پاورپوینت کامل اسمه ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسمه ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسمه ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسمه ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
اسم (مفرداتقرآن)
منبع: اسم (قاموس قرآن (جلد ۳))
مقالات مرتبط: اسم (مفرداتنهجالبلاغه)، إسم (لغاتقرآن)، اسم.
إِسْم (به کسر الف و سکون سین) از واژگان قرآن کریم به معنای نام است. مشتقات اسم که در آیات قرآن آمدهاند عبارتند از: تَسمیه به معنای نام گذاشتن، مُسَمّى به معنای نامگذارى شده و تعیین و سَمّی به معنای همنام و همتا است.
فهرست مندرجات
۱ – معنای إِسْم
۲ – کاربردها
۲.۱ – تسمیه
۲.۲ – مسمّی
۲.۳ – سمّی
۲.۴ – أسماء
۲.۵ – دیگر کاربردها
۲.۶ – بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
۳ – پانویس
۴ – منبع
۱ – معنای إِسْم
إِسْم
[۱] قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۳۲۸.
[۲] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۲۸.
[۳] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۲۹.
به معنای نام است. گویند: اصل آن «سمو» است همزه اول عوض از واو است و گویند: اصل آن «وسم» به معنى علامت است واو به همزه قلب شده. و آن لفظى است که بر چیزى گذاشته شود تا از دیگر چیزها متمایز گردد. احتمال نزدیک به یقین آن است که اصل آن «وسم» به معنى علامت باشد که اسم هر چیز علامت و نشانه آن است. طبرسی اصل آن سمو به معنى رفعت است
[۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۹۰.
همچنین است قول راغب.
[۵] راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۲۸.
۲ – کاربردها
(وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا)
[۶] انسان/سوره۷۶، آیه۲۵.
(و نام پروردگارت را هر صبح و شام یاد کن.)
[۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۵۷۹.
[۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۴۱.
[۹] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۲۶.
[۱۰] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۲۵.
[۱۱] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۸۹.
۲.۱ – تسمیه
تَسمیه به معنای نام گذاشتن است.
(وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ)
[۱۲] آلعمران/سوره۳، آیه۳۶.
(من او را مریم نام گذاردم.)
[۱۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۵۴.
[۱۴] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۷۲.
[۱۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۲۷۰.
[۱۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۳۸.
[۱۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۴۷.
(هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَ فِی هذا)
[۱۸] حج/سوره۲۲، آیه۷۸.
(خداوند شما را در کتابهاى پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید.)
[۱۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۳۴۱.
[۲۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۱۲.
[۲۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۸۳.
[۲۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۴.
[۲۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۶.
۲.۲ – مسمّی
مُسَمّى به معنای نامگذارى شده است. معناى تعیین نیز میدهد که نامگذارى تعیین به خصوصى است.
(ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ)
[۲۴] انعام/سوره۶، آیه۲.
[۲۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۸.
[۲۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۶.
[۲۷] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۳.
[۲۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۸.
«سپس مدتى مقرر داشت و مدّت تعیین شده نزد اوست.»
۲.۳ – سمّی
سَمّی به معنای همنام و همتا است.
(نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا)
[۲۹] مریم/سوره۱۹، آیه۷.
(اى زکریا! ما تو را به پسرى بشارت مىدهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامى براى او قرار ندادهایم.)
[۳۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۳۰۵.
[۳۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۵.
[۳۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۸.
[۳۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۹.
[۳۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۴۷.
که مراد همنام است.
(فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا)
[۳۵] مریم/سوره۱۹، آیه۶۵.
[۳۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۸۴.
[۳۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۱۳.
[۳۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۵.
[۳۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۸۸.
«به خدا عبادت کن و در بندگیش بردبار باش آیا براى او همتائى میدانى؟!»
(وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ …)
[۴۰] رعد/سوره۱۳، آیه۳۳.
(آنان براى خدا همتایانى قراردادند؛ بگو: آنها را نام ببرید!…)
[۴۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۲۵۳.
[۴۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۶۳.
[۴۳] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۹۷.
[۴۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۵۳.
[۴۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۷۴.
ظاهرا مراد از «سَمُّوهُمْ» چنانکه در المیزان فرموده توصیف است یعنى براى خدا شریکانى قائل شدند بگو آنها را توصیف کنید و ببینید آیا میشود به آنها رب، خالق، رازق، رحیم و رحمن و غیره گفت؟ چون توصیف واقعیت هر چیز را روشن میکند در این صورت خواهند دانست که آنها شریک خدا نیستند.
[۴۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۶۴.
[۴۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۹۸.
(إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَهَ تَسْمِیَهَ الْأُنْثى)
[۴۸] نجم/سوره۵۳، آیه۲۷.
(کسانى که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختران خدا نامگذارى مىکنند.)
[۴۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۵۲۷.
[۵۰] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۰.
[۵۱] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۳.
[۵۲] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۸.
[۵۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۹۸.
به نظر میآید الْأُنْثى بیان تسمیه است: آنان که به قیامت ایمان ندارند ملائکه را مؤنث توصیف میکنند و میگویند ملائکه دختران خدایند. چنانکه فرموده (وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَهَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً)
[۵۴] زخرف/سوره۴۳، آیه۱۹.
(و آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنث پنداشتند….)
[۵۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۴۹۰.
[۵۶] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۹۰.
[۵۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۳۴.
[۵۸] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۶۶.
[۵۹] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۰۰.
۲.۴ – أسماء
(وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)
[۶۰] بقره/سوره۲، آیه۳۱.
(سپس، تمامى علم اسماء [ علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات ] را به آدم آموخت. آنگاه آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مىگویید، و از آدم شایستهتر هستید اسامى اینها را به من خبر دهید!)
[۶۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ص۶.
[۶۲] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۱۶.
[۶۳] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۱۸۱.
[۶۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۰.
[۶۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۱۸.
به قولى ضمیر جمع «عَرَضَهُمْ» و «هؤُلاءِ» راجع به آدم است و آن اسم نوع میباشد نه علم شخص. و مراد از اسماء ظاهرا استعداد و قابلیت هائى است که در بشر گذاشته است و منظور از تعلیم اسماء بودن آنها در نهاد آدم است. و شاید مراد از اسماء، اسماء حسنى باشد که مشروح آن در «خلف» ذیل عنوان بشر خلیفه خداست گذشت.
(ببینید: خلف (مفرداتقرآن)
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 