پاورپوینت کامل عزّ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عزّ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عزّ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عزّ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل عزّ ۱۲۰ اسلاید در PowerPointت
مقالات مرتبط: پاورپوینت کامل عزّ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint (مقالات مرتبط).
عزت به مفهوم مانع از مغلوب شدن انسان و ظلم و ستم ناپذیری او در برابر مستکبران است.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – مفهوم شناسی عزت
۳ – عزت از دیدگاه امام خمینی
۴ – بازشناسی جایگاه اخلاقی عزت
۵ – عزت و ذلت در سیره معصومان
۶ – عاشورای حسینی تبلور عزت
۷ – اقسام عزت
۷.۱ – عزت فردی
۷.۲ – عزت اجتماعی
۸ – پیامدهای عزت حوزه فردی و اجتماعی
۸.۱ – طاغوت ستیزی و ستم گریزی
۸.۲ – هنجاریابی اخلاقی
۸.۳ – استقلال و خوداعتمادی
۸.۴ – تقویت اراده و خودباوری
۹ – عوامل رسیدن به عزت در اسلام
۹.۱ – اطاعت از خداوند
۹.۲ – حاکمیت ارزشهای اسلامی
۹.۳ – تقویت هنجارهای اخلاقی
۹.۴ – تقواگزینی
۹.۵ – قناعت پیشگی
۹.۶ – تمرین صبوری
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – مقدمه
واژه «عزت» در عین آشنایی، از غرابت و ژرفای بسیاری برخوردار است. بازکاوی و نگرش دقیق به محتوای آن، نشان میدهد که چرا یکی از مسائل بنیادین تربیتی اسلام و از اصول عمده تربیتی قرآن و سیره معصومان میباشد. نورانیترین رهنمودها و تعبیرات درباره عزت و چگونگی فراهم آوردن آن، در قرآن کریم و سخنان معصومان (علیهمالسّلام) است و در مرحله عمل، تبلور و تجسم این رهنمودها در وجود ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) و پیروان مخلص آنان مشهود است.
صفت «عزت» اولا و بالاصاله، از آن خداوند است؛ زیرا او غالب غیر مغلوب و شکست ناپذیر است و انسان، به ماهیت امکانی خود ـ فقر محض ـ مالک چیزی نیست مگر این که با عزیز مطلق و مرکز عزت ارتباط برقرار کند و خداوند از سر رحمت خویش، بهرهای از عزت بدو بخشد. پس یگانه راه کسب عزت و کرامت، تخلق به اخلاق الهی و منوط به ورود در این مدار و برخورداری از فیض الهی در این صفت میباشد. هرچند در انسان، استعداد عزیز شدن ـ در پرتو عزت الهی ـ و ذلیل شدن در اثر دوری از خدا و پیروی از هوای نفس وجود دارد، اما این، وظیفه مؤمن است که خود را ذلیل و خوار نکند و اسباب عزت را؛ چون ایمان، تقوا، شجاعت، همت بلند و پیوند با اولیای الهی، فراهم سازد تا با رسیدن به سرچشمه عزت، هیچ چیز نتواند او را از پا درآورده و همت و ایمانش را ضعیف کند.
۲ – مفهوم شناسی عزت
عزت در لغت یعنی شکست ناپذیری و حالتی که مانع مغلوب شدن انسان میشود. در اصل از «ارض عزاز»؛ یعنی زمین محکم و نفوذناپذیر گرفته شده است،
[۱] راغب أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۳۳۲.
[۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۹.
و شی ء کمیاب را از آن جهت عزیز و عزیزالوجود گویند که در آن، حالت توانایی قرار گرفته و رسیدن به آن، سخت است. با توجه به معنای صلابت و حالت شکست ناپذیری، این واژه، در معانی دیگری، از جمله: غلبه، صعوبت، سختی، غیرت، حمیت و غیره استعمال شده است.
[۳] یوسف/سوره۱۲، آیه۸۸.
[۴] ص/سوره۳۸، آیه۲.
[۵] ص/سوره۳۸، آیه۲۳.
[۶] فصلت/سوره۴۱، آیه۴۱.
[۷] توبه/سوره۹، آیه۱۲۸.
عزت در معنای اولش به مفهوم قاهر و غالب بودن و نه مقهور و مغلوب بودن است، و معنای حقیقی آن، مختص به خدای عزوجل است؛ زیرا به غیر از خداوند، همه موجودات، ذاتا فقیر و در نفس خویش، ذلیل هستند و مالک هیچ چیزی برای خود نیستند، مگر آن که خداوند با رحمت خود، بهرهای از آن بدانان بخشد؛ چنان که این را با مؤمنان انجام داده و فرموده است: «و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین».
[۸] منافقون/سوره۶۳، آیه۸.
[۹] طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۷.
در قرآن کریم نیز واژه عزت به همان معنای لغوی به کار رفته است؛ یعنی شکست ناپذیری، توانایی و مغلوب نشدن. واژه «العزه» ده بار و «عزیز» ۹۲ بار و مشتقات دیگر آن، بسیار در قرآن آمده و هر جا به معنای خاصی که گونهای ارتباط با شکست ناپذیری دارد، اشاره دارد. چنان که این تعبیر، غالبا در معنای نیک و شایسته استعمال شده و ذات الهی را به «العزیز» یا «عزیز» توصیف مینماید: «و الله عزیز حکیم».
[۱۰] توبه/سوره۹، آیه۴۰.
گاهی از عزت مذموم حکایت میکند و آن، نفوذناپذیری در مقابل حق، روی برتافتن از حق پذیری و اصرار بر انحراف است که عین ذلت میباشد: «و اذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم».
[۱۱] بقره/سوره۲، آیه۲۰۶.
عزت به معنای ممدوح آن؛ یعنی قاهر و غالب بودن، در اصل، از آن خداوند است: «فلایحزنک قولهم ان العزه لله جمیعا و هو السمیع العلیم»
[۱۲] یونس/سوره۱۰، آیه۶۵.
«و بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما، الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا».
[۱۳] نساء/سوره۴، آیه۱۳۸.
[۱۴] نساء/سوره۴، آیه۱۳۹.
هدف منافقان در پذیرش ولایت کافران، دستیابی به عزت و شکوه است، در حالی که تمامی عزت، تنها از آن خداوند است و پذیرش ولایت کفار، هرگز مایه عزت و سربلندی نیست، بلکه چون از عزت واقعی تهیاند، تکیه بر آنان، خسران است. این آیه شریفه، دعوتی است ضمنی که برای دستیابی به عزت پایدار، به خداوند روی آورید! چرا که اعتقاد به عزت و قدرت مطلقه الهی، مانع گرایش به عزت و اقتدار موهوم کافران میگردد. این که منافقان، عزت را در ولایت کافران میجویند، نوعی نفاق سیاسی است که از نفاق عقیدتی آنان ناشی میشود.
[۱۵] هاشمی رفسنجانی، علی اکبر و دیگران، تفسیر راهنما، ج۴، ص۱۰۹ـ۱۱۰.
و مایه سرسپردگی و وابستگی سیاسی و روحی به بیگانگان و عدم استقلال در عرصههای بین المللی است. اما مؤمنان، چون به خدا ایمان میآورند، که همه عزت از آن اوست، از نظر سیاسی نیز عزتمند بوده و ولایت بیگانه را نمیپذیرند. در واقع، کسب عزت، تنها در گرو پذیرش ولایت خداوند است: «یقولون لئن رجعنا الی المدینه لیخرجن الاعز منها الاذل، و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لایعلمون».
[۱۶] منافقون/سوره۶۳، آیه۸.
در سایه عزت الهی است که جامعه اسلامی بر کفار و منافقان پیروز میشود و همواره عزتمند و شرافتمند میزید: «و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز»
[۱۷] حج/سوره۲۲، آیه۴۰.
«کتب الله لاغلبن انا و رسلی ان الله قوی عزیز».
[۱۸] مجادله/سوره۵۸، آیه۲۱.
خدای بزرگ، یاری هر که او را یاری کند و عزت بخشی هر که او را عزیز دارد، بر عهده گرفته است.
۳ – عزت از دیدگاه امام خمینی
از منظر امام خمینی عزت، امری وجدانی است که در معنای آن قوت و شکستناپذیری نهفته است، عزتنفس نیز همین مفهوم را دارد و در آن حفظ آبرو و عدم کرنش در برابر زور، لحاظ شده که بالاترین نوع شکستناپذیری و قوت است. جوهر عزت نفس، بهعنوان خلقوخوی برتر، ابتدا در جان و روح انسان جوانه میزند و شخصیتی را تربیت میکند که در برابر وسوسهها و معاصی، موفق و سازشناپذیر است، و همین منشا عزتنفس و بزرگواری میشود؛ زیرا که روح تملق که از نفعطلبی و خودخواهی پیدا میشود در او نیست.
[۱۹] خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
ازاینرو به اعتقاد امام خمینی عزتنفس، مبداش توکل بر خداوند و اعتماد به حقتعالی و غایتش خداوند است و ثمرهاش ترک غیر میباشد.
[۲۰] خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
نبود عزتنفس، انسان را مستعد تباهی میکند؛ زیرا وقتی ذلت بر وجود فرد حاکم شد او را آماده پذیرش هر خواری و پستی میکند. امام خمینی ریشه همه ناهنجاریها و تباه گریها را در ذلت و اسارت نفس در تحت سلطه شهوت و هوای نفسانی میداند.
[۲۱] خمینی، روحالله، شرح چهل حدیث، ص۲۵۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.
مفهوم عزت مطرح شده دراندیشه امام، از مرحله درونی و عزتنفس انسانی سرچشمه گرفته و در اجتماع و سیاست اثرگذار است. ازاینرو عزت، پیامدهای سیاسی _ اجتماعی خاصی دارد که امام همواره در آثار خود به آن اشاره کرده است، تاکید بر استقلالطلبی، تقویت اراده و خودباوری در اجتماع و سیاست، نفی سلطهگری، نفی ستمپذیری
[۲۲] خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۵۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
ازجمله پیامدهای عزتطلبی از منظر امام خمینی است. ایشان وابستگی به قدرتهای سلطهگر را خلاف عزت و مخالف با نص قرآن میداند که نتیجهای جز ذات پذیری و انقطاع از ملتها را در پی ندارد.
[۲۳] خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج۱۵، ص۲۸۳-۲۸۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
امام خمینی از جمله عوامل عزتطلبی را اطاعت از اوامر الهی و عمل به آموزههای اعتقادی میداند که سبب تقویت عزتطلبی و غلبه بر دشمنان و نفی ذلتپذیری میباشد.
[۲۴] خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج۷، ص۱۳۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.
۴ – بازشناسی جایگاه اخلاقی عزت
غریزه صیانت ذات، غریزهای طبیعی و نخستین قانونی است که بشر از هنگام خلقت، بالفطره از آن پیروی و حیات خود را در این مسیر هدایت میکند. این غریزه که جزء میلهای روحانی انسان است، به او آگاهی میدهد تا مطابق طبیعتش زندگی کند. به گفته «سیسرون»، خطیب و سیاستمدار رومی: از آغاز که یک جوان متولد میشود، بر خود سلطه دارد و میل صیانت ذات در او ظاهر میشود و لزوما ذات خود و آنچه را زیبنده حفظ و صیانت آن است، دوست دارد و از انعدام آنچه به هستی و حیات او لطمه میزند، جلوگیری میکند.
[۲۵] ژان بدن، فلسفه رواقی، ترجمه دکتر ابوالقاسم پورحسینی، ص۱۲۹.
آدمی به صیانت ذات بسنده نمیکند و از دایره تسکین مشتهیات جسمانی فراتر رفته، به سوی عالم خواستههای معنوی و روحانی که همان شرافت، کرامت و عزت نفس است، طی مسیر میکند و با عوامل تحقیرکننده که مانع نشو و نمای او میشود، ناسازگاری میکند. عزت نفس مفهومی است که به ادراک فرد از ارزش شخصی و به تعبیر بهتر، «خودارزشمندی» اشاره دارد. این ادراک، همان ارزشیابی عاطفی نسبت به خود است که معمولا بر اساس ویژگیهای مثبت و منفی سنجیده میشود. برخی از روان شناسان گفتهاند: «عزت نفس، چگونگی احساس ما درباره خودمان است و میتوان گفت کلید رفتار فرد است»
[۲۶] Carson I. Benner V. and Arnold E. N. ، (۱۹۹۶)، Mental Health Nursing، the Nurse Patient Journey، W. B. Saunders Company.
و به «قضاوت شخصی فرد از ارزش خود» نیز تعریف شده است.
اهمیت عزت نفس یا ارزشیابی شخص از خود، یکی از مهمترین عوامل تحول روانی فرد است، بدون تردید، افرادی که از عزت نفس بالا برخوردارند، تصویر خوب و مثبتی از خود دارند و از بسیاری جهات با افراد دارای عزت نفس پایین، متفاوت هستند. آنها اهداف بالاتری را انتخاب میکنند، اضطراب کمتری دارند، فشار روانی کمتری را تجربه میکنند، به شکست و انتقاد، کمتر حساس هستند، احساس کنترل بیشتری دارند؛ یعنی کمتر از احساس درماندگی، رنج میبرند، تمایل بیشتری به مواجهه و رویارویی با مشکلات دارند، تمایل بیشتری به کاوش و جست وجو دارند و به طور کلی، از نظر اخلاقی، افراد برانگیختهای هستند که نه فقط شایستهاند، بلکه نگرشی مثبت نسبت به خود دارند.
[۲۷] سیدجلال صدرالسادات و حسن شمس اسفندآباد، عزت نفس در افراد با نیازهای ویژه، ص۱۵.
اشاره شد که در معنای «عزت»، قوت و شکست ناپذیری نهفته است؛ «عزت نفس» نیز دارای همین مفهوم میباشد و در آن، حفظ آبرو، عدم کرنش و دریوزگی در برابر زور و زر، لحاظ شده که بالاترین نوع شکست ناپذیری و قوت است. جوهر عزت نفس به عنوان خلق و خوی برتر، ابتدا در جان و روح انسان جوانه میزند و شخصیتی را تربیت میکند که در برابر وسوسهها و معاصی، موفق و سازش ناپذیر است و در مرحله بعد، او را از خضوع و سازش و خودباختگی در برابر ستم و بی عدالتی و هر آلودگی دیگر بازمی دارد؛ چنان که امام علی (علیهالسّلام) فرمود: «المؤمن نفسه اصلب من الصلد»
[۲۸] امام علی علیهالسّلام، نهج البلاغه، ح۳۳۳، ج۱، ص۳۶۷.
؛ نفس مؤمن از سنگ خارا سخت تر است. هیچ چیز مانند فقدان عزت نفس، آدمی را مستعد تباهی نمیسازد؛ زیرا وقتی ذلت بر وجود فرد حاکم شد، او را آماده پذیرش هر خواری و پستی و به تعبیر اقبال لاهوری، «بندگی آدم» میکند؛ کاری که حتی حیوانات هم در مقابل همنوع خود نمیکنند. بنابراین، ریشه همه ناهنجاریها و تباهگریها در ذلت نفس است؛ حتی مبتلا شدن به تکبر، خودپسندی و گردنکشی، به سبب پستی و حقارتی است که متکبر در خود احساس میکند
[۲۹] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۱۲.
و حتی نفاق که هلاک کنندهترین بیماری دل است، ریشه در ذلت نفس دارد. انسان تا احساس حقارت و پستی نکند، ریا نمیکند: «نفاق المرء من ذل یجده فی نفسه».
[۳۰] تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۷۲۲.
اگر این ریشه خشکانده شده، این مرض درمان شود و انسان به عزت الهی، عزیز شود، از همه ناراستیها وارسته میگردد، زمینههای عزت فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را فراهم مینماید، در برابر باطل و گناه، نفوذناپذیر و در صراط حق، محکم و استوار خواهد شد.
۵ – عزت و ذلت در سیره معصومان
در روایات نیز بر مقوله عزت و شکوهمندی، بسیار تاکید شده و صدها بار این واژه، با تعبیرهای گوناگون به کار رفته و در تمامی آنها به عزت الهی و عزتمند شدن مؤمن در پرتو عزت خداوندی، توجه شده است که به نمونههایی از آن میپردازیم:
۱- رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «اطلبوا الحوائج بعزه الانفس»
[۳۱] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۲۶.
؛ حوائج و خواستههای خود را با عزت نفس طلب کنید.
۲- امام علی (علیهالسّلام): «ساعه ذل لاتفی بعزه الدهر»
[۳۲] تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۴۰۰.
؛ یک ساعت ذلت با عزت تمام دوران زندگی برابری نمیکند.
۳- امام حسن مجتبی (علیهالسّلام): «اذا اردت عزا بلا عشیره و هیبه بلا سلطان فاخرج من ذل معصیه الله الی عز طاعه الله»
[۳۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۴۴، ص۱۳۹.
؛ هرگاه بدون داشتن فامیل و سلطنت، عزت و شکوه را بخواهی، از ذلت نافرمانی خدا به سوی عزت اطاعت خدا درآی.
۴- امام سجاد (علیهالسّلام): «ما احب ان لی بذل نفسی حمر النعم»
[۳۴] نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۳.
[۳۵] نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۱۰.
؛ دوست ندارم دارای شتران سرخ مو (کنایه از ثروت کلان) باشم، ولی در برابر تحصیل آن، لحظهای تن به ذلت دهم.
۵- امام صادق (علیهالسّلام): «عز المؤمن استغنائه عن الناس»
[۳۶] شعیری، محمد، جامع الأخبار، ج۱، ص۸۵.
[۳۷] نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۳۰.
[۳۸] نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۱۲.
؛عزت مومن در بینیازی از مردم است. «ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن اموره کلها و لم یفوض الیه ان یذل نفسه»
[۳۹] کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج۵، ص۶۳.
؛ خداوند متعالی همه کارهای مؤمن را به خود مؤمن واگذارده، جز این که به او اجازه نداده خود را ذلیل کند.
امام حسین (علیهالسّلام) در سراسر عمر و به ویژه در کربلا و بیعت نکردن با یزید، سخنان بسیاری درباره عزت و دوری از ذلت دارند که مستقلا مطرح خواهد شد. عزتی که در این روایات و مانند آنها آمده، سربلندی، تن به ظلم و پستی و گناه و آلودگی ندادن است. انسان، بریده از جامعه نیست و با دیگران در تعامل میباشد. اما در این ارتباط و در رفع خواستهها، هرگز نباید خود را ذلیل و حقیر کند و نیاز خویش را با شکستن عزت خود تامین نماید. اگر حصار ارزشمند عزت مؤمن بشکند، همه چیز او فرومی ریزد. «خودی و هویت» انسان در عزت اوست و با از بین رفتن عزت، حصارهای امنیت اعتقادی او فرومی ریزد و بی هویتی و پوچی بر او چیره میشود. از این رو، هیچ مؤمنی نباید خود را خوار سازد؛ گرچه دنیایش تامین شود. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «لایحل لمؤمن ان یذل نفسه».
[۴۰] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۱.
مؤمن مانند زمین سخت و کوه استوار است که چیزی را یارای نفوذ در حیات عزتمند او نیست، بلکه به تعبیر امام صادق (علیهالسّلام) از کوه نیز سخت تر است؛ چرا که کوه تراشیده شده و خرد میشود، اما مؤمن هرگز از دینش کم نمیشود و خرد نمیگردد.
[۴۱] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۲۴.
به همین جهت، در راه حفظ دین، تحمل شکنجهها، سختیها و محرومیتها بر آنان آسانتر از تسلیم و سازش و دریوزگی دیوصفتان است. بدین سبب است که در آیات و روایات، در مقابل «عزت»، واژه «ذلت» قرار داده شده است. در روایتی آمده است: «العزه ضدها الذله»
[۴۲] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۱۲.
، که این خود مقابله بین عزت و ذلت را میرساند. در صحاح اللغه مینویسد: «ذلیل، شخصی را گویند که آشکارا خوار باشد. و ناقه ذلول، شتر رام است». این معنای لغوی، با استعمال قرآنی مطابق و هماهنگ میباشد؛ مثلا: «فنتبع آیاتک من قبل ان نذل و نخزی».
[۴۳] طه/سوره۲۰، آیه۱۳۴.
کلمه «ذلت» هفت بار در قرآن کریم به کار رفته و به صراحت در مقابل «عزت» استعمال شده است: «تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء».
[۴۴] آل عمران/سوره۳، آیه۲۶.
این آیه تصریح دارد که عزت و ذلت در دست خداست، اما علت ذلیل و عزیز شدن و مقدمات کسب این دو صفت، در خود انسان و عملکرد او نهفته است. از این رو، قرآن کریم همواره ذلت و خواری را به کفار و بدکاران نسبت میدهد؛ آن هم به خاطر کردار و گفتار ناشایست و کفر و الحادشان: «ضربت علیهم الذله و السکنه… ذلک بانهم کانوا یکفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر الحق».
[۴۵] بقره/سوره۲، آیه۶۱.
که به معنای خواری، رام شدن و تسلیم دونان یا هوای نفس شدن است و با شدت هرچه تمامتر، از آن نهی شده است. از آموزههای دینی برمی آید که ذلت و ذلت پذیری، از منفورترین واژهها در مکتب تربیتی اسلام میباشد. قرآن و رهبران الهی از آغاز، بر اشمئزاز آن تاکید نموده و مسلمانان را از آن، برحذر میداشتند و بر اسلام و مسلمانان، جز عزت و شکوه روا نمیشمردند: «و لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین»
[۴۶] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۹.
، «و جعل کلمه الذین کفروا السفلی و کلمه الله هی العلیا»
[۴۷] توبه/سوره۹، آیه۴۰.
، «فلاتهنوا و تدعوا الی السلم و انتم الاعلون و الله معکم»
[۴۸] محمد/سوره۴۷، آیه۳۵.
، «و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین»
[۴۹] منافقون/سوره۶۳، آیه۸.
اما متاسفانه در درازمدت، جای این آموزههای عزت بخش را ذلت و بیچارگی گرفت؛ نخست این بلا گریبانگیر سران و حاکمان کشورهای اسلامی شد که از این همه تصریحات قرآنی و روایی، هیچ نیاموخته و دنائت و ذلت را به جایی رساندند که بیرخصت ائمه کفر، آب از گلویشان پایین نمیرود و به مصداق «الناس علی دین ملوکهم»، این روحیه به توده مردم نیز سرایت کرده و بسیاری از مسلمانان با نادیده گرفتن این رهنمودها، دست ذلت به سوی بیگانگان دراز میکنند.
امروزه، بر اثر ضعف عملکرد مسلمانان از یک سو و تفرعن جهان استکبار از سوی دیگر، مسلمانان از جوامع ذلیل و تحقیر شده به حساب میآیند و دیگران برای آنان تصمیم میگیرند و ثروتهای طبیعی، فرهنگی و انسانی آنها را به یغما میبرند. این وضع، برای هرکس که عرق دینی داشته باشد، سخت ناگوار است. حضرت امام خمینی قدس سره در برابر یکی از این تحقیرها که در ایران پیش از انقلاب انجام شد (تصویب لایحه کاپیتولاسیون) فرمودند:… استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانی کردند… عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی به مجلس بردند… که اگر یک خادم آمریکایی یا یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند… پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد… باید پرونده به آمریکا برود و در آنجا، اربابها تکلیف را معین کنند.
[۵۰] امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۱۳۰.
در هر حال، همان گونه که مشهود است، دو واژه «عزت» و «ذلت» در معارف اسلامی به تکرار آمده تا مسلمانان به سرچشمه عزت و افتخار رهنمون شده، از ذلت برهند. حتی در فقه آمده است که یکی از موارد جواز تیمم با وجود آب، جایی است که اگر انسان بخواهد از کسی آب بگیرد، همراه ذلت و منت و خواری باشد. در چنین موردی، مؤمن میتواند تیمم کند، ولی ذلت آب طلبیدن را از دیگران تحمل نکند.
[۵۱] امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۰۴.
در برخی آموزههای دینی، گاه به صورت دعا و یا اعلام موضع، به این دو صفت پرداخته شده است؛ مثلا امام سجاد (علیهالسّلام) میفرماید: «لاترفعنی فی الناس درجه الا حططتنی عند نفسی مثلها و لاتحدث لی عزا ظاهرا الا احدثت لی ذله باطنه عند نفسی بقدرها».
[۵۲] امام سجاد علیهالسلام، صحیفه سجادیه، دعای۲، ج۱، ص۱۰۹.
نکته شایان توجه این که در فرمایشات اهل بیت (علیهمالسّلام) اشاراتی به موزون شدن عزت و ذلت وجود دارد: عزت و بزرگی در چشم خلق، و ذلت در نزد خویش و خدا تا به استکبار، طغیان و خودبزرگ بینی مبتلا نشود. امام حسین (علیهالسّلام)، در دعای عرفه میفرمایند: «و فی نفسی فذللنی و فی اعین الناس فعظمنی» و امام سجاد (علیهالسّلام) فرمود: «و ذللنی بین یدیک و اعزنی عند خلقک و ضعنی اذا خلوت بک و ارفعنی بین عبادک».
[۵۳] امام سجاد علیهالسلام، صحیفه سجادیه، ج۱، ص۲۷۵.
البته نتیجه این آموزهها، در عمل یک مؤمن باید ظهور و بروز داشته باشد. ائمه (علیهمالسّلام) در مقابل ذات حق، نهایت تذلل و خضوع را داشتند. دعا، مناجات و رفتار آنان در همه حالتها نشان دهنده این امر است. آنان همچنین با مردم، با نهایت تواضع و غمگساری رفتار میکردند و به تعبیر قرآن، «خفض جناح» داشتند، اما در عین حال، از مهابت و عظمت والایی برخوردار بودند که در مقابل ستمگران و گردنکشان، به هیچ روی حاضر به تسلیم و ذلت نبودند و هرگز تن به خواری نمیدادند. امت اسلامی نیز باید این سیره شکوهمند را برگزینند تا عظمت و عزت دیرین خود را بازیابند و بدانند که سر تسلیم در مقابل دونان فرود آوردن، نوعی طمع است؛ طمع به مال یا ادامه حیات، و این چنین طمعی، از جنس بردگی است. علی (علیهالسّلام) فرمود: «الطمع رق مؤبد.»
[۵۴] امام علی علیهالسّلام، نهج البلاغه، ح۱۸۰، ج۱، ص۳۴۳.
مسلمانی که بردگی ندارد، طماع هم نیست و از مهمترین آثار عزت، آزادی از قید عبودیت و بردگی دیگران است. همه این تعابیر اهل بیت (علیهمالسّلام) حاوی یک مفهوم است و آن این که ذلت با مسلمانی قابل جمع نیست و جامعه اسلامی ذلیل و مسلمان ذلت پسند، یک تناقض است.
۶ – عاشورای حسینی تبلور عزت
تبلور و تجسم آیات قرآن کریم و احادیث نبوی، در همه زمینهها، از جمله عزت، به طور کامل در صحنه کربلا ظهور کرد. امام حسین (علیهالسّلام) که در دامان پیامبر تربیت یافته و آموزههای وحیانی و نبوی و علوی را چشیده بود، برای همیشه به بشریت درس کرامت، غیرت و عزت داد. بنیامیه که هم خود مردمانی پست بودند و جز جنایت و رذالت در کارنامه خود نداشتند و هم در به ذلت کشیدن امت اسلامی، سهم بسزایی داشتند، میخواستند ذلت بیعت با خود را بر آل محمد (علیهمالسّلام) تحمیل کنند، اما آل الله با فدای جان، زیر بار نرفتند. سخنان آن حضرت، هر یک، درسی است برای نایل آمدن به عزت الهی؛ مانند این جملات: «مثلی لایبایع مثله»،
[۵۵] خوارزمی، محمدبن محمود، مقتل خوارزمی، ص۱۸۴.
«لااعطیکم بیدی اعطاء الذلیل»
[۵۶] شیخ مفید، مُحمّد بن مُحمّد بن نَعمان، ارشاد، ج۲، ص۹۸.
؛ همچون ذلیلان، دست بیعت به شما نخواهم داد. و در صبح عاشورا فرمود: «به خدا سوگند آنچه را از من میخواهند تسلیم نخواهم پذیرفت تا این که خدا را آغشته به خون خویش، دیدار کنم».
[۵۷] موسوعه کلمات الامام الحسین (علیهالسّلام)، ص۴۳۲.
و باز با رد درخواست بیعت ذلیلانه، فرمود: «الا و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنتین، بین السله و الذله و هیهات منا الذله…»
[۵۸] موسوعه کلمات الامام الحسین (علیهالسّلام)، ص۴۲۳.
و در ادامه فرمود: «زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از این که ما به زیر بار ذلت برویم و دامنهای پاک مادران و انسانهای پاکدامن و جانهای غیرتمند و نفوس باشرافت روا نمیدارند که اطاعت افراد پست را بر قتلگاه انسانهای کریم و نیک منش، مقدم بداریم» و در جای دیگر میفرماید: «موت فی عز خیر من حیاه فی ذل»
[۵۹] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۴۴، ص۱۹۲.
؛ مرگ باعزت، از زندگی باذلت بهتر است و این سخن که در پهنه تاریخ، همواره درس عزت میدهد: «الموت اولی من رکوب العار»
[۶۰] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۴۴، ص۱۹۲.
؛ مرگ، از پذیرش ننگ، سزاوارتر است.
امام (علیهالسّلام) در سخنی ماندگار در مقابل تهدید مرگبار لشکر حر فرمود: من از مرگ باکی ندارم؛ مرگ، راحتترین راه برای رسیدن به عزت است. مرگ در راه عزت، زندگی جاودانه است و زندگی ذلت بار، مرگ بی حیات؛ مرا از مرگ میترسانی؟ چه گمان باطلی! همتم بالاتر از این است که از ترس مرگ، ظلم را تحمل کنم. جز این که مرا بکشید! مرحبا بر مرگ در راه خدا. ولی شما با کشتنم نمیتوانید شکوه و عزت و شرف مرا از بین ببرید، چه هراسی از مرگ!
[۶۱] عاملی، سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۰.
ایشان در سخنی، کساد حق و رواج باطل را زمینه ساز قیام در راه حق و آماده شدن برای شهادت ـ اوج عزت یک مؤمن ـ میداند و میفرماید: الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه؟ لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا فانی لااری الموت الا السعاده و لا الحیاه مع الظالمین الا برما.
[۶۲] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۴۴، ص۱۹۲.
حماسه کربلا، حماسه عزت مؤمنان است. شاگردان این مکتب، به خوبی آموختهاند که سعادت حقیقی، همان عزت ـ ارزش نهادن برای خود و بهایی برای دنیا قائل نشدن ـ است و زندگی در کنار ستمگران، جز ذلت نیست؛ پس چه بهتر که انسان بمیرد و ذلیل نشود.
امام حسین (علیهالسّلام)، این اسوه عزت، پیروان صدیق خود را به این سیره حیاتبخش دعوت کرده، میفرماید: «فلکم فی اسوه»
[۶۳] قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۱۹۰.
؛ من اسوه و الگوی شما هستم. این روحیه پرافتخار در سیره همه اهل بیت (علیهمالسّلام) موج میزند. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «المنیه و لا الدنیه و التقلل و لا التوسل»
[۶۴] امام علی علیهالسّلام، نهج البلاغه، ح۳۹۶، ج۱، ص۳۷۷.
؛ مرگ آری، اما تن دادن به پستی هرگز؛ قناعت به کم آری، اما دست نیاز به سوی دیگری هرگز. ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: سرور کسانی که زیر بار ذلت نرفتند، کسی که به مردم حمیت و مرگ زیر سایه شمشیرها را آموخت و چنین مرگی را بر پستی و ذلت ترجیح داد، ابوعبدالله حسین بن علی بن ابی طالب (علیهماالسلام) است که به او و یارانش امان داده شد، اما از آن جا که نمیخواست تن به ذلت دهد و نیز خوف آن داشت که ابن زیاد، اگر هم او را نکشد، به نوعی او را خوار و ذلیل سازد، مرگ را بر این زندگی ترجیح داد.
[۶۵] ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه،، ج۳، ص۲۴۵.
پیام عاشورا، پیام عزتی است که ناشی از انقطاع از تعلقات دنیایی است. شعار جاودان او این است: «انا الحسین بن علی آلیت ان لا انثنی…».
[۶۶] عاملی، سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۴.
[۶۷] قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۵۳.
او نه تنها «قتیل العبره» است
[۶۸] عاملی، سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۱.
که «قتیل العزه» است، و این عزت خدایی در فرزندان، برادران، و یکایک یاران صادقش تجلی داشت که خود آن حضرت، آنان را به صلابت و آمادگی برای جانبازی و شهادت، ستوده است.
[۶۹] موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۲۶۵.
پس از حادثه عاشورا، هر نهضتی اسلامی و شیعی که با پیوند با آن معدن غیرت و عزت صورت گرفت، همین روحیه عزتمندی در آنان به چشم میخورد. دشمن همواره از همین هراس داشته که این روحیه آزادی پرور، در مردم رسوخ کند و مانع بزرگی بر سر راه آنان پدید آورد. امام حسین (علیهالسّلام) به همه عزت خواهان، این درس را آموخت که با دست خالی و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 