پاورپوینت کامل هیأت قیاس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هیأت قیاس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هیأت قیاس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هیأت قیاس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اشکال اربعه
اَشْکالِ اَرْبَعه، اصطلاحی منطقی برای هیأتهای چهارگانه قیاس (ه م) است.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – تعریف
۳ – تعریف حد
۴ – اقسام حد
۵ – حالات حد اوسط
۶ – شروط صحت نتیجه
۶.۱ – سالبهنبودن دو مقدمه
۶.۲ – جزئینبودن دو مقدمه
۶.۳ – کلیت کبری
۶.۴ – نکته تکمیلی
۷ – اشکال قیاس
۷.۱ – شکل اول
۷.۱.۱ – شرایط انتاج شکل اول
۷.۱.۲ – ضروب منتج شکل اول
۷.۲ – شکل دوم
۷.۲.۱ – شرایط انتاج شکل دوم
۷.۲.۲ – ضروب منتج شکل دوم
۷.۲.۳ – ادله اثبات انتاج شکل دوم
۷.۳ – شکل سوم
۷.۳.۱ – شرایط انتاج شکل سوم
۷.۳.۲ – ضروب منتج شکل سوم
۷.۳.۳ – ادله اثبات انتاج شکل سوم
۷.۴ – شکل چهارم
۷.۴.۱ – شرایط انتاج شکل چهارم
۷.۴.۲ – ضروب منتج شکل چهارم
۷.۴.۳ – ادله اثبات انتاج شکل چهارم
۸ – فهرست منابع
۹ – مآخذ
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – مقدمه
اَشکال جمع شکل به معنى صورت و هیئت و اربعه به معنى چهارگانه است. در اصطلاح علم منطق، چگونگى ترکیب حد وسط با دو حد دیگر در مقدمتین قیاس، یا هیئت و صورت قرار گرفتن حد وسط با حد اصغر و حد اکبر در دو مقدمه قیاس اقترانی را «شکل»مىنامند. این هیئت و صورت چهارگونه است و در نتیجه، قیاس داراى چهار شکل خواهد بود که از آن به اشکال اربعه تعبیر مىشود.
۲ – تعریف
منطقدانان چگونگی قرار گرفتن حد وسط در دو مقدمه قیاس اقترانی را اصطلاحاً شکل، سیاق یا نظم
[۱] سهروردی، یحیی، حکمه الاشراق، ج۱، ص۳۴، ضمن ج۲ مجموعه مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۲] قطبالدین شیرازی، محمود، دره التاج، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش محمد مشکوه، تهران، ۱۳۶۵ش.
نامیدهاند.
۳ – تعریف حد
به هریک از اجزاء منطقی دو مقدمه قیاس، یعنی موضوع و محمول آن دو قضیه، حد میگویند. مقصود از شکل یا هیأت قیاس طرز قرار گرفتن این اجزاء در دو مقدمه است.
۴ – اقسام حد
هر قیاس شامل سه گونه حد است: حد اصغر، حد اکبر، حد وسط یا اوسط.
حد اصغر جزئی از مقدمه است که در قضیهای که به عنوان نتیجه قیاس حاصل میآید، موضوع را تشکیل میدهد و آن را رأس صغیر،
[۳] ارسطو، منطق، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت/ بیروت، ۱۹۸۰م.
طرف اخیر یا اصغر،
[۴] فارابی، محمد بن محمد، القیاس، ج۱، ص۲۱، ضمن ج۲، المنطق، به کوشش رفیق عجم، بیروت، ۱۹۸۶م.
حد کهین
[۵] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ج۱، ص۶۳، به کوشش احمد خراسانی، تهران، ۱۳۶۰ق.
نیز نامیدهاند. مقدمهای را که مشتمل بر این حد است، صغری میخوانند.
حد اکبر نیز جزئی است که بر محمول نتیجه انطباق دارد و آن را نامهای دیگری چون رأس کبیر، طرف اول یا طرف اعظم، حد مهین،
[۶] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ج۱، ص۶۴، به کوشش احمد خراسانی، تهران، ۱۳۶۰ق.
طرف اکبر
[۷] ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاه، ج۱، ص۵۳، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۶۴ش.
نیز هست.
[۸] ملکشاهی، حسن، ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا، ج۱، ص۴۶۵، تهران، ۱۳۶۷ش.
مقدمهای که حد اکبر در آن قرار دارد، کبری نامیده میشود. در صورتبندی قیاس روش منطقدانان مسلمان این است که ابتدا صغری، و سپس کبری را بیاورند، اما در آثار ارسطو و منطقدانان قرون وسطی عکس این ترتیب مرسوم بوده است. فارابی در القیاس ابتدا به صورت اخیر، و سپس به گونه اول مثال میآورد
[۹] فارابی، محمد بن محمد، القیاس، ج۱، ص۲۳، ضمن ج۲، المنطق، به کوشش رفیق عجم، بیروت، ۱۹۸۶م.
اما از ابن سینا به بعد در بین منطقدانان اسلام همان شیوه نخست رواج یافته است.
[۱۰] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۱۰۹، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۱۱] سهروردی، یحیی، حکمه الاشراق، ضمن ج۲ مجموعه مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۲] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۹۷، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
جزء مشترک و مکرر در دو مقدمه حد وسط، حد اوسط، سبب، حد میانگین
[۱۳] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ج۱، ص۶۳، به کوشش احمد خراسانی، تهران، ۱۳۶۰ق.
جامع یا قاطع
[۱۴] شهابی، محمود، رهبر خرد، ج۱، ص۲۸۱، تهران، ۱۳۳۹ش.
نامیده میشود. این حد واسطه سریان حکم اکبر به اصغر و حصول نتیجه به شمار میرود و در مبحث قیاس و در اشکال اربعه دارای اهمیتی خاص است، به گونهای که ارسطو قیاس اقترانی را قیاس مبتنی بر حد وسط مینامد.
[۱۵] آ. ماکولسکی، تاریخ منطق، ج۱، ص۱۶۸- ۱۶۹، ترجمه فریدون شایان، تهران، ۱۳۶۴ش.
۵ – حالات حد اوسط
در هر قیاس اقترانی حملی برای نحوه قرار گرفتن حد وسط در دو مقدمه، تنها ۴ حالت میتوان تصور نمود: ۱. محمول در صغری و موضوع در کبری، ۲. محمول در هر دو، ۳. موضوع در هر دو، ۴. موضوع در صغری و محمول در کبری. منطقدانان بر همین اساس برای قیاس ۴ شکل تصویر نمودهاند و حالتهای یاد شده را به ترتیب، اشکال اول، دوم، سوم و چهارم نامیدهاند. در آثار منطقی، فایده و اعتبار هریک از این اشکال، و نیز موارد نتیجه بخش در هر شکل مورد بحث قرار گرفته است.
۶ – شروط صحت نتیجه
صحت نتیجه قیاس در اشکال اربعه مشروط به اموری است که برخی از آنها در تمامی اشکال مشترک است و از آن به شرایط عمومی تعبیر میشود و برخی دیگر شرایط اختصاصی هر یک از اشکال است، شرایط اختصاصی هر شکل در توضیح همان شکل خواهد آمد؛ اما شرایط عمومی صحت قیاس در همین جا بیان میشود.
۶.۱ – سالبهنبودن دو مقدمه
۱. سالبه نبودن هر دو مقدمه، به این دلیل که سلب مباینت را میرساند و هنگامی که قضیهای سالبه باشد، دیگر حد وسط نمیتواند ارتباطی میان اصغر و اکبر برقرار نماید.
[۱۶] غزالی، محمد، معیار العلم، ج۱، ص۱۰۱، بیروت، دارالاندلس.
به بیان دیگر اگر دو مقدمه سالبه باشند، اوسط که باید واسطهای برای سرایت حکم اکبر به اصغر باشد، خود مباین با هر دو آنهاست و امر مباین با دو چیز هیچ گاه نمیتواند میان آن دو ارتباط برقرار نماید؛ چه، نسبت این دو حد در چنین شکلی، هم میتواند تباین باشد، مثل انسان و اسب، و هم عموم و خصوص مثل انسان و حیوان. از این رو، به صرف تباین اوسط با اصغر و اکبر نمیتوان به نتیجه، یعنی حکم به وجود تباین میان آن دو دست یافت. به این دلیل است که قیاس متشکل از دو سالبه را منتج نمیدانند.
[۱۷] ۲۲، فارابی، محمد بن محمد، القیاس، ضمن ج۲، المنطق، به کوشش رفیق عجم، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۱۸] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۱۰۸، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۱۹] سهروردی، یحیی، منطق التلویحات، ص۴۸، به کوشش علی اکبر فیاض، تهران، ۱۳۳۴ش/ ۱۹۵۵م.
[۲۰] بابا افضل کاشانی، محمد بن حسین، مصنفات، ج۲، ص۵۶۰، به کوشش مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران، ۱۳۳۱ش.
۶.۲ – جزئینبودن دو مقدمه
۲. جزئی نبودن هر دو مقدمه، چه، در صورت جزئی بودن هردو، اوسط نمیتواند میان اصغر و اکبر پیوندی نشان دهد، زیرا در قضایای جزئی حکم محمول بر بعضی افراد موضوع صادق است و در این صورت روشن نیست که حکم اکبر به همان افرادی از اصغر صدق کند که اوسط مشتمل بر آنها بوده است. از این رو، در اینجا نیز نه حکم ایجابی میتوان نمود، نه حکم سلبی؛ زیرا رابطه اصغر و اکبر از حیث تلاقی یا تباین معلوم نیست.
[۲۱] ارسطو، منطق، ج۱، ص۱۵۲، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت/ بیروت، ۱۹۸۰م.
[۲۲] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۱۰۸، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۲۳] افرودیسی، اسکندر، مقاله فی انعکاس المقدمات، ج۱، ص۶۷، ترجمه ابوعثمان دمشقی، شروح مفقوده لارسطو، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۷۱م.
شاید بتوان سبب این شرط را در این دانست که تکرار اوسط بعینه در دو مقدمه ضروری است و در صورت جزئی بودن هر دو مقدمه چون ممکن است افرادی از اوسط که در مقدمه صغری مشمول حکم شدهاند، عیناً همان افراد موضوع در مقدمه کبری نباشند، معلوم نیست که اوسط بعینه تکرار شده باشد و بتواند میان دو مقدمه رابطهای برقرار کند.
۶.۳ – کلیت کبری
۳. کلی بودن کبری در صورت سالبه بودن صغری، زیرا در کبرای جزئی حکم به برخی از افراد اوسط تعلق میگیرد و لذا در خارج از این اوسط ممکن است اصغر و اکبر با یکدیگر تلاقی نمایند و بتوان حکم به ایجاب نمود و ممکن هم هست با یکدیگر تباین پیدا کنند که در این صورت حکم آنها سلب خواهد بود و این اختلاف در سلب و ایجاب دلیل بر عقیم بودن قیاس است.
[۲۴] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۱۰۹، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
۶.۴ – نکته تکمیلی
در مورد شرطهای اول و سوم در عبارات منطقدانان ظاهراً اختلاف دیده میشود. برخی آن دو را به طور مطلق لازم دانستهاند و گروهی دیگر بدانها قیدی افزودهاند، حتی ابن سینا در برخی از کتابهای خود آنها را مطلق
[۲۵] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ص۳۰-۳۱، به کوشش احمد خراسانی، تهران، ۱۳۶۰ق.
و در برخی دیگر مقید
[۲۶] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، ج۱، ص۳۸۶، با شرح نصیرالدین طوسی، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۹۷۱م.
ذکر نموده است؛ اما آنچه از مجموع کلمات وی در این باب میتوان یافت، آن است که سالبه بودن هر دو مقدمه و نیز سالبه بودن صغری (همراه با کبرای جزئیه) هنگامی مانع از انتاج خواهد بود که قضیه سالبه آنها از قضایای سالبهای که در حکم موجبات هستند، نباشد.
[۲۷] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، ج۱، ص۳۸۶، با شرح نصیرالدین طوسی، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۹۷۱م.
[۲۸] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۹۳، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۲۹] صدرالدین شیرازی، محمد، اللمعات المشرقیه فی فنون المنطقیه، ج۱، ص۲۳، منطق نوین، با ترجمه و شرح عبدالحسین مشکوه الدینی، تهران، ۱۳۶۰ش.
نتیجه قیاس از نظر کم و کیف تابع اخس دو مقدمه است، یعنی اگر یکی از دو مقدمه جزئی و دیگری کلی باشد، نتیجه جزئی است و اگر یکی سالبه و دیگری موجبه باشد، نتیجه سالبه خواهد بود، زیرا برای اطمینان از صدق نتیجه در آن رعایت اقل میشود تا جای هیچ گونه شکی در اثبات حکم باقی نماند.
[۳۰] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، ج۱، ص۳۸۶، با شرح نصیرالدین طوسی، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۹۷۱م.
[۳۱] سهروردی، یحیی، منطق التلویحات، ج۱، ص۴۸، به کوشش علی اکبر فیاض، تهران، ۱۳۳۴ش/ ۱۹۵۵م.
[۳۲] اندلسی، علی ابن حزم، التقریب لحد المنطق، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش احسان عباس، خرطوم، دارمکتبه الحیاه.
۷ – اشکال قیاس
۱) شکل اول: قیاسی است که حد وسط در صغرای آن، محمول و در کبرای آن موضوع است. مانند «انسان» در این قیاس: پرویز، انسان است (صغری)، هر انسانی متفکر است (کبری)، پرویز متفکر است (نتیجه).
۲) شکل دوم: قیاسی است که حد وسط در هر دو مقدمه آن محمول است. مانند «حیوان» در این قیاس: هر انسانی حیوان است (صغری) هیچ جمادی حیوان نیست (کبری)، هیچ انسانی جماد نیست (نتیجه).
۳) شکل سوم: قیاسی است که حد وسط در هر دو مقدمه آن موضوع است. مانند «انسان» در این قیاس: هر انسانی حیوان است (صغری)، هر انسانی ناطق است (کبری)، برخی از حیوانها ناطق هستند (نتیجه).
۴) شکل چهارم: قیاسی است که حد وسط در صغرای آن موضوع و در کبرای آن محمول است (عکس شکل اول). مانند «انسان» در این قیاس: هر انسانی حیوان است (صغری)، هر ناطقی انسان است (کبری)، برخی از حیوانها ناطق هستند (نتیجه).
۷.۱ – شکل اول
شکل اول یا سیاق اَتَمّ
[۳۳] سهروردی، یحیی، حکمه الاشراق، ج۱، ص۳۴، ضمن ج۲ مجموعه مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
کاملترین، معتبرترین و برترین اشکال است. در بیان اعتبار آن وجوه بسیاری ذکر شده است، اما کاملترین آنها را ابن سینا از قول ارسطو چنین بیان میکند:
[۳۴] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
۱. شکل اول در علوم تعلیمی که اثبات احکام آن از طریق برهان لم صورت میگیرد، کاربرد دارد. ۲. تعریف ماهیت و حدود اشیاء، یعنی حد تام فقط از طریق شکل اول ممکن است، زیرا حد تام در قالب قضیه موجبه کلیه بیان میشود و چنین قضیهای فقط در نتایج شکل اول موجود است. ۳. نتایج این شکل بدیهی و ضروری، و قیاس حاصل از آن قیاس کامل است، به گونهای که برای پذیرفتن آنها نیازی به اقامه برهان و یا استفاده از اشکال دیگر نیست.
[۳۵] فخرالدین رازی، محمد بن عمر، لباب الاشارات، ج۱، ص۲۰۰، همراه التنبیهات و الاشارات، به کوشش محمود شهابی، تهران، ۱۳۳۹ش.
در واقع انتقال ذهن به نتیجه در شکل اول، طبیعی و مورد قبول عقل سلیم است، زیرا ذهن مستقیماً از موضوع نتیجه (حد اصغر) به حد وسط، و از آن به محمول نتیجه (حد اکبر) میرسد.
[۳۶] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۳۷] لوکری، ابوالعباس، شرح قصیده اسرار الحکمه، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳، منطق و مباحث الفاظ، ترجمه مهدی محقق و ت ه ایزوتسو، تهران، ۱۳۵۳ش.
۴. دلیل دیگری که بدین وجوه میتوان افزود، آن است که تنها این شکل میتواند تمامی محصورات اربعه را نتیجه دهد و از این حیث عامالانتاج است.
[۳۸] اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفا، بیروت، ج۱، ص۴۲۱-۴۲۲، ۱۹۵۷م.
[۳۹] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۱۰۸، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۴۰] سهروردی، یحیی، منطق التلویحات، ج۱، ص۴۹، به کوشش علی اکبر فیاض، تهران، ۱۳۳۴ش/ ۱۹۵۵م.
[۴۱] غزالی، محمد، مقاصد الفلاسفه، ج۱، ص۳۸، ترجمه محمد خزائلی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۴۲] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۴۳] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۹۷، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۴۴] حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ج۱، ص۱۰۷، قم، ۱۳۶۳ش.
افزون بر آن، سالبه جزئیه که اخس محصورات چهارگانه است، در مقدمات آن وجود ندارد.
[۴۵] غزالی، محمد، معیار العلم، ج۱، ص۱۰۸، بیروت، دار الاندلس.
۷.۱.۱ – شرایط انتاج شکل اول
۱. موجبه بودن صغری، زیرا اگر صغری سالبه باشد، اوسط مشتمل بر اصغر نخواهد بود و بنابراین، حکم اکبر نمیتواند به واسطه اوسط بر اصغر سرایت کند. به بیان دیگر، در صورت سالبه بودن صغری، روشن نیست که آیا اصغر و اکبر در غیر اوسط با یکدیگر متلاقی خواهند بود، یا متباین؛ از این رو، نه حکم به ایجاب میتوان نمود و نه حکم به سلب و این به معنای عقیم بودن قیاس است.
[۴۶] ارسطو، منطق، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت/ بیروت، ۱۹۸۰م.
[۴۷] فارابی، محمد بن محمد، القیاس، ج۱، ص۲۲، ضمن ج۲، المنطق، به کوشش رفیق عجم، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۴۸] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۲، ص۱۰۸- ۱۰۹، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۴۹] ساوی، عمر بن سهلان، تبصره و دو رساله در منطق، ج۱، ص۱۴۷، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۵۰] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۹۴، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۵۱] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، تجرید المنطق، ج۱، ص۳۲، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۵۲] حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ج۱، ص۱۰۶، قم، ۱۳۶۳ش.
[۵۳] فارابی، محمد بن محمد، الجمع بین رأیی الحکیمین، ج۱، ص۹۰، به کوشش البیرنصری نادر، مکتبه الزهرا.
۲. کلی بودن کبری، زیرا در صورت جزئی بودن آن دانسته نیست آن بخش از حد اوسط که مشمول حکم اکبر است، همان بخشی باشد که بر اصغر حمل شده است. به تعبیر دیگر معلوم نیست که حد وسط عیناً تکرار شده باشد؛ و از این رو، حکم نمیتواند از اکبر به اصغر سرایت یابد.
[۵۴] ارسطو، منطق، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت/ بیروت، ۱۹۸۰م.
[۵۵] فارابی، محمد بن محمد، القیاس، ج۱، ص۲۲، ضمن ج۲، المنطق، به کوشش رفیق عجم، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۵۶] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۲، ص۱۰۸- ۱۰۹، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۵۷] ساوی، عمر بن سهلان، تبصره و دو رساله در منطق، ج۱، ص۱۴۷، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۵۸] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۹۴، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۵۹] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، تجرید المنطق، ج۱، ص۳۲، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۶۰] حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ج۱، ص۱۰۶، قم، ۱۳۶۳ش.
[۶۱] فارابی، محمد بن محمد، الجمع بین رأیی الحکیمین، ج۱، ص۹۰، به کوشش البیرنصری نادر، مکتبه الزهرا.
از آنجا که هر یک از دو مقدمه قیاس ممکن است به صورت یکی از محصورات چهارگانه باشد، از ضرب ۴ حالت صغری، در ۴ حالت کبری، برای هر شکل ۱۶ حالت، یا ضرب به دست میآید، اما نظر به شرایط خاص هر یک از اشکال، برخی از ضروب منتج نیستند و از دایره فرض خارج میشوند، چنانکه برای شکل اول فقط ۴ ضرب منتج وجود دارد.
۷.۱.۲ – ضروب منتج شکل اول
۱. هر دو مقدمه موجبه کلیه باشند که نتیجه آن نیز موجبه کلیه خواهد بود. مثال: هر انسانی حیوان است و هر حیوانی حساس، پس هر انسانی حساس است.
۲. هر دو مقدمه کلی باشند، اما صغری موجبه، و کبری سالبه باشد، نتیجه این ضرب سالبه کلیه خواهد بود. مثال: هر انسانی حیوان است و هیچ حیوانی سنگ نیست، پس هیچ انسانی سنگ نیست.
۳. هر دو مقدمه موجبه باشند، ولی صغری جزئی، و کبری کلی باشد که نتیجه آن موجبه جزئیه خواهد بود. مثال: برخی حیوانها انسانند و هر انسانی ناطق است، پس برخی حیوانها ناطقند.
۴. صغری موجبه جزئیه و کبری سالبه کلیه باشد که نتیجه آن سالبه جزئیه خواهد بود، مثال: برخی حیوانها انسانند و هیچ انسانی اسب نیست، پس برخی حیوانها اسب نیستند.
[۶۲] ارسطو، منطق، ج۱، ص۱۴۹، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت/ بیروت، ۱۹۸۰م.
[۶۳] فارابی، محمد بن محمد، القیاس، ج۱، ص۲۲، ضمن ج۲، المنطق، به کوشش رفیق عجم، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۶۴] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۲، ص۱۰۸- ۱۰۹، منطق، به کوشش ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۶۵] ساوی، عمر بن سهلان، تبصره و دو رساله در منطق، ج۱، ص۱۴۷، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۶۶] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۹۴، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۶۷] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، تجرید المنطق، ج۱، ص۳۲، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۶۸] حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ج۱، ص۱۰۶، قم، ۱۳۶۳ش.
[۶۹] فارابی، محمد بن محمد، الجمع بین رأیی الحکیمین، ج۱، ص۹۰، به کوشش البیرنصری نادر، مکتبه الزهرا.
[۷۰] سهروردی، یحیی، اللمحات، ج۱، ص۸۰ -۸۱، به کوشش امیل معلوف، بیروت، ۱۹۶۹م.
[۷۱] سهروردی، یحیی، حکمه الاشراق، ج۱، ص۳۵، ضمن ج۲ مجموعه مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
ضروبی که ذکر شد، بر حسب شرایط کمی و کیفی شکل اول بود، اما هر شکل از حیث جهت نیز دارای ضروبی است و منطقدانان معمولاً قیاسهای موجهه را پس از ذکر تمامی اشکال و ضروب در فصلی جداگانه زیر عنوان مختلطات (ه م) آورده، در آنجا هر یک از اشکال و ضروب آنها را با توجه به شروطی که از حیث جهت باید داشته باشند، مورد بحث قرار میدهند.
[۷۲] ارسطو، منطق، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت/ بیروت، ۱۹۸۰م.
[۷۳] ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاه، ج۱، ص۶۴، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۷۴] کاتبی، ابوعمر بن علی، الرساله الشمسیه، ج۱، ص۱۴۹، ضمن تحریر القواعد المنطقیه، قم، ۱۳۶۲ش.
[۷۵] ابوالبرکات بغدادی، هبهالله، المعتبر فی الحکمه، ج۱، ص۱۴۸-۱۵۲، به کوشش زین العابدین موسوی، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷- ۱۳۵۸ق.
[۷۶] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۲۱۵، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۵ش.
۷.۲ – شکل دوم
این شکل از حیث اعتبار پس از شکل اول قرار دارد و نسبت به دو شکل دیگر مقدم است، زیرا: ۱. صغرای آن همانند شکل اول است و صغری مفیدترین دو مقدمه است، از این رو که مشتمل بر اصغر، یعنی موضوع نتیجه است. ۲. نتایج آن قضایای کلی است و قضیه کلی – اگرچه سالبه باشد – بر جزئی – اگرچه موجبه باشد – مقدم است.
[۷۷] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۱۱۲،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 