پاورپوینت کامل جعفر بن احمد قمی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جعفر بن احمد قمی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جعفر بن احمد قمی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جعفر بن احمد قمی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ نام
۲ از نگاه بزرگان

۲.۱ کسانی که او را توثیق نکرده‌اند
۲.۲ کسانی که او را توثیق کرده‌اند

۳ پاسخ به یک سؤال
۴ طبقه او در حدیث
۵ اساتید
۶ شاگردان
۷ تألیفات

۷.۱ آثار به جا مانده
۷.۲ آثار منسوب به او
۷.۳ آثار چاپی

۸ گزیده‌ای از روایات
۹ پانویس
۱۰ منابع:
۱۱ منبع

نام

تمام منابع اتفاق دارند که او «ابومحمد جعفر ایلاقی قمی»،[۱] معروف به «ابن الرازی» می‌‌باشد و قمی‌‌الاصل، اما ساکن ری بوده است و در قرن چهارم هجری می‌‌زیسته است. در نام پدر ابن الرازی اختلاف است؛ بعضی او را فرزند احمد و بعضی فرزند علی دانسته‌اند. منشأ اختلاف یا «عدم دقت در آثار او» و یا تحریفی از سوی نساخ است.

ابن طاووس[۲]، ابن فهد حلی[۳]، مرحوم مجلسی[۴]، خوانساری[۵]، شهید ثانی[۶]، آقا بزرگ تهرانی[۷] و شیخ عباس قمی‌‌[۸]، او را فرزند احمد دانسته‌اند. در مقابل این نظریه، افرادی چون: شیخ صدوق[۹]، شیخ طوسی[۱۰]، ابن داود[۱۱] و استرآبادی[۱۲] او را فرزند علی می‌‌دانند.

سید محسن امین می‌‌گوید: نام پدرش احمد بن علی باشد یا علی بن احمد، آنچه مسلم است یکی از عبارت‌ها پس و پیش شده و خدا می‌‌داند که کدام درست است. در یک مورد او را فرزند محمد بن علی خوانده‌اند که احتمالاً تحریف از نساخ است.[۱۳] (احمد را تبدیل به محمد کرده‌اند.)

شعرانی می‌‌گوید: مصنف این کتاب (جامع الاحادیث) ثقهالاسلام ابومحمد جعفر بن احمد بن علی القمی ‌‌الایلاقی نزیل الری می‌‌باشد. در بعضی نسخه‌ها «ابن علی بن احمد» ذکر شده؛ اما «ابن احمد بن علی» صحیح است.[۱۴]
از دو قول مذکور، قول اول صحیح به نظر می‌‌رسد؛ زیرا خود ابومحمد پس از حدیث چهارم کتاب مسلسلات، خود را فرزند احمد بن علی معرفی کرده و فرموده است: «قال ابومحمد جعفر بن احمد بن علی الرازی، مصنف هذاالکتاب: قلنا للحسن بن…»[۱۵] این را هم بیفزاییم که پدر ابومحمد (احمد بن علی) جعفر قمی ‌‌خود از علما و یکی از مشایخ فرزندش، ابن رازی بوده است.[۱۶]

از نگاه بزرگان

در وثاقت ابومحمد جعفر قمی ‌‌علما اتفاق نظر ندارند؛ لیکن افراد دقیقی چون سید بن طاووس، از کتب او نقل کرده‌اند که این، نشانه وثاقت او است. نکته گفتنی این که افرادی که او را ثقه ندانسته‌اند، وی را تضعیف نکرده‌اند. اکنون نظر هر دو دسته را می‌‌آوریم.

کسانی که او را توثیق نکرده‌اند

بیشتر علما در ذکر ابوجعفر قمی، به قول شیخ طوسی استناد کرده‌اند. وی گفته است: «جعفر بن علی بن احمد قمی ‌‌المعروف بابن الرازی یکنی ابا محمد صاحب تصنیفات».[۱۷]

ملاحظه می‌‌شود که این جمله هیچ اشاره‌ای به ثقه بودن ابن رازی ندارد، مگر این که بپذیریم شیخ فقط افراد موثق را آورده است. از کسانی که در ذکر ابن الرازی نگاهی به رجال شیخ طوسی داشته، «ابو علی حائری» است. وی در منتهی المقال می‌‌گوید: دو نسخه از رجال شیخ طوسی در نزد من است. در باب «فیمن لم یرو عنهم» (کسانی که از ائمه روایت نکرده‌اند)، نام جعفر بن محمد بن علی معروف به «ابن الرازی» دارای کنیه ابا محمد صاحب تصانیف است؛ ولی مطلبی که او را توثیق کند، نیست (و لیس فیه التوثیق).[۱۸]

در این میان نقل مطلب تکمله الرجال خالی از لطف نیست. عبدالنبی کافلی می‌‌گوید: ایشان (ابن الرازی)، همچنان که از کتاب معانی الاخبار برمی‌‌آید، یکی از مشایخ صدوق است. ابن داود از وصف صدوق اخذ توثیق کرده است (جمله صدوق این است: ابومحمد جعفر بن علی بن احمد الفقیه القمی ‌‌الایلاقی رضی الله عنه)؛ اما احتمال دارد صدوق جد او(احمد) را وصف کرده و طلب رضا از خداوند برای جدش بوده باشد، الّا این که ظاهر کلام به جعفر رجوع بکند؛ چون استاد صدوق، خود جعفر است و نه جد وی. و از طرفی تعظیم اساتید اولی است و تعرض به بزرگداشت اواسط سند کم است. سخن آخر این که «وصف» و «ترضی» (فقیه، رضی الله عنه) غایت حسن است و شاید در نسخه‌ای که نزد ابن داود بوده، کلمه «فقیه» به «ثقه» تبدیل شده است.[۱۹]

رجالی معاصر، مرحوم شوشتری بعضی از اقوال را می‌‌گوید و سپس تعریض می‌‌زند به آنانی که گفته‌اند در رجال شیخ طوسی نام ابومحمد جعفر را پیدا نکرده‌ایم: آن چگونه ممکن است، در حالی که در رجال شیخ در باب کسانی که از ائمه روایت نکرده‌اند، این سلسله سند موجود است: فی الحسن بن الحسن بن محمد بن موسی بن بابویه – ابن اخت علی بن بابویه – روی عنه جعفر بن علی بن احمد القمی… (و پس از نقل سخن وحید بهبهانی (که ابن الرازی را بر اساس وصف صدوق ثقه می‌‌داند) می‌‌گوید:) مورد روایات و ترضی متعین نشد و این که او فقیه باشد، اعم از وثاقت است».[۲۰] (ممکن است کسی فقیه باشد، ولی موثق نباشد.)

کسانی که او را توثیق کرده‌اند

ابی داود نوشته است: «جعفر بن علی بن احمد القمی ‌‌معروف به ابن الرازی لم (جخ)[۲۱] ابومحمد ثقه، مصنف».[۲۲] قهپایی نیز همین را در مجمع الرجال نقل کرده است.[۲۳]

ابن طاووس می‌‌گوید: «این جعفر بن احمد عظیم‌الشأن از مشهورین است»[۲۴] و در فلاح المسائل او را «فقیه سعید»، وصف می‌‌کند.[۲۵] شیخ صدوق در کتاب‌های مختلف خود از او روایت نقل کرده و در همه آن‌ها او را فقیه توصیف و از خداوند برای او طلب رضایت می‌‌کند.[۲۶]

خویی قدس سره نیز به همین مطلب اشاره دارد.[۲۷]

علامه مجلسی می‌‌گوید: مؤلف این ۴ کتاب (عروس، مسلسلات، المانعه والغایات) در کتب رجال غیر مذکور است؛ ولکن او از قدما است. نزدیک به عصر شیخ مفید یا هم عصر او… سید بن طاووس از کتاب‌های او در اقبال و غیر آن نقل روایت کرده است و این عمل، مؤید توثیق ابن الرازی است.[۲۸]

ابن فهد حلی[۲۹] و شهید ثانی[۳۰] در کتب خود از کتاب‌های او نقل روایت کرده‌اند، که خود دلیل اعتماد آن‌ها به ابن الرازی است.

محدث نوری می‌‌گوید: این شیخ در کتب رجالی که به ما رسیده غیر مذکور است، مگر در رجال ابی داود. با این که از مؤلفین معروف و بزرگان حدیث است و تألیفات او بین علما دست به دست می‌‌گردد… از همه آنچه که ذکر کردیم، معلوم می‌‌شود که او از علمای معروفی است که احتیاج به تزکیه و توثیق ندارند و ایشان داخل در جمعی هستند که شهید ثانی در شرح الدرایه گفته است: مشایخ مشهور ما از زمان کلینی تاکنون هیچ کدام به خاطر ثقه بودنشان در هر زمان و تقوای فوق‌العاده‌شان نیاز به تنصیص تزکیه ندارند.[۳۱]

سید محسن امین، بعد از نقل اقوال مختلف، می‌‌گوید: از آنچه گذشت، دانسته می‌‌شود که شایسته نیست در وثاقت و جلالت او تأمل کنیم و اگر صدوق او را به فقیه توصیف نمی‌‌کرد نیز کافی بود. (همین که صدوق از او حدیث کرده، دلیل بر توثیق او است) و وصف صدوق دال بر فقیه بودن او است.[۳۲]

و شیخ عباس قمی ‌‌می‌‌گوید: ابومحمد نزیل الری شیخنا الاجل الاقدم المؤید المسدد الفقیه النبیه المحدث المتتّبع صاحب التصانیف الکثیره… تعجب دارد این سستی علمای رجال که این شیخ بزرگ جلیل القدر را با این همه کتاب ذکر نکرده‌اند و هیچ گونه اشاره‌ای به زندگی و آثارش نداشته‌اند![۳۳]

و در سفینهالبحار می‌‌گوید: «او از بزرگان حدیث و مؤلفین معروف است و تألیفات او در بین علما دست به دست می‌‌گردد».[۳۴]

وحید بهبهانی می‌‌گوید: ظاهراً او از مشایخ صدوق است و طبق آنچه که گفته شده، شیخ الاجازه وی است و در آن (شیخ الاجازه بودن) اشعار به وثاقت است و صدوق از او بسیار روایت کرده و او را به عنوان فقیه ستوده است و این مطلب هم اشاره به وثاقت او دارد.[۳۵]

شیخ آقا بزرگ در طبقات اعلام شیعه برای او دو عنوان قرار داده است و در عنوان جعفر بن علی بن… او را ثقه معرفی می‌‌کند.[۳۶]

ابومحمد جعفر قمی ‌‌همچنین یکی از مشایخ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السلام است. محمدبن جعفر الدقاق می‌‌گوید: حدثنی الشیخان الفقیهان، ابوالحسن محمد بن احمد بن علی بن الحسن بن شاذان و ابومحمد جعفر بن احمد بن علی القمی‌‌ رحمهالله علیه.[۳۷]

در نقدالرجال آمده است: جعفر بن علی بن احمد القمی‌‌ معروف به ابن الرازی لم (جخ) ثقه، مصنف، رجال ابن داود ولم اجده فی الرجال و غیره.[۳۸] به همین سیاق در منهج المقال نیز آمده است.[۳۹]

پاسخ به یک سؤال

برخی از علما درباره این شخصیت گفته‌اند: «لم اجده فی الرجال؛ نام ابوجعفر را در کُتُب رجال ندیدم». ممکن است پرسیده شود که چرا مطلبی درباره وی نیافته‌اند، در حالی که نام وی را ابوداود از رجال شیخ طوسی نقل کرده بود و مرحوم شوشتری هم سلسله سندی را ذکر کرد؟! (در صفحات قبل گذشت) شاید عدم اطلاع آنان، به دلیل تعدد نسخه‌ها و تحریف نساخ بوده است. لذا می‌‌بینیم که بعضی از علما از وجود مطلبی در کتابی اظهار بی‌اطلاعی می‌‌کنند.

عمررضا کحاله، عالم سنی در کتاب خود ابن الرازی را فقیه و محدث معرفی می‌‌کند.[۴۰]

طبقه او در حدیث

همچنان که قبلاً ذکر شد، او از علمای قرن چهارم است و در طبقه مفید و ابن الخضائری و امثال آن دو و بلکه در طبقه صدوق است.[۴۱] آقابزرگ می‌‌گوید: «او معاصر صدوق است و از همدیگر روایت کرده‌اند».[۴۲]

این که از یکدیگر روایت نقل کرده‌اند، هیچ منافاتی ندارد؛ زیرا مثل این قضیه بسیار واقع شده است؛[۴۳] چرا که همیشه بین دو راوی رابطه شاگردی و استادی محض برقرار نبوده است؛ بلکه گاهی دو استاد هم سطح در یک مجلس برای همدیگر روایت نقل می‌‌کردند و اجازه نقل روایت هم به یکدیگر می‌‌دادند. علامه مجلسی با اشاره به این نکته می‌‌گوید: او از قدما است، نزدیک به عصر مفید یا هم عصر او. از صفوانی که به واسطه ای راوی کلینی است، نقل کرده است و همچنین از صدوق روایت کرده است.[۴۴]

اکثر مشایخ وی از علمای قرن چهارم هستند؛ علمایی چون: ابی محمد هارون بن موسی (متوفی ۳۸۵)، سهل بن احمد دیباجی (متوفی ۳۷۰) و ابی المفضل محمد بن عبدالله شیبانی(متوفی ۳۸۷).[۴۵] از کتاب‌هایش معلوم می‌‌شود که او روایتی از صاحب اسماعیل بن عباد طالقانی (وزیر) دارد که شاید مربوط به زمانی باشد که صاحب بن عباد در ری بوده است.[۴۶]

اساتید

همان طور که گذشت، بین راویان همیشه رابطه استادی و شاگردی مستقیم برقرار نبوده است؛ ولی از آنجا که معمولاً مشایخ به اساتید هم نامیده شده‌اند، ما هم این عنوان را انتخاب کرده‌ایم. با توجه به کتب ابومحمد جعفر قمی، اساتید وی بیش از ۶۰ نفر هستند که به نام چند تن از آن‌ها اشاره می‌‌کنیم:

۱- احمد بن ابراهیم بن ایوب؛
۲- احمد بن اسماعیل؛
۳- احمد بن الحسن بن احمد بن عقیل؛
۴- احمد بن علی (والد مؤلف)؛
۵- احمد بن علی بن محمد النجار ابوالحسن؛
۶- صاحب اسماعیل بن عباد بن عباس (وزیر)؛
۷- حسن بن حمزه العلوی الشریف ابومحمد؛
۸- المعافی زکریا القاضی ابوالفرج؛
۹- هارون بن موسی التلعکبری؛
۱۰- محمد بن محمد الحافظ؛
۱۱- ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (شیخ صدوق).

شاگردان

از کسانی که از او روایت کرده‌اند، تعداد محدودی را می‌‌شناسیم که عبارتند از:

۱- مرحوم شیخ صدوق که در کتب خود از او نقل کرده است؛
۲- عبیدالله بن موسی بن احمد العلوی السید ابوالفتح؛
۳- محمد بن علی بن محمد بن جعفر الدقاق که تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السلام را از او روایت کرده است؛
۴- محمد بن علی بن محمدالفوی (از استادان مفید ثانی).

تألیفات

سید بن طاووس از الفهرست کراجکی نقل کرده که شیخ ابومحمد جعفر قمی ‌‌۲۲۰ کتاب داشته است،[۴۷] ولی متأسفانه از آن همه کتاب جز ۶ کتاب چیزی به دست ما نرسیده است و این، مطلب شگفت‌آوری نیست؛ چرا که کشور ما حوادث بسیار ناگواری به خود دیده و بسیاری از دستاوردهای علمی‌‌ و فرهنگی و… نابود شده است؛ از جمله در حمله مغول بیشتر گنجینه‌های علمی ‌‌این کشور در آتش سوختند و کتابخانه‌های عظیم در زیر تل خاکستر مدفون شدند و…

کتاب‌های ایلاقی قمی‌‌ دو دسته‌اند: اول) آنچه که از گزند حوادث مصون مانده و به دست ما رسیده و چاپ شده است؛ دوم) کتاب‌هایی که نویسندگان از آن‌ها نقل کرده‌اند و به عبارتی از منابع به شمار می‌‌روند؛ ولی از بین رفته و موجود نیستند.

آثار به جا مانده

آثار به جا مانده و چاپ شده عبارت است از:

۱- جامع الأحادیث؛
۲- العروس؛
۳- الغایات؛
۴- المسلسلات؛
۵- النوادر الاثر فی علی علیه‌السلام خیرالبشر؛
۶- الاعمال المانعه من دخول الجنه.

آثار منسوب به او عبارتند از:

۱- الامام والمأموم (ادب الامام والمأموم)؛
۲- دفن المیت؛
۳- المنبیء عن زهد النبی صلی الله علیه و آله؛
۴- فضائل جعفر بن ابیطالب؛
۵- فضل الجمعه.

آثار منسوب به او

۱- ادب الامام والمأموم: سید بن طاووس در فلاح السائل روایت «تکبیر سه گانه بعد از نماز» را از این کتاب نقل کرده است: «روی ذلک الشیخ الفقیه السعید ابومحمد جعفر… فی کتاب ادب الامام والمأموم».[۴۸]

شهید ثانی در روض الجنان حدیث فضیلت نماز جماعت (فضل صلوه الجماعه) را از این کتاب نقل کرده است.[۴۹]

خوانساری گفته است: و از جمله مصنفات او کتاب ادب الامام والمأموم است و آن کتابی است که در روض الجنان حدیث فضل نماز جماعت از آن نقل شده و همچنین در فلاح السائل تکبیر سه گانه.[۵۰]

اعیان الشیعه هم جملاتی شبیه خوانساری دارد.[۵۱] نیز شیخ عباس قمی‌‌[۵۲] و عمررضا کحّاله[۵۳] به این کتاب اشاره داشته‌اند.

۲- دفن المیت: خود ابن الرازی در الغایات بدان اشاره کرده است.[۵۴]

مؤلف بعد از حدیث احسن الصور التی یدخلن قبر المؤمن، می‌‌گوید: «وقد اخرجت اخبارا فی هذا المعنی فی کتاب دفن المیّت».[۵۵] از دیگر کسانی که از این کتاب نام برده اند، شیخ آقابزرگ در الذریعه و خوانساری در روضات الجنات و عالم بزرگ شیعه، محسن الامین در اعیان الشیعه می‌‌باشند.

۳- المنبیء عن زهد النبی صلی الله علیه و آله: از معروف‌ترین کتب منسوب وی است. شیخ آقا بزرگ می‌‌گوید: «اقول و یعرف کتابه بکتاب المنبیء عن زهد النبی».[۵۶]

سید محسن امین می‌‌گوید: «ورّام در مجموعه‌اش و احمد بن فهد حلی در تحصین و عدهالداعی از آن نقل کرده‌اند».[۵۷] و همچنین آقا بزرگ تهرانی آن را عنوانی قرار داده است: «المنبیء عن زهد النبی…» و همچنین جد مادری سید، ورام بن ابی فراس در تنبیه الخواطر و نزهه النواظر از آن نقل کرده است.[۵۸]

سید بن طاووس می‌‌گوید: «در این کتاب درباره خوف از خداوند متعال حد بلاغ گفته شده است» و سپس ۳ حدیث در الدروع الواقیه از این کتاب نقل می‌‌کند.[۵۹] وی در فلاح السائل هم از این کتاب، حدیثی نقل کرده که برای تبرکاً آن را می‌‌آوریم:[۶۰]

…من کتاب زهد النبی قال: کان النبی اذا قام الی الصلوه تربّد وجهه خوفاً من الله تعالی و کان لصدره ازیز کازیز المرجل؛ وقتی پیامبر برای نماز برمی‌‌خاست، از خوف خدا چهره‌اش زرد می‌‌گشت و سینه‌اش چون دیگ جوشان می‌‌لرزید.

احمد بن فهد حلی نیز در دو کتاب خود از زهد النبی صلی الله علیه و آله نقل روایت کرده است؛ در عدهالداعی روایتی درباره «عرضه کردن اعمال بندگان بر ملائکه قبل از عرضه بر خداوند»[۶۱] و در کتاب تحصین حدیثی تقریباً طولانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که چند جمله از آن را نقل می‌‌کنیم: …فقال اسامه: یا رسول الله! ما ایسر ما یقطع به ذلک الطریق؟ (طریق الحق)؛ اسامه پرسید: آسان‌ترین راهی که به طریق حق برسیم، کدام است؟ قال: السهر الدائم و الظمأ فی الهواجر و کفّ النّفس عن الشهوات و ترک اتباع الهوی و اجتناب ابناءالدنیا؛[۶۲] فرمود: شب زنده‌داری و تشنگی در گرمای سخت و خودداری از شهوات و پیروی نکردن از هوای نفس و دوری از اهل دنیا.

۴ – فقال جعفر بن ابیطالب: این کتاب را رافعی در التدوین ضمن سرگذشت محمد بن موسی قزوینی ذکر کرده است: حدث عنه جعفر بن احمد بن علی القمی ‌‌نزیل الری فیما جمعه من فضائل جعفر بن ابی طالب رضی الله عنه… رضی الدین قزوینی نیز در ضیافه الاخوان از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.