پاورپوینت کامل شهود (مفرداتقرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهود (مفرداتقرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهود (مفرداتقرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهود (مفرداتقرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل شهود (مفرداتقرآن) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
منبع: شهود (قاموس قرآن (جلد ۴))
مقالات مرتبط: شُهُود (لغاتقرآن)، شهود (مفرداتنهجالبلاغه)، شهود.
شُهود (به ضم شین) و شَهادَت (به فتح شین و دال)، از واژگان قرآن کریم و به معنای حضور و معاینه است.
فهرست مندرجات
۱ – معنای شُهود و شَهادَت
۲ – کاربردها
۲.۱ – گواهی خدا و ملائکه
۲.۲ – شاهد در داستان حضرت یوسف
۲.۳ – شاهد و مشهود
۲.۴ – گواهان روز قیامت
۲.۴.۱ – گواهی اعضاء
۲.۴.۲ – شهادت پیامبر اسلام
۲.۴.۳ – شهادت حضرت عیسی
۲.۴.۴ – شهادت گواهان دیگر
۲.۴.۵ – تحمل شهادت در دنیا بر گواهان
۳ – پانویس
۴ – منبع
۱ – معنای شُهود و شَهادَت
” شُهود و شَهادَت به معنی حضور و معاینه است.
[۱] قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۷۴-۷۶.
و در الصحاح مشاهده را معاینه گفته است.
[۲] جوهری، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۲، ص۴۹۴.
در مفردات راغب اصفهانی میگوید: شهود در معنی حضور و شهادت در معنی دیدن و معاینه اولی است.
[۳] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۶۵.
۲ – کاربردها
(فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ…)
[۴] بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.
«هر که در ماه رمضان حاضر باشد و مسافرت نکند آنرا روزه بدارد.» (وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)
[۵] نور/سوره۲۴، آیه۲.
«در عذاب و تنبیه مرد و زن زنا کننده جمعی از مؤمنان حاضر باشند و آنرا ببینند.» (وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ…)
[۶] فرقان/سوره۲۵، آیه۷۲.
«آنانکه در باطل حاضر نشوند.»
در اقرب الموارد میگوید شَهِدَ الْمَجْلِسَ شُهُوداً. حَضَرَهُ،
[۷] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده شهد.
ولی قید مشاهده که راغب اصفهانی گفته بهتر است و در آیه اول ظاهرا صرف حضور مراد است.
شهادت که به معنی حضور و دیدن است، گاهی به معنی خبر قاطع آید
[۸] فخرالدین طریحی، مجمع البحرین تحقیق الحسینی، ج۳، ص۸۲.
چنانکه در الصحاح و القاموس المحیط گفته.
[۹] جوهری، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۲، ص۴۹۴.
[۱۰] فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۹۲.
ظاهرا مراد از آن در آیه (وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَهً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ)
[۱۱] بقره/سوره۲، آیه۱۴۰.
خبر قاطع باشد، و گاهی به معنی آشکار آید، مثل (عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ)
[۱۲] رعد/سوره۱۳، آیه۹.
این جمله در آیات بسیاری تکرار شده است. و نیز به معنی ادای شهادت و اظهار خبر قاطع باشد. در الصحاح
[۱۳] جوهری، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۲، ص۴۹۴.
و القاموس المحیط
[۱۴] فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۹۲.
آمده شَهِدَ شَهَادَهً: اَدَّی ما عنده من الشهاده مثل (ذلِکَ اَدْنی اَنْ یَاْتُوا بِالشَّهادَهِ عَلی وَجْهِها-… فَیُقْسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا اَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما)
[۱۵] مائده/سوره۵، آیه۱۰۸- ۱۰۷.
ایضا به معنی اقرار، حکم و علم آید که همه از شعبههای حضور و دیدناند. (فَشَهادَهُ اَحَدِهِمْ اَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ)
[۱۶] نور/سوره۲۴، آیه۶.
(شاهِدِینَ عَلی اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ)
[۱۷] توبه/سوره۹، آیه۱۷.
گفتهاند شهادت در این آیات به معنی اقرار است.
[۱۸] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۰۰.
(وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ اَهْلِها اِنْ کانَ قَمِیصُهُ)
[۱۹] یوسف/سوره۱۲، آیه۲۶.
راغب اصفهانی آن را در آیه به معنی حکم گفته است که خواهد آمد.
[۲۰] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۶۶.
در آیه (وَ شَهِدُوا اَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ)
[۲۱] آل عمران/سوره۳، آیه۸۶.
ظاهرا به معنی علم است.
شهود جمع شاهد نیز آمده (وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ اِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً اِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ)
[۲۲] یونس/سوره۱۰، آیه۶۱.
ایضا جمع آن اشهاد آید (وَ یَقُولُ الْاَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی رَبِّهِمْ)
[۲۳] هود/سوره۱۱، آیه۱۸.
(وَ یَوْمَ یَقُومُ الْاَشْهادُ)
[۲۴] غافر/سوره۴۰، آیه۵۱.
دقت در آیات نشان میدهد که شهود جمع شاهد به معنی حاضر و بیننده و اشهاد جمع شاهد به معنی شهادت کننده است. تامّل کنید در سه آیه فوق و آیه (وَ هُمْ عَلی ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ)
[۲۵] بروج/سوره۸۵، آیه۷.
و در آیه (وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً وَ بَنِینَ شُهُوداً)
[۲۶] مدثر/سوره۷۴، آیه۱۲ و ۱۳.
۲.۱ – گواهی خدا و ملائکه
(شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)
[۲۷] آل عمران/سوره۳، آیه۱۸.
(خداوند، با ایجاد نظام هماهنگ جهان هستى، گواهى مىدهد که معبودى جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، نیز، بر این مطلب گواهى مىدهند؛ در حالى که خداوند قیام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نیست، اوست توانا و حکیم.)
[۲۸] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲.
[۲۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۱۳.
[۳۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۱۷۶.
[۳۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۶.
[۳۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۶۵.
به موجب این آیه خداوند، ملائکه و دانایان گواهی میدهند که معبودی جز خدا نیست. ظاهر آیه چنانکه در تفسیر المیزان فرموده شهادت قولی است، یعنی خداوند در حالیکه قائم به عدالت است به یگانگی خویش گواهی داده، ملائکه نیز از روی علم و تحقیق گواه یکتایی خدا هستند. دانایان نیز پس از مشاهده آیات آفاقی و انفسی، شاهد یگانگی خدا هستند.
[۳۳] طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸۳.
بعضی شهادت خدا و ملائکه را شهادت فعلی گرفته و گفتهاند شهادت خدا عبارت است از ایجاد آنچه دلالت بر وحدانیت خدا دارد: «و فی کل شیء له آیه تدل علی انه واحد»
[۳۴] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ج۱، ص۴۶۶.
و شهادت ملائکه اظهار کارهایی است که ماموریت دارند. به نظر میآید: این آیه نتیجه آیات ۱۰ تا ۱۷ سوره آل عمران باشد. یعنی پس از ثبوت مضامین فوق، خدا و ملائکه و دانایان چنین گواهی دادهاند.
۲.۲ – شاهد در داستان حضرت یوسف
(وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ اَهْلِها اِنْ کانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْکاذِبِینَ. وَ اِنْ کانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ)
[۳۵] یوسف/سوره۱۲، آیه۲۶- ۲۷.
آیا آن شاهد طفلی بود که خدا او را به سخن در آورد، یا شخصی بوده که پس از دقت در قرائن امر چنین حکمی کرده است؟
میشود گفت: او یک نفر باهوش و زیرک بوده که فکر کرده اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده باشد، پس یوسف میخواسته به او تجاوز کند. در این کشمکش پیراهنش پاره شده. و اگر از عقب پاره شده باشد، حتما یوسف به آن کار تن در نداده و فرار میکرده است. زن از عقب او را تعقیب کرده و پیراهنش را پاره نموده است و چون دید پیراهن یوسف از عقب پاره شده حکم کرده که تقصیر از آن زن است نه حضرت یوسف. وانگهی اگر سخن گفتن طفل در میان بود احتیاج به استدلال نبود و به مجرد حرف زدن او که بهطریق اعجاز بود، مطلب ثابت میشد، در مجمع البیان از جبائی نقل کرده. از سدی نقل شده که او پسر عموی زلیخا بود. از حسن و قتاده و عکرمه نقل کرده: او مردی از کسان زن بود،
[۳۶] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۹۱.
ولی به مضمون روایات، طفلی بوده در گهواره که بهطور اعجاز حرف زده و مطلب را روشن کرده است. در المیزان با استفاده از «شَهِدَ شاهِدٌ» که اینگونه کلام را شهادت نمیگویند بعید نمیداند که این سخن بدون فکر و رویّه صادر شده باشد و آنرا مؤید روایاتی دانسته که ناطقاند: شاهد طفلی بود در گهواره.
[۳۷] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۴۲.
در تفسیر برهان و المیزان از معانی الاخبار شیخ صدوق از ابوحمزه ثمالی از امام سجاد (علیهالسّلام) در ضمن حدیثی مفصل نقل شده که شاهد طفلی بود در گهواره. در تفسیر ابن کثیر نیز این مطلب از چند نفر نقل شده است.
[۳۸] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۴۹۳.
اما لازم است در صحت روایات دقت کرد. (اَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی اِماماً…)
[۳۹] هود/سوره۱۱، آیه۱۷.
شاهد در این آیه به علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) تطبیق میشود و درباره آن روایاتی از شیعه و اهل سنت نقل شده است.
[۴۰] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۵.
[۴۱] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۶.
[۴۲] رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱۲، ص۴۵.
[۴۳] شیخ طوسی، الامالی، ج۱، ص۳۷۲.
مشروح آیه در «تلی» گذشت به آنجا رجوع شود.
۲.۳ – شاهد و مشهود
(وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ. وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ. قُتِلَ اَصْحابُ الْاُخْدُودِ)
[۴۴] بروج/سوره۸۵، آیه۲- ۴.
شاهد و مشهود در آیه هر دو نکره هستند و درباره آن دو سخن بسیار گفته شده، ولی باید این قسمها با آیات بعدی ارتباط داشته باشند و لازم است شاهد و مشهود را در آیات این سوره جستجو کرد.
یهودیان که بنا به نقل تفاسیر، نصارای نجران را در اثر طرفداری از دین جدید به آتش میسوزاندند، خود شاهد سوختن آنها بودند، خداوند نیز شاهد آن کار بود. در آیات بعدی آمده (وَ هُمْ عَلی ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ) ایضا آمده (وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ) مشهود قهرا شکنجه دیدگان و شکنجه را شامل است. به هر حال مضمون آیات آن است: قسم به روز قیامت و قسم به شاهد و مشهود که در این کار هستند و در روز موعود گواه خواهند بود و در نتیجه شکنجه دادن و شکنجه دیدن ثابت خواهد گردید. و خلاصه آنکه این عمل مضبوط و محفوظ است و در ردیف شاهد و مشهود است.
در قرآن مجید به حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شاهد اطلاق شده (اِنَّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً)
[۴۵] احزاب/سوره۳۳، آیه۴۵.
[۴۶] فتح/سوره۴۸، آیه۸.
و روز قیامت مشهود خوانده شده (ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ)
[۴۷] هود/سوره۱۱، آیه۱۰۳.
منظور از مشهود در آیه مورد بحث روز قیامت نیست که پیش از آن والیوم الموعود آمده است و احتیاج به تکرار نیست و چون آیات راجع به واقعهای پیش از اسلام است، لذا شاهد به حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تطبیق نمیشود.
در تفسیر برهان هفت حدیث درباره این آیه نقل شده که شاهد و مشهود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و علی (علیه السّلام) هستند. شاهد روز جمعه، مشهود روز عرفه است- شاهد روز عرفه، مشهود روز قیامت است.
[۴۸] بحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، ج۵، ص۶۲۳.
ولی در اسناد آنها سلمه بن خطاب ضعیف، مفضل بن صالح ابوجمیله کذّاب و واضع الحدیث، ابوالجارود سرحوب زیدی، عبدالرحمن بن کثیر هاشمی ضعیف وجود دارند و بعضی از آنها مقطوعاند. تنها یک روایت قابل اعتنا است آنهم تصریح به آیه نکرده است. و اللّه العالم.
(وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ)
[۴۹] ق/سوره۵۰، آیه۲۱.
آیه روشن میکند: روز قیامت هر شخص را راننده و شاهدی است. در نهج البلاغه خطبه ۸۳ فرموده: ««وَکُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ»» هر نفس را سائق و شاهدی است.
[۵۰] نهج البلاغه، تحقیق الحسون، خطبه ۸۴.
سائقی که او را به محشر سوق میکند. شاهدی که بر اعمال او گواهی میدهد.
معلوم نیست که این سائق و شاهد کدام است ولی در آیات قبلی آمده (اِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ. ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ) مراد از متلقیان دو فرشته کاتب عملاند. به نظر میآید سائق و شهید همان دو ملک باشند، و در آیات بعدی آمده (اَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ) ظاهر سیاق دلالت دارد که خطاب «اَلْقِیا» به سائق و شهید است، یعنی: «ای سائق و شهید هر کافر عنود را به جهنم بیاندازید.»
در مجمع البیان فرموده: خطاب به خازن آتش است و به قولی مراد ملکان موکلاند که سائق و شهید باشند.
[۵۱] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۴۳.
ایضا از حاکم حسکانی از ابوسعید خدری از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده که فرمود: چون روز قیامت شود خداوند به من و علی (علیهالسّلام) میفرماید: هر که شما را دشمن داشته داخل آتش کنید و هر که دوستتان داشته وارد بهشت نمائید. آن است قول خدا (اَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ.)
[۵۲] حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۶۲.
در المیزان آنرا از الامالی شیخ الطائفه نقل فرموده و در برهان با چند سند نقل شده است،
[۵۳] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۷.
[۵۴] بحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، ج۵، ص۱۴۵.
به نظر میآید روایت از بطون قرآن و یا از باب تطبیق باشد.
(اِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ اَوْ اَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ)
[۵۵] ق/سوره۵۰، آیه۳۷.
القاء سمع به معنی گوش دادن است. یعنی در آنچه گفته شد تذکری است به آنکه قلب و تعقل دارد و یا گوش بدهد در حالیکه متوجه شنفته خویش است. ولی آنکه نه تفکر دارد و نه گوش میدهد برای او در گفته ما پندی نیست.
(اِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً)
[۵۶] اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.
این آیه در «دلک» مشروحا گفته شده است.
۲.۴ – گواهان روز قیامت
گذشته از ثبت و ضبط اعمال، قرآن کریم گواهان دیگری راجع به قیامت معین فرموده که لازم است ذکر شود: شهادت اعضاء. شهادت پیامبران و ائمه (علیهمالسّلام) و غیرهم.
۲.۴.۱ – گواهی اعضاء
آیاتی که راجع به شهادت اعضاء است بدین قرارند.
۱- (وَ یَوْمَ یُحْشَرُ اَعْداءُ اللَّهِ اِلَی النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ. حَتَّی اِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ. وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا اَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی اَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)
[۵۷] فصلت/سوره۴۱، آیه۱۹- ۲۱.
(و یاد کن روزى را که دشمنان خدا به سوى دوزخ گردآورى مىشوند، و آنان نگه داشته مىشوند تا به یکدیگر ملحق شوند. وقتى به آن مىرسند، گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه انجام مىدادند گواهى مىدهند. آنها به پوستهاى خود مىگویند: «چرا بر ضدّ ما گواهى دادید؟!» جواب مىدهند: «همان خدایى که هر موجودى را به سخن در آورده ما را گویا ساخته تا حقایق را بازگو کنیم؛ و او شما را نخستین بار آفرید، و به سوى او بازگردانده مىشوید.»)
[۵۸] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۹.
[۵۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۷۷.
[۶۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۷۳.
[۶۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۲.
[۶۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۵.
این آیات بر شهادت گوشها، چشمها و پوستها دلالت دارند. «اَعْداءُ اللَّهِ» در آیه اول میرساند که شهادت اعضاء درباره کفّار و بدکاران است، نه درباره نیکوکاران نسبت به اعمالشان و نیز حاکی است که اعداء اللّه خطاب به پوستهای خویش خواهند گفت: چرا بر علیه ما گواهی دادید. آنها جواب خواهند داد: خدائی که همه چیز را گویا کرده، ما را گویا کرد (یا قبلا گویا کرده بود). آیا مراد شهادت طبیعی است یا به زبان خواهند آمد در «جلد» دیده شود.
۲- (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی اَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا اَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ)
[۶۳] یس/سوره۳۶، آیه۶۵.
(امروز بر دهانشان مُهر مىنهیم، و دستهایشان با ما سخن مىگویند و پاهایشان به کارهایى که انجام مىدادند گواهى مىدهند.)
[۶۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۴.
[۶۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۰۳.
[۶۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۵۳.
[۶۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۷۳.
[۶۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۲۸.
۳- (یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَیْدِیهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ)
[۶۹] نور/سوره۲۴، آیه۲۴.
(در روزى که زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنها بر اعمالى که مرتکب مىشدند گواهى مىدهد.)
[۷۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۵۲.
[۷۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۹۴.
[۷۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۳۴.
[۷۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۱۱.
[۷۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۱۸.
ناگفته نماند: آیات همه درباره کفّار و بدکاران است، علی هذا شهادت اعضاء درباره گناهان است و از اینکه اعضاء نیکوکاران هم به کارهای نیک آنها گواهی خواهند داد، خبری در قرآن نیست.
آیه (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ)
[۷۵] رحمن/سوره۵۵، آیه۴۱.
(مجرمان از چهرههایشان شناخته مىشوند.)
[۷۶] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۳.
[۷۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۷.
[۷۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،، ج۱۹، ص۱۸۰.
[۷۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۲.
[۸۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۰۲.
نیز درباره مجرمین است، مگر آنکه از آیاتی نظیر (یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ)
[۸۱] آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۶.
(آن عذاب عظیم روزى خواهد بود که چهرههایى سفید، و چهرههایى سیاه مىگردد.)
[۸۲] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۳.
[۸۳] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۷۵.
[۸۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۸۱.
[۸۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۸.
[۸۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۹۶.
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ. ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ)
[۸۷] عبس/سوره۸۰، آیه۳۸ و ۳۹.
(چهرههایى در آن روز گشاده و نورانى است. خندان و مسرور است.)
[۸۸] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۵.
[۸۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۱۰.
[۹۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۴۳.
[۹۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۶۸.
[۹۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۱۵.
(تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَهَ النَّعِیمِ)
[۹۳] مطففین/سوره۸۳، آیه۲۴.
(طراوت و نشاط فزونى نعمت را در چهرههایشان مىبینى.)
[۹۴] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۸.
[۹۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۳۸.
[۹۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۹۳.
[۹۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۲.
[۹۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۷۷.
و غیره استفاده کرد که اعضاء دلالت بر اعمال نیک نیز خواهد داشت. و آن عبارت اخرای شهادت است.
۲.۴.۲ – شهادت پیامبر اسلام
امّا درباره شهادت گواهان دیگر، آیات درباره حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حضرت عیسی (علیهالسّلام) بالخصوص و درباره دیگران بالعموم آمده است. مثل:
(اِنَّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً)
[۹۹] احزاب/سوره۳۳، آیه۴۵.
(اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و بیم دهنده.)
[۱۰۰] مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۴.
[۱۰۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹.
[۱۰۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۹۴.
[۱۰۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۹.
[۱۰۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۳۹.
(اِنَّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیرا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 