پاورپوینت کامل عزازیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عزازیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عزازیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عزازیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

ابلیس

مقالات مرتبط: ابلیس (مفردات‌قرآن)، إِبلیس (لغات‌قرآن)، ابلیس (مفردات‌نهج‌البلاغه)، یأس.

ابلیس بر وزن اِفْعیل از لغت «بلس» به معنای مأیوس شدن می‌باشد. از دیرباز اعتقاد به وجود ابلیس (شیطان) و نیروهاى شرور در میان ادیان و مذاهب وجود داشته است و اسلام در قرآن کریم به خوبی به معرفی او پرداخته است.

فهرست مندرجات

۱ – واژه شناسی
۲ – شناخت ابلیس
۲.۱ – نامهای ابلیس
۲.۲ – کنیه ابلیس
۳ – فرق ابلیس و شیطان
۴ – مجرد یا مادی بودن ابلیس
۵ – دلایل مادی بودن ابلیس
۶ – مادی بودن ابلیس از دیدگاه متکلمان
۷ – تولید مثل ابلیس
۸ – تمثل ابلیس
۹ – فرشته یا جن بودن ابلیس
۹.۱ – نظریه اول
۹.۱.۱ – دلایل نظریه اول
۹.۲ – نظریه دوم
۹.۲.۱ – دلایل نظریه دوم
۱۰ – دیدگاه متکلمین در مورد جن یا ملک بودن ابلیس
۱۱ – کفر یا ایمان پیشین ابلیس
۱۱.۱ – نظریه اول
۱۱.۱.۱ – دلایل نظریه اول
۱۱.۲ – نظریه دوم
۱۱.۲.۱ – دلایل نظریه دوم
۱۱.۳ – نتیجه
۱۲ – فلسفه خلقت ابلیس
۱۲.۱ – نتیجه
۱۳ – پایان مهلت ابلیس
۱۴ – فرجام ابلیس و یارانش
۱۵ – عناوین مرتبط
۱۶ – فهرست منابع
۱۷ – پانویس
۱۸ – منابع

۱ – واژه شناسی

مشتق شده و جمع آن ابالسه است. این کلمه یازده بار در قرآن کریم به کار رفته است. در این‌که ابلیس واژه عربی یا اعجمی است، لغت شناسان به اختلاف گراییده‌اند. برخی آن را از واژه یونانی «دیابولوس» به معنای سخن چینی و افترا مشتق می‌دانند.

۲ – شناخت ابلیس

در اصطلاح ادیان آسمانی به موجودی از طائفه جن یا فرشتگان به حسب تفاسیر مختلف ـ اطلاق می‌شود، که پیش از آفرینش حضرت آدم وجود داشته و در صفوف فرشتگان الهی به عبادت می‌پرداخت، اما وقتی خداوند آدم را آفرید و به فرشتگان امر فرمود که به آدم سجده کنند، ابلیس از سجده سرباز زد.تعابیر قرآن، ابلیس را به صراحت موجودى حقیقى، نه پندارى و نه همان نفس امّاره معرّفى مى‌کند که نه به صورت استقلالى، بلکه در حیطه حاکمیّت خداوند، آدمیان را به شرّ و گناه فرا مى‌خواند، از این رو وجود شیطان که به شر و معصیت فرا مى‌خواند

۲.۱ – نامهای ابلیس

برابر روایتی از اما رضا(ع): نام اصلى ابلیس، حارث (حرث) بوده است که به دلیل عبادت طولانى، او را پاورپوینت کامل عزازیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، یعنى عزیز خدا، خطاب مى‌کردند. وى پس از عُجب، ابلیس نامیده شد و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهى، الشیطان نام‌گرفت

[۱] بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۴۱ .

نام‌هاى دیگر او، «ضریس، سرحوب، المتکوّن و المتکوّز» است.

[۲] مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۲۳۹.

[۳] روح البیان ج‌۸‌، ص‌۵۹‌.

زرتشتیان او را «انگْرَ مَینیو» خوانند.

۲.۲ – کنیه ابلیس

کنیه و القاب ابلیس عبارتند از: ابومُرّه (ابوقره) ابوکردوس، ابولبینى (نام دختر وى)

[۴] ابلیس فى القرآن و الحدیث ص‌۱۲.

[۵] اعلام قرآن، ص‌۷۸.

[۶] کشف‌الاسرار ج‌۱، ص‌۱۴۵.

نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف، ابودجانه می‌باشد.

[۷] مفردات ص‌۱۴۳، «بلس».

[۸] تاج العروس ج‌۸‌، ص‌۲۰۹، «بلس».

[۹] مقاییس ج‌۱، ص‌۳۰۰، «بلس».

۳ – فرق ابلیس و شیطان

فرق «ابلیس» و «شیطان» این است که ابلیس عَلَم و نام خاصی برای موجود مشخص است، اما شیطان معنای عام دارد و بر هر موجود بد و شریر اطلاق می‌شود که مصادیق آن در طایفه انسان وجن پیدا می‌شود

[۱۰] انعام/سوره۶، آیه۱۱۲.

[۱۱] ناس/سوره۱۱۴، آیه۶.

همچنین گفته شده که ابلیس اولین فرد شیاطین و جن بوده است، در واقع ابلیس «ابو الجنّ و ابو الشیاطین» است.

[۱۲] کشف الأسرار، انصاری، ج۱، ص۱۴۴، خواجه عبداللّه، م۴۱۸ق، به تصحیح علی اصغر حکمت، امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۲.

۴ – مجرد یا مادی بودن ابلیس

مطابق آیه شریفه (خَلَقْتَنی مِنْ نار وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِین)

[۱۳] اعراف/سوره۷،آیه۱۸

، منشأ آفرینش ابلیس از آتش است؛ چنان که حضرت آدم از خاک آفریده شده است. از این لحاظ می‌توان گفت که کالبد ابلیس و آدم هر دو به ماده (آتش و خاک) برمی گردد، لکن آتش از نوعی لطافت، نرمی و امکان تبدل و تمثل به اَشکال مختلف برخوردار است. اما نکته مهم این است که نمی‌توان از خلقت ابلیس از آتش چنین استنباط کرد که کالبد جسمانی ابلیس نیز باز به وجود ناریه و آتشی است، چرا که آیه صرفاً به منشأ خلقت آن اشاره می‌کند و درباره کالبد فعلی ابلیس ساکت است و چه بسا سنخ و نوع وجود ابلیس در مراحل بعد متغیر و متحول شده باشد؛ همان طور که با وجود خلقت آدم از خاک، کالبد آن نه به صورت خاکی، بلکه به نوع دگر است.
به نظر می‌رسد کالبد ابلیس از نوعی ماده متفاوت از ماده جسمانی است، اما می‌تواند ماده برزخی یا نوعی ماده رقیق و لطیف باشد که قابلیت انجام افعال بیش‌تر و تغییر صورت را داشته باشد.

۵ – دلایل مادی بودن ابلیس

دلایل و قراین ذیل حاکی از مادی بودن کالبد ابلیس است:
۱. خلقت از آتش؛ مطابق صریح آیات، خلقت ابلیس از آتش یعنی ماده است و کالبد آن در نهایت به شکل‌ها و صورت های دیگر مادی می‌تواند متحول گردد و نمی‌تواند به مجرد تام مبدل شود.
۲. وجود ذریه؛ قرآن کریم به وجود ذریه و فرزندان برای ابلیس تأکید می‌کند،

[۱۴] کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.

روشن است که این ویژگی با وجود مادی سنخیت دارد.
۳. انجام گناه؛ وجود مجرد به دلیل عقل محض بودن و فقدان نفس، مرتکب گناه و معصیت نمی‌شود، اما وجود مادی به دلیل برخورداری از نفس و اصل وجود ماده که وجود کران مند است، مرتکب خطا و گناه می‌شود، بر این اساس فرشتگان، معصوم از گناه اند، اما انس و جن مصون از معصیت نیستند. از آن‌جا که مطابق آیات شریف قرآن، ابلیس در داستان سجده بر آدم بر خدا عصیان ورزید،

[۱۵] بقره/سوره۲، آیه۳۴.

[۱۶] ص/سوره۳۸، آیه۷۴.

[۱۷] کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.

نمی تواند از سنخ وجود مجرد باشد، بلکه مجرد مثالی یا ماده خواهد بود.
۴. نسبت دادن خواص مادی به ابلیس در قرآن؛ با تأمل در آیات مربوط به ابلیس درمی یابیم که قرآن خاصیت‌ها و ویژگی‌هایی به ابلیس نسبت می‌دهد که با وجود مادی بیش‌تر تناسب دارد؛ مثلاً ابلیس از خدا تقاضای مهلت می‌کند،

[۱۸] اعراف/سوره۷، آیه۱۴.

[۱۹] حجر/سوره۱۵، آیه۳۵.

[۲۰] ص/سوره۳۸، آیه۷۸.

مهلت خواستن از مرگ به معنای وجود محدودیت حیات در دنیا و مرگ ابلیس است، و این، با ماده سازگار است. همچنین به صوت و پای ابلیس اشاره شده است

[۲۱] اسراء/سوره۱۷، آیه۶۴.

البته درباره نسبت دادن اعضای بدن به ابلیس در آیات، محتمل است ادعا شود که مقصود، کنایه است، امّا درباره مهلت خواستن از مرگ این شبهه وجود ندارد.
در روایات نیز خواص و صفات مادی به ابلیس استناد داده شده است، مانند: چگونگی تکثیر نسل و مکالمه ابلیس با پیامبران به صورت های مبدل یا واقعی که از وجود مادی حکایت می‌کند

[۲۲] بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر،ج۶۰، ص ۲۲۴ـ ۲۳۳، م۱۴۰۳ق، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ق،

.

۶ – مادی بودن ابلیس از دیدگاه متکلمان

درباره نفس ابلیس، در قرآن و روایات، مطلبی بیان نشده است. بیشتر متکلمان به ویژه پیشینیان، از آن‌جا که منکر وجود مجرد غیر از خداوند هستند، نفس ابلیس را نیز مادی، ولی از سنخ خاص، مثل لطیف و رقیق وصف می‌کنند، اما فلاسفه نفس جن و ابلیس را از سنخ مجرد برزخی و نه تام می‌دانند که به کالبد ناریه تعلق یافته است و به همین جهت نیز از قدرت بیش‌تر برخوردار است و قادر بر تصرف در عالم مادی است.

[۲۳] گوهر مراد، لاهیجی، ج۱، ص۳۳۷ـ۳۳۹، عبدالرزاق، م۱۰۷۲ق، تحقیق زین الدین قربانی، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، ۱۳۷۲ش.

[۲۴] القبسات، میرداماد، ج۱، ص۴۰۳، م ۱۰۴۱ق، دانشگاه تهران.

۷ – تولید مثل ابلیس

ذرّیّه: در قرآن کریم به وجود ذریه و فرزندان ابلیس تأکید شده است، مانند: (اَفَتَتَّخذُونَهُ وَذُرّیتهُ اولیاء مِنْ دُونی).

[۲۵] کهف/سوره۱۸،آیه۵۰

اما به چگونگی تولد و تکثیر فرزندان ابلیس اشاره ای نشده است. روایات نیز در این مقوله مختلف و از قبیل روایات ضعیف، مرسل، و مقطوع و موقوف است.

[۲۶] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، ج۸، ص۴۳، سید محمدحسین، م۱۳۶۰ش، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

[۲۷] ج۸، ۶۲، المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سید محمدحسین، م۱۳۶۰ش، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

۸ – تمثل ابلیس

در روایات از تمثل ابلیس به شکل‌های مختلف سخن به میان آمده است؛ چنان که از امام صادق (علیه‌السلام روایت شده است که یکی از درخواست های ابلیس از خدا این بود که چنان قدرتی به من عطا کن که من انسان‌ها را ببینم، اما آنان مرا مشاهده نکنند، همچنین من در هر صورتی که اراده کنم بر آنان متصور و متمثل گردم، خداوند هم فرمود من آن را به تو عطا کردم. «وأراهم ولا یرونی وأتصور لهم فی کلّ صوره شئتُ. فقال: قد أعطیتک»..

[۲۸] تفسیر القمی، قمی، ج۱، ص۵۲، ابوالحسن (م قرن سوم ق)، ج۱، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت۱۴۱۲ق.

دلیل دیگر بر تمثل ابلیس، روایات مختلفی است که بر مکالمه ابلیس به صورت های مختلف با پیامبران پیشین دلالت می‌کند؛ مثلاً در روایتی حضرت یحیی از ابلیس می‌خواهد که یک بار به صورت و شکل طبیعی خود ظاهر شود.

[۲۹] بحارالأنوار، مجلسی، ج۶۰، ص۲۲۶ ۲۲۷، محمدباقر، م۱۴۰۳ق، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ق.

[۳۰] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، ج۸، ص۶۴، سید محمدحسین، م۱۳۶۰ش، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

[۳۱] ج۸، ۶۶، المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سید محمدحسین، م۱۳۶۰ش، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

البته تمثل ابلیس به شکل های مختلف، محدود و به شرایط مختلفی متوقف است.

[۳۲] التفسیر الکبیر، رازی، ج۱۴، ص۵۴، فخر، م ۶۰۶ق، دارالکتب العلمیه، تهران، بی تا.

[۳۳] بحارالأنوار، مجلسی، ج۶۰، ص۱۵۷، محمدباقر، م۱۴۰۳ق، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ق.

تمثل ابلیس مورد تأکید متکلمان اسلامی نیز می‌باشد.

[۳۴] اوائل المقالات، مفید، ج۱، ص۱۲۸، محمد بن محمد بن نعمان، م ۱۴۱ق، به تصحیح زنجانی، بی نا، بی تا.

[۳۵] علم الیقین، فیض کاشانی، ج۱، ص۴۰۰، محسن، م۱۰۹۱ق، ج۱، انتشارات بیدار، قم، ۱۳۶۷ش.

[۳۶] تلخیص المحصل، طوسی، ج۱، ص۲۳۰، نصیرالدین، م۶۷۲ق، دارالأضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.

۹ – فرشته یا جن بودن ابلیس

درباره فرشته یا جن بودن ابلیس سه نظریه مطرح شده است:

۹.۱ – نظریه اول

از جنس ملائکه؛ این قول به مفسران صدر اسلام و متقدم مانند ابن عباس، ابن مسعود، قتاده و مسیّب نسبت داده شده است.

[۳۷] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۶۰، سعید أبوالفضل، م ۵۴۸ق، رابطه الثقافه والعلاقات الإسلامی، تهران، ۱۴۱۷ق.

[۳۸] التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۱، ص۱۵۰، ابوجعفر محمد بن حسن، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

۹.۱.۱ – دلایل نظریه اول

۱. در آیه شریفه : (وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَه اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدوا إِلاّ إِبْلِیس)

[۳۹] بقره/سوره۲،آیه۳۴

ابلیس مستثنا شده است و اصل و قاعده در استثنا، وجود حقیقی آن در مستثنا منه (ملائکه) است و به اصطلاح استثنای متصل است، پس ابلیس از ملائکه بوده که استثنا شده است.
در نقد این دلیل گفته شده است که در علوم ادبی عرب، استثنا در دو بخش مختلف آن، یعنی استثنای متصل و منقطع به کار رفته است، بنابر شواهد بسیاری استثنا در آیه شریفه از قسم دوم است.
۲. در آیه پیش گفته معلوم شد که دستور سجده به آدم خطاب به فرشتگان بوده است، آیه ۱۲ سوره اعراف خطاب به ابلیس می‌فرماید که چه چیز مانع سجده تو شد به آنچه امر کرده بودم: (ما مَنَعَکَ أَلاّ تَسْجُد إِذْ أَمَرْتُک)، از این آیه نیز چنین برمی آید که ابلیس جزء ملائکه و مشمول و مخاطب امر سجده آنان بوده است.
این دلیل نیز قابل نقد است، چون می‌توان گفت، هر چند در این‌که ابلیس مشمول و مأمور امر سجده بوده، تردیدی نیست، چرا که ابلیس مدتی در میان ملائکه بوده و به عبادت خدا پرداخته است و لذا امر سجده نیز مشمول وی می‌شد، اما از آن نمی‌توان همجنس بودن آن دو را استنتاج کرد.
۳. امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در فرازی از خطبه قاصعه فرموده است:
«ثمّ اختبر بذلک ملائکته المقربین لیُمیّز المتواضعین منهم من المستکبرین».

[۴۰] نهج البلاغه، رضی، سید،خطبه ۲۳۴، م ۴۰۶ق، ترجمه و شرح فیض الاسلام، انتشارات فقیه، تهران، ۱۳۷۸ش

در این کلام حضرت، فلسفه سجده به آدم را اختبار و امتحان فرشتگان و جدایی متواضعان از مستکبران ذکر می‌کند و در ادامه به استکبار ابلیس اشاره می‌کند.
در فراز دیگری از همین خطبه افزوده است:
«فمن ذا بعد إبلیس یسلم علی اللّه بمثل معصیته؟ کلاّ! ما کان اللّه سبحانه لیدخل الجنه بشراً بأمر أخرج به منها ملکاً»

[۴۱] نهج البلاغه ، رضى ، سید ،خطبه ۲۳۴، م ۴۰۶ق ، ترجمه و شرح فیض الاسلام ، انتشارات فقیه ، تهران ، ۱۳۷۸ش .

«پس چه کسی بعد از ابلیس با به جا آوردن مانند معصیت او از عذاب خدا سالم ماند؟ حاشا! نخواهد شد که خداوند سبحان انسان را به بهشت داخل نماید با کاری که به سبب آن فرشته ای را از آن بیرون کرد».
در نقد این استدلال می‌توان گفت: امام (علیه‌السلام) به حسب ظاهر ابلیس را ملک و فرشته تعبیر می‌کرد و وجه آن همْ گروه بودن ابلیس با ملائکه در عبادت خدا در آسمان هاست. دلیل این توجیه آن است که امام (علیه‌السلام) در دیگر سخنان خود فرشتگان را به اوصافی مانند عدم تخلف از امر الهی، عصمت از هرگونه شبهه و شک و ثبات بر ایمان و یقین به خدا و عدم انحراف از کارهای پسندیده، تواضع و عدم گناه توصیف کرده است

[۴۲] نهج البلاغه، رضی، سید،خطبه اشباح، شماره ۹۰، بخش ملائکه، م ۴۰۶ق، ترجمه و شرح فیض الاسلام، انتشارات فقیه، تهران.

روشن است که ابلیس هیچ‌کدام از این اوصاف را نداشته و لذا نمی‌تواند از سنخ و حقیقت ملائکه باشد.
افزون بر آن که، حضرت در همین خطبه به عدم تأثیر پذیری ملائکه از شیطان ابلیس تأکید و یادآوری می‌کند که شیطان قدرت وسوسه ملائکه را در جهت انحراف آنان ندارد، این خود دلیل است که ابلیس وجودی مغایر با ملائکه دارد: «وَلَمْ یَختلفوا فی ربّهم باستِحواذِ الشَّیطان عَلیهم وَلَم یفرقهم سوء التقاطع…»

[۴۳] نهج البلاغه، رضی، سید،خطبه اشباح، م ۴۰۶ق، ترجمه و شرح فیض الاسلام،خطبه اشباح، شماره ۹۰، بخش ملائکه، انتشارات فقیه، تهران.

بنابراین، کلام پیشین امیرمؤمنان (علیه‌السلام) مبنی بر الحاق ابلیس به ملائکه را باید از بابِ ظاهر و غلبه تفسیر کرد.

۹.۲ – نظریه دوم

اکثر عالمان و متفکران مسلمان ابلیس را از جنس جن می‌دانند؛ چنان که شیخ مفید و شیخ طبرسی آن را مذهب امامیه دانسته اند

[۴۴] اوائل المقالات، مفید، ج۱، ص۱۴۹، محمد بن محمد بن نعمان، م ۱۴۱ق، به تصحیح زنجانی، بی نا، بی تا.

[۴۵] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۱۶۰، سعید أبوالفضل، م ۵۴۸ق، رابطه الثقافه والعلاقات الإسلامی، تهران، ۱۴۱۷ق.

فخر رازی و زمخشری آن را مختار اکثر اهل سنت ذکر می‌کنند

[۴۶] تفسیر القمی، قمی، ج۱، ص۲۱۳، ابوالحسن (م قرن سوم ق)، ج۱، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت۱۴۱۲ق.

[۴۷] الکشاف، زمخشری، محمود بن عمر،ج۱، ص ۱۲۷، م ۵۲۸ق، نشر البلاغه، قم، ۱۴۱۳ق ).

۹.۲.۱ – دلایل نظریه دوم

طرفداران دیدگاه فوق به ادله ذیل استناد کرده اند:
۱. آیه: (وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَه اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ ابْلیسَ کانَ مِنَ الجِنّ)

[۴۸] کهف/سوره۱۸،آیه۵۰

که آشکارا ابلیس را از جن دانسته است.
۲. روایات متواتری بر نسبت ابلیس به طایفه جن وارد شده و برخی از متکلمان نیز به آن استناد کرده اند.

[۴۹] اوائل المقالات، مفید، ج۱، ص۱۴۹، محمد بن محمد بن نعمان، م ۱۴۱ق، به تصحیح زنجانی، بی نا، بی تا.

[۵۰] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۱۶۲، سعید أبوالفضل، م ۵۴۸ق، رابطه الثقافه والعلاقات الإسلامی، تهران، ۱۴۱۷ق.

۳. در آیاتی که پیش تر نقل شد، آفرینش ابلیس از آتش توصیف شده است که با وجود مادی تناسب دارد، در حالی که ملائکه مجردند و دست کم از خلقت آنان از آتش سخنی به میان نیامده است، و در بعضی روایات مبدأ خلقت آنان از «نور» و در بعضی دیگر از «ریح» توصیف شده است و این، دلیل تغایر جنس ملائکه و ابلیس است.

[۵۱] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۱۶۱، سعید أبوالفضل، م ۵۴۸ق، رابطه الثقافه والعلاقات الإسلامی، تهران، ۱۴۱۷ق.

[۵۲] ، ج۱، ص ۲۱۴، تفسیر القمی، قمی، ابوالحسن (م قرن سوم ق)، ج۱، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت۱۴۱۲ق.

۴. مطابق صریح آیه شریفه: (لا یعصون اللّه ما أمرهم)

[۵۳] تحریم/سوره۶۶،آیه۶

ملائکه مرتکب معصیت و گناه نمی‌شوند، اما در چندین آیه نسبت فسق، استکبار و تخلف از امر الهی به ابلیس داده شده است، مانند: (فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ ابو وَاسْتَکْبَرَ وَکانَ مِنَ الْکافِرین)

[۵۴] بقره/سوره۲،آیه۳۴

؛ (فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه)

[۵۵] کهف/سوره۱۸،آیه۵۰

[۵۶] طه/سوره۲۰، آیه۱۱۶.

[۵۷] ص/سوره۳۸، آیه۷۴.

از صدور گناه از ابلیس و نفی آن از ملائکه چنین برمی آید که تفاوت عمده ای در آفرینش آن دو وجود دارد.
۵. در مباحث گذشته گفته شد که ابلیس دارای ذریه، فرزندان و تکثیر نسل است، در حالی که این موضوع در ملائکه منتفی است.
۶. خداوند مشرکان را در قیامت حشر نموده و از ملائکه می‌پرسد که آیا آنان شما را عبادت می‌کردند، ملائکه هم پاسخ منفی داده و به این نکته اشاره می‌کنند که مشرکان نه ملائکه، بلکه جنیان را می‌پرستیدند: (وَیَوْم یَحشرهُم جَمیعاً ثُمَّ نَقُول لِلْمَلائِکه أَهؤلاءِ إِیّاکم کانوا یعبدون قالُوا سُبحانَکَ أَنْتَ وَلِیّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کانُوا یَعبُدُونَ الجِنّ)

[۵۸] سبأ/سوره۳۴،آیه۴۱

این آیه‌ به‌طور صریح بین جن و ملائکه فرق قائل شده است، پس این شبهه که جن نوعی از ملائکه است، قابل دفاع نیست

[۵۹] تفسیر القمی، قمی، ج۱، ص۲۱۳، ابوالحسن (م قرن سوم ق)، ج۱، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت۱۴۱۲ق.

به باور برخی از متفکران، طایفه «جن» از جنس ملائکه بوده است؛ بدین معنا که ملائکه به دسته های مختلفی تقسیم می‌شوند، گروهی که مستورند به اسم «جن» نامیده می‌شوند، لذا ابلیس را می‌توان هم به «جن» و هم به ملائکه نسبت داد، چرا که «جن» صنف خاصی از ملائکه ساکن زمین بودند، ابلیس هم از شمار جنیان، و پیش از تخلف از امر الهی، جزو ملائکه بوده و بعد از آن از درگاه الهی رانده شد، و از طرفی بر تفاوت جوهری بین جن و ملائکه دلیلی وجود ندارد. قرآن کریم نیز درباره مشرکان فرموده است: (وَجَعَلُوا بَیْنهُ وَبَینَ الجِنّهِ نَسَباً)

[۶۰] صافات/سوره۳۷،آیه۱۵۸

مطابق این آیه مشرکان بین خدا و بین جنیان نسبت فرزندی قائل بودند، در حالی که آیات دیگر تصریح می‌کند که مشرکان ملائکه را دختران خدا توصیف می‌کردند

[۶۱] صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۹.

[۶۲] طور/سوره۵۲، آیه۳۹.

[۶۳] نجم/سوره۵۳، آیه۲۱.

از این جا به دست می‌آید که میان «جن» و «ملائکه» سنخیت وجنسیت وجود دارد

[۶۴] التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۱، ص۱۵۳، ابوجعفر محمد بن حسن، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

[۶۵] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۱۶۲، سعید أبوالفضل، م ۵۴۸ق، رابطه الثقافه والعلاقات الإسلامی، تهران، ۱۴۱۷ق.

[۶۶] تفسیر القمی، قمی، ج۱، ص۲۶۵، ابوالحسن (م قرن سوم ق)، ج۱، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت۱۴۱۲ق.

در نقد این نظریه باید گفت اولاً، دلایل دیدگاه دوم (الحاق ابلیس به جن) تفاوت جوهری بین ملائکه و جن را اثبات می‌کند و ثانیاً، تفسیر جن به ملائکه، خلاف ظاهر بلکه صریح آیه است. ثالثاً، اگر مقصود از «الجنه» در آیه، فرشتگان باشد، مرجع ضمیر «انّهم» باید کفار باشد، در این صورت معنای آیه چنین می‌شود که: فرشتگان می‌دانند که کفار برای حساب و عقاب در قیامت حاضر خواهند شد، در حالی که علم فرشتگان به این حشر و حضور مقصود آیه نیست، بلکه منظور آیه خصوصاً با توجه به صدر آن، که مشرکان برای خود خدایانی از طایفه «جن» برگزیده اند، این است که خود این خدایان می‌دانند که خودشان برای حساب در قیامت حاضر و حشر می‌شوند. آیه به نوعی در صدد توبیخ خدایان مشرکان به عنوان نسبت با خداست و این، تنها با فرضی معقول است که «الجنه» به جن و نه ملائکه تفسیر شود، چرا که در میان جن، کافر و مسلمان وجود دارد و کفار در قیامت به کیفر خودشان خواهند رسید، امّا ملائکه از این گمان مصون اند.

[۶۷] المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، ج۱۷، ص۱۷۳، سید محمدحسین، م۱۳۶۰ش، مؤسسه الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.

۱۰ – دیدگاه متکلمین در مورد جن یا ملک بودن ابلیس

برخی از متکلمان پس از بررسی ادله دیدگاه های پیشین به دیدگاه خاصی نرسیده و در این باره توقف نمودند.

[۶۸] شرح المواقف، ایجی، ج۷، ص۲۸۳، عضدالدین،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.