پاورپوینت کامل نوآوریهای اصولی استاد جعفر سبحانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نوآوریهای اصولی استاد جعفر سبحانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوآوریهای اصولی استاد جعفر سبحانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نوآوریهای اصولی استاد جعفر سبحانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل نوآوریهای اصولی استاد جعفر سبحانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
علم اصول مثل سائر علوم ادواری را پشت سر گذاشته است. تاسیس پایههای علم اصول در میان شیعه به عصر امامت امام محمدباقر (علیهالسّلام) و امام جعفر صادق (علیهالسّلام) برمیگردد، که قواعد فقهی و اصولی و کیفیت استنباط حکم را به شاگردان خود آموزش دادهاند. ادوار علم اصول فقه از زمان امامان طی شد تا در حال حاضر نیز فقها با استفاده از قواعد فقهی و اصولی احکام شرعی را استنباط نموده و طبق آن فتوا میدهند.
آیت الله سبحانی همچون اساتید خود آیتالله بروجردی، امام خمینی، آیتالله حجت کوهکمرهای و دیگر اساتیدشان ادامه دهنده مکتب اصولی شیخ انصاری هستند. چنانکه در نحوه ارائه این مکتب از سبک اساتید نامبرده بهویژه مرحوم آیتالله بروجردی و امام خمینی تاثیر پذیرفتهاند، بر همین اساس به روشن بودن بیان و به استیعاب و استحکام هرچه بیشتر مطالب توجه و عنایت بیشتری دارند.
منظور از نوآوریهای آیت الله سبحانی در علم اصول فقه اعم از ابداع نظریه یا برجسته نمودن یک نظر که قبل از ایشان نیز مطرح بوده میباشد. لذا ممکن است برخی از موارد در کلمات دیگر بزرگان این علم قبلا طرح شده ولی بعدا مورد توجه واقع نشده است تا اینکه در کلام ایشان دوباره مورد تبیین و تاکید قرار گرفته است.
نوآوریهای آیت الله جعفر سبحانی در اصول فقه و اجتهاد را میتوان در سه عنوان بررسی کرد: نوآوریهای محتوایی، روش اجتهادی، سبک نگارش و تبیین مسائل.
فهرست مندرجات
۱ – ادوار اصول فقه
۱.۱ – دوره تاسیس
۱.۲ – دوره تدوین
۱.۳ – دوره ایستایی اولیه
۱.۴ – دوره تحرک و رشد
۱.۵ – دوره اخباریان
۱.۶ – دوره رونق دوباره اصول
۱.۷ – دوره تکامل
۲ – ابتکارات شیخ انصاری در اصول فقه
۳ – روشها و سبکهای پس از شیخ انصاری
۳.۱ – روش میرزای شیرازی
۳.۲ – روش آخوند خراسانی
۳.۳ – روش شیخ عبدالکریم حائری و سید حسین بروجردی
۴ – معرفی جعفر سبحانی
۵ – نوآوریهای آیتالله سبحانی در اصول فقه
۵.۱ – نوآوریهای محتوایی
۵.۱.۱ – حجیت عقل در زمینههای خاص
۵.۱.۲ – زمینههای دیگر استفاده از عقل در استنباط
۵.۱.۳ – دلالت ظواهر بر مراد استعمالی و مراد جدی
۵.۱.۴ – عرف به مثابه دلیلی برای استنباط حکم شرعی
۵.۱.۵ – مقاصد الشریعه و موارد استناد به آن
۵.۱.۶ – استفاده از مقاصد الشریعه برای کشف حکم شرعی
۵.۱.۷ – استفاده از مقاصد الشریعه بهعنوان مرجح باب تزاحم
۵.۱.۸ – وضع جمل انشائیه بر ایجاد معانی اعتباری
۵.۲ – روش اجتهادی
۵.۲.۱ – توجه به استنباط حکم از طریق مدالیل آیات
۵.۲.۲ – توجه استظهار عرفی و عدم اهتمام به تکثیر احتمالات
۵.۳ – سبک نگارش و تبیین مسائل علم اصول
۵.۳.۱ – روشننویسی
۵.۳.۲ – دستهبندی مطالب
۵.۳.۳ – تفکیک مباحث اعتباری از مباحث تکوینی
۵.۳.۳.۱ – بحث صحیح و اعم
۵.۳.۳.۲ – استعمال لفظ مشترک
۵.۳.۳.۳ – امکان شرط برای تکلیف ضمن رد استحاله
۵.۳.۳.۴ – جریان استصحاب در عدم وجوب مقدمه
۵.۳.۳.۵ – جواز اجتماع امر و نهی
۵.۳.۳.۶ – مفهوم شرط
۵.۳.۴ – مشخص نمودن لغزش استفاده ناقص از علم کلام و فلسفه
۶ – فهرست منابع
۷ – پانویس
۸ – منبع
۱ – ادوار اصول فقه
علم اصول فقه مثل سائر علوم ادواری را پشت سر گذاشته است برای روشن شدن جایگاه آثار آیت الله جعفر سبحانی در این علم و نوآوریهای ایشان باید مختصرا به ادوار یاد شده اشاره شود:
۱.۱ – دوره تاسیس
تاسیس پایههای علم اصول در میان شیعه به عصر امامت امام محمدباقر (علیهالسّلام) (۵۷–۱۱۴ق) و امام جعفر صادق (علیهالسّلام) (۸۳ – ۱۴۸ق)، برمیگردد؛ قواعد فقهی و اصولی و کیفیت استنباط حکم را به شاگردان خود آموزش دادهاند. (نمونههای از این گونه روایات را در کتاب الفصول المهمه تالیف شیخ حر عاملی و الاصول الاصلیه تالیف سید عبدالله شبر میتوان یافت) هشام بن حکم (درگذشت ۱۷۹ق) از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) رسالهای در باب الفاظ
[۱] ر. ک خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج۲۰، ص۲۹۷.
( به نقل از رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی البته برخی در ارتباط این کتاب به بحث الفاظ که در اصول فقه مطرح است تشکیک نمودهاند.
[۲] ر. ک امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۳۷.
) و پس از آن یونس بن عبد الرحمن
[۳] ر. ک شیخ طوسی، الفهرست، باب الیاء.
(درگذشت ۲۰۸ق) شاگرد امام موسی کاظم (علیهالسّلام) (۱۲۷ یا ۱۲۸-۱۸۳ق) کتاب اختلاف الحدیث را در بحث تعادل و تراجیح نوشته است.
۱.۲ – دوره تدوین
دوره تدوین علم اصول فقه در میان فقهای شیعه از اوائل قرن چهارم هجری شروع میشود. شیخ مفید (۳۳۶ یا ۳۳۸– ۴۱۳ق) اول کسی است که با نوشتن کتاب التذکره اولین تالیف در اصول فقه را به نام خود ثبت کرده است. پس از آن، سید مرتضی علمالهدی (۳۵۵ – ۴۳۶ق) کتاب الذریعه نگاشتند این دوره با کتاب عده الاصول تالیف شیخ طوسی (۳۸۵ – ۴۶۰ق) به اوج خویش میرسد.
۱.۳ – دوره ایستایی اولیه
پس از درگذشت شیخ طوسی، اصول فقه شیعه حدود یک قرن دچار رکود نسبی شد. به جز برخی استثناءات مانند کتاب التقریب فی اصول الفقه اثر سلار دیلمی (وفات ۴۶۳ق) کتاب غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع ابوالمکارم ابن زهره حلبی (۵۱۱ – ۵۸۵ق) در این دوره آثار اصولی مهمی به چشم نمیخورد.
۱.۴ – دوره تحرک و رشد
ابن ادریس حلی (درگذشت ۵۹۸ق) در اواخر قرن ششم، با نوشتن کتاب «السرائر» آغازگر تحرک عظیمی در فقه و اجتهاد شیعه شد. پس از وی محقّقان ارجمندی نظیر محقق حلی (۶۰۲ – ۶۷۶ق) در «معارج الاصول»، علامه حلّی در چندین اثر از جمله «نهایه الوصول الی علم الاصول»، شهید ثانی (۹۱۱ – ۹۶۶ق) در «تمهید القواعد، » شیخ حسن (۹۵۹ – ۱۰۱۱ق) در «معالم» و شیخ بهایی (۹۵۳ – ۱۰۳۱/۱۰۳۰ق) در «الزبده» در ثمردهی و استواری این علم تلاش کردند. این دوره تا اوایل قرن یازدهم، مقارن با نهضت حدیثی اخباریان باقی ماند و بیش از ۴۵۰ سال به طول انجامید. از جمله ویژگیهای این دوره کاربردیتر شدن مسایل اصولی و و بحث مقارن بین اصول شیعه و اهلسنت باید نام برد.
۱.۵ – دوره اخباریان
در اوایل قرن یازدهم هجری روش دیگری به نام «اخباریگری» در زمینه فقه و شیوه فهم و برداشت از منابع پدیدار شد. مؤسّس این مکتب محمدامین استرآبادی (درگذشت ۱۰۳۶ ق) بود که در برخی از مبانی مهم با شیوه اجتهاد و اصول فقه مخالف بود. پس از وی نیز عدّهای از علماء مانند ملاّخلیل قزوینی، ملامحسن فیض کاشانی، محمدتقی مجلسی، شیخ حرّ عاملی، علامه محمدباقر مجلسی صاحب بحار الانوار، سید نعمتاللّه جزایری به این مسلک روی آوردند. اخباریگری تا اواخر قرن دوازدهم، قریب به دو قرن، در حوزههای شیعه حاکم بود.
ولی علیرغم حاکمیت اخباریان بر حوزههای شیعی در آن زمان، عدّهای از محقّقان مانند سلطان العلماء (۱۰۰۱ – ۱۰۶۴ق)، عبداللّه بن محمّد تونی (درگذشت ۱۰۷۱ق)، آقا حسین خوانساری (۱۱۰۱-۱۰۱۶ق) و آقا جمال خوانساری (درگذشت ۱۱۲۵ق) همچنان بر روش اجتهادی پای فشردند.
۱.۶ – دوره رونق دوباره اصول
علامه محقّق آقا محمّدباقر وحید بهبهانی (۱۲۰۵ – ۱۱۱۸ق) با درایت و قوّت علمی به مبارزه جدّی با اخباریان پرداخت و پس از بحثهای بسیار با برخی از بزرگان اخباریگری چون محدث بحرانی و نیز تالیف کتابها و رسالههای تحقیقی در نقد مبانی اخباریان و تحقیقات علمی ارزنده در باب اجتهاد و مباحث اصول فقه، و تربیت شاگردان فاضل در مکتب اصولی، موفّق شد تا روح اجتهاد را دوباره در حوزه علمیه شیعه احیاء کند. پس از مرحوم وحید بهبهانی شاگردان او در حوزههای مختلف ساکن شدند و به این ترتیب تفکر اصول فقه در حوزههای دیگر نیز رواج یافت. در نجف شیخ جعفر کاشف الغطا، در کاظمین سید محسن اعرجی، و در ایران میرزای قمی همگی از شاگردان مبرز وحید بهبهانی شیوع دوباره پیدا کرد و تقویت شد.
۱.۷ – دوره تکامل
بی تردید میتوان شیخ مرتضی انصاری (۱۲۱۴- ۱۲۸۱ق) را مؤسّس مکتب جدیدی در اصول دانست شیخ توانست و با ژرفنگری خاص خود به مسائل علم اصول عمق فراوان و همچنین ساختار منطقی نوینی دهد.
۲ – ابتکارات شیخ انصاری در اصول فقه
برخی از ابتکارات شیخ انصاری در اصول فقه به این شرح است:
۱. شیخ در ساختار مباحث اصول با ارایه ملاک جدید برای تقسیم مباحث یعنی «حالات مکلّف (مجتهد) نسبت به حکم شرعی» قطع و ظن و شک و تقسیم مباحث بر اساس آن و نیز با تقسیم عقلی مجاری اصول عملیه به چهار قسم تحوّل ایجاد کرد.
[۴] آصفی، محمد مهدی، الشیخ الانصاری و تطور البحث الاصولی، ص۸۸–۸۹.
۲. تبیین دقیق نسبت بین ادله. وی علاوه بر نسبتهای شناخته شده نظیر اطلاق و تقیید، تخصیص و تخصص و تعارض مستقر نسبتهای دیگری را نیز چون حکومت و ورود را نیز وارد میدان نسبتسنجی بین ادله و اصطلاحات اصولی نمود. همچنین یکی از ابتکارات ایشان در این زمینه دستهبندی اصول عملیه و تبیین تقدم اصل سببی بر اصل مسببی است و همچنین عدم حجیت لوازم و مثبتات اصول نیز یکی دیگر از مباحثی است که ایشان بر آن عنایت خاصی در بحث اصول عملیه دارند.
[۵] شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج۲، ص۱۱–۱۳.
[۶] شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج۲، ص۲۴۲.
[۷] شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج۳، ص۳۹۳–۴۰۰.
[۸] آصفی، محمد مهدی، الشیخ الانصاری و تطور البحث الاصولی، ص۱۳۶–۱۴۴.
۳. بحثهای عمیقی در علم اجمالی به تکلیف انجام داده و منجزیت علم اجمالی را هم در مرحله حرمت مخالفت قطعیه و هم در مرحله وجوب موافقت قطعیه اثبات نموده است و موارد عدم تنجز تکلیف در اطراف علم اجمالی (نظیر موارد خروج برخی از اطراف از مورد ابتلا و نظائر آن را) یک نوع جعل بدل از طرف شارع برای تکلیف واقعی معلوم بالاجمال قلمداد نموده است.
[۹] شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج۲، ص۲۱۲–۲۱۴.
[۱۰] شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج۲، ص۲۸۷–۲۸۸.
[۱۱] آصفی، محمدمهدی، الشیخ الانصاری و تطور البحث الاصولی ص۹۷–۱۰۵.
همچنین وی با رد لزوم قصد وجه امتثال اجمالی با تمکن از امتثال تفصیلی جائز دانسته است. و قصد قربت را در امتثال اجمالی و همچنین موارد شبهه بدویه البته با کیفیت خاصی که در موارد علم اجمالی مطرح میکند ممکن دانسته است.
[۱۲] شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج۲، ص۲۸۹.
۴. در بحث تعبد به امارات ظنیه شبهه قائلین به عدم امکان را پاسخ گفته و در اینجاست که وی نظریه مصلحت سلوکیه را طرح نموده است بر طبق این نظریه وی قائل شده است که با قیام اماره برخلاف واقع نه در متعلق اماره بلکه در خود تبعیت از اماره مصلحتی به مقدار مصلحتی که از تبعیت اماره فوت میشود به وجود میآید که این موجب جبران مصلحت فوت شده میباشد.
[۱۳] شیخ انصاری، مطارح الانظار (طبع جدید)، ج۱، ص۱۳۳–۱۵۳.
اینها بخشی از ابتکارات شیخ انصاری در اصول است. ویژگی مهم شیخ تعمیق مباحث اصولی است وی در هر بحثی به احتمالات مختلف توجه دارد و هر کدام را با قویترین منطق مربوط به آن مطرح میکند و سپس با توجه به مبانی و اصول نکات قوت و ضعف آن را بیان میکند.
۳ – روشها و سبکهای پس از شیخ انصاری
دوران پس از شیخ انصاری که دوران اوج و شکوفایی اصول فقه تاکنون بهشمار میرود، دو جریان عمده را توسط شاگردان شیخ شکل گرفت که یکی توسط سید محمدحسن حسینی شیرازی معروف به میرزای شیرازی در سامرا بنیانگذاری شد. و دیگری توسط آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در نجف اشرف.
۳.۱ – روش میرزای شیرازی
روش میرزای شیرازی (۱۲۳۰ – ۱۳۱۲ق) مبتنی بر آمیختگی میان عناصر تتبّع، تحقیق، پرداختن تفصیلی به مباحث اصولی و تکثیر مباحث است. تقریرات میرزای شیرازی، تالیف ملاعلی دوزدری، بدایع الافکار، تالیف میرزا حبیبالله رشتی و رسال تعادل و ترجیح، تالیف سید محمدکاظم طباطبائی یزدی صاحب العروه الوثقی از مهمترین آثار اصولی که به روش جریان سامرا نگاشته شده و ویژگیهای نامبرده در آنها نمایان است.
۳.۲ – روش آخوند خراسانی
روش آخوند خراسانی (۱۲۵۵ -۱۳۲۹ق) شاگرد دیگر شیخ انصاری مبتنی تلخیص مطالب و پرداختن به لب آنهاست و توجه به مباحث عقلی و مبنایی از جایگاه ویژهای برخوردار است.
محمدحسین غروی اصفهانی، میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی از اعلام و بزرگان پیرو این روش هستند.
از مهمترین آثار اصولی که در فضای این جریان و روش تحریر گردید میتوان به کفایه الاصول آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، مقالات الاصول اثر آقا ضیاءالدین عراقی و نهایه الدرایه فی شرح الکفایه شیخ محمدحسین اصفهانی مشهور به کمپانی و فوائد الاصول و اجود التقریرات که هر دو تقریرات درس اصول میرزا حسین غروی نائینی اشاره نمود.
۳.۳ – روش شیخ عبدالکریم حائری و سید حسین بروجردی
شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق) و سید حسین بروجردی (۱۲۹۲–۱۳۸۰ق): علاوه بر این دو جریان فوق میتوان به سبکهای دیگری از تالیف و نگارش اصولی مانند سبک و روش حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم و همچنین مرحوم بروجردی اشاره نمود که سعی وافر در دوری جستن از تطویل مباحث و اهتمام به اجتناب از اغلاقنویسی که در روش آخوند خراسانی مشهود است در آن دیده میشود.
۴ – معرفی جعفر سبحانی
جعفر سبحانی (وی در تاریخ ۲۸ شوال ۱۳۴۸ هجری قمری برابر با ۲۰ فروردین ۱۳۰۸ هجری شمسی در خانواده علم و فضیلت در شهر تبریز چشم به جهان گشودند.) ابتداء باید اشاره کنیم که حضرت آیتالله سبحانی از نادر شخصیتهای هستند که در علوم مختلف صاحبنظر و متبحر هستند. برای اثبات این منظور همین مقدار کافی است که کتابهای ایشان در چندین رشته مختلف به عنوان متن یا اولین مرجع درسی در حوزههای علمیه شناخته شده است که از آن جمله میتوان:
به کتابهای:
۱. الموجز فی اصول الفقه و الوسیط فی اصول الفقه
۲. محاضرات فی الالهیات
۳. اصول الحدیث و احکامه
۴. کلیات علم الرجال اشاره نمود.
در زمینه تفسیر قرآن کریم دارای دو دوره تفسیر موضوعی و ترتیبی میباشند
تفسیر موضوعی ایشان به عنوان منشور جاوید در ۱۴ مجلد و تفسیر ترتیبی ایشان به نام منیه الطالبین در حدود ۳۰ مجلد است که اکثر مجلدات آن منتشر شده است.
همچنین موسوعه فقهی ایشان شامل اکثر ابواب فقهی میباشد و تحت عناوین زیر منتشر شده است:
الحج فی الشریعه الاسلامیه الغراء،
الصوم فی الشریعه الاسلامیه الغراء
کتاب الخمس
نظام النکاح فی الشریعه الغراء
نظام الطلاق فی الشریعه الغراء
نظام الارث فی الشریعه الاسلامیه الغراء
نظام المضاربه فی الشریعه الاسلامیه الغراء
کتاب البیع در دو جلد
المواهب فی احکام المکاسب
المختار فی احکام الخیار
علاوه بر کتابهای یاد شده کتاب المبسوط در چهار جلد
همچنین در زمینه ملل و نحل کتاب بحوث فی اللملل و النحل در ۷ جلد
و کتاب فروغ ابدیت در تاریخ پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آثار متعدد دیگر ایشان در علوم مختلف گویای این حقیقت است. لذا بررسی همه ابعاد علمی ایشان تخصصهای گوناگون میطلبد. و ما در این مقاله تنها به یک بعد از ابعاد شخصیت ایشان یعنی اصول فقه و تا حدودی فقه میپردازیم.
باید اذعان نمود که استاد سبحانی همچون اساتید خود آیتالله بروجردی، امام خمینی، آیتالله حجت کوهکمرهای و دیگر اساتیدشان ادامه دهنده مکتب اصولی شیخ انصاری هستند. چنانکه در نحوه ارائه این مکتب از سبک اساتید نامبرده به ویژه مرحوم آیتالله بروجردی و امام خمینی تاثیر پذیرفتهاند بر همین اساس به روشن بودن بیان و به استیعاب و استحکام هر چه بیشتر مطالب توجه و عنایت بیشتری دارند. (آیتالله سبحانی از استادشان آیتالله حجت کوه کمری نقل نمودهاند که شیخ انصاری شمعی را روشن نموده که ما همه در دور آن شمع نشتهایم).
۵ – نوآوریهای آیتالله سبحانی در اصول فقه
نوآوریهای استاد جعفر سبحانی در اصول فقه و اجتهاد را میتوان در سه عنوان بررسی کرد:)
۱. نوآوریهای محتوایی
۲. روش اجتهادی
۳. سبک نگارش و تبیین مسائل
البته باید یادآور شد که منظور ما از نوآوری اعم از ابداع نظریه یا برجسته نمودن یک نظر که قبل از ایشان نیز مطرح بوده میباشد. لذا ممکن است برخی از موارد قید شده در نوشته در کلمات دیگر بزرگان این علم قبلا طرح شده ولی بعدا مورد توجه واقع نشده است تا اینکه در کلام استاد دوباره مورد تبیین و تاکید قرار گرفته است.
۵.۱ – نوآوریهای محتوایی
برخی از موارد نوآوری ایشان در اصول فقه به این شرح است:
ا. تبیین و تشخیص جایگاه عقل در استنباط
ب. حکم به قطعی بودن دلالت ظواهر بر مراد استعمالی و مراد جدی
ج. عرف به مثابه دلیل برای استنباط حکم شرعی
د. توجه به مقاصد الشریعه و استناد به موارد آن
ه. وضع جمل انشائیه بر ایجاد معانی اعتباری
ا. مشخص نمودن جایگاه عقل در استنباط
مرحوم صاحب کفایه مقصد ششم را در مباحث حجج و امارات قرار داده و بهعنوان مقدمه به بحث قطع پرداختهاند ولی استاد، نظر به اهمیت جایگاه عقل در استنباط فصول زیر را به بحث اصول اضافه نمودند:
۵.۱.۱ – حجیت عقل در زمینههای خاص
منظور ایشان از زمینههای خاص حجیت عقل در مستقلات عقلیه و غیرمستقلات عقلیه است.
[۱۴] ر. ک. سبحانی، جعفر، المبسوط فی اصول الفقه، ج۳، ص۸۶-۸۷.
در بحث مستقلات عقلیه بحث حسن و قبح عقلی دیدگاه بزرگان فلسفه و کلام و اصول نظیر ابن سینا، محقق طوسی، اصفهانی و مظفر درباره احکام عقل عملی مورد نقد قرار میدهند.
خلاصه نظر این سه دانشمند انکار واقعیت داشتن حسن و قبح عقلی و ارجاع این نوع قضایا به تطابق آراء عقلاء و مشهورات است. روشن است که این برداشت چالشی بزرگ بر سر جزمی و قطعی بودن پایههای اخلاق، عدالت و دین و دیگر ارزشها ایجاد میکند. و اینگونه قضایا را به قضایای نسبی تبدیل میکند.
آیت الله سبحانی این دیدگاه را غیر قابل قبول و نادرست میداند و میگوید: «این دیدگاه باعث میشود خیلی از اصول و ریشههای عقلی برای مباحث کلامی نظیر لزوم معرفت پروردگار و لزوم عدل و حکمت او و لزوم بعثت انبیاء و لزوم بررسی معجزات انبیاء قابلیت انکار داشته باشد». ایشان منشا حکم به حسن و قبح را نه تطابق آراء عقلاء، بلکه فطرت انسانی میداند.
[۱۵] سبحانی، جعفر، المبسوط فی اصول الفقه، ج۳، ص۸۹-۹۱.
سپس به ثمرات اصولی و فقهی حجیت عقل پرداخته و موارد زیر را بهعنوان ثمرات اصولی حجیت عقل در مستقلات عقلیه بیان فرموده است:
البته منظور از حجیت عقل در مستقلات عقلیه قابلیت استناد و احتجاج بودن آن است چه ملازمه بین حکم عقل و بین حکم شرع ثابت بشود یا نشود:
۱. قاعده قبح عقاب بدون بیان که برای اثبات برائت مورد استفاده فقیه قرار میگیرد.
۲. قاعده اشتغال در موارد علم به تکلیف «اشتغال یقینی برائت یقینی را میطلبد، از باب وجوب دفع ضرر محتمل.
۳. قاعده اجزاء اتیان به مامور به از تکلیف
۴. مرجحات باب تزاحم
اما در غیر مستقلات عقلیه ثمرات زیر را شمردهاند:
ملازمه بین وجوب ذی المقدمه و مقدمه آن
ملازمه بین وجوب شیئ و حرمت ضد آن
ملازمه بین نهی در عبادت با بطلان عبادت
احراز وجود حکم با احراز موضوع.
[۱۶] سبحانی، جعفر، المبسوط فی اصول الفقه، ج۳، ص۹۲.
۵.۱.۲ – زمینههای دیگر استفاده از عقل در استنباط
در تحت همین عنوان بحث تنقیح مناط یا الغاء خصوصیت را مطرح مینمایند و آن را یک نوع استظهار عرفی به کمک عقل از نصوص میشمارند و حجت میدانند.
اما تخریج مناط و همچنین استنباط احکام به واسطه مصالح و مفاسد را از شیوههای استنباط ظنی شمرده و تمسک به این دو را در شرع جائز نمیدانند. چون عقل به همه جوانب موضوع حکم و مصالح و مفاسد مربوط به آن احاطه ندارد.
البته در استنباط حکم با تمسک به مصالح و مفاسد در صورتی که نصی در کار نباشد ولی عقل به مفسده آن قطع کند و عقلاء در آن تطابق نظر داشته باشند نظیر اذعان به وجود مفسده در سوء استفاده از مواد مخدر آن را برای استنباط حکم شرعی کافی میدانند. اصل طرح این دو بحث را در زیر عنوان دلیل عقل در کلام غیر ایشان ندیدیم.
[۱۷] سبحانی، جعفر، المبسوط فی اصول الفقه، ج۳، ص۹۴.
۵.۱.۳ – دلالت ظواهر بر مراد استعمالی و مراد جدی
در بحث حجیت ظواهر (بر خلاف اکثر اصولیان که کشف مراد استعمالی و مراد جدی به واسطه ظواهر را جزء ظنون معتبره دانستهاند) دلالت ظهور را بر مراد استعمالی و مراد جدی متکلم قطعی میدانند.
دلیل سبحانی در این زمینه وجدان و عرف است با مراجعه به آن میتوان دریافت که برداشت ما از ظواهر همراه با احتمال خلاف نیست و یکی از شواهد آن را اعتقاد به اعجاز قرآن میدانند بهنظر ایشان دلالت قرآن اگر ظنی باشد نمیتوان آن را معجزه تلقی نمود چون اعجاز آن وابسته به فهم مراد و معانی قرآن است و با عدم فهم قطعی قرآن این فهم ظنی خواهد بود، فهم ظنی، اعجاز را ظنی میکند و اعجاز ظنی معنی ندارد.
[۱۸] سبحانی، جعفر، المبسوط فی اصول الفقه، ج۳، ص۱۳۹ به بعد.
[۱۹] سبحانی، جعفر، ارشاد العقول الی مباحث الاصول، ج۳، ص۱۲۹ – ۱۳۳.
۵.۱.۴ – عرف به مثابه دلیلی برای استنباط حکم شرعی
یکی از ابتکارات آیتالله سبحانی در اصول فقه وارد نمودن بحث عرف تحت عنوان مستقل در مبحث حجج شرعیه است. و عرف را به جریان عادت عقلاء بر چیزی تعریف نموده و به دو قسم تقسیم میکنند:
۱. عرف عام گاهی از آن به عنوان سیره عقلائیه یا بناء عقلاء نیز یاد میشود
۲. عرف خاص
و سپس موارد رجوع به عرف در استنباط حکم شرعی را چنین ذکر نمودهاند:
۱. رجوع به عرف در تشخیص معانی الفاظ
۲. رجوع به عرف در تشخیص حدود معانی
۳. رجوع به عرف در تشخیص مصادیق کلی معنی
۴. توسل به عرف در فهم مقاصد متکلم مثل حکم به انتقال توابع مبیع به مشتری به لحاظ تعارف آن یا نقدی بودن معامله و مانند آن
۵. کشف حکم به واسطه ملازمه عرفیه مانند طهارت وسائل مورد استفاده در حین تطهیر.
۶. منبع بودن عرف برای استنباط اصل حکم شرعی که همان استنباط حکم به واسطه سیره عقلائیه است البته نیاز به احراز امضاء دارد. بنابراین نمیتوان از عرفهای مستحدث برای استنباط حکم شرعی استفاده نمود.
باید توجه نمود که دخل عرف در استنباط حکم شرعی یا به جهت کمک به تشخیص موضوع کلی حکم شرعی است یا به جهت کمک به فهم خود حکم شرعی است دو مورد اخیر از این قبیل است.
[۲۰] سبحانی، جعفر، ارشاد العقول الی مباحث الاصول، ج۳، ص۳۳۲ به بعد.
[۲۱] سبحانی، جعفر، ارشاد العقول الی مباحث الاصول، ج۳، ص۲۸۵–۲۹۳.
۵.۱.۵ – مقاصد الشریعه و موارد استناد به آن
یکی دیگر از ابتکارات آیتالله سبحانی مطرح نمودن مقاصد الشریعه در مبحث امارات و حجج است. البته مقاصد الشریعه در نزد عامه خصوصا مالکیها از دیرباز بهعنوان یکی از ادله استنباط مطرح بوده و هست ولی در اصول فقه شیعه بهعنوان یک دلیل مطرح نبوده است. با توجه به بحثی که در ذیل همین عنوان آوردهاند و همچنین مطالبی که در بحث حجیت عقل ذکر نمودهاند کاربرد مقاصد الشریعه از دیدگاه استاد در دو مورد قابل بحث است:
۱. به عنوان منبع برای کشف حکم شرعی
۲. به عنوان مرجح در تزاحم دو حکم.
۵.۱.۶ – استفاده از مقاصد الشریعه برای کشف حکم شرعی
اما در مقام اول ایشان مقدمتا متذکر شدهاند که: امامیه قائل به وجود مصالح و مفاسد در متعلقات احکام است مگر در موارد خاص که در خود جعل مصلحت، وجود دارد و حکم هم ناشی از آن مصالح و مفاسد در متعلقات احکام است. با توجه به این اصل امامیه، مصالح و مفاسد به سه قسم تقسیم میکند
۱. در مواردی که به صورت صریح چیزی بهعنوان علت و ملاک حکم ذکر شده در اینگونه موارد البته که با توجه به آن علت میتوان حکم را با حفظ موضوع تعمیم داد.
۲. در مواردی که تصریحی در خود دلیل نیست ولی با تنقیح مناط قطعی میتوان عدم دخل برخی از قیود را در حکم فهمید و لذا دائره حکم را توسعه داد.
۳. در مواردی نه تصریحی بر علت حکم وجود دارد و نه تنقیح مناط قطعی وجود دارد در این صورت البته با تمسک به حکمت غالبی که حکم بر اساس آن جعل شده است نمیتوان به استنباط حکم جدید پرداخت.
۵.۱.۷ – استفاده از مقاصد الشریعه بهعنوان مرجح باب تزاحم
اما در مورد دوم یعنی استفاده از مقاصد الشریعه به عنوان مرجح در باب تزاحم آن را بهعنوان یکی از ملاکهای تشخیص اهم بر مهم فی الجمله قبول کردند مثلا حفظ دین مقدم بر حفظ جان است و حفظ جان مقدم بر حفظ مال است و هکذا.
البته ملاکهای دیگری برای تشخیص واجب اهم وجود دارد که در باب تزاحم ذکر شده است که عمده آنها عبارت است از:
تقدیم مالا بدل له علی ما له بدل
تقدیم واجب مضیق بر موسع
مقدم بودن امتثال یکی بر دیگری از نظر زمان امتثال<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 