۱۱۳] علم الهدی، شریف مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ج۱، ص۲۶۱، تحقیق حسینی، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ق.
[۱۱۴] طوسی، ابوجعفر بن حسن، الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، ج۱، ص۱۰۲، تحقیق سعید، مکتبه جامع چهلستون، طهران، ۱۴۰۰هق.
۵.۲ – اعتقاد بر تعدد اجل
برخی از معتزله بغداد و گروهی ازامامیه بر این عقیدهاند که خداوند برای انسان دو اجل مقرر کرده است:
اجل معین (محتوم، مسمّا) و اجل معلَّق (مشروط، موقوف).
[۱۱۵] شیخ مفید، محمد بن نعما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 