پاورپوینت کامل ببدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ببدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ببدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ببدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
غزوه بدر
دیگر کاربردها: بدر (ابهامزدایی).
مقالات مرتبط: بدر (مفرداتنهجالبلاغه).
غزوه بدر یا بدر الکبری، نخستین و مهمترین جنگ میان مسلمانان و کافران قریش در هفدهم ماه رمضان سال دوم هجرت در منطقه بدر روی داد، و به پیروزی مسلمانان و شکست کافران انجامید و در پی آن جنگ احد رخ داد.
دو غزوه دیگر به نام بدر نامیده شده، به نام بدر اولی یا غزوه سَفَوان و بدر الموعد، اما اگر به صورت مطلق به کار رود، بدر الکبری منظور است.
گزارش شده پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای ضربه زدن به قریش و تصرف کاروان تجاری آنان، زمانیکه کاروان تجاری قریش به سرکردگی ابوسفیان به غزه میرفت را دنبال کرده، ولی بدان دست نیافت، ابوسفیان فردی را برای جلب کمک قریش، به مکه اعزام کرد تا در برگشت از کاروان محافظت کنند. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از زمان بازگشت کاروان تجاری آگاهی پیدا کرد و با مسلمانان به طرف بدر حرکت کردند، از طرف دیگر هم سپاه قریش به بدر رسیده بودند. سرانجام دو سپاه مقابل یکدیگر قرار گرفته و جنگ آغاز شد و با یاری خداوند مسلمانان پیروز شدند و اسیران و غنائم بسیاری به دست آوردند و شکست سختی برای کافران بود. تعداد مسلمانان بیش از ۳۰۰ تن و تعداد مشرکان را ۹۵۰ یا ۱۰۰۰ نفر ذکر کردهاند. غزوه بدر بهطور گسترده در سورههایی مانند انفال و آل عمران ذکر شده است. در این جنگ برخی از امدادهای الهی به یاری مسلمانان رسید که یکی از آنها کم جلوه نمودن تعداد جنگجویان در نظر یکدیگر بود که در قرآن هم به آن اشاره شده است. این پیروزی سبب تثبیت مسلمانان در مدینه شد.
فهرست مندرجات
۱ – غزوه بدر در قرآن
۲ – منطقه جغرافیایی بدر
۳ – زمان وقوع
۴ – علل و عوامل شکلگیری
۵ – وقایع قبل از غزوه
۵.۱ – خروج مسلمانان از مدینه
۵.۲ – همراهی نکردن گروهی با پیامبر
۵.۳ – آیاتی درباره غزوه
۵.۴ – شمار مسلمانان
۵.۵ – قریش و خروج از مکه
۵.۶ – ترس قریش
۵.۷ – شمار مشرکان
۵.۸ – حرکت مشرکان به سوی بدر
۵.۹ – مطعمین
۵.۱۰ – تغییر مسیر کاروان تجاری
۵.۱۱ – استقرار سپاه قریش در بدر
۵.۱۲ – مشورت پیامبر با اصحاب
۵.۱۳ – استقرار مسلمانان در بدر
۵.۱۴ – شب بدر
۵.۱۵ – صفآرایی دو سپاه
۵.۱۶ – اعلام پیامبر بر عدم تمایل جنگ
۵.۱۷ – اندک نمایی دو جانبه
۵.۱۸ – دعای پیامبر بر پیروزی
۵.۱۹ – پناه مسلمانان
۶ – وقایع حین جنگ
۶.۱ – نبرد تن به تن
۶.۲ – ضربه سخت به قریش
۶.۳ – پاشیدن خاک به کافران
۶.۴ – بر حذر داشتن از عقبنشینی
۶.۵ – امدادهای غیبی در بدر
۶.۵.۱ – حضور فرشتگان
۶.۵.۲ – وجود تند باد
۶.۵.۳ – غمام
۶.۵.۴ – ایجاد هراس در دل کافران
۶.۵.۵ – بشارت
۷ – پایان جنگ و تعدا کشتهها
۸ – بدر وعدگاه عذاب الهی
۸.۱ – عذاب یوم عقیم
۸.۲ – عظمت شکست مشرکان در آیات
۹ – غنایم بدر
۹.۱ – تقسیم غنایم
۹.۲ – تخلف یکی از حاضران
۹.۳ – سرنوشت اسیران
۹.۳.۱ – رفتار ناصحیح برخی از مسلمانان
۹.۳.۲ – اختلاف در تعیین سرنوشت
۹.۳.۳ – رفتار پیامبر
۱۰ – بازتاب جنگ بدر در مدینه
۱۰.۱ – عدم باور پیروزی
۱۰.۲ – ابراز پشیمانی
۱۰.۳ – عکسالعمل برخی از یهودیان
۱۰.۴ – حقارت اسرای مشرک
۱۰.۵ – شرابخواری و سرودن اشعار
۱۰.۶ – نگرانی انصار
۱۱ – بازتاب جنگ بدر در مکه
۱۱.۱ – عکسالعمل مردم
۱۱.۲ – عزاداری مردم مکه
۱۱.۳ – تصمیم بر قتل پیامبر
۱۱.۴ – کینهورزیها
۱۲ – بازتاب جنگ بدر در خارج از حجاز
۱۳ – مقام بدریها از منظر قرآن و روایات
۱۳.۱ – شان نزول برخی از آیات
۱۳.۲ – امتیاز بدریان در باور اهلسنت
۱۳.۲.۱ – اشکالات به باور اهلسنت
۱۳.۲.۲ – هدف از شکلگیری این باور
۱۳.۳ – جایگاه اقتصادی و اجتماعی
۱۳.۴ – نوشتن کتابها در مقام بدریان
۱۴ – فهرست منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع
۱ – غزوه بدر در قرآن
غزوه بدر، نخستین و مهمترین جنگ میان مسلمانان و کافران قریش است که خداوند در قرآن از آن نام برده: «و لَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدر
[۱] آلعمران/سوره۳، آیه۱۲۳.
» و با عنایتی خاص آنرا بهطور گسترده در سورههایی مانند انفال و آل عمران آورده و نکاتی را درباره آن بیان کرده که کمتر مورد توجه مورخان قرار گرفته است. ابن اسحاق و واقدی نیز آیات مربوط به جنگ بدر را که بیشتر در سوره انفال است، آورده و به تفسیر آنها پرداختهاند.
[۲] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۶۶.
[۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۳۱ – ۱۳۸.
قرآن روز بدر را «یَومَ الفُرقانِ»
[۴] انفال/سوره۸، آیه۴۱.
یعنی روز جدایی حق از باطل نامیده
[۵] ابن اسحاق، محمد بن اسحاق، السیر و المغازی، ص۱۳۰.
و آنرا آیتی برای مردم دانسته است: «قَد کانَ لَکُم ءایَهٌ فی فِئَتَینِ التَقَتا فِئَهٌ تُقتِلُ فی سَبیلِ اللّهِ واُخری کافِرَهٌ
[۶] آلعمران/سوره۳، آیه۱۳.
»
[۷] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۵۸.
خداوند در این جنگ به وضوح وعده پیروزی دین خود بر مشرکان و قطع ریشه کافران را به رسولش داده است: «ویُریدُ اللّهُ اَن یُحِقَّ الحَقَّ بِکَلِمتِهِ و یَقطَعَ دابِرَ الکفِرین؛
[۸] انفال/سوره۸، آیه۷.
و خدا میخواست حق (اسلام) را با کلمات خویش ثابت و کافران را ریشهکن کند.»
۲ – منطقه جغرافیایی بدر
منطقه بدر جایگاهی برای گردهمایی اعراب به شمار میرفت و بازار آن هر سال از آغاز ماه ذیقعده به مدت ۸ روز بر پا میشد. هماکنون منطقه بدر به شهری در ۱۵۵ کیلومتری مدینه تبدیل شده که فاصلهای در حدود ۳۱۰ کیلومتر با مکه و حدود ۴۵ کیلومتر با ساحل دریای سرخ دارد.
[۹] صالح احمد العلی، دولت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، ص۲۱۲، ترجمه هادی انصاری.
۳ – زمان وقوع
بنابر نقل مشهور، غزوه در صبحگاه روز جمعه، هفدهم رمضان
[۱۰] ابن اسحاق، محمد بن اسحاق، السیر و المغازی، ص۱۳۰.
[۱۱] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴ – ۱۵.
[۱۲] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.
و بنا بر نقلی روز دوشنبه هفدهم یا نوزدهم رمضانِ
[۱۳] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴-۱۵.
[۱۴] ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص۱۵۸.
سال دوم هجرت (نوزدهمین ماه هجرت) اتفاق افتاد.
۴ – علل و عوامل شکلگیری
مسلمانان تا پیش از هجرت به طرق گوناگون مورد اذیت و آزار و شکنجه و تبعید کافران قرار گرفته و از خانه و کاشانه خود بیرون رانده
[۱۵] بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.
و از مناسک حج بازداشته شدند
[۱۶] انفال/سوره۸، آیه۳۴.
ولی از سوی خداوند اجازه رویارویی و جنگ با مشرکان قریش را نداشتند و تنها به صبر فرا خوانده میشدند. با هجرت مسلمانان به مدینه، خداوند ضمن برشمردن ستمهایی که بر مسلمانان شده بود، به آنان اجازه مبارزه داد: «اُذِنَ لِلَّذینَ یُقتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا و اِنَّاللّهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر اَلَّذینَ اُخرِجوا مِندِیرِهِم بِغَیرِ حَقّ اِلاّ اَن یَقولوا رَبُّنَا اللّهُ
[۱۷] حجّ/سوره۲۲، آیه۳۹ ۴۰.
»
تا پیش از جنگ بدر مسلمانان چند سریّه و غزوه داشتند که هدف از آنها ضربه زدن به قریش و تصرف کاروانهای تجاری آنان بود، هر چند که جز سریه نخله، هیچ یک نتیجهای نداشت. در این سریّه که در ماه حرام و به فرماندهی عبدالله بن جحش و حدود یک ماه و نیم پیش از غزوه بدر رخ داد، با کشته شدن یک تن از مشرکان (عمرو بن حضرمی) و اسارت دو تن، کاروان تجاری به غنیمت گرفته شد.
[۱۸] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۰۱.
[۱۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۳-۱۶.
قریش این شکست را مایه سرافکندگی خود در میان قبایل عرب میدانست و طالب خونبهای عمرو بن حضرمی بود. این موضوع نقش قابل توجهی در وقوع جنگ بدر داشت.
از جمله کاروانهای تجاری که به دست مسلمانان نیفتاد کاروانی بود که به سرکردگی ابوسفیان به مقصد غزه میرفت.
[۲۰] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۸.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا ذوالعُشَیره (در ۵ منزلی مدینه) پیش رفت، ولی بدان دست نیافت،
[۲۱] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۲.
[۲۲] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۲۴۸-۲۴۹.
پس پیامبر به مدینه بازگشت. ابوسفیان با هشدارهایی که دریافت کرد میدانست که در بازگشت، مسلمانان در کمین کاروان او خواهند نشست، از اینرو، از سرزمین تبوک، ضمضم بن عمرو را برای جلب کمک قریش، به مکه اعزام کرد.
[۲۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۸.
از سوی دیگر گزارشگران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و به روایتی، جبرئیل
[۲۴] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۱۹۷.
نیز خبر بازگشت کاروان را از غزه به سوی مکه به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دادند.
[۲۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۳۱.
۵ – وقایع قبل از غزوه
قبل از غزوه بدر وقایعی رخ داده که به برخی اشاره میشود.
۵.۱ – خروج مسلمانان از مدینه
با بازگشت کاروان از غزه به سوی مکّه خداوند پیامبرش را برای خروج از مدینه برای پیروزی بر کاروان یا سپاه مشرکان فرمان داد.
[۲۶] انفال/سوره۸، آیه۶ ۷.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز با اعلام این مطلب از مدینه خارج شد.
زمان خروج از مدینه به اختلاف روز شنبه، یکشنبه و دوشنبه، هشتم یا دوازدهم ماه رمضان، نوزدهمین ماه از هجرت گفته شده است؛
[۲۷] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۲۶۳.
[۲۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱.
[۲۹] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸.
اما بر اساس تقویم تطبیقی هشتم ماه رمضان و روزهای یکشنبه و دوشنبه نمیتواند درست باشد، زیرا آن زمان مصادف با روز سهشنبه است و تنها روز شنبه مصادف است با ۱۲ رمضان مطابق با ۲۵ فروردین و ۱۱ آوریل ۶۲۱ میلادی.
[۳۰] تقویم تطبیقی، ص۳۵۴.
۵.۲ – همراهی نکردن گروهی با پیامبر
واقدی آورده است که بخشی از مسلمانان مایل نبودند با سپاه بدر اعزام شوند و میگفتند که ما گروهی اندک هستیم و بیرون رفتن به صلاح نیست.
[۳۱] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۳۱.
در آیات ۵-۶ سوره انفال اشاره شده که بخشی از اصحاب به جهت همراهی نکردن با پیامبر به بحث و نزاع پرداخته، شرکت در این نبرد را با مرگ خویش برابر میدانستند: «… و اِنَّ فَریقًا مِنَ المُؤمِنینَ لَکرِهون یُجدِلونَکَ فِی الحَقِّ بَعدَ ما تَبَیَّنَ کَاَنَّما یُساقونَ اِلَی المَوتِ وهُم یَنظُرون
[۳۲] انفال/سوره۸، آیه۵ ۶.
»
گویا مورخانی چون واقدی با تصریح به اینکه درباره خروج از مدینه بین مسلمانان گفتوگویی فراوان بوده، خواستهاند نیامدن گروهی از مردم را، با این بیان که گمان نمیکردند جنگی روی دهد، توجیه کنند، چنانکه وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با پیروزی وارد مدینه شد گروهی با این توجیه از آن حضرت عذر خواستند.
[۳۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۰ – ۲۱.
[۳۴] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص ۱۳۱.
میبدی نیز به تبعیت از واقدی با توجیهاتی خواسته این نقیصه را از اصحاب بزداید.
[۳۵] رشیدالدین میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار، ج۲، ص۵۸۸-۵۸۹.
۵.۳ – آیاتی درباره غزوه
در تفسیر «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ قیلَ لَهُم کُفّوا اَیدِیَکُم واَقیموا الصَّلوهَ وءاتُوا الزَّکوهَ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیهِمُ القِتالُ اِذا فَریقٌ مِنهُم یَخشَونَ النّاسَ کَخَشیَهِ اللّهِ اَو اَشَدَّ خَشیَهً وقالوا رَبَّنا لِمَ کَتَبتَ عَلَینَا القِتالَ لَولا اَخَّرتَنا اِلی اَجَل قَریب قُل مَتعُ الدُّنیا قَلیلٌ والأخِرَهُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی ولا تُظلَمونَ فَتیلا
[۳۶] نساء/سوره۴، آیه۷۷.
» نیز آمده که ابتدا گروهی از مهاجران بر اثر سختیها و شکنجههایی که در مکه میدیدند از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اذن جنگ میخواستند و حضرت میفرمود که چنین دستوری نیامده است، ولی هنگامی که جنگ بدر پیش آمد و دستور جهاد داده شد این گروه از رفتن به جنگ از خود کراهت شدید نشان دادند، چنانکه در آیه مزبور به خوبی حال آنان وصف شده است.
[۳۷] شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۶۱.
[۳۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۹.
[۳۹] ابن جوزی، زاد المسیر، ج۲، ص۴۳۳.
بنا به نقل ابن عباس آیه ۹۵ نساء
[۴۰] نساء/سوره۴، آیه۹۵.
نیز در اینباره نازل شده است که به یکسان نبودن کسانی که در نبرد بدر حاضر شده و آنان که از آن باز ماندند اشاره دارد:«لاَیَستَوِی القعِدونَ مِنَ المُؤمِنینَ غَیرُ اُولِی الضَّرَرِ والمُجهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ…
[۴۱] نساء/سوره۴، آیه۹۵.
»
[۴۲] شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۳۰۱.
بنابر روایتی از عکرمه آیه ۳۹ سوره توبه به تخلف کنندگان از نبرد بدر اشاره دارد.
[۴۳] سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور، ج۴، ص۱۹۴.
«اِلاّ تَنفِروا یُعَذِّبکُم عَذابًا اَلیمًا…؛
[۴۴] توبه/سوره۹، آیه۳۹.
اگر (به سوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی میکند». البته با توجه به نزول سوره توبه در سالهای متأخر دوره مدنی صحت چنین روایتی بعید به نظر میرسد و ارتباط آن با غزوه تبوک از شهرت برخوردار است.
۵.۴ – شمار مسلمانان
به هر حال پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دوازدهم ماه رمضان از مدینه خارج شد و در سُقْیا فرود آمد و کمسالان را به مدینه بازگرداند.
[۴۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱.
شامگاه همان روز به همراه ۳۰۵ یا ۳۱۳ تن (۲۷۰ تن از انصار و باقی از مهاجران) از سقیا خارج شدند.
[۴۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۳.
[۴۷] ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص۱۵۲.
یعقوبی شمار مسلمانان را ۳۰۰ نفر دانسته که ۲۳۲ نفر از انصار و باقی از مهاجران بودند.
[۴۸] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.
در بیشتر روایات شمار مسلمانان شرکتکننده در بدر بهطور دقیق ۳۱۳ تن بیان نشده، بلکه غالباً میگویند: ۳۰۰ و چند نفر بودهاند، ولی چون گفته میشود: شمار آنان به عدد سپاه طالوت یعنی ۳۱۳ تن بوده این عدد شهرت یافته است.
[۴۹] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴.
[۵۰] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۷۳.
[۵۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۷۰۸-۷۰۹.
۵.۵ – قریش و خروج از مکه
ضمضم طبق خواسته ابوسفیان با شترِ بینی بریده خونآلود و جهاز واژگون و لباسهای پاره شده وارد مکه شد و مشرکان را برای نجات کاروان تجاری قریش تحریک کرد.
[۵۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۸-۲۹.
مشرکان با دیدن این صحنه و فریادهای ضمضم به جنبش درآمدند. ابوجهل نیز بر بام کعبه، مکیان را برای نجات اموالشان تشویق میکرد،
[۵۳] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۱۹۷.
اما خواب بدی که عاتکه دختر عبدالمطلب سه روز پیش از ورود ضمضم دیده و در مکه شایع شده بود چنان وحشتی در میان مکیان افکنده بود که تا رسیدن به بدر پیوسته از آن یاد میکردند.
[۵۴] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۹ – ۳۱.
[۵۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۳.
[۵۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص ۴۱-۴۲.
وی خواب دیده بود که مردی وارد مکه شد و گفت که تا سه روز دیگر شما به کشتارگاه خویش میروید. آن مرد سه بار مطلب خود را بر کعبه و کوه ابوقبیس فریاد زد و بعد سنگی به زیر افکند که هر ذره آن داخل خانهای از قریش جز بنیهاشم و بنیزهره شد.
[۵۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۹.
[۵۸] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۰۷.
بعدها عمرو عاص نیز مدعی بود که او نیز آن رؤیا را دیده است.
[۵۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۹.
با این حال ترس از دست رفتن کاروانی که تقریباً همه قریش در آن سرمایهگذاری کرده بودند و حفظ آن، بر ایشان جنبه حیثیتی داشت، و هشدارها و ترغیبهای بزرگانی از قریش برای نجات کاروان، همه را واداشت که یا خود به جنگ بیایند یا کسی را به جای خود بفرستند. ابولهب بر اثر بیماری یا بنا بر نظر واقدی به سبب ترس از خواب عاتکه، در جنگ بدر شرکت نکرد و سخنان قریش از جمله ابوجهل در او اثر نگذاشت
[۶۰] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۳.
او به جای خود عاص بن هشام را که در قمار، از ابولهب باخته بود
[۶۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۲.
ملزم کرد در سپاه حاضر شود.
[۶۲] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۰.
[۶۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۳.
[۶۴] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.
۵.۶ – ترس قریش
افزون بر خواب عاتکه، سخنان ضَمْضَم
[۶۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۱.
و گفتار عِداس مسیحی مبنی بر عدم استواری کوهها در مقابل پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
[۶۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۳.
[۶۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۵.
[۶۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۲.
[۶۹] صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۲، ص۴۳۹.
و قرعه زدن با تیر و نهی از رفتن
[۷۰] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۳.
که ابوسفیان به ضمضم سفارش کرده بود تا قریش را از این کار بازدارد
[۷۱] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۴.
سایه ترس و دودلی را چنان بر سر گروهی از بزرگان قریش انداخته بود که برخی چون حارث بن عامر با یقین به مرگ خود، بخشی از اموالشان را میان فرزندانشان قسمت کردند؛
[۷۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۶.
همچنین هراس عجیبی امیه بن خلف را فرا گرفته بود، زیرا که سعد بن معاذ پیشتر سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درباره کشته شدنش، به او گزارش داده و از اینرو به شدت نگران بود.
[۷۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۵.
افزون بر حارث و امیه، عتبه و شیبه فرزندان ربیعه، حکیم بن حزام، ابوالبختری، علی بن امیه و عاص بن مُنَبَّه نیز رغبتی به جنگ نداشتند و از اینرو ابوجهل و عقبه بن ابیمعیط این افراد را ترسو میخواندند.
[۷۴] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۷.
سخنان این دو
[۷۵] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۰.
[۷۶] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۱۳۳-۱۳۵.
بر طبل جنگ مینواخت و به سخنان خردمندان و خیرخواهان قریش از جمله حکیم بن حزام که آنان را از رفتن باز میداشتند گوش نمیدادند.
[۷۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۷.
۵.۷ – شمار مشرکان
مشرکان با تعداد ۹۵۰ یا ۱۰۰۰ نفر با نوازندگان و آوازهخوانان و با ساز و برگ تمام و تکبر و غروری خاص از مکه بیرون آمدند و ۱۰۰ اسب را نیز برای خودنمایی یدک میکشیدند.
[۷۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۹.
[۷۹] یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.
۵.۸ – حرکت مشرکان به سوی بدر
خداوند وضع آنان را چنین وصف میکند: «ولاتَکونوا کَالَّذینَ خَرَجوا مِن دِیرِهِم بَطَرًا و رِئاءَ النّاسِ؛
[۸۰] انفال/سوره۸، آیه۴۷.
شما همانند کسانی نباشید که با حالت سرمستی و به صرف نمایش به مردم از شهر و دیار خود بیرون آمدند.»
[۸۱] صنعانی، عبدالرزاق، تفسیر عبدالرزاق، ج۲، ص۱۲۴.
[۸۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۹.
[۸۳] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۱۳۳.
از ظاهر خطاب آیه به مسلمانان برمیآید که سپاه اعزامی قریش پیش از مسلمانان از مکه به سوی بدر حرکت کردهاند. شواهدی نیز همین نکته را تأیید میکند؛ نخست آنکه کراهت برخی صحابه برای حضور در نبرد بدر مؤید اطلاع ایشان از تعداد و امکانات سپاه قریشیان پس از خروج از مکه است؛ همچنین تلاقی همزمان دو سپاه در بدر با اینکه مسلمانان نسبت به قریش به بدر بسیار نزدیکتر بودهاند مؤید این مطلب است. همچنانکه مشخص است مسلمانان ۵ روزه (شامگاه ۱۲ تا ۱۷ رمضان) این مسافت را پیمودهاند با توجه به اینکه فاصله مکه تا بدر نسبت به فاصله مدینه تا آنجا حدود دو برابر بوده است رسیدن قریش به بدر طی همین زمان بسیار بعید است.
این در حالی است که گزارشهای مورخانی چون ابن اسحاق و واقدی نشان میدهد که مسلمانان پیش از حرکت قریش بدون آمادگی برای جنگ و به قصد گرفتن کاروان تجاری از مدینه خارج شدند و چون خبر حرکت سپاه مکه را شنیدند گفتند که ما برای جنگ بیرون نیامده بودیم،
[۸۴] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۸۰.
اما این توجیه با آیات و شواهدی که بیانشد سازش ندارد، به خصوص که برخی مفسران گفتهاند: آیه «و اِذ یَعِدُکُمُ اللّهُ اِحدَی الطّائِفَتَینِ اَنَّها لَکُم وتَوَدّونَ اَنَّ غَیرَ ذاتِ الشَّوکَهِ تَکونُ لَکُم…
[۸۵] انفال/سوره۸، آیه۷.
» پیش از آیه «کَما اَخرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیتِکَ بِالحَقِّ…
[۸۶] انفال/سوره۸، آیه۵.
» نازل شده است.
[۸۷] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۸۱.
۵.۹ – مطعمین
۱۲ نفر تهیه خوراک سپاه قریش را بر عهده داشتند که عبارتاند از: عتبه و شیبه فرزندان ربیعه، نبیه و منبه فرزندان حجاج، ابوجهل، ابوالبختری بن هشام، نضر بن حارث، حکیم بن حزام، ابی بن خلف، زمعه بن اسود، حارث بن عامر و عباس بن عبدالمطلب.
این افراد که در تاریخ به عنوان «مُطْعِمین» شهرت یافتهاند در قرآن چنین نکوهش شدهاند: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ اَمولَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقونَها ثُمَّ تَکونُ عَلَیهِم حَسرَهً ثُمَّ یُغلَبونَ والَّذینَ کَفَروا اِلی جَهَنَّمَ یُحشَرون؛
[۸۸] انفال/سوره۸، آیه۳۶.
انکارورزان اموالشان را هزینه میکنند تا (مردم را) از راه خدا باز دارند، ولی مایه حسرت آنان خواهد شد و سپس شکست خواهند خورد و کافران به دوزخ گرد آورده خواهند شد.»
[۸۹] واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص۲۴۰.
[۹۰] رشیدالدین میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار، ج۴، ص۴۳.
شیخ طوسی نزول آیه بعدی را نیز در این ارتباط میداند:
[۹۱] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۱۱۸.
«لِیَمِیزَ اللّهُ الخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ ویَجعَلَ الخَبِیثَ بَعضَهُ عَلی بَعض…
[۹۲] انفال/سوره۸، آیه۳۷.
»
۵.۱۰ – تغییر مسیر کاروان تجاری
سپاهیان قریش پیکی برای ابوسفیان فرستادند تا او را از حرکت خود آگاه سازند، ولی بر اثر تغییر مسیر کاروان تجاری، پیک با ابوسفیان دیدار نکرد. رخدادهای گوناگون در جریان حرکت کاروان تجاری، از جمله خواب دیگری که یکی از مشرکان حاضر در کاروان به نام جهیم بن صلت در جُحفه دید و در آن از کشته شدن بزرگان قریش آگاهی یافت
[۹۳] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۸.
همگی بر تردید کاروانیان در ادامه مسیر و تمایل ایشان به بازگشت به سوی مکّه میافزود.
از سوی دیگر، وقتی ابوسفیان نزدیک مدینه رسید ترس شدیدی او را گرفت و با یافتن آثار شتران دو تن از جاسوسان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بدر، مسلم دانست که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با نیروهایش برای دستیابی به کاروان از مدینه خارج خواهند شد، از همینرو بلافاصله مسیر کاروان را از منطقه بدر به سوی کناره دریای سرخ تغییر داد و توانست از محدوده آنان خارج شود و پیکی نیز به سوی سپاه قریش فرستاد تا آنان را از ماجرا باخبر کند و به بازگشت به مکه فراخواند.
[۹۴] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۰۷.
[۹۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۹-۴۱.
۵.۱۱ – استقرار سپاه قریش در بدر
در جحفه (چند منزلی بدر) پیام به سپاه قریش رسید، ولی آنان بازگشت را مایه سرافکندگی خود میدانستند و میخواستند با قدرتنمایی، ضعفی را که از سریه نخله بر آنان تحمیل شده بود جبران کنند تا در میان قبایل عرب بار دیگر سرافکنده نشوند، از اینرو تصمیم گرفتند سه روز در بدر برای قدرتنمایی خود به عیش و نوش و نوازندگی بپردازند.
[۹۶] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۸.
[۹۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۳-۴۴.
تنها بنی زهره با سخنان و حیله اخنس بن شریق (از همپیمانان بنی زهره) توانستند از سپاه جدا شده، به مکه بازگردند.
[۹۸] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۹.
[۹۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۴.
[۱۰۰] ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص۱۵۳.
بنو عدی نیز گروه دیگری بودند که با تغییر مسیر خود به سوی دریا، به مکه بازگشتند.
[۱۰۱] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۲۷۱.
[۱۰۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۴-۴۵.
۵.۱۲ – مشورت پیامبر با اصحاب
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از پیمودن منازلی که ابن هشام همه آنها را برشمرده است،
[۱۰۳] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۴.
در پانزدهم ماه رمضان به «روحا» رسید و کنار چاهِ آن نماز گزارد و بزرگان قریش از جمله ابوجهل و زمعه بن اسود را نفرین کرد.
[۱۰۴] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۶.
نزدیک بدر جبرئیل خبر نزدیک شدن سپاه قریش را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داد.
[۱۰۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۳۱.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اصحاب خود را به مشورت طلبید.
گویند: ابوبکر و عمر سخنانی گفتند، ولی از عدم نقل سخنانشان
[۱۰۶] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۴.
معلوم میشود که سخنانشان نیکو نبوده است. واقدی تنها کسی است که سخنان عمر را نقل کرده که کاملا بر ترس و نومیدی از قدرت مسلمانان در برابر قریش دلالت دارد، اما مقداد از مهاجران گفت: ای رسول خدا ما چون قوم یهود نیستیم که به موسی گفتند: تو و خدایت بروید و بجنگید و ما اینجا نشستهایم، بلکه ما از راست و چپ و پیش و پس تو میجنگیم.
[۱۰۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۸.
[۱۰۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۵۱.
باز رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خواستار نظر اصحاب شد. خطاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حقیقت متوجه انصار بود، آنان بیشترین جمعیت سپاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را تشکیل میدادند لیکن بر اساس پیمان خود با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) متعهد دفاع از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خارج از مدینه نبودند،
[۱۰۹] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۵.
از اینرو سعد بن معاذ رئیس اوس که متوجه این موضوع شده بود به نمایندگی از انصار سخنان پرشوری گفت و اطاعت انصار را از فرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اعلام کرد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سخنان مقداد و سعد بسیار خوشحال شد و فرمود: خداوند به من وعده پیروزی بر یکی از دو گروه (تجاری یا سپاه اعزامی مکه) را داده است.
[۱۱۰] انفال/سوره۸، آیه۷.
به خدا سوگند هماکنون محل کشته شدن آنان را میبینم
[۱۱۱] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۵.
و حتی آن را به اصحاب خود نشان داد.
[۱۱۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۸-۴۹.
۵.۱۳ – استقرار مسلمانان در بدر
مسلمانان با سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) متوجه فرار کاروان تجاری شدند و آنان که تا آن هنگام پرچم جنگ نبسته بودند، پرچمهای جنگ را برافراشته، و به راه افتادند و شامگاه هفدهم ماه رمضان در بدر فرود آمدند. مسلمانان از لشگرگاه قریش بر اثر وجود تپههای شنی که میان آنان بود خبر نداشتند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چند نفر از جمله علی (علیهالسلام)، را برای کسب خبر به سوی چاهی که در نزدیک آنان بود فرستاد. آنان با ساقیان قریش برخورد و دو تن از آنان را اسیر کردند. پس از بازجویی معلوم شد که سپاه قریش با شمار ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر که اغلب بزرگان قریش را همراه دارد در پشت تپههای شنیِ منطقه اردو زدهاند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: مکه جگرگوشههای خود را به سوی شما روانه کرده است.
[۱۱۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۱-۵۳.
[۱۱۴] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۶.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از یاران خود درباره محلّی که فرود آمده بودند مشورت خواست. حباب بن منذر انصاری ضمن نامطلوب خواندن آن موضع، پیشنهاد کرد تا در کنار چاههای بدر فرود آیند و دیگر چاهها را پر کنند. بر اساس روایتی که مورد نقد برخی محققان نیز قرار گرفته
[۱۱۵] عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۵، ص۲۹۲.
جبرئیل فرود آمد و نظر حباب را تأیید کرد
[۱۱۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۳-۵۴.
و او را حباب ذوالرأی خواندند،
[۱۱۷] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۰.
از اینرو اردوگاه خود را در کنار چاههای بدر قرار داد.
۵.۱۴ – شب بدر
خبر رسیدن سپاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به وسیله یک نفر ساقی فراری به مشرکان رسید. در این هنگام حکیم بن حزام و عتبه بن ربیعه از لشکرکشی بیهوده خود سخن به میان آورده، به ابوجهل اعتراض کردند و از ترس شبیخون زدن مسلمانان آن شب را پاسداری دادند و حتی نتوانستند گوشتهایی را که کباب کرده بودند بخورند و آن شب را گرسنه سپری کردند.
[۱۱۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۵.
قرآن وصف دقیقی از موقعیت مسلمانان و مشرکان ارائه کرده است: «اِذ اَنتُم بِالعُدوهِ الدُّنیا وهُم بِالعُدوهِ القُصوی والرَّکبُ اَسفَلَ مِنکُم ولَو تَواعَدتُم لاَختَلَفتُم فِی المیعدِ ولکِن لِیَقضِیَ اللّهُ اَمرًا کانَ مَفعولاً…؛
[۱۱۹] انفال/سوره۸، آیه۴۲.
آنگاه که شما در طرف نزدیکتر (به مدینه و دره موضع گرفته) بودید و آنان در طرف دورتر (از مدینه و میانه آنان تپههایی از شن بود) و کاروان (تجاری قریش) پایینتر (از بدر و در کنار دریا) بود. اگر با هم قرار میگذاشتید قطعاً در وعدهگاه (خود) اختلاف میکردید، ولی خداوند امری (کشته شدن کافران) را که (در بدر) انجام شدنی بود انجام داد».
میان مورخان و مفسران درباره اینکه کدامیک از دو سپاه زودتر به بدر رسیدند اختلاف وجود دارد؛ مورخانی چون واقدی و ابن اسحاق گفتهاند که مسلمانان زودتر به بدر رسیدند و چاههای آب را گرفتند، ولی مفسران ورود سپاه قریش را پیش از مسلمانان دانستهاند، از همینروست که وقتی در شب بدر مسلمانان خوابیدند و صبح نیاز به آب پیدا کردند نتوانستند غسل کنند و شیطان آنان را بر اثر وضعیت بدی که پیدا کرده بودند وسوسه میکرد. خداوند بدینمنظور و نیز جهت محکم کردن زمین زیر پای آنان باران فرستاد: «… و یُنَزِّلُ عَلَیکُم مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ ویُذهِبَ عَنکُم رِجزَ الشَّیطنِ ولِیَربِطَ عَلی قُلوبِکُم و یُثَبِّتَ بِهِ الاَقدام
[۱۲۰] انفال/سوره۸، آیه۱۱.
»
[۱۲۱] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۸۶.
[۱۲۲] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۶۴.
[۱۲۳] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۲۲.
ساختن حوضهای آب نیز پس از این باران بود، زیرا آنقدر آب در آبراهها جاری شد که این حوضها را برای جمعآوری آبها ساختند.
[۱۲۴] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۰۴.
خداوند در آن شب برای آرامش مسلمانان، خواب را بر آنان مسلط کرد: «اِذ یُغَشّیکُمُ النُّعاسَ اَمَنَهً مِنهُ…
[۱۲۵] انفال/سوره۸، آیه۱۱.
» بر پایه روایتی از امیرمؤمنان (علیهالسلام) در آن شب در حالیکه همه اصحاب به خواب رفته بودند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در کنار درختی تا هنگام صبح به عبادت پرداخت.
[۱۲۶] ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، ج۵، ص۴۷.
۵.۱۵ – صفآرایی دو سپاه
هنگام صبح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آرایش سپاه پرداخت که در اینحال سپاه قریش از تپه عَقَنْقَل ظاهر شد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون آنان را دید فرمود: خدایا این قریش است که با غرور و تکبر به جنگ با تو و تکذیب رسولت آمده است. خدایا! خواهان نصرتی هستم که به من وعده دادهای. خدایا! بامدادان آنان را نابود کن.
[۱۲۷] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۱.
سپاهیان پیامبر پشت به آفتاب و و سپاه قریش رو به آفتاب قرار داشتند.
[۱۲۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۶.
واقدی گوید: بر میمنه و میسره هیچیک از دو سپاهِ مسلمانان و مشرکان کسی فرمانده نشد.
[۱۲۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۸.
لوای ریاست به نام عقاب
[۱۳۰] ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد، المصنف، ج۷، ص۷۲۱.
[۱۳۱] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۶۷۷.
که تنها در دست بزرگان و افراد خاص قرار میگرفت،
[۱۳۲] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۶۷۷.
[۱۳۳] ابن عساکر دمشقی، تاریخ دمشق، ج۲۴، ص۱۱۸.
در دست علی (علیهالسلام) بود.
[۱۳۴] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۱۳.
[۱۳۵] ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۴، ص۱۸۰.
[۱۳۶] عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۵، ص۳۰۱.
[۱۳۷] عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۸، ص۹۹.
۵.۱۶ – اعلام پیامبر بر عدم تمایل جنگ
ابتدا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طی پیامی، ضمن اعلام عدم تمایل به رویارویی با قریش، آنان را از جنگ برحذر داشت. برخی چون حکیم بن حزام پیام را منصفانه دانسته، خواهان بازگشت شدند، اما جنگطلبی و گردنفرازی ابوجهل مانع شد.
[۱۳۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۶۱.
عمیر بن وهب جمحی هم که با گروهی مسلمانان را دور زدند تا از نداشتن کمینگاه مطمئن شوند در بازگشت مسلمانان را گروهی بیساز و برگ ولی مصمم برای مرگ توصیف کرد. حکیم بن حزام نیز نزد عتبه بن ربیعه، از بزرگان و ثروتمندان قریش رفت و از او خواست تا با پرداخت خونبهای عمرو بن حضرمی و خسارت کالاهایی که مسلمانان در سریه نخله گرفته بودند، از درگیری جلوگیری کند و آنگاه عتبه پس از سخنرانی و برشمردن پیامدهای این جنگ متعهّد شد که خونبها و قیمت کالاها را بپردازد، امّا ابوجهل از آن روی که اگر مردم بازگردند عتبه را بزرگ خود خواهند دانست خطاب به مردم گفت که عتبه از روی ترس و نیز حضور پسرش ابوحذیفه در کنار محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ارتباط نسبی با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین سخنانی را میگوید.
[۱۳۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۶۲-۶۴.
[۱۴۰] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۲.
گویند: چند نفر از جمله حکیم بن حزام برای برداشتن آب کنار حوضهای مسلمانان آمدند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور داد که کسی متعرض آنان نشود و بر پایه روایتی دیگر به جز حکیم سایر آنان کشته شدند.
[۱۴۱] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۶۱.
۵.۱۷ – اندک نمایی دو جانبه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون کمی یاران خود و کثرت سپاه قریش را دید از خدا کمک خواست،
[۱۴۲] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۸۲.
از اینرو در روز بدر چون لحظاتی خواب بر ایشان مستولی شد خدا دشمنان را در نظر او کم شمار جلوه داد و فرمود: «اِذ یُریکَهُمُ اللّهُ فی مَنامِکَ قَلیلاً ولَو اَرَکَهُم کَثیرًا لَفَشِلتُم ولَتَنزَعتُم فِی الاَمرِ ولکِنَّ اللّهَ سَلَّمَ اِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدور؛
[۱۴۳] انفال/سوره۸، آیه۴۳.
و اگر ایشان را به تو بسیار نشان میداد قطعاً سست میشدید و در کار (جهاد) منازعه میکردید، ولی خدا شما را به سلامت داشت، چرا که او به راز دلها داناست» نیز میفرماید: «و اِذ یُریکُموهُم اِذِ التَقَیتُم فی اَعیُنِکُم قَلیلاً ویُقَلِّلُکُم فی اَعیُنِهِم لِیَقضِیَ اللّهُ اَمرًا کانَ مَفعولاً واِلَی اللّهِ تُرجَعُالاُمور؛
[۱۴۴] انفال/سوره۸، آیه۴۴.
و آنگاه که روبهرو شدید آنان را در چشم شما اندک نمایاند (تا قویدل شوید) و شما را نیز در چشم آنان اندک نشان داد (تا تجهیز کامل نکنند) تا خدا امری را که انجام یافتنی بود، سرانجام دهد و همه کارها به خدا باز گردانده میشود.»
[۱۴۵] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۲۸.
این اندک نمایی دو جانبه چنان بود که بر اساس روایت عبدالله بن مسعود برخی از صحابه میگفتند: مشرکان ۷۰ یا ۱۰۰ نفرند.
[۱۴۶] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۱۳۱.
[۱۴۷] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۵۸.
[۱۴۸] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۴، ص۲۶.
ابوجهل نیز وقتی مسلمانان را دید گفت: یاران محمد لقمهای بیش نیستند.
[۱۴۹] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۳.
[۱۵۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۴۷.
[۱۵۱] ابن سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۳۳۴.
این موضوع در آیه ۱۳ سوره آل عمران چنین بیان شده است: «… یَرَونَهُم مِثلَیهِم رَأیَ العَینِ واللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصرِهِ مَن یَشاءُ…؛
[۱۵۲] آلعمران/سوره۳، آیه۱۳.
(مشرکان) به چشم خویش ایشان را دو برابر میدیدند…»
آیه دوم چنین تفسیر شده که منظور مسلمانان هستند که کافران را دو برابر خویش میدیدند و این بدان سبب بود که خداوند مسلمانان را به مقاومت ۱۰۰ به ۲۰۰ و ۱۰۰۰ به ۲۰۰۰ امر کرده و پیروزی آنها را تضمین کرده بود: «فَاِن یَکُن مِنکُم مِائَهٌ صَابِرَهٌ یَغلِبوا مِائَتَینِ واِن یَکُن مِنکُم اَلفٌ یَغلِبوا اَلفَینِ بِاِذنِ اللّهِ…
[۱۵۳] انفال/سوره۸، آیه۶۶.
» و خداوند شمار مشرکان را به همان حسابی که تعیین کرده بود در چشم آنان قرار داد، یعنی مسلمانان، کفار را به جای ۱۰۰۰ نفر، آنچنان که طبرسی نقل کرده است، ۶۲۶ تن میدیدند
[۱۵۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۷۰۹.
[۱۵۵] فراء، یحیی بن زیاد، معانی القرآن، ج۱، ص۴۱۷.
و این همان اندک نمایی است که در آیه ۴۴ سوره انفال
[۱۵۶] انفال/سوره۸، آیه۴۴.
بیان شده است. برخی نیز گفتهاند که منظورْ مشرکان هستند که مسلمانان را دو برابر خود میدیدند و این معنا با آیه «ویُقَلِّلُکُم فی اَعیُنِهِم
[۱۵۷] انفال/سوره۸، آیه۴۴.
» که بیان میکند دشمنان، شما مسلمانان را اندک میدیدند مخالفتی ندارد، زیرا آیه سوره انفال پیش از نبرد را بیان میکند و علت آن این است که مشرکان تجهیز کامل نکنند، ولی به هنگام نبرد دو برابر ببینند تا ترس بر آنان مسلط شود.
[۱۵۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۷۰۹.
[۱۵۹] سید رضی، محمد بن حسین، حقائق التأویل، ص۳۴-۴۵.
در این رابطه برخی در شأن نزول آیه «اِذ یَقولُ المُنفِقونَ والَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُم ومَن یَتَوَکَّل عَلَی اللّهِ فَاِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیم
[۱۶۰] انفال/سوره۸، آیه۴۹.
» آوردهاند که گروهی از مکیان اسلام آوردند، ولی هجرت نکردند و با قریش به بدر آمدند و چون کم شماری مسلمانان را دیدند گفتند: اینان به دینشان چنان مغرور شدهاند که با این شمار اندک به جنگ با این شمار فراوان آمدهاند.
[۱۶۱] شیخ طوسی، التبیان، ج۵، ص۱۳۶.
[۱۶۲] صنعانی، عبدالرزاق، تفسیر عبدالرزاق، ج۲، ص۱۲۴.
[۱۶۳] ابن جوزی، زاد المسیر، ج۲، ص۲۱۷.
فرمان تشویق کردن مؤمنان به جنگ و پایداری ۲۰ نفر از مسلمانان در برابر ۲۰۰ نفر و ۱۰۰ نفر در برابر ۱۰۰۰ نفر از مشرکان به هنگام جنگ بدر به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داده شد: «یاَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ المُؤمِنینَ عَلَی القِتالِ اِن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَینِ و اِن یَکُن مِنکُم مِائَهٌ یَغلِبوا اَلفًا مِنَ الَّذینَ کَفَروا بِاَنَّهُم قَومٌ لا یَفقَهون
[۱۶۴] انفال/سوره۸، آیه۶۵.
» ولی این حکم تخفیف داده شد و دستور پایداری ۱۰۰ به ۲۰۰ و ۱۰۰۰ به ۲۰۰۰ در آیه بعد صادر شد: «اَلنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکُم و عَلِمَ اَنَّ فیکُم ضَعفًا فَاِن یَکُن مِنکُم مِائَهٌ صَابِرَهٌ یَغلِبوا مِائَتَینِ واِن یَکُن مِنکُم اَلفٌ یَغلِبوا اَلفَینِ بِاِذنِ اللّهِ واللّهُ مَعَ الصّبِرین
[۱۶۵] انفال/سوره۸، آیه۶۶.
»
۵.۱۸ – دعای پیامبر بر پیروزی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خطابهای مسلمانان را به جنگ تحریض و به ثواب ترغیب و بارها برای پیروزی مسلمانان دعا کرد و میفرمود: خدایا! اگر این گروه اندک کشته شوند دیگر کسی تو را عبادت نخواهد کرد.
[۱۶۶] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۷.
[۱۶۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۸-۵۹.
[۱۶۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص ۸۱.
آیه «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم
[۱۶۹] انفال/سوره۸، آیه۹.
» نشان میدهد که مسلمانان بیمناک و مضطرب بوده و از خدا کمک و یاری میطلبیدهاند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز آنقدر دعا کرد که ردای مبارکش از دوشش افتاد.
[۱۷۰] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۲۸.
[۱۷۱] ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۳۴.
[۱۷۲] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۸۰۴.
۵.۱۹ – پناه مسلمانان
بنابر گزارشی که مورد نقد جدی برخی محققان است
[۱۷۳] عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۵، ص۳۰۶.
برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سایبانی ساختند؛
[۱۷۴] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۵.
[۱۷۵] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۸.
[۱۷۶] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۱.
ولی بر اساس سخن امیرمؤمنان (علیهالسلام) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بدر از همه مسلمانان به دشمن نزدیکتر بود و هرگاه جنگ سخت میشد مسلمانان به آن حضرت پناه میبردند.
[۱۷۷] ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۳۰۷.
[۱۷۸] ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۸۱.
[۱۷۹] ابویعلی موصلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، ج۱، ص۳۲۹.
[۱۸۰] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷.
۶ – وقایع حین جنگ
۶.۱ – نبرد تن به تن
پیش از شروع جنگ تن به تن، ابوجهل برای خنثی کردن سخنان عتبه و نیز تحریک عواطف مردم، به عامر حضرمی فرمان داد تا سر خود را تراشیده، با ریختن خاک بر سر خود خون برادرش را طلب کند. گویند: عامر نخستین کسی بود که به صفوف مسلمانان هجوم برد تا صفوف آنان درهم ریزد، ولی نیروهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خود ثبات قدم نشان دادند.
[۱۸۱] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۳.
[۱۸۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۶۴.
زخم زبانهای تند و پیوسته ابوجهل و قریش به عتبه، او را وا داشت تا در جنگی که خود برای خاموشی آن تلاش میکرد، نخستین کسی باشد که به همراه پسرش ولید و شیبه پا به میدان نهند و جنگ تن به تن را آغاز کنند.
[۱۸۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۶۶-۶۷.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که گویا کراهت داشت انصار در نخستین درگیری، طرفِ قریش باشند حمزه، علی (علیهالسلام) و عبیده بن حارث را به میدان فرستاد. حمزه عتبه را کشت و علی (علیهالسلام) ولید را و عبیده با کمک حمزه و علی (علیهالسلام) شیبه را کشتند. بر اساس روایتی از علی (علیهالسلام) آن حضرت در کشتن هر سه نفر شرکت داشته است.
[۱۸۴] ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، ج۵، ص۴۸.
به نقلی آیه «هذانِ خَصمانِ اختَصَموا فی رَبِّهِم فَالَّذینَ کَفَروا قُطِّعَت لَهُم ثیابٌ مِن نار یُصَبُّ مِن فَوقِ رُءوسِهِمُ الحَمیم؛
[۱۸۵] حجّ/سوره۲۲، آیه۱۹.
اینها (مؤمنان و کافران) دو گروه دشمن یکدیگرند که درباره (هستی و یگانگی) پروردگارشان با هم ستیزه کردند، پس کسانی که کافر شدند بر ایشان جامههایی از آتش بریدهاند و از بالای سرشان آب جوشان ریخته میشود» درباره این نبرد تن به تن نازل شد.
[۱۸۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۶۸-۷۰.
[۱۸۷] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۶، ص۴۸۹.
[۱۸۸] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۲۲.
۶.۲ – ضربه سخت به قریش
کشته شدن آن سه تن ضربه سختی به قریش بود، ولی ابوجهل با سخنان خود به مردم اطمینان میداد که پیروز خواهند شد و خطاب به مسلمانان شعار داد: «لنا العُزّی و لا عُزّی لکم» و منادی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: «الله مولانا و لا مولا لکم».
[۱۸۹] صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۴، ص۳۶.
۶.۳ – پاشیدن خاک به کافران
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با برداشتن مشتی خاک و پاشیدن آنها به سوی کافران فرمود: رویتان سیاه باد.
[۱۹۰] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۲۸.
خدایا! دلهایشان را سرشار از ترس و قدمهایشان را سست و لرزان کن.
بر اساس روایتی از امام سجاد (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام)، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از علی (علیهالسلام) خواست تا از مکانی خاص، مشتی خاک به او دهد و علی (علیهالسلام) این را از مناقب خاص خود میدانست.
[۱۹۱] شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۷۶.
[۱۹۲] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۵۲.
در منابع اهل سنت این روایت از ابن عباس نقل شده و در ادامه آمده که این خاکها به چشمان همه مشرکان فرو رفت و به گزارشی آیه «و ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ ولکِنَّ اللّهَ رَمی
[۱۹۳] انفال/سوره۸، آیه۱۷.
» در اینباره نازل شد.
[۱۹۴] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۴.
[۱۹۵] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۰۷.
[۱۹۶] نورالدین هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۶، ص۸۴.
۶.۴ – بر حذر داشتن از عقبنشینی
بدینگونه جنگ میان صفوف مسلمانان و مشرکان درگرفت و این در حالی بود که شعار مسلمانان در این جنگ «یا منصور امت»
[۱۹۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۷۲.
[۱۹۸] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰.
و بنا به نقلی «اَحَدٌ اَحَد»
[۱۹۹] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۳۴.
بود. خداوند مسلمانان را در بدر از هرگونه عقبنشینی در برابر کافران به شدت برحذر داشت و آنان را به دوزخ تهدید کرد. آیه ذیل به این مطلب تصریح دارد: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَروا زَحفًا فَلا تُوَلّوهُمُ الاَدبار و مَن یُوَلِّهِم یَومَئِذ دُبُرَهُ اِلاّ مُتَحَرِّفًا لِقِتال اَو مُتَحَیِّزًا اِلی فِئَه فَقَد باءَ بِغَضَب مِنَ اللّهِ و مَأوهُ جَهَنَّمُ و بِئسَ المَصیر؛
[۲۰۰] انفال/سوره۸، آیه۱۵ ۱۶.
ای مؤمنان چون با کافران روبهرو شدید که (به سوی شما) روی میآورند، به آنها پشت نکنید و هرکه در آن هنگام به عقب بازگردد – مگر برای تاکتیک جنگی یا پیوستن به گروهی دیگر به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جایگاهش دوزخ است و بد سرانجامی است.»
برخی مفسران اهل سنت این حکم را تنها مخصوص بدریان دانستهاند.
[۲۰۱] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۷۶.
این احتمال میرود که چنین تحلیلی از سوی مفسران برای رعایت شأن برخی از صحابه صورت گرفته باشد که در جنگهایی چون احد و حنین و… فرار کردند.
با توجه به اینکه پیروزی بدر ضربهای مهلک به سران قریش در مکه بود، برخی مفسران آیات دربردارنده وعده شکست کافران را بر کشتگان بدر تطبیق کردهاند:
[۲۰۲] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۲، ص۱۵۸.
[۲۰۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۹۳.
«سَیُهزَمُ الجَمعُ ویُوَلّونَ الدُّبُر؛
[۲۰۴] قمر/سوره۵۴، آیه۴۵.
به زودی جمعشان درهم شکسته شده، فراری خواهند شد».
۶.۵ – امدادهای غیبی در بدر
برخی از امدادهای الهی در بدر عبارت است از: مسلط شدن خواب بر مؤمنان برای آرامش؛ فرو فرستادن باران برای طهارت و محکم شدن زمین رملی زیر پای آنان برای مناسب شدن موقعیت جغرافیایی و جنگی، تقلیل نیروهای دو سپاه، در نگاه یکدیگر به گونهای که موجب تقویت روحیه مسلمانان و مغرور شدن و تضعیف روحیه مشرکان گردید و نیز حضور فرشتگان در بدر.
۶.۵.۱ – حضور فرشتگان
در قرآن و روایات بر حضور فرشتگان در بدر تأکید شده است. گزارشهای متعددی از دو گروه مسلمانان
[۲۰۵] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۳۳.
[۲۰۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۷۶.
[۲۰۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص ۷۸-۷۹.
[۲۰۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص ۸۱.
[۲۰۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص ۹۱.
[۲۱۰] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۱.
و مشرکان
[۲۱۱] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۳۳.
[۲۱۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۷۶-۷۷.
[۲۱۳
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 