پاورپوینت کامل فورقلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فورقلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فورقلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فورقلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پرکلس

مقالات مرتبط: پرکلس (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی).

پِرُکْلُس، یا بُرُقلُس، فیلسوف نوافلاطونی یونان متأخر و نویسنده آثار فلسفی در قرن پنجم میلادی که فلسفه فلوطین (افلوطین) و اتباع او از جمله از طریق آثار وی در فلسفه اسلامی وفلسفه مدرسی تأثیر کرده است.

فهرست مندرجات

۱ – مشخصات
۲ – گرویدن به فلسفه
۳ – وفات
۴ – آثار
۴.۱ – آثاری نسبت داده شده به او
۴.۱.۱ – شرح‌های برقلس
۴.۱.۲ – کتاب اصول (یا عناصر) الهیات
۴.۱.۳ – کتاب عناصر طبیعت یا اصول طبیعت
۴.۱.۴ – الهیات افلاطونی
۴.۱.۵ – سه رساله
۴.۱.۶ – هجده دلیل در ازلیت عالم
۴.۱.۷ – رموز دینی
۴.۱.۸ – آثاری در ریاضیات و نجوم
۴.۲ – برخی از کتب که به نام برقلس به دست آمده
۴.۳ – آثار متعلق به برقلس
۴.۳.۱ – کتاب الایضاح فی الخیرالمحض
۴.۳.۲ – نظر آلبرت کبیردر مورد اثر
۴.۳.۳ – نظر بدوی در مورد اثر
۵ – آرا و عقاید برقلس
۵.۱ – قول به تعالی، علیّت و صدور
۵.۱.۱ – بسط سه ضربی
۵.۲ – نفس، سرنوشت، اخلاق
۵.۳ – ازلیّت عالم
۶ – تأثیر برقلس در عالم اسلام
۷ – فهرست منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع

۱ – مشخصات

نام او در یونانی پروکلوس است.
در منابع اسلامی از او با عنوان «دیادوخُس» (یا دیدوخس) برقلس نام برده‌اند که در یونانی به معنای عَقیب (از پی آینده/ جانشین) است.

[۱] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

[۲] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبارالحکماء، ج۱، ص۸۹، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.

برقلس را از آن رو بدین لقب خوانده‌اند که افلاطونی مذهب و رئیس مدرسه افلاطون در آتن (آکادمی) بوده است.
مسلمانان نام او را علاوه بر برقلس، به صورتهای اَبَرقُلُس،

[۳] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۲۵۷، قاهره ۱۹۵۵.

بُرقلیس

[۴] محمدبن یوسف عامری، الامَد علی الابد، ج۱، ص۸۳، چاپ اورت ک روسن، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.

و پاورپوینت کامل فورقلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

[۵] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، ج۲، ص۱۵۷، چاپ محمدبن فتح الله بدران، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۷۵/۱۹۵۶)، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.

و نیز برقلس افلاطونی

[۶] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

و برقلیس دهری

[۷] محمدبن یوسف عامری، الامَد علی الابد، ج۱، ص۸۳، چاپ اورت ک روسن، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.

گفته اند.
صفت دهری از آن‌جا بر وی اطلاق شده که در رساله ای از اندیشه یونانی قدَمِ عالَم دفاع کرده است.
برقلس در قسطنطنیه به دنیا آمد.

[۸] فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج۱، ص۵۴۹، یونان و روم، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، تهران ۱۳۶۸ش.

[۹] زندگینامه علمی دانشوران، زیرنظر احمد بیرشک، ذیل «پروکلوس»، تهران ۱۳۶۹ ش ـ، (از گلن ر مورو).

تاریخ تولد او را به اختلاف، ۴۱۰ یا ۴۱۲ میلادی

[۱۰] امیل بریه، تاریخ فلسفه، ج۲، ص۲۷۷، دوره انتشار فرهنگ یونانی و دوره رومی، ترجمه علی مراد داودی، تهران ۱۳۷۴ش.

ذکر کرده اند.
قفطی، به نقل از یحیی نحوی ، می نویسد که وی در زمان دقلطیانوس قبطی می‌زیسته

[۱۱] امیل بریه، تاریخ فلسفه، ج۲، ص۲۷۷، دوره انتشار فرهنگ یونانی و دوره رومی، ترجمه علی مراد داودی، تهران ۱۳۷۴ش.

که اگر مقصود دیوکلتیانوس (حک: ۲۸۴ـ۳۰۵ میلادی) باشد که حکومت مصر و حوزه آسیایی روم آن روزگار را بر عهده داشته

[۱۲] علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل «دقلطیانوس»، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ش.

[۱۳] محمدبن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ص۲۳۸، چاپ جلال الدین همائی، تهران ۱۳۶۲ش.

[۱۴] شارل دو لاندلن، تاریخ جهانی، ج۱، ص۳۰۲، پیش از تاریخ تا قرن شانزدهم، ترجمه احمد بهمنش، تهران ۱۳۷۰ش.

نمی تواند درست باشد.
پدر و مادرش در اصل اهل لیقیه بودند و وی تحصیلات مقدماتی را درکسانتوس، شهری در ساحل جنوبی لیقیه، گذراند.

[۱۵] زندگینامه علمی دانشوران، زیرنظر احمد بیرشک، ذیل «پروکلوس»، تهران ۱۳۶۹ ش ـ، (از گلن ر مورو).

لیقیه (لوکیا) نام منطقه ای در جنوب آسیای صغیر در کناره مدیترانه بوده است.
قفطی به نقل از مختاربن عبدون بن بُطلان، طبیب نصرانی (متوفی ۴۴۴)، برقلس را اهل لاذقیه می‌داند

[۱۶] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبارالحکماء، ج۱، ص۸۹، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.

که شاید همان لیقیه باشد.

[۱۷] علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل «لاذقیه»، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ش.

همچنین در فهرست ابن ندیم

[۱۸] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

برقلس اهل اطاطریه و در تاریخ الحکمای قفطی

[۱۹] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبارالحکماء، ج۱، ص۸۹، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.

اهل اطاطوله ذکر شده که ممکن است هر دو تصحیف و تحریف شده آناطولی باشد.
منبع متأخری مانند محبوب القلوب بخطا وی را از اهالی افریقیه معرفی می‌کند.

[۲۰] محمدبن علی شریف لاهیجی، محبوب القلوب، ج۱، ص۲۰۲، نسخه عکسی.

۲ – گرویدن به فلسفه

امروزه، اطلاع ما از زندگی برقلس از آن رو دقیق است که شاگرد وی، مارینوس، در حدود ۴۹۰میلادی در نوشته ای تحت عنوان زندگی برقلس شرح احوال وسیرت استاد خود را نگاشته است.

[۲۱] امیل بریه، تاریخ فلسفه، ج۲، ص۲۶۶، دوره انتشار فرهنگ یونانی و دوره رومی، ترجمه علی مراد داودی، تهران ۱۳۷۴ش.

به نوشته وی، برقلس در پی تحول روحی به فلسفه و مذهب نوافلاطونی روی آورد.

[۲۲] امیل بریه، تاریخ فلسفه، ج۲، ص۲۷۷، دوره انتشار فرهنگ یونانی و دوره رومی، ترجمه علی مراد داودی، تهران ۱۳۷۴ش.

او نخست در اسکندریه خطابه خواند، اما در سفری به بوزنطیه ( قسطنطنیه ) به فلسفه روی آورد و در بازگشت به اسکندریه شاگرد لامفیذورُس (اُلَمپیودوروس) و هرون ریاضیدان شد.

[۲۳] وگل، ج۳، ص۵۶۲.

[۲۴] زندگینامه علمی دانشوران، زیرنظر احمد بیرشک، ذیل «پروکلوس»، تهران ۱۳۶۹ ش ـ، (از گلن ر مورو).

برقلس اسکندریه را به قصد آتن ترک گفت و در آن‌جا با سوریانوس (متوفی حدود ۴۳۰ میلادی) و به واسطه او با فلوطَرخُس آتنی (پلوتارک، متوفی ۴۳۱ یا ۴۳۲ میلادی)، پسر نِسطوریوس، آشنا شد.

[۲۵] وگل، ج۳، ص۵۶۵.

برقلس آثار ارسطو و افلاطون را نزد سوریانوس خواند

[۲۶] وگل، ج۳، ص۵۶۴.

و با آموزشهای منظم مهیای جانشینی افلاطون و اداره مدرسه آتنیِ مذهب نو افلاطونی شد.
برقلس در سراسر زندگی به تفکر ، عبادت ، تعلیم و تألیف مشغول بود، از خوردن گوشت حیوانات احتراز می‌کرد، روزه می‌گرفت و هر روز در حین طلوع و غروب و ظهر نیایش می‌کرد.

۳ – وفات

وی در ۴۸۵میلادی در آتن درگذشت.
بریه تاریخ وفات او را ۴۸۴ نوشته است.
پس از وی دیری نپایید که فرمان تعطیلی آکادمی صادر شد (۵۲۹ میلادی).

[۲۷] فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج۱، ص۵۵۳، یونان و روم، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، تهران ۱۳۶۸ش.

[۲۸] امیل بریه، تاریخ فلسفه، ج۲، ص۲۸۷، دوره انتشار فرهنگ یونانی و دوره رومی، ترجمه علی مراد داودی، تهران ۱۳۷۴ش.

۴ – آثار

برقلس تألیفات بسیاری داشت که مسلمانان برخی از آن‌ها را می‌شناختند، از جمله ابن ندیم

[۲۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

از چهارده اثر او نام برده است.
رساله‌ها و کتابهای او به این ترتیب دسته بندی می‌شود:

۴.۱ – آثاری نسبت داده شده به او

این آثار که بعضی از آن‌ها باقی‌مانده است و بعضی مفقود شده، و از بعض آن‌ها قطعاتی بر جای مانده، عبارت‌اند از:

۴.۱.۱ – شرح‌های برقلس

شرحهای برقلس بر محاورات افلاطونی با عناوین سیاست نامه (به تعبیر متون اسلامی : کتاب السیاسه)؛ القیبیادس (آلکیبیادس) اول؛ طیماؤس (تیمائوس)؛ برمانیدس (پارمنیدس)؛ قراطولوس (کراتولوس)؛ فیله بوس؛ فِدِروس، فادن (فائدون)؛ تئه تتوس؛ غورغیاس (گرگیاس)؛ سوفسطائی.
ویلیام اهل موئربکه، در قرن سیزدهم میلادی، شرحهای طیماؤس و برمانیدس را به لاتین برگردانده است.

[۳۰] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۵ـ۶، قاهره ۱۹۵۵.

ویکتورکوزن برخی از این شروح را منتشر کرده است.

[۳۱] وگل، ج۳، ص۵۶۳.

[۳۲] وگل، ج۳، ص۵۶۵.

[۳۳] زندگینامه علمی دانشوران، زیرنظر احمد بیرشک، ذیل «پروکلوس»، تهران ۱۳۶۹ ش ـ، (از گلن ر مورو).

[۳۴] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۵ـ۶، قاهره ۱۹۵۵.

در میان این گروه از آثار برقلس، ابن ندیم

[۳۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

از این تألیفات نام برده است: تفسیر فادن در باب نفس که به سریانی بوده و ابن زُرعه اندکی از آن را به عربی ترجمه کرده است؛ سه مقاله در شرح قول افلاطون که نفس نامیراست؛ و کتابی درباره مُثُلی که افلاطون در کتاب خود به نام غورغیاس گفته و به سریانی ترجمه شده است.
برقلس شرحهایی نیز بر آثار ارسطو و تاسوعات فلوطین نوشته است که فقط قطعاتی از دومی در دست است.

[۳۶] زندگینامه علمی دانشوران، زیرنظر احمد بیرشک، ذیل «پروکلوس»، تهران ۱۳۶۹ ش ـ، (از گلن ر مورو).

۴.۱.۲ – کتاب اصول (یا عناصر) الهیات

این کتاب بهترین منبع درباره مبادی و اصول هستی شناختی برقلس و دستگاهی است مرکب از قضایا با براهین استنتاجی بدون تعاریف و اصول متعارفه.

[۳۷] وگل، ج۳، ص۵۶۵.

ویلیام موئربکی این کتاب را نیز به لاتین ترجمه کرده است.

[۳۸] فلسفه قرون وسطا، ج۱، ص۸۷.

[۳۹] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۵، قاهره ۱۹۵۵.

درباره این‌که آیا اصول الهیات به عربی ترجمه شده بوده است رأی قطعی وجود ندارد.
بدوی می‌گوید: مراد ابن ندیم و قفطی از کتاب الثّالوجیای برقلس (فقره ششم الفهرست) ترجمه عربی همین کتاب بوده است.

[۴۰] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۱۶ـ۲۰، قاهره ۱۹۵۵.

حاجی خلیفه الثّالوجیا را یک بار به برقلس و بار دیگر به اشتباه به اسکندر افرودیسی نسبت داده و مترجم آن را ابوعثمان دمشقی ذکر کردهاست.

[۴۱] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، قاهره ۱۹۵۵.

۴.۱.۳ – کتاب عناصر طبیعت یا اصول طبیعت

ابن ندیم

[۴۲] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

در شماره اول از مصنّفات برقلس از اسطوخوسیس الصغری نام برده که ناظر به همین اثر اوست.

[۴۳] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۲۵۷، قاهره ۱۹۵۵.

این کتاب که به صورت مجموعه ای از قضایا و براهین است، تماماً براساس طبیعیات ارسطو تدوین شده است.

[۴۴] وگل، ج۳، ص۵۶۵.

۴.۱.۴ – الهیات افلاطونی

الهیات افلاطونی که منبع اصلی برای کل فلسفه برقلس است و وی احتمالاً آن را در دوران کمال خود نگاشته است.

۴.۱.۵ – سه رساله

سه رساله به نامهای ده پرسش درباره عنایت ، درباره عنایت و سرنوشت و درباره ماهیت شُرور که اصل یونانی آن‌ها مفقود اما ترجمه لاتینی آن‌ها به قلم ویلیام موئربکی موجود است.
شماره ۲ یا ۱۴ از فهرست کتابهای برقلس در الفهرست شاید ناظر به رساله اول باشد.
چند رساله دیگر از این قبیل وجود داشته که امروزه در دست نیست.

[۴۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

[۴۶] فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج۱، ص۵۴۹، یونان و روم، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، تهران ۱۳۶۸ش.

۴.۱.۶ – هجده دلیل در ازلیت عالم

اصل یونانی این کتاب مفقود است، اما در ردیه ای که یحیی نحوی (ژان فیلوپونوس) بر این اثر نوشته جز دلیل اول بقیه دلایل به یونانی موجود است.

[۴۷] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، قاهره ۱۹۵۵.

ابن ندیم تحت عنوان «هجده مسئله که یحیی نحوی آن‌ها را نقض کرده» از این اثر برقلس نام برده و قفطی در ذکر ردّیه یحیی نحوی بخطا آن را شانزده مقاله بیان کرده و نوشته است که کتاب یحیی نحوی نزد او موجود است.

[۴۸] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

[۴۹] ۳۵۶، علی بن یوسف قفطی، ج۱، ص۸۹، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبارالحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.

[۵۰] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، قاهره ۱۹۵۵.

بدوی ترجمه عربی نُه دلیل اول کتاب برقلس را منتشر کرده است.
نُه دلیل اول آن، ترجمه اسحاق بن حنین و بقیه از مترجمی دیگر بوده است که اکنون مفقود است.

[۵۱] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۳۱، قاهره ۱۹۵۵.

۴.۱.۷ – رموز دینی

آثار مفقود برقلس با عناوین درباره رموز دینی، درباره صنعت سحرنیکان، بر ضد مسیحیت و مانند اینها که اطلاع ما از آن‌ها تنها از طریق قطعاتی است که فیچینو (متوفی ۱۴۹۹ میلادی) از کتابی یونانی به نام درباره تقدس و سحر به لاتین ترجمه کرده است.

[۵۲] وگل، ج۳، ص۵۶۵.

۴.۱.۸ – آثاری در ریاضیات و نجوم

آثار برقلس در ریاضیات و نجوم، از جمله شرحی بر مقاله اول اصول اقلیدس .
وی در شرح خود، اطلاعاتی درباره وضع افلاطونی، ارسطویی و نوافلاطونی و دیگر مذاهب در فلسفه ریاضی به دست می‌دهد.

[۵۳] عبدالرحمان بدوی، موسوعه الفلسفه، ذیل ماده، بیروت ۱۹۸۴.

[۵۴] پانویس ۱۸، فردریک کاپلستون، ج۱، ص۵۴۹ـ۵۵۰، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، تهران ۱۳۶۸ش.

این آثار نشانه معرفت جامع او به ریاضیات هزار ساله یونان است که در غیر این صورت برای ما ناشناخته می‌ماند.

[۵۵] زندگینامه علمی دانشوران، زیرنظر احمد بیرشک، ذیل «پروکلوس»، تهران ۱۳۶۹ ش ـ، (از گلن ر مورو).

برقلس در اثر دیگر خود، به نام طرح فرضیه های اخترشناسان، شرح منقّحی از دستگاه فلک خارج و فلک تدویر که در هیئت بطلمیوسی فرض شده عرضه داشته است.

[۵۶] زندگینامه علمی دانشوران، زیرنظر احمد بیرشک، ذیل «پروکلوس»، تهران ۱۳۶۹ ش ـ، (از گلن ر مورو).

۴.۲ – برخی از کتب که به نام برقلس به دست آمده

برخی از کتابها که به نام برقلس به دست آمده، ولی با وضع فکری و آثار مسلّم او سازگاری ندارد.
از این دسته، بدوی مسائل فرقلیس فی الاشیاء الطبیعیه را چاپ و منتشر کرده است.

[۵۷] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۴۳ـ۴۹، قاهره ۱۹۵۵.

این کتاب مشتمل بر هشت مسئله است که در صدر آن، مترجم کتاب اسحاق بن حنین معرفی شده است.
بدوی می‌نویسد که نمی‌داند آیا مراد از فرقلیس همان برقلس است یا خیر، و هر چه پژوهش کرده به پاسخ روشنی نرسیده است.

[۵۸] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۳۶، قاهره ۱۹۵۵.

دیگر از این دسته شرحی است بر اشعاری که‌ به‌طور منحول به فیثاغورس نسبت داده شده و ابن ندیم از آن با عنوان «تفسیر وصایای ذهبی فیثاغورس » نام برده و درباره آن نوشته که حدود صدبرگ است، سریانیِ آن یافت می‌شود و ثابت بن قره سه برگ از آن را از سریانی به عربی ترجمه کرده ولی آن را به انجام نرسانده است.
این شرح را نیز بخطا به برقلس نسبت داده‌اند و ظاهراً این انتساب بر اثر اشتباه در قرائت برقلس و هیروقلس پیش آمده است.

[۵۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۱۷، چاپ ناهدعباس عثمان، دوحه ۱۹۸۵.

۴.۳ – آثار متعلق به برقلس

برخی از کتابها که در اصل از برقلس بوده، اما به ارسطو نسبت داده شده است.

۴.۳.۱ – کتاب الایضاح فی الخیرالمحض

کتاب الایضاح فی الخیرالمحض از این زمره است که تأثیر برقلس در عالم اسلام و فلسفه مدرسی بیش‌تر از طریق همین کتاب بوده است.
بدوی

[۶۰] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۱ـ۳۰، قاهره ۱۹۵۵.

از سرگذشت این اثر بتفصیل سخن گفته است.
ایضاح…در حقیقت از اصول الهیات برگرفته شده است و در منابع اسلامی آن را به ارسطو منتسب کرده اند.
پیش از همه در قرن ششم، عبداللطیف بن یوسف بغدادی ، از آن با عنوان ایضاح الخیر و پس از وی ابن ابی اصیبعه با عنوان ایضاح الخیر المحض و ابن سبعین (متوفی ۶۶۸) با نام الخیرالمحض یاد کرده اند.

[۶۱] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۱۵، قاهره ۱۹۵۵.

[۶۲] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۱۸، قاهره ۱۹۵۵.

[۶۳] ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ج۱، ص۱۰۵، چاپ نزار رضا، بیروت.

در مغرب زمین ترجمه این کتاب از عربی به لاتین را غالباً به ژرار کرمونی (متوفی ۵۸۳/۱۱۸۷)، مترجم مشهور طُلَیطَله، نسبت داده اند.

[۶۴] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۲، قاهره ۱۹۵۵.

[۶۵] فلسفه قرون وسطا، ج۱، ص۸۶ ـ ۸۷.

این کتاب، که لاتینیان آن را به اختصار کتاب خیر محض می‌خواندند، بعدها ـ شاید به این جهت که بحثی است درباره علت اول و صدور موجودات از آن ـ به کتاب علل مشهور شد.

[۶۶] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۲ـ۳، قاهره ۱۹۵۵.

۴.۳.۲ – نظر آلبرت کبیردر مورد اثر

آلبرت کبیر (متوفی ۱۲۸۰ میلادی) با اشاره به این کتاب، با عباراتی غامض و مبهم، مؤلف آن را داود یهودی دانسته که آن را از رساله ای از ارسطو اخذ کرده است، اما شاگرد او توماس آکوئینی (متوفی ۱۲۷ میلادی) احتمالاً پس از ترجمه موئربکی از اصول الهیات، متوجه رابطه این دو شده و کتاب علل را تألیف یکی از فیلسوفان عرب ( مسلمان ) و تلخیص از اصول الهیات دانسته است.
با اینهمه لاتینیان آن را همچنان به ارسطو نسبت می‌دادند، خاصه آن‌که آن را رسماً مکمل ما بعد الطبیعه ارسطو می‌شمردند و تا اوایل قرن هفدهم، جزو مؤلفات او، طبع و تدریس می‌کردند

[۶۷] فلسفه قرون وسطا، ج۱، ص۸۸.

[۶۸] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۳ـ۷، قاهره ۱۹۵۵.

هر چند ژیل اهل رم (متوفی ۱۳۱۶ میلادی) که شرحی بر این کتاب نگاشته، آن را به فارابی نسبت داده است.

[۶۹] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۷، قاهره ۱۹۵۵.

[۷۰] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۱۳، قاهره ۱۹۵۵.

این اثر در فلسفه قرون وسطا نیز از تألیفات فارابی دانسته شده است.

[۷۱] فلسفه قرون وسطا، ج۱، ص۸۶ ـ ۸۷.

۴.۳.۳ – نظر بدوی در مورد اثر

بدوی

[۷۲] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۸ـ۲۸، قاهره ۱۹۵۵.

با نقل و ردّ آرای برخی از مستشرقان درباره مؤلف این کتاب، می نویسد که به اعتقاد وی، کتاب الخیرالاول که ابن ندیم آن را در شمار آثار برقلس ذکر کرده، ناظر به همین کتاب خیرمحض بوده است؛ زیرا تعبیر «خیراول» دو مرتبه در دو سطر متوالی در این کتاب

[۷۳] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، قاهره ۱۹۵۵.

آمده است.
وی سپس با قیاس با آنچه در میان لاتینیان درباره عنوان این کتاب پیش آمده، می گوید که بعید نیست در عالم اسلام نیز ابتدا آن را «کتاب خیر اول» و سپس «خیر محض» نامیده باشند؛ و این تعویض عنوان احتمالاً، بر اثر استعمال عبارت «خیرمحض» برای دلالت بر «اول» یا « اللّه »، در کتاب شفای بوعلی ، روی نموده است.
بر این اساس، بدوی قائل می‌شود که این کتاب تلخیص یکی از شاگرد انبرقلس یا یکی از نوافلاطونیان از اصول بوده که آن را به برقلس نسبت داده است؛ و مترجم آن را به عربی ، از مترجمان بزرگ و توانا باید دانست.

[۷۴] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۱۵ـ ۱۶، قاهره ۱۹۵۵.

[۷۵] الافلاطونیه المحدثه عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، قاهره ۱۹۵۵.

۵ – آرا و عقاید برقلس

۵.۱ – قول به تعالی، علیّت و صدور

از مطالب مهم در تاریخ فلسفه مسئله قول به تعالی در برابر قول به حلول است که در کتب ما با عنوان قیام صدوری و قیام حلولی مطرح شده است.
پرسش آن است که آیا موجودات قائم به حق به قیام صدوری‌اند یا حلولی ؟ حکمای مسلمان جملگی قائل به قیام صدوری اند، به این معنی که عالم از خدا صادر شده اما موجودی که صادر شده با او یکی نیست.
حق را با موجودات نسبتی است که بعضی از آن به اضافه اشراقی تعبیر کرده اند، یعنی حق تجلی می‌کند و در این تجلی چنان نیست که معلول عین علت باشد.
همین مسئله یعنی قیام صدوری، در باب وجود ذهنی و علم و ادراک انسان و همچنین در باب رؤیت و ابصار نیز طرح شده است.

[۷۶] محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفارالعقلیه الاربعه، ج۱، ص۲۶۳ـ۲۶۸، چاپ افست قم.

[۷۷] مرتضی مطهری، درسهای الهیات شفا، ج۲، ص۳۹۷ـ۴۱۴، تهران ۱۳۷۰ش.

[۷۸]

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.