پاورپوینت کامل لبس – به ضم لام (مفرداتقرآن) ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لبس – به ضم لام (مفرداتقرآن) ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لبس – به ضم لام (مفرداتقرآن) ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لبس – به ضم لام (مفرداتقرآن) ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل لبس – به ضم لام (مفرداتقرآن) ۴۵ اسلاید در PowerPoint
منبع: لبس – به ضم لام (قاموس قرآن (جلد ۶))
مقالات مرتبط: لبس – به ضم لام (مفرداتنهجالبلاغه).
دیگر کاربردها: لبس (ابهامزدایی).
لُبْس (به ضم لام و سکون باء) از واژگان قرآن کریم به معنای لباس پوشیدن است. لبس در اصل به معنی پوشاندن شیء است و معانی دیگر متفرّع بر آنست و اصل معنی یکی است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: لَبْس (به فتح لام و سکون باء) به معنای خلط و مشتبه کردن؛ لِبْس (به کسر لام و سکون باء) به معنای لباس و پوشیدنی؛ لِباس (به کسر لام) به معنای پوشیدنی؛ و لَبوس (به فتح لام) به معنای زره میباشد.
فهرست مندرجات
۱ – معنای لُبْس
۲ – کاربردها
۲.۱ – به ضم لام
۲.۲ – به فتح لام
۲.۳ – به کسر لام
۲.۳.۱ – لباس
۲.۳.۲ – لبوس
۳ – پانویس
۴ – منبع
۱ – معنای لُبْس
لُبْس
[۱] قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۷۸.
[۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۳۴.
[۳] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۱۰۲.
لبس در اصل به معنی پوشاندن شیء است چنانکه در اقرب الموارد و مفردات گفته است، معانی دیگر متفرّع بر آنست و اصل معنی یکی است.
[۴] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۲۲.
۲ – کاربردها
این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
۲.۱ – به ضم لام
لُبْس: به معنی لباس پوشیدن است و فعل آن از باب عَلِمَ یَعْلَمُ آید، مثل: (وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ)
[۵] کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.
(و لباسهایى فاخر به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، در بر مىکنند)
[۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۷.
[۷] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۰۵.
[۸] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۲۲.
[۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۲۱.
[۱۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۵۶.
۲.۲ – به فتح لام
لَبْس:به معنی خلط و مشتبه کردن است و فعل آن از باب ضَرَبَ یَضْرِبُ آید، چنانکه در صحاح و مصباح تصریح کرده
[۱۱] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۳، ص۹۷۳.
[۱۲] فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۵۴۸.
و آیات قرآن نیز شاهد آن است:
(وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ)
[۱۳] بقره/سوره۲، آیه۴۲.
«تَلْبِسُوا» از باب ضَرَبَ یَضْرِبُ به معنی خلط و آیه خطاب به اهل کتاب است، یعنی: «حق را با باطل خلط نکنید و حق را به باطل مشتبه ننمائید و حق را با آنکه میدانید کتمان نکنید». منظور آنست که نبوّت حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کتمان نکنید و دلائل آن را که در کتاب شماست مشتبه نگردانید.
[۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۱.
[۱۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۵۲.
(وَ قالُوا لَوْ لا اُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ اَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْاَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ • وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ)
[۱۶] انعام/سوره۶، آیه۸- ۹.
لَبْس در هر دو به معنی خلط و مشتبه کردن است، یعنی: «و گفتند چرا بر او ملکی نازل نمیشود؟ اگر ملک نازل میکردیم -و آنها ایمان نمیآوردند- کار پایان مییافت و به آنها مهلت داده نمیشد و اگر پیغمبر را از ملک میفرستادیم، آن را مردی قرار داده و بر آنها مشتبه میکردیم آنچه را که مشتبه میکنند».
[۱۷] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۸.
[۱۸] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۲۰.
[۱۹] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۷، ص۲۶.
[۲۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۹.
[۲۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۰.
در این دو آیه چند مطلب هست:
۱- کفّار میگفتند باید فرشتهای بر او نازل شود؛ منظورشان این بوده که فرشته او را تصدیق کند چنانکه در جای دیگر آمده: (لَوْ لا اُنْزِلَ اِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً)
[۲۲] فرقان/سوره۲۵، آیه۷.
(چرا لااقل فرشتهاى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را انذار کند)
[۲۳] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۰.
[۲۴] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۸۳.
[۲۵] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۵۲.
[۲۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۵۳.
[۲۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۸۴.
و ایضا: (لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ)
[۲۸] هود/سوره۱۱، آیه۱۲.
(چرا گنجى بر او نازل نشده و یا چرا فرشتهاى همراه او نیامده است؟!» نگران مباش! چرا که تو فقط بیم دهندهاى)
[۲۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۲.
[۳۰] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۶۰.
[۳۱] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۳۶.
[۳۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۱.
[۳۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۹.
و به احتمال ضعیف منظورشان آن بوده که ملک عذاب موعود را بیاورد.
۲- راجع به این اقتراح و درخواست دو جواب گفته شده:
اوّل: (وَ لَوْ اَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْاَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ)
[۳۴] انعام/سوره۶، آیه۸.
یعنی: «اگر ملک نازل میکردیم -و آنها ایمان نمیآوردند- کار تمام میشد، نابودی همه را میگرفت و مهلت داده نمیشدند، حال آنکه مقصود ما مهلت است تا مجالی برای تفکّر و توبه داشته باشند، یا اگر ملک را با عذاب نازل میکردیم همه از بین میرفتند و دیگر مجالی و مهلتی نمیماند با آنکه نظر ما زیستن در مهلت است».
[۳۵] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۸.
[۳۶] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۷، ص۲۲.
[۳۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۹.
[۳۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۹.
دوم: (وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ) یعنی: چون اینها انسان و مادّیاند لازم بود ملک را به صورت انسان در آوریم تا بتوانند با او انس بگیرند و گفت و شنود داشته باشند در این صورت میگفتند: این انسان است و به دروغ میگوید من فرشتهام و پیغمبر». یعنی همان را که درباره این پیغمبر میگویند درباره او هم میگفتند.
[۳۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۸.
[۴۰] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۲۰.
[۴۱] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۷، ص۲۶.
[۴۲] طبرسی، فضل بن ح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 