پاورپوینت کامل فضلنا ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فضلنا ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فضلنا ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فضلنا ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

فضل (مفردات‌قرآن)

منبع: فضل (قاموس قرآن (جلد ۵))

مقالات مرتبط: فضل (مفردات‌نهج‌البلاغه)، فضیلت.

فَضْل (به فتح فاء و سکون ضاد) از واژگان قرآن کریم به معنای زیادت است. فضل در قرآن به دو معنى به‌ کار رفته: ۱- برتری که ممکن است معنوی باشد یا مادی، ۲- عطیّه و احسان و رحمت؛ و هر دو از مصادیق معناى اولى است. در مورد تفضیل انبیاء به فرمایش قرآن پیامبران بعضى از بعضى افضل‌اند و این تفضیل از جانب خداست و مراد از تفضیل بنی اسرائیل، بودن پیامبران زیاد و معجزات زیاد در میان آنهاست.

فهرست مندرجات

۱ – معنای فَضْل
۲ – کاربردها
۳ – بررسی چند آیه
۳.۱ – فضل و رحمت
۳.۲ – نعمت و فضل
۳.۳ – تفضیل انبیاء
۳.۳.۱ – سخن گفتن خدا با پیامبران
۳.۴ – فضیلت کسبی‌
۳.۵ – مفاضله میان انبیاء و ائمه
۳.۶ – فضیلت یهود
۳.۶.۱ – معجزات واقعه در بنی اسرائیل
۳.۶.۲ – نتیجه
۳.۷ – فضیلت انسان‌
۳.۷.۱ – نظر نگارنده
۴ – پانویس
۵ – منبع

۱ – معنای فَضْل

فَضْل

[۱] قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۸۲.

[۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۳۹.

[۳] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۴۳.

به معنای زیادت است. راغب گفته: «الْفَضْلُ‌: الزّیاده عن الاقتصار».
در مصباح گفته: «فَضَلَ‌ فَضْلًا» یعنى زیادت یافت. «خذ الْفَضْلَ‌» یعنى زیادت‌ را بگیر.

[۴] فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۷۵.

در قاموس آنرا ضدّ نقص گفته است.

[۵] فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۴، ص۳۱.

۲ – کاربردها

هر گاه در آیات قرآن دقت شود خواهیم دید که فضل در آن به دو معنى به‌کار رفته:
۱- برتری. ۲- عطیّه و احسان و رحمت و هر دو از مصادیق معناى اولى است.
امّا اوّلى ممکن است معنوى باشد، مثل‌: (فَما کانَ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ‌ فَضْلٍ‌ …)

[۶] اعراف/سوره۷، آیه۳۹.

«شما را بر ما برترى و فضیلتى نبود». (وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا)

[۷] سبأ/سوره۳۴، آیه۱۰.

(و ما به داود از سوى خود فضیلتى بزرگ بخشیدیم)؛

[۸] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۹.

و ممکن است مادّى، مثل‌: (وَ اللَّهُ‌ فَضَّلَ‌ بَعْضَکُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ‌)

[۹] نحل/سوره۱۶، آیه۷۱.

(خداوند بعضى از شما را بر بعضى دیگر از نظر روزى برترى داد).

[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۴.

امّا دوّمى مثل‌: (وَ لکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ‌ عَلَى الْعالَمِینَ‌)

[۱۱] بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.

«لیکن خدا صاحب احسان و رحمت است بر مردمان».
راغب گوید: هر عطیّه‌اى را که بر معطى لازم نیست فضل گویند.

[۱۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۳۹.

یعنى احسان و رحمت و عطائی که خدا بر بندگان می‌کند بر خداوند لازم نیست بلکه از روى لطف و کرم می‌کند، لذا به آن فضل گوئیم که زیادت است و گرنه بندگان حقى در نزد خدا ندارند.

۳ – بررسی چند آیه

اینک به چند آیه نظر می‌کنیم:

۳.۱ – فضل و رحمت

(فَلَوْ لا فَضْلُ‌ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ‌)

[۱۳] بقره/سوره۲، آیه۶۴.

(اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید)

[۱۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰.

در این آیه کلمه رحمت بعد از «فضل» آمده ایضا در آیه ۸۳

[۱۵] نساء/سوره۴، آیه۸۳.

و ۱۱۳

[۱۶] نساء/سوره۴، آیه۱۱۳.

و ۱۷۵

[۱۷] نساء/سوره۴، آیه۱۷۵.

سوره نساء و غیره، آیا رحمت در این آیات بیان و عبارت اخراى فضل است یا معنى دیگرى دارد؟ به نظر می‌آید که «رحمه» ذکر عام بعد از خاصّ باشد که فضل از مصادیق رحمت است

[۱۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۳۲۲.

[۱۹] علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۸۲.

[۲۰] علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۱۹.

و می‌شود با ملاحظه آیات ما قبل مصادیق آن دو را روشن کرد و در آیه فوق می‌توان گفت: مراد از فضل، تأخیر عذاب و غرض از رحمه، قبول توبه باشد، یعنى: «اى بنی اسرائیل اگر فضل خدا بر شما نبود و در عقوبت شما تعجیل می‌کرد و اگر رحمتش در توفیق توبه نبود حتما زیانکار می‌شدید».

۳.۲ – نعمت و فضل

(فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ‌ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ …)

[۲۱] آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۴.

(با نعمت و فضل پروردگار، بازگشتند؛ در حالى‌که هیچ بدى به آنان نرسید).

[۲۲] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۷۳.

در این آیه لفظ نعمت و فضل با هم‌ ذکر شده ایضا در آیات ۱۷۱ آل عمران

[۲۳] آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۱.

و ۸ حجرات.

[۲۴] حجرات/سوره۴۹، آیه۸.

طبرسی ذیل آیه ۱۷۱ آل عمران فرموده: فضل و نعمت دو لفظ است به یک معنى. بعد می‌گوید درباره تکرار آن در آیه دو وجه گفته‌اند، یکى آنکه نعمت مقابل طاعت است و فضل زاید بر آن و دیگرى آنکه تکرار آن براى تأکید و تمکین معنى در نفس و مبالغه است. نگارنده نیز ترجیح می‌دهم که هر دو به یک معنى باشند گر چه در آیه دو مصداق دارند.

۳.۳ – تفضیل انبیاء

به صراحت قرآن انبیاء (علیهم‌السّلام) از لحاظ فضیلت یکسان نیستند، بعضى بر بعضى مزیّت دارند: (تِلْکَ الرُّسُلُ‌ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ …)

[۲۵] بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.

(ما بعضى از آن پیامبران را بر بعضى دیگر برترى بخشیدیم؛ برخى از آنها، خدا با او سخن مى‌گفت؛ و بعضى را درجاتى برتر داد؛ و به عیسی بن مریم، نشانه‌هاى روشن دادیم؛ و او را با «روح القدس» تأیید نمودیم).

[۲۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲.

از این آیه سه مطلب روشن میشود:
اول اینکه: پیامبران بعضى از بعضى افضل‌اند و این تفضیل از جانب خداست که فرموده‌ «فَضَّلْنا» عین همین کلمه در آیه بعدى نیز خواهد آمد.
دوم اینکه: سبب تفضیل سخن گفتن خدا و تأیید با روح القدس و اعطاء معجزات است که آیه در صدد بیان اسباب تفضیل است.
سوم اینکه: علت افضلیت عیسى (علیه‌السّلام) معجزات و تأیید با روح القدس بوده است.

[۲۷] علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۲، ص۳۱۰-۳۱۱.

[۲۸] علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۷۰-۴۷۳.

(وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى‌ بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً)

[۲۹] اسراء/سوره۱۷، آیه۵۵.

(ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم؛ و به داود، «زبور» بخشیدیم)

[۳۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۷.

در این آیه نیز تفضیل از جانب خداست و علت فضیلت داود اعطاء زبور است.
داود و سلیمان (علیهماالسّلام) میگویند: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی‌ فَضَّلَنا عَلى‌ کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ‌)

[۳۱] نمل/سوره۲۷، آیه۱۵.

(ستایش مخصوص خداوندى است که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش برترى بخشید)

[۳۲] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۸.

و سلیمان به مردم درباره دانستن زبان پرندگان و دارا بودن بهر شى‌ء می‌گوید: (یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ‌ الْمُبِینُ‌)

[۳۳] نمل/سوره۲۷، آیه۱۶.

(ى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده به یقین؛ این فضیلت آشکارى است).

[۳۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۸.

چنانکه گفته شد: تفضیل پیامبران از جانب خداست به نظر می‌آید علّت تفضیل در استعدادها و معنویّات آن بزرگواران بوده که شایستگى تفضیل را داشته‌اند، گر چه همه انبیاء (علیهم‌السّلام) داراى فضل بوده‌اند، قرآن فرموده:
(اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ‌)

[۳۵] انعام/سوره۶، آیه۱۲۴.

آیه در جواب کسانى است که می‌گفتند: باید به ما هم وحی و رسالت داده شود، خدا در جواب فرمود: «خدا داناتر است که رسالت خویش را در کجا قرار می‌دهد و به کدام کس محول می‌کند». یعنى جعل رسالت احتیاج به استعداد دارد و خدا بهتر می‌داند کدام شخص داراى آن استعداد است و در عین حال صاحبان استعداد نیز بعضى بر بعضى مزیّت دارند.
درباره رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) باید بدانیم آن حضرت خاتم پیامبران و آورنده دین کامل‌تر از ادیان گذشته است و کتابش چنانکه خواهیم گفت حافظ کتاب‌هاى گذشته است در اینصورت بى‌شک از دیگران افضل خواهد بود و ذیلا خواهیم دید که آن حضرت جامع اسباب فضیلت و سهمش روی‌هم از دیگران زیاد بود و از مصادیق‌ «وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ» و یا مصداق منحصر به فرد آن بود.
در باره تأیید بروح القدس آمده‌: (فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ …)

[۳۶] تحریم/سوره۶۶، آیه۴.

(خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند).

[۳۷] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۰.

ایضا: (قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‌ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ …)

[۳۸] بقره/سوره۲، آیه۹۷.

(بگو: «کسى که دشمن جبرئیل باشد دشمن خداست؛ چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است…»).

[۳۹] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵.

۳.۳.۱ – سخن گفتن خدا با پیامبران

امّا در خصوص سخن گفتن خدا با آن حضرت باید دانست خدا با پیامبران سه نحو سخن می‌گوید: وحى، سخن گفتن با ایجاد صدا، فرستادن ملک. این آیه هر سه را بیان می‌کند:
(وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ …)

[۴۰] شوری/سوره۴۲، آیه۵۱.

(و امکان ندارد خدا با هیچ انسانى سخن بگوید، مگر از راه وحى یا از پشت حجابى (همچون ایجاد صوت)، یا رسولى (فرشته‌اى) مى‌فرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد وحى مى‌کند).

[۴۱] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۸.

در آیه ما بعد تصریح شده که خدا با حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) با هر سه قسم سخن گفته است زیرا آیه ما بعد چنین شروع شده‌: (وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا …)

[۴۲] شوری/سوره۴۲، آیه۵۲.

لفظ «کَذلِکَ» اشاره به آیه قبل و سه قسم وحى است یعنى: «به تو دینى با هر سه قسم وحى کردیم».
على هذا آن حضرت از «مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ» نیز می‌باشد.
از طرف دیگر به قول بعضى مراد از «رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ» آن حضرت است و درباره حضرتش آمده: (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّهً لِلنَّاسِ‌)

[۴۳] سباء/سوره۳۴، آیه۲۸.

(و ما تو را جز براى همه مردم نفرستادیم)،

[۴۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۱.

(وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ‌)

[۴۵] انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۷.

(ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم).

[۴۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۱.

وانگهى کتاب آن حضرت ناظر و حافظ کتاب‌هاى دیگر است‌: (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ …)

[۴۷] مائده/سوره۵، آیه۴۸.

(و این کتاب (قرآن‌) را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق مى‌کند و با آنها هماهنگ است، و نگاهبان و حاکم بر آنهاست)؛

[۴۸] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۶.

ایضا آیه اسراء و آیات سوره نجم درباره معراج از ادلّ دلیل بر افضلیّت آن حضرت است اگر کمى در آیه‌ (سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى‌)

[۴۹] اسراء/سوره۱۷، آیه۱.

(پاک و منزّه است آن کس که بنده‌اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالأقصی -که گرداگردش را پر برکت ساخته‌ایم- برد)

[۵۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۲.

و آیات‌ (وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرى‌ • عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهى‌ • عِنْدَها جَنَّهُ الْمَأْوى‌ • إِذْ یَغْشَى السِّدْرَهَ ما یَغْشى‌ • ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‌ • لَقَدْ رَأى‌ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى‌)

[۵۱] نجم/سوره۵۳، آیه۱۳-۱۸.

(و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد، نزد «سدره المنتهی»، که «بهشت جاویدان» در آن جاست. در آن هنگام که چیزى (نور خیره کننده‌اى‌) سدره المنتهى را پوشانده بود، چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد آنچه دید واقعیّت بود. به یقین او بزرگترین نشانه‌هاى پروردگارش را در آن سفر آسمانى دید)

[۵۲] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۶.

دقّت کنیم در افضل بودن آن حضرت شکى نخواهیم داشت.
در آیه‌ (وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى‌ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ …)

[۵۳] احزاب/سوره۳۳، آیه۷.

((به خاطر آور) هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و همچنین از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم)

[۵۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۹.

آن حضرت از همه پیامبران اولو العزم جلوتر ذکر شده می‌شود آن‌هم دلیل مطلب باشد این‌ها همه راجع به استفاده از آیا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.