پاورپوینت کامل اشکالات ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اشکالات ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اشکالات ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اشکالات ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل اشکالات ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

منبع: مقتل جامع سیدالشهداء

مقالات مرتبط: اربعین.

در میان شیعیان مشهور است که کاروان اهل بیت حضرت سید الشهدا (علیه‌السّلام) در راه بازگشت از شام در روز بیستم صفر به کربلا رسیدند و در آنجا جابر بن عبدالله انصاری را که به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السّلام) رفته بود؛ ملاقات کردند؛ اما در این مطلب که آیا اهل‌ بیت امام حسین (سلام‌الله‌علیه) در اولین اربعین به کربلا رسیدند؛ اختلاف است. برخی از‌ اندیشمندان نظریه ورود اهل بیت به کربلا را در اربعین اول، بعید و حتی محال دانسته‌اند. اندیشمندانی همچون سید بن طاووس، علامه مجلسی، میرزاحسین نوری، شیخ عباس قمی، ابوالحسن شعرانی، شهید مطهری، رسول جعفریان، محمدابراهیم آیتی و … منکر ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول هستند. میرزا حسین نوری از جمله مهم‌ترین کسانی است که پس از نقل قول منسوب به سید بن طاووس مبنی بر ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول به نقد آن پرداخته است. محدث نـوری بـا‌ ایـراد هفت اشکال بر دیدگاه منسوب به سید ابن طاووس، بیش از همه در رد نظریه ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول کوشیده است. از این رو در ادامه، اشکالات هفتگانه او را، به اختصار به همراه پاسخ آنها، که بیشترشان از شهید قاضی طباطبایی است، ارائه می‌کنیم:

فهرست مندرجات

۱ – مقدمات بحث
۱.۱ – رد قول منسوب به ابن طاووس
۱.۲ – نقد محدث نوری به ابن طاووس
۲ – اشکال اول:عدم تناسب زمان با حادثه
۳ – اشکال دوم:سکوت منابع تاریخی کهن درباره واقعه
۴ – اشکال سوم:حرکت اهل بیت از شام به طرف مدینه در بیستم صفر
۵ – اشکال چهارم:سکوت منابع تاریخی درباره دیدار جابر با اهل بیت
۶ – اشکال پنجم:طولانی بودن مسافت بین شام و کربلا
۷ – اشکال ششم:جابر نخستین زائر
۸ – اشکال هفتم:نبودن کربلا در مسیر شام به مدینه
۹ – شواهد دیگر
۹.۱ – الحاق سر مطهر امام
۹.۲ – استحباب زیارت اربعین
۹.۳ – محل دفن سر امام حسین
۹.۳.۱ – بقیع مدینه
۹.۳.۲ – دمشق
۹.۳.۳ – قاهره
۹.۳.۴ – نجف اشرف
۹.۳.۵ – کربلا
۱۰ – جمع‌بندی
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع

۱ – مقدمات بحث

در میان شیعیان مشهور است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روز بیستم صفر به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السّلام) رفت و در همان روز، اهـل بیـت در راه بازگشت از شام، به کربلا رسیده، جابر را در آنجا ملاقات کردند. همچنین در این روز سر امام حسین به بدن ملحق، و همان جا دفن شد. شیخ مفید، شیخ طوسی در این باره می‌نویسند: «روز بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین (علیه‌السّلام) از شام به سوی مدینه بازگشتند. همچنین در این روز، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا، برای زیارت امام حسین (علیه‌السّلام) از مدینه به کربلا آمد و او نخستین کسی بود که قبر امام حسین را زیارت کرد».

[۱] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۴.

[۲] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۵.

[۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۹.

[۴] مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه، ص۴۶.

[۵] طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۸۷.

در این که آیا اسرای کربلا، مستقیما از شام به مدینه رفته‌اند یا از کربلا عبور کرده‌اند؛ اختلاف است. از بعضی از گزارشات استفاده می‌شود که خروج از شام در بیستم ماه صفر یعنی روز اربعین بوده است.

[۶] مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه، ص۴۶.

[۷] طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۸۷.

اگر این روایت را بپذیریم نمی‌توانیم قائل شویم که اهل بیت (علیه‌السّلام) در اربعین به کربلا رسیده‌اند. اما طبق برخی از نقل‌ها سر مقدس امام حسین (علیه‌السّلام) و سایر شهدای کربلا، که به شام منتقل شده بود، به امام سجاد (علیه‌السّلام) سپرده شد و آن حضرت بیستم ماه صفر آن‌ها به بدن‌ها ملحق کرد و به مدینه رفت.

[۸] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۲۷۲ ۲۷۳.

این روایت مورد انکار بسیاری از علمای شیعه قرار گرفته است. بنابراین برخی از‌ اندیشمندان نظریه ورود اهل بیت به کربلا را در اربعین اول، بعید و حتی محال دانسته‌اند. بزرگانی همچون ابن طاووس، علامه مجلسی، میرزاحسین نوری، شیخ عباس قمی، ابوالحسن شعرانی، شهید مطهری، رسول جعفریان، محمدابراهیم آیتی و … منکر ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول هستند. محدث نـوری بـا‌ ایـراد هفت اشکال بر دیدگاه منسوب به سید ابن طاووس، بیش از همه در رد این نظریه ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول کوشیده است.

۱.۱ – رد قول منسوب به ابن طاووس

از دیرباز در میان شیعه مشهور شـده اسـت کـه سید بن طاووس در کتاب ملهوف، ورود اهل بیت را در اربعین اول تاییـد کـرده است. برخی از پژوهشگران معاصر نیز بر این نکته تاکید ورزیده‌اند؛

[۹] قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۲۱.

اما چنین نسبتی درست به نظر نمی‌رسد؛ چراکه سید بن طاووس تنها از ورود اهل بیت به کربلا و ملاقات بـا جابر خبر داده‌؛ بی آنکه تاریخ این ملاقات را ذکر کرده باشند. به نظر می‌رسد چنین نسبتی به سید، از اینجا ناشی شده است که شیخ مفید و شیخ طوسی گفتـه انـد روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله به کربلا آمد. از آنجاکه در هیچ یک از منابع تاریخی کهن، سخنی از حضور اهل بیت در کربلا در زمانی دیگر به میان نیامده است، عده‌ای از سخن سید چنین برداشت کرده‌اند که ناگزیر ملاقات اهل بیت با جابر روز اربعین بوده است. اما باید توجه داشت که شیخ مفید و شیخ طوسی که تصریح به حضور جابر در کربلا در روز اربعین کرده‌اند، نه تنها به ملاقات اهل بیت با جابر اشاره نکرده‌اند، بلکـه تـصریح کرده‌اند که در این روز اهل بیت از شام رهسپار مدینه شدند، نه آنکه به کربلا رسیدند. سید ابن طاووس و ابن نما نیز که تصریح به ملاقات کرده‌اند، هیچ اشاره‌ای به وقوع این ماجرا در روز اربعین نکرده‌اند. چنانکه محدث قمی نیز به این نکته اشاره کرده است.

[۱۰] قمی، عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۶۲۱.

ابن طاووس نیز در این باره چنین نگاشته است: «و لما رجع نساء الحسین وعیاله من الشام وبلغوا العراق، قالوا للدلیل مـر بـنـا علی طریق کربلاء، فوصلوا الی موضع المصرع فوجدوا جابر بن عبدالله الانصاری وجماعه من بنی‌هاشم ورجالا من آل رسول الله صلی الله علیه وسلم قد وردوا لزیاره قبر الحسین فوافوا فی وقت واحد وتلاقوا بالبکاء والحزن واللطم واقاموا المآتم المقرحه للاکباد واجتمع الیهم نساء ذلک السواد فاقاموا علی ذلک ایاماً».

[۱۱] سید ابن‌ طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۲۵.

حتی ابن طاووس در اثر دیگرش به نام الاقبال بالاعمال الحسنه که تا نه سال مانده به آخر عمرش، یعنی تــا هفتاد سالگی مشغول نگارش و تدوین آن بوده است، پس از نقل قول شیخ مفید و شیخ طوسی (مبنی بر حرکت اهل بیت از شام به مدینه در روز اربعین)، و قولی که اربعین را روز ورود اسرا از شام به کربلا می داند، رسیدن اهل بیت را به کربلا در روز بیستم صفر سال ۶۱ قمری به صراحت نفی می کند. شایان توجه است که تعبیر شیخ طوسی در مصباح در این باره «بازگشت» است نه «رسیدن» که ابن طاووس گفته است: «و فی الیوم العشرین منه کان رجوع حرم سیدنا ابی عبدالله الحسین بن علی بن ابی طالب من الشام الی مدینه الرسول صلی الله علیه وسلم».

[۱۲] طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۸۷.

روشن است که این دو واژه، معانی متفاوتی دارند. از این رو برداشت ابن طاووس از کلام شیخ طوسی نادرست به نظر میرسد پس قولی که سید ابن طاووس به شیخ طوسی نسبت داده و سپس آن را بعید شمرده است اصلاً دیدگاه شیخ طوسی نیست تا درباره صحت آن بحث شود.

۱.۲ – نقد محدث نوری به ابن طاووس

میرزاحسین نوری (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) در کتاب لؤلؤ و مرجان بعد از نقل عبارت سید ابن طاووس در ملهوف مبنی بر آمدن اسرا به کربلا، به نقد آن می‌پردازد. وی ضمن بیان دلایلی برای اثبات نظریّه خود، مبنی بر باز نگشتن اهل بیت امام (علیهم‌السّلام) به کربلا، می‌گوید: «بر هر ناظری در کتب مقاتل، مخفی نیست که بعد از ندامت ظاهری رِجس پلید یزید و عذر خواستن و مخیّر نمودنْ آل اللّه را بین ماندن در شام و برگشتن به وطن اصلی (مدینه طیّبه) و اختیار کردن ایشان، مراجعت را، در این که به عزم مدینه از شام بیرون رفتند و از عراق و کربلا، ذکری در آن جا نبود و بنا به رفتن آن صوب نبود و راه شام به عراق، از خودِ شام، از راه حجاز جدا می‌شود و قدر مشترکی ندارند، چنان که از متردّدین شنیده شده و از اختلاف طول این سه بَلَد با یکدیگر معلوم می‌شود. پس هر که خواهد از شام به عراق رود، از آن جا عازم و به خطّ عراق، خواهد سیر کرد و اگر اهل بیت از آن جا به این عزم بیرون آمدند ـ چنان که ظاهر عبارت لهوف استـ، بی اطّلاعِ آن خبیث و بی اذن او، هرگز برای ایشان، میسّر نبوده و نشود و در آن مجالس، ذکری از این عزم نشود. و ظاهر است که در سیر به عراق، جز زیارت تربت مقدّسه، مقصدی نداشتند و گمان نمی‌رود با آن خُبث شریره یزید و پلیدیِ فطرتش، اگر اظهار می‌کردند و اذن می‌خواستند، راضی شود و اذن دهد و مصارف سفر را دو چندان کند، با آن دنائتِ طبع و بی حیایی که دویست دینار دهد و بگوید: این، به عوضِ آنچه از شما رفته! به هر حال، این استبعادی است که بالمَرّه، وثوق را از کلام آن راویِ مجهول که در لهوف از او نقل کرده ـ و البتّه یکی از اهل سِیَر و تواریخ است ـ، می‌بَرَد و چون منضم شود به آن، شواهد مقدّمه، اساس این احتمال از اصل، خراب خواهد شد و با این حال، اخبار جزمی روضه خوانان به وقوع این واقعه به مجرّد کلام مذکور، کاشف از نهایت جهل و تجرّی است و کاش به همان چند سطر لهوف یا مقتل ابی مِخنَف، قناعت می‌کردند و آن را مانند ریشه درخت در زمین شورزار قلب ویران نمی‌کاشتند. آن گاه این همه شاخه و برگ از او نمی‌رویانیدند. پس از آن، این همه میوه‌های گوناگونِ اکاذیب از آن نمی‌چیدند و از زبان حجّت بالغه خداوند، حضرت سجّاد (علیه‌السلام)، این همه دروغ در وقت ملاقات خیالی با جابر، نقل نمی‌نمودند…».

[۱۳] محدث نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، ص۱۶۱-۱۶۲.

[۱۴] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۹۴.

۲ – اشکال اول:عدم تناسب زمان با حادثه

اشکال: مرحوم محدث نوری بر آن است که نامه نگاری عبیدالله با یزید برای کسب تکلیـف درباره اسرا، دست کم به زمانی حدود بیست روز و یا بیشتر نیاز داشته است. افزون بر این مدت اقامت اهل بیت در شام، در مکانی که ایشان را از سرما و گرما نگاه نمی‌داشته است، یک ماه

[۱۵] سید ابن‌ طاووس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۱۰۱.

[۱۶] صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۳۱، ح۴.

[۱۷] سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۲۲.

[۱۸] ابن نما حلی، محمد بن جعفر، مثیر الاحزان، ص۱۰۲-۱۰۳.

[۱۹] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۴۰.

[۲۰] نیشابوری، ابن فتال، روضه الواعظین، ص۱۹۲.

یا یک ماه و نیم

[۲۱] تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، ج۳، ص۲۶۹.

بوده است. بنابراین مـدت زمانی که صرف کسب تکلیف از یزید و رفتن اهل بیت به شام و اقامت در آنجا بازگشت آنـان شـده است، بسیار بیشتر از چهل روز بوده است. از این رو نمی‌توان پذیرفت که اهل بیت روز اربعین سال ۶۱ قمری در کربلا حضور یافته باشند.

[۲۲] محدث نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، ص۱۵۲.

گفتنی است این استدلال را سید ابن طاووس در اقبال برای نفی ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول مطرح کرده است و محدث نوری، آن را در مقام نقض بر گزارش سید در الملهوف آورده است.چون به به نظر محدث نوری، سید در این کتاب خواسته ورود اهل بیت را به کربلا در اربعین اول مطرح کند، در حالی که سید در هر دو کتاب، تنها به حضور اهل بیت در کربلا اشاره کرده و درباره تاریخ‌ ایـن مـاجرا سخن نگفته است. بنابراین سید نیز منکر ورود اهل بیت به کربلا در روز اربعین است.

پاسخ: شواهد تاریخی فراوانی در دست است که نشان می‌دهد برخی از افراد، فاصله بین کوفه تا شام را ده روزه و حتی در کمتر از چهار روز طی کرده‌اند؛ قاضی طباطبایی، هفده نمونه از این دست گرد آورده است.

[۲۳] قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید شهد ع، ص۳۳-۱۳۳.

آنچه محدث نوری در این باره گفته، استبعادی است که گزارش‌های تاریخی آن را رد می‌کنند.
همچنین باید توجه داشت که در منابع کهن، از نامه ابن زیاد به یزید برای کسب تکلیف درباره اسرا و سرهای شهدا، سخنی به میان نیامده است. البته در برخی منابع، تنها به آمدن پیکی از سوی یزید، که عبیدالله را ملزم به فرستادن اهـل بـیـت بـه شـام می‌کرد، اشاره شده است.

[۲۴] ابن سعد، محمد، «ترجمه الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، ش ۱۰، ص۱۹۰.

پس از آن برخی منابع متاخر هماننـد ملهـوف سـیـد ابـن طاووس گفتـه انـد ابـن زیـاد در نامه‌ای، یزید را از کشتن امام حسین (علیه‌السّلام) و اسارت خاندانش آگاه کرد و یزید در پاسخ نامه وی دستور داد سر امام را به همراه اسرا و سرهای دیگر، به شام نزد او بفرستند.

[۲۵] سید ابن‌ طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۰۸.

اما در این گزارش متاخر هم، به هیچ رو روشن نیست که این نامه نگاریها چقدر طول کشیده است. اما در مقابل این گزارش‌ها، برخی از گزارشهای متقدم حاکی از آن است که اسـرا مـدت کوتاهی در کوفه اقامت داشته‌اند.

[۲۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۰.

حتی از گزارش شیخ مفید چنین برداشت می‌شود که اسرا در روز سیزدهم محرم رهسپار شام شده‌اند.

[۲۷] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۴-۱۱۹.

بنابراین گزارشهای حاکی از کسب تکلیف ابن زیاد از یزید، چندان درخـور اعتنـا و اعتماد نیست؛ زیرا طبری که واقعه کربلا را از‌ امام باقر (علیه‌السّلام)، و از افرادی همچـون خصین بن عبدالرحمان و هشام کلبی (شاگرد ابومخنف) نقـل کـرده، سخنی از‌ ایـن نامه نگاری‌ها به میان نیاورده است. طبری تنها با استناد به قول عوانه بن حکم، به چنین ماجرایی اشاره کرده است؛

[۲۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۳.

اما بر اساس برخی از گزارش‌ها، عوانـه عثمـانـی مـذهب بوده و برای بنی امیه حدیث جعل می‌کرده است؛

[۲۹] عسقلانی، ابن حجر، لسان المیزان، ج۴، ص۳۸۶.

از این رو نمی‌توان به گزارش وی، اعتماد کرد.

۳ – اشکال دوم:سکوت منابع تاریخی کهن درباره واقعه

اشکال: طبری

[۳۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۲.

و شیخ مفید

[۳۱] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.

که هر دو گزارش عاشورا را از ابومخنف نقل می‌کنند، و بعدها نیز طبرسی

[۳۲] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۷۶.

، خوارزمی

[۳۳] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۸۲.

، ابن اثیر، سبط ابن جوزی و عمادالدین طبری،

[۳۴] عمادالدین طبری، حسن بن علی، کامل بهایی، ج۲، ص۳۰۲.

هیچ مطلبی در گزارش این واقعه، یعنی رسیدن اهـل بیـت بـه کربلا در اربعین اول نیاورده‌اند. محدث نوری در این باره می‌گوید: «و نشود که ایشان در سیر خود به کربلا روند و جابر را ملاقات کنند و چند روزی عزاداری کنند و شیخ مفید آن را در محل معتمدی ندیده باشد، یا دیده و در این مقام‌اشـاره آن نکند».

[۳۵] محدث نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، ص۱۵۳.

پاسخ: اولا: نمی‌توان از عدم تصریح مورخان، انکار آنان و درنتیجه، عدم وقوع آن ماجرا را نتیجه گرفت؛ چراکه برخی از حوادث و قضایای تاریخی – به علل گوناگون که در اینجا جای پرداختن به آن نیست، در منابع تاریخی منعکس نشده است.
ثانیاً: چنان که گذشت، برخی از مورخان و‌ اندیشمندان، مانند بیرونی و شیخ بهائی، به حضور اهل بیت در کربلا تصریح کرده‌اند.
ثالثاً: شیوه شیخ مفید در الارشاد، به گونه‌ای است که مقتضی حذف برخی از حـوادث تاریخی است. این امر یا به سبب گرایش وی به اختصارنویسی در این کتاب است، و یا به این علت است که مبنای او در گزینش اخبار تاریخی، متواتر و یا دست کم مستفیض بودن روایات آن حادثه است، و احتمالاً چون خبر متواتر و یا مستفیضی در این باره به دست وی نرسیده، از نقل آن خودداری کرده است.

[۳۶] ر. ک: قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا (علیه‌السّلام)، ص۱۵۷.

۴ – اشکال سوم:حرکت اهل بیت از شام به طرف مدینه در بیستم صفر

اشکال: شیخ مفید در مسار الشیعه و بعد از وی،

[۳۷] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۴.

[۳۸] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۵.

[۳۹] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۹.

[۴۰] مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه، ص۴۶.

شیخ طوسی در مصباح المتهجد

[۴۱] طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۸۷.

و علی بن یوسف حلی در العدد القویه

[۴۲] حلی، علی بن یوسف، العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، ص۲۱۹.

و منهاج الصلاح و کفعمی در کتاب المصباح،

[۴۳] کفعمی، تقی‌الدین، المصباح، ص۵۱۰.

نه تنها اشاره‌ای به حضور اهل بیت در کربلا نکرده‌اند بلکه برخی تصریح کرده‌اند که اهل بیت در روز بیستم صفر از شام به طرف مدینه حرکت کردند.

[۴۴] محدث نوری، میرزا حسین، لولو و مرجان ص۱۵۴.

پاسخ: در هیچ یک از منابع یادشده سخن صریحی دال بر عدم حضور اهل بیت در کربلا دیده نمی‌شود بنابراین میتوان گفت شاید گزارشهایی از حضور اهل بیت در کربلا وجود داشته است (همانند) گزارشی که ابوریحان نقل کرده است که یا به دست آنان نرسیده، و یا رسیده است اما آنان به دلایلی به آن استناد نکرده‌اند. افزون بر این، چنان که اشاره شد ابوریحان و بعد از او شیخ بهایی، تصریح کرده‌اند که در روز اربعین اهل بیت در کربلا بوده‌اند.

[۴۵] ر. ک: قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۳۰.

۵ – اشکال چهارم:سکوت منابع تاریخی درباره دیدار جابر با اهل بیت

اشکال: کتابهای بشاره المصطفی، مقتل الحسین و مصباح الزائر که جریان زیارت جابر را در روز اربعین گزارش کرده‌اند سخنی از ملاقات وی با اهل بیت به میان نیاورده‌اند؛ در حالی که اگر چنین ملاقاتی روی داده بود به یقین گزارش می‌شد.

[۴۶] محدث نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان ص۱۵۶-۱۵۵.

پاسخ: چنان که اشاره شد، برخی از مورخان همانند بیرونی، ابن نما، سید ابن طاووس و شیخ بهائی به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السّلام) توسط اهل بیت اشاره کرده‌اند، که به ضمیمه تصریح ابـن نمـا و سید ابن طاووس به دیدار جابر با اهل بیت، می‌توان نتیجه گرفت که این ملاقات روز اربعـیـن بـوده است. البته در توجیه تفاوت گزارش ابن نما و سـیـد ابـن طـاووس که فاقـد جریان همراهی عطیه با جابر و دیگر جزئیات است با گزارش طبری و خـوارزمی می‌توان گفت: یا جابر بن عبدالله انصاری، دست کم دو بار موفق به زیارت قبر امام شـده اسـت، یک بار، با عطیه عوفی که طبری، خوارزمی و سید ابن طاووس در مصباح الزائـر آن را گزارش کـرده انـد و بـار دیگر که ابن نما حلی و سید ابـن طـاووس گزارشگر آن هستند، و یـا چـون بنـای سـیـد ابـن طاووس (همانند شیخ مفید)، بر اختصار و گزینش حـوادث بـوده است، و مهـم از دیدگاه وی، مسئله دیدار جابر با اسرا (نه چگونگی آمدن جابر به کربلا) بوده است، از این رو وی تنها به گزارش آن ملاقات اکتفا کرده و از گزارش همراهی وی با عطیه، صرف نظر کرده است.

۶ – اشکال پنجم:طولانی بودن مسافت بین شام و کربلا

اشکال: محدث نوری بر این باور است که مسیر حرکت اهل بیت از کوفه بـه شـام، یا از راه سلطانی بوده است و یا از راه بادیه. وی برای اثبات حرکت آنان از راه سلطانی، نگاشته است: اگر چه اصل مقتل ابومخنف در دست نیست و آنچه موجود است، دستخوش تغییراتی شده است و آن را از اعتبار و اعتماد‌ انداخته است، ولی آنچه نسخه هـای متعدد این کتاب بر آن متفق‌اند، این است که اهـل بیـت را از راه تکریت و موصل و نصیبین و حلب، که همه در مسیر سلطانی واقع شده‌اند، به شام برده‌اند. این راه غالبـاً آباد بوده و از دهکده‌های بسیار و شهرهای آباد می‌گذشته و از کوفه تـا شـام حـدود چهل منزل داشته است. در این منازل قضایای متعددی برای کاروان اسرا رخ داد و برخی کرامات از جمله قضیه [[|راهب قنسرین]]،

[۴۷] راوندی، قطب‌الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۷۸-۵۸۰.

[۴۸] تمیمی بستی، ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۲.

[۴۹] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۶۰.

[۵۰] سبط ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، ص۲۳۷.

[۵۱] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۱۶.

خروج دست یا قلم آهنین از دیوار،

[۵۲] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۰۶.

[۵۳] کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ج۲، ص۵۸۳.

[۵۴] ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب علی بن ابی طالب، ص۳۸۸.

[۵۵] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۲۳.

[۵۶] شجری، یحیی بن حسین، ترتیب الامالی الخمیسیه، ج۱، ص۲۴۲.

[۵۷] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۴۴.

[۵۸] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۶۱.

[۵۹] ابن نما حلی، محمد بن جعفر، مثیر الاحزان، ص۹۶.

[۶۰] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۲۳.

[۶۱] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۶۱.

[۶۲] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق الکبیر، ج۱۴، ص۲۴۴.

قرآن خواندن سر امام حسین (علیه‌السّلام)،

[۶۳] طبری، محمد بن جریر، نوادر المعجزات، ص۱۱۰-۱۱۱.

[۶۴] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۷.

[۶۵] طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۷۳.

[۶۶] اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۷۹.

[۶۷] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۱۸.

[۶۸] ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۳۳.

[۶۹] راوندی، قطب‌الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۷۷.

[۷۰] عاملی، علی بن یونس، صراط المستقیم، ج۲، ص۱۷۹.

[۷۱] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۲، ص۱۱۷-۱۱۸.

و ناله و گریه جنیان بر امام حسین (علیه‌السّلام)،

[۷۲] صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۳۰، ح ۳.

[۷۳] نیشابوری، ابن فتال، روضه الواعظین، ص۱۹۰.

مشاهده شد؛ چنان کـه ابن حبان

[۷۴] تمیمی بستی، ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۲.

، خوارزمی

[۷۵] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۱۶-۱۱۵.

، قطب الدین راوندی

[۷۶] راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۷۸.

، ابن شهر آشوب

[۷۷] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۶۰.

و سبط ابن جوزی

[۷۸] سبط ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، ص۲۳۷.

نوشته‌اند، و نمی‌توان همه آنها را نادرست دانست؛ به ویژه آنکه وجود انگیزه برای جعل در همه آنها، بعید است. بنابراین با توجه به مسیر حرکت و در نظر گرفتن کمترین زمان برای توقف اهـل بیـت در شـام، رسیدن آنان به کربلا در اربعین اول، از محالات و ممتنعات است.
به فرض اینکه مسیر حرکت کاروان از بادیه بوده باشد، بازهم بازگشت در اربعین اول ممتنع است؛ چراکه کمترین فاصله کوفه تا شام ۱۷۵ فرسنگ (۱۰۵۰ کیلومتر) است. افـزون بر این ورود اهل بیت به کوفه روز دوازدهم محرم و حضورشان در کاخ پسر زیاد، روز سیزدهم بوده است. بنا به گفته ابن طاووس در اقبال، رفتن قاصد از کوفه تا شام و بازگشت وی به کوفه، دست کم به بیست روز زمان نیاز داشته است. اما احتمال فرستادن کبـوتر نامه رسان نیز مردود است؛ چون در آن دوره، این کار معمول نبوده و نخستین بار نورالدین محمودبن زنگی در سال ۵۶۵ قمری از این روش بهره برده است.
اگر فرض کنیم که کاروان در هر شبانه روز هشت فرسنگ (۴۸ کیلومتر) طی کرده باشد، مشخص می‌شود که کاروان، نزدیک به ۲۲ روز در راه کوفه تا شام بوده است، و بنابراین حتی بدون احتساب توقف‌های کاروان در کوفه و شام، رفت و برگشت این مسیر، به زمانی بیش از چهل روز نیاز داشته است؛ به ویژه اینکه طی هشت فرسنگ در شبانه روز برای قافله‌ای متشکل از زنان، کودکان و ضعیفان، میسر نبوده است.

[۷۹] محدث نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، ص۱۵۶-۱۶۰ (با تصرف و تلخیص).

پاسخ: تشخیص مسیر حرکت کاروان اهل بیت از کوفه به دمشق، یکی از مسائل پیچیده و دشوار در تاریخ عاشور است. منابع تاریخی متقـدم، هیچ خبر معتبری درباره مسیر حرکت کاروان اسرا از کوفه به شام، گزارش نکرده‌اند. حتی مراجعه به نسخه‌های مختلف از مقتل ابومخنف کارگشا نیست؛ زیرا در معتبرترین روایت آن، یعنی گزارش طبری از مقتل ابومخنف، که راوی آن هشام کلبی شاگرد ابومخنف است، هیچ گزارشی درباره مسیری که آن کاروان طی کرده، به چشم نمی‌خورد؛ اما با مراجعـه بـه منـابع تاریخی کهن و نقشههای جغرافیایی این منطقه، می‌توان به این نتیجه رسید که در آن زمان، سه مسیر از کوفه به شام وجود داشته است:
مسیر اول: مسیر سلطانی که از کنار برخی شهرها می‌گذشته است. این همان راهی است که محدث نوری با استشهاد به گفته عمادالدین طبری، از آن سخن گفته است. یکی از محققان معاصر نیز، با بررسی و مطالعـه در‌ایـن بـاره، مسیر حرکت کاروان اهل بیت را از کوفه تا شام چنین نوشته است: تکریت، موصل، لبـا، کحیل، ثـل اغـفـر نصیبین، حران، معره النعمان، شیزر، کفر طاب، حماه، حمص و دمشق.

[۸۰] شهیدی، سید جعفر، زندگانی علی بن الحسین، ص۶۲ (پاورقی).

فرهادمیرزا، از شهرهای این مسیر، با تفصیل بیشتری یاد کرده است: خصاصه، تکریت، آغمی، دیر غزوه، صلیتا، وادی الفحله، وادی النخله، ارمینیاء، لینا، کحیل، جهینه، موصل، تل اغفر، سنجار، نصیبین، عین الورده، رقه، جوسق، بشر، بستر، حلب، سـرمین، قنسرین، معره النعمان، شیزر، کفر طاب، سیبور، عفر، حماه، حمص، بعلبک و دمشق.

[۸۱] معتمدالدوله، فرهادمیرزا، فمقام زخار و صمصام بنار، ج۲، ص۵۴۸-۵۵۰.

بنا بر این مسیر، کاروان اسرا برای رسیدن به دمشق، از راه تکریت به شمال عراق رفته و سپس وارد منطقه جزیره (شمال عراق کنونی و شمال شرقی سوریه) شده است. پس از آن از راه موصل به نصیبین رفته و در نوار مرزی کنونی میان ترکیه و سوریه، به حران رسیده است. سرانجام با طی کردن مسیری حدود ۱۵۰۰ کیلومتر و عبور از مناطق غربی سوریه و پشت سر گذاشتن مناطق و شهرهایی همانند حلب، معره النعمان، حماه و حمص، وارد دمشق شده است.
مسیر دوم: مسیر مستقیم کوفه به شام که از منطقه بـادیـه الـشام می‌گذرد. اگرچه محدث نوری این مسیر را نیز در میان احتمالات خود گنجانده است، قراین و شوا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.