پاورپوینت کامل قیام مهدی (علیه‌السّلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قیام مهدی (علیه‌السّلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قیام مهدی (علیه‌السّلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قیام مهدی (علیه‌السّلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

وقایع ظهور حضرت مهدی

در زمان ظهور حضرت مهدی (علیه‌السّلام) اتفاقاتی رخ خواهد داد، از جمله اجتماع یاران حضرت در مکه و بیعت با حضرت، تشکیل سپاه با سیصد و سیزده یار خاص حضرت، اصلاحات در مکه و مدینه، پایه گذاری حکومت اسلامی در کوفه، نزول عیسی بن مریم از آسمان و اقتدا به حضرت،کشته شدن دجال و گسترش عدل در جهان را در این نوشتار خدمت شما تقدیم می داریم.

فهرست مندرجات

۱ – اجتماع یاران خاص حضرت در مکه
۲ – کشته شدن نفس زکیه
۳ – خطبه حضرت مهدی به هنگام قیام
۴ – بیعت یاران خاص با امام زمان
۵ – سپاه حضرت مهدی
۶ – میراث پیامبران نزد حضرت مهدی
۶.۱ – پرچم رسول الله
۶.۲ – سنگ حضرت موسی
۶.۳ – پیراهن رسول الله
۶.۴ – پیراهن یوسف
۶.۵ – زره و شمشیر رسول خدا
۶.۶ – عصای موسی
۷ – اقدامات حضرت مهدی در مکه مکرمه
۷.۱ – اصلاح مسجدالحرام
۷.۲ – اصلاح مقام ابراهیم
۷.۳ – نهی از طواف مستحب
۷.۴ – بریدن دست‌های بنی شیبه
۸ – حضرت مهدی در مدینه منوّره
۹ – کوفه پایتخت حضرت مهدی
۹.۱ – سکنی گزیدن امام در رحبه
۹.۲ – وسعت بخشیدن شهر کوفه
۹.۳ – امر به توسیع مسجد کوفه
۱۰ – حضرت مهدی در فلسطین
۱۰.۱ – پیروزی در سرزمین رمله
۱۰.۲ – فرود عیسی بن مریم از آسمان
۱۰.۳ – اقتدا مسیح به امام زمان در نماز
۱۰.۳.۱ – ابهام‌گویی علمای عامه
۱۰.۳.۲ – تصریح‌ بعض عامه
۱۰.۴ – امر به کشتن دجّال
۱۱ – عناوین مرتبط
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع

۱ – اجتماع یاران خاص حضرت در مکه

تعدادی از یاران خاصّ حضرت در مکه اجتماع کرده حضرتش را جستجو می‌کنند. در این هنگام مردی از نزد امام به پیش آنان آمده از ایشان می‌پرسد: شما اینجا چند نفرید؟
پاسخ می‌دهند: حدود چهل نفریم.
آن مرد گوید: وضعتان چگونه خواهد بود؛ اگر سرورتان صاحب الزّمان حضرت مهدی (علیه‌السّلام) را ببینید؟
آنان پاسخ دهند والله، اگر فرمان برخاستن دهند که همراه‌شان با کوه‌ها بجنگیم، با کوه‌ها پیکار خواهیم نمود (با بیان چنین جمله‌ای از عمق اعتقادشان به حضرت مهدی (علیه‌السّلام) و آمادگی فراوان‌شان برای قربانی شدن و شهادت و انجام فرمان آن حضرت سخن می‌گویند).
شب بعد همان مرد نزد آنان آید و گوید: ده نفر برگزیده خود را به من معرّفی نمائید. آنان برگزیدگان خود را به وی نشان می‌دهند. وی نیز آنان را می‌آورد تا با حضرت مهدی (علیه‌السّلام) ملاقات نمایند.

[۱] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ص۱۸۲.

[۲] شافعی، یوسف بن یحیی، عقدالدُّرر، ج۱، ص۲۰۱، باب ۵.

شب‌های دیگر برای افرادی دیگر فرصت پیش می‌آورند تا به صورتی علنی با حضرت مهدی (علیه‌السّلام) ملاقات نمایند.
سرانجام تعداد مشخصی (یعنی سیصد و سیزده نفر) نزد امام حاضرگردیده با آن بزرگوار در مکه و یا یکی از نواحی اطراف آن جمع می‌شوند.

۲ – کشته شدن نفس زکیه

وقتی که روز بیست و پنجم ماه ذی حجّه فرا می‌رسد حضرت ولیّ عصر (ارواحنافداه) مردی ملقّب به نفس زکیّه را به سوی اهل مکه می‌فرستد ولی آنان وی را دستگیر نموده بین رکن و مقام شهید می‌نمایند و سر وی را به شام نزد سفیانی می‌فرستند.
پس از آن… حضرت بقیه الله روز عاشورا در مسجدالحرام حاضر گردیده چند رکعت نماز در مقام ابراهیم (علیه‌السّلام) می‌گزارند و در حالی که یاران خاصّ در اطراف حضرت گرد آمده‌اند، این خطبه را القا می‌فرماید.

۳ – خطبه حضرت مهدی به هنگام قیام

روایت شده که حضرت مهدی (علیه‌السّلام) پشت به خانه کعبه خطبه تاریخی خود را آغاز می‌فرمایند:
فکر می‌کنید امام در خطبه خویش چه می‌فرمایند؟!
با ستایش خدای تعالی و ثنای بر او و درود بر رسول گرامی‌ و خاندان پاکش آغاز سخن می‌فرمایند. سپس چه؟
اینجا به حضرت باقر (علیه‌السّلام) گوش فرا می‌دهیم تا ما را از آنچه که حضرت مهدی (علیه‌السّلام) در ابتدای خطبه خویش به هنگام قیام بیان می‌کنند بیاگاهانند.
حضرت باقر (علیه‌السّلام) چنین می‌فرمایند: «قائم در آن هنگام در مکه است پشت به بیت الله الحرام تکیه داده چنین ندا کند: ‌
ای مردم! ما از خدا یاری می‌طلبیم و از مردمی‌ که دعوت ما را اجابت کنند.
ما اهل بیت پیامبرتان محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هستیم و از سزاوارترین مردم به خدا و به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) . هرکه در مورد آدم (علیه‌السّلام) با من محاجّه کند، باید بداند که من نزدیکترین کس به آدمم. هرکه درباره نوح (علیه‌السّلام) با من به گفتگو برخیزد بداند که من سزاوارترین کس به نوحم. هر که در زمینه ابراهیم (علیه‌السّلام) با من احتجاج نماید، بداندکه شایسته‌ترین مردمان به ابراهیمم. هرکه در مورد محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با من محاجه نماید، بداندکه من نزدیک‌ترین مردمان به محمدم. هرکه درباره پیامبران با من گفتگو نماید، من سزاوارترین مردمان به پیامبرانم. آیا خدای تعالی در کتاب خویش نمی‌فرماید:
«اِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحَاً و آلَ ابْراهیمَ و آلَ عِمرانَ عَلَی العالمینَ ذَرِّیَّهً بَعْضُها مِن بَعْضٍ و اللهُ سَمیعٌ عَلیم؛

[۳] آل عمران/سوره۳، آیه۳۵۳۳.

خدای متعال آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید؛ فرزندانی که برخی از برخی دیگرند و خدا شنوا و دانا است.» من بازمانده آدمم و ذخیره‌ای از نوح و برگزیده‌ای از ابراهیم و انتخاب شده‌ای از محمد (صلی‌الله‌علیهم‌اجمعین).
بدانید! هرکه در کتاب خدا با من به محاجه برخیزد، من سزاوارترین مردم به کتاب خدا هستم. بدانید! هر که در سنت رسول خدا با من محاجه نماید، من به سنت رسول خدا سزاوارترینم.
شما را به خدا سوگند می‌دهم که هر که سخن مرا امروز بشنود، به دیگری که حاضر نیست، برساند. به حق خدا و حق پیامبرش و به حق خودم (حق من بر شما حق قرابت من به پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است) از شما می‌خواهم که ما را یاری نمایید و در برابر کسانی که به ما ظلم کردند از ما حفاظت کنید. ما را بیم دادند و به ما ستم نمودند و ما را از دیار و فرزندانمان راندند و برما جور نمودند و حقمان را سلب کردند و اهل باطل بر ما دروغ بستند.
خدا را! خدارا! ما را در نظر آورید. ما را رها نکنید و یاریمان کنید که خدای تعالی شما را یاری خواهد نمود.

[۴] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ج ۱، ص ۲۸۱، حدیث ۶۷ باب چهاردهم.

خطبه دیگری برای امام (علیه‌السّلام) روایت نموده‌اند که با خطبه ذکر شده مختصر اختلافی دارد؛ مانند اینکه ایشان فرموده‌اند: «ای مردم هرکه درباره موسی با من به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به موسی (علیه‌السّلام) هستم. ‌ای مردم، هر که درباره عیسی با من به محاجّه برخیزد من سزاوارترین مردمان به عیسی هستم.»

۴ – بیعت یاران خاص با امام زمان

از احادیث این گونه برمی‌آید که حضرت مهدی (علیه‌السّلام) از اصحاب و یاران خویش بر اساس شرایطی که در کتاب‌ها ذکر گردیده بیعت می‌گیرد. برخی از این شرایط اموری هستندکه ارتکاب آنان در هر حال حرام بوده نیازی به شرط کردن ندارد، مانند زنا و سرقت و خوردن مال یتیم و مشابه آن.
برخی از این شرایط واجب‌اند و وجوب آنها ارتباطی با بیعت ندارد مانند: امر به معروف و نهی از منکر، برخی از این امور به زهد و اخلاق تعلق دارند آن زمان که یاران حضرت به این شرایط ملتزم گردیده براساس آنها بیعت نمودند حکم بر آنان مؤکدتر و شدیدتر می‌شود؛ مانند انسانی که سوگند می‌خورد که مرتکب سرقت نگردد و هنگامی‌که مرتکب دزدی شد مستحق دو گونه عقاب خواهد بود: مجازاتی به خاطر سرقت و مجازاتی به خاطر خلاف سوگند رفتار نمودن (بیعت درحقیقت پیمان مجددی است برانجام آنچه وظیفه بوده است، یعنی خود را کاملاً تسلیم آنچه از قبل «می‌بایست» می‌کند. بیعت کننده تاکید می‌کند که ولایتی را که خدا برای بیعت شونده مقرر فرموده است می‌پذیرد، بدیهی است این ولایت با بیعت ایجاد نمی‌شود، از قبل بوده است).
بیعت با حضرت مهدی (علیه‌السّلام) نیز همین گونه است، چرا که بیعت با آن بزرگوار بیعت با خدا محسوب می‌گردد. خدای سبحان می‌فرماید: «اِنَّ الْذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یَبایِعُونَ اللهَ، یَدُ اللهِ فَوْقِ ایْدیهِم؛

[۵] فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.

‌ای پیامبر کسانی که با تو بیعت می‌کنند با خدا بیعت می‌نمایند، دست خدا بالای دست آنان است.»
با وجود آنکه یاران حضرت مهدی (علیه‌السّلام) از مزایا و شایستگی‌های فراوانی بهره‌مندند پایبندی به این شرایط لازم است، چرا که آن حضرت از یاران خویش می‌خواهند که نمونه‌های فضائل و کمالات باشند تا لیاقت فرماندهی و سرپرستی کره زمین را داشته باشند پس باید از محرمات اجتناب نموده به انجام واجبات پایبند باشند، از امور فریبنده و بی‌ارزش دنیا اجتناب نموده از هر گونه خوش گذرانی و اشرافیت باز ایستند و در زندگی طریقه زهد و سختی را برگزینند تا شایستگی اداء وظائفی را که بر دوش آنان نهاده شده به بهترین وجه داشته باشند.

۵ – سپاه حضرت مهدی

از حضرت امام باقر (علیه‌السّلام) روایت شده که (در حدیثی که راجع به حضرت مهدی (علیه‌السّلام) سخن می‌گفتند) چنین فرمودند:
«… سپس از مکه بیرون نمی‌رود مگر آنکه در میان تعدادی به‌ اندازه حَلَقه باشد.»
راوی سؤال می‌کند حَلَقه چیست؟ فرمودند: ۱۰ هزار نفر

[۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۷.

از حضرت صادق (علیه‌السّلام) سؤال شد که: «همراه قائم چند نفر خروج می‌نمایند؟ می‌گویند: همراه وی عده‌ای به‌ اندازه نفرات بدرند، یعنی ۳۱۳ نفر. حضرت فرمودند: خروج نمی‌کند مگر با نیرومندانی که دارای توان باشند و تعداد نیرومندان کمتر از ۱۰ هزار نفر نیست.

[۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۳.

ما در منابعی که نزدمان موجود است، توضیحی درباره حَلَقه (که ۱۰ هزار نفرند) نیافتیم ولی آنچه می‌توان استفاده کرد آن است که آنها جماعت‌ها و گروه‌هایی می‌باشند که از ایمان کامل و عقیده پابرجا و محکم بهره‌ای فراوان برده‌اند. آنان جزء سپاه حضرت مهدی (علیه‌السّلام) محسوب‌اند ولی امتیازات آنان مانند امتیازات ۳۱۳ نفر نیست، جز آنکه آنان در مکه به حضرتش ملحق گردیده در زیر پرچم آن بزرگوار گرد می‌آیند.
در برخی از احادیث به جای کلمه «حَلَقه» کلمه «عقد» به کار رفته است

[۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۷.

که مراد از هر دو کلمه یکی است.
حضرت امام مهدی (علیه‌السّلام) با این تعداد از لشکریان فراوان از مکه خروج می‌نمایند و طبیعی است که میلیون‌ها تن از مردم در طول راه و در ایام اقامت ایشان در کوفه به آن حضرت ملحق می‌شوند. بنابراین، نمی‌توانیم میزان فراوانی سپاهیان و لشکریان امام (علیه‌السّلام) را تصور نمائیم ولی این مقدار را می‌توانیم بگوییم که هر مردی که به حضرت مهدی (علیه‌السّلام) ایمان داشته و توانائی حمل سلاح داشته باشد از سپاهیان امام (علیه‌السّلام) محسوب خواهد گردید و هنگامی‌که فرمان امام (علیه‌السّلام) به آمادگی و بسیج صادر شود تمام طبقات در هر سنی و شرائطی که باشند برای لبیک گفتن به ندای آن حضرت بر یکدیگر سبقت می‌گیرد.

۶ – میراث پیامبران نزد حضرت مهدی

میراث‌های پیامبران که نزد حضرت مهدی (علیه‌السّلام) است، میراث‌های پیامبران کدام است؟
پاسخ این است که: مقصود از میراث‌ها در اینجا آنچه شخصِِِِِِِ از دنیا رفته از مال و غیره برای ورثه خود باقی می‌گذارد نیست؛ بلکه مقصود اشیائی است نفیس و قیمتی که پیامبران برای اوصیاء پس از خود باقی می‌گذارند و از یک وصی به وصی بعد منتقل می‌گردد.
این میراث از پیامبرانی که قبلاً می‌زیسته‌اند به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید. پس از وفات پیامبر گرامی‌ نیز این مجموعه به علاوه میراث‌های شخص رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خلیفه شرعی آن بزرگوار یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) و پس از ایشان به حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) و به همین ترتیب به امام پس از وی… و سرانجام به خاتم الاوصیاء دوازدهمین جانشین یعنی حضرت امام مهدی منتظر (علیه‌السّلام) رسیده است. هم اکنون نیز نزد ایشان موجود است و تا روز ظهورشان آنها را حفظ خواهند نمود.

۶.۱ – پرچم رسول الله

می‌پرسید: نقش این میراث‌ها در ظهور امام (علیه‌السّلام) چیست؟
پاسخ آن است که این میراث‌ها بیانگر اولویت حضرت مهدی (علیه‌السّلام) از دیگر مردم نسبت به انبیاء و اوصیا است و اینکه آن بزرگوار ادامه رسالت الهی انبیاء عظام می‌باشند از آنها بهره‌های دیگری نیز گرفته می‌شود. ذیلاً برخی روایات را در این مورد بررسی می‌نمائیم.
حضرت امام باقر (علیه‌السّلام) فرمودند: «وقتی که قائم ظهور نماید، پرچم رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خاتم سلیمان و سنگ و عصای موسی را آشکار خواهد نمود.»

[۹] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ج ۱، ص۲۳۸، باب ۱۳، حدیث ۲۸.

از امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی که از ایشان درباره پرچم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت گردیده چنین آمده است: «… جبرئیل آن را روز بدر آورد… رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن پرچم را در روز بدر برافراشت آنگاه آن را پیچید و به علی (علیه‌السّلام) داد. آن پرچم نزد علی (علیه‌السّلام) بود تا آنکه روز بصره پیش آمد. در روز بصره (یعنی جنگ جمل) امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) آن را باز کرد و خداوند وی را با آن پرچم پیروز فرمود آنگاه آن را در هم پیچید و هم اکنون نزد ماست. آن را کسی نمی‌گشاید تا آنکه قائم قیام کند وقتی قیام نمود آن را باز می‌کند»

[۱۰] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ج ۱، ص۳۰۷، باب ۱۹، حدیث ۲.

اما خاتم سلیمان، درباره‌اش چنین روایت شده که وقتی آن را در دست می‌کرد خدای متعال برای وی باد و پرندگان و فرشتگان را مسخّر می‌فرمود.

۶.۲ – سنگ حضرت موسی

اما سنگ و عصای موسی، خدای تعالی می‌فرماید: «آن هنگام که موسی برای قومش از خدا آب خواست به وی گفتیم با عصای خود به سنگ بزن پس از آن دوازده چشمه جوشیدن گرفت هر یک از مردم آبشخور خود را می‌دانستند.»

[۱۱] بقره/سوره۲، آیه۶۰.

خدای سبحان چنین می‌فرماید: «به موسی وحی کردیم که عصای خود را بیفکن ناگهان به بلعیدن آنچه که آنان به دروغ ساخته بودند پرداخت»

[۱۲] اعراف/سوره۷، آیه۱۱۷.

حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «عصای موسی چوب درخت یاس بود از درخت‌های بهشتی وقتی موسی به سوی مَدیَن می‌رفت جبرئیل آن را برایش آورد.»

[۱۳] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ج۱، ص۲۳۸، باب ۱۳، حدیث ۲۷.

حضرت امام باقر (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «وقتی که قائم خروج کند… با خود سنگ موسی بن عمران را (که صخره‌ای به قدر بار شتر و بس سنگین است) حمل نماید در هیچ منزلی فرود نمی‌آید، مگر آنکه چشمه‌ها برایش جوشیدن گیرد.»

[۱۴] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ج۱، ص۲۳۸، حدیث ۲۹.

۶.۳ – پیراهن رسول الله

امام صادق (علیه‌السّلام) به یعقوب بن شعیب فرمودند: «می‌خواهی پیراهن قائم را (که با آن قیام می‌کند) به تو نشان دهم؟» عرض کرد: آری، آن حضرت صندوقچه‌ای را خواستند آن را باز کرده پیراهنی از کرباس از آن بیرون کشیدند. سر آستین چپ پیراهن خونین بود سپس فرمودند: «این پیراهن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است همان که در روزی که دندانهای پیامبر شکست (دندانهای آن حضرت روز جنگ احد شکست.) بر تن رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود قائم با همین پیراهن قیام می‌کند.»
یعقوب بن شعیب می‌گوید: «خون را بوسیدم و آن را بر چهره نهادم حضرت آن را پیچیدند و دستور بردن آن را دادند.»

[۱۵] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ج۱، ص۲۴۳، باب ۱۳، حدیث ۴۲.

۶.۴ – پیراهن یوسف

حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) به مفضّل بن عمر فرمودند: «آیا می‌دانی پیراهن یوسف چه بود؟ (مفضل گوید: ) عرض کردم: خیر. فرمود: زمانی که برای ابراهیم (علیه‌السّلام) آتش افروخته شد، جبرئیل برایش پیراهنی آورد و به تن او پوشاند و وجود این پیراهن باعث شد که گرما و سرما به او آسیب نرساند. وقتی که مرگش رسید آن را در بازوبندی قرار داده بر (بازوی) اسحاق آویخت، اسحاق نیزآن را بر (بازوی) یعقوب و او آن را و قتی یوسف متولد گردید بر (بازوی) او آویخت و در بازوی یوسف بود تا اینکه کار وی آن گونه شد. هنگامی‌که یوسف (علیه‌السّلام) آن را از آن بازوبند بیرون آورد یعقوب بویش را استشمام نمود و این سخن خداوند است که «من بوی یوسف را استشمام می‌کنم، اگرکه مرا تخطئه ننمایید» پس آن پیراهن از بهشت بود.
عرض کردم: فدایت شوم! این پیراهن به نزد چه کسی رفت؟ فرمود: نزد اهلش. آن پیراهن وقتی که قائم قیام کند با وی خواهد بود. سپس فرمود: هر پیامبری که عملی یا چیز دیگری به ارث نهاد به آل محمد ‌(علیهم‌السّلام) رسید.

[۱۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۷-۳۲۸.

[۱۷] شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص ۶۷۴.

[۱۸] شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۵۳.

۶.۵ – زره و شمشیر رسول خدا

حضرت صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «… بر تن او پیراهن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است؛ همان پیراهنی که در روز احد با پیامبر بود. دستارش سحاب و زره رسول خدا سابغه (از مطالب جالبی که مورخان گفته‌اند این است: تمام اشیائی که مربوط به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گردید دارای نام خاصی بود؛ مثلاً عصای ایشان به نام ممشوق و یکی از دستارها به نام «سحاب» و شتر ماده‌شان به نام عضباء نامیده می‌شد.) و شمشیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذوالفقار نیز همراهش خواهد بود.»

[۱۹] نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ج۱، ص۳۰۸، باب ۱۹، حدیث ۲.

۶.۶ – عصای موسی

حضرت باقر (علیه‌السّلام) چنین فرمودند: «عصای موسی از آنِ آدم بود که به شعیب رسید، سپس به موسی بن عمران و اکنون نزد ماست، به تازگی آن را دیدم، عصائی است سبز رنگ به همان شکلی که از درخت بریده شد. اگر از آن بخواهند که سخن گوید زبان به سخن می‌گشاید آن را برای قائم ما (علیه‌السّلام) آماده‌اش کرده‌اند و هرکاری که موسی با آن عصا انجام می‌داد، انجام دهد، عصا نیز هر چه به وی امر شود انجام می‌دهد و هر وقت او را بیفکنند با زبانش آنچه را که دشمن ساخته است خواهد بلعید.

[۲۰] شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۶۷۳، باب ۵۸، حدیث ۲۷

۷ – اقدامات حضرت مهدی در مکه مکرمه

در پی انجام بیعت برای حضرت مهدی (علیه‌السّلام)، امام (علیه‌السّلام) پس از آنکه حکومت سابق سقوط کرد و نابود شد، بساط حکومت را در مکه می‌گسترانند و بر مراکز قدرت تسلط می‌یابند. در آن روز دولت وقت توان آن را که در برابر حضرت مهدی (علیه‌السّلام) مقاومت کند ندارد و از برخی از احادیث استفاده می‌شود که مکه تسلیم می‌گردد و آن حضرت به طو ر کامل بر آن شهر استیلا می‌یابند.
در آن شهر حضرت مهدی (علیه‌السّلام) به انجام کارهائی اقدام می‌فرمایند که برخی از آنها را (که در احادیث ذکر شده است) ذیلاً یادآور می‌گردیم.

۷.۱ – اصلاح مسجدالحرام

حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «زمانی که قائم قیام کند ساختمان مسجد الحرام را خراب می‌کند تا به صورت اولیه برگردد. مقام را نیز به محلی که قبلا ً بوده برمی‌گرداند.»

[۲۱] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص ۳۸۳.

مسجد الحرام پس از وفات رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تاکنون مرتباً وسعت یافته مساحت‌های فراوانی از تمام جوانب به آن اضافه گردیده است ولی با وجود آن هنوز به‌اندازه قبلی که حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) ساخته بود نرسیده‌ است زیرا که اساس قدیم آن از «حَزْوَرَه» (حزوره اسم محلی بین صفا و مروه و جزء مسعی است.) بوده که اکنون در «مسعی» بین صفا و مروه قرار دارد.
از حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) درباره اضافاتی که در مسجدالحرام واقع شده است سؤال کردند که آیا جزء مسجد است یا نه؟ آن حضرت پاسخ فرمودند: «آری… آنان هنوز آن را به‌ اندازه مسجدی که ابراهیم و اسماعیل (علیهم‌السّلام) ساخته بودند نرسانده‌اند.»

[۲۲] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴ ص۵۲۶، کتاب الحج باب فضل الصلاه فی المسجدالحرام.

و نیز حضرت فرمودند: «خطّ ابراهیم (علیه‌السّلام) در مکه بین حَزْوَرَه تا مسعی است.‌اندازه خط کشیدن ابراهیم (علیه‌السّلام) همان است.» ( (دو توضیح لازم است؛ اول این که مؤلف فقید نشانی این حدیث را باب فضل الصلاه آورده‌اند اما در آنجا به جای خط، حق آمده است ثانیاً هم ایشان (رحمهُ الله) خطَّ ابراهیمُ ضبط کرده‌اند که حالت اضافی صحیح تر می‌نماید: خطُُّ ابراهیمَ) معنای جمله چنین است : پس مسجد قسمتی است که ابراهیم آن را مشخص ساخت.)

[۲۳] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴، ص۲۱۰، کتاب الحج باب حج ابراهیم و اسماعیل، حدیث ۱۲.

[۲۴] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۵۴، حدیث ۲۳۱.

)
وقتی حضرت مهدی (علیه‌السّلام) ظاهر شوند، دیوار محیط بر مسجدالحرام امروزی را خراب کرده دیوار تازه‌ای بر پایه دیوار نخستین می‌سازند و این باعث سهولت طواف خواهد شد؛ به ویژه آنکه تعداد حاجیان در زمان ظهور حضرت به دهها میلیون نفر خواهد رسید.

۷.۲ – اصلاح مقام ابراهیم

قبلاً گفتیم که حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: «زمانی که قائم قیام نماید… مقام ابراهیم را به همان محلی که بوده است برمی‌گرداند.»
مقام ابراهیم سنگی است که حضرت ابراهیم خلیل الرّحمان (وقتی که خانه کعبه را بنا می‌فرمود) برآن سنگ ‌ایستاد.
این مقام در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مجاور کعبه بود. وقتی عمر بن خطاب زمامدار شد، مقام ابراهیم را از مکانش منتقل ساخت و محلّش را تغییر داد.
زمانی که حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) زمام حکومت را پس از کشته شدن عثمان به دست گرفت، تصمیم گرفت که هر زیاده و بدعتی را از دین بردارد و همه چیز را به همان صورتی که در زمان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود برگرداند. از آن جمله مقام را به جای نخستینش در مجاورت کعبه برگرداند؛ ولی منافقان و دشمنان آن حضرت (که در برابر هر نوع قدم اصلاحی آن حضرت می‌ایستادند) قیام کردند؛ لذا مولا (علیه‌السّلام) بهتر آن دیدند که با توجه به مسائل مهم‌تر، قضیه را تا زمان دیگر مسکوت نهند. این بود که مقام ابراهیم تا امروز در غیر محلّ خود باقی مانده است.
ازجمله اقداماتی که حضرت در مکه انجام می‌دهند، برگرداندن مقام ابراهیم به محل اول آن در جوار کعبه مکرمه است. این مطلب نیز برای تسهیل طواف حجّاج انجام می‌پذیرد؛ زیرا در آن صورت طواف بین رکن و مقام واجب نخواهد بود بلکه طواف گرد خانه فقط کفایت می‌کند و هر قدرکه حجاج به هنگام طواف از خانه کعبه دور شوند مانعی نخواهد داشت.
اگر امروزه بنابر نظر برخی از فقهاء طواف باید بین رکن و مقام انجام گیرد، این وجوب با برگرداندن مقام به جایگاه نخستین آن در زمان ظهور امام عصر (علیه‌السّلام) برداشته خواهد شد.

۷.۳ – نهی از طواف مستحب
  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.