پاورپوینت کامل ملاقات خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ملاقات خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملاقات خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ملاقات خدا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
لقاء الله
مقالات مرتبط: لقاء الله (مفرداتقرآن)، لقاء اللَّه (لغاتقرآن)، لقاء الله (مفرداتنهجالبلاغه)، لقاء الله (مقالات مرتبط).
لقاءالله یکی از موضوعات و مطالب مهمی است که قره عین العارفین بوده ولی متأسفانه بیشتر مردم منکرند.
فهرست مندرجات
۱ – لقاءالله از دیدگاه عارفین
۲ – لقاءالله در آیات و اخبار
۳ – بعضی از علما و مفسران سد طریق لقاءالله
۳.۱ – حمل آیات و اخبار لقاءالله را بر لقای آخرت
۳.۲ – مقصود موافقین لقاءالله
۳.۲.۱ – لقاءالله بعد از تقوای تام تمام
۳.۲.۲ – نیز خرق حجاب نوری اسمایی و صفاتی
۳.۳ – لقاءالله در حدیث شریف کافی و توحید و مناجات شعبانیه
۳.۴ – لقاءالله در قرآن
۳.۵ – امکان رد لقاءالله با وجود کلام امیر المومنین
۳.۶ – بطلان قیاس اولیا به نفس
۳.۷ – از همه بدبختیها بدتر
۳.۸ – علمی که حجاب اکبر است
۳.۹ – طریقه خداخواهی و خداجویی
۳.۱۰ – غزلی به نام هوای وصال
۴ – پانویس
۵ – منبع
۱ – لقاءالله از دیدگاه عارفین
لقاءالله یکی از موضوعات و مطالب مهمی است که قره عین العارفین بوده، با این حال، کمتر به آن پرداخته شده است. لقاءالله را متأسفانه بیشتر مردم منکرند; «اِنّ کَثیرِ آمِنَ النّاسِ بِلِقاء رَبِّهم لَکافِرون»
[۱] روم/سوره۳۰، آیه۸.
; همان لقایی که منکر آن به حکم قرآن، جز زیانکاران است; «قَد خَسرَ الَّذین کَذَّبوا بِلقاءِالله»
[۲] انعام/سوره۶، آیه۳۱.
و در عذاب خواهد بود; «وَ اَمَّا الَّذینَ کَفَروُا وَ کَذَّبوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الآخِرَهِ فَاُولئکَ فِی العَذابِ مُحّضَرُونَ.»
[۳] روم/سوره۳۰، آیه۱۶.
اما غایت خلقت و اوج مقام انسانیت و مقصد او معرفی شده است: «یا ایها الانسانُ اِنّکَ کادِحٌ الی رَبّکَ کُدحاً فَمُلاقیه.»
[۴] انشقاق/سوره۸۴، آیه۶.
حضرت امام خمینی رحمهالله در ضمن شرح حدیث ۲۸ از کتاب ارزشمند چهل حدیث، با بیانی زیبا و شیوا، اما به اجمال و اختصار به شرح این مهم پرداختهاند.
اما از آنجا که این شرح در نهایت اختصار و همراه با برخی اصطلاحات میباشد، در این نوشتار سعی شده است با توضیح این اصطلاحات تا حدّی پرده از چهره دلگشای «لقاءالله» برداشته و سال امام خمینی رحمهالله ارج نهاده شود.
۲ – لقاءالله در آیات و اخبار
آیات و اخبار در زمینه لقاءالله بسیار است که به صراحت( آیاتی که موضوع لقاءالله را با صراحت از ماده «لَقَی» مطرح نمودهاند، «لقاءالله» ۳ مرتبه، «لقاء ربّهم» ۶ مرتبه، «لقائنا» ۴ مرتبه، «لقائه» ۳ مرتبه، «ملا قوالله و ملا قوا ربّهم» ۳ مرتبه و« ملاقیه» ۱ مرتبه ذکر کردهاند. اما روایات در این خصوص و با این مادّه (لقی) فراوان است که فقط در فهرست بحارالانوار بیش از ۱۷۰ مورد به چشم میخورد) یا به کنایه و اشاره(آنها که این موضوع را با کنایه و اشاره بیان نمودهاند، چه در آیات و چه در روایات بیش از اینهاست; مثلاً، در قرآن کریم از ماده «رَجَعَ» بیش از ۷۰ مورد مطرح شد به اضافه آیه ۱۸ سوره غافر،
[۵] غافر /سوره۴۰، آیه۱۸.
۲۴ سوره قیامه
[۶] قیامه /سوره۷۵، آیه۲۴.
، ۲۳ سوره الرعد،
[۷] رعد /سوره۱۳، آیه۲۳.
و۳۹ـ ۴۰ سوره روم،
[۸] روم /سوره۳۰، آیه۳۹.
۴۵ سوره احزاب
[۹] أحزاب/سوره۳۳، آیه۴۵.
و…) بدان پرداخته و این مختصر گنجایش تفصیل و ذکر آنهارا ندارد.
[۱۰] حاج میرزا جواد تبریزی برساله لقاءالله.
۳ – بعضی از علما و مفسران سد طریق لقاءالله
بعضی از علما و مفسران بکلّی سد طریق لقاءالله نموده و مشاهدات عینیّه (منظور دیدن تجلیات ذاتی و صفاتی و افعالی حضرت حق است که آنها را با حقیقت ایمان باید دید، نه با دیده سر که در عرفان نظری از آن بحث و در عرفان عملی بالعیان مشاهده میشود.(آنچه عاشق کند تماشایش ای برادر به دیده سر نیست)) و تجلیات ذاتیّه (تجلیات ذاتی به نظر حضرت امام رحمهالله عبارت است از اینکه حضرت حق با اسمای ذات بر سالک تجلی کند و این تجلیات وقتی است که سالک به مقدم معرفت به مرحله فنای ذاتی رسیده باشد.
[۱۱] امام خمینی، آداب الصلاه، ص ۲۹۵.
) و اسمائیه (تجلیات اسمائیه(صفاتیّه) به نظر حضرت امام رحمهالله بر سالک زمانی است که سالک با قدم معرفت به مرحله فنای صفاتی رسیده باشد که در اینصورت، تجلیات حضرت حق بر او تجلیات صفاتیّه نامیده میشود.
[۱۲] آداب الصلاه، ص ۲۵۹.
) انکار کردهاند به گمان آنکه ذات مقدس را (بهترین توجیهی که برای منکران لقاءالله میتوان ذکر کرد همین احتمال تنزیه است که آنها میخواهند خداوند تبارک و تعالی را از ماده و مادیات منزه و مبرا بدانند، لذا، لقاءالله را، که به گمان باطلشان به معنای دیدن با چشم سراست، انکار میکنند تا خداوند را مجرد از ماده بدانند و به اعتقادشان به توحید رهنمون باشند، در حالی که غافلاند از اینکه منظور از «لقاءالله» دیدن با چشم دل و با نور ایمان است که از حضرت امیرالموحّدین، علی علیهالسلام سؤال شد: آیا خدایی را که عبادت میکنی دیدهای؟ فرمود: من کسی نیستم که خدای نادیده را عبادت کنم. پرسیدند: خدای را چگونه دیدهای؟ حضرت فرمود: وای بر تو، خدای را با چشم سر نمیتوان دید، بلکه با چشم دل باید زیارت کرد و با ایمان واقعی به وصالش نایل آمد.
این حدیث با اندکی تفاوت نیز از آن حضرت و از امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام نقل شده است.
[۱۳] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴، ص۲۶ ۲۷.
[۱۴] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۲ ۳۳.
[۱۵] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴، ص ۴۴.
) تنزیه کنند.
۳.۱ – حمل آیات و اخبار لقاءالله را بر لقای آخرت
اینان تمام آیات و اخبار لقاءالله را بر لقای یوم آخرت و لقای جزا و ثواب و عقاب حمل نمودهاند. این حمل اگرچه نسبت به مطلق لقا بر حسب بعض آیات و اخبار بعید نیست، ولی با توجه به بعض ادعیه معتبر (دعاها در این زمینه فراوان است. به ذکر چند نمونه از آن بسنده میشود: «الهی… لا تَحجُبْ مُشْتاقیکُ عَن النّظر الی رُؤیتک» ; خدایا مشتاقانت را از دیدار جمالت محروم مفرما.
[۱۶] حاج شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات الخائفین، ص ۲۱۸.
«وَ لِقائُک قُرَّهَ عَینی… وَ رُؤیَتک حاجَتی» ; خدایا لقا تو روشنی چشم من است و دیدن جمالت آرزویم.
[۱۷] حاج شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات المریدین، ص ۲۲۵
«وَ لَوْ عَتی لا یَطفیها اِلاّ لِقائُک» ; خدایا، آتش عشقم را جز ملاقات تو خاموش نمیکند.
[۱۸] حاج شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات المفتقرین، ص ۲۲۸.
) و روایات در کتب معتمد و بعض روایات مشهور، که علمای بزرگ به آنها استشهاد کردهاند،
[۱۹] محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۶۰.
[۲۰] رساله لقاءالله، ص ۵.
حمل با رد بعیدی است.
۳.۲ – مقصود موافقین لقاءالله
باید دانست مقصود آنان که راهی برای لقاءالله و مشاهده جمال و جلال حق باز گذاشتهاند این نیست که اکتناه(پی بردن به کنه و حقیقت شیء) ذات مقدس جایز است یا در علم حضوری و مشاهده عینی روحانی احاطه بر آن ذات محیط علی الاطلاق ممکن است، بلکه امتناع اکتناه در علم کلّی و به قدم تفکر (یکی از براهین مورد اتفاق برهان علت و معلول است; با این بیانکه ما سوی الله همه معلولاند و معلول همیشه به مقدار سعه وجودیاش قادر است علتش را ببیند و بشناسد و بشناساند و درست به همین دلیل گفتهاند: علم پیدا کردن به علت از طریق علم به معلول ناقص است; چون به همان اندازه که معلول قادر بوده علت را نشان دهد، علت معرفی شده است، نه بیشتر و نه بهطور مطلق. لذاست که: «لا یُحیطُونَه بِهِ علماً» ; هیچ کس قادر نیست احاطه علمی بر خداوند پیدا کند،
[۲۱] طه/سوره۲۰، آیه۱۱۰.
بلکه «لا یُحیطونَ بِشَیء مِنْ عِلْمِه» ; حتی قادر نیستند به ذرّهای از علم خدا احاطه پیدا کنند
[۲۲] بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.
; به دلیل اینکه به قول پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، «احْتَجِب عَنِ الْعُقول» ; از فهم عقول بالاتر است و عقلها از فهم او در حجاباند; همانگونه که حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «لا یُدرکه بُعد الهِمَم» ; افکار بلند ژرفاندیش کنه ذاتش را درک نمیکنند.
[۲۳] نهج البلاغه، خ۱
امام باقر علیه السلام این حقیقت را با بیانی تمثیلی، اینگونه تبیین نمودند: هر معنا و تصوری که از خدا در ذهنتان تصور کنید، حتی اگر با دقیقترین نگرشها باشد، باز هم مخلوق شماست، نه اینکه حقیقتاً خدا باشد. شاید مورچه خیال میکند برای خدا باید دو شاخک باشد; چون این را کمال خودش میداند و خیال میکند نبودش نقصی است، در حالی که خدا از آن منزه است. این چنین است شناخت عقلا از خداوند سبحان
[۲۴] شیخ بهائی، اربعین، حدیث دوم، ص ۵۱۰.
گفتم همه ملک حسن سرمایه توست خورشید فلک چو ذره در سایه توست
گفتا غلطی ز ما نشان نتوان یافت از ما تو هر آنچه دیدهای یاوه توست
و به قول مولوی:
هست آن پندار او زیرا به راه صد هزاران پرده آمد تا اله
هر یکی در پردهای موصول خوست وهم او آن است کان خود عین هوست.
[۲۵] مثنوی معنوی، ج ۲، ص ۴۹۷.
) و احاطه در عرفان شهودی و قدم بصیرت (از لحاظ علم حضوری و مشاهدات چشم باطنی و شهودی که عارف سالک با قدم بصیرت بدان میرسد، باز هم کسی ادعای احاطه بر آن ذاتِ محیط علی الاطلاق را ندارد; چه اینکه آنجا که حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفتک; خدایا من تو را چنانکه باید نشناختم
[۲۶] بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۲۹۲.
و امیرالموحدین، حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «لا یَنالُهُ غَوْصَ الْفطنِ» ; غواصان دریای علوم و دانشها از پی بردن به کمال هستیاش عاجزند
[۲۷] نهج البلاغه، خ ۱.
، دیگران جای خود دارند، بلکه مراد کشف حضوری و شهود حضرت حق با قدم معرفت و تقرب به او به اندازه استعداد و قدرت سلوک سالک است، نه بهطور مطلق. لذا، شیخ بهائی رحمهالله در این باره مینویسند: مراد از شناخت خداوند، اطّلاع یافتن بر صفات جمال و جلال الهی آن هم در حدّ فهم و طاقت بشری است، اما رسیدن به کنه ذات مقدس الهی چیزی است که حتی ملائکه مقرب و انبیای مرسل علیهم السلام بدان نمیرسند، چه رسد به غیر آنها.
[۲۸] اربعین، ص ۵۱۰.
) از امور برهانی و مورد اتفاق جمیع عقلا و ارباب معارف و قلوب است.
۳.۲.۱ – لقاءالله بعد از تقوای تام تمام
آنها که مدّعی این مقام هستند، میگویند:
پس از تقوای تامِّ تمام (تقوا دارای مراتبی است که حضرت امام رحمهالله مراتب آن را اینگونه بیان میفرمایند:
۱. تقوای ( پرهیز) از محرمات است;
۲. تقوای خاصه پرهیز از مشتهیات عامّه
۳. تقوی زاهدان، اجتناب از علاقه به دنیا;
۴. تقوای مخلصان اجتناب از محبت دنیا;
۵. تقوای مجذوبان، پرهیز از ظهور کثرات افعالی;
۶. تقوای فانیان، پرهیز از کثرات اسمائی.
۷ـ تقوای واصلان، اجتناب از توجه به فناء.
۸ـ تقوای متمکنّان، پرهیز از تلوینات.
[۲۹] چهل حدیث، امام خمینی، ص ۱۸۰.
)
واعراض کلّی قلب از جمیع عوالم (عوالم دارای تقسیمات گوناگونی است، یکی از تقسیمات رایج تقسیم عوالم به ملک، ملکوت و جبروت است.)
و رفض نشأتین (رها کردن دنیا و آخرت، که نه به دنبال دنیا باشد ـ که این مقام دنیاطلبان است ـ و نه به دنبال نعمتهای اخرت ـ که این کار تاجران و زاهدان است ـ بلکه فقط جویای جمال حق باشد که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «اَلدُنیا حَرامُ عَلی اَهْلِ الْآخِرَهِ وَ اْلآخِرَهُ حَرامُ عَلیَ اَهلِ الدُّنیا وَهْما حَرامانِ عَلی اهلِ الله» ; دنیا بر اهل آخرت حرام است، چه اینکه آخرت هم بر طالبان دنیا حرام است و هر دو بر خداجویان حرام.
[۳۰] جامع صغیر، ج ۲، ص ۱۶.
[۳۱] حسن حسنزاده آملی، رساله لقاءالله، ص ۱۵۱.
)
و قدم نهادن بر فرق انیت و انانیت (انیّت در مقابل ماهیت است; چه اینکه غیر خدا تشکیل شده از ماهیّت و انیّت; یعنی از چیستی و هستی (وجود) و انانیّت، که مصدر جعلی از «انا» میباشد، به معنای خودخواهی و خودپرستی است. بنابراین، معنای عبارت مزبور این است: از هستی و خودپرستی گذشتن و خود را ندیدن و به خود توجه نداشتن و به مرحله فنا رسیدن.)
و توجه کامل و اقبال کلّی به حق و اسما و صفات آن ذات مقدس و مستغرق عشق و حبّ ذات مقدس شدن (به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین علیهالسلام در دعای کمیل: «و اجعل… قلبی بحبّکَ متیّماً» ; خدایا قلب مرا لبریز از عشق و محبت به خودت قرار ده.)
[[|ریاضتهای قلبی]] کشیدن، برای سالک صفای قلبی پیدا میشود که مورد تجلیات اسما و صفات واقع گردد و حجابهای (در یک تقسیم کلّی، حجابها به دو قسم تقسیم میشوند:الف ـ حجابهای ظلمانی; مثل دنیا، جهل، غفلت، حبّ نفس و…; ب ـ حجابهای نورانی; مثل علم، عبادت و…
[۳۲] آداب الصلاه، ص۵ ـ۷
[۳۳] آداب الصلاه، ص ۳۸.
[۳۴] آداب الصلاه، ۱۱۳.
[۳۵] آداب الصلاه، ص ۴۷.
در تقسیم دیگر، حجابها به سه قسم تقسیم میشوند.
[۳۶] امام خمینی، مصباح الهدایه، ص ۸۷
در بعضی روایات هفت حجاب، در بعضی دیگر ۷۰ حجاب، در بعضی ۷۰ هزار و در برخی ۹۰ هزار حجاب آمده است.
[۳۷] بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۳۹ ـ ۴۷.
) غلیظی که بین عبد و اسما و صفات است، خرق میشود و در اسما و صفات فانی میگردد و متعلّق به عزّ قدس و جلال شده، تدلی تام ذاتی (اشاره است به فرازی از مناجات شعبانیّه که در چند سطر پس از آن میآید: «اِلهی هَبْ لی کَمال الْانْقطاعِ الَیْک… وَ تَصیر اَرواحنا مُعَلَّقهً بِعزِّ قُدْسک» و آیه «ثُمّ دَنی فتدلّی»
[۳۸] نجم/سوره۵۳، آیه۸.
) پیدا میکند. در این حال، بین روح مقدس سالک و حق، حجابی جز اسما و صفات نیست.
۳.۲.۲ – نیز خرق حجاب نوری اسمایی و صفاتی
از برای بعضی از ارباب سلوک ممکن است حجاب نوری اسمایی و صفاتی نیز خرق گردد و به تجلیات ذاتی غیبی نایل شوند و خود را متعلق و متدلّی به ذات مقدس ببیند و در این مشاهده، احاطه قیّومی حق و فنای ذاتی خود را شهود کنند (حضرت امام رحمهالله در کتاب شریف مصباح الهدایه در این زمینه مینویسند: «وقتی حجابها برطرف شد، سالک جمال حضرت حق را مشاهده میکند و از خویشتن فانی میشود که این همان مقام فناء است… اینجاست که سفر اوّلِ از خلق به حق پایان میپذیرد»
[۳۹] مصباح الهدایه، ص ۸۷.
) و بالعیان، وجود خود و جمیع موجودات را ظلّ حق ببینند. و چنانچه برهاناً بین حق و مخلوق اوّل، که مجرد از جمیع مواد و علایق است، حجابی نیست ـ بلکه برای مجردات مطلقاً حجاب نیست برهاناً ـ این قلبی که در سعه و احاطه هم افق با موجودات مجرد شده، بلکه قدم بر فرق آنها گذاشته، (همانگونه که در حدیث قدسی آمده است: «لَا یَسَعُنی ارْضی وَ لا سَمائی وَ لکِنْ یَسعُنی قَلْبُ عِبدی المؤمِن» ; زمین و آسمان گنجایش مرا ندارد، ولی دل بنده مؤمن جایگاه من است
[۴۰] بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۳۹.
به قول مولوی که ناظر به حدیث فوق است:
گفت پیغمبر که حق فرموده است من نگُنجم هیچ در بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز من نگنجم این یقین دان، ای عزیز
در دل مؤمن بگُنجم، ای عجب گر مرا جویی در آن دلها طلب.
[۴۱] مثنوی معنوی، ج ۲، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴.
) حجابی نخواهد داشت. (چون حجاب تا زمانی است که انسان گرفتار دنیاست و از آنکه گذشت، حجابی در کار نیست. از من که گذشت، به او پیوست. به قول امام رحمهالله:
دل که آشفته روی تو نباشد دل نیست آنکه دیوانه خال تو نشد عاقل نیست
بگذر از خویش اگر عاشق دلباختهای که میان تو و او جز تو کسی حایل نیست.
[۴۲] امام خمینی، دیوان حضرت امام رحمهالله، ص ۶۷.
و به قول حافظ:
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست.)
۳.۳ – لقاءالله در حدیث شریف کافی و توحید و مناجات شعبانیه
آمده است: اِنّ رُوحَ المُؤمِن لَاَشَّدُ اِتّصالاً بِرُوحِ الله مِنّ اِتصّالِ شُعاعِ الشَّمشِ بِها.» روح مؤمن ارتباطش به روح خدا قویتر است از ارتباط شعاع خورشید با خورشید.
[۴۳] اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۶.
در مناجات شعبانیه هم، که مقبول علماست (چه اینکه از لحاظ سندی کمتر حدیثی با این سند محکم است که در سندش آمده: این مناجات حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و امامان از فرزندان ایشان است.) و خود نیز شهادت میدهد که از کلمات آن بزرگواران است، (این خود نیز سندی بهتر و برتر از سند است که متن آن قدر محکم و خللناپذیر و عرشی است که صدور آن از غیر معصوم علیهالسلام برای آشنایان به فن، تقریباً محال است که گفتهاند: «آفتاب آمد دلیل آفتاب») عرض میکند:
«اِلهی هب لی کَمالَ الْانْقِطاعِ الَیْکَ وَ اَنِر اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ حَتَّی تَخرقَ اَبْصارُ الْقُلوبِ حُجْبَ الَّنُورِ فَتَصِلَ اِلی مَعْدِنِ الْعَظَمهِ وَ تَصیرَ ارْواحُنا مُعَلَّقهَ بِعزّ قُدسِکَ، الهی وَاجْعَلنی مِمَّنْ ناَدَنیهُ فاجابَکَ و لاحَظْلَتُه فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنا جَتیَهُ سِراً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً.» (خدایا عنایتی فرما تا با همه وجودم، از غیر تو گسسته و به تو به پیوندم و چشم دلمان را به روشنایی دیدارت منوّر فرما، تا چشمهای دلمان حجابهای نور را در نَوَردد و به سرچشمه بیپایان عظمت متصل شود و روح ما به عزّ قدست بپیوندد. خدایا، مرا از کسانی قرار ده که صداشان کردی، پس ندای تو را اجابت نمودند و گوشه چشمی به آنها کردی. پس به تجلی جلالت مدهوش شدند، پس با آنها در پنهانی سخن گفتی و آشکارا برای تو عمل کردند.
[۴۴] مفاتیح الجنان، ص ۲۸۳.
)
۳.۴ – لقاءالله در قرآن
در کتاب شریف الهی، در حکایات معراج رسول اکرم رحمهالله میفرماید: «ثُمَّ دَنی فَتَدّلی فکانَ قابَ قَوسینِ اَوْ اذنی»
[۴۵] نجم/سوره۵۳، آیه۷ ۸.
(پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در شب معراج آن قدر به خدا نزدیک شد که به مقام تدلّی رسید. پس فاصلهاش ـ از جهت تمثیل ـ به اندازه دو قوس یا نزدیکتر از آن گشت. به تعبیری دیگر، همه تعلقات امکانی را رها کرد و آنقدر به خداوند تقرب پیدا نمود که تنها فاصلهاش ـ و بزرگترین فاصله که هیچگاه طی نخواهد شد ـ این بود او ممکن الوجود است و خدایش واجب الوجود; یعنی فقط قوس وجوب و امکان و رب و عبد باقی ماند، وگرنه به حدّ اعلا، که برای یک موجود ممکن و عبد قابل تصور است، رسید و به تعبیر زیبای دعای ماه رجب: «لا فَرْقَ بَینْکَ وَ بَینَها اِلاّ أنهم عِبادُک وَ خَلْقُکَ.»
[۴۶] مفاتیح الجنان، ص ۲۴۲.
) و این مشاهده حضوریّه فناییه منافات با برهان بر عدم اکتناه و احاطه(شاید نظر حضرت امام رحمهالله از تأکید و تأیید و عدم اکتناه و تنزیه این باشد که حضرت ختمى مرتبت با همه علوّ مکاتب و رتبهاى که یافت ـ که برترین انسان کامل است ـ در مشاهده حضوریّه فناییهاش، به
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 