پاورپوینت کامل مخلف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مخلف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مخلف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مخلف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
خلف (مفرداتقرآن)
منبع: خلف (قاموس قرآن (جلد ۲))
مقالات مرتبط: خَلْف (لغاتقرآن)، خلف (مفرداتنهجالبلاغه)، اختلاف (مقالات مرتبط).
دیگر کاربردها: خلف (ابهامزدایی).
خَلْف (به فتح خاء و سکون لام) از واژگان قرآن کریم و به معنای پس و پشت سر است. مشتقات آن عبارتند از: خُلْف (به ضم خاء و سکون لام) به معنى مخالفت در وعده و وفا نکردن به آن، خِلْفه (به کسر خاء و سکون لام) به معنی یکى از پى دیگرى درآمدن، خِلاف (به کسر خاء) مصدر باب مفاعله به معنى مخالفت و ناسازگارى، خالَف (به فتح لام) به معنى مانده مثل ترک شده، خالَفه (به فتح لام) به معنى عمود آخر خیمه، مُخَلَّف (به ضم میم و فتح خاء و فتح لام) کسى که ترک شده و باز گذاشته شده، خَلیفَه (به فتح خاء) به معنى نائب و جانشین، اختلاف و ناسازگارى به معنی آن که هر یک راهى غیر از راه دیگرى بگیرد، اِخْتِلاف (به کسر الف و سکون خاء و کسر تاء) شب و روز به معنی پىدرپى هم بودن آن دو و همچنین اِسْتِخْلاف (به کسر الف و سکون سین و کسر تاء و سکون خاء) به معنی جانشین گذاشتن. خوالف فقط دو بار و اختلاف شب و روز پنج بار در قرآن آمده است.
فهرست مندرجات
۱ – معنای خَلْف
۲ – کاربردها
۲.۱ – خُلْف
۲.۲ – خِلْفه
۲.۳ – خِلاف
۲.۴ – خالف
۲.۵ – خالَفه
۲.۶ – مخلّف
۲.۷ – خَلِیفَه
۲.۸ – اختلاف
۲.۹ – اختلاف شب و روز
۲.۱۰ – استخلاف
۲.۱۱ – اختلاف ممدوح و مذموم
۳ – تعداد کاربردها
۴ – پانویس
۵ – منبع
۱ – معنای خَلْف
خَلْف
[۱] قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۸۴.
[۲] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص.۶۸۸
به معنای پس و پشت سر است. راغب میگوید: خَلْف ضدّ قدّام است.
[۳] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۳.
۲ – کاربردها
(فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَهً …)
[۴] یونس/سوره۱۰، آیه۹۲.
«امروز پیکر تو را نجات میدهیم و از آب بیرون میافکنیم تا از براى کسانیکه از پس تواند عبرتى باشى.»
[۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۱۸.
[۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۷۴.
[۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۴.
[۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۵۲.
(ببینید: رجوع شود به فرعون (مفرداتقرآن))
(اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ ما خَلْفَکُمْ)
[۹] یس/سوره۳۶، آیه۴۵.
(از آنچه پیش رو و پشت سر شماست از عذاب دنیا و آخرت بپرهیزید.)
[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۳.
[۱۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۹۲-۹۳.
[۱۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۳۷.
[۱۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۷۸.
[۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۱۳.
خلف در این آیه و غیره به معنى پس و پشت سر است. در تمام مشتقّات آن این معنى ملحوظ میباشد.
ایضا خلف وصف است به معنى جانشین بد و آخر مانده بد، مثل (فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى)
[۱۵] اعراف/سوره۷، آیه۱۶۹.
(پس از آنها، فرزندانى ناصالح جاى آنها را گرفتند که وارث کتاب تورات شدند امّا با این حال، متاع زودگذر این دنیاى پست را گرفته اند.)
[۱۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۲.
[۱۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۹۸.
[۱۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۸۹.
[۱۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۸۷-۳۸۸.
[۲۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۰۳.
(فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاهَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ)
[۲۱] مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.
(امّا پس از آنان، فرزندان ناشایستهاى جاى آنها را گرفتند که نماز را تباه کرده و از شهوات پیروى نمودند.)
[۲۲] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۹.
[۲۳] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۷۷-۷۸.
[۲۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۰۳-۱۰۴.
[۲۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۱-۴۳۲.
[۲۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۸۳.
ابن اثیر در نهایه میگوید: خلف به تحریک و سکون هر کسى است که پس از رفتن دیگرى درآید لیکن به فتح اوّل و دوّم در جانشین خوب و به فتح اوّل و سکون دوّم در جانشین بد به کار میرود گویند خَلَف صدقٍ و خَلَفُ سَوْءٍ قول.
[۲۷] ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۶۵-۶۶.
طبرسی و راغب نظیر قول نهایه میباشد.
[۲۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۰.
[۲۹] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۳.
۲.۱ – خُلْف
خُلْف به معنى مخالفت در وعده و وفا نکردن به آن است و فعل آن همه از باب افعال به کار رفته مثل (إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ)
[۳۰] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۲.
( خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده باطل دادم، و تخلّف کردم.)
[۳۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۴۶.
[۳۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۶۳.
[۳۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۲.
[۳۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۲۲.
و نحو (فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ …)
[۳۵] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۷.
(پس هرگز گمان مبر که خدا از وعدهاى که به پیامبرانش داده، تخلّف کند.)
[۳۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۱.
[۳۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۸۵.
[۳۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۱۲۴.
[۳۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۹۴.
[۴۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۵۹.
۲.۲ – خِلْفه
خِلْفه در جایى گفته میشود که یکى از پى دیگرى درآید.
[۴۱] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۴.
مثل (وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَهً لِمَنْ أَرادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرادَ شُکُوراً)
[۴۲] فرقان/سوره۲۵، آیه۶۲.
«او کسى است که شب و روز را در پى هم قرار داده براى کسیکه متذکّر باشد یا شکر گذارد.»
[۴۳] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳۶.
[۴۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۲۶.
[۴۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۱۰.
[۴۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۲.
در اقرب گوید: اسم است از جانشین گذاشتن یا جانشین شدن.
[۴۷] شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج۲، ص۹۳.
در مجمع نقل شده: شب خِلْفه روز و روز خِلْفه شب است زیرا یکى از آن دیگرى جانشین میشود.
[۴۸] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۵، ص۴۹.
۲.۳ – خِلاف
خِلاف مصدر باب مفاعله به معنى مخالفت و ناسازگارى است و به گمان ابوعبیده به معنى بعد (پس) است.
[۴۹] ابو عبیده، معمر بن المثنی، مجاز القران، ج۱، ص۳۸۷.
(فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ)
[۵۰] توبه/سوره۹، آیه۸۱.
«باز گذاشتگان به قعودشان بر خلاف رسول خدا شاد شدند.
[۵۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۵۸-۳۵۹.
[۵۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۸۴.
[۵۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۹۸.
[۵۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۷۲.
(وَ إِذاً لا یَلْبَثُونَ خِلافَکَ إِلَّا قَلِیلًا)
[۵۵] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۶.
«آنگاه در مخالفت تو جز اندکى توقّف نمیکنند.»
[۵۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۷۳-۱۷۴.
[۵۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۲۳۹.
[۵۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۲۸۰.
[۵۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۸۸-۱۸۹.
بنابر قول ابوعبیده معنى آن در هر دو آیه پس است یعنى از پس تو جز اندکى نمانند.
[۶۰] ابو عبیده، معمر بن المثنی، مجاز القران، ج۱، ص۳۸۷.
هکذا آیه اوّل.
(لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ)
[۶۱] اعراف/سوره۷، آیه۱۲۴.
( سوگند مىخورم که دستها و پاهاى شما را به طور مخالف یکى از راست و دیگرى از چپ قطع مىکنم.)
[۶۲] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۵.
[۶۳] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۱۷.
[۶۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۷۶-۲۷۷.
[۶۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۳۳.
[۶۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۲۱۴.
قطع از خلاف آن است که مثلا دست راست را با پاى چپ و یا بالعکس ببرند این سخن فرعون است نسبت به ساحران که به موسی ایمان آوردند در سوره طه آیه ۷۱
[۶۷] طه/سوره۲۰، آیه۷۱.
و سوره شعراء آیه ۴۹
[۶۸] شعراء/سوره۲۶، آیه۴۹.
نیز آمده است.
۲.۴ – خالف
خالَف به معنى مانده مثل ترک شده است.
[۶۹] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۵.
(فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ)
[۷۰] توبه/سوره۹، آیه۸۳.
«بنشینید با بازماندگان.»
[۷۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۵۹-۳۶۰.
[۷۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۸۶.
[۷۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۹۹.
[۷۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۷۴.
(مثل زنان و اطفال که مىمانند و به جهاد بیرون نمیشوند).
۲.۵ – خالَفه
خالَفه به معنى عمود آخر خیمه است و گاهى از زنان به مناسبت ماندن در خانه و خارج نشدن به جنگ، خوالف تعبیر میکنند.
[۷۵] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۵-۲۹۶.
(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ)
[۷۶] توبه/سوره۹، آیه۸۷-۹۳.
و «راضى شدند که با زنان باز مانده، باشند.»
[۷۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۶۷-۳۶۸.
[۷۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۹۷-۴۹۸.
[۷۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۲.
[۸۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۷۹.
طبرسى از زجاج نقل میکند: زنان را خوالف گویند به علّت تخلّف از جهاد ولى جایز است که جمع خالفه باشد و در مردان استعمال شود خالف و خالفه آن است که نانجیب باشد در دو محل جمع فاعل فواعل آمده مثل فارس فوارس و هالک هوالک.
[۸۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۹۹.
معنى آیه به عقیده طبرسى آن است: راضى شدند اینکه با زنان و اطفال و مریضان و باز نشستگان باشند.
[۸۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۲.
۲.۶ – مخلّف
مُخَلَّف کسى است که ترک شده و باز گذاشته شود (سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا …)
[۸۳] فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.
«باز گذاشتگان از اعراب بادیه نشین خواهند گفت که: اموال و اهل ما را از خروج به جهاد مشغول کردند.»
[۸۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۷۸.
[۸۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۱۵-۴۱۶.
[۸۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۰.
[۸۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۲۴-۱۲۵.
(وَ عَلَى الثَّلاثَهِ الَّذِینَ خُلِّفُوا …)
[۸۸] توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.
(و همچنین آن سه نفر که از شرکت در جنگ تبوک تخلّف جستند.)
[۸۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۶.
[۹۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۰۷.
[۹۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۵۵.
[۹۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۸.
[۹۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۳۰.
(قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرابِ …)
[۹۴] فتح/سوره۴۸، آیه۱۶.
(به متخلّفان از اعراب بگو)
[۹۵] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۳.
[۹۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۸۱.
[۹۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۲۰.
[۹۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۳.
[۹۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۳۰-۱۳۱.
۲.۷ – خَلِیفَه
خَلِیفَه به معنى نائب و جانشین است در مفردات و اقرب میگوید: خلافت نیابت از غیر است در اثر غیبت منوب عنه و یا براى مرگش و یا براى عاجز بودنش و یا براى شرافت نائب و از این قبیل است که خداوند اولیاء خویش را در ارض خلیفه کرده یعنى براى شرافت اولیاء
[۱۰۰] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۴.
[۱۰۱] شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج۲، ص۹۳.
مثل (هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ)
[۱۰۲] انعام/سوره۶، آیه۱۶۵.
(و او کسى است که شما را جانشینان و نمایندگان خود در زمین ساخت.)
[۱۰۳] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۰.
[۱۰۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۹۶.
[۱۰۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۴۶.
[۱۰۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۲۰۹.
[۱۰۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۳۹.
راغب میگوید: خلائف جمع خلیفه و خلفاء جمع خلیف است مثل «جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ».
[۱۰۸] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۴.
ناگفته نماند این سخن بنا بر قاعده جمع است و گرنه مؤنّث و مذکّر در آن حساب نیست درباره حضرت داود آمده (جَعَلْناکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ)
[۱۰۹] ص/سوره۳۸، آیه۲۶.
(ما تو را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار دادیم.)
[۱۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن،ص۴۵۴.
[۱۱۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۹۴-۱۹۵.
[۱۱۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۹۶.
[۱۱۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۳۵۵.
[۱۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۹۴.
در اقرب الموارد میگوید: خلفاء و خلائف هر دو جمع خلیفه است. خلفاء مذکّر است گویند: «ثلاثه خلفاء» ولى در خلائف تذکیر و تأنیث هر دو جایز است گفته میشود: «ثلاثه خلائف و ثلث خلائف» و هر دو (خلائف و خلفاء) لغت فصیحاند شاهد قول اقرب آن است که هر دو در قرآن آمده است.
[۱۱۵] شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج۲، ص۹۴.
۲.۸ – اختلاف
اِخْتِلاف و ناسازگارى آن است که هر یک راهى غیر از راه دیگرى بگیرد در فعل یا در قول و چون اختلاف در قول گاهى منجرّ به تنازع میشود لذا اختلاف به معنى نزاع و مجادله میآید به طور استعاره.
[۱۱۶] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۹۴.
اقرب میگوید اختلاف ضدّ اتّفاق است.
[۱۱۷] شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج۲، ص۹۲.
(فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ)
[۱۱۸] مریم/سوره۱۹، آیه۳۷.
(گروههایى از میان آنها اختلاف کردند.)
[۱۱۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۷.
[۱۲۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۹.
[۱۲۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۶۴.
[۱۲۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۳.
[۱۲۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۶۸-۱۶۹.
(وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ …)
[۱۲۴] آل عمران/سوره۳، آیه۱۹.
(و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، با یکدیگر اختلاف نکردند، مگر بعد از آگاهى و از روى ستم و حسدورزی.)
[۱۲۵] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲.
[۱۲۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱.
[۱۲۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۱۸۸-۱۸۹.
[۱۲۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۶۰.
[۱۲۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۶۹-۲۷۰.
۲.۹ – اختلاف شب و روز
اختلاف شب و روز به معنی پىدرپى هم بودن آن دو است (إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ)
[۱۳۰] یونس/سوره۱۰، آیه۶.
(به یقین در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده، آیات و نشانههایى است براى گروهى که پرهیزگارند و حقایق را مىپذیرند.)
[۱۳۱] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۸.
[۱۳۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۲-۱۳.
[۱۳۳] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۳-۱۴.
[۱۳۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۵۸.
[۱۳۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۶۰.
۲.۱۰ – استخلاف
اِسْتِخْلاف به معنی جانشین گذاشتن است و معنى طلب در آن ملحوظ است (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ)
[۱۳۶] انعام/سوره۶، آیه۱۳۳.
«اگر بخواهد شما را میبرد و از پس شما آنکه بخواهد جانشین میکند.»
[۱۳۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۵۶.
[۱۳۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۹۰.
[۱۳۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۱۶۷.
[۱۴۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۸۲-۲۸۳.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 