پاورپوینت کامل کثر (مفردات‌قرآن) ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کثر (مفردات‌قرآن) ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کثر (مفردات‌قرآن) ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کثر (مفردات‌قرآن) ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

کثره (مفردات‌قرآن)

منبع: قاموس قرآن (جلد ۶)

مقالات مرتبط: کَثِیْرَهٍ (لغات‌قرآن)، کثر (مفردات‌نهج‌البلاغه)، زیادت (مقالات مرتبط).

کَثْر و کَثْرَه (به فتح کاف و سکون ثاء) از واژگان قرآن کریم به معنای زیادت است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: کَثیر (به فتح کاف) به معنای بسیار؛ اَکْثَر (به فتح الف و ثاء و سکون کاف) اسم تفضیل و به معنای مطلق کثرت و زیادت؛ اِکْثار (به کسر الف و سکون کاف) به معنای بسیار شدن و بسیار کردن؛ اِسْتِکْثار (به کسر الف و تاء و سکون سین و کاف) به معنای بسیار کردن؛ تَکاثُر (به فتح تاء و ضم ثاء) بین دو طرف است، به معنای کسی می‌خواهد مال و اعتبار خویش را زیاد کند، و آن دیگری نیز به رقابت این، چنان می‌خواهد؛ کَوْثَر (به فتح کاف و ثاء و سکون واو) به معنای خیر کثیر و مبالغه در کثرت است.

فهرست مندرجات

۱ – معنای کَثْر و کَثْرَه
۲ – کاربردها
۲.۱ – کثیر
۲.۲ – اکثر
۲.۳ – اکثار
۲.۴ – استکثار
۲.۵ – تکاثر
۲.۶ – کوثر
۲.۶.۱ – مشخصات سوره
۲.۶.۲ – مراد از کوثر
۲.۶.۳ – ابتر
۳ – پانویس
۴ – منبع

۱ – معنای کَثْر و کَثْرَه

کَثْر:

[۱] قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۹۱.

[۲] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۴۷۰.

کَثْرَه به معنی زیادت است. راغب گفته: کثرت و قلّت در کمیّت منفصله به کار روند، مثل اعداد.

[۳] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۰۳.

۲ – کاربردها

(وَ اذْکُرُوا اِذْ کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُمْ‌)

[۴] اعراف/سوره۷، آیه۸۶.

«یاد کنید آنگاه که عدّه شما کم بود خدا زیادتان کرد».

[۵] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۸۹.

[۶] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۳۸.

[۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۹.

[۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۷۴.

۲.۱ – کثیر

کَثیر: بسیار است.
(فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ‌)

[۹] حدید/سوره۵۷، آیه۲۶.

(بعضى از آنها هدایت یافته‌اند و بسیارى از آنها گنهکارند).

[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴۱.

[۱۱] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۷۲.

[۱۲] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۰۳.

[۱۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۵.

[۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۲۴۸.

کثیر ممکن است فی نفسه باشد نه با قیاس به دیگری، مثل‌: (وَ کَاَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ‌ کَثِیرٌ…)

[۱۵] آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۶.

یعنی: «مردان خدا که فی حدّهم بسیار بودند»،

[۱۶] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۴۱.

[۱۷] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۴، ص۶۲.

[۱۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۵۴.

[۱۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۸۶.

و مثل‌: (مِنْهُمْ اُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ‌)

[۲۰] مائده/سوره۵، آیه۶۶.

(جمعى از آنها، معتدل و میانه‌رو هستند، ولى بیشتر آنها اعمالشان بد است)

[۲۱] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۹.

که کثیر در مقابل قلیل است.

[۲۲] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۳۹.

[۲۳] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۶، ص۵۴.

[۲۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۴۲.

[۲۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۱۴.

ولی ظاهرا اگر قرینه نباشد لفظ کثیر دلالت ندارد که مقابل آن قلیل است بلکه کثرت در خود موصوف است بی‌آنکه طرف مقابل در نظر گرفته شود.

۲.۲ – اکثر

اَکْثَر: اسم تفضیل و به معنی مطلق کثرت و زیادت است. در اقرب الموارد گفته: آن فوق النصف است.
(وَ لکِنَ‌ اَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ‌)

[۲۶] بقره/سوره۲، آیه۲۴۳.

(ولى بیشتر مردم، شکر او را به جا نمى‌آورند)

[۲۷] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹.

یعنی در صورتی‌ اکثر گفته می‌شود که بیشتر از نصف مردم شکرگزار نباشند.

[۲۸] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۷۹.

[۲۹] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲، ص۴۲۳.

[۳۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۰۵.

[۳۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۶۷.

این سخن در همه آیات قابل تطبیق نیست و ظاهرا آن در بعضی از آیات به معنی مطلق زیادت است، مثل‌: (وَ اِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً اَوِ امْرَاَهٌ وَ لَهُ اَخٌ اَوْ اُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَاِنْ کانُوا اَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ‌)

[۳۲] نساء/سوره۴، آیه۱۲.

(و اگر میت مرد یا زنى بوده باشد که خواهر یا برادر از او ارث مى‌برند؛ و یک برادر یا یک خواهر دارد، سهم هر کدام، یک ششم است [اگر برادر و خواهر مادرى باشد]؛ و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوّم شریکند).

[۳۳] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۷۹.

پیداست که «اکثر» در آیه شامل دو نفر و از دو نفر بالاتر است، زیرا اگر میّت دو خواهر یا دو برادر مادری داشته باشد، ثلث مال را خواهند برد؛

[۳۴] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۱۱.

[۳۵] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۳۴.

[۳۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۹.

[۳۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۵۵.

و مثل‌: (وَ اَثارُوا الْاَرْضَ وَ عَمَرُوها اَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها)

[۳۸] روم/سوره۳۰، آیه۹.

(و زمین را براى زراعت و آبادی دگرگون ساختند و بیش از اینان، آن را آباد کردند)

[۳۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۵.

ظاهرا مراد مطلق کثرت است.

[۴۰] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۵۸.

[۴۱] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۳۹.

[۴۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۶۴.

[۴۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۰۴.

۲.۳ – اکثار

اِکْثار: بسیار شدن و بسیار کردن است. لازم و متعدی هر دو آمده است.
(قالُوا یا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَاَکْثَرْتَ‌ جِدالَنا)

[۴۴] هود/سوره۱۱، آیه۳۲.

«گفتند: ‌ای نوح با ما مجادله کردی و جدال را بسیار نمودی»؛

[۴۵] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۱۵.

[۴۶] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۲۱.

[۴۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۸.

[۴۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۴۷.

و مثل‌: (الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ • فَاَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسادَ)

[۴۹] فجر/سوره۸۹، آیه۱۲.

(همان کسانى که در شهرها طغیان کردند، و فساد فراوان در آنها به بار آوردند).

[۵۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۳.

[۵۱] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۸۱.

[۵۲] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۷۱.

[۵۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۳۹.

[۵۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۷۳.

در قرآن مجید لازم نیامده است.

۲.۴ – استکثار

اِسْتِکْثار: بسیار کردن است، گویند: «اسْتَکْثَرَ مِنَ الشَّیْ‌ءِ» یعنی آن کار را بسیار کرد. صحاح استکثار را اکثار گفته است.

[۵۵] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۸۰۳.

(وَ لَوْ کُنْتُ اَعْلَمُ الْغَیْبَ‌ لَاسْتَکْثَرْتُ‌ مِنَ الْخَیْرِ)

[۵۶] اعراف/سوره۷، آیه۱۸۸.

«اگر غیب می‌دانستم خیر را درباره خویش بسیار می‌جستم».

[۵۷] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۷۲.

[۵۸] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۸۴-۴۸۵.

[۵۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۹.

[۶۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۳۱.

(وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ • وَ لا تَمْنُنْ‌ تَسْتَکْثِرُ • وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ)

[۶۱] مدثر/سوره۷۴، آیه۵-۷.

در «رجز» احتمال دادیم که مراد از «رُجْز» تزلزل و اضطراب است، معنی آیات چنین است: «از تزلزل در کارت یا از عذاب یعنی معصیت، دوری کن؛ منّت نگذار در حالی که کارت و عملت را زیاد به حساب آوری، و برای پروردگارت و در راه او استقامت داشته باش»؛ و نیز در معنی آیه گفته‌اند: «چون چیزی به کسی دادی منت مگذار و آن را زیاد نبین».

[۶۲] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۸۲.

[۶۳] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۲۷.

[۶۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۱.

[۶۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۵۴.

ولی ظاهرا مراد منّت به خداست، یعنی: «در این کارها به خدا منّت نگذار که کار خودت را زیاد بینی»؛ نظیر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.