پاورپوینت کامل توبه‌کننده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل توبه‌کننده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توبه‌کننده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل توبه‌کننده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

توبه

مقالات مرتبط: توبه (مفردات‌قرآن)، تَوّاب (لغات‌قرآن)، توبه (مفردات‌نهج‌البلاغه)، توبه (مقالات مرتبط).

توبه یکی از اصطلاحات دینی، فقهی، اخلاقی و عرفانی، به معنای بازگشت بنده به سوى خدا، به وسیله ندامت و پشیمانى است. توبه حقیقتى عرشى و نورانى و سبب اتصال دور افتادگان به اصل و محبوب است.
واژه توبه مشترک لفظی و معنوی میان خدا و بندگان است که در قرآن و روایات بارها استعمال و تأکید شده است. در کتب اخلاق اسلامی توبه درجاتی دارد که پایین‌ترین مرتبه آن توبه از گناهان است، درجات بالاتر آن، توب از غفلت، توبه از توجه به غیرخدا، و توب از مشاهد غیر حق تعالی است.

فهرست مندرجات

۱ – واژه‌شناسی توبه
۲ – مفهوم‌شناسی توبه
۲.۱ – در قرآن کریم
۲.۱.۱ – توبه نصوح
۲.۲ – در احادیث
۳ – مفاهیم مترادف با توبه
۳.۱ – إنابه
۳.۲ – استغفار
۳.۳ – إعتذار
۴ – توبه در فقه اسلامی
۴.۱ – ماهیت توبه نزد فقها
۴.۲ – مباحث عبادات
۴.۳ – مباحث حقوقی
۴.۴ – حقوق خانواده
۴.۵ – مباحث جزایی
۴.۵.۱ – حدود
۴.۵.۲ – قذف
۴.۵.۳ – ارتداد
۴.۵.۴ – سحر
۴.۵.۵ – لِعان
۴.۶ – اثر ابن صبیح جوزجانی
۵ – توبه در علم کلام
۵.۱ – شرایط تحقق توبه
۵.۲ – وجوب توبه
۶ – توبه در عرفان
۶.۱ – دیدگاه صوفیه
۶.۲ – اصطلاحات عرفانی توبه
۶.۲.۱ – طهارت باطن
۶.۲.۲ – رجوع به حق
۶.۳ – شرایط و ارکان توبه
۶.۴ – دیدگاه اهل صحو
۶.۵ – دیدگاه اهل تصوف
۷ – فهرست منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع

۱ – واژه‌شناسی توبه

توبه از ریشه ت و ب، در لغت به معنای بازگشت یا بازگشت از معصیت است.

[۱] الصحاح:تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۱، ص۹۱، چاپ احمد عبدالغفور عطار.

[۲] ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۳۵۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.

[۳] ابن فارس، مجمل اللغه، ج۱، ص۱۵۱، چاپ هادی حسن حمودی، کویت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

[۴] ابن منظور، لسان‌العرب، ذیل «توب».

حرف تاء در انتهای واژه (توبه) را برخی برای تأنیث مصدر و برخی علامت وحدت دانسته‌اند که بر این اساس، توبه به معنای یک بازگشت و جمع آن تَوْب است.

[۵] احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ج۱، ص۴۵، بیروت ۱۹۸۷.

[۶] علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۳۲، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

[۷] مجمع البحرین، ذیل «توب»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.

[۸] Jeffery, A, The Foreign Vocabulary of the Qur’an, Baroda, 1938، ج۱، ص۸۷.

[۹] مشکور، محمدجواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، ج۱، ص۱۰۸، تهران، ۱۳۵۷ش.

«تابَ اِلی اللّه» به معنای بازگشت بنده از گناه به سوی خداوند است، چنانکه در آیاتی از قرآن کریم اینگونه به کار رفته است.

[۱۰] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۳۵۷، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

[۱۱] ذیل مائده:۷۴، محمدحسین طباطبائی، تفسیر‌المیزان، ج۶، ص۷۳.

[۱۲] اعراف/سوره۷، آیه۱۴۳.

[۱۳] هود/سوره۱۱، آیه۳.

«تاب اللّهُ عَلَیْهِ» به معنای غفران و بخشش خداوند نسبت به بنده و دادن توفیق توبه به اوست.

[۱۴] محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغه، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۹۷۲۱۹۷۳.

[۱۵] ابن منظور، لسان‌العرب، ج۱، ص۲۳۳.

[۱۶] محمد بن محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «توب»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.

[۱۷] لویس معلوف، المنجد فی اللغه و الاعلام، ذیل«تاب»، بیروت ۱۹۹۶.

صورتی از این عبارت در قرآن نیز به همین معنا استفاده شده است.

[۱۸] توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.

[۱۹] احزاب /سوره۳۳، آیه۷۳.

[۲۰] محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «توب»، ج۱، ص۷۶، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).

در منابع لغوی، «زَمَناًلتوبه» به اسلام تفسیر شده است.

[۲۱] محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغه، ج۱، ص۹۸، مصر ۱۹۷۲۱۹۷۳.

اینکه برخی از لغویان توبه را به معنای بازگشت از گناه گرفته‌اند، باید نوعی کاربرد عام در معنی خاص تلقی گردد.

[۲۲] ابوهلال عسکری، حسن، الفروق اللغویه، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵، قاهره، ۱۳۵۳ق.

[۲۳] جوهری، اسماعیل، صحاح، ج۱، ص۹۲، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.

به هر روی همواره این دقت نظر در میان عالمان مسلمان وجود داشته که معنای اصلی توبه در عربی همان بازگشتن است. اگر نه لغویان، اما بیش‌تر عالمان قرآن و حدیث، چون خطابی، حلیمی

[۲۴] ابن ‌جوزی عبدالرحمان، زادالمسیر، ج۴، ص۳۱۰، بیروت، ۱۴۰۴ق.

[۲۵] راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۷۶، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/ بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.

فقیهانی چون نووی،

[۲۶] نووی، یحیی، المجموع، ج۲۰، ص۱۰۸، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.

[۲۷] قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۳۲۴، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.

متکلمانی چون ماتریدی

[۲۸] ماتریدی، محمد، تأویلات اهل السنه، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش محمدمستفیض الرحمان، بغداد، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.

و ابن‌فورک

[۲۹] ابن‌فورک، محمد، مجرد مقالات ابی‌الحسن الاشعری، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.

و عارفانی چون ابوالعباس ابن‌عطا

[۳۰] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۳۰، قاهره، ۱۳۴۹ق.

و قشیری

[۳۱] قشیری، عبدالکریم، الرساله، ج۱، ص۴۵، به کوشش عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره، مکتبه محمدعلی صبیح.

بر محور این معنا توبه را تفسیر کرده‌اند. دربار رابط عموم و خصوص میان توبه و بازگشت از گناه، برخی از عالمان متقدم به بحث پرداخته‌اند.

[۳۲] ماتریدی، محمد، التوحید، ج۱، ص۳۵۶، به کوشش فتح‌الله خلیف، بیروت، ۱۹۸۶م.

۲ – مفهوم‌شناسی توبه

مفهوم توبه در قرآن کریم و پس از آن در احادیث‌ به‌طور گسترده‌ای بیان شده، و در دور شکل‌گیری علوم اسلامی، در شاخه‌های مختلف آن از فقه و کلام گرفته تا اخلاق و عرفان راه یافته است.

۲.۱ – در قرآن کریم

از حیث کاربرد، ثلاثی مجرد «تابَ یتوبُ» در قرآن کریم، با حرف جرّ «علی» اشاره به توبه پذیرفتن و فاعل آن خداوند است،

[۳۳] بقره/سوره۲، آیه۳۷.

با حرف جرّ «الی» اشار توبه‌کردن و مجرور الی خداوند است.

[۳۴] فرقان/سوره۲۵، آیه۷۱.

در کاربردهای دیگر نیز این فعل به معنای توبه کردن به کار رفته است.

[۳۵] هود/سوره۱۱، آیه۱۱۲.

با توجه به همان کاربرد نخست است که صیغ مبالغ «توّاب» به عنوان نامی از اسماء الله بارها به کار رفته است،

[۳۶] بقره/سوره۲، آیه۳۷.

در حالی که تنها در یک آیه، توّاب از کاربرد دوم گرفته شده، و به انسان اطلاق شده است.

[۳۷] بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.

در برخی از کاربردهای قرآنی، توب الهی در تعامل با توب انسانی نهاده شده، و سخن از آن است که چون کسی توبه کند، خداوند توبه‌پذیر است.

[۳۸] نساء/سوره۴، آیه۱۶.

[۳۹] مائده/سوره۵، آیه۳۹.

در آیات مختلف قرآن کریم، توب خداوند در عرض عفو

[۴۰] بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.

[۴۱] شوری/سوره۴۲، آیه۲۵.

، هدایت

[۴۲] طه/سوره۲۰، آیه۱۲۲.

و «تبیین»

[۴۳] نساء/سوره۴، آیه۲۶.

قرار داده شده است؛ همچنین پذیرش توبه بارها به عنوان حالت مقابل نسبت به عذاب الهی مطرح گردیده است،

[۴۴] آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۸.

که در این حالت می‌تواند به معنای «صرف» و بازگرداندن عذاب باشد.
ارتباط توبه با استغفار و بخشایش گناهان که در برخی از آیات از آن سخن رفته نیز ناظر به بسط همین کاربرد اخیر است.

[۴۵] مائده/سوره۵، آیه۷۴.

[۴۶] هود/سوره۱۱، آیه۳.

[۴۷] هود/سوره۱۱، آیه۵۲.

[۴۸] هود/سوره۱۱، آیه۶۱.

[۴۹] هود/سوره۱۱، آیه۹۰.

[۵۰] غافر/سوره۴۰، آیه۳.

هم ازاین‌رو ست که به هنگام سخن از نخستین عصیان در داستان آفرینش آدم (علیه‌السلام)، نخستین توبه نیز رخ می‌دهد و آدم (علیه‌السلام) با «تلقی کلمات» از پروردگارش، توبه‌اش پذیرفته می‌گردد.

[۵۱] بقره/سوره۲، آیه۳۷.

با این‌همه، باید توجه داشت که توبه الزاماً همواره مستلزم گناهی از پیش رخ داده نیست؛ قرآن کریم در جایی اعلام می‌کند که خداوند بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و مهاجرین و انصاری که از او پیروی کردند، «توبه پذیرفت»،

[۵۲] توبه/سوره۹، آیه۱۱۷.

بدون آن‌که سخن از گناهی رفته باشد. حتی در موضعی باز دربار آدم (علیه‌السلام)، سخن از برگزیدن وی آمده، و «آنگاه (خداوند) او را توبه پذیرفته و هدایت کرده است.»

[۵۳] طه/سوره۲۰، آیه۱۲۲.

آنگاه که فاعل توبه انسان است، بیش از همه همراهی توبه با ایمان

[۵۴] اعراف/سوره۷، آیه۱۵۳.

و عمل صالح

[۵۵] مائده/سوره۵، آیه۳۹.

دیده می‌شود. همراهی توبه با «تبیین» با فاعل انسانی در یک آیه دیده می‌شود.

[۵۶] بقره/سوره۲، آیه۱۶۰.

در برخی آیات توبه با اسلام،

[۵۷] احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.

[۵۸] تحریم/سوره۶۶، آیه۵.

با اخلاص دین

[۵۹] نساء/سوره۴، آیه۱۴۶.

و پیروی راه خدا

[۶۰] غافر/سوره۴۰، آیه۷.

همراه شده است، در حالی که آیات متعدد با مضامین متنوع نیز وجود دارند که در آن‌ها توب انسانی در کنار گونه‌هایی از اعمال عبادی مانند اقام نماز و دادن زکات قرار گرفته است.

[۶۱] بقره/سوره۲، آیه۱۲۸.

[۶۲] توبه/سوره۹، آیه۵.

[۶۳] توبه/سوره۹، آیه۱۱.

[۶۴] توبه/سوره۹، آیه۱۰۴.

[۶۵] توبه/سوره۹، آیه۱۱۲.

[۶۶] تحریم/سوره۶۶، آیه۵.

در مجموع می‌توان نتیجه گرفت که توبه هم وجه اعتقادی و هم وجه عبادی دارد و از همین رو در آیه‌هایی از قرآن کریم، با کاربرد توبه در معنایی عام، توبه زمینه‌ساز رستگاری دانسته شده است.

[۶۷] نور/سوره۲۴، آیه۳۱.

برآیند یادکردهای گوناگون توبه، نشان از آن دارد که توب قرآنی اشاره به وجود نوعی از رابطه میان انسان و خداوند است که در آن خداوند فضیلتی را به انسان عطا می‌کند و او را در مسیر رستگاری تأیید می‌کند. از این رو با این‌که میان مصادیق استغفار/ غفران با توب انسانی/ توب الاهی همپوشی وجود دارد، اما نباید توبه را که تنها پاسخ گناه نیست، با غفران که نسبت به گناهان صورت می‌گیرد، برابر انگاشت. توبه فضیلتی است که مداومت بر آن، از ویژگی‌های بندگان جویای پاکیزگی شمرده شده است که خداوند آنان را دوست می‌دارد.

[۶۸] بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.

پذیرش توبه از آنِ کسانی است که به عمل نادرستی در اثر نادانی دست می‌یازند و به زودی «توبه» می‌آورند، اما نه از آنِ کسانی که زشتکاری می‌کنند تا آنگاه که مرگ آنان را دریابد و گویند که من اکنون توبه کردم و نه آنان که در حال کفر می‌میرند.

[۶۹] نساء/سوره۴، آیه۱۷- ۱۸.

۲.۱.۱ – توبه نصوح

در آیه‌ای از قرآن کریم، از مردم خواسته شده است تا خدای را توبه نصوح آورند.

[۷۰] تحریم/سوره۶۶، آیه۸.

از نظر ریشه‌شناسی سامی و با یاری از سیاق آیه، این واژه می‌تواند از ماد «نصح» به معنای «پاک و خالص» عبری و آرامی،

[۷۱] Gesenius, W, A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament, ed F A Brown, Oxford, 1955، ج۱، ص۶۶۳.

یا به معنای «با دوام، با ثبات»

[۷۲] Gesenius, W, A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament, ed F A Brown, Oxford, 1955، ج۱، ص۶۶۳.

[۷۳] Zammit, M R, A Comparative Lexical Study of Qur’anic Arabic, Leiden, 2002.، ص۴۰۲.

گرفته شده باشد. هر دو برداشت در منابع تفسیری نیز وارد شده است، اگر چه معنای دوم شهرت بیشتری دارد و وجه غالب آن است که توب نصوح توبه‌ای دانسته شود که پاورپوینت کامل توبه‌کننده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint در آن قصد دوام و پایداری دارد.

[۷۴] طبری، التفسیر، ج۲۸، ص۱۶۸، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۷۵] کلینی، محمد، الکافی، ج۲، ص۴۳۲، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.

[۷۶] راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ذیل نصح، ج۱، ص۴۹۴، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/ بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.

[۷۷] طبرسی، فضل، مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۶۲-۶۳، بیروت، ۱۴۱۵ق.

[۷۸] قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۲۲۷، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.

[۷۹] قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۸، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.

در متون دینی، در بحث چگونگی توبه، به «توبه نصوح» بسیار پرداخته شده است. این اصطلاح بر گرفته از آیه هشتم سوره تحریم است. در این آیه به بندگان امر شده که توبه کنند، توبه‌ای نصوح.

[۸۰] مجاهدبن جبر، تفسیر مجاهد، ج۱، ص۲۹، چاپ عبدالرحمان طاهربن محمد سورتی، اسلام آباد:مجمع البحوث الاسلامیه، (بی تا).

[۸۱] عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۰۳، چاپ مصطفی مسلم محمد، ریاض ۱۴۱۰/۱۹۸۹.

برخی مفسران در بیان معنای این توبه، با توجه به معنای نصوح، آرای مختلفی ابراز کرده اند، از جمله آن‌که نصوح، صیغه مبالغه از ن ص ح،

[۸۲] ابن منظور، لسان‌العرب، ذیل «نصح»، ج۲، ص۶۱۶.

به معنای بهترین عمل و گفتاری است که برای صاحبش سود بهتر و بیشتری در پی دارد.

معنای دیگرِ نصح، اخلاص است و بر این اساس توبه نصوح عبارت است از توبه‌ای که صاحبش را از برگشتن به گناه باز دارد یا توبه‌ای که بنده را از بازگشت به گناه رها سازد، به گونه‌ای که دیگربه عملی که از آن توبه کرده بر نگردد. همچنین، در توضیح توبه نصوح آورده‌اند که در این نوع توبه، انسان در عین ندامت و پشیمانی کامل، عزم خود را جزم می‌کند که دیگر به عمل قبیح سابق باز نگردد.

به طور کلی، توبه نصوح را به این صورت‌ها می‌توان شرح داد: توبه صادقانه خیرخواهانه؛ توبه‌ای که توبه کننده به زبان استغفار کند و به قلب پشیمان شود و بدن خود را نگهدارد یعنی از گناهان جسمانی پرهیز کند؛

[۸۳] ابن قدامه، المغنی، ج ۱۰، ص ۱۸۱، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

توبه پذیرفته شده و مشروط به حصول سه امر: ترس از این‌که پذیرفته نشود، امید به این‌که پذیرفته شود، و ادامه دادن طاعت و بندگی؛ و توبه‌ای که در آن، گناه پیوسته در مقابل چشم تائب باشد. بنا بر تفسیری دیگر، نصوح را با معنای دیگر نُصح (خیاطت) پیوند داده و برای آن وجوهی ذکر کرده اند.

[۸۴] محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).

[۸۵] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۶۲، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

[۸۶] محمدحسین طباطبائی، تفسیر‌المیزان، ذیل آیه، ج۱۰، ص۲۱۶.

[۸۷] ابوحیّان غرناطی، تفسیر البحرالمحیط، ج۸، ص۲۹۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام)، در تفسیر آیه مذکور، شرط اساسی توبه نصوح بازنگشتن توبه کننده به سوی آن گناه ذکر شده است.

[۸۸] کلینی، اصول‌ الکافی، ج۲، ص۴۳۲.

[۸۹] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۳۹.

همچنین نقل کرده‌اند که ایشان توبه نصوح را روزه چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه دانسته‌اند و شیخ صدوق روزه این سه روز را، پیش از توبه، از شرایط توبه نصوح انگاشته است.

[۹۰] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۲۲.

از اوصاف این نوع توبه که در احادیث آمده، این است که باطن فرد مانند ظاهرش، بلکه بهتر از آن، باشد.

[۹۱] ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۱۷۴، قم ۱۴۱۷.

[۹۲] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۲۲.

بنا بر احادیث، از نتایج توبه نصوح پوشاندن گناهان توبه کننده است، به گونه‌ای که اثری از آن نزد هیچ شاهدی باقی نماند، خواه نزد فرشتگان ناظر بر اعمال انسان خواه اعضا و جوارح و مکانی که در آن مرتکب گناه شده است.

[۹۳] کلینی، اصول‌الکافی، ج۲، ص۴۳۰۴۳۱.

[۹۴] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۲۸.

۲.۲ – در احادیث

یکی از مشهورترین احادیث نبوی در باب توبه که بر مبنای مفهوم «بازگشت» شکل گرفته، توب خداوند را با تمثیلی نشان داده است و آن چنین است که مردی مسافر در سرزمینی خشک و مرگبار رحل استراحت افکنده، به خواب فرو می‌رود و چون بیدار می‌شود، مرکبش را با آب و توشه گم‌شده می‌بیند؛ در جست‌وجوی مرکب این سو و آن سو می‌دود و چون گرما و تشنگی بر او غالب می‌شود، تصمیم می‌گیرد تا به جای نخست خود بازگردد و بخوابد تا مرگ او را دریابد؛ اما چون بار دیگر بیدار می‌شود، مرکبش را با آب و توشه در کنار خود می‌یابد. در حدیث افزوده است که شادمانی خداوند وقتی بنده‌اش به سوی او باز می‌گردد و توبه می‌کند، بیش از آن مرد توشه بازیافته است.

[۹۵] بخاری، محمد، صحیح، ج۵، ص۲۳۲۴، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

[۹۶] مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۴، ص۲۱۰۲-۲۱۰۵، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.

[۹۷] کلینی، محمد، الکافی، ج۲، ص۴۳۵-۴۳۶، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.

به این نکته که درِ توبه هیچ‌گاه بسته نیست، بارها در احادیث تأکید شده است؛ حدیثی نبوی حکایت از آن دارد که درِ توبه دری است که مسافت عرض آن ۴۰ (یا ۷۰) سال راه است و تا آستان قیامت بسته نمی‌شود.

[۹۸] ترمذی، محمد، السنن، ج۵، ص۵۴۵-۵۴۶، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م بب‌.

[۹۹] احمد بن حنبـل، مسند، ج۴، ص۲۴۱، قاهـره، ۱۳۱۳ق.

همچنین با توجه به آیه‌ای

[۱۰۰] نساء/سوره۴، آیه۱۸.

و بسط معنایی آن، بر این نکته تأکید شده است که تا آنگاه که نَفَس انسان به حلقوم نرسیده، و در آستان مرگ قرار نگرفته باشد، خداوند توب او را می‌پذیرد.

[۱۰۱] ترمذی، محمد، السنن، ج۵، ص۵۴۷، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م بب‌.

[۱۰۲] ابن‌ماجه، محمد، السنن، ج۲، ص۱۴۲۰، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.

برخی از مفسران بر آن‌اند که نزدیکی مرگ مانع قبول توبه نیست، آنچه مرز پایانی پذیرش توبه است، مشاهد احوالی است که در آن هنگام علم به خداوند اضطراراً حاصل می‌شود.

[۱۰۳] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۸، قاهره، المطبعه البهیه.

[۱۰۴] سیدمرتضی، علی، «الحدود و الحقائق»، ج۱، ص۲۳۴، رسائل، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق، ج ۲.

در حدیثی دیگر، با بیان داستانی دربار مردی از بنی‌اسرائیل، از پذیرش توبه حتی دربار گناه‌ آلوده‌ترین انسانها سخن رفته است. آن مرد که ۹۹ انسان را کشته بود، به سراغ داناترین مردم زمین رفت و از وی جویا شد که آیا او را می‌رسد که توبه کند. آن دانشمند گفت که تو را توبه‌ای نیست و مرد با قتل او کشتگانش را به ۱۰۰ رسانید. سرانجام مرد دانای دیگری یافت که راه توبه را بر او باز می‌دید و سرزمین توبه را به او نشان داد. مرد قاتل را در میان راه آن سرزمین مرگ در رسید. در مقام داوری آشکار شد که او در راه‌ سرزمین توبه بیش از نیمِ راه را پیموده بود. فرشتگان عذاب به او نزدیک نشدند و فرشتگان رحمت به سراغ او رفتند.

[۱۰۵] بخاری، محمد، صحیح، ج۳، ص۱۲۸۰، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

[۱۰۶] مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۴، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.

با وجود توصی مؤکد بر احتراز از تکرار گناه، در روایات بر این نکته نیز تکیه شده است که انسان هرگز نباید از رحمت خداوند مأیوس شود و با وجود تکرار گناه، هیچ‌گاه نباید درِ توبه را بر خود بسته ببیند.

[۱۰۷] کلینی، محمد، الکافی، ج۲، ص۴۳۴، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.

همچنین در احادیث تأکید شده آن کس که از گناه توبه کند، مانند کسی است که گناهی نکرده است،

[۱۰۸] کلینی، محمد، الکافی، ج۲، ص۴۳۵، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.

[۱۰۹] طبرانـی، سلیمـان، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵۰، به کوشش حمدی بن عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.

[۱۱۰] بیهقی، احمد، شعب الایمان، ج۵، ص۴۳۹، به کوشش محمدسعیدبن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۱۰ق.

[۱۱۱] ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیه الاولیاء، ج۴، ص۳۱۸، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.

و نیز آمده است که خداوند آن کس را که توب نصوح کند، گناهان بخشوده‌شد او را بر دیگران بپوشاند.

[۱۱۲] کلینی، محمد، الکافی، ج۲، ص۴۳۲، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.

در حدیثی از امام علی (علیه‌السلام)، توبه به عنوان شفیع انسان در آخرت معرفی شده، و شفاعت آن از هر شفیعی برتر دانسته شده است.

[۱۱۳] امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۳۷۳، به کوشش علینقی فیض الاسلام، تهران، ۱۳۷۷ش.

با وجود کوشش لغویان برای تمایز میان توبه و «نَدَم» (پشیمانی) و توضیح این‌که توبه اخص از ندم است،

[۱۱۴] ابوهلال عسکری، حسن، الفروق اللغویه، ج۱، ص۱۴۷، قاهره، ۱۳۵۳ق.

گاه در روایات بر این نکته تأکید شده که پشیمانی توبـه است.

[۱۱۵] احمد بن حنبـل، مسند، ج۱، ص۳۷۶، قاهـره، ۱۳۱۳ق.

[۱۱۶] ابن‌ماجه، محمد، السنن، ج۲، ص۱۴۲۰، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.

[۱۱۷] حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۷۱-۲۷۲، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.

در سده‌های پسین، به خصوص متکلمان و عارفان دربار رابطه میان توبه و ندم به تدقیق پرداخته‌اند.

باید توجه داشت که در بسیاری از مجموعه‌های حدیثی، کتابی یا بابی به مبحث توبه اختصاص داده شده است. افزون بر «کتاب التوبه» در برخی از صحاح

[۱۱۸] مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۴، ص۲۱۰۲، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.

[۱۱۹] حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۶۸‌، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.

و مجموعه‌های‌ حدیثی متأخر،

[۱۲۰] ابن اثیر، مبارک، جامع الاصول، ج۳، ص۶۳، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۰م.

[۱۲۱] منذری، عبدالعظیم، الترغیب و الترهیب، ج۴، ص۴۵، به کوشش ابراهیم شمس‌الدین، بیروت، ۱۴۱۷ق.

[۱۲۲] هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۸۸‌، قاهره، ۱۳۵۶ق.

برخی از محدثان در باب توبه، تک‌نگاری‌هایی پدید آورده‌اند که از آن جمله است: کتاب التوبه، از ابن‌ ابی‌الدنیا (د ۲۸۱ق)، محدث اهل سنت (بیروت، مکتبه القرآن)؛ کتاب التوبه و المثابه، از ابوبکر ابن ابی عاصم (د ۲۸۷ق)، عالم اصحاب حدیث

[۱۲۳] سمعانی، عبدالکریم، التحبیر، ج۱، ص۱۸۷، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.

[۱۲۴] سمعانی، عبدالکریم، التحبیر، ج۲، ص۱۸۶، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.

[۱۲۵] ابن‌نقطه، محمد، التقیید، ج۱، ص۲۲۵، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۸ق.

کتاب التوبه، از ابوالحسن علی بن محمد مصری (د ۳۳۸ق)، از محدثان زهدگرای اهل سنت

[۱۲۶] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۳۱.

[۱۲۷] طبرسی، فضل، مجمع‌البیان، بیروت، ۱۴۱۵ق.

(د ۳۵۲ق)، عالم امامی

[۱۲۸] نجاشی، احمد، الرجال، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.

المنیر فی التوبه…، از ابوعبیدالله مرزبانی (د ۳۸۴ق)، از معتزلیان اهل اخبار

[۱۲۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۶۵.

کتاب التوبه، از ابونعیم اصفهانی (د ۴۳۰ق)، عالم نامی اهل سنت

[۱۳۰] سمعانی، عبدالکریم، التحبیر، ج۱، ص۱۸۰، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.

و کتاب التوبه، از علی بن حسن ابن عساکر (د ۵۷۱ق)، عالم نامی شافعی (چ محمد مطیع حافظ، دبی، دائره‌الاوقاف).
کتاب التوبه الی الله و مکفرات الذنوب از محمد غزالی نیز دارای جنب اخلاقی است. (به کوشش عبداللطیف عاشور، بیروت، ۱۹۸۶م) مهدی فتلاوی نیز در اثری با عنوان التوبه و التائبون، به مطالع اثر تربیتی توبه با تکیه بر آموزه‌های قرآن و حدیث اهل بیت (علیه‌السلام) پرداخته است (چ قم، مکتبه الامام الحسن). برخی مظاهرِ توبه، بر اساس روایات، چنین است: احسان به والدین،

[۱۳۱] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۴، بیروت: دارصادر، (بی تا).

[۱۳۲] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۷۱، ص۸۲.

حج،

[۱۳۳] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۱۱، ص۱۰۴.

و روزه‌ به‌طور مطلق یابه مدت دو ماه پی درپی، که برخی مراد از آن را روزه ماه شعبان و ماه رمضان دانسته اند.

[۱۳۴] احمد بن محمد اشعری قمی، کتاب النوادر، ج۱، ص۱۸، قم ۱۴۰۸.

[۱۳۵] کلینی، اصول‌الکافی، ج۴، ص۸۴.

[۱۳۶] کلینی، اصول‌الکافی، ج۴، ص۹۲.

[۱۳۷] ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۷۶۸، قم ۱۴۱۷.

[۱۳۸] محمد بن محمد مفید، المقنعه، ج۱، ص۳۷۳، قم ۱۴۱۰.

[۱۳۹] ابن قدامه، المغنی، ج۸، ص۵۱۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

۳ – مفاهیم مترادف با توبه

از مفاهیم مترادف و مرتبط با توبه و واژه های هم ریشه آن در قرآن، إنابه و استغفار و اعتذار است.

۳.۱ – إنابه

در بیان تفاوت إنابه با توبه، توبه را پشیمانی از فعل گذشته و إنابه را ترک گناهان در آینده دانسته اند، در صحیفه سجادیه

[۱۴۰] علی بن حسین (علیه‌السلام)، امام چهارم، الصحیفه السجادیه، ص۱۴۲، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم ۱۴۱۱.

این نکته ذکر شده است.

[۱۴۱] حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویه، ج۱، ص۱۴۶، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.

گاه نیز گفته شده که إنابه مرتبه کامل توبه و مشتمل بر ابتهال و تضرع به سوی خداوند، بعد از پشیمانی از گناهان است.

[۱۴۲] حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۴۲، نجف ۱۹۶۹۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.

۳.۲ – استغفار

استغفار نیز با توبه تفاوت‌هایی دارد. استغفار به معنای طلب مغفرت است و به واسطه دعا یا توبه یا طاعت حاصل می‌شود، در حالی که توبه پشیمانی از گناه در گذشته و عزم بر بازنگشتن به آن است. بر این اساس، استغفار غایت و غرض فرد خاطی و توبه یکی از راه‌های وصول به آن است.

[۱۴۳] حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویه، ج۱، ص۴۸، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.

[۱۴۴] محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶۰۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).

[۱۴۵] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۳۵۳، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

در قرآن، گاه استغفار به تنهایی و گاه همراه با توبه آمده است.

[۱۴۶] ابن قیّم جوزیّه، کتاب التوبه، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۷، چاپ صابر بطاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.

در تفسیر آیاتی که توبه و استغفار در کنار هم آمده اند، مفسران بیانات مختلفی دارند. به نظر برخی، مراد این است که از کارهای گذشته آمرزش بخواهند و برای آینده تصمیم به اطاعت و ترک گناه بگیرند، برخی دیگر معنا کرده‌اند که آمرزش بخواهند و سپس همان حال را حفظ کنند، و برخی نیز گفته‌اند که آشکارا (با زبان) استغفار کنید و در دل از گذشته پشیمان باشید.

[۱۴۷] محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶۰۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).

[۱۴۸] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۳۵۳، ذیل هود:۹۰، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

علامه طباطبائی

[۱۴۹] محمدحسین طباطبائی، تفسیر‌المیزان، ج۱۰، ص۳۷۳، ذیل هود:۹۰.

این تفسیرها را تکلف نابجا دانسته و توبه را در اینگونه آیات، به ایمان تفسیر کرده است.

۳.۳ – إعتذار

علاوه بر این، ارتباط اعتذار (دارای عذر شدن)

[۱۵۰] اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغه و صحاح العربیه، ذیل «عذر»، ج۲، ص۷۳۹، چاپ احمد عبدالغفور عطار؛ بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران، ۱۳۶۸ش

را با عمل توبه و موضع توبه کننده چنین دانسته‌اند که توبه کننده در هنگام توبه به عذر و بهانه نداشتن در ارتکاب گناه معترف است، در حالی که معتذر در انجام دادن فعل ناپسندی که مرتکب شده عذر و بهانه می‌آورد.

[۱۵۱] حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویه، ج۱، ص۱۴۶، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.

[۱۵۲] قاضی عبدالجباربن، احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۱۱ـ۳۳۴، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.

أوّاب، صیغه مبالغه از ریشه أ و ب، به معنای بنده‌ای که بسیار به سوی خداوند باز می‌گردد، گاهی به معنای توبه کننده و گاهی نیز به معنای موجوداتی است که با تسبیح خداوند بسیار به سوی او رجوع می‌کنند.

[۱۵۳] ابن منظور، لسان‌العرب، ذیل«أوب»، ج۱، ص۲۱۹.

(ذیل «أوب») جمعاً هفت معنا در خصوص انسان أوّاب ذکر نموده است.

[۱۵۴] حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویه، ج۱، ص۸۵، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.

دو واژه أوّاب و تَوّاب کاربرد نزدیکی دارند و در بسیاری موارد در کنار هم به کار رفته‌اند. احادیث فراوانی نیز از طریق راویان شیعه و سنّی نقل شده که در آن‌ها ماهیت توبه، اهمیت آن، محبوبیت توبه و توبه کننده نزد خداوند و اشتیاق خداوند به توبه بندگان مطرح شده است.

[۱۵۵] کلینی، اصول‌الکافی، ج۲، ص۴۳۵.

[۱۵۶] حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۱۱، ص۳۶۴.

[۱۵۷] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۹۳، ص۲۸۲.

[۱۵۸] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۳۹.

[۱۵۹] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۸۸، ص۳۶.

[۱۶۰] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۲۰.

برای نمونه، در یک حدیث آمده است که خداوند سه ویژگی به توبه کنندگان عطا کرده، که اگر تنها یکی از آن سه را به همه اهل آسمان و زمین اعطا می‌کرد به واسطه آن نجات می‌یافتند.

[۱۶۱] کلینی، اصول‌الکافی، ج۲، ص۴۳۲۴۳۳.

[۱۶۲] حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۱۱، ص۳۵۷.

۴ – توبه در فقه اسلامی

در منابع فقهیِ مذاهب گوناگون، همواره بر وجوب توبه از گناهان تأکید شده، و وجوب آن به اتفاق به «فور» دانسته شده است.

[۱۶۳] ابن‌ عبدالسلام، عبدالعزیز، قواعد الاحکام، ج۱، ص۱۸۸، بیروت، دارالکتب العلمیه.

[۱۶۴] ابن تیمیه، احمد، کتب و رسائل و فتاوی، ج۲۳، ص۲۱۵، به کوشش عبدالرحمان محمد قاسم نجدی، بیروت، مکتبه ابن تیمیه.

[۱۶۵] نووی، یحیی، روضه الطالبین، ج۱۱، ص۲۴۹، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۱۶۶] شهید ثانی، زین‌الدین، مسالک الافهام، ج۱۰، ص۸، قم، ۱۴۱۳ق.

[۱۶۷] صاحب جواهر، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۳، ص۱۶۸، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ق.

گاه برای توبه آداب خاصی نیز ذکر شده است که از آن جمله به خصوص باید به غسل توبه در شمار غسل‌های مستحبی

[۱۶۸] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۱۵۶، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.

[۱۶۹] محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، ج۱، ص۳۷، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.

و نماز توبه در شمار نمازهای مستحبی اشاره کرد.

[۱۷۰] محقق حلی، جعفر، المعتبر، ج۲، ص۳۷۴، به کوشش ناصر مکارم شیرازی و دیگران، قم، ۱۳۶۴ش.

[۱۷۱] ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج۲، ص۹۹، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.

[۱۷۲] ابن تیمیه، احمد، کتب و رسائل و فتاوی، ج۲۰، ص۲۳۷، به کوشش عبدالرحمان محمد قاسم نجدی، بیروت، مکتبه ابن تیمیه.

[۱۷۳] ابن عابدین، محمدامین، رد المحتار، ج۲، ص۲۸، بیروت، ۱۳۸۶ق.

[۱۷۴] شروانی، عبدالحمید، الحواشی، ج۲، ص۱۱، بیروت، دارالفکر.

[۱۷۵] شروانی، عبدالحمید، الحواشی، ج۲، ص۲۳۸، بیروت، دارالفکر.

که نخستین آن دو خصوصاً نزد امامیه، و دومین نزد مذاهب گوناگون شناخته است.

فقیهان گاه یادآور شده‌اند که هرگاه توبه از فسق با شروط توبه محقق گردد، نه‌تنها و عید اخروی از توبه‌کار برداشته می‌شود، بلکه «اسماء ذم» نیز از او رفع می‌شود و فرد مستحق «اسماء مدح» و ولایت در دین خواهد بود.

[۱۷۶] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۲۴۴، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.

از همین‌رو، فردی که مرتکب گناهی شده، و حد بر او جاری شده است، درصورت توبه، بنابر قول مشهور به عدالت باز می‌گردد و می‌تواند مناصبی چون امامت جماعت را نیز عهده‌دار شود.

[۱۷۷] شافعی، محمد، الام، ج۱، ص۱۶۸، بیروت، دارالمعرفه.

[۱۷۸] علام حلی، حسن، مختلف الشیعه، ج۳، ص۶۱، قم، ۱۴۱۲ق.

۴.۱ – ماهیت توبه نزد فقها

دربار ماهیت توبه نزد فقها باید گفت آن‌جا که توبه ناظر به تغییر وضعیت مجرم در آخرت است، فقها با واگذار کردن امر به داوری اخروی، دربار این‌که این توبه تا چه اندازه مقبول خداوند است، سکوت کرده‌اند. حتی در مواردی مانند گونه‌هایی از ارتداد که در آن‌ها استتابه را منتفی دانسته‌اند، بعضاً بر این نکته تصریح کرده‌اند که حکم به عدم‌استتابه بدین معنا نیست که اگر شخص توبه کرد، توب او مورد قبول خداوند قرار نخواهد گرفت.

[۱۷۹] جصاص، احمد، احکام القرآن، ج۵، ص۱۲۳، به کوشش محمدصدیق قمحاوی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.

[۱۸۰] قمی، ابوالقاسم، غنائم الایام، ج۵، ص۳۷۳، به کوشش عباس تبریزیان، مشهد، ۱۴۱۷ق.

در مواردی که اثری حقوقی ــ اعم از حقوق خانواده، حقوق مالی یا احکام عبادی ــ بر توبه مترتب است، نزد عموم فقها اظهار توبه به منزل توبه است.

[۱۸۱] شافعی، محمد، الام، ج۱، ص۱۶۸، بیروت، دارالمعرفه.

[۱۸۲] مفید، محمد، المقنعه، ص۵۰۴، قم، ۱۴۱۰ق.

[۱۸۳] طوسی، محمد، النهایه، ج۱، ص۴۵۸، بیروت، دارالاندلس.

و به ندرت فقیهان پذیرش توبه را از نظر حمل آثار حقوقی، بر تحقق «شرایط توبه» مترتب دانسته‌اند.

[۱۸۴] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۲۴۴، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.

ابن قدامه مقدسی توبه را بر دو گونه دانسته است: توب باطنی که تنها میان انسان و خداست و توب حکمی که آثار حقوقی بر آن مترتب است و همین اخیر موضوع بحث فقهاست.

[۱۸۵] قاضی‌عبدالجبار، المغنی، ج۱۰، ص۱۹۳، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.

آنجا که ترتب اثر حقوقی بر توبه، مستلزم نوعی اعتماد است، از آن حیث که تظاهر به توبه در صورت واقعی نبودن توبه موجب مفسده‌ای فردی یا اجتماعی می‌گردد، مسئل آزمودن توبه توجه فقیهان را به خود جلب کرده است. به عنوان نمونه، در باب توب محارب، برخی از فقیهان بر این نکته تأکید کرده‌اند که اظهار توبه از سوی محارب می‌تواند ناشی از تقیه بوده باشد و عدم مجازات محارب افزون بر اظهار توبه، باید به ظهور اصلاح نیز موکول گردد.

[۱۸۶] ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، المهذب، ج۲، ص۲۸۶، بیروت، دارالفکر.

[۱۸۷] کاسانی، ابوبکر، بدائع الصنائع، ج۷، ص۹۶، قاهره، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.

[۱۸۸] ابن هبیره، یحیی، الافصاح، ج۲، ص۴۲۵، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.

[۱۸۹] نووی، یحیی، روضه الطالبین، ج۱۰، ص۱۵۹، بیروت، ۱۴۰۵ق.

همچنین درصورتی که مردی زنی را به زناکاری بشناسد و به باور این‌که توبه کرده است، تصمیم به ازدواج با وی بگیرد، نزد برخی فقها، اظهار توبه کافی نیست و لازم است صحت توبه آزموده شود.

[۱۹۰] طوسی، محمد، النهایه، ج۱، ص۴۵۸، بیروت، دارالاندلس.

[۱۹۱] ابن تیمیه، احمد، کتب و رسائل و فتاوی، ج۳۲، ص۱۲۵، به کوشش عبدالرحمان محمد قاسم نجدی، بیروت، مکتبه ابن تیمیه.

[۱۹۲] بهوتی، منصور، کشاف القناع، ج۵، ص۸۳، به کوشش هلال مصیلحی مصطفی هلال، بیروت، ۱۴۰۲ق.

تردید برخی فقیهان در پذیرش شهادت مجرمان پس از توبه نیز برپای دفع مفسده استوار است.

[۱۹۳] ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، المهذب، ج۲، ص۳۳۱، بیروت، دارالفکر.

از همین‌رو برخی از فقیهان، زمانی را پیش‌بینی کرده‌اند تا واقعی بودن توب مجرم ظاهر گردد.

[۱۹۴] ابن عابدین، محمدامین، رد المحتار، ج۵، ص۴۷۳، بیروت، ۱۳۸۶ق.

در امور جزایی برپای قاعد «دَرء»، مبنا در پذیرش توبه، اظهار توبه است. گاه برخی از فقها به صراحت از شرط بودن اظهار توبه به جای توبه سخن گفته‌اند.

[۱۹۵] طوسی، محمد، النهایه، ج۱، ص۶۹۶، بیروت، دارالاندلس.

اما حتی در موارد عدم تصریح، مبنای عمل محاکم اظهار توبه است. تکیه بر اظهار توبه به جای توبه، خود به خود تفحص از شرایط تحقق توبه را منتفی می‌سازد و هم از این‌رو ست که حتی درمواردی که اصرار بر گناه کبیره‌ای به ثبوت رسیده باشد، باز اظهار توبه، درصورت تحقق شرایطی، می‌تواند رافع حد باشد.

ابن جنید اسکافی درمواردی که توبه شرط معامله قرار گرفته است، دوام بر ترک را شرط صحت معامله دانسته، و درصورت عودت به گناه، معامله را باطل شمرده است؛ نمون این مبنا در فتوای وی دیده می‌شود، مبنی بر این‌که اگر کسی بنده‌ای را آزاد کند، به این شرط که مثلاً شرب خمر را ترک کند، درصورت بازگشت به شرب، عتق باطل می‌شود؛ اما چنین مبنایی از سوی عموم فقیهان پذیرفته نشده است.

[۱۹۶] علام حلی، حسن، مختلف الشیعه، ج۶، ص۴۱۰، قم، ۱۴۱۲ق.

برخی چون علامه حلی، در جهت تبیین دیدگاه اکثریت، با ارجاع به مباحثات متکلمان در باب توبه، بر این نکته تأکید کرده که در توبه پشیمانی بر عمل پیشین کافی است و در تحقق آن عزم بر ترک بازگشت لازم نیست.

[۱۹۷] علام حلی، حسن، مختلف الشیعه، ج۶، ص۴۱۱، قم، ۱۴۱۲ق.

[۱۹۸] دسوقی، محمد، حاشیه علی الشرح الکبیر، ج۱، ص۳۳۳، به کوشش محمد علیش، بیروت، دارالفکر.

[۱۹۹] دمیاطی، ابوبکر، اعانه الطالبین، ج۴، ص۳۳۷، بیروت، دارالفکر.

[۲۰۰] جاوی، محمد، نهایه الزین، ج۱، ص۳۸۸، بیروت، دارالفکر.

[۲۰۱] سیدمرتضی، علی، «الحدود و الحقائق»، ج۱، ص۲۶۶، رسائل، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق، ج ۲.

برخی از فقها نیز اساساً تحقق مفهوم توبه و ندم را بدون چنین عزمی منتفی می‌دانند.

[۲۰۲] زرکشی، محمد، المنثور فی القواعد، ج۱، ص۴۲۱، به کوشش تیسیر فائق احمد محمود، کویت، ۱۴۰۵ق.

[۲۰۳] عدوی، علی، حاشیه علی شرح مختصر خلیل، ج۱، ص۹۹، همراه شرح خرشی، قاهره، ۱۳۱۸ق.

سخن آنان‌که چنین عزمی را زمین تمامیت توبه (و کمال آن)،

[۲۰۴] بهوتی، منصور، کشاف القناع، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش هلال مصیلحی مصطفی هلال، بیروت، ۱۴۰۲ق.

[۲۰۵] ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج۱۰، ص۱۸۲، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.

یا رکن توبه

[۲۰۶] ابن‌ عبدالسلام، عبدالعزیز، قواعد الاحکام، ج۱، ص۱۸۷، بیروت، دارالکتب العلمیه.

[۲۰۷] ابن عابدین، محمدامین، رد المحتار، ج۲، ص۱۹۰، بیروت، ۱۳۸۶ق.

دانسته‌اند، نیز به نوعی ناظر به همین ارتباط مفهومی است.

۴.۲ – مباحث عبادات

در مباحث عبادات، به مناسبت‌های گوناگون سخن از توبه به میان می‌آید. از جمله در عباداتی که درصورت فوت قضا دارند، اگر فوت عمل ناشی از تفریط باشد، افزون بر قضا توبه هم واجب است.

[۲۰۸] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۱۵۶، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.

[۲۰۹] ابن نجیم، زین، البحر الرائق، ج۲، ص۸۵، بیروت، دارالمعرفه.

[۲۱۰] مالکی، ابوالحسن، کفایه الطالب، ج۱، ص۹۸، به کوشش یوسف محمد بقاعی، بیروت، ۱۴۱۲ق.

نظیر همین بحث دربار عباداتی که ترک آن‌ها به تفریط موجب کفاره باشد، نیز صادق است.

[۲۱۱] مفید، محمد، المقنعه، ص۵۷۳، قم، ۱۴۱۰ق.

[۲۱۲] ابن نجیم، زین، البحر الرائق، ج۲، ص۲۹۹، بیروت، دارالمعرفه.

در منابع روایی اهل سنت، به ذکری مسنون در تعقیب وضو اشاره شده است، متضمن اینکه «خدایا مرا از توبه‌کنندگان و از پاکی‌جویندگان قرار ده.»

[۲۱۳] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۱، ص۱۳، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.

[۲۱۴] ترمذی، محمد، السنن، ج۱، ص۷۸، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م بب‌.

[۲۱۵] کلینی، محمد، الکافی، ج۳، ص۴۴۵، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.

[۲۱۶] طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۶۷، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۹ق.

منابع فقهی بر همین اساس این ذکر را پس از وضو

[۲۱۷] ابن ‌ابی زید، عبدالله، الرساله، ج۱، ص۱۸، بیروت، دارالفکر.

[۲۱۸] طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۷۶، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۹ق.

[۲۱۹] ابن جزی، محمد،القوانین الفقهیه، ج۱، ص۲۰، بیروت، دارالقلم.

[۲۲۰] نووی، یحیی، روضه الطالبین، ج۱، ص۶۳، بیروت، ۱۴۰۵ق.

و حتی پس از غسل

[۲۲۱] ابن بابویه، محمد، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۱۲،قم، ۱۴۱۳ق.

[۲۲۲] نووی، یحیی، شرح علی صحیح مسلم، ج۳، ص۱۲۱، بیروت، ۱۳۹۲ق.

یا استنجا

[۲۲۳] کلینی، محمد، الکافی، ج۳، ص۱۶، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.

[۲۲۴] طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۲۵، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۹ق.

مستحب شمرده‌اند. برخی از متأخران در بیان وجه همراهی میان توبه و تطهیر آیینی (وضو و غسل)، گفته‌اند که توبه پاکیزه کردن باطن، و تطهیر پاکیزه کردن ظاهر است.

[۲۲۵] امیر صنعانی، محمد، سبل السلام، ج۱، ص۸۰، به کوشش محمد عبدالعزیز خولی، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.

[۲۲۶] مبارکفوری، محمد عبدالرحمان، تحفه الاحوذی، ج۱، ص۱۵۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.

موردی خاص در عبادات، نماز استسقاء است که از سنن آن، وعظ امام خطاب به نمازگزاران به توبه از معاصی و خروج از مظالم است.

[۲۲۷] ابن عبدالبر یوسف، الکافی، ج۱، ص۲۶۹، بیروت، ۱۴۰۷ق.

[۲۲۸] علاءالدین حلبی، علی، اشاره السبق، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، ۱۴۱۴ق.

[۲۲۹] ابن ادریس، محمد، السرائر، ج۱، ص۳۲۵، قم، ۱۴۱۰ق.

[۲۳۰] ابن قدامه، عبدالله، الکافی، ج۱، ص۳۴۷، به‌ کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۲۳۱] نووی، یحیی، روضه الطالبین، ج۲، ص۹۳، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۲۳۲] طحطاوی، احمد، حاشیه علی مراقی الفلاح، ج۱، ص۳۴۹، قاهره، ۱۳۱۸ق.

۴.۳ – مباحث حقوقی

در مباحث مربوط به حقوق بارها بحث توبه به میان می‌آید. از جمله سخن از آن در مواردی است که فردی واقف به حرمت ربا نباشد و معامله‌ای ربوی صورت دهد؛ بر چنین کسی البته توبه واجب است؛ اما این‌که آیا افزون بر توبه بر او واجب است زیادتی که بر اصل دریافت کرده، بازگرداند، موضوع اختلاف میان فقیهان است. البته اکثر آنان به وجوب رد زیادت نیز قائل‌اند.

[۲۳۳] علام حلی، حسن، مختلف الشیعه، ج۵، ص۷۸، قم، ۱۴۱۲ق.

نووی به عنوان قاعده‌ای در باب توبه، یادآور می‌شود که توبه از حقوق الناس، افزون بر شروط توبه از حقوق الله، شرط دیگری نیز دارد که آن رد مظالم به صاحبان آن، یا طلب عفو و اِبراء از آنان است.

[۲۳۴] نووی، یحیی، الاذکار، ج۱، ص۳۸۲، به کوشش محیی‌الدین شامی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.

ابوالصلاح حلبی در بحث از حقوق الناس، مظالم عباد را به دو قسم تقسیم کرده است: قسم اول در امور مالی است که شرط توبه در آن را بازگرداندن عین مال، یا بدل آن به صاحب مال یا ورث او، یا طلب ابراء از آنان دانسته است؛ قسم دوم مظالم غیرمالی است که اگر سَبّ و تعریض باشد، باید خود را تکذیب کند و نسبت را جبران نماید، اگر قتل و جرح و ضرب باشد، شرط توبه انقیاد به قصاص یا طلب عفو است، و اگر دعوت به گمراهی باشد، شرط توبه کـوشش برای ایضاح حـق و جبران دعوت به گمراهـی است.

[۲۳۵] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.

شهید ثانی اشاره دارد که فقها، خروج از مظالم را گاه جزء و گاه شرط توبه شمرده‌اند.

[۲۳۶] شهید ثانی، زین‌الدین، الروضه البهیه، ج۲، ص۶۹۲، به کوشش محمد کلانتر، قم، ۱۴۱۰ق.

[۲۳۷] کاسانی، ابوبکر، بدائع الصنائع، ج۷، ص۹۶، قاهره، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.

[۲۳۸] عدوی، علی، حاشیه علی شرح مختصر خلیل، ج۱، ص۵۰۷، همراه شرح خرشی، قاهره، ۱۳۱۸ق.

[۲۳۹] آبی، صالح، الثمر الدانی، ج۱، ص۶۷۹، بیروت، المکتبه الثقافیه.

برخی از فقها تحقق توبه را موکول به عزم بر رد مظالم و نه الزاماً تحقق آن شمرده‌اند.

[۲۴۰] شروانی، عبدالحمید، الحواشی، ج۳، ص۹۰، بیروت، دارالفکر.

[۲۴۱] بجیرمی، سلیمان، الحاشیه (تحفه اللبیب علی شرح الخطیب)، ج۱، ص۴۴۷، قاهره، ۱۳۰۹ق.

۴.۴ – حقوق خانواده

در مبحث حقوق خانواده، مسئل توبه به اشکال گوناگون در ارتباط با نکاحی مطرح می‌شود که به نحوی مسئل زنا در میان است. گروهی از فقیهان براساس ظاهر آیه‌ای

[۲۴۲] نور/سوره۲۴، آیه۳.

بر این حکم‌اند که ازدواج با زانی یا زانیه حرام است؛ این قول غالب نزد متقدمین امامیه و حنابله از اهل سنت است.

[۲۴۳] شهید ثانی، زین‌الدین، الروضه البهیه، ج۵، ص۲۰۱، به کوشش محمد کلانتر، قم، ۱۴۱۰ق.

[۲۴۴] ابن قیم جوزیه، محمد، حاشیه علی سنن ابی داوود، ج۶، ص۱۱۹، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.

نزد این فقیهان رافع این حرمت، توبه است.

[۲۴۵] ابن بابویه، محمد، المقنع، ص۳۰۶، قم، ۱۴۱۵ق.

[۲۴۶] ابن هبیره، یحیی، الافصاح، ج۶، ص۱۵۰، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.

[۲۴۷] ابن تیمیه، احمد، کتب و رسائل و فتاوی، ج۳۲، ص۱۴۱، به کوشش عبدالرحمان محمد قاسم نجدی، بیروت، مکتبه ابن تیمیه.

[۲۴۸] ابن مفلح، ابراهیم، المبدع، ج۶، ص۱۳۸، بیروت، ۱۴۰۰ق.

برپای همین مبنای فقهی دربار ازدواج با زانیه، برخی از فقها تصریح کرده‌اند که اگر زنی اصرار بر زنا داشته باشد، بر همسر او روا نیست که آن زن را نگاه دارد، اما در صورتی که زن حتی اظهار توبه کند، مرد اجازه دارد او را به زنی نگاه دارد.

[۲۴۹] مفید، محمد، المقنعه، ص۵۰۴، قم، ۱۴۱۰ق.

[۲۵۰] قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۱۷۱، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.

۴.۵ – مباحث جزایی

گسترده‌ترین بازتاب توبه در فقه، در مباحث جزایی است.

۴.۵.۱ – حدود

در جرائم جنسی که مستوجب حد است، در صورتی که مجرم پیش از اقام شهادت نزد حاکم، توبه کند، حد از او برداشته می‌شود؛ اگر پس از اقام شهادت توبه کند، حاکم با در نظر گرفتن مصالح مسلمانان در اجرای حد یا عفو مخیر است، اما درصورت عدم توبه، حد الزاماً جاری می‌شود.

[۲۵۱] ابن بابویه، محمد، المقنع، ص۴۳۰-۴۳۱، قم، ۱۴۱۵ق.

[۲۵۲] مفید، محمد، المقنعه، ص۷۷۷، قم، ۱۴۱۰ق.

[۲۵۳] مفید، محمد، المقنعه، ص۷۸۷-۷۸۸، قم، ۱۴۱۰ق.

[۲۵۴] ابن قیم جوزیه، محمد، اعلام الموقعین، ج۳، ص۱۴۴، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، قاهره، ۱۹۶۸م.

نزد برخی دیگر از فقیهان پس از اقام شهادت، حتی با وجود توبه حد باید اجرا شود، اما اگر جرم از طریق اقرار ثابت شده باشد، توبه می‌تواند رافع حد باشد.

[۲۵۵] طوسی، محمد، النهایه، ج۱، ص۶۹۶، بیروت، دارالاندلس.

[۲۵۶] قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۱۷۵، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.

[۲۵۷] محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۴۳، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.

[۲۵۸] محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۵۶، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.

[۲۵۹] مرداوی، علی، الانصاف، ج۱۰، ص۳۰۰، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.

براساس قول مشهور امامیه، در ماد ۷۳ قانون مجازات اسلامی

[۲۶۰] قانون مجازات اسلامی، ماد ۷۳، مصوب ۷/۹/۱۳۷۰ش.

چنین آمده است: «هرگاه کسی به زنایی که موجب حد است، اقرار کند و بعد توبه نماید، قاضی می‌تواند تقاضای عفو او را از ولی امر بنماید و یا حد بر او جاری نماید.»

[۲۶۱] قانون مجازات اسلامی، ماد ۱۲۵، ۱۳۲، مصوب ۷/۹/۱۳۷۰ش.

اثر توبه در رفع حد پیش از اقام بینه نزد حاکم، در جرائم دیگر چون سَبّ نبی و شرب خمر و سرقت نیز دیده می‌شود،

[۲۶۲] ابن هبیره، یحیی، الافصاح، ج۶، ص۱۵۰، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.

[۲۶۳] محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۵۰، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.

[۲۶۴] ابن تیمیه، احمد، کتب و رسائل و فتاوی، ج۳۵، ص۱۹۹، به کوشش عبدالرحمان محمد قاسم نجدی، بیروت، مکتبه ابن تیمیه.

قانون مجازات اسلامی ایران در حد مسکر، در ماد ۱۸۱ تصریح کرده است که «هرگاه کسی که شراب خورده، قبل از اقام شهادت توبه نماید، حد او از ساقط می‌شود، ولی توبه بعد از اقام شهادت موجب سقوط حد نیست.» و در ماد ۱۸۲، برای آن کس که حدش به اقرار ثابت شده، تخییر بر تقاضای عفو از ولی امر یا اجرای حد را قائل شده است. اما دربار حد سرقت، در تبصر ماد ۲۰۰ حکم کرده است که «حد سرقت بعد از ثبوت جرم یا توبه ساقط نمی‌شود و عفو سارق جایز نیست.»

در مذاهب اربعه، به‌طور‌کلی دربار محکومان به حد درصورت توبه، ابوحنیفه و مالک قائل به عدم سقوط حد هستند، شافعی در یک قول مانند آنان، و در قول دیگر، پس از گذشت یک سال حد را ساقط می‌شمارد، و احمد بن حنبل نیز در قولی، مطلقاً توبه را ساقط‌کنند حد شمرده است.

[۲۶۵] ابن هبیره، یحیی، الافصاح، ج۲، ص۴۲۵، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.

علی جفال در پژوهشی با عنوان التوبه و اثرها فی اسقاط الحدود فی الفقه الاسلامی، به ابعاد مختلف جایگاه توبه در مباحث جزایی در مذاهب اهل سنت پرداخته است.

۴.۵.۲ – قذف

در قذف، توب قذف‌کننده به آن است که خود را در نسبتی که به مقذوف داده، تکذیب کند، حتی اگر اصل نسبت راست بوده، و قاذف در نسبت خود صادق باشد. برخی از فقیهان با غریب انگاشتن چنین حکمی، بر آن رفته‌اند که قاذف اگر در نسبت خود کاذب باشد، توبه‌اش به تکذیب خود است، و اگر صادق باشد، به آن است که عمل خود را در ملأ عام تخطئه کند.

[۲۶۶] طبری، التفسیر، ج۱۸، ص۸۰، بیروت، ۱۴۰۵ق.

[۲۶۷] ابن عبدالبر یوسف، الکافی، ج۲، ص۸۹۷، بیروت، ۱۴۰۷ق.

[۲۶۸] محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۱۲، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.

[۲۶۹] علام حلی، حسن، مختلف الشیعه، ج۸، ص۴۷۸-۴۷۹، قم، ۱۴۱۲ق.

[۲۷۰] ابن‌ عبدالسلام، عبدالعزیز، قواعد الاحکام، ج۲، ص۴۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.

[۲۷۱] ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج۱۰، ص۱۸۰-۱۸۱، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.

۴.۵.۳ – ارتداد

ارتداد از دیگر مباحث جزایی است که در آن توبه نقش مهمی ایفا کرده است. نزد گروهی از فقها، توبه از هم اقسام مرتدان پذیرفته نیست و در این باره میان مرتد فطری و ملّی، و نیز مرد و زن فرق نهاده شده است. در منابع فقهی، در بسیاری از موارد که از مجازات جرمی سخن به میان می‌آید، تأکید می‌شود که توبه در هر حال واجب است و تحمل مجازات، رافع وجوب توبه نیست.

[۲۷۲] طوسی، محمد، النهایه، ج۱، ص۵۲۴، بیروت، دارالاندلس.

در مباحث مربوط به دادرسی نیز توبه مورد توجه قرار گرفته است. افزون بر جرائمی که توب مجرم در تخفیف یا رفع مجازات مدخلیت دارد، توبه در سنجش اعتبار شاهدان نیز مورد توجه است. شهادت مرتکب گناه کبیره اگر توبه‌کار شده باشد، نزد غالب فقیهان پذیرفته است. جز ابوحنیفه که شهادت قاذف را حتی پس از توبه نافذ نمی‌داند، عموم فقها بر آن‌اند که قاذف پس از توبه می‌تواند شهادت دهد.

دربار زانی، از امامیه، تنها ابن جنید اسکافی است که شهادت او را حتی پس از توبه مقبول نمی‌داند. برخی از عالمان اهل سنت نیز شهادت مجرمی را که حد بر او جاری شده است، حتی پس از توبه، در آن جرمی که خود مرتکب شده بوده، جایز ندانسته‌اند.

[۲۷۳] جصاص، احمد، احکام القرآن، ج۵، ص۱۲۶، به کوشش محمدصدیق قمحاوی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.

[۲۷۴] سیدمرتضی، علی، الانتصار، ج۱، ص۵۰۳، قم، ۱۴۱۵ق.

[۲۷۵] قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۱۸۰-۱۸۱، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.

[۲۷۶] ابن‌ رشد، محمد، بدایه المجتهد، ج۲، ص۴۴۳، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.

[۲۷۷] شروانی، عبدالحمید، الحواشی، ج۱۰، ص۲۱۵، بیروت، دارالفکر.

به عنوان متممی بر بحث فقهی توبه، باید به استتابه یا توبه‌خواهی اشاره کرد. در مباحث جزایی، در همان حد که توبه پذیرفته است، سخن از استتابه، یا دعوت مجرم به توبه از سوی حاکم به میان می‌آید؛ نزد غالب فقیهان، در موارد پذیرش توبه بر حاکم واجب است که مرتد را «استتابه» کند و تنها از برخی استحباب استتابه نقل شده است.

[۲۷۸] ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، ج۱، ص۲۵۰، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.

[۲۷۹] طوسی، محمد، الخلاف، ج۵، ص۳۵۵-۳۵۸، به کوشش محمد مهدی نجف و دیگران، قم، ۱۴۱۷ق.

[۲۸۰] نووی، یحیی، المجموع، ج۱۹، ص۲۲۹، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.

بخاری یکی از بخش‌های صحیح خود را با عنوان «کتاب استتابه المرتدین و المعاندین»، به همین موضوع اختصاص داده است.

[۲۸۱] بخاری، محمد، صحیح، ج۶، ص۲۵۳۵، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

گاه سخن از آن است که هرگاه مسئل اجرای حدی در میان است، حاکم پیش از اقام حد، مجرم را استتابه کند تا زمین رستگاری او فراهم شود. گاه تصریح شده که فراخواندن به توبه به‌طور‌کلی یک فریضه است.

[۲۸۲] هادی الی الحق، یحیی، ج۲، ص۲۸۱، الاحکام فی الحلال و الحرام، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.

استتاب مرتد تابعی از آراء فقهی در باب پذیرش توب مرتد است، اما به هر حال بیش‌تر یاد کرد از استتابه در همان باب ارتداد از کتابهای فقهی است. سخن از استتابه همچنین درمواردی به میان آمده که شبه ارتداد در میان است؛ از جمله دربار کسی که مرتکب کبیره‌ای با استحلال آن کبیره شده باشد، حاکم ملزم به استتابه شده است؛ درصورتی که مجرم توبه کند، حد معین برای آن فعل جاری می‌شود و درصورت اصرار بر استحلال، در حکم مرتد خواهد بود.

[۲۸۳] ابن حمزه، محمد، الوسیله، ج۱، ص۴۱۶، به کوشش محمد حسون، قم، ۱۴۰۸ق.

شافعی با تکیه ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.