پاورپوینت کامل ذالنون ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ذالنون ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ذالنون ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ذالنون ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
حضرت یونس
دیگر کاربردها: یونس (ابهامزدایی).
یونس (علیهالسّلام) از پیامبران بنی اسرائیل است که بعد از سلیمان ظهور کرد، و بعضی او را از نوادگان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) دانستهاند، و به خاطر اینکه در شکم ماهی قرار گرفت، با لقب «ذو النّون» و «صاحب الحوت» خوانده میشد.
فهرست مندرجات
۱ – توصیف اجمالی
۲ – یونس در نینوا
۳ – روبیل در قوم یونس
۴ – علت برداشتن عذاب
۵ – ترک اولی
۶ – یونس در شکم ماهی
۷ – نکته آموزنده
۸ – پانویس
۹ – منبع
۱ – توصیف اجمالی
حضرت یونس (علیهالسّلام) یکی از پیامبران و رسولان خداست، که نام مبارکش در قرآن چهار بار آمده،
[۱] صافات/سوره۳۷، آیه ۱۳۹.
[۲] نساء/سوره۴، آیه ۱۶۳.
[۳] انعام/سوره۶، آیه ۸۶.
[۴] یونس/سوره۱۰، آیه ۹۸.
و یک سوره قرآن (سوره دهم) به نام او است. یونس (علیهالسّلام) از پیامبران بنی اسرائیل است که بعد از سلیمان ظهور کرد، و بعضی او را از نوادگان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) دانستهاند،
[۵] آلوسی، سیدمحمود، تفسیر آلوسی، ج۷، ص۱۸۴.
[۶] دائره المعارف فرید و جدی، ج۱۰، ص۱۰۵۵.
و به خاطر این که در شکم ماهی قرار گرفت، با لقب «ذو النّون.» (نون به معنی ماهی است) و «صاحب الحوت» خوانده میشد.
پدر او «متّی» از عالمان و زاهدان وارسته و شاکر الهی بود، به همین جهت خداوند به حضرت داود (علیهالسّلام) وحی کرد که همسایه تو در بهشت، «مَتّی» پدر یونس (علیهالسّلام) است. داوود (علیهالسّلام) و سلیمان به زیارت او رفتند و او را ستودند. (چنان که داستانش در ضمن داستانهای حضرت داود (علیهالسّلام) ذکر شد.)
[۷] دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۳۵.
[۸] جزائری، نعمت اللہ، النور المبین فی القصص الانبیاء والمرسلین، ص ۴۰۵.
به گفته بعضی، او از ناحیه پدر از نوادههای حضرت هود (علیهالسّلام)، و از ناحیه مادر از بنی اسرائیل بود.
[۹] عمادزاده، عمادالدین حسین، تاریخ انبیاء، ص۶۸۶.
ماجرای حضرت یونس (علیهالسّلام) غمانگیز و تکاندهنده است، ولی سرانجام شیرینی دارد. آن حضرت به اهداف خود رسید و قومش توبه کرده و به دعوت او ایمان آوردند، و تحت رهنمودهای او، دارای زندگی معنوی خوبی شدند.
۲ – یونس در نینوا
به گفته بعضی یونس (علیهالسّلام) در حدود ۸۲۵ سال قبل از میلاد، در سرزمین نینوا ظهور کرد. نَینوا شهری در نزدیک موصل (در عراق کنونی) یا در اطراف کوفه در سمت کربلا بود.
[۱۰] طبری، جامع البیان فی تفسیر آی القرآن، ج ۱۲، ص ۲۹۳
[۱۱] ابن شبہ، عمر بن شبہ، تاریخ المدین، ص ۱۴۹.
هم اکنون در نزدیک کوفه در کنار شطّ، قبری به نام مرقد یونس (علیهالسّلام) معروف است. شهر نینوا دارای جمعیتی بیش از صد هزار نفر بود. چنان که در آیه ۱۴۷ سوره صافات آمده: «و یونس را به سوی جمعیت یکصد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم.»
[۱۲] صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۷.
مردم نینوا بتپرست بودند و در همه ابعاد زندگی در میان فساد و تباهیها غوطه میخوردند. آنان نیاز به راهنما و راهبری داشتند تا حجّت را بر آنها تمام کند و آنان را به سوی سعادت و نجات دعوت نماید. حضرت یونس (علیهالسّلام) همان پیامبر راهنما بود که خداوند او را به سوی آن قوم فرستاد. یونس (علیهالسّلام) به نصیحت قوم پرداخت و با برنامههای گوناگون آنها را به سوی توحید و پذیرش خدای یکتا، و دوری از هر گونه بتپرستی فرا خواند.
یونس همچنان به مبارزات پیگیر خود ادامه داد، و از روی دلسوزی و خیرخواهی مانند پدری مهربان به اندرز آن قوم گمراه پرداخت، ولی در برابر منطق حکیمانه و دلسوزانه چیزی جز مغلطه و سفسطه نمیشنید. بتپرستان میگفتند: ما به چه علّت از آیین نیاکان خود دست بکشیم و از دینی که سالها به آن خو گرفتهایم جدا شده و به آیین اختراعی و نو و تازه اعتقاد پیدا کنیم.
یونس (علیهالسّلام) میگفت: بتها اجسام بیشعور هستند و ضرر و نفعی ندارند، و هرگز نمیتوانند منشا خیر گردند. چرا آنها را میپرستید؟ هر چه یونس (علیهالسّلام) آنها را تبلیغ و راهنمایی میکرد، آنها گوش فرا نمیدادند، و یونس (علیهالسّلام) را از میان خود میراندند و به او اعتنا نمیکردند. یونس (علیهالسّلام) در سی سالگی به نینوا رفته و دعوتش را آغاز نموده بود. سی و سه سال از آغاز دعوتش گذشت اما هیچ کس جز دو نفر به او ایمان نیاوردند، یکی از آن دو نفر دوست قدیمی یونس (علیهالسّلام) و از دانشمندان و خاندان علم و نبوّت به نام «روبیل» بود و دیگری، عابد و زاهدی به نام «تنوخا» یا «ملیخا»
[۱۳] قمی، علی بن ابراہیم، تفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۱۷.
بود که از علم بهرهای نداشت. کار روبیل دامداری بود، ولی تنوخا هیزمکن بود، و از این راه هزینه زندگی خود را تامین میکرد.
[۱۴] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹.
یونس (علیهالسّلام) از هدایت قوم خود مایوس گردید و کاسه صبرش لبریز شد، و شکایت آنها را به سوی خدا برد و عرض کرد: «خدایا! من سی ساله بودم که مرا به سوی قوم برای هدایتشان فرستادی، آنها را دعوت به توحید کردم و از عذاب تو ترساندم و مدت ۳۳ سال به دعوت و مبارزات خود ادامه دادم، ولی آنها مرا تکذیب کردند و به من ایمان نیارودند، رسالت مرا تحقیر نمودند و به من اهانتها کردند. به من هشدار دادند و ترس آن دارم که مرا بکشند، عذابت را بر آنها فرو فرست، زیرا آنها قومی هستند که ایمان نمیآورند.»
[۱۵] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹.
[۱۶] علامہ مجلسی، محمد باقر، ج ۱۴، ص ۳۹۳.
یونس (علیهالسّلام) برای قوم عنود خود تقاضای عذاب از درگاه خدا کرد، و آنها را نفرین نمود، و در این راستا اصرار ورزید،
[۱۷] علامہ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۹۳.
سرانجام خداوند به یونس (علیهالسّلام) وحی کرد که: «عذابم را روز چهارشنبه در نیمه ماه شوال بعد از طلوع خورشید بر آنها میفرستم، و این موضوع را به آنها اعلام کن.» یونس (علیهالسّلام) خوشحال شد و از عاقبت کار نهراسید و نزد تنوخا (عابد) رفت و ماجرای عذاب و وقت آن را به او خبر داد.
[۱۸] بحرانی، سید ہاشم، البرھان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۶۰.
سپس گفت: «برویم این ماجرا را به مردم خبر دهیم.» عابد که از دست آنها به ستوه آمده بود، گفت: «آنها را رها کن که ناگهان عذاب سخت الهی به سراغشان آید.»؛ یونس (علیهالسّلام) گفت: «بجاست که نزد روبیل (عالِم) برویم و در این مورد با او مشورت کنیم، زیرا او مردی حکیم از خاندان نبوّت است.» آنها نزد روبیل آمدند و ماجرا را گفتند. روبیل از یونس (علیهالسّلام) خواست به سوی خدا بازگردد، و از درگاه خداوند بخواهد که عذاب را از قوم به جای دیگر ببرد، زیرا خداوند از عذاب کردن آنها بینیاز و نسبت به بندگانش مهربان است. ولی تنوخا درست بر ضدّ روبیل، یونس (علیهالسّلام) را به عذاب رسانی تحریص کرد، روبیل به تنوخا گفت: ساکت باش تو یک عابد جاهل هستی.
سپس روبیل نزد یونس (علیهالسّلام) آمد و تاکید بسیار کرد که از خدا بخواه عذاب را برگرداند، ولی یونس (علیهالسّلام) پیشنهاد او را نپذیرفت و همراه تنوخا به سوی قوم رفتند و آنها را به فرا رسیدن عذاب الهی در صبح روز چهارشنبه در نیمه ماه شوّال، هشدار دادند. مردم با تندی و خشونت با یونس و تنوخا برخورد کردند، و یونس (علیهالسّلام) را با شدّت از شهر نینوا اخراج نمودند. یونس همراه تنوخا از شهر بیرون آمد، تا از آن منطقه دور گردند، ولی روبیل در میان قوم خود ماند.
[۱۹] علامہ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۹۴.
۳ – روبیل در قوم یونس
وقتی قوم یونس اورا دروغگو خواندند و از خود راندند و او نیز همراه عابد (تنوخا) از شهر بیرون رفت، ولی «روبیل» که عالمی حکیم از خاندان نبوّت بود در میان قوم باقی ماند. هنگامی که ماه شوال فرا رسید، روبیل بالای کوه رفت و با صدای بلند به مردم اطّل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 