پاورپوینت کامل گزیده بوستان و گلستان سعدی ۹۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزیده بوستان و گلستان سعدی ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده بوستان و گلستان سعدی ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گزیده بوستان و گلستان سعدی ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل گزیده بوستان و گلستان سعدی ۹۸ اسلاید در PowerPoint، در ۹۸ اسلاید.

حکایات از بوستان سعدی:

در نیایش خداوند بخش – سرآغاز
در نیایش خداوند بخش – سبب نظم کتاب
در نیایش خداوند بخش – حکایت
باب دوم دراحسان بخش – گفتار اندرگردش روزگار
باب چهارم در تواضع بخش – سر آغاز
باب چهارم در تواضع بخش – حکایت عیسی (ع) و عابد و ناپارسا
سرآغاز

به نام خداوندِ جان‌آفرین
حکیمِ سخن‌درزبان‌آفرین

خداوند بخشنده دستگیر
کریم خطابخش پوزش‌پذیر

عزیزی که هر کز درش سر بتافت
به هر در که شد هیچ عزّت نیافت

سر پادشاهان گردن‌فراز
به درگاه او بر زمینِ نیاز

نه گردن‌کشان را بگیرد به فور
نه عذرآوران را براند به جور
وگر خشم گیرد ز کردارِ زشت
چو بازآمدی ماجرا درنوشت
اگر با پدر جنگ جوید کسی
پدر بی‌گمان خشم گیرد بسی
وگر خویش راضی نباشد ز خویش
چو بیگانگانش براند ز پیش
حکایات از گلستان سعدی
باب دوم در اخلاق درویشان حکایت شماره
باب دوم در اخلاق درویشان حکایت شماره
باب پنجم درعشق و جوانی حکایت شماره
باب هفتم در تأثیر تربیت حکایت شماره
باب هفتم در عالم تربیت بخش – حکایت
باب هفتم در عالم تربیت بخش – حکایت سلطان تکش و حفظ اسرار
این حکایت شنو که در بغداد
رایت و پرده را خلاف افتاد
رایت از گرد راه و رنج رکاب
گفت با پرده از طریق عتاب
من و تو هر دو خواجه‌تاشانیم
بنده بارگاه سلطانیم
من ز خدمت دمی نیاسودم
گاه و بیگاه در سفر بودم
تو نه رنج آزموده‌ای نه حصار
نه بیابان و باد و گرد و غبار
قدم من به سعی پیشتر است
پس چرا عزت تو بیشتر است
تو بر بندگان مه رویی
با غلامان یاسمن بویی
من فتاده به دست شاگردان
به سفر پایبند و سرگردان
گفت من سر بر آستان دارم
نه چو تو سر بر آسمان دارم
هر که بیهوده گردن افرازد
خویشتن را به گردن اندازد