پاورپوینت کامل مصداق احمد در روایات عصر ظهور ۹۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصداق احمد در روایات عصر ظهور ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصداق احمد در روایات عصر ظهور ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصداق احمد در روایات عصر ظهور ۹۶ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل مصداق احمد در روایات عصر ظهور ۹۶ اسلاید در PowerPoint

جریان احمد الحسن بصری که مدعی یمانی گری اوست، برای اثبات «وصایت» ادعایی احمد بصری به نحوی افراطی به احادیث مختلفی متمسّک می‌شوند. اتباع او به جهت آنکه بتوانند جایگاه وی را مشروع جلوه دهند، تمامی کسانی را که نامشان «احمد» بوده و در روایات ذکر شده‌اند، به احمدالحسن ربط داده و او را مصداق آن روایات می‌دانند! در حالیکه روایات مذکور هیچ ارتباطی با احمد بصری نداشته و اتباع او روایات را مصادره به مطلوب کرده و با استفاده از مشابهت اسمی و تقطیع روایت، در صدد سوء استفاده و فریب شیعیان می‌باشند.

فهرست مندرجات

۱ – بررسی روایت تولد دو احمد
۲ – بررسی روایت دولت احمدیه
۳ – بررسی روایت احمد ساق زرد
۳.۱ – اصل روایت
۳.۲ – معنای واژگان
۳.۳ – داستان قیام آل بویه
۳.۴ – پاسخ نهایی
۴ – بررسی روایت شعارهم احمد احمد
۴.۱ – شعار احمد احمد
۴.۲ – شعار یالثارات الحسین
۵ – بررسی روایت احمد و عبدالله و مهدی
۶ – بررسی روایت و من البصره احمد بن مُلیح
۷ – بررسی روایت اسم یخفی و اسم یعلن
۸ – پانویس
۹ – منبع

۱ – بررسی روایت تولد دو احمد

اتباع احمد بصری روایتی را نقل می‌کنند که در آن به تولد دو احمد بشارت داده شده است که یکی از آنان متولد مکه است و پیامبر بوده و دیگری متولد قریه‌ای از عراق است و امام می‌باشد. لذا از این طریق سعی در تطبیق مولود قریه عراق با «احمد اسماعیل» را دارند. نکته قابل توجه اینکه؛ اتباع احمد بصری عبارتی از پاورقی کتاب شرح کافی ملا صالح مازندرانی که منتسب به بعض الافاضل در ذیل روایت امام باقر (علیه‌السّلام) نقل آمده است را با عنوان روایت معصوم (علیه‌السّلام) تلقّی کرده و به مردم معرفی می‌ کنند. بطوری که علی ابو رغیف در کتاب الطریق الی الدعوه الیمانیه به این مطلب تصریح کرده و آن را یکی از روایت‌های اشاره کننده به احمدالحسن دانسته است.

[۱] ابورعیف، علی، الطریق الی الدعوه الیمانیه، ص۲۶.

در متن روایت آمده است:«عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «لَمَّا وُلِدَ النَّبِیُّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) جَاءَ رَجُلٌ‌ مِنْ اَهْلِ الْکِتَابِ اِلی‌ مَلَاٍ مِنْ قُرَیْشٍ فِیهِمْ هِشَامُ بْنُ الْمُغِیرَهِ وَ الْوَلِیدُ بْنُ الْمُغِیرَهِ وَ الْعَاصُ بْنُ هِشَامٍ‌ وَ اَبُو وَجْزَهَ بْنُ اَبِی عَمْرِو بْنِ اُمَیَّهَ وَ عُتْبَهُ بْنُ رَبِیعَهَ، فَقَالَ: اَ وُلِدَ فِیکُمْ مَوْلُودٌ اللَّیْلَهَ؟ فَقَالُوا: لَا، قَالَ: فَوُلِدَ اِذاً بِفِلَسْطِینَ‌ غُلَامٌ اسْمُهُ اَحْمَدُ بِهِ شَامَهٌ کَلَوْنِ‌ الْخَزِّ الْاَدْکَنِ‌، وَ یَکُونُ هَلَاکُ‌ اَهْلِ الْکِتَابِ وَ الْیَهُودِ عَلی‌ یَدَیْه‌… .»امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «آن هنگام که نبی خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دنیا آمد، مردی از اهل کتاب به نزد گروهی از قریش آمد که در میان آنان هشام بن المغیره و ولید بن مغیره و عاص بن هشام و ابووجزه بن ابی عمرو و عتبه بن ربیعه نیز حضور داشتند. به آنان گفت: آیا امشب در میان شما فرزندی به دنیا آمده است؟ گفتند نه! گفت پس حتما در فلسطین پسری متولد شده است که نامش احمد است و خالی به رنگ ابریشم سیاه دارد و هلاکت اهل کتاب و یهود به دست او می‌باشد.

[۲] ملاصالح مازندرانی، محمدصالح بن احمد، شرح اصول کافی، ج‌۱۲، ص۴۲۰.

ملا صالح مازندرانی در توضیح این روایت در پاورقی کتاب، عبارت روایت گونه‌ای را با عنوان قول بعض الافاضل آورده است که می‌ گوید:«و قال بعض الافاضل (فاضل استرآبادی) فی توجیه علم الرجل بذلک و توجیه قوله «فَوُلِدَ اِذاً بِفِلَسْطِینَ‌» بعد قولهم «لا» مذکور فی الکتب المنزله علی الانبیاء المتقدمین (علیهم‌السّلام) یولد فی مکه رجل معصوم اسمه احمد و کنیته ابو القاسم و کذلک فی قریه من‌ العراق‌ احدهما نبی و الاخر امام‌؛ و بعضی از افاضل علماء در توجیه علم آن مرد یهودی به آن خبر و توجیه سخن وی به این که پس، از فلسطین متولد شده است، خبری را از کتب انبیاء گذشته نقل کرده‌اند به این مضمون که در مکه مردی متولد می‌شود که نامش احمد و کنیه‌اش ابوالقاسم است، همچنین در روستایی در عراق. یکی از آنان پیامبر است و دیگری امام است.»

[۳] ملاصالح مازندرانی، محمدصالح بن احمد، شرح اصول کافی، ج‌۱۲، ص۴۲۰.

در پاسخ به برداشت نادرست اتباع احمد بصری از این روایت گفته می‌ شود:اولاً؛ اصل روایت که از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل شده است، این مولود را از فلسطین معرفی می‌ کند، نه از عراق، (آن هم از بصره عراق).
ثانیاً؛ روایتِ نقل شده از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل قولی از سخن مرد یهودی است که در مواجهه با پاسخ منفی قریش به اشتباه افتاده و گفت: «فَوُلِدَ اِذاً بِفِلَسْطِینَ‌».
ثالثاً؛ آن مرد یهودی تولد از فلسطین را هم به عنوان پیشگویی برای آینده ذکر نکرده و اشاره‌اش به زمان حال بوده است. لذا وقتی گفتند در مکه به دنیا نیامده گفت: پس در فلسطین متولد شده است. پس نمی‌توان نام فلسطین را به قریه‌ای از عراق تاویل برده و آن را به عنوان یک پیشگویی برای متولد شدن فردی در آخرالزمان به نام احمد تلقی کرد.
رابعاً؛ آنچه در پاورقی کتاب آمده است، عبارتی روایت ‌گونه است که بدون اتصال به معصوم نقل شده و فاقد اعتبار می‌باشد.

۲ – بررسی روایت دولت احمدیه

کتاب «الزام الناصب»، به نقل از «خطبه البیان» به «پرچم محمدی» و «دولت احمدی» اشاره کرده است که اتباع احمد بصری آن روایت را مصادره به مطلوب کرده و با استفاده از مشابهت اسمی و تقطیع روایت، در صدد سوء استفاده می‌ باشند. در این خطبه آمده است:«یَظْهَرُ عند ذالک صاحِبُ الرّایَهِ الْمحمّدیَهِ، وَ الدَّولَهِ الاحْمَدیَّهِ، الْقائِمُ بِالسَّیفِ وَالحالِ، الصّادِقُ فِی الْمَقال، یُمَهِّدُ الارْضَ وَیُحیی السُّنَّهَ وَ الْفَرْضَ سَیَکُونُ ذَلِکَ بَعْدَ اَلْفِ وَ مِائَهٍ وَ اَرْبَعٌ وَ ثَمَانِینَ سَنَهً مِنْ سِنِی الْفَتْرَهَ بَعْدَ الْهِجْرَهِ»در آن زمان، صاحب پرچم محمدی و دولت احمدی و قائم به شمشیر و راست‌گو در گفتار ظهور خواهد کرد. زمین را آماده می‌ کند و سنت را زنده می‌کند و این بعد از هزار و صد و هشتاد و چهار سال پس از هجرت محقق می‌شود.

[۴] یزدی حایری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج‌۲، ص۱۹۷.

در پاسخ عرض می‌ شود که:اولاً؛ این روایت در کتب معتبر شیعی نیامده و برای اولین بار به نقل از محمد بن طلحه شافعی (از علمای اهل سنت) در کتاب الزام الناصب ذکر شده و پس از آن نیز در هیچکدام از کتب شیعی ذکر نشده است.
ثانیاً؛ این عبارت، بخشی از «خطبه البیان» است که بر اساس دیدگاه تمامی علمای شیعه، این خطبه ساخته و پرداخته دست غالیان بوده و فاقد اعتبار است.
ثالثاً؛ در ادامه همین خطبه، اشاره به سال ظهور شده است: «سَیَکُونُ ذَلِکَ بَعْدَ اَلْفِ وَ مِائَهٍ وَ اَرْبَعٌ وَ ثَمَانِینَ سَنَهً مِنْ سِنِی الْفَتْرَهَ بَعْدَ الْهِجْرَهِ»؛ که همین مساله با صریح روایات ردّ «توقیت» در تعارض است:«عَنْ اَبِی بَصِیرٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: سَاَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ (علیه‌السّلام) فَقَالَ «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ اِنَّا اَهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّتُ‌»تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ گفتند. ما اهل بیت نیز وقت تعیین نمی‌کنیم.

[۵] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۱، ص۳۶۸.

۳ – بررسی روایت احمد ساق زرد

علی ابو رغیف در کتاب خود (الطریق الی الدعوه الیمانی) به روایاتی اشاره کرده است که به زعم خود، مؤید احمدالحسن می‌باشند. یکی از این روایات، روایت مربوط به جوانی است که دو ساق پای او زرد است و نامش احمد است. لذا سعی بر آن دارد تا مصادره به مطلوب کرده و از این تشابه اسمی استفاده ‌های لازم را انجام دهد.

۳.۱ – اصل روایت

در پاسخ به این موضوع گفته می‌ شود:
در خطبه لؤلؤیّه که منسوب به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) است، از جوانی نام برده شده است که ساق‌ پاهایش زرد رنگ بوده و نام وی احمد است. این فرد بر اساس تحلیل و شواهد تاریخی یکی از فرزندان بویه است که بعدها به همراه برادران خود، حکومت آل بویه را تاسیس نمود. در روایت آمده است:«اَلَا وَ اِنِّی ظَاعِنٌ عَنْ قَرِیبٍ وَ مُنْطَلِقٌ لِلْمَغِیبِ فَارْهَبُوا الْفِتَنَ الْاُمَوِیَّهَ وَ الْمَمْلَکَهَ الْکَسْرَوِیَّهَ وَ مِنْهَا فَکَمْ مِنْ مَلَاحِمَ وَ بَلَاءٍ مُتَرَاکِمٍ تقتل‌ مَمْلَکَهَ بَنِی الْعَبَّاس… قَوْلُهُ (علیه‌السّلام) فِی الْخُطْبَهِ الْغَرَّاءِ وَیْلٌ لِاَهْلِ الْاَرْضِ اِذَا دُعِیَ عَلَی مَنَابِرِهِمْ بِاسْمِ الْمُلْتَجِی وَ الْمُسْتَکْفِی وَ لَمْ یُعْرَفِ الْمُلْتَجِی فِی اَلْقَابِهِمْ وَ لَکِنْ لَمَّا بَیَّنَّا صِفَتَهُمْ وَجَدْنَا الْمُلَقَّبَ بِالْمُتَّقِی الَّذِی الْتَجَاَ اِلَی بَنِی حَمْدَانَ ثُمَّ یَذْکُرُ الرَّجُلَ مِنْ رَبِیعَهَ الَّذِی قَالَ فِی اَوَّلِ اسْمِهِ سِینٌ وَ مِیمٌ وَ یَعْقُبُ بِرَجُلٍ فِی اسْمِهِ دَالٌ وَ قَافٌ ثُمَّ یَذْکُرُ صِفَتَهُ وَ صِفَهَ مُلْکِهِ وَ قَوْلُهُ (علیه‌السّلام) وَ اِنَّ مِنْهُمُ الْغُلَامَ الْاَصْفَرَ السَّاقَیْنِ اسْمُهُ اَحْمَدُ و قوله (علیه‌السّلام) وَ یُنَادِی مُنَادِی الْجَرْحَی عَلَی الْقَتْلَی وَ دَفْنِ الرِّجَالِ وَ غَلَبَهِ الْهِنْدِ عَلَی السِّنْدِ وَ غَلَبَهِ الْقُفْصِ عَلَی السَّعِیرِ وَ غَلَبَهِ الْقِبْطِ عَلَی اَطْرَافِ مِصْرَ وَ غَلَبَهِ اَنْدُلُسَ عَلَی اَطْرَافِ اِفْرِیقِیَهَ وَ غَلَبَهِ الْحَبَشَهِ عَلَی الْیَمَنِ وَ غَلَبَهِ التُّرْکِ عَلَی خُرَاسَانَ وَ غَلَبَهِ الرُّومِ عَلَی الشَّامِ وَ غَلَبَهِ اَهْلِ اِرْمِینِیَّهَ عَلَی اِرْمِینِیَّهَ وَ صَرَخَ الصَّارِخُ بِالْعِرَاقِ هُتِکَ الْحِجَابُ وَ افْتُضَّتِ الْعَذْرَاءُ وَ ظَهَرَ عَلَمُ اللَّعِینِ الدَّجَّالُ ثُمَّ ذَکَرَ خُرُوجَ الْقَائِمِ (علیه‌السّلام).»امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) فرمود: آگاه باشید که من بار سفر بسته‌ام و بزودی از این دنیا حرکت می‌ کنم و به عالم غیب رهسپار می‌ شوم، بنابراین شما در انتظار فتنه امویّه و سلطنت کسرویّه بوده باشید و منتظر بلاهای پی در پی و قتل در مملکت بنی عباس باشید… و فرمودند: وای بر اهل زمین، زمانی که بر روی منبرهایشان به اسم ملتجی و مستکفی دعوت شود و ملتجی شناخته نشود با القابش و لکن زمانی که صفت او را توصیف کردیم، او را ملقب به متقی می‌یابید که به بنی حمدان پناه برده است. سپس نام مردی از شهر ربیعه را برد که در ابتدای اسم او سین و میم بود و پس از او از مردی نام برد که در نامش دال و قاف است، سپس صفت و صفت حکومتش را نام برد و فرمود همانا یکی از آنها جوانی است که ساق پاهایش زرد رنگ است. و فرمود: سپس منادی ندا می‌دهد به دو زخم و قتل، سپس دفن رجال و غلبه هند بر پاکستان و غلبه قفص بر فلسطین و غلبه قبط بر مصر و غلبه‌ اندلس بر آفریقا و غلبه حبشه بر یمن و غلبه ترک بر خراسان و غلبه روم بر شام و… ظهور علم دجال اتفاق افتاده و پس از آن خروج قائم (علیه‌السّلام) است.

[۶] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج‌۴۱، ص۳۱۸.

۳.۲ – معنای واژگان

برای تطبق درست، ابتدا باید واژگان مطرح شده در متن روایت مورد بررسی قرار گیرد که عبارتند از:۱. المُلتجی: پناه برنده، پناه جو.
۲. المُستکفی: ابو القاسم عبدالله ابن المکتفی ابن المعتضد، المستکفی بالله؛ خلیفه‌ای از خلفای عباسی در بغداد بود که از سالهای (۹۴۴هـ. ق) تا (۹۴۶هـ. ق) در سرزمین‌های اسلامی فرمان می‌راند.

[۷] مؤلف مجهول، اخبار الدوله العباسیه، ص۱۴۴.

۳. المُتقی: ابواسحاق (ابوالحق) ابراهیم متقی.

[۸] مؤلف مجهول، اخبار الدوله العباسیه، ص۴۱۳.

۴. بنی حمدان: آلِ حَمْدان، سلسله‌ای شیعی مذهب از قبیله بنی ‌تَغْلِب که از حدود (۲۹۲هـ. ق) تا (۳۹۴هـ. ق) بر بخشهایی از شام و شمال عراق (جزیره) فرمان راندند.
۵. ربیعه: محل حکومت ابراهیم ‌بن ‌حمدان است.
۶. احمد: یکی از سه فرزند بویه است که تاسیس دولت آل بویه به دست این سه برادر انجام یافت. اسامی آنان علی، حسن و احمد بود.

[۹] زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص۸۷.

۳.۳ – داستان قیام آل بویه

با حفظ این مقدمه؛ بخشی از داستان قیام آل بویه به صورت مختصر عرض می‌شود تا بدینوسیله تحلیل تاریخی روایت مذکور مشخص گردد:
درسال (۳۳۲هـ. ق) هنگامی که «متقی»و «توزون» به طرف موصل رفته بودند، برادران بریدی از احمد بن بویه دعوت کردند که بر عراق حمله ببرد. احمد از طرف دیالمه به عراق حمله کرد، اما برادران بریدی به او چنانکه وعده داده بودند، کمک نکردند و توزون از موصل برگشته و دیالمه را مغلوب ساخت و متقی از ترس او به موصل رفته و به ناصرالدوله، حسن ‌بن ‌ابی‌الهیجا (۳۵۸هـ. ق) پایه‌گذار سلسله حمدانیان پناه برد. اما توزون بالاخره با سوگند و اظهار صلح خواهی خلیفه را به بغداد برگرداند و روز بعد او را کور کرد و «مستکفی» را به جای او به خلافت گذاشت.

[۱۰] ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۸، ۳۸۳.

[۱۱] ابن مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۶، ص۴۲.

در همین ایام، احمد بن بویه به همراهی ابومحمدحسن بن محمد مهلبی در ۱۱ جمادی الاولی (۳۳۴ هـ. ق) بدون جنگ بر بغداد دست یافت و با خلیفه به احترام تمام رفتار نمود. مستکفی نیز به او خلعت داد و احمد را به معزالدوله و برادرش علی را به عمادالدوله و برادر دیگرش حسن را به رکن الدوله ملقب گرداند.

[۱۲] ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۴۱۰.

۳.۴ – پاسخ نهایی

با دقت نظر در متن روایت و تاریخ مذکور، روشن می‌ گردد که؛اولاً؛ آغاز روایت به فتنه کسروی و اموی و بنی عباس اشاره دارد و بلا فاصله به ملتجی (متقی خلیفه)، اشاره شده است که پس از شکست، به بنی حمدان پناه برد و پس از او المستکفی به مقام خلافت رسید. در این بین احمد بن بویه که در سن جوانی بود به عراق و ایران غلبه کرد و خون زیادی ریخته شد.
ثانیاً؛ پس از اشاره به فتنه کسرویه و امویه و قتل بنی عباس و ماجرای متقی و مستکفی و احمد، به موارد زیادی از فتنه‌های آخرالزمان اشاره شده است که پس از وقوع آن نوبت به ذکر وقایع قیام قائم می‌ رسد.بنابراین، روایت مذکور هیچ ارتباطی با احمد بصری و مسائل مربوط به عصر حاضر نداشته و حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام)، مردم را کشتار عصر بعد از خودش آگاه کرده است.

۴ – بررسی روایت شعارهم احمد احمد

در خصوص شعار گنجینه‌های طالقان دو نوع روایت در دست است که به جهت روشن شدن مساله به هر دو اشاره می‌ گردد.

۴.۱ – شعار احمد احمد

این روایت برای اولین بار و آخرین بار در کتاب «منتخب الانوار المضیئه فی ذکر القائم الحجّه علیه السلام‌» تالیف علی بن عبد الکریم بهاء الدین نیلی نجفی، آمده است:«وَ عَنِ الْبَاقِرِ (علیه‌السّلام) بِالطَّرِ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.