پاورپوینت کامل عبیدالله بن حر جعفی در کربلا ۳۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عبیدالله بن حر جعفی در کربلا ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عبیدالله بن حر جعفی در کربلا ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عبیدالله بن حر جعفی در کربلا ۳۵ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل عبیدالله بن حر جعفی در کربلا ۳۵ اسلاید در PowerPoint
منبع: مقتل جامع سیدالشهداء
عبیدالله بن حر جعفی از بزرگان بنیسعد و از یاران عثمان بن عفان و از حاضران در لشکر معاویه در جنگ صفین بود. او پس از شهادت امام علی (علیهالسلام) به کوفه رفت. وی دعوت به یاری خواستن امام حسین (علیهالسلام) را نپذیرفت و در ماجرای کربلا شرکت نکرد. پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام) از حضور در مجلس عبیدالله بن زیاد خودداری کرده و به کربلا رفت و اشعاری در سوگ امام حسین (علیهالسلام) سروده و از یاری نکردن آن حضرت اظهار تاسف کرد.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – یاری نکردن امام حسین
۲.۱ – گزارش تاریخ طبری
۲.۲ – گزارش ابن اعثم کوفی
۲.۳ – گزارش شیخ صدوق
۳ – رد دعوت ابن زیاد
۴ – پانویس
۵ – منبع
۱ – معرفی اجمالی
عبیدالله بن حر جعفی، از عشیره بنیسعد و از یاران عثمان بن عفان و از حاضران در جنگ صفین بود. او از یاران عثمان بن عفان بود و چون عثمان به قتل رسید، جانب معاویه بن ابیسفیان را گرفت و همراه وی در جنگ صفین شرکت نمود و تا زمان شهادت امام علی (علیهالسّلام)، نزد معاویه باقی ماند، آنگاه راهی کوفه گردید. در فاجعه کربلا و رخداد عاشورای ۶۱ ق شرکت نکرد. پس از مدتی ابن زیاد وی را طلبید، اما عبیدالله از رفتن نزد او خودداری ورزید و در محلی کنار رود فرات ماوی گزید و جماعتی فراوان گرد او فراهم آمدند.
[۱] ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۴۸.
۲ – یارى نکردن امام حسین
درباره یارى خواستن امام حسین (علیهالسلام) از عبیدالله بن حر در منزلگاه بنى مُقاتل، منابع تاریخی چنین گزارش میکند:
۲.۱ – گزارش تاریخ طبری
حسین (علیهالسلام) به راه ادامه داد تا به منزلگاه بنی مُقاتل رسید . آن جا فرود آمد و خیمه اى برپا شده دید. مُجالد بن سعید، از عامر شَعبى برایم نقل کرد که: حسین بن على (علیهالسلام) پرسید: «این خیمه ، از آنِ کیست؟» گفتند: از آنِ عبید اللّه بن حُرّ جُعفى است. فرمود: «او را نزد من فرا خوانید» و قاصدى به سوى او فرستاد. قاصد ، چون نزد او رسید، گفت: این، حسین بن على است که تو را فرا مى خوانَد. عبید اللّه بن حُر، استرجاع کرد (اِنّا للّه گفت) و گفت: به خدا سوگند، از کوفه بیرون نیامدم، مگر بِدان جهت که مبادا حسین، وارد کوفه شود و من در آن جا باشم. به خدا سوگند، نمى خواهم او را ببینم و او مرا ببیند. قاصد آمد و به حسین (علیهالسلام) خبر داد. امام حسین کفش هایش را پوشید و برخاست و رفت تا بر او وارد شد. سلام کرد و نشست و آن گاه، او را براى همراهى خود، دعوت کرد؛ ولى پسر حُر، سخن خود را تکرار کرد. حسین (علیهالسلام) فرمود: «اگر ما را یارى نمى کنى، از خدا بترس که با کسانى باشى که با ما نبرد مى کنند. به خدا سوگند، کسى که صداى یارى ما را بشنود و ما را یارى نکند، نابود مى شود» . پسر حُر گفت: این، هرگز نخواهد شد، إن شاء اللّه! حسین (علیهالسلام) برخاست و به اقامتگاه خود آمد.
[۲] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۲۶۸.
[۳] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۲۶۹.
[۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۷.
۲.۲ – گزارش ابن اعثم کوفی
حسین (علیهالسلام) حرکت کرد تا به قصر بنى مُقاتل رسید. در آن جا خیمهاى برافراشته و نیزهاى بر زمین کوبیده و شمشیرى آخته و اسبى ایستاده بر آخور دید. حسین (علیهالسلام) فرمود: «این خیمه، از کیست؟» . گفتند: از آنِ مردى به نام عبید اللّه بن حُرّ جعفى است. حسین (علیهالسلام) مردى از یارانش به نام حَجّاج بن مسروق جُعْفی را نزد وى فرستاد. حَجّاج آمد و وارد خیمه شد و بر او سلام کرد و او هم پاسخ داد. سپس عبید اللّه گفت: پشتِ سرت چیست؟ حَجّاج گفت: به خدا سوگند ـ اى پسر حُر ـ ، پشت سرم ، خیر است. به خدا سوگند، خداوند ، کرامتى نصیب تو کرده است، اگر آن را بپذیرى. عبید اللّه گفت: آن چیست؟ حَجّاج گفت: این، حسین بن على است که تو را براى یارى خود ، فرا مى خوانَد. اگر به همراه او بجنگى، پاداش خواهى داشت، و اگر بمیرى، شهید خواهى بود. عبید اللّه ، در پاسخ وى گفت: به خدا سوگند، از کوفه بیرون نیامدم، مگر بِدان جهت که مبادا حسین بن على، وارد آن شود و من در کوفه باشم و یارى اش نکنم؛ چرا که در کوفه ، هیچ پیرو و یاورى ندارد، مگر آن که به دنیا گراییده است، جز آنان که خداوند، حفظشان کند. پس باز گرد و این مطلب را به وى برسان. حَجّاج، نزد حسین (علیهالسلام) آمد و جریان را به وى گفت. حسین (علیهالسلام) برخاست و به همراه گروهى از برادرانش نزد او رفت. چون وارد شد و سلام کرد، عبید اللّه بن حُر از بالاى مجلس، بلند شد و حسین (علیهالسلام) نشست و حمد و سپاس خدا را به جا آورد و سپس فرمود: «امّا بعد اى پسر حر، همشهریان شما برایم نامه نوشتند و به من گزارش دادند که بر یارى ام اتّفاق دارند و برایم قیام مىکنند و با دشمنم مىجنگند ، و از من خواستند نزد آنان بروم. اینک آمده ام؛ ولى گمان نمىکنم که آنان بر آنچه گفتهاند ، ثابت باشند؛ چرا که به کشتن پسرعمویم مسلم بن عقیل و پیروانش کمک کردند و بر گِرد پسر مَرجانه، عبید اللّه بن زیاد، جمع شدهاند و با یزید بن معاویه، بیعت کرده اند. و تو اى پسر حُر بدان که خداوند به خاطر گناهان گذشته و رفتار پیشینت، تو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 